سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

چرا باید به زیارت اربعین رفت؟
نظرات ()

حجت‌الاسلام میلاد عچرش
همواره آیین ها و ادیان مختلف  با هدف همبستگی میان پیروان و هویت بخشی به جریان اجتماعی خود، ایامی را در سال مشخص کرده و پیروان خویش را ملزم به شرکت در این اجتماعات می کنند.یکی از پیامدهای اینگونه تجمعات، نمود جهانی و به نوعی تبلیغ آن جریان اجتماعی است که معمولا  در جامعه  جهانی تاثیر گذار است.
 
عید پاک[1] روز دینی مسیحیان
 
بعنوان نمونه مسیحیان روز «عید پاک» که سابقه ای دیرینه دارد را همه ساله بعنوان مهمترین روز دینی خود،جشن می گیرند.این روز در تقویم مسیحیان،تعطیل است و پیروان دین مسیح با حضور در کلیساها مراسمات مختلفی را برگزار و به جشن و سرور می پردازند.
 
کارناوال یهودی ها در«پوریم»[2]
 
پوریم نام یکی از اعیاد بزرگ مذهبی در دین یهود است. یهودیان روز چهارده وپانزده آدار در تقویم عبری را«پوریم» نامیده وآن را جشن می گیرند.[3] در این مراسمات  که  در کنیسه ها برگزار می شود،یهودیان همراه با خواندن کتاب استر[4] به جشن می پردازند. بعد از مراسم کودکان ونوجوانان یهودی نقاب و لباس های رنگارنگ می پوشند و در اسرائیل و شهرهای  یهودی نشین کارناوال شادی راه می اندازند.این مراسم با استفاده از  استبداد رسانه ای یهود بصورت گسترده تبلیغ واطلاع رسانی می شود.
 
اما مسلمانان...
 
همه ساله حدود 5/5میلیون مسلمان از سراسر دنیا نیز در ایام حج به مکه سفر کرده و مناسک دینی خود را انجام می دهند اما بواسطه محدودیت های اعمالی از سوی حکومت،هیچگاه اسلام ناب محمدی ومعارف علوی نتوانسته در حج آنگونه که بایسته است تبلیغ و تبیین شود.اسلامی که اگر زیبایی های آن به سمع دیگران برسد،به فرموده امام رضا(ع)؛ناگزیر به تبعیت از ما-اهل بیت- روی خواهند آورد.[5]لذا اجتماع بزرگی که می تواند ظرفیتی جهت همبستگی شیعیان باشد به خط مقدم شبهه افکنی علیه مذهب اثنی عشری تبدیل شده.
 
«اربعین»، فرصتی طلایی
 
خلا وجود اجتماعی عظیم وبین المللی در میان شیعیان را حضور میلیونی در ایام اربعین پر می کند. کربلا می تواند«نماد» تبلور وحدت وبیعت با امام باشد که «نمود»ی جهانی خواهد داشت.شروع جاذبه مغناطیس حسینی در روز اربعین است، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرن‌های متمادی در دل من و شما هست[6]
لذا در حج اگر نمی توان  پیام مقدس شیعه را به نحو احسن منتشر کرد، در کنگره عظیم حسینیان و با حضور پرشکوه شیعیان، می توان آن را جهانی کرد.در واقع حج حسینیان در کربلا و سعی بین صفا ومروه آنها در بین الحرمین  و لباس احرام آنها، لباس عزای سیدالشهدا می باشد.
 
پیاده روی موضوعیت دارد
 
بنا به فرموده امام عسکری(ع)؛یکی از نشانه های مومن-که در این روایت مقصود شیعه است-ریارت سیدالشهدا در روز اربعین می باشد.[7]زیارتی که با پای پیاده رفتنِ آن هم «موضوعیت» دارد. چرا که امام صادق(ع) به یکی از دوستان خود می‌فرماید: قبر حسین(ع) را زیارت کن و ترک مکن. پرسیدم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟ حضرت فرمود: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود خداوند به هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏فرماید و یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد.[8]ایشان در جای دیگری می فرمایند: کسی که به قصد زیارت امام حسین(ع) از منزلش خارج شود اگر پیاده باشد، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت اباعبدالله بر می‌دارد، یک حسنه می‌نویسد و یک سیئه از او محو می‌کند. وقتی که به حرم می‌رسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده می‌نویسد. وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین می‌نویسد. وقتی می‌خواهد بازگردد یک فرشت? الهی در مقابل او قرار می‌گیرد و می‌گوید: رسول خدا(ص) به شما سلام می‌رساند، و پیغام می‌دهد (مژده می‌دهد): عملت را از سر بگیر که تمام گناهان گذشته‌ات بخشیده شده است.[9]
 
سنت پیاده روی، سابقه ای تاریخی دارد
 
از جهتی جریان پیاده روی برای زیارت سیدالشهدا در روز اربعین  سابقه ای تاریخی نیز دارد؛ زیارت کربلا با پای پیاده در زمان «شیخ انصاری»[10]رسم بوده است،‌ اما در برهه‌ای از زمان به فراموشی سپرده می‌شود که در نهایت توسط «شیخ میرزا حسین نوری» دوباره احیا می‌شود.ایشان آخرین بار در سال 1319 هجری با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله حسین(ع) رفت.
 
با اینکه زیارت سید‌الشهدا(ع) در اکثر برهه‌های تاریخی به سختی انجام می‌شد و جان زائران در خطر بود، اما با این وجود زائران، عاشقانه خطرات را به جان می‌خریدند و به پابوسی امام حسین(ع) در روز اربعین نائل می‌شدند.
 
تمرین سبک زندگی اسلامی
 
ناگفته نماند در این ایامِ سراسر شور توأم با معرفت  و در مسیر«طریق الحسین» که از شهرهای مختلف به کربلا منتهی می شود،شیعیان همدیگر را فقط با این دو عنوان می شناسند،«زائر الحسین» یا «خادم الحسین» که این خود شیوه ومظهری از سبک زندگی اسلامی است.
 
حالات زیبای زائران در ارتباط معنوی با وجود مقدس سیدالشهدا،برخورد کریمانه خادمان هیئات-که کاملا مردمی برپا شده اند-،به منظور پذیرایی،ایثار واحترام به همدیگر،رعایت حال بزرگان  و پیرغلامان حسینی ، تکریم سادات و در نهایت فیض قرائت زیارت اربعین  در کنار مضجع نورانی  امام حسین(ع) از جمله آثار وبرکاتی است که می توان برای مسافران این سفر نورانی بر شمرد.
 
نقش وجایگاه زائرین سیدالشهدا
 
نفس زیارت سید و سالار شهیدان از مصادیق تعظیم و بزرگداشت شعائر الهی[11]و از جلوه های محبت و دوستی با اهل بیت و از موارد عمل به آیه مودت[12]است.زائرین سیدالشهدا قبل از همه وارد بهشت می شوند[13] و با زیارت سید الشهدا گناهانشان محو وعمرشان طولانی و روزیشان زیاد وغم واندوهشان برطرف می شود.[14]
 
درپایان متذکر می شوم این سنت قدیمی که پس از به درک واصل شدن دیکتاتور عراق، چند صباحی است به تکاپو افتاده، اگر آسیب شناسی فرهنگی نشود،قطعا آثار منفی در پی خواهد داشت چرا که هر پدیده ای را آفتی تهدید می کند[15].
 
 

[1] easter
 
[2] poorim
 
[3] در این مراسمات شیرینی های مخصوصی با دانه های خشخاش توزیع می شود
 
[4] ESTHER
 
[5] عن الامامُ الرِّضا علیه السلام : «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا،»[قال الرّاوی:] فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا.» میزان الحکمة، ج 8، ح 13797.
 
[6] آیت الله سید علی خامنه ای، اول فرودین سال 1385
 
[7] بحار الانوار،علامه مجلسی،ج98،ص348
 
[8] کامل الزیارات،ابن قولویه،ص134 (عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ الصَّائِغِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: یَا عَلِیُّ زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ قُلْتُ: مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً؛)
 
 
[9] همان ، ص132-«مَنْ‏ خَرَجَ‏ مِنْ‏ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص، إِنْ کَانَ مَاشِیاً، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً، حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ، حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ، حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى»
 
[10] (متوفی سال 1281 قمری)
 
[11] قرآن کریم،سوره حج،آیه32«ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ»
 
[12] همان،سوره شوری،آیه23«
 
ذَلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ»
 
[13] کامل الزیارات،ابن قولویه،ص448
 
[14] همان،باب61
 
[15] غرر الحکم ، ص431 (قال الإمامُ علیٌّ علیه السلام : لکلِّ شی‏ءٍ آفةٌ...)



نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 92/9/21
زمان : 2:37 عصر
علی علیه السلام روی قبر سلمان علیه السلام نوشت : ... .
نظرات ()

اصبغ بن نباته می گوید: همین که سلمان از دنیا رفت و هنوز ما جنازه ی او را از قبرستان برنداشته بودیم، ناگهان مردی را سوار بر استر دیدیم که خیلی غمگین بود. از استر پیاده شد و بر ما سلام کرد و ما جواب سلام او را دادیم، گفت: «در مورد غسل و نماز وکفن و دفن جنازه ی سلمان، جدیت و شتاب کنید.»
ما او را کمک کردیم، او برای حنوط و کفن و دفن، کافو آورده بود. به دستور او آب آوردیم، او جنازه ی سلمان را غسل داد وکفن کرد و نماز بر جنازه خواندیم و جنازه را دفن نمودیم.
آن مرد، امیرمؤمنان علی علیه السلام بود که خودش لحد قبر سلمان را چید و قبر را پوشانید. آنگاه سوار بر استر شد که برود، در همین موقع به دامنش چسبیدم و گفتم: «ای امیرمؤمنان! چه کسی خبر درگذشت سلمان را به تو داد و چگونه (به این زودی از مدینه) به اینجا آمدی، با این که فاصله ی راه طولانی است؟)
فرمود:« ای اصبغ! از تو پیمان می گیرم که در صورت آگاهی از این ماجرا تا زنده هستم به کسی نگویی.»
گفتم: «ای امیرمؤمنان! من قبل از تو می میرم.»
فرمود:« نه ، عمرت طولانی می گردد.»
گفتم:« بسیار خوب، پیمان می بندم تا زنده هستی به کسی نگویم.»
فرمود:« ای اصبغ! من هم اکنون در کوفه نماز خواندم و از مسجد به سوی خانه بازگشتم. در خانه خوابیدم، در عالم خواب شخصی نزد من آمد و گفت: «سلمان از دنیا رفت.» بی درنگ برخاستم و سوار بر استرم شدم و آنچه برای تجهیز میت لازم است باخود برداشتم و به سوی مدائن آمدم. خداوند این راه دور را برایم نزدیک کرد و اکنون اینجا هستم. رسول خداصلی الله علیه و آله مرا از این ماجرا آگاه کرده بود.
اصبغ می گوید: دیگر علی علیه السلام را ندیدم، نفهمیدم به آسمان رفت یا به زمین و سپس به کوفه آمدم. صدای اذان مسجد را شنیدم، به مسجد رفتیم، دیدیم امیرمؤمنان علی علیه السلام به نماز جماعت ایستاده است. این بود سرگذشت عجیب آمدن امام علی علیه السلام کنار جنازه ی سلمان.

بحارالانوار، ج22، ص380؛ ناگفته نماند که طبق روایت فوق، امام علی (ع) هنگام وفات سلمان در کوفه بوده و سلمان در عصر خلافت آن حضرت از دنیا رفته است، ولی طبق بعضی از روایات، امام علی (ع) در مدینه بود و به طی الارض، خود را به مدائن رسانید (بحارالانوار، ج22،ص 372 ) بنابراین قول، سلمان در عصر خلافت عثمان از دنیا رفته است. این قول را «زاذان» نقل می کند که در شرح حالش ذکر خواهد شد.

امیرالمومنین (ع) با طی الارض خود را برای دفن سلمان فارسی به مدائن رساندند و خود شخصا امور کفن و دفن اورا برعهده گرفتند که شرح آن گسترده است و می توانید در کتب تاریخی بخوانید. (روایت داریم که فرموده اند "سلمان منا اهل البیت" )
حضرت علی (ع) در آخر کار با دست خود بر روی قبر سلمان شعر زیر را نوشتند
وفدت علی الکریم بغیر زاد *** من الحسنات والقلب السلیمی
وحمل زاد اقبح کل شیی *** اذا کان الوفود علی الکریمی
ترجمه: بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر شخص کریمی وارد شدم
و در پیشگاه کریم بردن زاد و توشه زشت ترین کار است(در مقابل بی نهایت میلیارد نیز صفر محسوب می شود)




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 92/9/20
زمان : 3:37 عصر
8 صفر المظفر سالروز وفات حضرت سلمان محمدی ( فارسی ) تسلیت باد .
نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 92/9/20
زمان : 3:19 عصر
چهل حدیث از حضرت امام کاظم (ع)
نظرات ()

قالَ الاِْمامُ الْکاظم(علیه السلام):

1- تعقّل و معرفت

«ما بَعَثَ اللّهُ أَنْبِیاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلی عِبادِهِ إِلاّ لِیعْقِلُوا عَنِ اللّهِ، فَأَحْسَنُهُمُ اسْتِجابَهً أَحْسَنُهُمْ مَعْرِفَةً لِلّهِ، وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللّهِ أَحْسَنُهُمْ عَقْلاً وَ أَعْقَلُهُمْ أَرْفَعُهُمْ دَرَجَةً فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ.»:

خداوند پیامبران و فرستادگانش را به سوی بندگانش بر نینگیخته، مگر آن که از طرف خدا تعقّل کنند. پس نیکوترینشان از نظر پذیرش، بهترینشان از نظر معرفت به خداست، و داناترینشان به کار خدا، بهترینشان از نظر عقل است، و عاقلترین آنها، بلند پایه ترینشان در دنیا و آخرت است.


2- حجّت ظاهری و باطنی

«إِنَّ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَینِ، حُجَّةً ظاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً، فَأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الاَْنْبِیاءُ وَ الاَْئِمَّةُ وَ أَمَّا الْباطِنَةُ فَالْعُقُولُ.»:

همانا برای خداوند بر مردم دو حجّت است، حجّت آشکار و حجّت پنهان، امّا حجّت آشکار عبارت است از: رسولان و پیامبران و امامان; و حجّت پنهانی عبارت است از عقول مردمان.


3- صبر و گوشه گیری از اهل دنیا

«أَلصَّبْرُ عَلَی الْوَحْدَةِ عَلامَةُ قُوَّةِ الْعَقْلِ، فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی إِعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْیا وَ الرّاغِبینَ فیها وَ رَغِبَ فیما عِنْدَ رَبِّهِ وَ کانَ اللّهُ آنِسَهُ فِی الْوَحْشَةِ وَ صاحِبَهُ فِی الْوَحْدَةِ، وَ غِناهُ فِی الْعَیلَةِ وَ مُعِزَّهُ فی غَیرِ عَشیرَة.»:

صبر بر تنهایی، نشانه قوّت عقل است، هر که از طرف خداوند تبارک و تعالی تعقّل کند از اهل دنیا و راغبین در آن کناره گرفته و بدانچه نزد پروردگارش است رغبت نموده، و خداوند در وحشت انیس اوست و در تنهایی یار او، و توانگری اوست در نداری و عزّت اوست در بی تیره و تباری .
 


4- عاقلان آینده نگر

«إِنَّ الْعُقَلاءَ زَهَدُوا فِی الدُّنْیا وَ رَغِبُوا فِیالاْخِرَةِ لاَِنَّهُمْ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْیا طالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ وَ الاْخِرَةُ طالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ مَنْ طَلَبَ الاْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْیا حَتّی یسْتَوْفی مِنْها رِزْقَهُ، وَ مَنْ طَلَبَ الدُّنْیا طَلَبَتْهُ الاْخِرَةُ فَیأْتیهِ الْمَوْتُ فَیفْسِدُ عَلَیهِ دُنْیاهُ وَ آخِرَتَهُ.»:

به راستی که عاقلان، به دنیا بی رغبتند و به آخرت مشتاق; زیرا می دانند که دنیا خواهانست و خواسته شده و آخرت هم خواهانست و خواسته شده، هر که آخرت خواهد دنیا او را بخواهد تا روزی خود را از آن دریافت کند، و هر که دنیا را خواهد آخرتش به دنبال است تا مرگش رسد و دنیا و آخرتش را بر او تباه کند.
 


5- تضرّع برای عقل 

«مَنْ أَرادَ الْغِنی بِلا مال وَ راحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلامَةَ فِی الدّینِ فَلْیتَضَّرَعْ إِلَی اللّهِ فی مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ یکْمِلَ عَقْلَهُ، فَمَنْ عَقَلَ قَنَعَ بِما یکْفیهِ وَ مَنْ قَنَعَ بِما یکْفیهِ اسْتَغْنی وَ مَنْ لَمْ یقْنَعْ بِما یکْفیهِ لَمْ یدْرِکِ الْغِنی أَبَدًا.»:

هر کس بینیازی خواهد بدون دارایی، و آسایش دل خواهد بدون حسد، و سلامتی دین طلبد، باید به درگاه خدا زاری کند و بخواهد که عقلش را کامل کند، هر که خرد ورزد، بدانچه کفایتش کند قانع باشد. و هر که بدانچه او را بس باشد قانع شود، بینیاز گردد. و هر که بدانچه او را بس بُوَد قانع نشود، هرگز به بینیازی نرسد.
 


6- دیدار با مؤمن برای خدا

«مَنْ زارَ أَخاهُ الْمُؤْمِنَ لِلّهِ لا لِغَیرِهِ، لِیطْلُبَ بِهِ ثَوابَ اللّهِ وَ تَنَجُّزَ ما وَعَدَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ وَکَّلَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ سَبْعینَ أَلْفِ مَلَک مِنْ حینَ یخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ حَتّی یعُودَ إِلَیهِ ینادُونَهُ: أَلا طِبْتَ وَ طابَتْ لَکَ الْجَنَّةُ، تَبَوَّأْتَ مِنَ الْجَنَّةِ مَنْزِلاً.»:

هر کس ـ فقط برای خدا نه چیز دیگر ـ به دیدن برادر مؤمنش رود تا به پاداش و وعده های الهی برسد، خداوند متعال، از وقت خروجش از منزل تا برگشتن او، هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که همه ندایش کنند: هان! پاک و خوش باش و بهشت برایت پاکیزه باد که در آن جای گرفتی.
 


7- مروّت، عقل و بهای آدمی

«لا دینَ لِمَنْ لا مُرُوَّةَ لَهُ، وَ لا مُرُوَّةَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ، وَ إِنَّ أَعْظَمَ النّاسِ قَدْرًا الَّذی لایرَی الدُّنْیا لِنَفْسِهِ خَطَرًا، أَما إِنَّ أَبْدانَکُمْ لَیسَ لَها ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلا تَبیعوها بِغَیرِها.

کسی که جوانمردی ندارد، دین ندارد; و هر که عقل ندارد، جوانمردی ندارد. به راستی که باارزشترین مردم کسی است که دنیا را بری خود مقامی نداند، بدانید که بهای تن شما مردم، جز بهشت نیست، آن را جز بدان مفروشید.
 



8- حفظ آبروی مردم

«مَنْ کَفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْراضِ النّاسِ أَقالَهُ اللّهُ عَثْرَتَهُ یوْمَ الْقِیمَةِ وَ مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یوْمَ الْقِیمَةِ.»:

هر که خود را از ریختن آبروی مردم نگه دارد، خدا در روز قیامت از لغزشش می گذرد، و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قیامت خشمش را از او باز دارد.
 


9- عوامل نزدیکی و دوری به خدا

«أَفْضَلُ ما یتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَی اللّهِ بَعْدَ الْمَعْرَفَةِ بِهِ الصَّلاةُ وَ بِرُّ الْوالِدَینِ وَ تَرْکُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفَخْرِ.»:

بهترین چیزی که به وسیله آن بنده به خداوند تقرّب می جوید، بعد از شناختن او، نماز و نیکی به پدر و مادر و ترک حسد و خودبینی و نیز ترک به خود بالیدن است.
 


10- عاقل دروغ نمیگوید

«إِنَّ الْعاقِلَ لا یکْذِبُ وَ إِنْ کانَ فیهِ هَواهُ.»:

همانا که عاقل دروغ نمی گوید، گرچه طبق میل و خواسته او باشد.
 



11- حکمت کم گویی و سکوت

«قِلَّةُ الْمَنْطِقِ حُکْمٌ عَظیمٌ، فَعَلَیکُمْ بِالصَّمْتِ، فَإِنَّهُ دَعَةٌ حَسَنَةٌ وَ قِلَّةُ وِزْر، وَ خِفَّةٌ مِنَ الذُّنُوبِ.»:

کم گویی ، حکمت بزرگی است، بر شما باد به خموشی که شیوه ی نیکو و سبک بار و سبب تخفیف گناه است.
 



12- هرزه گویی بی حیا

«إِنَّ اللّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلی کُلِّ فاحِش قَلیلِ الْحَیاءِ لا یبالی ما قالَ وَ لا ما قیلَ لَهُ.»:

همانا خداوند بهشت را بر هر هرزه گوِ کم حیا که باکی ندارد چه می گوید و یا به او چه گویند، حرام گردانیده است.
 


13- متکبّر، داخل بهشت نمیشود

«إِیاکَ وَ الْکِبْرَ، فَإِنَّهُ لا یدْخُلِ الْجَنَّةَ مَنْ کانَ فی قَلْبِهِ مِثْقالُ حَبَّة مِنْ کِبْر.»:

از کبر و خودخواهی بپرهیز، که هر کسی در دلش به اندازه دانه ی کبر باشد، داخل بهشت نمی شود.
 



14- تقسیم کار در شبانه روز

«إِجْتَهِدُوا فی أَنْ یکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یعَرِّفُونَکُمْ عُیوبَکُمْ وَیخَلِّصُونَ لَکُمْ فِی الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فی غَیرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَی الثَّلاثِ ساعات.»:

بکوشید که اوقات شبانه روز شما چهار قسمت باشد:1 ـ قسمتی برای مناجات با خدا، 2 ـ قسمتی برای تهیه معاش، 3 ـ قسمتی برای معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیب های شما را به شما میفهمانند و در دل به شما اخلاص می ورزند، 4 ـ و قسمتی را هم در آن خلوت می کنید برای درک لذّت های حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.
 


15- همنشینی با دیندار و عاقل خیرخواه

«مُجالَسَةُ أَهْلِ الدّینِ شَرَفُ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ، وَ مُشاوَرَةُ الْعاقِلِ النّاصِحِ یمْنٌ وَ بَرَکَةٌ وَ رُشْدٌ وَ تَوْفیقٌ مِنَ اللّهِ، فَإِذا أَشارَ عَلَیکَ الْعاقِلُ النّاصِحُ فَإِیاکَ وَ الْخِلافَ فَإِنَّ فی ذلِکَ الْعَطَبَ.»:

همنشینی اهل دین، شرف دنیا و آخرت است، و مشورت با خردمندِ خیرخواه، یمن و برکت و رشد و توفیق از جانب خداست، چون خردمند خیرخواه به تو نظری داد، مبادا مخالفت کنی که مخالفتش هلاکت بار است.
 


16- پرهیز از اُنس زیاد با مردم

«إِیاکَ وَ مُخالَطَةَ النّاسِ وَ الاُْنْسَ بِهِمْ إِلاّ أَنْ تَجِدَ مِنْهُمْ عاقِلاً وَ مَأْمُونًا فَآنِسْ بِهِ وَ اهْرُبْ مِنْ سایرِهِمْ کَهَرْبِکَ مِنَ السِّباعِ الضّارِیةِ.»:

بپرهیز از معاشرت با مردم و انس با آنان، مگر این که خردمند و امانتداری در میان آنها بیابی که [در این صورت] با او انس گیر و از دیگران بگریز، به مانند گریز تو از درنده های شکاری.
 


17- نتیجه حبِّ دنیا

«مَنْ أَحَبَّ الدُّنْیا ذَهَبَ خَوْفُ الاْخِرَةِ مِنْ قَلْبِهِ وَ ما أُوتِی عَبْدٌ عِلْمًا فَازْدادَ لِلدُّنیا حُبًّا إِلاَّ ازْدادَ مِنَ اللّهِ بُعْدًا وَ ازْدادَ اللّهُ عَلَیهِ غَضَبًا.»:

هر که دنیا را دوست بدارد، خوف آخرت از دلش برود، و به بنده ای دانشی ندهند که به دنیا علاقه مندتر شود، مگر آن که از خدا دورتر و مورد خشم او قرار گیرد.
 


18- پرهیز از طمع و تکیه بر توکّل

«إِیاکَ وَ الطَّمَعَ، وَ عَلَیکَ بِالْیأْسِ مِمّا فی أَیدِی النّاسِ، وَ أَمِتِ الطَّمَعَ مِنَ الَْمخْلُوقینَ، فَإِنَّ الطَّمَعَ مِفْتاحٌ لِلذُّلِّ، وَ اخْتِلاسُ الْعَقْلِ وَاخْتِلاقُ الْمُرُوّاتِ، وَ تَدْنیسُ الْعِرْضِ وَ الذَّهابُ بِالْعِلْمِ. وَ عَلَیکَ بِالاِْعْتِصامِ بِرَبِّکَ وَ التَّوَکُّلِ عَلَیهِ.

از طمع بپرهیز، و بر تو باد به ناامیدی از آنچه در دست مردم است، طمع را از مخلوقین ببُر که طمع، کلیدِ خواری است، طمع، عقل را می رباید و مردانگی را نابود می کند و آبرو را می آلاید و دانش را از بین می برد. بر تو باد که به پروردگارت پناه بری و بر او توکّل کنی.
 


19- نتایج امانتداری و راستگویی

«أَداءُ الأَمانَةِ وَ الصِّدْقُ یجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَ الْخِیانَةُ وَ الْکِذْبُ یجْلِبانِ الْفَقْرَ وَ النِّفاقَ.»:

امانتداری و راستگویی، سبب جلب رزق و روزی اند، و خیانت و دروغگویی، سبب جلب فقر و دورویی.
 


20- سقوطِ برتری جوی

«إِذا أَرادَ اللّهُ بِالذَّرَّةِ شَرًّا أَنْبَتَ لَها جَناحَینِ، فَطارَتْ فَأَکَلَهَا الطَّیرُ.»:

هر گاه خداوند بدی مورچه را بخواهد، به او دو بال می دهد که پرواز کند تا پرنده ها او را بخورند.
 


21- حقگویی و باطل ستیزی

«إِتَّقِ اللّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ کانَ فیهِ هَلاکُکَ فَإِنَّ فیهِ نَجاتُکَ إِتَّقِ اللّهَ وَدَعِ الْباطِلَ وَ إِنْ کانَ فیهِ نَجاتُکَ، فَإِنَّ فیهِ هَلاکُکَ.»:

از خدا بترس و حقّ را بگو، اگرچه نابودی تو در آن باشد. زیرا که در واقع، نجات تو در آن است.از خدا بترس و باطل را واگذار، اگرچه نجات تو در آن باشد، زیرا که در واقع، نابودی تو در آن است.
 


22- تناسب بلا و ایمان

«أَلْمُؤْمِنُ مِثْلُ کَفَّتَی الْمیزانِ کُلَّما زیدَ فی إِیمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ.»:

مؤمن همانند دو کفّه ترازوست، هر گاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش افزوده گردد.
 


23- کفّاره خدمت به حاکمان

«کَفّارَةُ عَمَلِ السُّلْطانِ أَلاِْحْسانُ إِلَی الاِْخْوانِ.»:

کفّاره کارمندی سلطان، احسان به برادران دینی است.
 


24- نافله و تقرّب 

«صَلاةُ النَّوافِلِ قُرْبانٌ اِلَی اللّهِ لِکُلِّ مُؤْمِن... .»:

نماز نافله راه نزدیک شدن هر مؤمنی به خداوند است... .
 


25- اصلاح و گذشت

«ینادی مُناد یوْمَ القِیمَةِ: أَلا مَنْ کانَ لَهُ عَلَی اللّهِ أَجْرٌ فَلْیقُمْ، فَلا یقُومُ إِلاّ مَنْ عَفَی وَ أَصْلَحَ، فَأَجْرُهُ عَلَی اللّهِ.»:

ندا کننده ای در روز قیامت ندا می کند:آگاه باشید، هر که را بر خدا مزدی است برخیزد، و برنمی خیزد، مگر کسی که گذشت کرده و اصلاح بین مردم نموده باشد، پس پاداشش با خدا خواهد بود.
 


26- بهترین صدقه

«عَوْنُکَ لِلضَّعیفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ.»:

کمک کردنت به ناتوان از بهترین صدقه است.
 


27- سختی ناحقّ

«یعْرِفُ شِدَّةَ الْجَوْرِ مَنْ حُکِمَ بِهِ عَلَیهِ.»:

سختی ناحقّ را آن کس شناسد که بدان محکوم گردد.
 



28- گناهان تازه، بلاهای تازه

«کُلَّما أَحْدَثَ الناسُ مِنَ الذُّنُوبِ مالَمْ یکُونُوا یعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاء ما لَمْ یکُونُوا یعُدُّونَ.»:

هر گاه مردم گناهان تازه کنند که نمی کردند، خداوند بلاهایی تازه به آنها دهد که به حساب نمی آوردند.
 



29- کلید بصیرت

«تَفَقَّهُوا فی دینِ اللّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصیرَةِ، وَ تَمامُ الْعِبادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَی الْمَنازِلِ الرَّفیعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلیلَةِ فِی الدّینِ وَ الدُّنْیا، وَ فَضْلُ الْفَقیهِ عَلَی الْعابِدِ کَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَی الْکَواکِبِ، وَ مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فی دینِهِ لَمْ یرْضَ اللّهُ لَهُ عَمَلاً.»:

در دین خدا دنبال فهم عمیق باشید، زیرا که فهم عمیقِ دین، کلید بصیرت و بینایی و کمال عبادت و سبب تحصیل درجات بلند و مراتب بزرگ در امور دین و دنیاست.
و برتری فقیه بر عابد، مانند برتری آفتاب است بر کواکب، و کسی که در دینش فهم عمیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد.

 


30- دنیا، بهترین وسیله

«إِجْعَلُوا لاَِنْفُسِکُمْ حَظًّا مِنَ الدُّنْیا بِإِعْطائِها ما تَشْتَهی مِنَ الْحَلالِ وَ ما لا یثْلِمُ الْمُرُوَّةَ وَ ما لا سَرَفَ فیهِ، وَ اسْتَعینُوا بِذلِکَ عَلی أُمُورِ الدّینِ، فَإِنَّهُ رُوِی «لَیسَ مِنّا مَنْ تَرَکَ دُنْیاهُ لِدینِهِ أَوْ تَرَکَ دینَهُ لِدُنْیاهُ».»:

برای خود بهره ی از دنیا برگیرید و آنچه خواهش حلال باشد و رخنه در جوانمردی ایجاد نکند و اسراف نباشد منظور دارید، و به این وسیله بری انجام امور دین یاری جویید. زیرا که روایت شده است: «از ما نیست کسی که دنیایش را برای دینش ترک گوید یا دینش را برای دنیایش رها سازد.» 
 


31- انتظار فَرَج

«أَفْضَلُ الْعِبادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ إِنْتِظارُ الْفَرَجِ.»:

بهترین عبادت بعد از شناخت خداوند، انتظار فَرَج و گشایش است.
 


32- مِهرورزی با مردم

«أَلتَّوَدُّدُ إِلَی النّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ.»:

مِهرورزی و دوستی با مردم، نصف عقل است.
 


33- پرهیز از خشم

«مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنْهُ عَذابَ یوْمِ الْقِیمَةِ.»:

هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب روز قیامت را از او باز می دارد.
 


34- قویترین مردم

«مَنْ أَرادَ أَنْ یکُونَ أَقْوَی النّاسِ فَلْیتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ.»:

هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکّل نماید.
 


35- ترقّی، نه درجا زدن

«مَنِ اسْتِوی یوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ، وَ مَنْ کانَ آخِرُ یوْمَیهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ مَنْ لَمْ یعْرِفِ الزِّیادَةَ فی نَفْسِهِ فَهُوَ فی نُقْصان، وَ مَنْ کانَ إِلَی النُّقْصانِ فَالْمَوْتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الْحَیاةِ.»:

کسی که دو روزش مساوی باشد، مغبون است، و کسی که دومین روزش، بدتر از روز اوّلش باشد ملعون است، و کسی که در خودش افزایش نبیند در نقصان است، و کسی که در نقصان است مرگ برای او بهتر از زندگی است.
 


36- خیر رسانی به دیگران

«إِنَّ مِنْ أَوْجَبِ حَقِّ أَخیکَ أَنْ لا تَکْتُمَهُ شَیئًا ینْفَعُهُ لاَِمْرِ دُنْیاهُ وَ لاَِمْرِ آخِرَتِهِ.»:

همانا واجبترین حقّ برادرت بر تو آن است که چیزی را که سبب نفع دنیا و آخرت اوست، از او پنهان و پوشیده نداری.
 


37- پرهیز از شوخی

«إِیاکَ وَ الْمِزاحَ فَإِنَّهُ یذْهَبُ بِنُورِ إِیمانِکَ.»:

از شوخی [بی مورد] بپرهیز، زیرا که شوخی، نور ایمان تو را می برد.
 


38- پند پدیده ها

«ما مِنْ شَیء تَراهُ عَیناکَ إِلاّ وَ فیهِ مَوْعِظَةٌ.»:

چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد، مگر آن که در آن پند و اندرزی است.
 


39- رنج نادیده، نیکی را نمی فهمد

«مَنْ لَمْ یجِدْ لِلاِْساءَةِ مَضَضًا لَمْ یکُنْ عِنْدَهُ لِلاِْحْسانِ مَوْقِعٌ.»:

کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد.
 


40- محاسبه اعمال

«لَیسَ مِنّا مَنْ لَمْ یحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِّ یوْم فَإِنْ عَمِلَ حَسَنـًا اسْتَزادَ اللّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیئًا اسْتَغْفَرَ اللّهَ مِنْهُ وَ تابَ إِلَیهِ.»:

از ما نیست کسی که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، و اگر در آن کار بدی کرده، ازخدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/9/19
زمان : 3:19 عصر
چهل حدیث گوهر بار امام محمد باقر علیه السلام
نظرات ()

قال الامام ابو جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام:


1. دقت در حساب به اندازه عقول در دنیا

انما یداق الله العباد فی الحساب یوم القیامة علی قدر ما اتاهم من العقول فی الدنیا. (1)

خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می کند.

 

2. در زمان غیبت باید چنین باشیم

اِصبِروا عَلی اداء الفَرائضِ، وَ صابِرو عَدُوُّکم ، وَ رابِطوا امامَکمُ المُنتَظَرِِ (2)

صبر کنید برگزاردن احکام شرع و شکیبایی ورزید در برابر دشمنتان و آماده و حاضر باشید برای امامتان که در انتظار او هستید.

3. سخن نیک را از هرکس بگیرید

 

خُذُوا الکلِمَةَ الطَّیبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم یعمَل بِها (3)

سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید،‌ اگر چه او خود،‌ بدان عمل نکند.

 

4. نافرمان خداشناس نیست

 

ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ. (4)

خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.

 

5. حسد و تحقیر با دانش نمی سازد

 

لا یکونُ اَلعَبدُ عالِماً حَتّی لا یکونَ حاسِداً لِمَن فَوقَهُ و لا مُحَقِّراً لِمَن دُونَهُ. (5)

هیچ بنده ای عالم نباشد تا اینکه به بالا دست خود حسد نبرد و زیر دست خود را خوار نشمارد.

 

6. جهادی مانند مبارزه با نفس نیست

 

لا فَضیلَةَ کالجِهادِ ، ولا جِهادَ کمُجاهَدَةِ اَلهَوی . (6)

فضیلتی چون جهاد نیست ، و جهادی چون مبارزه با هوای نفس نیست.

 

7. ترک جماعت مبطل نماز

 

من ترک الجماعة رغبة عنها و عن جماعة المسلمین من غیر علة فلا صلاة له. (7)

کسی که از روی بی میلی ،بدون عذر و علت نمازجماعت را که اجتماع مسلمانان است ترک کند، نمازی برای او نیست.

 

8. گفتار بگونه ای که دوست داریم بشنویم

 

قولوا للناس احسن ما تحبون ان یقال لکم. (8)

بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید.

 

9. حفظ زبان سبب مصونیت از گناه

 

لا یسلم احد من الذنوب حتی یخزن لسانه. (9)

هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند ، مگر اینکه زبانش را نگه دارد.

 

10.   صله رحم سریعترین طاعت

 

ان اعجل الطاعة ثوابا لصلة الرحم. (10)

نزدیکترین و سریعترین طاعت در ثواب ، پیوند با خویشان است.

 

11.   مدارا قفل ایمان است

 

ان لکل شیءٍ قفلاً و قفل الایمان الرفق. (11)

هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است

 

12.   غضب فرونشان تا عذاب فرونشیند

 

ومن کف غضبه عن الناس کف الله تبارک وتعالى عنه عذاب یوم القیامة. (12)

کسی که خشمش را از مردمان باز دارد خداوند نیز در روز قیامت عذابش را از او باز می دارد

 

13.   حق بندگی ادا کن تو خدا ترا کفایت کند

 

من عَبَد الله حق عبادته آتاه الله فوق امانیه و کفایته. (13)

هر که خدا را، آنگونه که سزاوار اوست، بندگى کند، خداوند بیش ازآرزوها و کفایتش به او عطا مى کند.

 

14.   شوخی کننده بدون ناسزاگویی محبوب خدا است

 

 ان الله عزوجل یحب المداعب فی الجماعه بلا رفث. (14)

خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند ، دوست دارد .

 

15.   مبارزه با نفس مانند مبارزه با دشمن

 

جَاهِد هَوَاک کمَا تُجَاهِدُ عَدُوَّک. (15)

با هوای نفسانی خود مبارزه کن همانگونه که با دشمنت مبارزه می کنی

 

16.   خوش نیتی باعث افزایش رزق

 

من حسنت نیته ، زید فی رزقه (16) 

هر که خوش نیت باشد ، روزی اش افزایش می یابد .

 

17.   دوست داشتن میزان محبوبیت

 

اعرف المودة فی قلب اخیک بما له فی قلبک (17)

دوستی قلبی برادرت را از اندازه دوستی قلبی خودت نسبت به او بفهم.

 

18.   بهترین آمیزه

 

ما شیب شی ء بشی ء احسن من حلم بعلم. (18)

چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد.

 

19.   دعا درپشت سر برادر دینی

 

اَوشَک دَعوَهُ و اَسرَعُ اِجابَه دُعاءَ المَرءِ لِاَخیهِ بِظَهرِ الغَیبِ. (19)

دعای انسان پشت سر برادر دینی اش ، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است .

 

20.   بهترین نیکی در دنیا

 

مَا حَسَنَةُ الدُّنیا إلّا صِلَةُ الإخوانِ وَالمَعارِفِ. (20)

خوبی دنیا جز در پیوند با برادران و آشنایان نیست.

 

21. مدارا کننده صاحب ایمان

 

مَن قُسِمَ لَهُ الرَّفقُ قَسِمَ لَهُ الإیمانُ. (21)

کسی که برایش مدارا تقسیم شده ایمان برای وی تقسیم گردیده

 

22.   احیاء علم چیست؟

 

رحم الله عبدا أحیا العلم قال: قلت: وما إحیاؤه؟ قال: أن یذاکر به أهل الدین وأهل الورع. (22)

فرمود خدا رحمت کند بنده ای را که علم را احیاء کند، أبی الجارود می گوید عرض کردم احیاء علم چیست؟ فرمود: مذاکره با اهل علم و پرهیزکاران احیاء علم است

 

23.   بدزبان بیهوده گوی دشمن خدا است

 

إنَّ اللهَ یبغِضُ الفَاحِشَ المُتَفَحِّشَ. (23)

راستی که خداوند شخص بد زبان بیهوده گوی را دشمن می داردی

 

24.   محبوبترین بنده خدا

 

مِن أحَبِّ عِبادِ اللهِ إلَی اللهِ المُحسِنُ التَّوَّابُ. (24)

یکی از محبوبترین بندگان خدا در نزد خداوند کسی است که نیکوکار و بسیار توبه کننده باشد

 

25.   ره آورد تقوی

 

اِنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ یقى بِالتَّقوى عَنِ العَبدِ ما عَزُبَ عَنهُ عَقلُهُ وَ یجَلّى بِالتَّقوى عَنهُ عَماهُ وَ جَهلَهُ. (25)

خداوند به وسیله تقوا بنده را حفظ می ‏کند از آنچه که عقلش به آن نمى ‏رسد و کور دلى و نادانى او را بر طرف مى ‏سازد.

 

26.   ره آورد نماز اول وقت

 

ایّما مؤمن حافظ علی الصلوات المفروضة فصلاها لوقتها فلیس هذا من الغافلین. (26)

هر مؤمنی  محافظت برنمازش نماید، و او را در وقتش به جا آورد، از انسانهای غافل شمرده نمی شود.

 

27.   ره آورد شوم ستم در دنیا

 

 الظُلمُ فِی الدُّنیا هُوَ الظُلُمَاتُ فِی الاَخِرَه. (27)

ظلم در دنیا همان ظلمتها و تاریکی های آخرت است.

 

28.لباس بردباری

اَلحِلمُ لِباسُ العالِمِ فَلا تَعرَینَّ مِنهُ. (28)

بردبارى لباس عالم است، پس تو خود را از آن عریان مدار.

 

29.    ارزش اشک ریختن از خوف خدا

 

ما مِن قَطرَةٍ احَبَّ الی اللهِ عَزَّوَجَلَّ مِن قَطرَةٍ دُمُوعٍ فی سََوَادِ اللَّیلِ مَخَافَةً مِنَ اللهِ لا یریدُ بِها غَیرهُ. (29)

هیچ قطره ای در نزد خداوند عزوجل دوست داشتنی تر و محبوب تر از قطره ی اشکهایی که در تاریکی شب و از خوف خدا با اخلاص کامل ریخته می شود نیست.

 

 
30.   خدا اهل مدارا را دوست دارد

 

اِنَّ اللهَ رَفیقٌ یحِبُّ الرِّفقَ ویعطى على الرفق ما لا یعطى على العنف. (30)

خداوند اهل مدارا است و مدارا را دوست دارد و به اهل عطا می کند آنچه را که به اهل عتاب و رفتار خشن عطا نمی کند.

 

 
31.   نیکو بودن نیکی و زشت بودن بدی

 

مَا اَحسَنَ الحَسَنَاتِ بَعدَ السَّیئاتِ وَ مَا اَقبَحَ السَّیئاتِ بَعدَ الحَسَنَاتِ

چه نیکوست نیکی ها بعد از بدیها و چه زشت است بدیها پس از نیکی ها

 

 
32.    بردباری لباس دانشمندان

 

اَلحِلمُ لِباسُ العالِمِ فَلا تَعرَینَّ مِنهُ. (32)

بردبارى لباس عالم است، پس تو خود را از آن عریان مدار.

 

 
33.    کبر سواری آتش

 

الکبرُ مَطَایا النَّارِ. (33)

کبر و بزرگی نمودن(به منزله ی) مرکبی است که سوار خود را به سوی آتش می برد.

 

 
34.    اهل حیاء و عفت محبوب خدا

 

قال (ع): قال رسول الله صلى الله علیه وآله: ان الله یحب الحیئ الحلیم العفیف المتعفف. (34)

همانا خداوند انسان با حیا و بردبار را دوست دارد.خداوند دوست می دارد کسی را که با حیا، بردبار، پاکدامن، و باز ایستنده ی از حرام باشد.

 

 
35.    آرایش خویشتن برای خداوند

 

تَزَین للَّهِ‏ِ بِالصِّدقِ فِی الاعمالِ. (35)

با راست کردارى، خود را براى خدا بیاراى

 

 
36.    مشورت با چه کسی؟

 

اِستَشِر فی أمرِک الَّذینَ یخشَونَ اللَّهَ. (36)

در کار خود، [فقط] با کسانى مشورت کن که از خدا می ‏ترسند

 

 
37.    صبر چیست و کدام صبر افضل است؟

 

الصَّبرُ صَبرانِ: صَبرٌ عَلی البَلاءِ حَسَنٌ جَمیلٌ وَ أفضَلُ الصَّبرَین الوَرَعُ عَن المَحارم. (37)

صبر بر دو گونه است: صبر بر بلا که نیکو و زیباست و برترین این دو قسم پرهیز نمودن از حرامهای الهی است.

 

 
38.    بهترین عبادت چیست؟

 

مَا مِن عِبَادَة أفضَلَ عِندَ اللهِ مِن عِفَّةِ بَطن وَ فَرج. (38)

هیچ عبادتی در نزد خدا برتر از ترک شهوات شکم و فرج نیست.

 

39.   بهار قرآن

 

لِکلِّ شَیءٍ رَبِیعٌ، وَرَبِیعُ القُرآنِ شَهرُ رَمَضَانَ. (39)

هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است

 

40.    چگونگی منزل کردن در دنیای فانی

 

فَانزِل نَفسَکَ مِنَ الدُّنیا کَمَثَلِ مَنزِلٍ نَزَلتَهُ ساعَةً ثُمَّ ارتَحَلتَ عَنهُ. (40)

خود را در دنیا چنان منزل ده که گویى ساعتى در آن منزل دارى وسپس از آن کوچ می کنی.

 

منابع :

1. غررالحکم جلد2 - حدیث3260 – خاتمةالمستدرک میرزاحسین نوری- ج1 ص47. معانی الاخبار شیخ صدوق ص 2.

2. غیبه النعمانی، ینابیع المودة.

3. تحف العقول، ص391. بحارالانوار ج 110 ص160، ج75 ص 170.

4. تحف العقول ص294. الانوار البهیه شیخ عباس قمی ص 143.

5. تحف العقول ص293

6. تحف العقول ص 286. مستدرک الوسائل میرزا حسین نوری ج 11 ص 143.

7. امالی شیخ صدوق،ص290.

8. بحارالانوار،ج65،ص152. الکافی ج2 ص 165 محاضرات ج 1 ص 251.

9. بحارالانوار،ج75،ص178 – تحف العقول - حسن بن على بن حسین بن شعبة الحرانى- ص 298

10. تحف العقول،ص303.

11. جهاد النفس، ح271. الکافی ج2 ص 118.

12. جهادالنفس،ح532. الکافی ج2 ص 305.

13. بحارالانوار،ج71ص183.

14. الکافی،ج2،ص663.

15. عیون اخبار الرضا2،ص51.

16. بحارالانوار ، دار احیاء التراث العربی ، ج 75 ، ص 175.

17. تحف العقول ، ص 304.

18. بحارالانوار ، دار احیاء التراث العربی ، ج 75 ، ص 172 .

19. الکافی ، ج 2 ، ص 507.

20. بحار الأنوار، ج 46، ص291.

21. جهاد با نفس، ح 272. وسائل الشیعه ج11 ص213.

22. الکافی ، ج 1 ، ص 41.

23. جهاد با نفس، ح 677. وسائل الشیعه الاسلامیه. ج11 ص327.

24. جهاد با نفس، ح 836. وسائل الشیعه ج16 ص76.

25. الکافی، ج 8 ، ص 52، ح 16.

26. وسائل الشیعه ، ج 3، ص 79 .

27. جهاد با نفس، ح 733. وسائل الشیعه الاسلامیه. ج11 ص340 ح20.

28. الکافی، ج 8، ص 55.

29. جهاد با نفس، ح 137 . وسائل الشیعه الاسلامیه. ج8 ص524.

30. جهاد با نفس، ح 283. وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص212.

31.جهاد با نفس، ح 880 . وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص384- المجالس: ص 153- الکافی ج2 ص 458.

32. الکافی، ج 8، ص 55.

33.جهاد با نفس، ح 578 . وسائل الشیعه الاسلامیة. ج11 ص 301.

34. جهاد با نفس، ح259 - وسائل الشیعة الإسلامیة. ج11 ص211.

35. تحف العقول، ص 285 . بحار الانوار ج 75 ص164.

36. تحف العقول، ص 293. بحار الانوار ج 75 ص172.

37. جهاد با نفس ،ح 163- وسائل الشیعه آل البیت ع.. شیخ حرعاملی ج15 ص237 حدیث 20372

38. الکافی، ج2 ، ص 630

39. جهاد با نفس ، ح205 . وسائل الشیعه آل البیت ع.. شیخ حرعاملی ج15 ص250 حدیث 20421.

40. بحارالأنوار، ج 75، ص 165




نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 92/9/15
زمان : 10:55 صبح
عکس: 23محرم سالگرد تخریب سامراء
نظرات ()

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 92/9/6
زمان : 8:14 عصر
عکس: عاشورا در عربستان روز خوشحالی است!
نظرات ()

اعتقاد نداشتن یک چیز است و لجاجت چیز دیگری. وقتی به عاشورا اعتقادی نیست می‏توان سکوت کرد ولی اگر می‏خواهی برعکس عمل کنی و آن را تبلیغ کنی لابد از چیزی می‏ترسی. عکس زیر یک تابلوی تبلیغاتی در عربستان را نشان می دهد.




نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 92/8/26
زمان : 3:3 عصر
چهل حدیث گهربار از حضرت زین العابدین‏
نظرات ()

چهل حدیث گهربار از حضرت زین العابدین‏

حضرت سجاد

‏1 - قالَ الاْ مامُ عَلی بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ: ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ کانَ فی کَنَفِ اللّهِ، وَ أظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ ‏الْیَوْمِ الاْکْبَرِ: مَنْ أعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، و رَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَ رِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أنَّهُ فی طاعَةِ اللّهِ ‏قَدِمَها أوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَ رَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْبٍ حَتّی یَتْرُکَ ذلکَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.(1)

سه حالت و خصلت در هر یک از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش ‏الهی می‌باشد و از سختی‌ها و شداید محشر در امان است.

اوّل آن که به  مردم  چیزی را دهد که از آنان برای خویش می‌خواهد (آنچه برای خود می‌پسندد را به آنان عطا کند).

دوّم آن قدم از قدم برندارد تا آنکه بداند آن حرکتش در راه اطاعت خداست یا معصیت و نافرمانی او

سوّم از برادر مومن خود (به عیبی که در خود نیز دارد ) عیب جویی نکند تا آنکه آن عیب را از خودش دور سارد

‏2 - قال علیه السلام:  ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابِهِمْ، وَإ شْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَطُولُ الْبُکأ ‏عَلی خَطیئَتِهِ .(2)

سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود:

نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم غیبت آنان،

مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی ‏که برای آخرت و دنیایش ‍ مفید باشد.

و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.‏

‏3 - قال علیه السلام:أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ: وِقأ لِلّهِ بِما ‏یَجْعَلُ عَلی نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْ سْتحْیأ مِنْ کُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حسْنِ ‏خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.(3) 

چهار خصلت است که در هرکس باشد، ایمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ‏ملاقات می‌کند که از او راضی و خوشنود است:

‏1 - تقوای الهی با کارهایی که برای مردم به به دوش می‌کشد.

‏2 - راست گوئی و صداقت با مردم .

‏3 - حیا و پاکدامنی نسبت به تمام زشتی‌های در پیشگاه خدا و مردم.

‏4 - خوش اخلاقی و خوش برخوردی با خانواده‌ی خود.‏

‏4 - قال علیه السلام: یَا ابْنَ آدَم، إ نَّکَ لا تَزالُ بَخَیْرٍ ما دامَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ ‏هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارا.(4)

ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر خواهی بود  مادامی که از درون خود پند دهنده‌ای داشته باشی و محاسبه‌(نفس) از کارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحه‌ات گردد.

‏5 - قال علیه السلام: وَ أمّا حَقُّ بَطْنِکَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعأ لِقَلیلٍ مِنَ الْحَرامِ وَلا لِکَثیرٍ، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی ‏الْحَلالِ.(5)

حقّی که شکم بر تو دارد این است که آن را ظرف چیزهای حرام - چه کم و چه زیاد - قرار ندهی و (نیز) در ‏چیزهای حلال میانه‌روی کنی.‏

‏6 - قال علیه السلام: مَنِ اشْتاقَ إلی الْجَنَّةِ سارَعَ إلی الْحَسَناتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ ‏بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إلی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.(6)

کسی که مشتاق بهشت باشد در انجام کارهای نیک، سرعت می‌نماید و شهوات را زیر پا می‌گذارد و ‏هرکس از آتش جهنم هراسناک باشد به درگاه خداوند از گناهانش توبه می‌کند و از گناهان و چیزهای حرام روی برمی‌گرداند.‏

‏7 - قال علیه السلام: طَلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ ‏الْحاضِرِ، وَ قِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر.(7)

دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود. و نیز موجب از بین رفتن حیا و کاهش وقار خواهد گشت. و همین خود فقر بالفعل است(که گریبانگیر شخص شده) و (اما) کم بودن نیازمندیها از مردم خود غنا و توانمندی بالفعل است (که شخص به آن آراسته است).‏

‏8 - قال علیه السلام:اَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَةُ الانْسانِ نَفْسَهُ.(8)

تمام سعادت و خوشبختی، حفظ (و کنترل اعضا و جوارح خود از هرگونه بدی) از سوی خویش است.‏

‏9 - قال علیه السلام: سادَةُ النّاسِ فی الدُّنْیا الاَسْخِیاء، وَ سادَةُ الناسِ فی الاخِرَةِ الاتْقیاء.(9)

در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزکاران خواهند بود.‏

‏10 - قال علیه السلام: مَنْ زَوَّجَ  لِلّهِ، وَ وَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَکِ یَوْمَ الْقِیامَةِ.(10)

هرکس برای (رضا و خوشنودی) خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت ‏مفتخر و سربلند می‌گرداند.‏

حضرت سجاد

‏11 - قال علیه السلام: إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.(11) 

با فضیلت‌ترین و مهمترین مجاهدتها، عفت شکم و عورت است (از چیزهای حرام و شبهه ‏ناک).‏

‏12 - قال علیه السلام: مَنْ زارَ أخاهُ فی اللّهِ طَلَبا لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَکٍ، وَ هَتَفَ بِهِ ‏هاتِفٌ مِنْ خَلْفٍ ألا طِبْتَ وَ طابَتْ لَکَ الْجَنَّةُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَةُ.(12)

هرکس به دیدار دوست و برادر خود برود و برای رضای خداوند او را زیارت نماید به امید آن که به وعده‌های ‏الهی برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند کرد، و نیز هاتفی از پشت سر ندایش در دهد که بهشت گوارایت باد‏ که از آلودگی‌ها پاک شدی . پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه کند  رحمت فرایش خواهد گرفت.‏

‏13 - قال علیه السلام:إ نْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِکَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلی یَسارِکَ فَاعْتَذَرَ إلَیْکَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.(13)

چنانچه شخصی از سویی تو را بدگویی کند، و سپس برگردد و از سوی دیگر پوزش طلبد، عذرخواهی و پوزش او را پذیرا باش.‏

‏14 - قال علیه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، کَیْفَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.(14)

تعجّب دارم از کسی که  به خاطر ضررهای غذا نسبت به ( تشخیص خوب و بد ) خوراکش ‍ اهتمام می‌ورزد ، چگونه نسبت به گناهان به خاطر زشتی و زیانش اهمیّت نمی‌دهد.

‏15 - قال علیه السلام: مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِنا مِنْ جُوعٍ أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَ مَنْ سَقی مُؤْمِنا مِنْ ظَمَأ ‏سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَ مَنْ کَسا مُؤْمِنا کَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ.(15)

هرکس مؤمن گرسنه‌ای را طعام دهد خداوند او را از میوه‌های بهشت اطعام می‌نماید، و هر که تشنه‌ای ‏را آب دهد خداوند از چشمه گوارای بهشتی سیرابش می‌گرداند، و هرکس مومن برهنه‌ای را لباس بپوشاند ‏خداوند او را از لباس سبز بهشتی خواهد پوشاند.‏

‏16 - قال علیه السلام: إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَ الاَّْرأ الْباطِلَةِ، وَ الْمَقاییسِ الْفاسِدَةِ، وَ لایُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، و مَنِ اهْتَدی بِنا هُدِی، وَ مَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَ الرَّأی هَلَکَ.(16)

به وسیله عقل ناقص و نظریه‌های باطل، و قیاسهای فاسد و بی اساس نمی‌توان به دین خدا دست یافت؛  تنها وسیله رسیدن به دین واقعی، تسلیم محض می‌باشد؛ پس هرکس تسلیم ما اهل بیت باشد (از هر انحرافی) در امان است و هر که به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت ‏خواهد بود. و شخصی که با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین را دریابد، هلاک می‌گردد.‏

‏17 - قال علیه السلام: الدُّنْیا سِنَةٌ، وَ الاَّْخِرَةُ یَقْظَةٌ، وَ نَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ احْلامِ.(17)

دنیا همچون نیمه خواب (چرت ) است و آخرت بیداری می‌باشد و ما در این میان این دو در خواب پریشانیم.‏

‏18 - قال علیه السلام: مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ أنْ یَکُونَ مَتْجَرُهُ فی بِلادِهِ، وَ یَکُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحینَ، وَ تَکُونَ لَهُ أوْلادٌ ‏یَسْتَعینُ بِهِمْ(18)

از سعادت مرد آن است که در شهر خود کسب و تجارت نماید و معاشرینش افرادی صالح و ‏نیکوکار باشند، و نیز دارای فرزندانی باشد که با آنان یاری گردد و کمک حال او باشند.‏

‏19 - قال علیه السلام: آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، کُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَیَنْبَغی لَکَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها.(19)

آیه‌های قرآن، هر کدام آن، خزینه علوم (خداوند) است، هر گاه خزینه‌ای باز می‌شود شایسته است که خوب در آن بنگری.‏

‏20 - قال علیه السلام: مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَکَّة لَمْ یَمُتْ حَتّی یَری رَسُولَ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، وَ یَرَی مَنْزِلَهُ ‏فی الْجَنَّةِ(20)

هر که قرآن را در مکّه مکرّمه ختم کند نمی‌میرد مگر آن که حضرت رسول اللّه و نیز جایگاه خود را در ‏بهشت رؤیت می‌نماید.‏

‏21 - قال علیه السلام: یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَ عَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِکَ ‏یَجِبُ عَلَیْکُمْ تُشارِکُوهُمْ فی الاْجْرِ.(21) 

شماهائی که به مکّه نرفته اید و در مراسم حجّ شرکت نکرده اید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانی که ‏بر می‌گردند، با آن‌ها - دیدار و - مصافحه کنید تا در پاداش و ثواب حجّ آن‌ها شریک باشید.‏

‏22 - قال علیه السلام: الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضا، مِنْ أعْلی دَرَجاتِ الْیَقینِ.(22)

راضی بودن به سخت‌ترین مقدّرات الهی از عالی‌ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.‏

‏23 - قال علیه السلام: ما مِنْ جُرْعَةٍ أحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ جُرْعَتَیْنِ: جُرْعَةُ غَیْظٍ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ، أوْ جُرْعَةُ ‏مُصیبَةٍ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ.(23)

نزد خداوند متعال حالتی محبوب‌تر از یکی از این دو حالت نیست:

حالت غضب و غیظی که مؤمن با بردباری و حلم از آن بگذرد و دیگری حالت بلا و مصیبتی که مؤمن آن را ‏با شکیبائی و صبر بگذراند.‏

‏24 - قال علیه السلام: مَنْ رَمَی النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ.(24) 

هرکس مردم را عیب جوئی کند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش کند، دیگران او را متهّم به آنچه در او نیست ‏می‌کنند.‏

‏25 - قال علیه السلام: مُجالَسَةُ الصَّالِحیِنَ داعِیَةٌ إلی الصَّلاحِ، وَ أدَبُ الْعُلَمأ زِیادَةٌ فِی الْعَقْلِ.(25)

هم نشینی با صالحان انسان را به سوی صلاح و خیر می‌کشاند، و معاشرت و هم صحبت شدن با علما، ‏سبب افزایش عقل است.‏

‏26 - قال علیه السلام: إنَّ اللّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزینٍ، وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍشَکُورٍ.(26)

همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزین و غمگینی را (که در فکر نجات و سعادت خود باشد) و هر بنده ‏شکرگزاری را دوست دارد.‏

حضرت سجاد

‏27 - قال علیه السلام:إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَمٍ یَشْرُفُ عَلی جَمیعِ جَوارِحِهِ کُلَّ صَباحٍ فَیَقُولُ: کَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟

فَیَقُولُونَ: بِخَیْرٍ إنْ تَرَکْتَنا، إ نَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِکَ.(27)

زبان آدمی بر تمام اعضا و جوارحش تسلط دارد هر روز صبحگاهان زبان انسان بر آنها می‌گوید: چگونه شب را به روز رساندید؟

جواب دهند: اگر تو ما را رها کنی خوب و آسوده هستیم، چون که ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار ‏می‌گیریم.‏

‏28 - قال علیه السلام: ما تَعِبَ أوْلِیاء اللّهُ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِی الدُّنْیا لِلاَّْخِرَةِ.(28)

دوستان و اولیاء خدا در فعالیّت‌های دنیوی خود را برای دنیا به زحمت نمی‌اندازند و خود را خسته نمی‌کنند ‏بلکه برای آخرت زحمت می‌کِشند.‏

‏29 - قال علیه السلام: لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.(29)

چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را می‌دانستند هر آینه آن را تحصیل می‌کردند گرچه با ریخته ‏شدن خونها و یا فرو رفتن زیر آب‌ها در گرداب‌های خطرناک باشد.‏

‏30 - قال علیه السلام: لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السّماء وَ الاْ رْضِ أنْ یَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا.(30)

چنانچه تمامی اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصیف ‏و تعریف کنند، قادر نخواهند بود.‏

‏31 - قال علیه السلام: ما مِنْ شَیْیءٍ أحبُّ إلی اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ، وَ ما شَیْیءٌ  أحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ أنْ یُسْألَ.(31)

بعد از معرفت به خداوند چیزی محبوب‌تر از عفت شکم و عورت نیست، و نیز محبوبترین کارها نزد خداوند درخواست نیازمندیها به درگاهش ‍ می‌باشد.‏

‏32 - قال علیه السلام: یابْنَ آدَم إ نَّکَ مَیِّتٌ وَ مَبْعُوثٌ وَ مَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ ‏جَوابا.(32)

ای فرزند آدم (ای انسان، تو) خواهی مُرد و سپس محشور می‌شوی و در پیشگاه خداوند جهت سوال و ‏جواب احضار خواهی شد، پس جوابی (قانع کننده و صحیح در مقابل سؤالها) برایش مهیّا و آماده کن.‏

‏33 - قال علیه السلام: نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَ الْمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَة.(33)

نظر کردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روی علاقه و محبّت عبادت است.‏

‏34 - قال علیه السلام: إیّاکَ وَ مُصاحَبَةُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُکَ بِأکْلَةٍ أوْ أقَلّ مِنْ ذلِکَ وَ إ یّاکَ وَ مُصاحَبَةُ الْقاطِعِ ‏لِرَحِمِهِ فَإنّی وَجَدْتُهُ مَلْعُونا فی کِتابِ اللّهِ.(34)

بر حذر باش از دوستی و همراهی با فاسق چون که او به یک لقمه نان و چه بسا کمتر از آن هم، تو را ‏می‌فروشد؛ و مواظب باش از دوستی و صحبت کردن با کسی که قاطع رحم (کسی که ارتباط خویشاوندی را بریده) می‌باشد چون که او را در ‏کتاب خدا ملعون یافتم.‏

‏35 - قال علیه السلام: أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعاتٍ: السّاعَةُ الَّتی یُعایِنُ فیها مَلَکَ الْمَوْتِ، وَ السّاعَةُ ‏الَّتی یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَ السَّاعَةُ الَّتی یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی، فَإمّا الْجَنَّةُ وَ إمّا إلَی ‏النّارِ.(35)

مشکل‌ترین و سخت‌ترین لحظات و ساعات دوران‌ها برای انسان، سه مرحله است:

‏1 - آن موقعی که عزرائیل بر بالین انسان وارد می‌شود و می‌خواهد جان او را برگیرد.

‏2 - آن هنگامی که از درون قبر زنده می‌شود و در صحرای محشر به پامی خیزد.

‏3 - آن زمانی که در پیشگاه خداوند متعال - جهت حساب و کتاب و بررسی اعمال - قرار می‌گیرد و نمی‌داند ‏راهی

بهشت و نعمت‌های جاوید می‌شود و یا راهی دوزخ و عذاب دردناک خواهد شد.‏

‏36 - قال علیه السلام:إ ذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شیعَتِنا الْعاهَةَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کُزُبُرِ الْحَدیدِ، ‏وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أرْبَعینَ رَجُلاً.(36) 

هنگامی که قائم ما ( حضرت حجّت، روحی له الفدأ و عجّ) قیام و خروج نماید خداوند بلا و آفت را از شیعیان ‏و پیروان ما بر می‌دارد ودلهای ایشان را همانند قطعه آهن محکم می‌نماید، و نیرو و قوّت هر یک از ایشان ‏به مقدار نیروی چهل نفر دیگران خواهد شد.‏

‏37 - قال علیه السلام: عَجَباً کُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناء وَ تَرَکَ دارَالْبقاء.(37)

بسیار عجیب است از کسانی که برای این دنیای زودگذر و فانی کار می‌کنند و خون دل می‌خورند ولی ‏آخرت را که باقی و ابدی است رها و فراموش کرده اند.‏

‏38 - قال علیه السلام: رَأیْتُ الْخَیْرَ کُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ.(38)

تمام خیرات و خوبی‌های دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران می‌بینم ‏‏(یعنی قناعت داشتن ).‏

‏39 - قال علیه السلام: مَنْ لَمْ یَکُنْ عَقْلُهُ أکْمَلَ ما فیهِ، کانَ هَلاکُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.(39)

کسی که بینش و عقلش کاملترین چیزش نباشد هلاکتش آسانترین چیزش است.

‏40 - قال علیه السلام:إنَّ الْمَعْرِفَةَ، وَ کَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَ قِلَّةُ ریائِهِ، وَ حِلْمُهُ، ‏وَ صَبْرُهُ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ.(40)

همانا معرفت و کمال دین مسلمان در گرو رها کردن سخنان و حرف‌هایی است که به حالش ‏سودی ندارد.

همچنین از ریاء و خودنمایی دوری جستن و در برابر مشکلات زندگی بردبار و شکیبا بودن و نیز دارای اخلاق ‏پسندیده و نیک سیرت بودن است.‏

 


 

‏1- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 141، ح 3.

‏2- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3.

‏3- مشکاة الا نوار: ص 172، بحارالا نوار: ج 66، ص 385، ح 48.

‏4- مشکاة الا نوار: ص 246، بحارالا نوار: ج 67، ص 64، ح 5.

‏5- تحف العقول: ص 186، بحارالا نوار: ج 71، ص 12، ح 2.

‏6- تحف العقول: ص 203، بحارالا نوار: ج 75، ص 139، ح 3.

‏7- تحف العقول: ص 210، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3.

‏8- تحف العقول: ص 201، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3.

‏9- مشکاة الا نوار: ص 232، س 20، بحارالا نوار: ج 78، ص 50، ح 77.

‏10- مشکاة الا نوار: ص 166، س 3.

‏11- مشکاة الا نوار: ص 157، س 20.

‏12- مشکاة الا نوار: ص 207، س 18.

‏13- مشکاة الا نوار: ص 229، س 10، بحارالا نوار: ج 78، ص 141، ح 3.

‏14- أعیان الشّیعة: ج 1، ص 645، بحارالا نوار: ج 78، ص 158، ح 19.

‏15- مستدرک الوسائل: ج 7، ص 252، ح 8.

‏16- مستدرک الوسائل: ج 17، ص 262، ح 25.

‏17- تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 343، س 20.

‏18- وسائل الشیعة: ج 17، ص 647، ح 1، ومشکاة الا نوار: ص 262.

‏19- مستدرک الوسائل: ج 4، ص 238، ح 3.

‏20- من لا یحضره الفقیه: ج 2، ص 146، ح 95.

‏21- همان مدرک: ج 2، ص 147، ح 97.

‏22- مستدرک الوسائل: ج 2، ص 413، ح 16.

‏23- مستدرک الوسائل: ج 2، ص 424، ح 21.

‏24- بحار الا نوار: ج 75، ص 261، ح 64.

‏25- بحارالا نوار: ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304.

‏26- کافی: ج 2، ص 99، بحارالا نوار: ج 71، ص 38، ح 25.

‏27- اصول کافی: ج 2، ص 115، وسائل الشّیعة: ج 12، ص 189، ح 1.

‏28- بحارالا نوار: ج 73، ص 92، ضمن ح 69.

‏29- اصول کافی: ج 1، ص 35، بحارالا نوار: ج 1، ص 185، ح 109.

‏30- اصول کافی: ج 1، ص 102، ح 4.

‏31- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 41، ح 3.

‏32- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 70، ص 64، ح 5.

‏33- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 140، ح 3.

‏34- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 74، ص 196، ح 26.

‏35- بحار الا نوار: ج 6، ص 159، ح 19، به نقل از خصال شیخ صدوق.

‏36- خصال: ج 2، ص 542، بحارالا نوار: ج 52، ص 316، ح 12.

‏37- بحارالا نوار: ج 73، ص 127، ح 128.

‏38- اصول کافی: ج 2، ص 320، بحارالا نوار: ج 73، ص 171، ح 10.

‏39- بحارالا نوار: ج 1، ص 94، ح 26، به نقل از تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام.

‏40- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 2، ص 129، ح 11.




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 92/8/25
زمان : 3:21 عصر
شریعت محمدی نه قیمه است و نه قمه
نظرات ()

آقای دکتر علیرضا قزوه، در جدیدترین سروده خود، زخم و درد حسین (علیه السلام) را این گونه شرح می دهد:

......

کنار درک غربتت هزار سال سوختم 
چقدر زخم تشنه مانده است روی پیکرت

سر حسین تشنه‌لب هنوز  روی نیزه‌هاست
زمانه! خاک بر سرم، زمانه! خاک بر سرت 

هزار سال رفت و تو هنوز زخم می‌خوری
هزار سال رفت و تازه است زخم حنجرت

هزار سال رفت و دسته‌دسته‌ی قمه‌زنان 
گرفته تیغ بر کف ایستاده در برابرت

شریعت محمدی نه قیمه است و نه قمه
چرا زمانه پی نمی‌برد به اصل جوهرت؟

بیا کنار روضه‌های کوفیان نگاه کن 
ببین که زخم تیرها چه کرده با برادرت

شب وداع آمد و سری زدم به مجلسی
که شعله‌اش اگرچه بود نام پاک مادرت

تمام شب شکسته سینه می‌زدم به یاد تو
و نوحه‌خوان که اسب می‌دواند روی پیکرت

...

برگرفته از سایت مشرق




نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 92/8/24
زمان : 11:22 عصر
غذای مخصوص محرم در کشمیر+ تصاویر
نظرات ()

مردم کشمیر در ایام محرم غذای مخصوص و جالبی طبخ می‌کنند که پختن آن حدود 2 روز به طول می‌انجامد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کشمیر، با فرا رسیدن ایام محرم مردم منطقه کشمیر مبادرت به پخت غذای مخصوصی موسوم به «وازوان» می‌کنند.

این غذا تنها در 2 مناسبت در این منطقه طبخ می‌شود که یکی از آنها ایام محرم است.

اکثر خانواده‌های این منطقه، به‌ خصوص شیعیان، پس از برگزاری مراسم عزاداری سالار شهیدان، این غذا را در بین عزاداران توزیع می‌کنند.

آماده‌سازی این غذا و پختن آن 2 روز به طول می‌انجامد و هر بار آشپزها حدود 12 دیگ از آن تهیه می‌کنند.

وازوان غذایی است که طبخ آن چندین مرحله دارد و در واقع هنر پختن آن بخشی از فرهنگ و هویت مردم کشمیر به شمار می‌رود.

گفته می‌شود این سبک آشپزی در زمان حمله «شاه تیمور» به هند در قرن پانزدهم و مهاجرت صدها سرآشپز ماهر سمرقندی به همراه وی به دره کشمیر وارد این منطقه شده است.

این غذا از محبوبیت زیادی بین مردم کشمیر برخوردار است.

   




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/8/21
زمان : 1:58 عصر




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ