این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

معرفی 8کتاب درباره امام رضا(ع)
نظرات ()

اولین قسمت از مجموعه بسته پیشنهادی موسسه کتاب متن به مناسبت دهه کرامت به معرفی 8 کتاب پیرامون امام رضا(ع) منتشر شد.

به گزارش فارس، اولین قسمت از مجموعه بسته پیشنهادی موسسه کتاب متن به مناسبت دهه کرامت به معرفی 8 کتاب پیرامون امام رضا(ع) منتشر شد. این مجموعه که در قالب پوسترهای موضوعی نیز ارائه می‌شود، بنا دارد تا چند کتاب خوب را پیرامون موضوعی خاص به علاقه مندان معرفی کند. این بسته به مناسبت دهه کرامت به معرفی 8 کتاب پیرامون امام رضا علیه السلام می‌پردازد.

در این بسته پیشنهادی کوشیده شده است تا چند کتابِ خوب درباره ایشان معرفی شود. سه اثر داستانی بلند، سه کتاب با روایت داستانی کوتاه، یک کتاب اعتقادی از آیت الله جوادی آملی و شرح رساله ذهبیه امام رضا علیه السلام کتاب های معرفی شده در این مجموعه هستند.  علاقه‌مندان می توانند در صورت تمایل این کتاب‌ها را از فروشگاه اینترنتی متن و یا تماس تلفنی تهیه کنید و درب منزل تحویل بگیرید.

 

1. اقیانوس مشرق

نویسنده: مجید پورولی کلشتری انتشارات: عصر داستان

صفحات: 232

قیمت: 7000 تومان

رمانی که در زمان حضور امام  در طوس اتفاق می افتد. شخصیت اصلی داستان جوانی که به دنبال چشمه آب حیات است، در بیایانی گرفتار می آید و به عنایت امام رضا ع از بیابان نجات پیدا کرده و با پیرمردی از شیعیان امام آشنا می شود. در مسیری با پیرمرد همراه می شود و با او و دیگران درباره امام رضا علیه السلام و مسئله امامت گفت و گو می کند. ماجراها و حادثه هایی که در رمان اتفاق می افتد گفت و گوها را زیبا کرده و آنها را از حالت تصنعی خارج کرده است. این رمان را که بر پایه کتب حدیثی معتبری چون کافی، ارشاد و ... بناشده است. خواندن این رمان فوق العاده را از دست ندهید.

 

2. ولادت

نویسنده: سعید تشکری

انتشارات:نیستان

صفحات: 366

قیمت: 9200 تومان

دو شبان خراسانی که یکی کاتب و دیگری صحاف است فرزند خوانده‌های خود را که در ویرانه‌های شوش دانیال پس از دیدار با مولای خود امام موسی کاظم (ع) در پی کشتاری که عباسیان برای تاراج پارسیان انجام داده‌اند می‌یابند و آنها را از بدو طفولیت در وصیتی مکتوب به نام هم می‌خوانند.  لیلا و هاتف اکنون پس از سال ها و مرگ این کاتب و صحاف می‌خواهند با هم ازدواج کنند، اما پرسش ساده آنها از خود این است:  ما که هستیم؟ و چرا فرزند مولای پدرانشان ولیعهد تازه عباسیان است؟  لیلا و هاتف برای یافتن پاسخ خود و ازدواج با یکدیگر به مدینه می‌روند تا حقیقت امام هشتم شیعیان را بیابند و زندگی خود را آغاز کنند.

 

3. دخیل عشـق

نویسنده: مریم بصیری

انتشارات: عصر داستان

صفحات: 276

قیمت: 13000 تومان

  «دخیل عشق» داستان دختر بهیاری است که در نوجوانی در جبهه ها حضور داشته و با خود نذر کرده است که یک جانباز ازدواج کند. و برای برآورده شدن نذرش به درگاه امام رضا علیه السلام متوسل شده است.  داستان ماجرای برآورده شدن حاجت صبوره است، نه آنچنان که خود انتظار دارد ....

 

4. آفتاب هشتمین

نویسنده: لیلا شمس

انتشارات: قلمستان

صفحات: 107

قیمت: 1500 تومان

عرفه شد. آن موقع ولی عهد بود. از خانه که بیرون رفت، همه چیز داشت. وقتی برمی گشت هیچ چیز نداشت.  همه را تقسیم کرده بود بین فقرا. فضل گفت:«ضرر کردید اباالحسن.» گفت:«تو نمی دانی. معامله با خدا سود بزرگی است، نه ضرر.»  این کتاب نیز از داستانک های کوتاهی از تولد تا شهادت امام رضا علیه اسلام تشکیل شده است که به زیبایی در کنار هم قرار داده شده است. لازم به ذکر این کتاب از یک مجموعه چهارده جلدی است که هر جلد آن به یک معصوم اختصاص دارد.

 

5. قرآن حکیم از منظر  امام رضا علیه السلام  

نویسنده: آیت الله جوادی آملی

انتشارات: اسرا

صفحات: 374

قیمت: 3000 تومان

از بهترین زمینه‌هایی که می‌توان به هماهنگی ثقل اکبر و اصغر، راه یافت، این است که قرآن را از زبان عترت و عترت را از زبان قرآن بیابیم.  کتاب ارزشمند «قرآن حکیم از منظر امام رضا (علیه‌السلام)» در راستای این هدف تألیف شد و در مباحث وزین خویش در یک مقدمه، یک روضه و چهار جنت به آشنایی با حقیقت قرآن، قرآن علمی و عینی، راه و شرایط شناخت قرآن، موانع شناخت قرآن، تفاوت تدبر در قرآن و استنطاق آن، تشویق قرآن به تحصیل برهان عقلی و دریافت شهود قلبی،  جایگاه شهود قلبی در قرآن و… می‌پردازد.

 

6. زرین نامه تصحیح تدبیر الابدان

نویسنده: عبدالمنعم فتونی

انتشارات: امینیان صفحات: 176 قیمت: 6000 تومان امام رضا علیه السلام رساله‏ای در طب در پاسخ مأمون نوشته‏اند، که به رساله ذهبیه مشهور شده است. این کتاب ترجمه و شرح رساله ذهبیه امام رضا علیه السلام است.

 

7. پنچره فـولاد

نویسنده: امیر صادقی

انتشارات: کتاب دانشجویی

صفحات: 96

قیمت: 1500 تومان

بر سر سفره که می نشست، دستور می داد تا سینی ای برایش بیاورند. بعد بهترین غذایی که روی سفره بود، نگاه می کرد، از هر غذا مقداری برمی داشت و در سینی می گذاشت؛ سپس سینی را می داد تا برای بینوایان ببرند.

کتاب «پنجره فولاد» علی رغم حجم کمش سه دسته مطلب را در کنار هم در خود جای داده است. اولی که متن اصلی کتاب هم هست روایت هایی کوتاه است از زندگی و زمانه امام غریب از مدینه تا مرو. روایت هایی بسیار کوتاه و زیبا که می شود در مسیر و راه خواند و لذت برد.

دسته دوم احادیثی است که در بالای روایت های داستانی آمده است. کوتاه و دل نشین.

و در آخر کتاب هم راهنمایی گردآوری شده است برای آشنایی با حرم رضوی که خواندنش جالب و به درد بخور است، مخصوصا برای آنهایی که جَلد حرم هستند!

 

8. بی تو یک سال است

نویسنده: نجمه کتابچی

انتشارات: کتاب دانشجویی

صفحات: 72

قیمت: 850 تومان

این کتاب داستانی است از حیات نورانی حضرت معصومه (س) به انضمام داستانی از حیات حضرت بی بی شهربانو (س).




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 92/6/23
زمان : 3:59 عصر
چهل حدیث از امام صادق علیه السلام
نظرات ()

حدیث اول : 
من أحب لله و أبغض لله و أعطی لله فهو ممن کمل إیمانه . 
امام جعفر صادق (ع) : هر که برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمن دارد و برای خدا عطاء کند ، از کسانی است که ایمانش کامل است . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 189

حدیث دوم : 
ان المسلمین یلتقیان ، فافضلهما أشدهما حبا لصاحبه . 
امام جعفر صادق (ع) : از دو مسلمان که به هم برخورد می کند آن که دیگری را بیشتر دوست دارد بهتر است . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 193

حدیث سوم : 
جعل الخیر کله فی بیت و جعل مفتاحه الزهد فی الدنیا . 
امام جعفر صادق (ع) : همه خیر در خانه ای نهاده شده و کلیدش را زهد و بی رغبتی به دنیا قرار داده اند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 194 

حدیث چهارم: 
اذا أراد الله بعبد خیرا زهده فی الدنیا و فقهه فی الدین و بصره عیوبها و من أوتیهن فقد أوتی خیر الدنیا و الاخرة . 
امام جعفر صادق (ع) : چون خدا خیر بنده ای را خواهد او را نسبت به دنیا بی رغبت و نسبت به دین دانشمند کند و به دنیا بینایش سازد و به هر که این خصلتها داده شود خیر دنیا و آخرت داده شده . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 196

حدیث پنجم: 
خف الله کأنک تراه و إن کنت لا تراه فإنه یراک . 
امام جعفر صادق (ع) : چنان از خدا بترس که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 110

حدیث ششم : 
کان أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه یقول : أفضل العبادة العفاف . 
امام جعفر صادق (ع) : امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمود : بهترین عبادت عفت است . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 125

حدیث هفتم : 
قال رسول الله : من ترک معصیة لله مخافة الله تبارک و تعالی أرضاه الله یوم القیامة . 
امام جعفر صادق (ع) : پیامبر خدا فرمود : هر که گناهی را برای خدا و ترس از او ترک کند خدا او را در روز قیامت خشنود گرداند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 128

حدیث هشتم : 
قال الله تبارک و تعالی : ما تحبب إلی عبدی بأحب مما افترضت علیه . 
امام جعفر صادق (ع) : خداوند متعال فرموده است : بنده من با چیزی محبوبتر از انجام واجبات به من دوستی نکند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 129 

حدیث نهم : 
العباد ثلاثة : قوم عبدوا الله عز و جل خوفا فتلک عبادة العبید و قوم عبدوا الله تبارک و تعالی طلب الثواب ، فتلک عبادة الأجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلک عبادة الأحرار و هی أفضل العبادة . 
امام جعفر صادق (ع) : عبادت کنندگان سه دسته اند : گروهی خدای متعال را از ترس عبادت کنند و این عبادت بردگان است ، گروهی خدای متعال را به طمع ثواب عبادت کنند و این عبادت مزدوران است . دسته ای خدای متعال را برای دوستیش عبادت کنند و این عبادت آزادگان و بهترین عبادت است . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 131

حدیث دهم : 
إنما خلد أهل النار فی النار لأن نیاتهم کانت فی الدنیا أن خلدوا فیها أن یعصوا الله أبدا . و إنما خلد أهل الجنة فی الجنة لأن نیاتهم کانت فی الدنیا أن لو بقوا فیها أن یطیعوا الله أبدا ، فبالنیات خلد هؤلاء و هؤلاء . ثم تلا قوله تعالی : " قل کل یعمل علی شاکلته " قال : علی نیته . 
امام جعفر صادق (ع) : اهل دوزخ از اینرو در دوزخ جاودان باشند که نیت داشتند اگر در دنیا جاودان باشند همیشه نافرمانی خدا کنند و اهل بهشت از اینرو در بهشت جاودان باشند که نیت داشتند اگر در دنیا باقی بمانند همیشه اطاعت خدا کنند پس این دسته و آن دسته به سبب نیت خویش جاودانی شدند ، سپس قول خدای تعالی را تلاوت نمود : بگو هرکس طبق طریقه خویش عمل می کند . فرمود : یعنی طبق نیت خویش . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 135 - 136

حدیث یازدهم : 
لا تکرهوا إلی أنفسکم العبادة . 
امام جعفر صادق (ع) : عبادت را به خود مکروه و ناپسند ندارید . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 137

حدیث دوازدهم : 
ان الله عز و جل إذا أحب عبدا فعمل قلیلا جزاه بالقلیل الکثیر. 
امام جعفر صادق (ع) : چون خدای تعالی بنده ای را دوست دارد و او عمل کوچکی انجام دهد ، خدا او را پاداش بزرگ دهد .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 137 – 138

حدیث سیزدهم : 
الصبر رأس الایمان . 
امام جعفر صادق (ع) : صبر سر ایمان است . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 140

حدیث چهاردهم : 
ثلاث من علامات المؤمن : علمه بالله و من یحب و من یبغض . 
امام جعفر صادق (ع) : سه چیز از علامات مؤمن است : شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 192

حدیث پانزدهم : 
من ابتلی من المؤمنین ببلاء فصبر علیه ، کان له مثل أجر الف شهید . 
امام جعفر صادق (ع) : هر مؤمنی به بلائی گرفتار شود و صبر کند ، اجر هزار شهید برای اوست . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 146

حدیث شانزدهم : 
محمد بن سلیمان الدیلمی عن أبیه قال : قلت لابی عبدالله - علیه السلام - فلان بن عبادته و دینه و فضله ! فقال : کیف عقله ؟ قلت : لا أدری : فقال : ان الثواب علی قدر العقل . 
امام جعفر صادق (ع) : سلیمان دیلمی می گوید : به امام صادق - علیه السلام - عرض کردم فلانی در عبادت و دیانت و فضیلت چنین و چنان است . فرمود : عقلش چگونه است ؟ گفتم نمی دانم . فرمود : پاداش به اندازه عقل است . 
اصول کافی ، ج 1 ، ص 12

حدیث هفدهم : 
أکمل الناس عقلا أحسنهم خلقا . 
امام جعفر صادق (ع) : عاقل ترین مردم خوش خلق ترین آنهاست . 
اصول کافی ، ج 1 ، ص 27

حدیث هیجدهم : 
قال رسول الله (ص ) : إنا معاشر الانبیاء أمرنا أن نکلم الناس علی قدر عقولهم . 
امام جعفر صادق (ع) : پیامبر خدا (ص ) فرموده است:ما گروه پیامبران مأموریم که با مردم به اندازه عقل خودشان سخن بگوئیم . 
اصول کافی ، ج 1 ، ص 27

حدیث نوزدهم : 
قال رجل له - علیه السلام - ما العقل ؟ قال : ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان . قال : قلت : فالذی کان فی معاویة ؟ فقال : تلک النکراء ، تلک الشیطنة ، وهی شبیهة بالعقل ، و لیست بالعقل . 
امام جعفر صادق (ع) : شخصی از امام صادق - علیه السلام - پرسید عقل چیست ؟ فرمود : چیزی است که به وسیله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آید . آن شخص گوید : گفتم پس آنچه معاویه داشت چه بود ؟ فرمود : آن نیرنگ است ، آن شیطنت است ، آن نمایش عقل را دارد ، ولی عقل نیست . 
اصول کافی ، ج 1 ، ص 11

حدیث بیستم : 
عبدالله بن سنان قال : ذکرت لابی عبدالله - علیه السلام - رجلا مبتلی بالوضوء و الصلاة و قلت : هو رجل عاقل ، فقال : أبو عبدالله و أی عقل له و هو یطیع الشیطان ؟ فقلت له : و کیف یطیع الشیطان ؟ فقلت له : سله هذا الذی یأتیه من أی شیء هو ؟ فانه یقول لک من عمل الشیطان . 
امام جعفر صادق (ع) : ابن سنان گوید به حضرت صادق - علیه السلام - عرض کردم : مردی هست عاقل که گرفتار وسواس در وضو و نماز می باشد : فرمود چه عقلی که فرمانبری شیطان می کند ؟ گفتم : چگونه فرمان شیطان می برد ؟ فرمود از او بپرس وسوسه ای که به او دست می دهد از چیست ؟ قطعا به تو خواهد گفت از عمل شیطان است . 
اصول کافی ، ج 1 ، ص 13

حدیث بیست و یک : 
قال - علیه السلام - : قال رسول الله : یا علی لا فقر أشد من الجهل ، لا مال أعود من العقل . 
امام جعفر صادق (ع) : پیامبر خدا فرموده است : ای علی هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست . 
اصول کافی ، ج 1 ، ص 30

حدیث بیست و دو : 
لیس بین الایمان و الکفر الا قلة العقل قیل : و کیف ذاک یا ابن رسول الله ؟ قال : إن العبد یرفع رغبته الی مخلوق فلو أخلص نیته لله لأتاه الذی یرید فی أسرع من ذلک . 
امام جعفر صادق (ع) : میان ایمان و کفر فاصله ای جز کم عقلی نیست . عرض شد : چگونه ای پسر پیغمبر ؟ فرمود : بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق می شود ، در صورتی که اگر با خلوص نیت متوجه خدا شود آنچه خواهد در نزدیکتر از آن وقت به او رسد .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 32 – 33

حدیث بیست و سه : 
اذا أراد الله بعبد خیرا فقهه فی الدین . 
امام جعفر صادق (ع) : چون خدا خیر بنده ای خواهد ، او را در دین دانشمند کند . 
اصول کافی ، ج 1 ، ص 39

حدیث بیست و چهار : 
لیس بین الایمان و الکفر الا قلة العقل قیل : و کیف ذاک یا ابن رسول الله ؟ قال : إن العبد یرفع رغبته الی مخلوق فلو أخلص نیته لله لأتاه الذی یرید فی أسرع من ذلک . 
امام جعفر صادق (ع) : میان ایمان و کفر فاصله ای جز کم عقلی نیست . عرض شد : چگونه ای پسر پیغمبر ؟ فرمود : بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق می شود ، در صورتی که اگر با خلوص نیت متوجه خدا شود آنچه خواهد در نزدیکتر از آن وقت به او رسد .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 32 - 33

حدیث بیست و پنج : 
طلب العلم فریضة . 
امام جعفر صادق (ع) : کسب دانش واجب است . 
اصول کافی ، ج 1 ، ص 35

حدیث بیست و ششم : 
من زار أخاه فی الله قال الله عز و جل : إیای زرت و ثوابک علی و لست أرضی لک ثوابا دون الجنة . 
امام جعفر صادق (ع) : هر کسی که برای خدا از برادرش دیدن کند ، خدای متعال فرماید : مرا دیدن کردی و ثوابت بر من است و به ثوابی جز بهشت برایت خرسند نیستم . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 255

حدیث بیست و هفتم : 
تصافحوا فإنها تذهب بالسخیمة . 
امام جعفر صادق (ع) : با یکدیگر مصافحه کنید ، زیرا مصافحه کینه را می برد . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 264

حدیث بیست و هشتم : 
لا یقبل رأس احد و لا یده إلا رسول الله أو من ارید به رسول الله صلی الله علیه و آله . 
امام جعفر صادق (ع) : نباید سر یا دست کسی بوسیده شود مگر دست پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یا کسی که از او پیامبر خدا صلی الله علیه و آله قصد شود . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 267

حدیث بیست و نهم : 
شیعتنا الرحماء بینهم ، الذین اذا خلوا ذکروا الله . 
امام جعفر صادق (ع) : شیعیان ما با یکدیگر مهربانند ، چون تنها باشند خدا را یاد کنند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 268

حدیث سی ام : 
من أحب الاعمال الی الله عز و جل إدخال السرور علی المؤمن : اشباع جوعته أو تنفیس کربته أو قضاء دینه . 
امام جعفر صادق (ع) : از جمله دوست داشتنی ترین اعمال نزد خدای متعال شادی رسانیدن به مؤمن است و سیر کردن او از گرسنگی ، یا رفع گرفتاری او یا پرداخت بدهیش .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 276

حدیث سی و یک ام : 
قال عن سدیر قال : قلت له - علیه السلام - هل یجزی الولد والده ؟ فقال : لیس له جزاء إلا فی خصلتین یکون الوالد مملوکا فیشتریه ابنه فیعتقه أو یکون علیه دین فیقضیه عنه . 
امام جعفر صادق (ع) : سدیر گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : آیا فرزند می تواند پدرش را پاداش دهد ؟ فرمود : پاداشی برای پدر نیست جز در دو صورت : پدر برده باشد و پسر او را بخرد و آزاد کند،پدر بدهی داشته باشد و پسر آن را بپردازد . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 237

حدیث سی و دوم : 
شرف المؤمن قیام اللیل و عزه استغناؤه عن الناس . 
امام جعفر صادق (ع) : شرافت مؤمن به شب زنده داری و عزتش به بی نیازی از مردم است . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 218

حدیث سی و سوم : 
قیل له - علیه السلام - ای الاعمال أفضل ؟ قال : الصلاة لوقتها و بر الوالدین و الجهاد فی سبیل الله عز و جل . 
امام جعفر صادق (ع) : به امام صادق علیه السلام عرض شد . کدام اعمال بهتر است ؟ فرمود : نماز در وقت و نیکی با پدر و مادر و جهاد در راه خدای متعال . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 231

حدیث سی و چهارم: 
مثل الدنیا کمثل ماء البحر کلما شرب منه العطشان ازداد عطشا حتی یقتله . 
امام جعفر صادق (ع) : دنیا مانند آب دریاست که هر چه شخص تشنه از آن بیشتر آشامد ، تشنگیش بیشتر شود تا او را بکشد . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 205

حدیث سی و پنجم : 
من رضی من الله بالیسیر من المعاش رضی الله منه بالیسیر من العمل . 
امام جعفر صادق (ع) : هر که به یک زندگی ساده از خدا راضی باشد خدا هم به عمل اندک او راضی شود . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 207

حدیث سی و ششم : 
إن کان ما یکفیک یغنیک فأدنی ما فیها یغنیک و إن کان ما یکفیک لا یغنیک فکل ما فیها لا یغنیک . 
امام جعفر صادق (ع) : اگر اندازه کفایت ، بی نیازت کند ، کمترین چیز دنیا بی نیازت کند و اگر اندازه کفایت بی نیازت نکند ، هر چه در دنیا هست بی نیازت نکند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 209

حدیث سی و هفتم : 
لا تستقل ما یتقرب به إلی الله عز و جل و لو شق تمرة . 
امام جعفر صادق (ع) : چیزی که مایه تقرب به خدای متعال است کوچک مشمار ، اگر چه پاره خرمایی باشد . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 212

حدیث سی و هشتم : 
اذا هممت بشی ء من الخیر فلا تؤخره ، فان الله عز و جل ربما أطلع علی العبد و هو علی شیء من الطاعة فیقول : و عزتی و جلالی لا أعذبک بعدها أبدا و اذا هممت بسیئة فلا تعملها فانه ربما اطلع الله علی العبد و هو علی شیء من المعصیة فیقول : و عزتی و جلالی لا أغفر لک بعدها أبدا . 
امام جعفر صادق (ع) : وقتی اراده کار خیری نمودی تأخیرش مینداز زیرا خدای متعال گاهی بر بنده مشرف می شود که او مشغول طاعتی است ، پس می فرماید : به عزت و جلالم سوگند که تو را پس از این هرگز عذاب نکنم و چون اراده گناهی کردی انجام مده ، زیرا گاهی خدا بر بنده مشرف می شود که او معصیتی انجام دهد ، پس می فرماید : به عزت و جلالم که تو را بعد از این دیگر نخواهم آمرزید . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 213

حدیث سی و نهم : 
لو یعلم المؤمن ما له من الأجر فی المصائب لتمنی أنه قرض بالمقاریض . 
امام جعفر صادق (ع) : اگر مؤمن پاداشی را که برای مصیبتها دارد بداند ، آرزو می کند که او را با قیچی تکه تکه کنند . 
اصول کافی ، ج 3 ، ص 354

حدیث چهلم : 
سئل النبی (ص ) : ما کفارة الاغتیاب قال : تستغفر الله لمن اغتبته کلما ذکرته . 
امام جعفر صادق (ع) : از پیغمبر پرسیدند : کفاره غیبت چیست ؟ فرمود : برای آن کس که غیبتش کردی هر زمان به یادش افتادی از خدا طلب آمرزش کنی . 
اصول کافی ، ج 4 ، ص 61

منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت (ره)




نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 92/6/10
زمان : 7:47 عصر
سالروز ولادت امام حسین و حضرت عباس سلام الله علیهما مبارکباد .
نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 92/3/22
زمان : 10:3 صبح
تل زینبیه در 92 سال قبل + عکس
نظرات ()

 در صفحه 129 از کتاب «تراث الکربلاء» (میراث کربلا) که توسط آقای «مسلمان هادی صلعمة» تألیف شده، مطالبی در مورد تل زینبیه سلام الله علیها بیان شده است.


به گزارش شیعه آنلاین، در این مطلب آمده: تل به معنای تپه، توده خاک و ریگ است. سرزمین کربلا، ناهموار و دارای تل و تپه بوده است. در حادثه کربلا تپه‌ ای مشرف بر محل شهادت شهدای کربلا وجود داشته که حضرت زینب سلام الله علیها بالای آن می‌آمدند تا وضعیت برادر عزیزشان حضرت امام حسین علیه السلام را در میدان نبرد بررسی کنند.

در حال حاضر بنایی به همین نام در سمت غرب صحن حرم امام حسین علیه السلام وجود دارد. کار تجدید بنای تل زینبیه در این اواخر حدود سال 1398 هجری قمری انجام شد.

تصویر موجود در این مطلب مربوط به بعد از انتفاضه 1920 عراق علیه اینگلیس یعنی حدود 50 سال قبل از بازسازی آن است. این عکس، قدیمی ترین عکس موجود از تل زیبنبیه سلام الله علیها به شمار می رود




نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 92/2/20
زمان : 12:13 صبح
20 جمادی الثانی سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها مبارکباد
نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 92/2/11
زمان : 5:57 عصر
به مناسبت سالروز وفات حضرت امالبنین
نظرات ()

به مناسبت سالروز وفات حضرت ام‌البنین
داستان ازدواج «ام البنین» با امیرالمؤمنین(ع) از زبان همسر حضرت عباس

در می‌زنیم و پس از چند لحظه، در گشوده می‌شود. قامت رعنا و چهره معصوم و مهربان مادر همسرم، در چارچوب در ظاهر می‌شود با همان لبخند محجوب و آرامش‌بخش همیشگی.

خبرگزاری فارس: داستان ازدواج «ام البنین» با امیرالمؤمنین(ع) از زبان همسر حضرت عباس

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، همزمان با فرارسیدن سیزدهم جمادی‌الثانی و سالروز وفات خانم «ام‌البنین» مادر گرامی علمدار کربلا، ماجرای ازدواج آن بانوی بزرگوار با امام علی(ع) از کتاب «ماه به روایت آه» به قلم ابوالفضل زرویی نصرآباد روایت می‌شود. 

راوی این داستان، «لبابه» همسر حضرت عباس(ع) است.

مهربان‌تر از مادر، محرم‌تر از خواهر، مقاوم‌تر از کوه، زیباتر از حور و روح‌نوازتر از نسیم صبح... این صفات نادره، تنها چند شاخه گل از گلستان وجود مادر همسرم، فاطمه ام‌‌البنین است. آن قدر مؤدب و محجوب و آرام است که جز به وقت ضرورت سخن نمی‌گوید و در عین هیمنه و شکوهمندی، چنان لطیف و نجیب است که بی‌ترس از ملامت و سرزنش، می‌توانی ساعت‌ها با او سخن بگویی و به تمام اشتباهات و خطاهایت اعتراف کنی.

وقتی همسرم عباس، با لبخند از سخت‌گیری‌های مادرش در تربیت فرزندان می‌گفت و می‌گفت که مادرش نخستین مربی شمشیرزنی و تیراندازی او و برادرانش بوده، نمی‌توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی‌نقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد. همواره صحبت‌هایی از این دست را ترفندی از جانب همسرم می‌دانستم که شاید می‌خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد.

امروز در بازار مدینه، با دو زن مسافر از قبیله بنی‌کلاب ملاقات کردم. وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه‌ام، با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل او، اولین سؤالشان، مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد: هنوز هم شمشیر می‌بندد؟

- شمشیر؟! نه.

- پس برادرش درست می‌گفت که از بعد ازدواج، تغییر کرده.

- یعنی می‌گویید مادر همسرم جنگیدن می‌داند؟!

از حیرت، سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذرخواهی از خنده بی‌اختیار و بی‌مقدمه‌شان، روی مرا بوسید و گفت: شما دختران شهر چه قدر ساده‌اید. قبیله ما - بنی‌کلاب - به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریباً تمام زنان قبیله نیز کمابیش با شمشیرزنی، تیراندازی و نیزه‌داری آشنایند. اما فاطمه از نسل «ملاعب الاسنه» (به بازی گیرنده نیزه‌ها) است و خانواده‌اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب، بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند. فاطمه در شمشیرزنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند.

بعد در حالی که می‌خندید، ادامه داد: هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت. به خواستگاران جسور و نام‌آور سایر قبایل هم جواب رد می‌داد. وقتی ما و خانواده‌اش از او می‌پرسیدیم که چرا ازدواج نمی‌کنی؟ می‌گفت: مردی نمی‌بینم. اگر مردی به خواستگاری‌ام بیاید، ازدواج می‌کنم.

من که انگار افسانه‌ای شیرین می‌شنیدم، گویی یکباره از یاد بردم که این، بخش ناشنیده‌ای است از زندگی مادر همسرم. لذا با بی‌تابی پرسیدم: خوب، بگویید آخر چه شد؟!

زن در حالی که از خنده ریسه می‌رفت، گفت: هیچ آن قدر منتظر ماند تا مویش همرنگ دندان‌هایش شد و ناکام از دنیا رفت! ... خوب، معلوم است که آخرش چه شد. وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمؤمنین علی - که رحمت و درود خدا بر او - به خواستگاری فاطمه آمد، او از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت: خدا را سپاس من به «مرد» راضی بودم ولی او «مرد مردان» را نصیب من کرد.

زن دیگر با خنده میان حرف دوستش پرید: چرا جریان خواستگاری معاویه را نمی‌گویی؟

- آخ آخ راست می‌گویی ... اما این یکی را حتماً خودش شنیده ... .

با تعجب و حیرت گفتم: خواستگاری معاویه؟! از ام‌البنین؟! شوخی می‌کنید؟!

- یعنی نشنیده‌ای؟ تو چه عروسی هستی دختر؟ لااقل حکایت «میسون» را که می‌دانی ... .

- «میسون»؟! نه ... چه حکایتی است؟

- پس از اول برایش تعریف کن خواهر گرچه، می‌ترسم اگر باد به گوش ام‌البنین برساند که ما قصه زندگی‌اش را برای عروس چشم  گوش بسته‌اش تعریف کرده‌ام، پوست از سرمان بکند.

- به چشم، می‌گویم راستش قبل از آن که عقیل به نیابت از امیرمؤمنان علی(ع) به خواستگاری فاطمه بیاید، معاویه هم کسی را به خواستگاری فرستاده بود. لابد می‌دانی که معاویه پس از رحلت پیامبر و آغاز حکمرانی خلفا، والی شام شد و با حیف و میل بیت‌المال و خرج کردن از کیسه مردم، رفته رفته برای خود امپراتوری خودمختار ایجاد کرد.

نه فقط الان که خود را امیر‌المؤمنین و خلیفه مسلمین می‌نامد و می‌داند، بلکه از همان آغاز ولایت بر شام، سعی داشت بهترین‌ها را برای خود دست‌چین کند؛ بهترین لباس‌ها، لذیذترین خوراکی‌ها، زیباترین غلامان و کنیزها، باشکوهترین تجملات و تجهیزات و لابد بهترین زنان آوازه زیبایی و شجاعت فاطمه کلابیه، باعث شد که معاویه یکی از نزدیکان مغرورش را با مبالغی چشمگیر از جواهر آلات و  البسه و سایر هدایا به خواستگاری او بفرستد.

فرستاده معاویه بعد از آن که با تبختر و فخرفروشی، طبق‌های هدایا را پیش فاطمه و خانواده‌اش به چشم کشید، با حالتی تحقیرآمیز و غیرمؤدبانه، کنار هدایا یله داد و از گشاده‌دستی و بنده‌نوازی اربابش گفت و چنان که گویی از پاسخ مثبت فاطمه و خانواده‌اش خبر داشت، فرمان داد که: «دختر تا فردا صبح آراسته و آماده حرکت به شام باشد تعجیل کنید».

فاطمه با حجب و حیایی دخترانه به آرامی از پدرش پرسید: «پدر جان، آیا اجازه می‌دهید چند کلمه‌ای با فرستاده ارجمند والی بزرگ شام سخن بگویم؟»

پدر که آتش پنهان در زیر این لحن را می‌شناخت و از بی‌ادبی فرستاده نیز به شدت خشمگین بود، ظاهراً از فرستاده کسب اجازه کرد فرستاده با تفرعن سری جنباند که یعنی بگوید.

«حزام» به آتشفشان اجازه فوران داد: «بگو دخترم».

فاطمه گفت: «جناب فرستاده، آیا من از هم اکنون می‌توانم مطمئن باشم که همسر والی مقتدر شام، امیر معاویه بن ابوسفیان هستم؟»

فرستاده که تقریباً پشت به فاطمه و خانواده‌اش دراز کشیده بود، سر چرخاند و چنان که گویی بر آنان منت می‌گذارد، گفت: «بله، هستی».

لحن آرام و شرم‌آگین فاطمه به یکباره تغییر کرد و با لحنی قاطع، بر سر مرد فریاد زد: «پس درست بنشین مردک!»

فرستاده همچون کسی که به رعد و برق دچار شده باشد، به یکباره از جا جست و با چشمان گشاده از حیرت، مؤدب و دو زانو نشست.

فاطمه ادامه داد: «آیا اربابت به تو حد و ادب میهمان و حق و حرمت میزبان را نیاموخته؟ چگونه والی مقتدری است معاویه که به نوکرانش اجازه می‌دهد با خانواده همسرش جسور  بی‌ادب باشند؟ به خدا قسم اگر شومی خون میهمان و بیم غیرت‌ورزی عشیره نبود، این بی‌ادبی‌ات بی‌پاسخ نمی‌ماند.»

فرستاده معاویه که از ترس جان، در همان حالت نشسته، عقب عقب رفته بود، تقریباً به آستانه در رسیده بود و با دست کشیدن بر زمین، کفشهایش را می‌جست.

ام‌البنین دوباره غرید: «و اما این هدایا و جواهرات اگر فقط هدیه و پیش‌کش است، هدیه‌ای است بی‌دلیل، مشکوک و اسراف‌آمیز اما اگر قیمت و بهای من است. به اربابت بگو که مرا بسیار ارزان پنداشته ... های! کجا می‌گریزی؟ بیا خر مهره‌هایت را هم ببر و حمایل شتر صاحبت کن!»

اما فرستاده معاویه این جملات را نشنید چون لحظاتی پیش از آن، پابرهنه از بیم جان گریخته بود و ساعتی بعد یکی از همسایگان، طبق‌های هدیه را به او رساند.

معاویه هم البته از پا ننشست. برای آن که ثابت کند می‌تواند از بنی کلاب زن بگیرد، این بار فرستاده‌اش را به خواستگاری «میسون» دختر «بجدل» فرستاد و او را به زنی گرفت. «میسون» سوگلی معاویه شد و «یزید» را برای او به دنیا آورد.

اما معاویه دست‌بردار نبود. یکی - دو سال بعد از آن ماجرا، یکی از صحابه معتبر پیامبر را واسطه خواستگاری از فاطمه کرد. فرستاده معاویه مشغول طرح مقدمات خواستگاری بود که عقیل از راه رسید. بعد از آن که عقیل، هدف از آمدنش را گفت و از فاطمه برای برادرش خواستگاری کرد، صحابی پیامبر که فرستاده معاویه بود نیز با شکفتگی و خوشحالی، خانواده حزام را به پذیرش خواست عقیل، تشویق و ترغیب کرد و وجوه افتراق و امتیاز پیشوایمان علی را به تفصیل برشمرد.

معاویه نیز پس از شنیدن این ماجرا، کاردش می‌زدی خونش نمی‌آمد، خلاصه این که حسرت ازدواج با فاطمه ام‌البنین بر دل معاویه ماند.

با این که دیروز با مادر همسرم ملاقات کرده بودم، با شنیدن روایت زندگی‌اش، مشتاق شدم تا به بهانه راهنمایی دوستان قدیمش، با آن دو همراه شوم و دوباره زیارتش کنم.

در می‌زنیم و پس از چند لحظه، در گشوده می‌شود. قامت رعنا و چهره معصوم و مهربان مادر همسرم، در چارچوب در ظاهر می‌شود با همان لبخند محجوب و آرامش‌بخش همیشگی.

من لبابه‌ام؛ خوشبخت‌ترین زن زمین، همسر عباس، عروس فاطمه کلابیه «ام‌البنین»، همسر علی امیر‌المؤمنین، کنیز مهربان کودکی‌ام، بالابلند بهشتی، سنگ صبور گره‌گشا، شیرزن، بانوی افسانه‌ای و ... زنی که هر روز کمتر می‌شناسمش ... .




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 92/2/4
زمان : 10:9 صبح
پخش مستقیم اماکن مقدسه
نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 92/1/9
زمان : 8:3 عصر
سروده معروف علامه اقبال لاهوری در وصف حضرت زهرا(س)
نظرات ()

 

محمد اقبال لاهوری یکی از بزرگترین اندیشمندان جهان اسلام و پارسی‌سرایان شبه قاره هند است که ارادت او به پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت رسول خدا علیهم‌السلام در آثارش جلوه خاصی دارد.
خبرگزاری فارس: سروده معروف علامه اقبال لاهوری در وصف حضرت زهرا(س)

به گزارش فارس، سروده اقبال لاهوری در وصف حضرت زهرا (س) از معروف‌ترین سروده‌های این شاعر گران‌مایه است که می توان آن را مهم‌ترین اثر شعر فارسی، در وصف دختر پیامبر اسلام(صلی الله) توصیف کرد.

اقبال در این سروده حضرت زهرا را که همسر علی مرتضی(علیه السلام) است و فرزندی چون امام حسین (علیه السلام) را پرورانده است، اسوه کامل زنان عالم می‌داند که باید سرمشق زنان مسلمان باشد.

مریم از یک نسبت عیسی عزیز

از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

نور چشم رحمت للعالمین

آن امام اولین و آخرین

آن که جان در پیکر گیتی دمید

روزگار تازه آئین آفرید

بانوی آن تاجدار هل اتی

مرتضی مشکل گشا شیر خدا

پادشاه و کلبه ئی ایوان او

یک حسام و یک زره سامان او

مادر آن مرکز پرگار عشق

مادر آن کاروان سالار عشق

آن یکی شمع شبستان حرم

حافظ جمعیت خیر الامم

وان دگر مولای ابرار جهان

قوت بازوی احرا جهان

در نوای زندگی سوز از حسین

اهل حق حریت آموز از حسین

سیرت فرزندها از امهات

جوهر صدق و صفا از امهات

مزرع تسلیم را حاصل بتول

مادران را اسوه کامل بتول

بهر محتاجی دلش آنگونه سوخت

با یهودی چادر خود را فروخت

نوری و هم آتشی فرمانبرش

گم رضایش در رضای شوهرش

آن ادب پروده صبر و رضا

آسیا گردان و لب قرآن سرا

گریه‌های او زبالین بی نیاز

گوهر افشاندی بدامان نماز

اشگ او بر چید جبریل از زمین

همچو شبنم ریخت بر عرش برین

رشته آئین حق زنجیر پاست

پاس فرمان جناب مصطفی است

ورنه گرد تربتش گردیدمی

سجده‌ها بر خاک او پاشیدمی

 




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/1/6
زمان : 12:29 صبح
سالروز شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت باد
نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 91/12/3
زمان : 10:46 صبح
لطیفه های 14 معصوم(ع)
نظرات ()

در اخبار است مردی مادر پیر خود را که به سبب زیادی سن قادر به حرکت کردن نبود در سبدی می نهاد و او را جا به جا می نمود در راه رسول اکرم او را دید به شو خی فرمودند :(مادرت را شوهر بده).جوان عرض کرد مادرم پایش لب گور است و دیگر از او گذشته.مادر پیر که از سخن پیامبر خوشش آمده بود گفت:خفه شو تو بهتر میدانی یا جناب پیغمبر.در مقابل حرف پیامبر حرفی نیست.یعنی چی؟ 




نویسنده :
تاریخ : چهارشنبه 91/10/6
زمان : 7:40 عصر




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ