این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

آمریکا 8 شخصیت و 20 شرکت دیگر را در لیست تحریمهای ضدایرانی قرار
نظرات ()

آمریکا 8 شخصیت به همراه 20 شرکت و موسسه مالی از جمله 6 نفتکش ایرانی را به بهانه نقض تحریم‌های هسته‌ای و موشکی در لیست سیاه قرار داده است.

خبرگزاری فارس: آمریکا 8 شخصیت و 20 شرکت دیگر را در لیست تحریم‌های ضدایرانی قرار داد

 

به گزارش خبرگزاری فارس، وزارت خزانه‌داری و وزارت خارجه آمریکا 8 شخصیت به همراه 20 شرکت و موسسه مالی از جمله 6 نفتکش ایرانی را به بهانه نقض تحریم‌های هسته‌ای و موشکی در لیست سیاه قرار داده‌اند. بر این اساس، شرکت‌‌های فعال در بازارهای آمریکا از هرگونه انعقاد قرارداد و مراوده با افراد و موسسات حاضر در این لیست، منع شده‌اند.

براساس بیانیه‌ای که در سایت وزارت خزانه داری آمریکا قرار گرفته است 8 شخصیت به همراه 20 شرکت و موسسه مالی از جمله 6 نفتکش در لیست جدید تحریم‌ها قرار گرفته‌اند.

همچنین اصلاحاتی در اطلاعات مربوط به 5 موسسه صورت گرفته است.

از جمله شرکت‌ها و موسسه‌هایی که به لیست تحریم‌ها افزوده شده‌اند؛ بانک آسیا، شرکت پشتیبانی هوانوردی آسیا، خطوط هوایی کاسپین، بانک قرض الحسنه رسالت (تمام شعب در جهان)، بانک قوامین (تمام شعب در جهان)، موسسه مالی «گلدن تکس»،شرکت جهان تک رویان پارس، بانک خاورمیانه بانک بین المللی کیش، شرکت ماندگار بسپار کیمیا، خطوط هوایی معراج، موسسه علوم هسته ای و تحقیقات فناوری، شرکت سازه مرکب و سازمان نوآوری و تحقیقات دفاعی از جمله شرکت‌هایی هستند که به لیست جدید تحریم‌های وزارت خزانه داری اضافه شده‌اند.

 

وزارت خارجه آمریکا

پس از انتشار لیست جدید افراد و شرکت‌های تحریم‌‌شده، وزارت خارجه آمریکا که خود مستقیما در تحریم 5 مورد از شرکت‌های این لیست ایفای نقش کرده است، با صدور بیانیه‌ای، نوشت این لیست شامل کسانی است که در «فعالیت‌های ممنوعه» مربوط به تحریم‌های ایران، ایفای نقش کرده‌اند.

در این بیانیه آمده است: «این اقدامات اراده ایالات متحده را برای اجرای تحریم‌ها، در حین تلاش 1+5 و ایران در راستای دستیابی به راهکاری جامع جهت رفع نگرانی‌های بین‌المللی در مورد برنامه هسته‌ای ایران، نشان می‌دهد.»

بیانیه وزارت خارجه آمریکا می‌افزاید: «1+5 به عنوان بخشی از برنامه مشترک اقدام که در ماه جولای تمدید شد، به ارائه تخفیف‌های تحریمی محدود، موقت و هدفمند در ازای گام‌هایی که ایران برای محدود کردن برنامه هسته‌ای خود برداشته، متعهد است. وزارت خارجه امروز تحریم‌هایی را علیه مجموعه‌ای از موسساتی که از فعالیت‌های هسته‌ای ممنوعه ایران حمایت می‌کنند، اعمال کرد.»

وزارت خارجه آمریکا در توجیه اعمال تحریم‌های تازه، آورده است: «وزارت خزانه‌داری نیز بر اساس اختیارات خود، اقدامات تازه‌ای را اعلام کرد. اقدامات کنونی فعالیت‌های قابل تحریم فراتر از حوزه تخفیف‌های ارائه‌شده به عنوان بخشی از برنامه مشترک اقدام را هدف قرار داده است.»

 

کاخ سفید

شورای امنیت ملی آمریکا نیز روز جمعه، در واکنش به تحریم‌های وضع‌شده، بیانیه‌ای صادر و بر ادامه اعمال تحریم‌ها بر ایران تأکید کرد. «کیتلین هایدن» سخنگوی شورای امنیت ملی با این حال تأکید کرده است که واشنگتن به حل دیپلماتیک موضوع هسته‌ای ایران متعهد است.

در این بیانیه آمده است: «امروز ما در راستای ادامه اعمال فشار بر دولت ایران گام‌های دیگری برداشتیم. وزارت‌خانه‌های خارجه و خزانه‌داری به خصوص تحریم‌هایی را بر علیه شرکت‌ها و اشخاص متعددی در ایران اعمال کردند، شرکت‌ها و اشخاصی که در فعالیت‌هایی همچون کمک به برنامه هسته‌ای ایران، حمایت از تروریسم و یا کمک به ایران برای دور زدن تحریم‌ها دخیل بوده‌اند.»

بیانیه کاخ سفید می‌افزاید: «ما در عین حالی که این اقدامات را رسانه‌ای کردیم و به اعمال تحریم های پیشین ادامه می‌دهیم، همکاری با شرکایمان در 1+5 برای رسیدن به یک راه‌حل جامع و بلند مدت را ادامه خواهیم داد؛ راه حلی که نسبت به صلح‌آمیز بودن ماهیت برنامه هسته‌ای اطمینان ایجاد می‌کند.»

در پایان این بیانیه آمده است: «اقدامات امروز ما و اقدامات پیشین از زمان شروع مذاکرات در راستای تعهد ما به برنامه اقدام مشترک بوده است، برنامه‌ای که به صورت محدود، از میزان برخی تحریم‌های مشخص علیه ایران کاست و ایران نیز در مقابل، برنامه هسته‌ای خود را متوقف کرد و در برخی جنبه‌های مهم، آن را به عقب بازگرداند.»

 نماینده آمریکا در سازمان ملل

در همین زمینه سامانتا پاور نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد در واکنش به تحریم‌ها علیه ایران مدعی شد که این تحریم‌ها در تناقض با توافق ژنو نیست.

وزارت خزانه‌داری

«دیوید کوهن» قائم مقام تروریسم و اطلاعات مالی وزارت خزانه‌داری آمریکا هم امروز بیانیه‌ای صادر کرده و تحریم‌های جدید را نشانه عزم آمریکا دانسته است.

در بیانیه آقای کوهن آمده است: «این تحریم‌ها بازتاب‌دهنده عزم مداوم ما برای اقدام علیه هرکسی است که در هرکجایی تحریم‌های ما را نقض می‌کند.»

این بیانیه می‌افزاید: «در حالی که ما به تعهد خود برای ارائه تخفیف تحریمی هدفمند عمل می‌کنیم، همچنان به اجرای تحریم‌های کنونی علیه ایران نیز متعهد هستیم.»

این اقدام آمریکایی‌ها در شرایطی صورت می‌گیرد که واشنگتن در چارچوب 5+1 با جمهوری اسلامی براساس برنامه مشترک اقدام توافق کرده بود که تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع نکند.

از سوی دیگر تحریم‌های جدید در شرایطی توسط وزارت خزانه داری آمریکا تصویب شده که قرار است تا کمتر از یک ماه دیگر دیپلمات‌های این کشور به همراه 5 کشور آلمان، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین با دیپلمات‌های ایرانی برای رسیدن به توافق جامع پشت میز مذاکره بنشینند و امروز محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در نشست خبری با همتای روسیه‌ای خود 5+1 را دعوت به واقع بینی کرده بود. 




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 93/6/8
زمان : 6:27 صبح
یادداشت خواندنی دکتر کچویان درباره توجیه «به جهنم» از سوی رئیسجم
نظرات ()

تناقض پشت تناقض؛ بالاخره«پرچمدار انتقاد» هستید یا«کوبنده‌ی هیاهو»؟! / عذرخواهی پیش‎کش؛ کاش آقای روحانی پس از آن سخنان، سکوت می‌کرد

 

دکتر حسین کچویان*: ای کاش آقای روحانی در جلسه روز چهارشنبه هیئت دولت در مقام دفاع و توجیه سخنان خود در جمع سفرا برنیامده بود تا می‌شد در غیاب عذرخواهی رسمی، سکوت وی را در فضایی که حتی دوستان و همراهان سیاسی ایشان نیز به انتقاد از آن سخنان پرداخته‌اند، حمل بر نوعی عذرخواهی یا ندامت و پشیمانی کرد. اما ظاهراً گستردگی انتقادات یا آن چه که ایشان در جلسه اخیر هیئت دولت از آن تعبیر به «هیاهو» کرده است، چنان بر وی گران آمده که تنها راه سبک کردن آن را جوابگویی به منتقدین از طریق موجه‌سازی، تأویل و تفسیر آن سخنان دیده است. اما دریغ و تأسف که توجیه یا تعبیر و تفسیرها، نه تنها باری از دوش ایشان بر نداشته بلکه بر سنگینی آن افزوده است.

در سخنان توجیهی ایشان در جلسه اخیر هیئت دولت، تناقضاتی وجود دارد که نه تنها دلالت بر درستی فهم منتقدین از اظهارات ایشان در جمع سفرا دارد، بلکه تردیدها و ابهامات جدی در مورد معنا و مضمون آنچه که ایشان از آن به برداشتن پرچم انتقادپذیری و منتقد دوستی توسط دولت تدبیر و اعتدال تعبیر می‌کند، بوجود می‌آورد.

احتمالاً آشکارترین تناقض تعبیری است که آقای روحانی در مورد جو انتقادی حاصله در عرصه عمومی پس از به کارگیری تعابیر نامناسب در جمع سفرا کرده است. آقای روحانی در هیئت دولت، فضایی را که در آن موافقین و مخالفین سیاسی آقای روحانی، تقریباً یکصدا اظهارات او را مناسب‌ شأن رئیس جمهور و بلکه شخص آقای روحانی ندانسته‌اند تعبیر به «هیاهو» نموده است. حال سؤال این است که این چگونه انتقادپذیری و انتقاددوستی است که چنین اجماع غریبی میان موافقین و مخالفین سیاسی بر سر عدم تناسب آن اظهارات و لزوم انتقاد از آن را با تعبیر تحقیر کننده «هیاهو» یاد می‌کند. بدیهی است آن انتقادپذیری و منتقد دوستی‌ای که انتقاد اجماعی موافقین و مخالفین دولت را هیاهو قلمداد کند، منطقاً انتقاد جریانات مخالف و منتقد دولت را، توطئه و تخریب اقلیتی تخریب‌گر خواهد خواند.                            

اما تناقض دیگری در سخنان آقای روحانی در جمع اعضای هیئت دولت به چشم می‌خورد که به تردید و دوگانگی ایشان در تجویز انتقاد از سویی و نحوه برخورد مناسب با منتقدین و مخالفین از سوی دیگر به ویژه در برابر به اصطلاح‌ تخریب کنندگان توجه می‌دهد.

ایشان «دولت یازدهم را پرچم‌دار انتقاد دانسته که هیچ کس قادر نیست این پرچم را پایین آورد» همچنین وی منتقدین و مخالفین را که به هر دلیلی با دولت «مخالفت» داشته یا منافع خود را در دولت وی نمی‌بینند یا حتی اساساً افرادی که قواعد بازی را در دنیای سیاست بلد نیستند، مستثنی کرده و می‌گوید: «آنها هم حق دارند با دولت مخالفت کرده و انتقاد کنند». ایشان با اینکه چندی پیش در سخنانی در جمع دانشگاهیان، منتقدین خود را بی‌سواد و بیکار خوانده و از آنها خواسته بود دست از انتقاد بردارند، این بار می‌گوید «همه باید نقد کنند حتی همه مردم اعم از زن و مرد، روستایی و شهری هم باید نقد کنند». آقای روحانی نه تنها برای تمامی این گروه‌ها حتی برای «گروه‌های اقلیتی که نه منتقد و نه مخالف هستند» بلکه به تعبیر ایشان «تخریب‌گر» هستند نیز نوعی حق انتقاد و مخالفت قائلند چون می‌گویند «در برابر این گروه اقلیت که در طی 10 ماه گذشته مشغول کارشکنی و اتهامات ناروا و دروغ‌پراکنی بوده‌اند نیز صبر و تحمل کرده و باز هم این کار را ادامه خواهیم داد.» فراتر از آن پس از اینکه می‌گوید «همیشه باید بهترین واژه‌ها را برگزینیم و واژه‌هایمان باید بازدارنده باشد» در دنباله باور خود را این می‌داند که «حتی در برابر تخریب‌کنندگان هم باید از واژه‌های احسن استفاده کنیم و بهترین قالب‌ها را برگزینیم» اما ایشان در ضمن همین اظهارات که نه تنها انتقادپذیری بلکه دعوت به انتقاد، سعه صدر و گشاده‌رویی مودبانه در آن موج می‌زند، جابه‌جا مطالبی می‌گوید که سازگارسازی آنها با اظهارات قبلی ایشان دشوار بلکه ناممکن است.

از جمله این تعابیر متناقض اینکه آقای روحانی از ضرورت سعه صدر، لزوم به‌کارگیری بهترین واژه‌ها و حتی صبر و تحمل در برابر اقلیت تخریب‌گر و استفاده از واژه‌های احسن، همچنین گزینش بهترین قالب‌ها در برابر تخریب‌کنندگان سخن گفت اما ضمنا با هشدار به همین گروه منتقدین می‌گوید که «از اقدامات آنها مطلع بوده و در مقابل آنها سکوت نخواهیم کرد.» به علاوه می‌گوید «در این زمینه جملاتی متناسب با تخریب آنها را به کار خواهیم برد.»

نکته اینکه آقای روحانی همسو با مشاور خود که روز قبل از جلسه اخیر هیئت دولت، اظهارات وی در جمع سفرا را نه توهین بلکه صراحت کلام خوانده بود، این بار در تفسیر آنچه که گزینش واژه‌های احسن و بهترین قالب‌ها خوانده است؛ با اشاره به سخنان خود در جمع سفرا ضمن یکی کردن خود و نظام می‌گوید مخاطب وی «کسانی بودند که عموما به دنبال تخریب و کارشکنی هستند و مدتی است که از اتاق فکر به اتاق عملیاتی وارد شده‌اند» تا «آنهایی که می‌خواهند به انتخاب مردم و منافع ملی به دلایلی پشت کنند بدانند که نظام نیز با آنها صریح سخن خواهد گفت.»

بر این اساس از دید وی آنچه ایشان در جمع سفرا گفته‌اند، واژه‌هایی احسن و در بهترین قالب‌ها بوده و جملاتی صریح و متناسب با تخریب این اقلیت معدود و تخریب‌گر استفاده شده است. جالب این است که آقای روحانی با اشاره به آنچه که خطاب به تخریب‌گران در جمع سفرا گفته است، هشدار می‌دهد که «فکر می‌کنم همین موضع‌گیری‌های مقطعی برایشان کافی باشد تا بدانند از اقدامات آنها مطلع بوده و در مقابل آنها سکوت نخواهیم کرد.» به این معنا ایشان می‌گوید این تنها جلوه‌ای از جلوات سعه صدر و واژه‌های احسن در بهترین قالب‌هاست که نشان داده شده است. به بیان دیگر این هنوز از نتایج سحر است، باش تا صبح دولتت بدمد!

تناقضی که این هشدار اخیر آقای روحانی به ویژه با آنچه ایشان در مورد ضرورت سعه صدر و تحمل انتقاد بلکه دعوت منتقدین به انتقاد دارد، تنها وجهی از تناقض موجود در این زمینه است. ایشان در سخنان خود در هیئت دولت به درستی بر پیوستگی ضروری بیان انتقاد و جلوگیری از انحراف و فساد در جامعه تاکید داشته و از لزوم سعه صدر در اداره کشور سخن می‌گوید. اما زمانی که این موضع‌گیری‌های درست با هشدارهایی همراه می‌شود که در تمامی گفتار ایشان از آغاز تا پایان ساری و جاری است، تناقضی ظاهر می‌گردد که حل و رهایی از آن ناممکن است. آنچه در بند پیشین در این مورد گفته شده تنها نمونه‌ای از این تناقض‌ها است.

اما شاید شدیدترین و در عین حال جالب‌ترین تناقض‌ها در این زمینه، جایی ظاهر می‌شود که آقای روحانی به فضای انتقادی چند روز گذشته اشاره می‌کند. ایشان با به کارگیری تعبیر «هیاهو» برای اشاره به جو گسترده انتقادی مشترک میان مخالفین و موافقین سیاسی‌اش نسبت به آنچه در جمع سفرا گفته بود، ناخشنودی و در عین حال نگرش تناقض‌آمیز خود به انتقاد را نشان می‌دهد. وقتی از این اجماع نادر میان مخالفین و موافقین بر سر عدم تناسب تعبیرات به کار گرفته شده در آن سخنرانی و لزوم انتقاد از آن به «هیاهو» تعبیر می‌شود، معنای تناقض‌آمیز سعه‌صدر، خشنودی نسبت به نقد و منتقدین، باور به ضرورت نقد، ضرورت حضور منتقدین در جامعه و لزوم بکارگیری واژه‌های احسن در بهترین قالب‌ها مشخص می‌گردد.

تناقض آنجا به اوج می‌رسد که ایشان از «هیاهو»‌ی به وجود آمده به عنوان شرایطی یاد می‌کند که در آن «می‌توان رسانه‌ها، یاران، موافقین و مخالفین واقعی را بهتر شناخت.» اگر این تعبیر حتی از سوی یک شخص یا گروه سیاسی در موقعیتی مشابه ارائه شود، قطعا دیگر افراد و گروه‌های سیاسی، آن را هشداری قلمداد خواهند نمود که بایستی به تناسب قدرت و نفوذ گروه و فرد هشدار دهنده از انتقاد اجتناب شود، چه رسد به اینکه شخص مزبور رئیس قوه مجریه، قدرتمندترین و بانفوذترین قوه از میان قوای سه‌گانه کشور باشد. اینجاست که آقای روحانی باید روشن کند که چگونه انتظار دارد کل آنچه که وی در هیئت دولت در مورد پرچم انتقادپذیری، منتقد‌دوستی، سعه‌صدر، به کارگیری واژه‌های احسن در بهترین قالب‌ها گفته است، با تلقی وی از «هیاهو»ی‌ چند روز اخیر به عنوان شرایط آزمونی شناخت دوست و دشمن دولت و استفاده از آن برای ترساندن منتقدین، جمع گردد.

به هر حال تردیدی نیست که آنچه آقای روحانی در جمع سفرا گفته است نه صراحت کلام و لهجه بلکه مطابق اجماع غریب(1) منتقدین از همه گروه‌‌های سیاسی موافق و مخالف ایشان، کلماتی نامناسب شأن و مقام رئیس‌جمهور، بلکه  شخص آقای روحانی بوده است. به علاوه تمامی تناقضاتی که آقای روحانی در مقام دفاع از آن اظهارات دچار آن شده است، از حقیقتی در این زمینه نبایستی غفلت کرد. حقیقت این است که آنچه آقای رئیس‌جمهور در هیئت دولت در توجیه تعبیرات مطروحه در جمع سفرا بیان کرده است، موضوعا هیچ ربطی به یکدیگر ندارند. سخنان رئیس‌جمهور در جمع سفرا، چنان که معنا و لفظا به صراحت و بی‌هیچ ابهامی از آن برمی‌آید ناظر به افراد و گروه‌های مشخصی است که از آغاز مذاکرات هسته‌ای در ژنو به اظهار دیدگاه‌های خود نسبت به این مذاکرات و انتقاد کلی یا جزئی از آن دست زده‌اند. حتی تعبیرات رئیس‌جمهور در مورد می‌لرزیم و نگرانیم یا نظایر آن، با توجه به اقدامات منتقدین و تعبیرات به کار گرفته شده توسط و در مورد آنها از جمله گردهمایی دلواپسیم و متقابلا گردهمایی در تقابل با آن «دل‌آرامیم» دلالات کاملا آشکار و روشنی در این زمینه دارد.

اما هر کس که این واقعیت‌ها را نداند درمی‌ماند که چه نسبتی میان تعبیرات آقای روحانی در جمع سفرا و اظهارات ایشان در هیئت دولت در مقام دفاع از آن تعبیرات، وجود دارد. تنها احتمال این است که مشاورین وی تحت فشار برای یافتن پاسخی جهت مواجهه با موج گسترده و همه‌گیر انتقادات، محمل و چارچوبی کاملا متفاوت اما مورد پذیرش عموم از پس زمینه واقعی تعبیرات مطروحه در جمع سفرا یافته و به ایشان عرضه کرده‌اند که ایجاد پیوند و ارتباط میان آنها اگر نه غیرممکن، حداقل بسیار دشوار می‌باشد و به تناقض‌های مورد اشاره منجر می‌شود.

* استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- تعبیر غریبی که تا اینجا به کرات برای توافق عجیب افراد و گروه‌های سیاسی مختلف نسبت به سخنان رئیس‌جمهور محترم در جمع سفرا به کار گرفته شده است، به واقع وصف مناسبی برای این اجماع نادر است. این مطلب آنجا روشن‌تر می‌شود که توجه کنید در این مورد حتی روزنامه جمهوری اسلامی که در کنار تابوی همیشگی خود در جهت دید مشابهی نسبت به آقای روحانی عمل می‌کند، با انتقاد از آقای آشنا مشاور آقای رئیس‌جمهور، تلویحا به انتقاد از رئیس‌جمهور دست می‌زند.

ر ک: جمهوری اسلامی، چهارشنبه 22 مرداد 1393، شماره 10094




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 93/5/25
زمان : 12:54 عصر
رهبر انقلاب به کدام نقض عهد امریکا اشاره کردند!؟
نظرات ()

تحریم‌هایی که در یکسال گذشته از طرف امریکا علیه ایران وضع شد چه بود!؟ / رهبر انقلاب به کدام نقض عهد امریکا اشاره کردند!؟

 

کمیل نقی پور - رجانیوز: فرمایشات رهبر معظم انقلاب در دیدار وزیر امور خارجه، سفیران و مسئولان نمایندگی‌های ایران در خارج از کشور دارای نکات مهمی درباره دیپلماسی دولت یازدهم به ویژه دیپلماسی هسته ای است.  

به گزارش رجانیوز، آیت‌الله خامنه‌ای بخش پایانی سخنانشان را در این دیدار به موضوع تعامل با جهان اختصاص دادند. موضوعی که محور اصلی دولت یازدهم در سیاست خارجی به حساب می آید. 
رهبر معظم انقلاب  در این باره فرمودند: عده‌ای اینجور وانمود می‌کردند که اگر با آمریکایی‌ها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل می‌شود، البته ما می‌دانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد.

آیت الله خامنه ای  سپس به صورت مشخص به موضوع هسته ای اشاره و خاطرنشان کردند: در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هسته‌ای و تجربه‌ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس‌ها، نشست‌ها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده‌ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی‌ها تندتر و اهانت‌آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه‌ی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبون‌های عمومی بیان کردند.

 

 

رهبر انقلاب افزودند: البته مسئولان ما در نشست‌ها در جواب طلبکاری آنها، جواب‌های قوی‌تر و گاهی گزنده‌تر دادند، اما در مجموع معلوم شد مذاکره برخلاف تصورات برخی‌ها، به هیچ چیز کمک نمی‌کند.
آیت الله خامنه ای در همین زمینه، افزایش تحریم‌ها را مورد اشاره قرار دادند و گفتند: آمریکایی‌ها نه تنها دشمنی‌ها را کم نکردند بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند! البته می‌گویند این تحریم‌ها، جدید نیست اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه‌ی تحریم هم، فایده‌ای نداشته است.

 

ایشان افزودند: البته در زمینه‌ی ادامه‌ی مذاکرات هسته‌ای، منع نمی‌کنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می‌شود اما این، یک تجربه‌ی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.

 

*تحریم های جدید چه زمانی اعمال شد؟!

اما ماجرای تحریم های جدید آمریکا علیه ایران به دو هفته بعد از توافق ژنو باز می گردد.

یعنی زمانی که وزارت خزانه‌داری آمریکا 19 شرکت و فرد را به دلیل کمک به شرکت هواپیمایی ایرانی «ماهان ایر» در فهرست سیاه آمریکا قرار داد. بنا بر ادعای وزارت خزانه‌داری آمریکا، «ماهان ایر» به شاخه قدس سپاه پاسداران ایران خدمات مالی و امکان حمل و نقل می‌دهد و جنگ افزار ایران را برای رژیم سوریه به این کشور می‌فرستد.

 آنزمان مقامات وزارت امور خارجه ایران در توجیه اقدام خلاف توافقنامه آمریکایی ها با بیان اینکه توافقنامه ژنو هنوز به مرحله اجرا نرسیده است،  تاکید کردند چون توافقنامه ژنو از سوی دو طرف اجرایی نشده تحریم های جدید برخلاف متن توافقنامه نیست و صرفا برخلاف روح توافقنامه است.

 

البته  رجانیوز با انتشار گزارش هایی با رد ادعای مقامات آمریکایی، به بررسی دلایل نقض توافق ژنو از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا پرداخت.

در مقاله ای که رجانیوز در تاریخ  منتشر کرد در این باره آمده است: (+)

نقص صریح توافق ژنو و علاوه بر آن مغایر "داشتن حسن نیت"، مغایر اصل "وفای به عهد"، مغایر با "روح توافق ژنو" مبنی بر کاهش و لغو تحریم ها و همچنین "نقض حقوق بین الملل" و "نقض صریح ماده 18 "عهدنامة 1969 وین در خصوص حقوق معاهدات که می گوید:

ماده  18» الزام به خود داری از لطمه زدن به هدف و منظور یک معاهده قبل از لازم الاجرا شدن آن 

یک کشور ملزم است از اقداماتی که به هدف و منظور یک معاهده لطمه وارد میکند خودداری ورزد، هرگاه:

الف. معاهده را به شرط تنفیذ، قبولی، یا تصویب امضاء نموده و یا اسناد تشکیل دهنده معاهده را مبادله کرده باشد؛ تا زمانی که قصدش را دایر بر عدم الحاق به معاهده تصریح نماید؛ یا 

ب. رضایت خود را به التزام در قبال معاهده را تصریحاً موکول به لازم الاجرا شدن معاهده کرده باشد، مشروط بر اینکه لازم الاجرا شدن آن به طور نامعقول به تأخیر نیفتد.

با این وجود، تحریم های جدید علیه ایران با پاسخ متناسب مقامات کشورمان مواجه نشد و برخی از مقامات وزارت امور خارجه از جمله عباس عراقچی و افخم مقامات آمریکایی را تهدید کردند در صورتی که تحریم جدید علیه ایران اعمال شود رویه دیگری را در پیش گرفته و توافق ژنو را ملغی می کنند.(+)

این در حالی بود که پس از 30 دی 1392 و اجرای توافق ژنو نیز مقامات آمریکایی بار دیگر به وضع تحریم های جدید علیه ایران پرداختند.

بر اساس تحریم های جدید که در تاریخ 19/ 11 / 1392 وضع شد، وزارت خزانه‌داری آمریکا چند شخص و شرکت طرف معامله با ایران را به اتهام آنچه «نقض تحریم‌ها» و «ارتباط با موضوع هسته ای» ایران خوانده در فهرست تحریمی خود قرار داد.

18 تاجر و 14 نفر و همچنین چند شرکت به عنوان نقض‌کننده تحریم‌های اعمال شده از سوی وزارت دارایی شناسایی شده‌اند که در کشورهای ترکیه، اسپانیا، آلمان، گرجستان،‌ افغانستان و امارات متحده عربی، لیختن‌اشتاین و ایران هستند. برخی از آنها به نقض تحریم‌های نقل و انتقال مالی و فروش نفت متهم شدند.

3 بازرگان ایرانی نیز که ادعا شده چندین شرکت در کشورهای سوئیس، ترکیه، امارات و گرجستان تأسیس کرده بودند جزو تحریم شدگان بودند. (+)

هر چند پیش از این عباس عراقچی و محمد جواد ظریف وضع تحریم پس از اجرای توافق ژنو را سبب نقض توافقنامه و در نهایت ملغی شدن آن عنوان کرده بودند با این حال پس از وضع تحریم های جدید نه تنها اقدامی در واکنش به آن انجام نداد بلکه بار دیگر درصدد توجیه این اقدام آمریکایی ها برآمدند.

چند روز پس از وضع این تحریم ها، وزیر امور خارجه با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری در پاسخ به سئوال مجری که تحریم های جدید آمریکا را برخلاف توافقنامه ژنو عنوان کرده بود، گفت: «ببنید، اینها اگه بخوایم واقع بین باشیم و واقعیت را بگویم نقض توافق نیست ، درسته که این تحریم ها غیرقانونی و بی اثر هم بوده اما خب این تحریم هایی که قبلا هم وجود داشته و افراد و گروه های جدیدی برای اجرای آن تحریم ها وارد شدند.»

 

نقض توافق ژنو توسط آمریکا به حدی واضح و آشکار بود که بلافاصله پس از وضع تحریم های ، جدید وزارت امور خارجه روسیه آن را نقض کننده توافقنامه ژنو دانست.

در خبری که توسط خبرگزاری ریانووستی منتشر شد، آمده است: وزارت خارجه روسیه جمعه شب با صدور بیانیه‌ای اقدام اخیر دولت آمریکا در افزودن نام تعداد دیگری از افراد و شرکت‌ها در لیست سیاه خود به اتهام ارتباط ارتباط با برنامه هسته‌ای ایران را نقض مستقیم توافقنامه هسته‌ای موقت ایران و گروه موسوم به 1+5 دانسته است که روز سوم آذر در ژنو منعقد شد.  در این بیانیه همچنین آمده است: «به عقیده ما این گام اقدامی غیرقابل‌قبول و نقض قوانین بین‌المللی است.»

اما این تحریم‎ها در شرایطی پس از اجرای توافق ژنو توسط امریکا علیه مقامات ایرانی اجرا شد که حتی در متن ضعیف توافقنامه ژنو نیز این موضوع به صراحت آمده بود که « دولت آمریکا، با همکاری مستمر و ایفای نقش متناسب رئیس جمهور و کنگره، مانع اعمال تحریم‌های جدید علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران خواهد شد.» با این حال امریکا حتی به این متن ضعیف هم پایبند نبود و به اعمال تحریم علیه مقامات ایرانی ادامه داد، موضوعی که حتی صدای کشورهایی چون روسیه را هم درآورد، هر چند دیپلمات‎های ایرانی ترجیح دادند آنرا نادیده بگیرند تا شاید کار توافق به سرانجام برسد. از قدیم گفته اند آزموده را آزمودن خطاست. به نظر می رسد یکسال گذشته فرصتی کافی برای سنجش صداقت امریکایی باشد و شاید بد نباشد، از اعتماد به کدخدا کاست و به خدا و مومنین به خدا اتکا کرد.




نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 93/5/24
زمان : 10:11 صبح
سیر تاریخی افزایش تحریمهای ضدایرانی پس از توافق ژنو
نظرات ()

کمتر از یک هفته بعد از امضای توافقنامه ژنو، اتحادیه اروپا و آمریکا تحریم‌های جدیدی را علیه ایران اعمال کردند که بر خلاف روح این توافقنامه بود اما آنها کماکان مُصر هستند این توافقنامه را نقض نکرده‌اند.

خبرگزاری فارس: سیر تاریخی افزایش تحریم‌های ضدایرانی پس از توافق ژنو

 

به گزارش خبرگزاری فارس، 3 آذر 92 برابر با 24 نوامبر 2013 بود که ایران و گروه 1+5، توافقنامه ژنو را به امضا رساندند و هر یک از دو طرف در ازای امتیازاتی که از طرف مقابل دریافت کردند، متعهد به انجام برخی تعهدات شدند. یکی از چالشی‌ترین این موارد بحث خودداری از اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران بود که در بخش «عناصر گام اول» توافقنامه مورد تاکید قرار گرفت و ذکر شد:

- عدم صدور قطعنامه‌های جدید تحریم هسته‌ای توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد

- عدم صدور قطعنامه‌های جدید تحریم هسته‌ای از سوی اتحادیه اروپا

- دولت آمریکا در چارچوب اختیارات قانونی رئیس‌جمهور و کنگره از تحمیل تحریم‌های جدید هسته‌ای خودداری خواهد کرد

با این حال از زمان امضا توافقنامه ژنو تاکنون چهار دور تحریم علیه ایران اعمال شده است. با توجه به همین مسئله بود که مقام معظم رهبری در نشست سالانه سفیران و نمایندگان ایران در خارج از کشور، از ایالات متحده انتقاد کردند و گفتند: «مذاکرات مستقیم با دیپلمات‌های آمریکایی به کاهش تحریم‌ها یا کاهش خصومت واشنگتن نسبت به تهران کمک نکرده است.»

اما سخنان ایشان با واکنش وزارت خارجه آمریکا روبرو شد. ماری هارف چهارشنبه در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت: « ما از زمان اجرای برنامه اقدام مشترک تاکنون، به تحریم‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران اضافه نکرده‌ایم. موضع ما در این زمینه بسیار روشن و شفاف است.» ظاهرا توجیه مقامات آمریکایی با استناد به این دیدگاه است که افزودن نام‌های جدید به لیست تحریم‌های قدیمی طبق متن توافق، نقض توافقنامه ژنو به شمار نمی‌آید، به خصوص که مسئولین آمریکایی گفته‌اند در جریان مذاکرات این نکته را برای طرف مذاکره‌کننده ایرانی به وضوح روشن کرده بودند.

در عمل توافقنامه ژنو نتوانست روند اعمال تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران را متوقف سازد. 8 آذر 92، یعنی کمتر از یک هفته بعد از امضای توافق ژنو، اتحادیه اروپا، نام شرکت مدیریت ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای ایران و 16 شرکت کشتی‌رانی را به فهرست شرکت‌های ایرانی تحت تحریم این اتحادیه افزود.

چند روز بعد در تاریخ 21 آذر 92 و در حالی که تیم کارشناسان ایرانی و تیم غربی در وین مشغول مذاکره و بررسی امور مربوط به اجرایی شدن توافق ژنو بودند، وزارت خزانه‌داری آمریکا نام تعدادی شرکت‌ و فرد را به تحریم‌های خود افزود. واکنش مقامات ایرانی به این اقدام با موضع‌گیری ماری هارف، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روبرو شد که گفت، «افزوده شدن نام افراد و شرکت‌های جدید به لیست تحریم خلاف روح توافق ژنو نیست. طی تمام مذاکرات اتمی با تهران، مقام‌های آمریکایی صریح و بی‌پرده با مقام‌های ایرانی گفت‌وگو کردند و گفتند نام‌گذاری در فهرست تحریم‌ها ادامه خواهد داشت. آنها (مقامات ایرانی) این را می‌دانستند.»

با پایان یافتن بحث‌های کارشناسی برای تدارک ساز و کار اجرایی کردن توافق ژنو، اجرای این توافق‌نامه به صورت رسمی از 30 دی 92 آغاز شد. در شرایطی که کم‌تر از 20 روز از آغاز اجرای توافق گذشته بود، مجدداً در تاریخ 17 بهمن 92، افراد و شرکت‌هایی به لیست تحریم‌های آمریکا افزوده شدند. جالب اینجاست که این اقدام با واکنش وزارت خارجه روسیه مواجه شد و این وزارتخانه با صدور بیانیه‌، تحریم‌های جدید را نقض مستقیم توافقنامه ژنو و نقض قوانینی بین‌المللی خواند.

چهارمین دور از گسترش دامنه تحریم‌ها به شرکت‌ها و افرادی مربوط می‌شد که با ایران مبادلات تجاری داشتند. در واقع، 9 اردیبهشت 93 بود که نام هشت شرکت چینی و دو شرکت در دوبی به لیست تحریم‌ها افزوده و اموال آنها توقیف شد.

به این ترتیب، بر خلاف ادعای آمریکا از زمان امضا توافقنامه ژنو تاکنون چهار دور تحریم علیه ایران اعمال شده است.




نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 93/5/24
زمان : 10:8 صبح
گزارشی مستند از داستان تحریمهای صنعت هوایی پس از توافق ژنو/
نظرات ()

اوج‌گیری آرمان «رابطه با غرب» و واقعیت «هواپیماهای زمین‌گیر ایرانی»

 

گروه سیاسی- رجانیوز: تحریم‌های ظالمانه‌ی صنعت هوایی با دارا بودن عمری به قدمت عمر جمهوری اسلامی، قدیمی‌ترین نوع تحریمی است که علیه جمهوری اسلامی اعمال شده است.

به گزارش رجانیوز به نقل از یک-بیست، این در حالی است که قوانین بین‌المللی، تحریم حمل و نقل هواپیمایی یک کشور و استفاده از این امر به عنوان حربه‌ای سیاسی برای مقابله با کشورها را غیر قانونی شمرده است (+).

در طول این 36 سال، شرکت‌های ساخت و تعمیر هواپیما و قطعات مرتبط، از ورود به معامله با جمهوری اسلامی منع شده‌اند و لذا جمهوری اسلامی ناچار به خرید هواپیماهای دست دوم و پی‌گیری تعمیر قطعات از کانال‌های خاص بوده است. البته این تحریم‌ها نیز مانند بسیاری از تحریم‌های سایر عرصه‌ها، برای ایران برکاتی به همراه داشته است، به طوری که امروزه اُوِرهال هواپیما و انجام بسیاری از تعمیرات اساسی آن‌ها در داخل خاک کشور انجام می‌شود و به این وسیله از خروج ارز از کشور جلوگیری می‌شود (+، +).

تحریم‌ها در صنعت هوایی بدون مستثنی کردن هواپیماهای غیر نظامی، در بخش‌های منع شرکت‌های ساخت هواپیما و قطعات از (الف) فروش هواپیما، (ب) تعمیر و تأمین قطعات و انجام خدمات مرتبط (از جمله بازرسی‌های دوره‌ای فنی و ایمنی) و نیز (ج) تحریم سوخت‌گیری هواپیماها در فرودگاه‌های اتحادیه‌ی اروپا (و آمریکا)، ملت جمهوری اسلامی را هدف گرفته‌اند.

در این شرایط، روی کار آمدن دولت جدید که همتش را در بازسازی رابطه با غرب و کدخدای آن یعنی آمریکا قرار داده بود، امیدهایی در زمینه‌ی کاستن از فشار تحریم‌ها را در دل کسانی که نسبت به عمق ماهیت استعماری غرب واقف نبودند، زنده کرد. اما اصرار آمریکا و غرب برای حفظ ساختار تحریم‌ها، به کسانی که کوشش می‌کردند چرخ زندگی مردم را در سال‌های گذشته متوقف معرفی کنند و به گردش در آمدن این چرخ را به رفع تحریم‌ها گره بزنند، نشان داد پافشاری غرب بر مواضع و اصولش بیش از آن است که به چیزی کم‌تر از تسلیم کامل گفتمان رقیب رضایت دهد.

در این حلقه از سلسله گزارش‌های تحلیلی «هیچ از پوچ»، نشان داده می‌شود که آن چه در سایه‌ی غفلت و خوش‌خیالی تیم مذاکره‌کننده‌ی ما، با درج عبارت «تعلیق تحریم‌های آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا بر صدور مجوز تأمین و نصب قطعات یدکی برای ایمنی پرواز هواپیماهای غیر نظامی ایرانی و خدمات مرتبط» در متن توافق به عنوان امتیاز تعلیق تحریم صنعت هوایی معرفی شد، چیزی بیش از یک تصویر پوچ -و البته فریبنده- که پیوست‌های نانوشته و توافقات شفاهی پشت پرده آن را به کلی از محتوا تهی ساخته، نبود.

پیش از این نیز، «یک بیست» طی گزارش‌هایی مجزا، بی‌نتیجه بودن تعهدات طرف غربی در زمینه‌ی تعلیق تحریم‌های بیمه‌ی کشتی‌رانی (+)، عدم تصویب تحریم‌های جدید (+) و تعلیق تحریم‌های صنعت پتروشیمی (+) را نشان داده بود.

 

 

الف) تحریم فروش هواپیما

تداوم تحریم فروش هواپیما علی‌رغم اتخاذ دیپلماسی لبخند

گفت‌وگوی تلفنی حسن روحانی با باراک اوباما در سفر به نیویورک در مهر 92، امید تازه‌ای را در دل علاقمندان احیای روابط با آمریکا به وجود آورد. فضای روانی ایجاد شده بر اثر این اتفاقات باعث شد شخصیت‌ها و رسانه‌های هوادار رابطه با آمریکا، بدون توجه به واقعیات موجود و با دیدی خوش‌بینانه، این رابطه را حتمی‌الوقوع و خود را در حال چیدن میوه‌های این رابطه تصور کنند. خود رئیس جمهور، از جمله‌ی این افراد بود که با چنین تصوری و حتی قبل از بازگشت به کشور، به اکبر ترکان، مشاور خود که سرپرستی شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور را نیز بر عهده داشت، دستور داد چگونگی برقراری خط پروازی مستقیم بین ایران و آمریکا را بررسی نماید (+).

با نامه‌نگاری‌های ترکان و مسئولین ایرلاین‌ها و اعلام آمادگی برخی از آن‌ها برای برقراری این خط پروازی و مانورهای پرحجم تبلیغاتی، کار به آن جا رسید که حتی مسئولین وزارت راه و شهرسازی تاریخ 11 دی 92 را برای انجام اولین پرواز اعلام کردند (+). اما نکته‌ی جالب توجهی که در این هیاهو، از لابه‌لای گفته‌های کارشناسان مشخص شد، این بود که ایران اصولاً هواپیمایی که قابلیت طی این مسیر را داشته باشد در اختیار ندارد! در میان هواپیماهای ایران، تنها 4 فروند هواپیمای فعال از نوع بویینگ 747 وجود دارد که به صورت بالقوه می‌توانند در چنین خطی به پرواز درآیند؛ ولی در شرایطی که این هواپیماها بین 35 تا 50 سال عمر کرده‌اند، به کار گیری آن‌ها در این خط از لحاظ فنی و تأمین امنیت با اما و اگرهای فراوان روبه‌رو ست (+).

این امر باعث شد که در اظهار نظرهای خوش‌بینانه‌ی مسئولین و مقالات رسانه‌ها، برقراری پرواز بین ایران و آمریکا به معنی پایان تحریم‌های صنعت هوایی قلمداد گردد (+ و +). اما اظهار نظر آلن ایر، سخن‌گوی فارسی زبان وزارت خارجه‌ی آمریکا که به گونه‌ای تحقیرآمیز از ایجاد خط پروازی بین ایران و آمریکا ابراز بی‌اطلاعی نمود و همه چیز را به حل مناقشه‌ی هسته‌ای گره زد (+)، خط بطلانی بر همه‌ی این امیدها کشید و نشان داد پشت این همه هیاهوی تبلیغاتی هیچ عقبه‌ای وجود ندارد و مسئولین ایرانی تا کنون فقط به بیان آرزوهای خود می‌پرداخته‌اند و هیچ اقدام عملی -حتی در حد انجام هماهنگی‌های اولیه- برای تحقق این آرزوها نداشته‌اند.

بار دیگر، پس از توافق ایران و 5+1 در ژنو، که در آن تنها «تأمین و نصب قطعات یدکی برای تأمین امنیت پروازهای غیر نظامی» آمده بود، موج جدیدی از ادعاهای بزرگ‌نمایانه و امیدهای فراتر از سقف توافق، تیترهای رسانه‌ها را پر کرد. ادعای خنده‌آور خرید 250 تا 400 هواپیمای بویینگ و ایرباس (که با صرف نظر از تحریم‌ها، معلوم نیست از چه محلی می‌توان بودجه‌ی سرسام‌آور این خرید بی‌سابقه را تأمین کرد!) (+) و ادعای تشکل مجعولی به نام اتاق بازرگانی ایران و آمریکا مبنی بر آمادگی مسئولین ایرانی برای خرید 50 دستگاه هواپیمای بویینگ (+) نمونه‌ای از این دست مطالب بود.

 

ب) تحریم تعمیر و تأمین قطعات هواپیما

امیدواری مفرط مسئولین و بزرگ‌نمایی وعده‌های غرب برای تعمیر هواپیماها

اجرای توافق ژنو از تاریخ 30 دی 92 آغاز شد. 15 روز بعد از این تاریخ، فرهاد پرورش، مدیر عامل ایران ایر از ارسال فهرست قطعات درخواستی ایرلاین‌های ایرانی به شرکت‌های تولید کننده‌ی قطعات هواپیما خبر داد و افزود: این شرکت‌ها با 80 درصد درخواست‌ها موافقت نموده‌اند و البته لازم است برای انجام مبادله، این درخواست‌ها به تأیید اداره‌ی خزانه‌داری آمریکا برسد (+).

پرورش بدون اشاره به نام این شرکت‌ها، مدت زمان لازم برای فرآیند اخذ مجوز را دو هفته تا دو ماه عنوان نمود. در همین حال، علی‌رضا جهانگیریان، رئیس سازمان هواپیمایی کشور اعلام کرد ظرف دو هفته‌ی آتی (پایان بهمن 92)، قطعات هواپیما به کشور وارد خواهند شد! (+)

دور از واقع بودن چنین ادعاهایی برای کسانی که اندکی نسبت به طول فرآیند واردات کالاهای عادی، چه رسد به کالاهایی که تحت تحریم بوده و برای واردات نیازمند موافقت شرکت‌های تولیدکننده، تأمین قطعات، صدور مجوزهای سخت‌گیرانه‌ی دولت آمریکا، تأمین مالی و حمل به کشور است، روشن است (+) و البته گذشت زمان و عدم تحقق این امر نیز نادرست بودن ادعای این مقام مسئول را نشان داد.

اظهارات مشابه متعدد از سوی برخی دیگر از مسئولین از جمله علی‌محمد نوریان، قائم مقام وزیر راه و شهرسازی، که از بازگشت 80 فروند هواپیمای زمین‌گیر شده به چرخه‌ی هوایی کشور تا قبل از نوروز در اثر گشایش ایجاد شده حاصل از رفع تحریم‌ها خبر می‌داد (+) را نیز باید به این امیدآفرینی‌های خوش‌بینانه افزود.

علی‌رغم وعده‌ها، انتظار برای ورود محموله‌های قطعات طولانی شد. تا جایی که هنگامی که ماه سومِ اجرای توافق ژنو بدون ورود هیچ قطعه‌ای به کشور، به پایان رسید، حتی جهانگیریان که خود همواره در اظهاراتش از باز شدن دریچه‌های جدید به صنعت هوایی کشور در پی توافق ژنو سخن می‌گفت، از موضع منتقدانه صراحتاً بیان نمود که تعلیق تحریم‌ها فقط تعداد اندکی از هواپیماهای فعال ایران را در بر می‌گیرد و برای همان‌ها نیز تا کنون نتیجه‌ی عملی در بر نداشته است (+).

با وجود این اظهار نظر، وی به فاصله‌ی چند روز اعلام نمود اطلاعات ذی‌قیمتی از سوی طرف غربی دریافت کرده که اگر این اطلاعات دریافت نمی‌شد، ایمنی پروازهای ما به خطر می‌افتاد (+). او البته به ماهیت این اطلاعات ذی‌قیمت که در طول این 35 سال از آن‌ها محروم بوده‌ایم و ایمنی پروازهایمان را تحت تأثیر قرار می‌داده است، اشاره‌ای نکرد. جهانگیریان هم‌چنین از دریافت سیگنال‌های جدید در خصوص واردات قطعات هواپیما و نزدیک بودن خبرهای خوش در این خصوص خبر داد. این بار نیز، انتظار برای شنیدن خبرهای خوش به درازا کشید تا در طول مدت 6 ماهه‌ی گام اول توافق، هیچ تحولی رخ نداده باشد و مسئولین ایرانی برای رسیدن به قطعات هواپیما به ابراز مکرر امیدواری بسنده کنند.

در همین فضا هنگامی که لاستیک یکی از هواپیماهای شرکت ایران ایر در فرودگاهی در سوئد به مشکلی برخورد، فرودگاه این شهر نه تنها از تعمیر هواپیما و در اختیار گذاشتن لاستیک خودداری نمود، بلکه حتی نیروی انسانی و ابزار ابتدایی مورد نیاز برای جای‌گزینی این لاستیک را از هواپیمای ایرانی دریغ نمود تا این شرکت مجبور شود مسافرین پرواز را به مدت 24 ساعت در هتل‌های گران‌قیمت این شهر اقامت دهد و هواپیمایی حامل لاستیک نو، نیروی انسانی و جک و ابزار لازم را از تهران به مدد هواپیمای معیوب بفرستد!

 

 

مجوز بی‌حاصل بویینگ و جنرال الکتریک برای تعمیر هواپیماهای ایرانی

در تاریخ 15 فروردین 93 و بعد از گذشت نزدیک به نیمی از زمان اجرای توافق ژنو، رویترز از صدور مجوز وزارت خزانه‌داری آمریکا برای دو شرکت جنرال الکتریک (تأمین کننده‌ی قطعات موتور هواپیماها) و بویینگ برای تعمیر هواپیماهای ایرانی خبر داد (+). این خبرگزاری مصاحبه‌ای با سخن‌گوهای دو شرکت مذکور ترتیب داد که روشن کرد علی‌رغم تبلیغاتی که تا کنون در زمینه‌ی ورود قریب‌الوقوع قطعات هواپیما می‌شده، هنوز مذاکره و حتی اعلام نیازی از سوی مقامات جمهوری اسلامی با این دو شرکت در این زمینه صورت نگرفته است و در حالی که نزدیک به نیمی از مدت توافق سپری شده است، از سوی این مسئولین، اراده‌ی جدی برای انجام فعالیت مؤثر و فراتر از تبلیغات رسانه‌ای برای به ثمر نشاندن همین امتیازات ناچیز وجود ندارد!

اما نکته‌ی مهم‌تری که در این مصاحبه‌ها وجود داشت، روشن شدن ابعادی از این بند از تعهدات غرب طی توافق ژنو بود که نشان می‌داد این امتیاز نیز مانند سایر تعهدات طرف غربی، تبصره‌ها و پیوست‌های نانوشته‌ای دارد که عملاً آن را بی‌خاصیت می‌سازد.

محدود بودن تعمیرات به هواپیماهایی که قبل از انقلاب توسط دولت وقت ایران خریداری شده است، محدود بودن تعمیرات به هواپیماهایی که هنوز عملیاتی هستند و زمین‌گیر نشده‌اند، محدود بودن قطعات مورد نظر به قطعاتی که صرفاً برای هواپیماهای غیر نظامی کاربرد دارند، انجام تعمیرات در کشورهای بیگانه بر خلاف تفسیرهای ارائه شده از متن توافق از سوی مسئولین ایرانی (از جمله عباس عراقچی، عضو تیم مذاکره کننده در + و عباس‌علی آخوندی، وزیر راه و شهرسازی در +)، ممنوعیت خرید موتور جدید و محدود بودن تبادلات به جای‌گزینی قطعه به جای فروش مستقیم قطعه (یعنی شرکت قطعه‌ی معیوب را تحویل می‌گیرد و قطعه‌ی تعمیر یا جایگزین شده را تحویل می‌دهد)، مواردی از شروطی هستند که طرف ایرانی زیر بار آن‌ها رفته است (+).

این گونه شروط، علاوه بر این که تعداد قطعات و هواپیماهایی که امکان تعمیر را دارند به شدت محدود می‌کنند و نمی‌توانند بر تعداد هواپیماهای عملیاتی ما بیفزایند، اثرات جانبی نامناسبی (از جمله زمان‌بر بودن فرآیند به صورتی که ممکن است تعمیرات از سقف زمانی توافق عبور کند و از بازگشت قطعات به کشور جلوگیری شود، مجبور شدن به صرف هزینه‌ی زیاد از حد در تعمیرات به دلیل عدم امکان خرید موتور جدید، عدم امکان نظارت طرف ایرانی بر حسن انجام کار و برخورداری از خدمات و قطعات باکیفیت و با قیمت مناسب، امکان تعبیه‌ی قطعات مشکوک بر روی قطعات اصلی برای تأمین نیازهای جاسوسی و خراب‌کاری غرب و …) را نیز بر جای می‌گذارند.

ضمن آن که اساساً در متن توافق فقط به قطعاتی که ایمنی پرواز را تأمین می‌نمایند، توجه شده است و بنا بر این امکان جایگزینی قطعاتی که در افزایش کارآیی و بهینه کردن عمل‌کرد هواپیماها مؤثر هستند و برای مثال می‌توانند مصرف سوخت هواپیما را کاهش دهند یا آسایش مسافران را بیشتر کنند، وجود ندارد.

مدت شش ماهه‌ی گام اول توافق ژنو بدون این که نتیجه‌ای عملی از ناحیه‌ی بند مربوطه‌ی توافق عاید ایران شود، به پایان رسید. اما پایان این مدت به انبوه اخبار امید بخش و البته کاذب پایان نداد. در ایام بعد از انعقاد توافق 4 ماهه‌ی وین، خبرگزاری فرانسه در خبری -که البته پس از چند روز، از سایت این خبرگزاری حذف شد-، از انعقاد قراردادی در زمینه‌ی تأمین قطعات یدکی و دفترچه‌های راهنما بین ایران ایر و بویینگ گزارش داد. این خبر بلافاصله بر تیتر یک برخی سایت‌های خبری و روزنامه‌ها نشست (+، + و +)، اما ظرف مدت کوتاهی توسط روابط عمومی ایران ایر تکذیب و اعلام شد ایران ایر تا کنون تنها تعدادی کتب و مدارک فنی مربوط به ایمنی پرواز دریافت کرده است! 

 

 

 

سلب حق تأمین قطعات هواپیماها به دلیل شروط نانوشته و مخالف ظاهر توافق

در ایامی که جو رسانه‌ای کشور متأثر از امضای توافق ژنو بود، دیوید میلز، قائم مقام وزیر بازرگانی آمریکا و مسئول تحریم‌های ایران با صدور فرمانی اضطراری، شرکت ترکیه‌ای «3 کا» را که قصد داشت واسطه‌ی فروش و انتقال دو موتور دست دوم بویینگ به ایران شود، از این کار بازداشت و به هم‌راه شرکت‌هایی که قصد خرید و فروش این موتورها داشتند، مجازات نمود (+).

مجدداً در اواسط خرداد سال جاری و در حالی که مسئولین ایرانی مشغول اعتمادسازی هسته‌ای و رصد کردن سیگنال‌های مثبت شرکت‌های غربی بودند، آمریکا وارد عمل شده و شرکت هلندی فوکر را به اتهام تلاش برای فروش قطعات یدکی هواپیما به ایران به پرداخت مجموعاً 21 میلیون دلار محکوم نمود (+) و به شرکت‌های مختلف فهماند که هیچ شرکتی حق ندارد در خارج از چارچوب تفسیر آمریکا از متن توافق گامی بردارد.

 دور زدن تحریم‌ها، تنها راه‌کار تأمین قطعات حتی پس از توافق با غرب

بالاخره در تیر 93، جهانگیریان اعلام کرد نخستین محموله‌های قطعات تعمیر شده‌ی هواپیما پس از توافق ژنو توسط ایران دریافت شده است (+). سؤال قابل طرح در این زمینه این است که در حالی که دولت آمریکا فقط به دو شرکت مجوز تعمیرات داده است و هنوز قرارداد اجرایی بین این شرکت‌ها و ایران منعقد نشده است، و این که آمریکا هم‌کاری شرکت‌های دیگر با ایران را به منزله‌ی جرم تلقی نموده و اقدام به مجازات مجرم می‌نماید (همانند آن چه برای فوکر رخ داد)، ایران این قطعات را از کانال کدام شرکت‌ها تعمیر نموده است؟

اگر چه معاون وزیر راه و شهرسازی به این سؤال پاسخ نمی‌دهد و به هویت شرکت‌های تعمیر کننده اشاره نمی‌نماید، اما قراین، حاکی از این است که این اقدامات از طریق همان راه‌هایی انجام شده است که همواره در طی این 35 سال تحریم جهت انجام تعمیرات لازم، مورد استفاده‌ی ایران قرار می‌گرفته است! به عبارت دیگر، مسئولین دولت راست‌گویان برای بزک کردن چهره‌ی غرب، رویه‌های معمولِ سال‌های تحریم را به عنوان دستاورد توافق ژنو جا می‌زنند!

 

 ج) تحریم سوخت رسانی به هواپیماها

تحریم سوخت‌رسانی به هواپیماهای ایرانی کماکان پابرجا ست

از نیمه‌های سال 89 تا کنون، فرودگاه‌های اروپایی و برخی فرودگاه‌های غیر اروپایی از تحویل سوخت به هواپیماهای ایرانی امتناع می‌ورزند. شرکت‌های هوایی ایرانی برای مواجهه با این شرایط، ناچار به استفاده از دو راه‌کار شده‌اند: یکی پر کردن مخزن بنزین هواپیما تا حد اکثر ظرفیت مجاز که اثرات نامطلوبی بر ایمنی پرواز، سرعت هواپیما، میزان تأخیرات و مسائلی از این دست بر جای می‌گذارد و دیگری توقف و سوخت‌گیری در کشوری ثالث (سابقاً صربستان و اخیراً بلاروس) در سفرهای طولانی. سوخت‌گیری در کشور ثالث، هزینه‌ی هر سفر را برای شرکت هوایی بیش از 24 هزار یورو افزایش می‌دهد، ضمن آن که سفر را طولانی‌تر می‌نماید و نارضایتی مسافرین را موجب می‌شود (+).

در این وضعیت، در میان انبوهی از خبرهای کذبِ رفع تحریم‌های تعمیرات هواپیماها، خبری نیز در تیر سال جاری راجع به رفع تحریم سوخت‌رسانی در فرودگاه‌های برخی کشورهای اروپایی به موجب توافق ژنو اعلام شد (+). ولی فارغ از این که اصولاً چنین امتیازی در متن توافق مکتوب نشده بود، این خبر نیز سرنوشتی بهتر از اسلافش پیدا نکرد و با تکذیب فوری مواجه شد (+).

در فضایی که حتی خبر کم‌اهمیت برگزاری سمینار سالانه‌ی ایرباس با موضوع ایمنی عملیات پرواز در کشور با حضور 8 تن از کارشناسان این شرکت و مدیران و معاونان برخی از ایرلاین‌های خارجی، به عنوان نشانه‌ای از رفع موانع ایجاد شده بر اثر تحریم‌ها معرفی می‌شود (+)، مرور این رخ‌داد نیز جالب توجه است که شرکت شل انگلیس از تحویل سوخت به هواپیمای حامل دکتر علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی که قصد داشت در سفر منطقه‌ای به کشورهای آفریقایی، از کشور آفریقای جنوبی به کنگو پرواز کند، حتی با وجود پی‌گیری رسمی دولتِ کشور مبدأ خودداری نمود. با تأخیر 24 ساعته‌ای که در پی سوخت‌رسانی به این هواپیما رخ داد، ناگزیر بخش‌هایی از سفر این مقام رسمی جمهوری اسلامی ملغی شد (+) و به این ترتیب برای یک بار دیگر اثبات شد که غرب، در اصولش به هیچ وجه انعطاف به خرج نخواهد داد و در موضوع رعایت کردن تحریم‌ها، تفاوتی بین پرواز دیپلماتیک با پروازهای عادی قائل نیست.

 

 چند نکته:

1. همان گونه که گفته شد، هواپیماهای ایرانی که به موجب توافق تعمیرشان مجاز شمرده شده است، هواپیماهایی هستند که ایران قبل از انقلاب اسلامی آن‌ها را خریداری نموده است و به عبارت دیگر بیش از 35 سال عمر دارند. این در حالی است که از لحاظ فنی، عمر مفید هواپیماها بین 20 تا 30 سال در نظر گرفته می‌شود و در نتیجه این گونه هواپیماهای ایرانی عملاً از رده خارج محسوب می‌شوند. در این شرایط تعمیر بسیاری از هواپیماهای ما امکان‌پذیر و یا مقرون به صرفه نخواهد بود (+).

2. قطعات مربوط به هواپیماهای قدیمی مشمول تعهد غرب، لابد از قطعاتی هستند که سال‌ها در انبارهای شرکت‌ها مانده‌اند. لذا این تعهد، در واقع امتیازی برای این شرکت‌ها ست تا بتوانند با قیمت بالا و هم‌راه با منت، خود را از آن‌ها خلاص نمایند.

3. در طول مدت تحریم و به دور از چشمان آمریکا، به صورت مداوم از طریق شرکت‌های متفرقه‌ی تأمین و تعمیر قطعات هواپیما، قطعات مورد نیاز جمهوری اسلامی تعمیر یا جایگزین می‌شد و با بهره‌گیری از روش‌های خاص و افراد و شرکت‌های واسطه‌ای، مسیری پیچیده را طی می‌نمود تا به داخل کشور انتقال یابد. با توجه به شناسنامه‌دار بودن قطعات هواپیماها، یکی دیگر از انگیزه‌های غرب برای تعمیر هواپیماهای جمهوری اسلامی، شناسایی این مسیرها ست تا به این وسیله، آن‌ها را مسدود نموده و با اعمال مجازات بر عواملی که در این زمینه با ایران همکاری می‌کردند، دور زدن تحریم‌ها در آینده توسط ایران را غیر ممکن سازد یا لااقل هزینه‌ی این امر را تا حد امکان بالا ببرد (+).

4. اگر چه به عنوان یکی از مزایای اصلی بند مورد نظر از توافق، به پرواز در آمدن هواپیماهای زمین‌گیر شده عنوان می‌شود، اما از اظهارات برخی از چهره‌های داخلی و خارجی این گونه بر می‌آید که غرب با هدف افزایش ندادن تعداد هواپیماهای فعال ایرانی، تنها حاضر به تعمیر آن دسته از هواپیماهایی است که هم‌چنان در حال پرواز بوده و زمین‌گیر نشده باشند (+). در همین رابطه، لازم به تأکید است که تعهدی که غرب به ما داده بود، انجام تعمیرات برای افزایش ایمنی پروازها ست و هیچ الزامی مبنی بر انجام تعمیرات اساسی و راه‌اندازی هواپیماهای خراب در این زمینه وجود ندارد. بنا بر این اظهارات پر تکرار مسئولین ایرانی مبنی بر انجام تعمیرات اساسی در هواپیماها و فعال شدن هواپیماهای زمین‌گیر شده‌ی ایرانی عاری از حقیقت به نظر می‌رسد.

5. به موجب کنوانسیون‌های بین‌المللی در صنعت هوانوردی، اعمال تحریم بر صنعت هوایی یک کشور غیر قانونی است و ایران با پذیرش متن توافق، زیر بار یک اقدام غیر قانونی رفته و آن را رسمی نموده است.

6. غرب به خوبی واقف است که مسیر اجرایی شدن این تعهد نیز مانند برخی دیگر از امتیازات، طولانی بوده و ظرف مدت شش ماه به نتیجه نخواهد رسید و مسئولین ایران را به این نتیجه خواهد رساند که لازم است برای حصول نتیجه، روی‌کرد توافق با غرب تداوم یابد. آمریکا در قالب سیاست‌های چماق و هویج، به این امتیازات به عنوان طعمه‌هایی نگاه می‌کند که ایران را سر میز مذاکره برای بعد از شش ماهِ اولیه و دادن امتیازات گسترده‌تر تشویق می‌کند. گفته‌های برخی از مسئولین هواپیمایی و اظهار نظر آن‌ها راجع به لزوم تداوم توافق جهت تأثیرگذاری تعلیق تحریم‌ها، نشان می‌دهد این تلاشِ آمریکا خالی از تأثیر نبوده است (+).

7. تعلیق تحریم‌های صنعت هوایی، به تنهایی نتیجه‌بخش نبوده و برای فایده‌بخشی، مستلزم تعلیق برخی دیگر از تحریم‌ها از جمله موانع مبادلات پولی و کالایی است و در شرایطی که این موانع حضور مؤثر خود را حفظ کرده‌اند، تعلیق این تحریم‌ها نیز، چیزی بیش از یک پوسته‌ی توخالی و بی‌ثمر برای ما نخواهد بود. برای مثال در حالی که کلیه‌ی تبادلات مالی بین المللی جمهوری اسلامی محدود شده است، امکان خرید و فروش رسمی با استفاده از منابع مالی جمهوری اسلامی بسیار محدود است. علاوه بر این، قابل حل بودن مسائلی هم‌چون بیمه‌ی محموله‌ی قطعات و صدور بارنامه‌ی آن به مقصد جمهوری اسلامی، با وجود تحریم‌های فعلی شدیداً محل ابهام است (+ و +).

8. اقداماتی هم‌چون عدم تحویل سوخت به هواپیمای حامل رئیس مجلس شورای اسلامی و نیز خودداری از ارائه‌ی خدمات پیش پا افتاده‌ای هم‌چون تعویض لاستیک هواپیما را باید در چارچوب سست کردن اراده‌ی ملت و مسئولین جمهوری اسلامی و القای سیطره بر آن ارزیابی نمود که بدون شک، یکی از کارکردهای اساسی مورد توجه غرب از ناحیه‌ی تداوم این تحریم‌ها ست. غرب به این وسیله این پالس را به جمهوری اسلامی ارسال می‌کند که باید تلاش‌های بیشتری در ازای تعلیق تحریم‌های کوچک و بزرگ از خود نشان دهد و خود را در ساختار مورد نظر غرب استحاله نماید

 سخن پایانی

مشاهده‌ی سیر تاریخی اظهارات و وقایعی که در این مدت شش ماهه به وقوع پیوسته، نشان می‌دهد مسئولین صنعت هوایی ایران نیز مانند بسیاری دیگر از مسئولین سیاسی و اقتصادی که تصور می‌کردند انعقاد توافق فتح الفتوحی ایجاد خواهد نمود و انقلابی اقتصادی را در کشور در پی خواهد داشت، دچار نوعی سیاست‌ورزی رویاپردازانه شده و آرزوها و رویاهای خود را به جای حقایق جاری و حاکم بر روابط بین الملل نشانده‌اند. تحریم‌های صنعت هوایی در بهترین حالت، تنها تعمیر تعداد اندکی هواپیمای ایرانی را در بر می‌گیرد که مقرون به صرفه بودن هزینه‌ی گزاف تعمیراتشان بسیار محل ابهام است. خوشمان بیاید یا نه، در تحریم‌های تعلیق شده، خرید هواپیمای نو یا حتی دست دوم، انجام تعمیرات اساسی و جایگزینی قطعات اصلی هیچ جایگاهی ندارد. لازم است آن دسته از مسئولین که آرمان‌های خود را در رفع موانع رابطه با غرب می‌بینند، اندکی دست از آرمان‌گرایی خود بکشند، واقع‌گرایی را سرلوحه‌ی کار خویش قرار دهند و اظهارات و تصمیماتی منطبق با شرایطِ جهان واقع اتخاذ نمایند؛ چرا که ظهور پدیده‌ی تکذیب مکرر خبرهایی که از زبان مسئولین رسمی کشور بیان می‌شود و در نشریات رسمی کشور به چاپ می‌رسد، زیبنده‌ی نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست.

 




نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/5/19
زمان : 2:34 عصر
نامه دو نماینده مجلس به روحانی؛
نظرات ()

مدل «بسته خروج از رکود»، نسخه شکست خورده صندوق بین‌المللی پول است/ «انحراف نقدینگی بیشتر به سوی سوداگری»؛ یکی از تبعات سیاست پیشنهادی دولت

 

گروه اقتصادی - رجانیوز: احمد توکلی و الیاس نادران دو اقتصاددان مجلس در نامه به رئیس جمهور پیرامون بسته خروج از رکود اعلام کردند:مدل بسته خروج از رکود نسخه شکست خورده صندوق بین‌اللملی پول است که از دولت سازندگی تاکنون درحال اجراست و خود از عوامل وضع موجود است.توکلی و نادران

به گزارش رجانیوز به نقل از تسنیم، متن نامه احمد توکلی و الیاس نادران دو اقتصاددان مجلس به حسن روحانی رئیس جمهور به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
برادر ارجمند جناب آقای دکتر روحانی
رییس جمهور محترم
با سلام و احترام
 
خرسندیم که در انجام وظیفه‌ای دینی، برای شما، خادم مردم، خیرخواهی می‌کنیم و پیرامون بسته پشنهادی دولت برای شکستن رکود اقتصادی نکاتی را تقدیم می‌نمائیم:
 
1) نفس اینکه دولت طرح خود را پیش از اجرا در معرض قضاوت صاحب نظران قرار می‌دهد،  امر مبارکی است. علی علیه السلام در اداره حکومت همیشه بر لزوم صراحت و حق‌گویی و مشاوره تأکید داشت و مردم را به گفتن سخن حق و مشورت برای تحقق عدالت تشویق می‌فرمود: "فلاتکفّوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل".
 
ساختار متن پیشنهادی دولت نیز از سه جهت منطقی بود: 1) استفاده از یک مدل نظری برای تحلیل و چاره‌جویی، گرچه ایراد وجود داشته باشد، 2) علاج دردها از طریق کشف علل آنها و 3) تقسیم‌بندی زمانی نسبتاُ منطقی. ما به سهم خویش تشکر می‌کنیم.
 
2) مدل تحلیلی بکار‌رفته مدل نئوکلاسیک است که در آن به دنبال تعادل در بازارهای چندگانه، پول، سرمایه، کار و کالا هستند و نسخه‌ی بی‌بدیل و همه‌جایی و همه‌گاهی را در حل تنگناهای اقتصادی، آزادسازی عرضه و تقاضا در تمام بازارها و خودداری دولت از هر نوع مداخله‌ای در اقتصاد می‌شمارد. نسخه‌ای که صندوق بین‌المللی پول برای چند دهه بر جهان تحمیل کرد و جز چند کشور که از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی‌کند، در بقیه‌ی کشورها به شکست انجامید. این نسخه از آغاز دولت سازندگی تا کنون در کشور، کم و بیش، در حال اجرا است و خود یکی از عوامل مهم وضع موجود است. نارسایی این نسخه‌ی تعدیل اقتصادی، امروز حتی در خاستگاه آن نیز کتمان نمی‌شود و برای جبران تبعات منفی آن بر جنبه‌های اجتماعی و نیز ناپایداری رشد اقتصادی حاصل از آن، تلاش برای جایگزینی مدل رشد حامی تهیدستان (Pro-poor Growth Model) و مدل رشد فراگیر (Inclusive Growth Model) در جریان است تا رشد اقتصادی را با کاهش فقر و مهمتر، کاهش فاصله طبقاتی عجین سازند. البته هرچه دوره تحلیل کوتاه تر باشد، معمولا تأثیر مدل کمتر و توجه به اقتضائات بیشتر می شود. به همین جهت واقعبینی و تحلیل درست در بسته سیاستی دولت کم نیست.
 
3) اما تحلیل ارائه شده در برخی جهات از واقعیت دور می شود. گرچه افزایش جهشی قیمت انرژی را در دوره‌ی دی ماه 1389 تا نیمه‌ی 1392 مؤثر در افزایش هزینه‌ی تولید و کاهش ارزش افزوده‌ی بخش‌های صنعت و خدمات می‌خواند، ولی آن را عامل رکود سال‌های 91 و 92 نمی‌شناسد، چنانکه بیماری هلندی نیز در این تحلیل جایگاه مناسبی ندارد. عامل آغازگر رکود را تحریم نفتی و تحریم مالی(بانکی) می‌شمارد که در بستر مساعد سال های پایانی دهة 1380، صادرات نفت را به شدت کاهش داد و از ارز در دسترس کاست و بهای آن را با نوسانات شدید و جهش همراه ساخت، و این کاهش از طریق بودجه دولت، سرمایه‌گذاری عمرانی را به شدت کاست، با کاهش واردات، بنگاه‌های تولیدی را لنگ کرد، و از این دو راه، رکود را حاکم کرد. علاوه بر این‌ها، نفس تحریم و مناقشات سیاسی، نااطمینانی را بر همه ارکان و ابعاد اقتصاد داخلی حاکم کرد.
 
روشن است که تحریم نقش حائز اهمیتی در رکود تورمی در دو سه سال اخیر بازی کرده است؛ ولی آنچه بسته سیاستی در تعلیل و تحلیل وضعیت ارائه داده است، با واقعیات تطبیق درستی ندارد. در واقع، آغاز شرایط رکودی به سالهای 85-84 باز می گردد که درآمد هنگفت نفتی با اصرار رئیس دولت و حمایت اکثریت مجلس، با سرعت در بودجه وارد شد. در همان شش ماه اول دولت آقای احمدی نژاد، یعنی نیمه دوم سال 1384، تزریق دلار نفتی چنان افزایش یافت که اعتبارات هزینه ای و تملک دارایی سرمایه ای سال 1384 را نسبت به سال 1383 به ترتیب، 4/51 و 7/62 درصد افزایش داد.(انصاف اقتضاء دارد تا گفته شود که سهم بالایی از افزایش اعتبارات هزینه ای به تصمیمات ماه های آخر دولت آقای خاتمی در بالابردن ضریب حقوق اعضای هیأت علمی دانشگاه ها مربوط بود که متعاقب آن برای رسته های دیگر نیز می باید اضافه می شد) این حرص و ولع، که در گذشته نیز سابقه طولانی داشت، با افت و خیز در سالهای بعدی نیز ادامه یافت.
 
نتیجه تزریق درآمد هنگفت ارزی (و در فقدان آن، برداشت از حساب ذخیره ارزی برای مقاصد بودجه ای) طی 3 تا 4 سال بعد، منشأ رکود تورمی بوده است. مسیر تأثیر نیز همین طریق هزینه‌های دولت است. هزینه‌های دولت تقاضای کالاهای قابل تجارت و غیرقابل تجارت، هر دو را، افزایش می‌دهد. دولت برای مقابله با تمایل صعودی قیمت‌ها،  واردات را در بخش قابل تجارت تسهیل می‌کند. البته آسیب این واردات که عمدتا کالای مصرفی است، به شکل کاهش تولید بخش صنعت(قابل تجارت) بروز می‌کند. از آن طرف چون عرضه‌ کالای غیرقابل تجارت یا ناممکن است(زمین) یا به سرعت و راحتی مقدور نیست(مسکن)، تورم در آن بخش آغاز می‌شود و سطح عمومی قیمت‌ها را بالا می‌برد، یعنی رکود تورمی.
 
در واقع از سال 1387 به بعد، نرخ رشد GDP قبل از منفی شدن در سال91و92، جز سال 1389، به ترتیب 8/0، 3و 3 درصد بوده است، فشار بیکاری در آن سالها هنوز از خاطرها نرفته است. رشد 8/5 درصدی سال 1389 نیز با فروش 87 میلیارد دلاری نفتی استثنای این دوره است. متوسط نرخ رشد دوره 2008-2011(تقریبا متناظر 1387-1390) برای کشورهای در حال توسعه آسیایی 3/7 درصد بود. این متغیر برای ایران در همین دوره 26/3 درصد بود. آغاز هدفمند کردن یارانه‌ها و جهش قیمتی ایجاد شده، رکود تورمی پیشین را تشدید کرد. حذف یارانه‌های سوخت ماهیتاُ یک پدیده‌ی رکود تورمی است، زیرا با افزایش هزینه‌ی تولید، سطح آن را کاهش و قیمت محصول را افزایش می‌دهد، به ویژه آنکه با جهش شدید آغاز شد و هیچ اقدام جبرانی برای تولید انجام نگرفت. به هر حال اصلاح قیمت انرژی چون با رفتار مصرف‌کنندگان و سطح فناوری تولیدِ تولیدکنندگان سر و کار دارد، پدیده‌‌ای بلند مدت است و فرصت ندادن به بخش تولید برای تعدیل فناوری رکود آفرین است و در حالیکه سرمایه در گردش لازم را برای بخش تولید شدیداُ افزایش می‌دهد و بازار سرمایه و تأمین اعتبار نیز ضعیف است، رکود جدی‌تر می‌گردد. شواهد به روشنی نشان می‌دهد که دو عامل بیماری هلندی و هدفمندی به شکل یاد شده، نقش اولیه در پیدایش رکود داشته‌اند. رکودی که تلاطم بازار ارز از اواخر سال90 و تشدید تحریم‌ها، بر عمق و شدت آن افزود. شاید دردسرهای قبول این تحلیل در تنظیم بودجه و اصلاح خبط و خطای آن نوع هدفمندی باعث اغماض از واقعیت مشروح شده باشد!
 
4) موضوع بسیار مهم دیگر، غفلت یا تغافل از جنبه های نهادی اقتصاد ملی مانند فساد سیستمی، تأثیر نفوذ سیاسی در شکل گیری بودجه دولت، ساختار نامناسب اداری، کشمکش های ناشی از قبیله گری سیاسی، بی ثباتی سیاستها و قوانین و فقدان یا ضعف ساختارهای سیاسی لازمه مردم سالاری(احزاب مستقل- رسانه های آزاد) درچاره جویی گذر از رکود تورمی موجود است. به عنوان مثال، موضوع تأثیر تعیین کننده فساد سیستمی موجود در کاهش تولید و انحراف سرمایه‌گذاری، از نظر علمی، امری است پذیرفته شده که در بسته سیاستی دیده نشده است. تقریبا نتیجه تمامی مطالعات گسترده در این زمینه اثبات این حقیقت است که فساد عامل مهمی در لطمه به تولید و سرمایه‌گذاری است. البته مبارزه با فساد امر بلند مدت است ولی به حساب آوردن آن در بسته سیاستی با نشان دادن جهت گیری دولت در برخی بخشها اثر فوری و کوتاه مدت دارد؛ مانند نحوه برخورد با مؤسسات مالی غیرقانونی و تخلفات بانکها، به ویژه بانکهای خصوصی که این برخورد می تواند نقش زیادی در انضباط پولی بازی کند. کم بها دادن به این عوامل مهم و فزون نمایی نقش تحریم و صادرات نفت و نیز قیمت ارز، درواقع ذهن را به طور غیرمتناسب بر سیاست خارجی و بازرگانی خارجی متمرکز می‌کند.
 
5) بسته سیاستی ضد رکود وقتی به راه‌حل‌ها می‌رسد با رویکردی واقع بینانه و درست آغاز می‌کند که آن تعقیب راه‌حل‌های ضدرکودی غیرتورمی است. ولی تحت تأثیر همان راهبرد برونگرا، از صنعت نفت و پتروشیمی که تاکنون کار اصلی شان خام فروشی بوده است، به عنوان بخش پیشران دفاع می‌شود و راه‌حل‌ها از مسیر سیاست خارجی جستجو می‌گردد، چون حل مشکلات به پذیرش پارادایم سازمانهای جهانی گره می‌خورد، تأکید بر آزادسازی در همه بازارها، به ویژه در بازار پول، سرمایه و کالاست. در ارائه راه حل خروج از رکود چهار راهبرد به درستی حاکم بر تصمیم‌گیری‌ها معرفی می‌شود: 1)عدم اتکا به منابع بانک مرکزی 2)دامن نزدن به بیماری هلندی 3) توجه به بنگاه‌های کوچک و متوسط و 4) چشم ندوختن به افزایش حجم پول برای افزایش درآمد اسمی خانوارهاست. بر این فهرست راهبردهای زیادی را باید افزود، از جمله: 5) دو رکنی بودن اقتصاد(پیشرفت و عدالت) و عمل به اقتضای اقتصاد مقاومتی 6) ضرورت قطعی حمایت از مستضعفان در مسیر مبارزه با رکود 7) پرهیز از کشمکش ناشی از قبیله گری سیاسی و تلاش برای گفتگو و مفاهمه.
 
راهبرد مهم دیگر رها نکردن بازارها به دست به ظاهر عرضه و تقاضاست، چرا که بازارهایی پر از فساد، انحصار و تبانی، اگر به حال خود رها شوند، قطعاُ بسیار دور از نقطه بهینه به تعادل خواهند رسید و مشکل بیکاری حل نخواهد شد. نادیده گرفتن فساد سیستماتیک موجود، به ویژه در نظام بانکی و اداری کشور و رها کردن امور به اسم بازاری و رقابتی کردن فعالیت‌ها، در وضعیت‌ ما به منزله میدان دادن بیشتر  به رانت خواری گسترده موجود است. البته دخالت اداری نیز در وضعیت فعلی به دلیل وجود فساد اداری راه‌حل بی‌هزینه نیست. در ادامه به چند مصداق بسیار مهم پرداخته خواهد شد.
 
6) در مجموعه سیاستهای ضدرکودِ غیرتورمی سخن از "شناور ساختن نرخ سود بانکی متناسب با تورم انتظاری" و "ایجاد رقابت بین بانکها" رفته است! می گویند نرخ واقعی سود باید مثبت باشد یعنی نرخ سود بانکی باید بزرگتر از نرخ تورم انتظاری باشد که تورم در رفته، سود مثبت گردد. مثلا در وضعیت امروز ما که دولت تورم پایان سال را 25 درصد پیش بینی کرده است، نرخ سود سپرده  باید لااقل همین 25 درصد باشد تا سپرده گذاران جریمه نشوند. در نتیجه با توجه به هزینه تجهیز منابع(خرج و سود بانک) سودی که بانک از دادن تسهیلات توقع دارد حدود 28 درصد میشود( بانک مرکزی در اردیبهشت ماه با روش تیلور این نرخ را بین 4/26 و 7/31 درصد برآورد کرد) یک اثر این سیاست را جذب سپرده بیشتر و امکان تأمین منابع سرمایه گذاری افزونتر می دانند. در نقد و رد این نظر در وضعیت کنونی ما و محکم نبودن استدلال های مربوط سخن بسیار است ولی در اینجا فقط به ارتباط این سیاست مخرب با رکود می پردازیم.
 
اثر نرخ سود بر قیمت تمام شده چقدر است؟ با دقت در منابع تأمین سرمایه بنگاه ها پاسخ درست به دست می آید. منابع تأمین سرمایه بنگاه عبارت است از:
 
1) تسهیلات بانکی
2) قرض از منابع غیربانکی
3) آورده سهامداران
 
فرض کنید بنگاه x بتواند 50 درصد نیازش را از بانکها تسهیلات بگیرد. در بانک با نرخی بر اساس منطق مدافعان نرخ حقیقی مثبت(نه نرخ شناور) یعنی 28 درصد روبرو باشد(فرض می کنیم فساد هم وجود ندارد و درصدی روی آن نرخ نمی رود. هزینه دوندگی ها را هم صفر حساب می کنیم)، 15 درصد نیازش را از بازار و منابع غیربانکی تأمین کند که نرخ سال 92 در این بازارها، بر اساس برآورد بانک مرکزی به طور متوسط 53 درصد بود. و بقیه 35 درصد را هم خودِ سهامداران بنگاه بیاورند. یکی از آثار تعیین نرخ سود سپرده بانکی تعیین هزینه فرصت پول است. یعنی تعیین حداقل بازدهی است که صاحب هر پولی بدون اینکه کار کند و خطر بپذیرد از پول خویش انتظار دارد؛ درست همان طور که پولش را به بانک بسپارد. البته سهامداران بنگاه فرضی x چون ریسک می پذیرند معمولا بیش از آن می خواهند. سهامدار، حساب آورده خود را از سود بازرگانیِ ناشی از تولید و فروش محصول جدا می کند: آن یکی را نتیجه طبیعی پول آورده خود می داند و این یکی را ثمره عمر و مدیریت خود می شمارد(درست یا نادرست). بنابراین در مثال فرضی ما، برای 35 درصد آورده سهامداران نیز لااقل باید سود 28 درصد را در نظر بگیریم. در نتیجه هزینه تأمین سرمایه برای بنگاه فرضی ما میشود 75/31 درصد(=50*28/0 + 15*53/0 +35*28/0). یعنی به طور معمول بنگاه ها بیش از نرخ تسهیلات بانکی هزینه سرمایه دارند. اگر از تهیه عوامل تولید تا فروش محصول تولیدشده یک سال طول بکشد، هر یکصد هزار تومان خرج تولید، با هزینه تأمین سرمایه، 131750 هزار تومان تمام خواهد شد. البته با کوتاه شدن دوره تولید و فروش، آن 31750 تومان کم می شود. خلاصه آنکه هر 1 درصد افزایش نرخ رسمی، حدود 2/1 درصد بر هزینه تمام شده می افزاید! این محاسبات مربوط به بازار مهارشده ای است که نرخ را بانک مرکزی تعیین می کند تا نرخ بهره را از منفی شدن بازدارد؛ اما بحث رهاسازی فاجعه بزرگتری است.
 
"شناور ساختن نرخ سود بانکی متناسب با تورم انتظاری" و "ایجاد رقابت بین بانک ها"که سیاست مطلوب دولت اعلام شده به دلیل وجود تبانی و فساد و تجربه تلخ سال های اخیر در مسابقه مخرب بانکها و مؤسسات مالی اعتباری برای جذب سپرده بیشتر، نرخ را به 35 و حتی 50 درصد می کشاند. بانک مرکزی طی گزارشی در اردیبهشت امسال "عوارض منفی بروز رقابت در سود سپرده" را "افزایش هزینه تأمین مالی در اقتصاد"، "حرکت منابع مالی به سمت فعالیت های غیرتولیدی"، "افزایش ریسکهای بانکی" و . . . می شمارد. طبق تحلیل درست دولت، رکود فعلی نتیجه بالا رفتن هزینه تولید است. بنابراین سیاست شناور ساختن نرخ سود بانکی به اسم ایجاد رقابت بین بانک ها، اقدامی رکود افزاست نه ضد رکود. در همان حال تورم طرف عرضه را نیز تشدید می کند. یعنی به جای درمان، بیمار را احیانا می کشد! با افزایش تورم، برای آن که نرخ حقیقی سود مثبت بماند(سیاست دولت)، باید مجددا نرخ سود را بالا ببریم . . . و تکرار دور باطل.
 
انحراف نقدینگی بیشتری به سوی سوداگری، یکی دیگر از تبعات سیاست پیشنهادی دولت است. هم اکنون سهم بخش بازرگانی و خدمات از تسهیلات شبکه بانکی بیش از 7/62 درصد است. در صورت اجرای سیاست پیشنهادی چه سهمی برای صنعت و معدن و کشاورزی خواهد ماند؟ وقتی دارندگان فعلی اوراق مشارکت دولتی برای تبدیل اوراق شان و استفاده از نرخ های جدید هجوم آوردند دولت چه خواهد کرد؟ آیا با نرخ های بالای جدید پروژه ای باقی می ماند که معقول و اقتصادی باشد؟ قدرت رقابتی صادرکنندگان ما چه می شود؟ اساسا در تمامی منابع درسی افزایش نرخ بهره را سیاستی انقباضی معرفی میکنند و برای مقابله با رکود کاهش نرخ بهره را یک راه درمان می شمارند و آن را کاهش می دهند، نه افزایش.
 
راه حل در وضعیت تورمی و رکودی شدید موجود، کاملا برعکس است یعنی باید نرخ اسمی سود را پایین آورد و با کاهش تورم به تدریج به نزدیک کردن نرخ اسمی به نرخ حقیقی پرداخت. نظریه سرکوب مالی را عذر تصمیمی که آثار مخرب آن منطقا نشان داده شد، قرار ندهیم. بخشی از تبعات عمل بر اساس این نظریه برشمرده شد و نیز، مطالعات اقتصاد کاربردی به نتایج روشنی از کارکرد این نظریه در ایران نرسیده است . البته دولت نیز در بسته سیاستی خویش هرجا مصلحت دیده مقید به نظریه نمانده است. ما هم به همین روش توصیه می کنیم فقط اختلاف در موارد مصلحت است.
 
7) یکی دیگر از موارد مهم که تصمیم دولت بدون توجه به واقعیات  بازار و کشور به عرضه و تقاضا  احاله شده است، موضوع ارز است. در سیاست¬های پیشنهادی تأکید بر نرخ حقیقی ارز است که در ارتباط با تورم داخل و خارج تعریف می شود. این ارتباط سه حالت می تواند داشته باشد: 1) تورم ایران و مثلا، اسپانیا برابر باشد. در این حال با یک یورو در اسپانیا سبدی از کالا را می توان خرید که در ایران با 4525 تومان می توان خرید(نرخ اسمی 1 یورو = نرخ حقیقی = 4525 تومان)، 2) تورم در اسپانیا بیش از ایران باشد. در این حالت با یک یورو در اسپانیا نمی توان سبدی از کالا را که با 4525 تومان در ایران قابل خرید است، خرید. در این حالت نرخ حقیقی یورو زیاد می شود ( ریال بیشتر می ارزد). بعنی یک اسپانیایی ترجیح می دهد در ایران خرید کند و یک ایرانی ترجیح می دهد جنس داخلی مصرف کند. به عبارت دیگر صادرات ما زیاد و واردات کم می شود. و 3) اگر نرخ تورم در ایران بالاتر از تورم اسپانیا باشد. برعکس حالت 2 است یعنی حالا نرخ حقیقی کم می شود و یورو بیشتر از نرخ اسمی اش می ارزد. در واقع یک ایرانی با 4535 تومان در ایران کمتر از آنچه با یک یورو در اسپانیا می تواند بخرد، در ایران به دست خواهد آورد.  پس واردات ما از اسپانیا زیاد و صادرات ما به آنجا کاهش می یابد. به عبارت دیگر اگر بخواهیم قدرت رقابت ما در معاملات خارجی خراب نشود، باید نگذاریم نرخ حقیقی ارز کم شود. راهی که نئوکلاسیک ها با پشتیبانی فشار صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی توصیه می کنند این است که به اندازه فزونی نرخ تورم داخل نسبت به نرخ تورم خارج، نرخ اسمی ارز را افزایش دهید تا نرخ حقیقی ثابت بماند و قدرت صادراتی کشور کم نشود. به عبارت روشن تر، تا صادرات ما برای خارج ارزانتر شود و آنان به خرید محصولات ما راغب شوند، و واردات ما از خارج گرانتر شود و ایرانیان تقاضای شان نسبت به کالای خارجی را کاهش دهند. سخن در باره این سیاست نیز بسیار است ولی ما فقط به نسبت آن با استراتژی ضدرکودی غیرتورمی دولت می پردازیم.
 
پرسش مهم این است: آیا این سیاست در جهت علاج رکود است یا خود رکودزا است؟ افرایش نرخ اسمی ارز به معنای گران شدن واردات است. مهمترین سیاست ارزی دولت " کاهش تدریجی شکاف بین نرخ ارز مبادله ای و بازار"اعلام شده است. یعنی ظرف تقریبا یکسال و نیم مثلا دلار 2643 تومانی مبادله ای(نرخ روز پنجشنبه) را می خواهد به نرخ آزاد پایان 1394 برساند. وقتی بانک مرکزی نرخ مبادله ای را زیاد میکند، نرخ آزاد هم زیاد میشود. فرض می کنیم قیمت آزاد با هیچ تکانه و بحرانی دچار نشود و با روند افزایش آغاز سال تا کنون همپای نرخ مبادله ای رشد کند). تقریبا 40 درصد افزایش خواهد یافت. حدود 87 درصد واردات ما را کالاهای واسطه ای و سرمایه ای تشکیل می دهد. پس عمده ورودی بنگاه های تولیدی تا 40 درصد گران می شود. با توجه به سهم اصلی این اقلام در قیمت تمام شده، این تصمیم به معنای افزایش قیمت تمام شده به نسبت سهم واردات در هزینه تولید است. به عبارت دیگر، دولت که خود علت اصلی رکود را افزایش هزینه تولید تحلیل کرده است با این تصمیم لااقل در کوتاه مدت خودش به رکود دامن می زند. در عین حال تورم طرف عرضه را نیز تشدید می کند: باز به جای درمان، تقویت علت بیماری! ممکن است ادعا شود اصلاح قیمت ارز و تک نرخی کردن ارز، محاسن بسیاری از جمله حذف رانت خواری و افزایش صادرات دارد که آن رکود را جبران می کند. در رد این ادعا نکات زیادی است که به ذکر دو نکته اکتفا می کنیم:
 
I. ادعای افزایش صادرات با افزایش نرخ اسمی ارز چقدر با مطالعات تجربی علمی تایید می شود؟ پژوهش های بسیاری این ادعا را رد می کنند یا لااقل دلیل قوی برای آن نمی یابند که به چند نمونه اشاره می شود:
 
• یک افزایش شدید در قیمت کالا های وارداتی ، ناشی از کاهش ارزش پول ملی از طرق مختلف بر اقتصاد اثر می گذارد: سطح عمومی قیمت های تولید کننده را بالا می‌برد، و ممکن است به مار پیچ تورم منجر شود. همین طور افزایش قیمت های تولید کننده به افزایش قیمت کالاهای صادراتی منجر می¬شود که ممکن است نه تنها صادرات را زیاد نکند ، بلکه رقابت خارجی تضعیف هم بشود (Razafimahefa (2012:3.
 
• وقتی سیاست کاهش ارزش پول ملی اعمال می شود از طریق افزایش قیمت نهاده های وارداتی، قیمت کالاهای قابل صادرات بر حسب پول ملی زیاد می شود و درنتیجه ممکن است قدرت رقابت خارجی نه تنها افزایش نیابد بلکه کاهش یابد. ادبیات ذیربط در این باره در مورد کشورهای درحال توسعه مبهم است و تصویر قاطعی ارائه نمی کند  Lizando & Montiel(1989),   Buffie (1986)
 
• مطالعه دیگری درباره اثر کاهش ارزش پول ملی در 12 کشور کمتر توسعه یافته نشان می دهد که اثر بر تراز پرداخت ها و تولید کاملاً به وضعیت دستمزدها و جریان سرمایه بستگی دارد. یکی از شرایط اثرمثبت کاهش ارزش پول ملی اجازه کاستن  از مزد واقعی به نفع سرمایه است ولو کوتاه مدت Gylfason and Radetzki )1991)
 
• در سطح خرد ، اینکه افزایش نرخ ارز چه اثری بر نرخ کالا ها در بازار بگذارد به ساختار بازار وابسته است. اگر بازار انحصاری باشد، تولید کننده حداکثر سازسود، تمام افزایش هزینه را به مصرف کننده منتقل می کند. هرچه ساختار به رقابت نزدیک تر باشد، تولیدکننده سهم بیشتری از افزایش هزینه را خود باید تحمل کند. اگر مصرف کنندگان مصرف کالاهای متکی به منابع داخلی را بیشتر ترجیح دهند، انتقال افزایش قیمت ارز به اقتصاد داخلی ) می تواند کمتر باشد Razafimahefa(2012)
 
• هرچه شرایط پیش از بحران ارزی تورمی تر باشد، اثر افزایش نرخ ارز بر نرخ تورم بیشتر است. یک مطالعه  (Choudhari and Hakara, 2001 ) با اطلاعات 71 کشور شامل کشورهای نوظهور و کشورهای در حال توسعه این نتیجه را با قوت تایید می کند
 
II. در ابتدای بحث ارز استدلال درست دولت در باره اهمیت جلوگیری از کاهش نرخ حقیقی ارز تشریح شد. ولی چرا بجای اطاعت بی وجه از نهادهای سرمایه داری از ابزار تعرفه استفاده نکنیم؟ کاری که گردانندگان همان نهادها با کمال دورویی هر وقت به نفع¬شان بود بی هیچ تردیدی از آن بهره بردند. ما می خواهیم صادرات مان برای خارجیان ارزان تمام شود و واردات از خارج برای ما گران در بیاید. یارانه صادراتی و عوارض وارداتی را برای همین ساخته اند. در دهه 1990 آمریکا که از بنیانگذاران WTO بود، برای حفظ 800 هزار فرصت شغلی در صنعت فولادش برای تک تک بنگاه های فولاد کره و ژاپن تعرفه سنگین وارداتی وضع کرد. حالا تا کی آن¬ها شکایت بکنند و او چگونه دفاع کند، خرش از پل گذشته و رکود صنعت فولادش تمام شده است.
 
III. اینجا هم مانند بحث نرخ سود بانکی تورم ناشی از افزایش نرخ ارز، خود باعث می¬شود فاصله بین تورم داخل و خارج زیاد شود و برای تصحیح نرخ حقیقی ارز مجددا مجبور به افزایش نرخ اسمی ارز شویم . . . دور باطل تکرار می شود.
 
راه حل مانند مورد نرخ سود بانکی، تثبیت نرخ مناسب برای کاهش رکود فعلی و تقریبا ثابت نگهداشتن آن برای سه سال و ادامه تلاش برای کاهش نرخ تورم است. با این کار فاصله نرخ تورم داخل و خارج تدریجا کم می شود و نرخ اسمی به نرخ حقیقی نزدیک می گردد.  بدین ترتیب بدون آن که خطر خنثی شدن تدبیرمان پدید آید، صادرات غیرنفتی افزایش می¬یابد. یعنی رسیدن به هدف از طریق راه ضدرکودیِ ضدتورمی. مکمل این سیاست در طرف صادرات گرفتن نوعی از تضمین برای اطمینان از بازگشت درآمد ارزی حاصل از صادرات غیرنفتی است. هیچ عقلی نمیپذیرد ما با ابزارهای حمایتی از صادرات دفاع کنیم بدون آن که مطمئن باشیم این کار به فرار سرمایه منجر نمی شود.
 
جناب آقای رئیس جمهور!
 
ما ضمن ارج نهادن به تلاش دولت برای بهبود معیشت مردم مطالب بسیار دیگری هم در این باره داریم ولی شمه ای را تقدیم کردیم تا اگر چنان که ادعا شده است آمادگی عملی هست در جلسات تفصیلی برای مهمترین مسأله مردم، رهبری و حال و آینده کشور با برادران دولت راه حل جستجو کنیم.
 
احمد توکلی     الیاس نادران
نمایندگان مجلس شورای اسلامی




نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 93/5/17
زمان : 6:40 عصر
محدودیتهای جدید دولت سعودی برای زائران
نظرات ()

با وجود آنکه القا می شود که برخوردهای مسوولین دولت سعودی بهتر شده اما همچنان شاهد افزایش فشارها به کشورمان در حوزه حج و زیارت هستیم.
به گزارش «پارس»، با وجود آنکه به طور مستمر در رسانه های یک جریان خاص القا می شود که برخوردهای مسوولین دولت سعودی بهتر شده اما همچنان شاهد افزایش فشارها به کشورمان در امور حج مخصوصا حج تمتع هستیم به طوری که از هم اکنون محدودیت هایی را برای ایام حج واجب ایجاد کرده اند.
 
از اردیبهشت سال جاری تعداد پزشکان و رفت آمد تیم پزشکی سازمان حج و زیارت به کشور عربستان دچار وقفه های جدی شده که با توجه به شیوع بیماری کرنا در عربستان، نگرانی برای سلامت حجاج وجود دارد.
 
مسوولین دولت سعودی تاکید دارند که کشور ایران، حق توزیع نشریه در میان زائران خود را ندارد و احتمالا نشریه «زائر» که هر ساله بین حجاج توزیع می شود متوقف خواهد شد. نشریه زائر علاوه بر تقویت بنیه معنوی و علمی زائران، با پاسخگویی به شبهات در مورد وهابیت و ترویج فرهنگ اهل بیت(ع) مانع از القائات کاذب سیستم اطلاعاتی- فرهنگی سعودی می شد.
 
احتمالا تعدادهای کمیل ایام حج تمتع کاهش و در سطح محدودتری برگزار خواهد شد.
 
برخلاف تکذیب های صورت گرفته، هنوز تعدادی از زوار ایرانی در زندان های سعودی به سر می برند که تعادی از آنها صرفا به دلیل بحث با مبلغین وهابیت گرفتار زندان شده اند.




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/5/15
زمان : 11:29 عصر
مولای گردانندگان سایت هاشمی کیست؟ + عکس
نظرات ()

 پایگاه اطلاع‌رسانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان رسانه رسمی منعکس کننده مواضع و خاطرات حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی تیتر عجیب "دیدار هاشمی با مولانا عبدالحمید" را برای پوشش خبر دیدار رییس مجمع تشخیص با عبدالحمید اسماعیل‌زهی انتخاب کرد.

به گزارش زاهدان نیوز، این پایگاه که در مقاطع گوناگون با درج اخبار جنجالی از مواضع  هاشمی رفسنجانی در دیدار با گروه‌ها و افراد و هم‌چنین ذکر خاطرات جهت‌دار از ایشان عطش خود را برای مطرح شدن و جذب مخاطب نشان داده است، این بار نیز با به‌کارگیری عنوان "مولانا" برای عبدالحمید اسماعیل‌زهی یکی از روحانیون مساله‌دار منطقه جنوب شرق کشور علامت سؤال دیگری را درباره سطح سواد و گرایشات دست‌اندرکاران خود ایجاد کرد.

اکبر هاشمی و عبدالحمید

گفتنی است واژه مولا که مطابق تعریف لغتنامه دهخدا به معنای صاحب اختیار و آقا است، در این سایت برای فردی بکار رفته است که مواضعش در جریانات فتنه 88، وقایع بیداری اسلامی، مراجع و علمای شیعه و اقدامات تروریستی در منطقه جنوب شرق کشور، مشخص کننده عمق تعارض وی با سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی است.

 




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/5/15
زمان : 11:26 عصر
ماجرای فروش نفت در شرایط تحریم و پول‎هایی که به خزانه واریز نشد/
نظرات ()

جدیدترین بدهی نفتی به خزانه؛ 5 برابر رقم بدهی بابک زنجانی/ شرکت نیکو 32هزار میلیارد تومان درآمد نفت را به خزانه واریز نکرد + اسناد

 

گروه اقتصادی - رجانیوز: بررسی های جدید نشان می‎دهد در جریان فروش نفت ایران به شرکت های خارجی در شرایط تحریم، شرکت نیکو به عنوان بازوی فروش نفت شرکت ملی نفت، در جریان عملیات انتقال و ذخیره‌سازی نفت ایران در خارج از کشور، تنها طی سالهای 2010 و2011، معادل 32 هزار میلیارد تومان حاصل از درآمدهای نفتی را به خزانه واریز نکرده است. این در حالی است که در پرونده ای مشابه یعنی فروش نفت توسط بابک زنجانی این رقم معادل 2 میلیارد دلار یا بعبارتی شش هزار میلیارد تومان بوده که به حساب خزانه واریز نشده است.

 به گزارش رجانیوز، سالهاست ذخیره‌سازی مواد و محصول با هدف کاهش هزینه از چرخه تجارت حذف و ارسال مستقیم سفارشها از محل تولید به محل مصرف جایگزین آن شده است؛ اما علی‌رغم این موضوع بیش از 20 سال است که قراردادی بین شرکت نفتیران(نیکو) نماینده شرکت ملی نفت ایران با شرکت خطوط لوله نفت چند ملیتی عربی(SUMED) بسته شده است تا ایران در مخازن روتردام هلند - متعلق به شرکت نفتی شِل- از طریق خط لوله و مخازن نفتی شرکت سومِد و با عبور از مناطقی به نام "عین السخنا" (Ain Sukhna) و "سیدی کریر" (Sidi Kerir) - واقع در ابتدا و انتهای کانال سوئز- نفت‌خام خود را ذخیره ‌کند.

سهامداران عمده شرکت "سومد" یا Arab Petroleum Pipelines Company، خانواده هایی از مصر، عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین و امیرنشین امارات متحده عربی است که در مناطقی که در تصویر زیر نشان داده شده است مخازن ذخیره سازی برای انتقال نفت به دریای مدیترانه دارد.

ایران علاوه بر هزینه نفتکش برای انتقال نفت خام از جزیره خارک به عین السخنا در دریای سیاه، باید طبق قرارداد بین نیکو و سومد، برای انتقال هر تن نفت‌خام از خاک مصر تا ترمینال دریایی سیدی کریر حدود پنج دلار پرداخت کند.

همچنین ، ظرفیت ثابت تعیین شده برای ذخیره‌سازی نفت خام در بنادر غربی و عربی حدود 40 میلیون تن منظور شده است که هزینه آن بر هر تن سه دلار در ماه است؛ از سوی دیگر در صورتی که شرکت نیکو کمتر از این حجم موفق به ذخیره نفت خام شود باز هم طبق قرارداد باید هزینه کامل اجاره ذخیره سازی را بپردازد!

اگرچه عملیات حمل، انتقال و ذخیره‌سازی نفت‌خام در خارج کشور توسط شرکت نیکو با هزینه‌های بالا صورت می‌گیرد اما  آنچه که هدف این گزارش است اسنادی است که نشان می‌دهد  میلیونها بشکه نفت خام ایران بدون دلیل مشخصی کسر شده است.

در واقع شرکت عربی سومد علاوه بر کسر دو‌ دهم درصدی از  نفت انتقال داده شده از خطوط لوله مورد نظر که مورد پذیرش دو طرف قرارداد است، طبق ستون تنظیمات (ADJUSTMENT)، مقدار قابل توجهی از نفت‌ ذخیره‌ شده ایران را بر اساس تنظیماتی خلاف قوانین بین المللی به نفع خود کسر کرده است.

بر اساس سند ذیل، در سال 2010 میلادی حدود 44 میلیون بشکه (6.2 میلیون تن)  نفت ایران کسر شده است؛ یعنی با محاسبه هر بشکه نفت خام 100 دلار، مبلغی حدود چهار میلیارد و 400 میلیون دلار از درآمدهای نفت ایران نادیده گرفته شده است .

 

در سال 2011 مقدار کسری نفت خام ایران، به 57.5 میلیون بشکه (حدود 8.2 میلیون تن) رسیده است یعنی مبلغی حدود پنج میلیارد و 750 میلیون دلار؛ البته این موضوع به تأیید نماینده طرف ایرانی یا همان شرکت نیکو هم رسیده است!

 

البته هر سال در گزارش عملکرد و صورتهای مالی شرکت ملی نفت، کسریهای بین موجودی آخر سال و سال گذشته به عنوان اشتباه محاسباتی تعدیل می‌شود؛ که این کار بر خلاف استانداردهای پذیرفته شده و اصول حسابداری است.

سود شرکتهای عربی و غربی از اجاره مخازن ذخیره‌سازی و انتقال  نفت ایران به همین جا ختم نمی‌شود؛ چرا که طبق قرارداد امکان مخلوط شدن نفت ایران با نفت‌ دیگر کشورها پیش‌بینی شده که برای جبران کاهش درجه مرغوبیت نفت‌خام(عدد API) به صاحب محموله حداکثر سه درصد پنالتی (جریمه) پرداخت می‌شود. بر این اساس ممکن است نفت خام سبک به سنگین یا متوسط تبدیل شود که در این حالت نیز سودی دیگر به جیب شرکت مذکور می‌رود.

نکته قابل توجه دیگر در این زمینه این است که هم اکنون صدور بارنامه‌ محموله‌های نفت‌خام صادراتی به ویژه انتقال نفت‌خام ایران به مخازن استیجاری "روتردام" و "سیدی کریر" مصر توسط کارگزاران خارجی انجام می‌شود؛ شرکتهایی که نحوه انتخابشان مشخص نیست و مناقصه‌ای برای آن انجام نمی‌شود، این در حالیست که شرکتهای ایرانی قادر به انجام چنین عملیاتی هستند.

با توجه به آمار و اسنادی که در این گزارش منتشر شده است، تنها در سال 2010 و 2011 ، بیش از 32 هزار میلیارد تومان از درآمد نفت‌خام ایران بدون دلیل مشخصی به خزانه واریز نشده استدر صورت محاسبه هزینه‌های غیر منطقی ذخیره‌سازی نفت‌خام در کشور مصر از بیش از 20 سال پیش تاکنون، قطعاً رقم هزینه‌ها بیش از 32 هزار میلیارد تومان خواهد شد.

در حالی که اجاره مخزن ذخیره‌سازی نفت‌خام در بندر روتردام و بندر اسکندریه موجب تأمین نفت اسپات مطمئن ابتدا برای دلالان و سپس پالایشگاههای نفت اتحادیه اروپا شده است، آیا مدیران نیکو مجوز یا مصوبه‌‌ای برای ذخیره‌سازی نفت خام در مخازن خارج از کشور دارند؟ آیا هیچ نوع گزارش تخصصی از عملیات نفتی "سیدی کریر" ،"عین‌ السخنا" و "روتردام" در حسابرسی نفت که به اصطلاح واحد نظارتی داخلی و تخصصی است، وجود دارد؟ و دیگر این که اگر ذخیره‌سازی نفت‌خام در خارج از کشور منطقی است، چرا شرکت نفتی شل، خود اقدام به ذخیره سازی نفت‌خام نکرده و مخازن نفتی خود را اجاره داده است؟

علاوه بر این که نهادهای مسؤل ( وزارت نفت، مجلس شورای اسلامی،‌دیوان محاسبات کشور و سازمان بازرسی کل کشور ) باید در این زمینه هرچه سریعتر شفاف‌سازی کنند، بهتر است که مدیران کنونی وزارت نفت و  شرکت ملی نفت نیز ، آمار مربوط به ذخیره‌سازی نفت خام در خارج از کشور در سالهای قبل از 2010 و سالهای 2012، 2013 و شش ماه نخست سال 2014 را برای روشن شدن افکار عمومی،  به طور شفاف اعلام کنند.

علی‌رغم گذشت بیش از 60 سال از ملی شدن صنعت نفت کشور،‌ طبق اعلام نهادها و سازمانهای نظارتی، مسائل مالی شرکت ملی نفت ایران هنوز شفاف نیست؛ این در حالیست که شفاف‌سازی مسائل مالی صنعت نفت حق ملت ایران است و می تواند بسیاری از ابهامات موجود در این صنعت را بر طرف کند.




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 93/5/14
زمان : 7:46 عصر
گزارشی از روز اول دادگاه مهدی هاشمی رفسنجان
نظرات ()

روز اول دادگاه فقط به قرائت بخشی از کیفرخواست حجیم آقازاده گذشت/ وقتی یاسر هاشمی می خواهد برای تقلیل اتهامات اقتصادی برادرش، همه چیز را سیاسی جلوه دهد

 

 گروه سیاسی- رجانیوز: 11 مرداد 1393 روز متفاوتی برای تاریخ دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود چرا که سرانجام بعد از سالها وقفه، جلسه دادگاه مهدی هاشمی رفسنجانی در این روز و به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد.

به گزارش رجانیوز، اگرچه به علت اتهامات فراوان و پرحجم مهدی هاشمی، جلسه دادگاه وی ناتمام ماند و ادامه آن در ساعت 8 صبح روز یکشنبه 12 مرداد برگزار خواهد شد اما با توجه به اینکه جلسه دادگاه غیر علنی بوده و هیچ خبر رسمی درباره محتوای آن منتشر نشد، یاسر هاشمی برادر کوچکتر مهدی در جمع خبرنگاران تاکید کرد که بیشتر اتهامات برادرش سیاسی است!

اما این در حالی است که بنابر اعلام دادستان تهران در سال 91، کیفرخواست مهدی هاشمی مشتمل بر 12 عنوان اتهامی است که اتهامات سیاسی وی تنها بخشی از این 125 صفحه را تشکیل می دهد.

در همین راستا نیز یک منبع آگاه به خبرگزاری فارس گفت که براساس مواد مندرج در کیفرخواست اتهامی مهدی هاشمی، اتهامات اقتصادی بیشتر از اتهامات سیاسی وی است.

اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نیز در گفتگو با تسنیم تاکید کرد که اتهامات اقتصادی مهدی هاشمی مهم تر از اتهامات سیاسی وی است.

استات اویل؛ ماجرای رشوه‌های دلاری با بوی نفت

بر پایه این گزارش، فارس نوشت: حدود 14 سال پیش و در اوایل دهه 80 شمسی شرکت استات اویل نروژ رگه هایی از علاقه به حضور در بازارهای نقتی ایران را بروز می دهد.

استات اویل که از سال 1972 فعالیت خود در عرصه نفت و گاز شروع کرده با مقامات وزارت نفت ایران وارد مذاکره می شود تا ساخت فازهای 6، 7 و 8 پارس جنوبی را بر عهده گیرد.


همه چیز خیلی بی سرو صدا جلو می رود چون تا اینجای کار همه چیز عادی است؛ شرکتی خارجی مانند دیگر شرکت ها! با مقامات ایران وارد مذاکره شده تا قرار داد ساخت یکی از پرسودترین میدان های نفت جهان را از آن خود کند.

اما سال 85 زلزله ای بزرگ فضای رسانه های جهان در حوزه نفت و گاز را تحت تاثیر قرار می دهد که شاه بیت آن این است: «رشوه استات اویل به مقامات ایرانی»


شرکت استات اویل نروژ از طریق یک موسسه مشاوره نفتی به نام هورتون که مقر آن در لندن قرار دارد، برای دستیابی به قرارداد توسعه فازهای 6،7 و 8 پارس جنوبی در سال های 2002 و 2003 به یکی از مقامات نفتی در ایران رشوه پرداخت کرده است.


بنابر این گزارش، محور اصلی این خبرها نامه ریچارد هابرد رئیس مستعفی هیات مدیره شرکت استات اویل به اعضای هیات مدیره شرکت بود.


وی با این مقدمه که «می‌خواهم خلاصه ای از حقایق و وقایعی که قبلا به پلیس اقتصادی اعلام کرده ام به اطلاع اعضاء محترم هیئت مدیره برسانم» کل ماجرا را برای هیات مدیره شرکت توضیح می دهد؛ البته همین بند اول نامه نشان می داد که پلیس اقتصادی نروژ از مدت های قبل پیگیر این ماجرا بوده است.

ریچارد هابرد می نویسد، طی سال 2001 درحالی که ارزیابی ها در خصوص 6 یا 7 پروژه پیشنهادی در حال انجام بود، شرکت استات اویل ایران با فردی که از او تحت عنوان جونیور یاد می شد ، تماس برقرار کرد. تا اولین جلسه در دفتر استات اویل برگزار شود.

جونیور از آن پس نام مستعار آقازاده پرنفوذی می شود که قرار است قرار داد بزرگ نفتی را برای استات اویل جور کند.

هابرد نیز در نامه اش تاکید می کند که «پس از برگزاری این جلسه و جلسات مشابهی که در ایران برگزار شد، متوجه شدیم که این فرد مشاور وزیر نفت ایران و خانواده وی نیز قدرت و نفوذ زیادی در تجارت نفت و گاز دارد.»

به گفته رئیس هیات مدیره مستعفی استات اویل ظاهرا پس از چند جلسه، پیشنهاد عجیبی از سوی «جونیور» به شرکت می رسد. متن پیام ساده است: «آیا استات اویل در صورت موفقیت در پروژه های نفتی ایران آمادگی کمک به موسسات عام المنفعه و آموزشی را دارد؟»

مذاکرات در جهت ساختن پوششی برای این کمک های عام المنفعه! میان شرکت و طرف ایرانی برقرار می شود.

هابرد جلساتش در اینباره را اینگونه روایت می کند: «رفت و آمدها و مکالمات زیادی بین مقامات ایرانی و نروژی انجام شد که در برخی از موارد نیز وزیر [وقت] نفت ایران حضور داشت و شاهد مکالمات ما بود.»

بالاخره شرکت هورتون به عنوان مشاور وارد کار می شود؛ شرکتی که ایرانی بودن مسئولان آن یکی از شبهات مهم ماجرا بود. پس از مذاکرات به گفته هابرد قرار دادی به مدت 10 سال و مبلغ 15 میلیون دلار منعقد می شود.

همه چیز کشف می شود ولی فقط در نروژ!

بررسی حساب های مالی شرکت استات اویل کلید کشف موضوع را پیش از نامه هابرد زده بود.

بررسی این حساب ها نشان می داد که میلیون ها دلار پول سرگردان به حساب یک شرکت وارد شده و حساب رسان این مساله را فرار مالیاتی تلقی کرده بودند.

کم کم پای شرکت هوتورن نیز به ماجرا باز شد و بر اساس اعلام پلیس اقتصادی نروژ این شرکت یک شرکت کاغذی و تحت اداره برخی مقامات ایرانی است.

پس از افشای ماجرا تقریبا اکثر مقامات بلند پایه استات اویل برکنار و یا ماننده هابرد استعفا می دهند و این شرکت نیز برای مدت ها از حضور در بورس های اروپا و آمریکا منع می شود.

اما اتفاق خاصی برای طرف ایرانی نمی افتد؛ البته بهتر است بگوئیم هیچ اتفاقی برای طرف ایرانی نمی افتد.

جونیور؛ پسرک جوان درخواست کننده رشوه کیست؟

هابرد در نامه اش به هیات مدیره استات اویل ابعاد دیگر ماجرا را نیز تشریح می کند.

وی خطاب به هیات مدیره استات اویل می نوسید: همانطور که مطلع هستید از اوایل سال 2001، مطالعات و مذاکرات خود را با ایرانی ها آغاز کردیم. پس از آشنا شدن به قواعد بازی در بازار نفت و پروژه های نفت و گاز ایران، به دنبال فرصتی برای ملاقات با پسر جوانی با نام جونیور بودم و این فرصت سرانجام در محل شرکت خودمان به من دست داد.»

وی در ادامه نامه اش رسما از درخواست رشوه از سوی پسرک جوان پرده بر می دارد و اضافه می کند: «جونیور به من گفت برای موفقیت کار باید حق کمیسیونی از طریق هورتون و (ع.ی) که از ایرانیان مقیم لندن و موسس هورتون است، به وی پرداخت شود. البته او پیشنهادهایی را هم برای انتقال پول از طریق خیریه هایی که در ایران بنیاد نامیده می شوند، ارائه کرد.»

البته هابرد در انتها از این اقدام خود تلویحا دفاع می کند و آنرا به نفع شرکت خوانده و می نویسد: «بر اساس تقاضای آقای (ع.ی) پس از این قرار داد با پرداخت حدود نیمی از مبلغ 15 میلیون دلار و طی دو فقره انتقال وجه از طریق یک حساب بانکی در نیویورک به یک حساب بانکی در شبه جزایر قبرس واریز کنیم و نیز اطلاع دارید که چهار ماه بعد از قراداد اولیه نخستین ثمره قرار داد مشاوره خود را با بردن یک پروژه 300 میلیون دلاری در پارس جنوبی به دست آوردیم.»

اما بند پایانی این نامه نیز بسیار مورد توجه است. هابرد می نویسد: «در پایان، من، ریچارد هابرد، به عنوان نائب رئیس اجرایی استات اویل خود را در این رسوایی بزرگ شریک می‌دانم و همانند همقطاران خود، رئیس و رئیس اجرایی استات اویل استعفا می‌دهم.»


بنابر این گزارش، شرکت استات اویل نروژ در نهایت در نروژ و آمریکا محکوم به پرداخت جریمه می شود ولی خبری از پیگیری ماجرای پسرک جوان یا همان جونیور در تهران نمی شود.

 

سازمان بهینه سازی مصرف سوخت یا حیات خلوت آقازاده؟


یکی دیگر از اتهاماتی که در دادگاه مهدی هاشمی مورد بررسی قرار خواهد گرفت موضوع سازمان بهینه سازی مصرف سوخت است که مهدی هاشمی مدتی ریاست آنرا بر عهده داشت.


نام این سازمان پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و برگزاری دادگاه حوادث پس از آن به در فضای رسانه ای مورد توجه قرار گرفت.


حمزه کرمی چهره اقتصادی – رسانه ای نزدیک به خاندان هاشمی رفسنجانی در اعترافات خود در دادگاه از بهره برداری های خاص از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت پرداخت.


مدیر مسئول وقت سایت جمهوریت که از مسئولان سازمان بهینه سازی سوخت نیز بود درباره برداشت های ویژه از حساب این سازمان در انتخابات نهم ریاست جمهوری در سال 84 گفت:‌ «آقای مهدی هاشمی رفسنجانی اعتقاد داشت انتخابات در ایران با پول بیت‌المال انجام می‌شود و اعتقاد به مصرف از هزینه شخصی و پول شخصی برای انتخابات نداشت.»

کرمی خاطرنشان کرد: در آنجا شرکت‌های تبلیغاتی زیادی طرف قرارداد می‌شوند که این شرکت‌ها از دوستان آقای مهدی هاشمی بودند و آماده شده بودند در جهت سندسازی در انتخابات فعالیت کنند که از بیت‌المال و سازمان بهینه سازی پول با سندسازی بگیرند و به مصرف تبلیغات انتخاباتی برسانند، در نتیجه به دستور آقای مهدی هاشمی شرکت های ذکر شده با فاکتورهای جعلی و سند سازی موظف شده بودند که برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری کار کنند.

حمزه کرمی در اعترافاتش در دادگاه «پول شویی» را یکی از اعتقادات مهدی هاشمی عنوان کرد و گفت: [مهدی هاشمی] اعتقاد داشت به اینکه پول‌هایی که از این شرکت‌ها اخذ می شود، باید به صرافی برود و در آنجا تبدیل به دلار و سپس تبدیل به ریال شود. یا یک سری وقت‌ها خودش برای کارهای تبلیغاتی دلار می داد و می‌گفت ببرید به ریال تبدیل کنید و سپس تبدیل به دلار و دوباره تبدیل به ریال کنید. وقتی حکمت این کار را از او می پرسیدیم، می گفت با این کار دستگاه‌های مذکور نمی توانند به سادگی به منشأ پول‌ها دست پیدا کنند.

حمزه کرمی در ادامه اعترافتش در دادگاه پروژه هایی نظیر القای افزایش صندوق های سیار و حمایت فرمانده بسیج و سپاه از انتخاب احمدی نژاد و دیگر شایعات از سوی سایت جمهوریت را به مهدی هاشمی نسبت داده و تصریح می کند که شبهه با نظر وی در منتشر می شد.

بنابر این گزارش، بدون شک امروز مهدی هاشمی هنوز در جایگاه متهم قرار دارد و اتهامات وی تا قبل از اثبات با اسناد دقیق تنها «اتهام» خوانده می شود ولی پرونده ای نظیر استات اویل که تقریبا همه جهات بین المللی آن مشخص شده، از جمله مسائلی است که پرسش های سختی در برابر  فرزند آیت الله قرار می دهد.

حال باید دید نتیجه این سوال و جواب ها در روزهای آینده می تواند این عنوان را که «جونیور همان م.ه است» تیتر روزنامه ها کند یا اتفاقات دیگری رقم خواهد خورد.




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 93/5/11
زمان : 10:31 عصر




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ