این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .
درباره ی وب سایت این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده و تابع مقررات و قوانین ایران می باشد .
دوستان آخرین مطالب |
نظرات ()
نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 93/5/11
زمان : 10:34 عصر
نظرات ()
/دلنوشته/
ماهی که در مهمانی ویژه گذشت...
لحظات پایانی ماه مبارک رمضان است، خوان کرم الهی کمکم بسته میشود تا حسرت عبورش و شوق حضورش تا یک سال دیگر بر دل ما بماند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یک ماه تمرین ویژه برای پاک شدن، برای خوب شدن و خوب ماندن کم نیست، یک ماه میهمان خصوصی و ویژه باریتعالی بودیم و فردا به شکرانه خوان نعمت یک ماهه، تمامقد با خشوع و خضوع، در میعادگاه عاشقان، سر سجاده بندگی، قامت میبندیم و از همه منیتها و تکبرها قالب تهی میکنیم و به شکرانه توفیق بنده بودن و بنده ماندن «الله اکبر» میگوییم و تمام دنیا را با پشت دست به کنار میزنیم و در برابر معبود حمد میخوانیم حمدی که تنها لایق اوست که ستایش شود. وقتی قنوت میبندی و میخوانی «اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً» آن گاه خداست که با تمام افتخار و غرور در بین آسمانیان و زمینیان ندا میدهد شاهد باشید بندهام به درگاه من زانو زده و از من خواستهاش را طلب میکند و سپاسگزار است خدایا عید را بعد از یک ماه روزهداری و نیایش و دعا قرار دادی یعنی باید پاک و پاکیزه شده باشیم. در ماه قرآن مطهر شده باشیم تا قرآن را لمس کنیم چراکه خواندیم؛ « لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ». حال در این لحظات پایانی دستان ما به لطف تو بلند است، یا رب! دستگیریام کن! طوری که بینهایت و ماندنی باشد. چراکه حال من مثال آن فقیری است که آمد نزد حاتم طایی و غذایی سیر خورد وهنگام رفتن به حاتم گفت: اگر از اینجا بروم با این جامعه پاره، و اگر از من بپرسند که از کجایی میآیی و بگویم از سر سفره حاتم میآیم برای تو خوشایند نیست. پروردگارا! حال اگر از من بپرسند با لباس آلوده و روی سیاه سر سفره روزیدهنده عالمیان رفتی و همچنان آلوده بازگشتی چه گویم؟!! خودت به حق ماه شریفت و به حق قرآن ناطق این ماه، لباس سیهرویی و گناه را از تن ما بر کن و اگر این بنده حقیرت، نتوانست حق بندگیات را به جا آورد تو او را به عفو خودت ببخش چراکه بسیار آمرزنده و مهربانی. نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 93/5/7
زمان : 1:15 صبح
نظرات ()
مرد کنار همسرش «یک زن خوشاندام و نیمه عریان» میبیند و میگوید عجب شامی درست کرده!/ وقتی در زندگی به حرف خدا عمل نمیکنیم، انتظار دارید دچار بیماری، فقر و بدبختی نشویم؟ + فیلم
گروه فرهنگی- رجانیوز: هفته گذشته، دکتر امیرمهرداد خسروی در برنامه «مشق عشق» شبکه آموزش حاضر شد و طی سخنانی صریح، به بررسی وضعیت سبک زندگی امروز خانواده های ایرانی پرداخت و نسبت به آسیب های شبکه های ماهواره ای هشدار داد. به گزارش رجانیوز، این پژوهشگر مسایل دینی در اظهاراتی بی پرده، نسبت به آسیب های اجتماعی ماهواره و تاثیر مخرب آن بر سرنوشت زندگی خانواده ها اشاره کرد و گفت: «خیال کردیم خوب زندگی کردن یعنی خریدن ماهواره مثل بقیه. لذا یک موقع خانم به همسرش می گوید دیگران ماهواره خریدند، ما هم بخریم. شوهرش نیز در پاسخ می گوید: بله، من خیلی اخبار و برنامه های علمی دوست دارم، حتما بخریم!» وی ادامه داد: «شب بعد شوهر به منزل می آید و کانال را بر ماهواره تنظیم می کند، چون ماهواره هم که چیز بدی ندارد! برنامه بفرمایید شام است! یک دفعه مرد یک خانم خوش بر و رو و زیبا می می بیند با اندام جذاب و لباس های نیمه عریان و بعد می گوید عجب شامی! خانم هم یک مرد خوش تیپ و تمیز می بیند که شوهرش زمین تا آسمان با او فرق دارد و پیش خودش می گوید عجب کلاهی سرمان رفته! و بدون آنکه دو طرف چیزی بهم بگویند تفاوت رفتار شان نسبت به هم کم کم آغاز می شود. چون زن و شوهر از این به بعد نیاز هم را در تخیل خودشان در دیگران دنبال می کنند.» وی در ادامه تصریح کرد: «بعد از یک مدت خانم می رود کلاس مشاوره تا مشکلات زندگی اش را مرتفع کند، خبخانم محترم! همان موقعی که گفتی فلانی ماهواره خریده ما هم بخریم؛ نفهمیدی چه سیلابی به زندگی ات انداختی. حالا بعد از 5 سال هم اگر بهشان بگویید نام چند تا کانال علمی خوب را اسم ببرید، نمی تواند چون اصلا دنبال این نبوده.» خسروی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «آقای محترم! اگر چشمت دنبال زن دیگری است، مطمئن باش یک نفر دیگر هم چشمش به دنبال زدن شماست. حالا چه شما بدانید، چه ندانید. این قانون الهی است. این حدیث رسول خداست. طرف می گوید حجاب ندارم چون دلم پاک است! این حرفهای بی منطق را چه کسی در ذهن شما جا کرده؟ مگر میوه بدون پوست سالم می ماند؟ این قانون الهی است! حاال پاک و خوب شما هم یک پوست متناسب با آن می خواهد.» وی در پایان تاکید کرد: «بیایید منطقی فکر کنیم. همه ی ما یک بار بیشتر زندگی نمی کنیم و می دانیم که در نهایت هم از دنیا می رویم. عقل و قرآن خدا چه می گوید؟ ایا می شود هر طور لباس پوشید؟ وقتی توجه نمی کنیم به حرفهای خدا، می خواهید فقر و بدبختی و بیماری در زندگی هایمان وارد نشود؟ اگر هم به دین اعتقادی نداریم، پس دیگر در سختی ها به سراغ خدا نرویم! او که وجود ندارد. به اسم روشنفکری بازی، خودمان با دست خودمان زندگی مان را خراب نکنیم. اسلام برای ما زندگی خوب و عاشقانه می خواهد. زندگی های تلخ که آخرش می شود وکیل گرفتن و چه کنم، چه کنم، به خاطر این است که خودمان به دور از دین خدا زندگی کرده ایم.»
برای دانلود فیلم صحبت های دکتر خسروی اینجا کلیک کنید نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 93/5/4
زمان : 2:57 عصر
نظرات ()
کم کم هلال ماه خدا محو میشود
دارد طنین «مُنَّ علینا» محو میشود
***
با دیدن هلال، دلم شور میزند
بار گناه من آیا محو میشود؟
***
از مژده «قد اقبل الیکم» نبی
دارم امید کوه خطا، محو میشود
***
شیرینی دم افطارمان ولی
از تلخی غمی این روزها محو میشود
***
از مسجد و مدرسه و آشیانه ای
کز بحر و ارض و سما محو میشود
***
از تلخی فریاد و استغاثهای
کو زیر بمب و صدا، محو میشود
***
از دیدن سگان بر مسند شبان
از آن بشر که حقش اما محو میشود
***
از رنج خوابِ شبِ کودکی که در
رویای بازی فردا محو میشود
***
از سوز همسری در مرگ همسری
وز آه مادری که در فضا محو میشود
***
اما به نالههای «یا غیاث» ما
از گونهها، اشک عزا محو میشود
***
از برکت خونهای نَبل و شجاعیه
مُلکِ یهودِ به تنْ عبا، محو میشود
***
پور بتول بیا که به یمن ظهور تو
از بر و بحر، ظلم و جفا محو میشود
نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 93/5/2
زمان : 12:19 عصر
نظرات ()
تعریف مفهوم حماقت بر اساس حدیث قدسی معراج/ آیا این حماقت نیست که خدا و توسل و شب قدر را فراموش کنیم و دست به دامن امریکا شویم تا شاید بخشی از پول دزدی ما را پس بدهد!؟/ آیا امداد غیبی در جنگ تحمیلی و جنگ 33 روزه دروغ بود!؟
گروه سیاسی – رجانیوز: آیت الله مصباح یزدی با اشاره به تأکیدها و ابراز نگرانی رهبر معظم انقلاب نسبت به مسأله فرهنگ، گفت: اوج اسلام خواهی برخی این است که می گویند دانشجویان و اساتید ما باید با فرهنگ ملی و فرهنگ اسلامی آشنا شوند؛ مگر زمان شاه آشنا نبودند؟ به گزارش رجانیوز به نقل از رسا، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در حسینیه امام خمینی(ره) قم، با استفاده از حدیث قدسی معراج یکی از ویژگی های اهل دنیا را حماقت خواند و در بیان برخی مصدایق آن، اظهار داشت: برخی رقبای سیاسی همدیگر را تخریب می کنند، کارهای خوب یکدیگر را انکار می کنند و تنها کارهای خود را خوب می دانند. وی افزود: به جای این که با دوستان خود همفکری و همکاری کنند، پنهانی با دشمن رابطه برقرار می کنند تا آنها کمک کنند که در انتخابات پیروز شوند؛ این حماقت نیست؟ بارها دیده ایم که دشمن چگونه این اشخاص را فریب می دهد؛ آنها همیشه به فکر منافع خود هستند و هیچ گاه دلشان به حال ما نسوخته است. رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ادامه داد: اهل آخرت نظرشان به خدا است؛ اگر در همه مراحل زندگی سختی بکشند اما خدا راضی باشد، خشنودند؛ حتی اگر همه دشمنان علیه آنها متحد شوند می گویند«حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ».
استاد اخلاق حوزه علمیه قم ابراز داشت: آیا این حماقت نیست که انسان خدا، آخرت، توسل، دعای مردم و شب قدر را فراموش کند و دست به دامن آمریکا شود که شاید بخشی از پول هایی که از ما دزدیدند را برگردانند؟ چرا این همه آیات، روایات و سفارش بزرگان را نادیده می گیرید؟ آیت الله مصباح یزدی با اشاره به داستان جنگ بدر، گفت: خداوند می فرماید در جنگ بدر چیزی نداشتید حتی برخی شمشیری برای دفاع نداشتند در برابر لشکر مجهزی که پول، اسلحه، آذوقه و امکانات فراوان داشتند و تعدادشان 3 برابر بود«نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ».
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ادامه داد: در همین دوران چند جوان و طلبه فداکار برای دین قیام می کنند و خدا این گونه آنها را یاری می کند؛ آنها در برابر قدرتمندترین لشکریان منطقه با دست خالی پیروز شدند، ارتش رژیم غاصب صهیونیستی پیش تر توانسته بود به تنهایی در 6 روز چندین کشور عربی را شکست دهد؛ اگر کسی این امدادها را نادیده بگیرد می گوید ما نمی توانیم در مقابل اسرائیل مقاومت کنیم. رییس مؤسسه امام خمینی(ره) با بیان آیه«أَ فَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ» گفت: فرعون ها چه شدند؟ او که می گفت انا ربکم الاعلی و مردم در مقابلش به خاک می افتادند کجا رفت؟ به وعده های بی ارزش دلخوش کرده اید، به این که پول هایمان را از آمریکا پس می گیریم، عجب هنری؟!
استاد اخلاق حوزه علمیه قم به بحث صدور انقلاب اسلامی اشاره و تصریح کرد: ما ادعا می کردیم کاری خواهیم کرد که به زودی مردم دنیا بخواهند که فرهنگ اسلام را در کشورهای خود پیاده کنند حالا کارمان به جایی رسیده که می گوییم استادیار ما با فرهنگ اسلام آشنا شود؛ خدا ما را از این حماقت نجات دهد. آیت الله مصباح یزدی یکی از اوصاف اهل آخرت را که در حدیث قدسی آمده است کم بودن حماقت آنها برشمرد و گفت: اهل دنیا خودشان را بسیار عاقل و اهل کیاست می دانند اما در نظر اهل معرفت آنها احمق اند؛ در مقابل ممکن است برخی از افراد اهل آخرت خطاهایی داشته باشند اما نسبت به اهل دنیا حماقت شان کمتر است. وی در توضیح مفهوم حماقت، اظهار داشت: در مقام عمل اگر کاری از روی نادانی صورت بگیرد می گویند احمقانه است و اگر رفتاری از روی علم باشد می گویند عالمانه است؛ حتی ممکن است فرد خیال کند که خدمت می کند، به همین دلیل در روایت داریم با افراد احمق نگردید. عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان این که بسیاری از علوم، اکتشافات و مسائل پزشکی به وسیله اهل دنیا کشف و در اختیار دیگران قرار می گیرد، گفت: انسان با خود می گوید این که حماقت نیست، در مقابل برخی از افراد اهل آخرت هستند که تظاهر به تقدس می کنند اما نمی دانند در هر زمان و مقطعی باید چه کار کنند، این هم حماقت است؛ بنابراین در هر دو طایفه انسان عاقل و احمق پیدا می شود. رییس مؤسسه امام خمینی(ره) در پاسخ به این شبهه، بیان داشت: بسیاری از ما کم و بیش اهل دنیا هستیم بنابراین نگاه مان با خداوند در تعیین حماقت تفاوت دارد؛ همه ما می دانیم که به صورت فطری انسان به دنبال لذت بیشتر و طولانی تر است؛ برخی حاضرند به اندازه تمام درآمد عمر خود پول خرج کنند تا یک سال بیشتر زندگی کنند بسیاری هم دوست دارند هزار سال عمر کنند«یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ». نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری با اشاره به این که اهل دنیا خوشی دنیا را بر لذت بی نهایت آخرت ترجیح می دهند، گفت: انسان اگر عقل داشته باشد لذت طولانی و بی نهایت را انتخاب می کند اما برخی زندگی دنیا را به آخرت ترجیح می دهند«الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ». استاد اخلاق حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: برای زندگی دنیا چقدر پول به بیمه می دهیم تا اگر زمانی حادثه ای رخ داد ما را حمایت کند اما با این که بیش از ثلث قرآن در مورد آخرت است کاری برای آن انجام نمی دهیم؛ خداوند می فرماید«وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقَى»آخرت هم بهتر و هم پایدارتر است.
وی افزود: رزمندگان اسلام هر روز کمک های الهی و تحقق وعده خداوند را می دیدند و خودشان هم باورشان نمی شد که بدون هیچ امکانات و آموزش درست و حسابی بتوانند این گونه بر دشمن پیروز شوند؛ جنگ که تمام شد عده ای انگار نه انگار، فراموش کردند که خدایی هم وجود دارد. عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان این که خداوند سنت هایی دارد که برای زندگی بهتر در دنیا قرار داده است گفت: خداوند می فرماید اگر از این سنت ها استفاده کنید در زندگی دنیا نیز موفق تر خواهید بود؛ یکی از این سنت ها شکر است«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»اما اهل دنیا آن را فراموش می کنند و به کمترین مشکلی که بر می خورند دائم غر می زنند. رییس مؤسسه امام خمینی(ره) استغفار را یکی دیگر از سنت های الهی برشمرد و با اشاره به آیه«وَ یَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَاراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَ لاَ تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ»بیان داشت: اگر استغفار کنید خداوند رحمت خود را فراوان بر شما می بارد، بر نیروهایتان می افزاید. استاد اخلاق حوزه علمیه قم افزود: اگر اهل استغفار و توبه باشید خدا شما را به خشکسالی و قحطی مبتلا نمیکند؛ حالا اگر باران نبارد می گویند برویم ابر مصنوعی درست کنیم چند برابر باران هزینه می کنند اما حاضر نیستند بروند نماز استسقاء بخوانند و توبه کنند، این حماقت نیست؟ نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/5/1
زمان : 12:36 عصر
نظرات ()
آیا رواست نسبت به برادران و خواهرانمان که در زیر آتش هستند چنین بى تفاوت و غیر مضطرب باشیم؟!/ آیا می شود قلب حضرت ولى عصر(عج) محزون باشد و ما خوشحال؟!
گروه معارف رجانیوز: در میان سکوت مجامع بین المللی و کشورهای مدعی حقوق بشر و همچنین کشورهای عربی کشتار هولناک مردم مظلوم فلسطین توسط رژیم صهیونیستی هر روز رنگ تازه ای به خود می گیرد. رژیم اشغالگر قدس، درنده خویی را به نهایت درجه خود رسانده و با کشتار بیرحمانه مردم مظلوم غزه فلسطین، در حال انجام یک نسل کشی بزرگ است. حضرت آیت الله العظمی بهجت آن موقع که در قید حیات بودند بارها و بارها از لزوم دعا و تضرع به پیشگاه حضرت باری تعالی برای حل مشکلات مسلمانان و مظلومان عالم علی الخصوص مردم مظلوم فلسطین گفتند و از بی تفاوتی نسبت به احوال آنان شکوه کردند. در ادامه فرازهایی از سخنان انذارگونه این عالم سفرکرده درباره لزوم دعا، تضرع و گریه جهت حل مشکلات مسلمانان و مظلومان دیگر بلاد می آید: *** 1) چه قدر رحمت خداوند شامل حال کسانی است که بی تفاوت نباشند و برای رفع این همه ابتلائات و بلاهایی که مسلمانان و بر اهل ایمان وارد می شود، گریه و تضرع و ابتهال کنند! (در محضر بهجت:1/187) *** 2) آیا درست است که ما راحت بنشینیم و نظارهگر باشیم و برادران و خواهران ایمانی ما در دست ظالمان گرفتار باشند؟! ... آیا مىشود رییس و مولاى ما حضرت ولى عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟!» (در محضر بهجت، ج2،شماره267.) *** 3) وقتى بلایى ـ مانند وبا ـ در نجف پیدا مىشد، حتّى در بازارها هم گاهى مجالس روضه خوانى و توسل برقرار مى شد، ولى ما مثل آدمهاى مأیوس و ناامید، گویا نمى خواهیم از این درِ رحمت داخل شویم و براى رفع بلا و گرفتارىها به حضرات معصومین ـ علیهم السّلام ـ متوسّل شویم! آیا امروز براى رفع بلاها غیر از تضرّعات و دعاى صادق همراه با توبه و توسل، راه دیگرى داریم؟! مسلمانها و برادران و خواهران ما در زیر آتش دشمن در چه حالى هستند، و ما در چه حال؟! آیا روا است که چنین بى تفاوت و غیر مضطرب باشیم؟! (سایت آیت الله بهجت: اینجا) *** 4) آیا اوضاع اینها نشان نمیدهد که بهایماند؟! وگرنه انسان چنین کاری میکند؟ بنابراین، ما نباید تابع آنها باشیم و نباید بر اساس خواستهی آنها عمل کنیم، و نباید آنها را دوست داشته باشیم و نباید با آنها همپیمان شویم. مگر همین آمریکا نبود که با داخلهی خود جنگید؟! ولی ما در مدح و ثنای اینها زیارتنامه درست میکنیم که به کرهی ماه رفته، فرشتهاند و .... امروز هر کس نماز بخواند و برای رفع ابتلائات مسلمانها بعد از نماز دعا نکند، معلوم میشود برای رفاه حال دنیای خود هم قاصر بلکه مقصر است، در امر آخرت که هیچ! «من أصبَحَ و لمیهتمَّ بأمورِ المسلمینَ فلَیسَ بمسلمٍ.» هر کس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست. از خدا بخواهیم که هر فرد مسلمان و هر کس که به حکم مسلمان است و یا از اعقاب او شخص مسلمان پیدا میشود، از بلاها و گرفتاریها در امان باشد! [در محضر بهجت/ج2/کلام1668] *** 5) عاجزترین مردم کسى است که از دعا کردن عاجز باشد! («أَعْجَزُ النّاسِ، مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ.») و مؤفّق کسى است که دعایش با شرایط، یعنى به شرط توبه و صادقانه و حقیقى و مستمرّ باشد، و در صورت تأخیر در اجابت نا امید نشود و دست از دعا و تضرّع و التماس برندارد و مأیوس نشود، زیرا یأس از رحمت خدا و استجابت، از بلایى که براى برطرف شدن دعا مى کند، بدتر است. از آیه ى شریفه: «فَلَوْلاَآ إِذْ جَآءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَـکِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛ پس اى کاش که وقتى بلا و سختى ما به آنان مى رسید، تضرّع مى کردند؛ لیکن دل هاى آنان سخت گردیده است.» استفاده مى شود که در مقابل تضرّع، قساوت قلب است! البته تضرع و دعا، نه آن وقت که خانه ى ما را خراب مى کنند، بلکه الآن هم که خانه هاى برادران و خواهران دینى ما را خراب مى کنند، باید دعا کنیم؛ زیرا خانه ى برادران دینى مثل خانه ى خود ما است. خدا کند که به دواى درد خود در این مواقع مُلْهَم شویم. (سایت آیت الله بهجت: اینجا) نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 93/4/30
زمان : 4:29 صبح
نظرات ()
آیت الله مجتبی تهرانی:
تادعا میکنید فرشتگان میگویند: آمین!
هانیه حاجی نوروزی: میثم مطیعی مداح جوان اهل بیت در خصوص آیت الله مجتبی تهرانی می گفت: "یکی از شاه کلیدهای تربیتی حاج آقا این بود "چیزی را که عمل نمیکرد دیگران را به آن توصیه نمیکرد" مجتبی شهیدی کَلهُری مشهور به مجتبی تهرانی استاد مشهور اخلاق و مرجع تقلید ایرانی و مدرس حوزههای علمیه? تهران بود.
تحصیلات مقدماتی را از تهران و مشهد آغاز کرد ولی عمده تحصیلات حوزوی او در 18 سالگی به سال 1334هـش در قم آغاز شد و در 25 سالگی به اجتهاد رسید. از سال 1347هـش مدت سه سال را در نجف گذراند. مجتبی تهرانی از سال 1351 شمسی ضمن اقام? نماز جماعت در مسجد جامع بازار، جلسات اخلاق و تفسیر داشت. وی به درخواست استاد خود روح الله خمینی به جمعآوری فتاوا و تنظیم صحیحترین نسخه از رسال? عملیه و مناسک حجّ خمینی پرداخت که در سال1343 شمسی به چاپ رسید. مجتبی تهرانی دروس خارج خود را از سال 1357 شمسی در منزل و سپس از سال 1364هـش در مدرسه مروی ارائه داد. او پس از انقلاب به استقبال مسؤولیتهای اجرایی نرفت و به کار فقهی و تبلیغی اشتغال داشت.
به گزارش روضه نیوز میثم مطیعی مداح جوان اهل بیت در خصوص ایشان می گوید: "یکی از شاه کلیدهای تربیتی حاج آقا این بود "چیزی را که عمل نمیکرد دیگران را به آن توصیه نمیکرد" چیزی را می گفت که خودش به آن عمل می کرد و برای همین ما راحت میپذیرفتیم و راحت در جان ما مینشست."
ماه رمضان بهانه ای شد تا مروری داشته باشیم به نکات اخلاقی که این عالم بزرگوار در ماه رمضان سال گذشته به عنوان آخرین ماه رمضان عمرشان بیان کرده بودند
.
تا دعا میکنید فرشتگان میگویند: آمّین!
در جلسه گذشته گفتم. «رُوِیَ عن رَسوُلِ الله (صل الله علیه وآله وسلم) قال: لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛ وقتی برای خودت دعا می کنی، از خدا خیر بخواه نه شرّ! نفع بخواه نه ضرر! رفع ضرر بخواه نه جلب ضرر! «لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛ این تعبیر، استثنا از نفی است، یعنی بی برو برگرد باید همین باشد، «فَاِنَّ المَلائِکَه یؤَمِّنون عَلی ما یَقوُلوُن»؛تا دعا می کنید، فرشتگان بلافاصله می گویند: آمّین! فهمیدی چهکار کردی؟ آنها می گویند: آمّین! بعد هم تو پشیمان می شوی!
حتّی اموالتان را هم نفرین نکنید!
در یک روایت دیگر است از پیغمبراکرم که درباره درخواست ضرر است هم نسبت به خود و هم دیگران، «رُوِیَ عن رَسوُلِ الله (صَل الله عَلیهِ وَآلِهِ وَ سَلَّم) قال: لا تَدعوا عَلی اَنفُسِکُم وَلا تَدعوا عَلی اَولادِکُم»؛ اولاد خود را نفرین نکنید! «وَلا تَدعُوا عَلی خَدَمِکُم»؛ خدمتگذاران تان را نفرین نکنید! «وَلا تَدعُوا عَلی اَموالِکُم»؛ حتّی اموالتان را هم نفرین نکنید! عجب! آنها جاندار بودند، اینها بیجان هستند، توجّه کنید! اینکه بگویید:? ای کاش این را نداشتم! این من را بیچاره کرد! این فلان شد و از این قبیل حرفها. بروید خودتان را اصلاح کنید، آنها تقصیری ندارند! من یک وقتی راجع به دنیا بحث کرده ام؛ ما خیال می کنیم دنیا در و دیوار و امثال اینها است، نه! دنیا اینها نیست، دنیا چیز دیگری است. من نمی خواهم بحث را منحرف کنم.
درخواست نکنید جوانتان جوانمرگ شود!
مطلبی در روایت مطرح شده که چه بسا این مطلب از جهت جنبه های طبیعی، آن موقع نیز مورد ابتلاء بوده است. پیغمبراکرم در روایتی دارد که: «قالَ رَسوُلِ الله (صَل الله عَلَیه وَ آلِه وَ سَلَّم): لا تَمَنّوا هَلاکَ شِبابِکُم وَ اِن کانَ فیهِم غَرام»؛ از خدا درخواست و تمنّا نکنید تا جوانتان جوانمرگ شود، چون می بینم در این شرّ وجود دارد؛ به اصطلاح ضرر دارد، «فَاِنَّهُم عَلی ما کانَ فیهِم عَلی خِلال»؛ یک بحث منطقی است، چون آنها با همان حالی که دارند از چند حال خارج نیستند، یک: «اِمّا اَن یَتُوبوُا فَیَتوُبُ الله عِلَیهِم»؛ چه بسا این شخص فردا پشیمان شود و توبه کند، خدا هم توبه او را قبول کند، دو: «وَ اِمّا اَن تُردِیَهُمُ الآفاق»؛ از آن طرف، ممکن است موجب شود این آسیب هایی که می بینی اصلاً از بین برود. این زمینها همه به طور کلّی از بین برود. به طور کلّی، شرّها از بین برود. ضرری که از ناحیه ی او وجود دارد، همه از بین برود. می فهمد، توبه می کند، یا اصلاً دیگر زمینه اش از بین می رود. این دو تا هم مربوط به ضرر است. از آن طرف، ممکن است در جادّه ای بیافتد و در آن شروع کند به خدمت کردن. «وَ اِمّا عَدُوّاً یُقاتِلوُه»؛ همین کسی که تو می گفتی: خدا مرگش بدهد! ممکن است درگیری و جنگی ایجاد شود؛ ممکن است دشمن کافری به مسلمان ها حمله کند و او به جبهه برود و بجنگد، «وَ اِمّا حَریقاً فَیُدفِعوا وَ اِمّا ماءً فَیَصُدّوُا» ممکن است حادثه ای پیش بیاید و او جلوی آن را بگیرد و ... حضرت دانه دانه، شروع می کند به گفتن. همه اینها خدمات است.
اصل در اسلام جذب است
اصل در اسلام جذب است، نه دفع. صرف اینکه مثلاً شخصی «نعوذبالله»! خلافی کرده و امثال اینها و تو ناراحت شدی و امیدی نداری، پس او را نفرین کنی و در شب ماه رمضان از خدا بخواهی که: خدایا! او را نابود کن و... رفتار درستی نیست. اینکه عرض کردم، اصل در اسلام جذب است نه دفع، مسئلهای مسلّم است؛ چه از نظر سیرة عملی معصومین و اولیاء خدا و چه از نظر ترغیبی که در سخنانشان وجود داشته است؛ آنها به تعبیری عملاً و لفظاً و قولاً میخواستند جذب کنند.
جذب در شیوه رفتاری امیرالمؤمنین
جریانی را ابن ابی الحدید از جنگ صفّین نقل می کند، می گوید: در آنجا دو گروه آمدند. آن طرف معاویه و همراهان او از شام و این طرف هم علی (ع) و اصحاب او از کوفه. چند روز منتظر شدند؛ یک روز، دو روز، سه روز، امّا خبری نشد. نه امیرالمؤمنین کسی پیش او فرستاد، که بیا بجنگیم و نه معاویه آمد تا اعلام جنگ کند. امیرالمؤمنین هم تا او چیزی نگفته، چیزی نگفت. چند روز گذشت. اصحاب علی (ع) خسته شدند. پیش امیرالمؤمنین (ع) آمدند و گفتند: ما از کوفه که بیرون آمدیم زن و بچّه هایمان را آنجا نگذاشتیم تا بیاییم اینجا و بمانیم! با این تعبیر گفتند: «یا اَمیرَالمُؤمِنین خَلَّفْنَا ذَرَارِیَّنَا وَ نِسَاءَنَا بِالْکُوفَة» زن و زندگی را در کوفه گذاشتیم، «وَ جِئْنَا إِلَى أَطْرَافِ الشَّامِ لِنَتَّخِذَهَا وَطَنا»، و آمدیم اطراف شام که اینجا را برای خودمان وطن بگیریم؟ یعنی آمدیم اینجا تا قصد اقامه کنیم؟ اصحاب امیرالمؤمنین طعنهای به او زدند، «ائْذَنْ لَنَا فِی قِتَالِ الْقَوْمِ»، اجازه بده تا برویم و بجنگیم، «فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ قَالُوا»؛ مردم به خاطر اینکه ساده بودند، با شنیدن این زمزمه ای درونشان افتاد؛ به قول ما، بین آنها پچ پچ افتاده بود. یک دسته می گفتند: امیرالمؤمنین می ترسد بجنگد تا نکند هلاک شود. دسته دیگر می گفتند: اصلاً خودِ علی شک دارد که این جنگ درست است یا نه؟ ببینید چطور می خواستند امیرالمؤمنین را به خیال خودشان تحریک کنند که وارد جنگ شود!
امیرالمؤمنین در جوابشان گفت: امّا آن مطلب اوّل که ظاهراً برای من وصله ناجور است! همه من را می شناسند که، من مرد جنگ هستم؛ یعنی سوابق تاریخی من از کوچکی ام در اسلام نشان می دهد که این مورد در من صدق نمیکند. امّا مطلب دوّم که شک داشته باشم؛ اگر بنا بود شک کنم باید موقعی که جنگ جمل در بصره اتفاق افتاد شک میکردم. در آنجا افراد چه کسانی بودند؟ می دانید؛ اُمّ المؤمنین! بود که جای شک وجود دارد؛ طلحه و زبیر بودند؛ ببینید چه کسانی در مقابل علی (ع) قرار داشتند! آنها اصحاب پیغمبر بودند. او میخواهد با چه کسانی بجنگد؟ گفت: اگر بنا بود شک کنم، آنجا باید شک میکردم. در آنجا شک هم نکردم و جنگیدم. این وصله ها به من نمی چسبد.
رحمت فراگیر خداوند
به تعبیری اگر مقداری گستردهتر، به خصوص نسبت به اولیای خدا وارد شویم میبینیم که آنها، همه مظهر صفات الهیّه هستند و یکی از بارزترین و فراگیرترین صفات الهی، رحمت خدا است، یعنی همان مهربانی و لطفی که فراگیر است، شمولیت داشته و استثنا هم ندارد. در آیات میخوانیم: «رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً»، «فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ»،پروردگار تو، دارای رحمتِ فراگیر است. کنار نگذاشته است. «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ»، خدا صریحاً میگوید: رحمت من فراگیر است و متوجّه همه میشود. حتّی این را در باب صفات جمال و جلال داریم که رحمت از صفات جمال است. آنجا داریم که، اصلاً رحمت حق و خداوند بر غضبش سبقت گرفته است.
رحمت خدا بر غضبش برتری دارد
امام موسیکاظم (علیهالسّلام) در روایتی فرمود: «وَ عَلِمُوا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالى الْحَلِیمَ الْعَلِیمَ»، تا به اینجا میرسد که: «وَ کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»، بر خودش نوشته که باید نسبت به محاسبههای خودش رحمت داشته باشد، «فَسَبَقَتْ قَبْلَ الْغَضَبِ» در ادعیه هم داریم: «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه»، به تعبیر من وقتی خدا این گونه است شما چه میگویید که برای مشرک و کافر طلب خیر نکنید؟ بهتر از این نمیتوانستم اشکال را مطرح کنم.
در هر شرایط حق بر باطل مقدّم است
از پیغمبراکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده است که: «قال رسولالله (صلّاللهعلیهوآلهوسلّم) الْحَقُ ثَقِیلٌ مُرٌّ، وَ الْبَاطِلُ خَفِیفٌ حُلْو»؛ حق سنگین و تلخ است امّا باطل سبک و شیرین، «وَ رُبَّ شَهْوَةِ سَاعَةٍ تُورِثُ حُزْناً طَوِیلًا»؛ امّا بدان! خوشحالی موقّتی میکنی و بعد از این لذّتی که انجام دادی و از حق رویگردان شدی، اندوههای بسیار میبینی.
از امام صادق (علیهالسّلام) است که فرمود: «إِنَّ مِنْ حَقِیقَةِ الْإِیمَانِ أَنْ تُؤْثِرَ الْحَقَ وَ إِنْ ضَرَّکَ عَلَى الْبَاطِلِ»؛ این از حقیقت ایمان است که اگرچه حق به تو ضرر برساند، بر باطل مقدّم داری؛ یعنی حق را بر باطل مقدّم بدار ولو اینکه مقدّم داشتن به تو ضرر بزند، «وَ إِنْ نَفَعَکَ»؛ و باطل به تو نفع برساند. روایت زیاد داریم. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا- کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ- شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ».
با حق باش، حتّی به ضررت
برای اینکه میخواهم وارد توسّل شوم به این روایت اشاره می کنم. روایت از امامباقر (ع) است که فرمود: «لَمَّا حَضَرَتْ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع الْوَفَاةُ ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ»؛ امامباقر(ع) میفرمایند: وقتی پدرم امام زینالعابدین (ع) زمان وفاتشان و لحظات آخر زندگیشان رسید، من را به سینهاش چسباند، «ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ یَا بُنَیَّ! أُوصِیکَ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ» به تو وصیّت میکنم به همان چیزی که پدرم، یعنی حسین (ع) من را به آن هنگام وفات یعنی لحظات آخر، وصیت کرد، «وَ بِمَا ذَکَرَ»؛ و ضمناً هم گفت: «أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ»؛ یعنی پدرم علی (ع) به حسین (ع) همین مطلب را سفارش کرده است.
«یَا بُنَیَّ اصْبِرْ عَلَى الْحَقِ وَ إِنْ کَانَ مُرّاً»؛ صبر کن! پایداری کن بر حق، اگر چه تلخ باشد. این را حسین (ع) فرمودند که ظاهراً میبینیم از نظر صبر در چه موقعیتی بود. در روز عاشورا و آن لحظات، امامحسین، زینالعابدین (ع) را به سینهاش چسبانده و میگوید: من میخواهم به تو سفارش کنم، همان که علی (ع) به من وصیّت کرد: صبر کن بر حق، اگرچه تلخ باشد!
صبر و استقامت در تنهایی
وقتی این روایت را میخواندم، میخواستم بدانم حسین (علیهالسّلام) در چه موقعیتی بوده باشد؟ وقتی روز عاشورا امام زینالعابدین میگوید: پدرم من را در لحظات پایانی زندگی به سینهاش چسبانده، «حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ»؛ موقعی باید باشد که یک نفر از اصحاب هم باقی نمانده باشد. ببینید به حسین (علیهالسّلام) چه گذشت؟ یک نفر از بنی هاشم نبود و حسین تنها شده بود. در عین حال آمده و به فرزندش میگوید: صبر و استقامت داشته باش!
غضب خداوند در عمل نکردن به وظایف
چون عامّه و خاصّه به وظائفشان عمل نکردند، لذا جوّ حاکم بر جامعه فساد شده است. اینجا میگوید: وقتی که مؤمن برای عامّ? مردم دعا میکند، خدا میگوید: برای خودت دعا کن و من هم مستجابش میکنم، جوابت را میدهم و حاجتت را برآورده میکنم، امّا به عامّه کاری نداشته باش. چرا؟ چون اینها به وظیفهشان عمل نکردند و من نسبت به آنها خشمگین هستم. این روایت از نظر متن با آنچه که ما در معارف مان داریم همسو است. روایات زیادی داریم.
روایت: عذاب سراسری!
در روایتی از امامصادق (علیهالسّلام) است: «مَا أَقَرَّ قَوْمٌ بِالْمُنْکَرِ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ لَا یُغَیِّرُونَهُ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَعُمَّهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِقَابٍ مِنْ عِنْدِهِ» یک عذاب سراسری را مطرح میکند. روایت دیگری است: «إِنَّ الله لا یُعَذِّبُ العامَة بِعَمَلِ الخاصَّة، حَتَّى تَکونَ العامَّةَ تَستَطیع تُغَیِّر عَلَى الخاصَّة، فَإِذا لَم تُغَیِّر العامَّةَ عَلى الخاصَّة عَذَّبَ الله العامَّة والخاصَّة».
امر به منکر و نهی از معروف!
در روایت دیگری میگوید: شخصی خدمت پیغمبراکرم آمد و عرض کرد: یا رسولالله! چه چیزی عندالله، ابغضِ اعمال است؟ اول حضرت فرمودند: شرک بالله. گفت: بعد از آن چه؟ حضرت فرمودند: قطع رحم. گفت: بعد از آن چه؟ وقتی این را گفت حضرت فرمودند: امر به منکر و نهی از معروف مبغوضترین چیزها است.
منکر، منکر بودنش را از دست میدهد
میخواستم این را عرض کنم، خدا نکند که جامعهای به جوّی که گفتم مبتلا شود. یعنی جوّ ِ حاکمِ بر جامعه جوّ ِ فاسد و فساد باشد که منکر، منکر بودنش را از دست بدهد، به طوری که به حسب ظاهر، حتّی خاصّه هم جرأت نداشته باشند تا نهی از منکر کنند.
ریش? جامع? فاسد
در جامعه مسلمان هستند، محاسن هم دارند، ظاهرالصلاح هم هستند و وقتی هم که ذکر میگویند کذا و کذا است امّا همین افراد با منکر که برخورد میکنند، اهمیّتی نمیدهند و هیچ توجّهی نمیکنند. در مقابل خدا هم دعای این آدمها را مستجاب نمیکند و عذاب نازل میشود.
لذا میخواستم این را عرض کنم؛ ما با چیزهایی در معارف مان برخورد میکنیم که میگوید: مسئله، تنها شرک و کفر و انحراف نیست، بلکه همین انحرافهایی که در جوامع اسلامی میبینیم، اگر جوری باشد که جوّساز شده باشد و جوّ فاسد بر جامعه حاکم شود، همین موجب میشود که دعا در حق اینها مستجاب نشود. خیال نکنید، صرف اینکه شهادتین گفت و بعد در جامعه هر کاری خواست بکند و هر بساطی خواست راه بیندازد دیگر ارزشی ندارد. مکرّر بیان کردم که انسان باید برود و دین پیدا کند. دینی که تمام اعمالش مطابق با دستورات الهیّه باشد.
مروری بر موانع استجابت دعا
در اینجا باید مطلبی را عرض کنم، البته اینها جزء مباحث گذشته است. در باب دعا موانعی داریم که موجب می شود دعا مستجاب نشود. در گذشته موانع را گفته ام؛ مثل گناه، ظلم، کمک کردن به ظالم، نافرمانی از پدر و مادر، قطع رحم، (نعوذبالله!) عمل زنا، شرابخواری، ترک امر به معروف و نهی از منکر و... که اینها موجب می شود داعی دعایش مستجاب نشود. امّا در باب یهودی و نصرانی، آن چیزی که مانع است تا دعایش درباره ی خودش مستجاب نشود، کفر او است. این کفر موجب می شود دعایش درباره ی خودش مستجاب نشود. در باب عبادات، عبادات کافر پذیرفته نیست.
همه مکلّف به اصول و فروعیم
با اینکه کفّار از نظر تکالیفی که ما می گوییم مأمور هستند، یعنی اینها مکلّف به اصول دین یعنی توحید، نبوّت و معاد و به پذیرش آنها و همانطور هم مکلّف به فروع هستند. این جزء مسلّمات معارف اسلامی ما است و بین کافر و مسلمان فرق نمی کند بلکه هر دو به اصول و فروع مکلّف هستند.
شرطیّت ایمان و مانعیّت کفر
فروع چیست؟ روزه، نماز و... حالا کافری می گوید اگر شما گفتهاید مأمور به اصول و مأمور به فروع هستیم، پس ما اصول را کنار می گذاریم و سراغ فروع می آییم. امّا می گوییم روزه و نمازت باطل است. میگوید: چرا باطل است؟ مگر نگفتید که مکلّف به فروع هستیم. ما میگوییم: یک شرط اساسی دارد و آن اینکه برای مقبولیّت عبادت ایمان مطرح است لذا آن عبادت قبول نیست یعنی کفر مانعیّت دارد. ایمان را می گوییم «شرطیّت» و کفر را می گوییم «مانعیّت». اینها اصطلاح های علمی است.
در دعا هم همین است. اگر کافر در حقّ خودش دعا کند، در آنجا مقبولیّت دعا مشروط به ایمان او است. کفر مانع است از اینکه دعای او به استجابت برسد، امّا اگر راجع به مسلمان دعا کند، این را خدا قبول می کند و کفر او مانع نمی شود از اینکه خدا از آن مسلمان کم بگذارد. گفتهاند: گنه کرد در بلخ آهنگری، امّا معنا ندارد که به شوشتر زدند گردن مسگری.
شب نوزدهم
امشب شب نوزدهم است. در شب نوزدهم تعبیری که در «موثقة زراره» است، این است که امام صادق (ع) فرمود: «التَّقْدِیرُ فِی لَیْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ»
معنای تقدیر
تقدیر به معنای اندازهگیری کردنِ امور در شب نوزدهم است، البته میگویند نسبت به سال آینده. یعنی اینکه امور هر موجودی در سال آینده چگونه باشد، از ناحیه خداوند در شب نوزدهم رسیدگی میشود.
من؛ سدّ اجابت دعا!
«لَا تَسْتَبْطِئْ إِجَابَةَ دُعَائِکَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِیقَهُ بِالذُّنُوبِ»؛ یعنی اجابت دعایت را به تأخیر میانداز. چطور؟ به این معنا که تو با گناهانت راه اجابت دعا را مسدود کردهای و اینها مانع شدند. از علی(ع) است که: «الْمَعْصِیَةُ تَمْنَعُ الْإِجَابَةَ»؛ گناه موجب میشود که دعا به اجابت نرسد. از آن طرف درها باز است و هیچ مانعی نیست امّا از این طرف، من سنگهایی بر سر راه انداختهام. از امام هفتم (ع): «اللَّهُمَ اغْفِرْ لِی کُلَ ذَنْبٍ یَحْبِسَ رِزْقِی وَ یَحْجُبُ مَسْأَلَتِی»؛ خدایا! بیامرز هر گناهی را که روزیِ من را حبس کرده و مانعی شده از اینکه درخواست من به اجابت برسد.
برای اجابت دعا چه کنیم؟
حضرت در اینجا مطیعین را کنار میگذارد و آن چیزی را که مبتلا به همه است و مربوط به عاصین است وسط میکشد. حضرت میفرماید: «تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ»؛ ابتدا نسبت به نعمتهایی که به تو عنایت کرده ثناگو باش، «ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ (صَلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)»؛ از خدا نسبت به نعمتهایش تشکّر کن و به پیغمبر درود بفرست، «ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ». مهم اینجا است. سراغ گناهانی که کردی برو، «فَتُقِرُّ بِهَا»؛ اعتراف کن. بگو: خدا! بد کرد. تک تکِ معصیتها را در ذهن خود بیاور، «ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا»؛ پس با این خطاهایت به خدا پناه ببر، «فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ». بعد دارد: «تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِکَ»؛ تک تکِ گناهانی که به یادت میآید، «أَوْ بِمَا ذَکَرْتَ مِنْهَا»؛ هر چقدر که یادت آمد، «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِیَ عَلَیْکَ مِنْهَا»؛ و اجمالاً آنهایی که در نظرت نیست، «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَعَاصِیکَ»؛ و بعد هم از تمام گناهانت توبه کن.
گناهانت را به ذهن بیاور نه زبان!
«وَ أَنْتَ تَنْوِی أَلَّا تَعُودَ»؛ گناهانی که کردهای و یادت است به ذهن بیاور، نه اینکه به زبانت بیاوری و بعد در مورد آنهایی هم که یادت نیامد بگو: خدایا! هم? خطاهایم را در نظر بیاور و بعد در مقابل خدا بنا را بر این بگذار که دیگر این کارها را نکنی. «وَ أَنْتَ تَنْوِی أَلَّا تَعُودَ»؛ نیّت کن که دیگر این کارها را نمیکنم، «وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا بِنَدَامَةٍ»؛ از گناهانت به خاطر پشیمانی واقعیات پوزش بطلب. «وَ صِدْقِ نِیَّةٍ وَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ وَ یَکُونُ مِنْ قَوْلِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ فَأَعِنِّی عَلَى طَاعَتِکَ».
این شبها به خدا چه بگویم؟
امشب به خدا چه بگوییم؟ زینالعابدین (صلواتاللهعلیه) به ما یاد داده است. دستهایمان را بلند کنیم و بگوییم: خدا! آقای من! دستهایم را به سوی تو دراز کردم امّا پر از گناه است، چشمهایم هم به سوی تو دوختهام امّا آن هم پر از رجا و امید من به توست.
مأیوس نشو! بخشیده میشوی!
میخواستم این را عرض کنم که در باب دعا و بهخصوص در ایام قدر، انسان هیچوقت نباید به خودش تردیدی راه بدهد: خدا اینطور نیست که ما را مأیوس و رد کند. این جزء آیات و معارف حتمی ماست. این را بدانید! یأس از رحمت حق از گناهان کبیره است، فقهای مان هم همه فتوا میدهند که هیچ یأسی به خودتان راه ندهید.
ای پسرم! ...
یکی دو تا روایت هست که این مضمون در تحفالعقول، در وصایایی که علی (ع) به امام حسین (ع) کرده، موجود است و من یک جملهاش را میگویم، میفرماید: «أَیْ بُنَیَّ لَا تُؤْیِسْ مُذْنِباً»؛ پسرم! هیچوقت گناهکارها را مأیوس نکن. این عین معارف ماست.
من رفیقت میشوم!
در روایت دیگری است: «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى دَاوُدَ (علیهالسّلام) أَهْلُ طَاعَتِی فِی ضِیَافَتِی وَ أَهْلُ شُکْرِی فِی زِیَادَتِی وَ أَهْلُ ذِکْرِی فِی نِعْمَتِی»؛ بعضی اهل طاعتاند، بعضی اهل ذکرند و بعضی اهل شکرند، «وَ أَهْلُ مَعْصِیَتِی لَا أُویِسُهُمْ مِنْ رَحْمَتِی»؛ من هیچوقت گناهکارها را از رحمت خودم مأیوس نمیکنم، «إِنْ تَابُوا»؛ اگر توبه کنند، «فَأَنَا حَبِیبُهُمْ»؛ من دوستشان میشوم. اگر توبه کنی، من رفیقت میشوم؛ «وَ إِنْ دَعَوْا فَأَنَا مُجِیبُهُمْ»، اگر درخواست کنند، من جواب آنها را میدهم. به درخواستشان عنایت میکنم، «وَ إِنْ مَرِضُوا فَأَنَا طَبِیبُهُمْ»؛ و اگر بیمار بشوند، خودم آنها را معالجه میکنم. در این باب تعبیرات عجیبی داریم.
نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 93/4/27
زمان : 11:54 عصر
نظرات ()
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن لیالی قدر ماه مبارک رمضان برخی توصیههای حضرت آیتالله خامنهای برای استفاده هرچه بهتر و کاملتر از این فرصت گرانبها را منتشر کرد.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن لیالی قدر ماه مبارک رمضان برخی از توصیههای حضرت آیتالله خامنهای برای استفادهی هرچه بهتر و کاملتر از این فرصت گرانبها را مرور میکند:
* با آمادگی معنوی وارد شب قدر شوید در ماه رمضان هم - در همه روزها و شبها - دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لیلةالقدر خیر من الف شهر. تنزّل الملائکة والرّوح. فیها بإذن ربّهم من کل امر». شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر میکنند. شب سِلم و سلامت معنوی - سلامٌ هی حتّی مطلع الفجر - شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی، بیماریهای معنوی، بیماریهای مادّی و بیماریهای عمومی و اجتماعی که امروز متأسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر شوید. 1376/09/05
* ساعات لیلةالقدر را مغتنم بشمارید قدر لیلةالقدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که انشاءاللَه قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آنچنان که شایسته مردم مؤمن و عزیز ماست، رقم بزند. 1382/08/23
* از رذائل مادی خود را دور کنید ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها[ی لیالی قدر] برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیلهی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی ها، بدخلقی ها - خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله های روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. 1383/08/15
* بهترین اعمال در این شب، دعاست فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبی که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعتهای کیمیایی لیلةالقدر، بندهی مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست... احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شبهای قدر یکی از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همهی اینها دعاست. دعا یکی از مهمترین کارهای یک بندهی مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشی دارد. 1384/07/29
* به معانی دعاها توجه کنید ادعیهی رسیدهی از معصومین (علیهمالسّلام) همه پرمغز، پرمضمون از لحاظ سوز و گداز عاشقانه و عارفانه است و غالباً در حد عالی، منتها جزو بهترینها یا شاید بهترینها، این دعاهائی است که از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) رسیده است. همین دعای کمیل یا دعای صباح یا دعای مناجات شعبانیه، که من از امام (رضوان اللَّه علیه) یک وقتی پرسیدم که در بین این دعاها شما بیشتر به کدام علاقه دارید، ایشان گفتند دعای کمیل و مناجات شعبانیه. هر دو از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است. این راز و نیاز و سوز و گداز امیرالمؤمنین و هم مناجاتهای آن بزرگوار، حقیقتاً گدازنده است برای کسی که توجه داشته باشد. و من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. 1387/06/29
* با خدا حرف بزنید من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواستهها در همین دعاها و شبهای ماه رمضان و شبهای احیاء و دعای ابیحمزه و دعاهای شبهای قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. بین ما و خدا حجابی وجود ندارد؛ خدای متعال به ما نزدیک است؛ حرف ما را میشنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم؛ خواستههای خودمان را از خدای متعال بخواهیم. این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات معجزآسائی بر روی دل انسان دارد؛ دلهای مرده را زنده میکند. 1387/06/29
* از خدای متعال عذرخواهی کنید شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خدای نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمیدهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آنجا جای عذرخواهی نیست. اینجا که میدان هست، اینجا که اجازه هست، اینجا که عذرخواهی برای شما درجه میآفریند، گناهان را میشوید و شما را پاک و نورانی میکند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. اینجا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم. 1376/10/26
* دلهایتان را با مقام والای امیر مؤمنان آشنا کنید مناسبت شب قدر، یکی مناسبت دعا و تضرع و توجه به پروردگار است که ماه رمضان بخصوص شبهای قدر، بهار توجه دلها و ذکر و خشوع و تضرع است. ثانیاً بهانه و مناسبتی است برای اینکه دلهایمان را با مقام والای امیر مؤمنان و سرور متقیان عالم قدری آشنا کنیم و درس بگیریم. هر چه که در فضائل ماه رمضان و وظائف بندگان صالح در این ماه بر زبان جاری شود و بتوان گفت، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نمونهی کامل آن و برجستهترین الگو برای آن خصوصیت است. 1387/06/29
* به ولیّعصر، ارواحنافداه، توجّه کنید امشب را که شب قدر است، قدر بدانید. دعا، تضرّع، توبه و انابه و توجّه به پروردگار،جزو وظایف همه ماست. مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصیتان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. از خدای متعال توجّه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجّه بخواهید. امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولیّعصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواستههایتان را بگیرید. 1371/01/07
* در آیات خلقت و سرنوشت انسان تأمّل کنید از اوّل شب بیست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی - «سلام هی حتّی مطلع الفجر» - شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهی و امن الهی و خیمهی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر». هزار ماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلی اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بیاعتباری این زندگی مادّی و اینکه همهی این چیزهایی که میبینید، مقدّمهی آن عالمی است که لحظهی جان دادن، دروازهی آن عالم است، بگذرانید. 1375/11/12
* برای مسائل کشور و مسلمین دعا کنید شبهای قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً میفرماید: «خیر من الف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است که ملائکه نازل میشوند. شبی است که روح نازل میشود. شبی است که خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیّت الهی بر انسانهاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شبهای قدر را قدر بدانید و برای مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهای اسلامی دعا کنید. 1376/10/26
* حاجات خود و مؤمنان را از خدا بخواهید نگاه کنید به حاجات خودتان، حاجات مسلمانان، حاجات کشورتان، حاجات برادران مؤمنتان؛ به مریضها، به مریضدارها، به جانبازان، به غم دیدهها، به دلهای غمگین، به چشمهای نگران، به نیازهای فراوانِ انسانهایی که حول و حوش شما، زیر سقف شما و در کشور شما هستند، در دنیای اسلام هستند، روی کره خاک هستند. همه این حاجات را در این شبهای قدر، یکی یکی از خدای متعال بخواهید. 1373/11/28 نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/4/25
زمان : 3:53 عصر
نظرات ()
«هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ، إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ، فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِینٍ، فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ» نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 93/4/24
زمان : 12:18 عصر
نظرات ()
عصر دومین روز تعطیلات است ، شما به همراه خانواده تان مقابل تلویزیون نشسته اید و برنامه های طنز آن را تماشا می کنید، ناگهان صدای زنگ همه را می پراند. با عجله به سمت آیفون می روید و تصویر عروس و پسرعمه تان را می بینید، با اکراه تمام جواب می دهید و تعارف شان می کنید داخل منزل شوند. یاد نوروز سال گذشته می افتید که آرمان، چگونه در 45 دقیقه، خانه تان را کن فیکون کرد و... سال پیش، کودک 4 ساله پسرعمه تان، از زمان ورود به خانه شما ،که از تمیزی برق میزند و بوی عید می داد، آرام ننشست و هر آنچه را که فکرش کنید انجام داد.به هنگام پذیرایی، زیر دست و پای شما وول میخورد و مدام صندلی خود را برای نشستن تغییر می داد، میوه های بی زبان را یکی یکی گاز می زد و به گوشه و کنار می انداخت ؛ تا به خودتان بیائید ناگه یک مشت شکلات برمی داشت و پس از به نیش کشیدن، با مابقی آن در و دیوار را رنگ آمیزی می کرد و دستهای کثیف خود را بر روی مبلمان سفید و براقتان می کشید و آخر سر هم با شکستن ظرف میوه، خانه تان را ترک کرد. حالا امسال خدا خدا می کنید پسر عمه تان، وروجکش را به همراه نیاورده باشد و گرنه باید فاتحه تمیز کاری های چند روز پیشتان را بیش از پیش بخوانید. **************** شاید شما هم در اقوام خود، چنین کودکی را سراغ داشته باشید که با ورود اولبه خانه، تن تان به لرزه درآید و احساس کنید خانه تان هر آن، ممکن است با تمام اسباب و اثاثیه اش، توسط این زلزله چند صد ریشتری فرو بریزد. حیرت تان می شود، وقتی می بینید مادر کودک از خرابکاریهای فرزندش لذت می برد و میخندد و قربان صدقهاش می رود، لاجرم از تعجب انگشت بر دهان تان می گیرید و می گوئید: هر چه باشد، دوره، دوره فرزند سالاری است، نباید به کودک امر و نهی کرد، او باید آزاد گذاشته شود و گر نه در آینده ای نه چندان دور، عقده ای می شود و هزاران درد بی درمان می گیرد. بی تردید شیطنت های بی پایان کودک بی ادب از یک سو، بیخیالی والدینش از سوی دیگر بسیار کلافه تان می کند لاجرم ، صبر از وجودتان رخت بر می بندد و بیقرار و دل آشوب می شوید. اما مجبورید خودتان را بی خیال شوید و همگام با عقیده ی مهمان ، اجازه دهید کودک او رشد یابد و مسیر تحول و تکاملش را طی کند. همه مثل شما فکر نمیکنندبه جرات می توان گفت: والدین این کودکان، هیچ وقت به این موضوع نیندیشیده اند که دلیلی ندارد که هر کاری که کودکشان انجام میدهد و باعث شادی و لذت آنان می شود، مورد پسند و خوشایند میزبان نیز باشد! چه بسا کارهای کودک، برای شما خوشایند و دلنشین است اما برای دیگری تعبیری متفاوت دارد. همه مثل شما فکر نمیکنند! احتمالا، بابت این رفتار کودک دلبندتان، متهم به حساب می آئید و در بین دوستان و آشنایان ، نه تنها به عنوان فردی بی ملاحضه و خودخواه شناخته می شوید، بلکه ممکن است حکایت شما و کودکتان نقل و نبات هر محفلی شده و شهره ی خاص و عام و مایه ی عبرت دیگران شوید. روان شناسان توصیه می کنند آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند
کوتاهی و قصور در تربیتبرخی از والدین ممکن است در قبال شیطنت های بی شمار کودک و بی خیالی خود، دست به توجیه بزنند و هزاران دلیل ناپذیرفتنی را اظهار نمایند. به برخی از این گفته ها توجه کنید: از پس این بچه بر نمی آئیم خودمان هم اسیر شدیم، این کارها را از پسر خاله اش یاد می گیرد و گرنه من و باباش مخالفیم، آخه روان شناسان می گویند: ممانعت زیاد والدین، باعث می شود کودک سرخورده شود و آینده ی خوبی نداشته باشد، فرزند سالاری همین که می بینید ما که بچه بودیم جرات این کارها را نداشتیم و... این جور کارها به صرف این که کودک شما، بچه است و شیطنت، خاص این دوران اوست هرگز درست نیست، اندیشه فرزندسالاری و تربیت بی قید و شرط هم هرگز پسندیده نیست، احساس استیصال و درماندگی شما نیز دردی را دعوا نمی کند، تقلید و همانندسازی او از کودکان دیگر، تنها بهانه ای بیش نیست و... متاسفانه باید بگوئیم: این گونه رفتارهای زننده و بی ادبانه کودک، با هیچ عبارت و اصطلاحی قابل توجیه نیست جز کوتاهی و قصور والدین در تربیت. شما به عنوان یک والد مهربان، اما قاطع باید بدانید که در هیچ یک از کتاب های اصول تربیتی و روان شناسی کودک، مطلبی را نخواهید یافت که در جهت تائید و صحت و سقم این شیوه ی تربیتی سهل گیرانه باشد. در اصول بنیادین و برتر تربیتی ، این رفتارها نه تنها تائید نمی شوند بلکه بسیار مذموم و نکوهیده تلقی شده و از موانع اصلی رشد بهینه و سالم یک کودک به شمار می آیند. آموزش آداب مهمانی را از ایام نوروز شروع کنید
آداب مهمانی، هم یکی از آن مولفه های مهم تربیتی است که بایستی والدین بدان، توجه خاص مبذول بدارند.
رفت و آمد، دیدو بازدید، احترام گذاشتن، احترام دیدن و چگونگی رفتار و برخورد در مراسم ها با بزرگترها از مواردی هستند که باید به کودکان آموزش داده شوند.
روان شناسان توصیه می کنند آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند. ایام نوروز تمرین بسیار مناسبی برای کودکان است تا اصول ارتباطی صحیح را ،از چگونگی احترام گرفته تا برخورد و رفتارمناسب ، یاد بگیرند.
برای موفقیت بیشتر درآموزش، می توانید از تدابیر ذیل ، استفاده کنید:** تعطیلات، زمانی مناسب برای ارتباط کودک شما با هم سن و سالانش می باشد. بهتر است بر طبق برنامه ی از پیش تعیین شده ای، دوستان او را به خانه دعوت کنید و از آنها بخواهید درباره ی مهمان و آداب رفت و آمد آن صحبت کنند و نقطه نظرات و خاطرات خود را برای همه تعریف کنند. نکته: سعی کنید به گونه ای ناملموس ، مدیریت این مهمانی کودکانه را خود بدست گیرید و در حین مهمان داری ، خود را نیز ملزم به رعایت اصول مهمان داری کنید و هر از چند گاهی با سوالاتی داستان وار، ذهن کودکان را به تفکر وا دارید. مثلا بگوئید: بچه ای خونه ی مادر بزرگش رفته بود ، مدام میوه ها را بر می داشت و گاز می زد و ...، داستان خود را به یک سوال ختم کنید: به نظر شما کار این بچه در مهمانی خوب بود؟ نظر بچه ها را بپرسید و راه کار درست را بیابید. نکته: البته، می توانید از این ترفند به تنهایی و بدون حضور کودکان دیگر هم استفاده کنید، اما به خاطر تاثیر گذاری بیشتر و آشنا شدن کودک با رسم و رسومات خانواده های دیگر، چنین توصیه می شود. ** آداب مهمانی را می توانید با مهمان بازی به او یاد دهید. یک بار شما مهمان خانه ی فرضی او شوید و بار دیگر او مهمان خانه ی شما. هر بار نقش دو کودک (یک بار نقش کودک بی ادب، بار دیگر نقش کودک با ادب)را بازی کنید و هر بار از آدم های خیالی که نقش عمو، خاله، دایی، عمه و... را بازی می کنند نظر خواهی کنید و نظر شان را راجع به هر دو کودک بپرسید. ** از برنامه های آموزشی در قالب داستان، طنز،نقاشی، فیلم ،موزیک و... که مضمونی در این زمینه (مهمانی)دارند و امروزه به وفور در بازار کتاب یافت می شوند، استفاده کنید. ** پیش از رفتن به مهمانی، توصیه های لازم را داشته باشید و در حین دیدارهای خود نیز کودک را تحت نظر بگیرید، به گونه ای که او بداند شش دانگ حواس شما جمع اوست . کودکان گاهی از غفلت شما سوء استفاده می کنند و انجام می دهند کاری را که نباید بکنند. ** اگر در جلسات مهمانی، خطایی از او سر زد چشم پوشی نکنید. در اولین بارها، با حرکات ریتمیک چهره خود، او را به آرامش دعوت کنید، اگر پاسخ لازمه را نگرفتید با کلام او را هدایت کنید، در صورت ادامه ی شیطنت کودک، بلند شوید دست او را بگیرید با کلامی که نشان از خشم شماست او را کنار خود بنشانید؛ و در نهایت اگر نشد، با عذر خواهی از میزبان مهمانی را ترک کنید. پس از خارج شدن از منزل میزبان، علت ترک زود به هنگام خود را توضیح دهید و حتی اگر لازم شد به تنبیه فیزیکی متوسل شوید و با زدن پشت دست او، او را متوجه خطایش کنید. فراموش کاری شما باعث می شود کودک در دفعات بعدی، روی حرف ها و توصیه های جدی شما هیچ حسابی باز نکند و تنها تهدیدی بیش قلمدادش نکند که عاقبت ترسناکی هم ندارد و ...، لاجرم دوباره کار خود را از سر گیرد و به قول معروف همان آش و همان کاسه شود
نکته: برخی از والدین تهدید می کنند که خانه برسیم فلان و بهمان می کنیم و در طول مسیر، پس از فرو کش کردن خشم، همه چیز فراموششان می شود و... این رفتار مضرات چندی دارد که نباید از آن غافل شویم:
از یک سو، موکول کردن تادیب به زمان دیگر، نه تنها از ارزش لحظه ای و به موقع آن می کاهد بلکه باعث می شود کودک نداند بابت کدام رفتار تنبیه شده است، زیرا ذهن سیال کودک ، باعث می شود او سریعا همه چیز را از یاد ببرد و یا توجه اش به چیز دیگری معطوف شود.لذا زمان مناسب تنبیه، همان هنگام وقوع رفتار است. از سوی دیگر،فراموش کاری شما باعث می شود کودک در دفعات بعدی، روی حرف ها و توصیه های جدی شما هیچ حسابی باز نکند و تنها تهدیدی بیش قلمدادش نکند که عاقبت ترسناکی هم ندارد و ...، لاجرم دوباره کار خود را از سر گیرد و به قول معروف همان آش و همان کاسه شود. ** در ادامه نکته فوق ، لازم است به این مهم هم اشاره نمائیم کهاگر کودک نهایت تلاش خود را در بکار گیری آداب مهمانی به کاربست و حتی اگر در مواردی چند موفق هم نبود، تشویق او حتمی است. در همان جلسه مهمانی و یا پس از ترک خانه ی میزبان بلافاصله از او تشکر کنید و به او بگوئید: از این که مایه ی مباهات شماست به خود می بالید. اگر قصور و کوتاهی هم داشت پس از بیان تشکر خود، آنها را به او گوشزد کنید و بگوئید در مهمانی بعدی دوست دارید آنها را هم مشاهده نکنید.
نسرین صفری بخش خانواده ایرانی تبیان نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 93/4/24
زمان : 12:14 عصر
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. |
موضوعات آرشیو ماهانه لوگو ما دیگر موارد بازدید امروز: 14 بازدید دیروز: 114 کل بازدیدها: 2594389 |