چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ سيد حامد جوکار 
پدر دستشو گذاشت رو شونه پسرش ازش پرسيد تو قويتري يا من؟پسر گفت من ...
پدر با کمي دلشکستگي دوباره پرسيد تو قوي تري يا من؟پسر گفت من ...
پدر بادلي گرفته به ياد همه زحماتي که کشيده بود دستشو از شونه پسرش برداشت و2 قدم دورتر پرسيد تو قويتري يا من؟ پسر گفت شما ...
پدر گفت چرا نظرت را عوض کردي؟
پسر جواب داد وقتي دستت رو شونهام بود فکر ميکردم دنيا پشتمه