سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

دستگاههای اطلاعاتی ایران چگونه «هماهنگ» میشوند؟/ چند نهاد امنیتی
نظرات ()

گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس- امیر رضایی: دشمن همیشه در کمین است تا مستقیم یا غیر مستقیم، با سلاح یا بدون سلاح ضربه خود را وارد کند.

جمهوری اسلامی ایران 35 سال است با انواع چالش‌های امنیتی روبروست؛ چالش‌هایی که به اذعان همه صاحب نظران، هر کدام از آنها قابلیت سرنگونی نظام‌های مستقر در کشورهای دیگر را دارا بوده است.

در کنار قدرت رهبری و انسجام درونی جامعه انقلابی ایران، تلاش و مجاهدت‌های شبانه‌روزی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشور عامل مهمی در دفع خطرات و تهدیدات امنیتی علیه کشورمان داشته است.

چند نهاد اطلاعاتی در ایران فعال هستند؟

جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تشکیل تا کنون به دلیل گستردگی تهدیدات پیش رو ضرورت ایجاد دستگاه های اطلاعاتی در واحد های مختلف نظامی و انتظامی را حس کرد.

واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اطلاعات ارتش، اطلاعات نخست وزیری و ... که در ابتدای انقلاب مسئولیت پیگیری پرونده های امنیتی و انتظامی را در بخش های مختلف بر عهده داشتند.

اما در سال 62 و با تاسیس وزارت اطلاعات که با بهره گیری از واحدهای مختلف اطلاعاتی شکل گرفته در ابتدای انقلاب تشکیل شده بود، ضرورت هماهنگی میان دستگاه های اطلاعاتی بیشتر حس شد.

به همین دلیل برای اولین بار نام شورایی با عنوان «شورای هماهنگی اطلاعات» مطرح شد؛ شورایی که قرار بود مسئولیت هماهنگی میان یگان های اطلاعاتی مختلف موجود در دستگاه های اطلاعاتی امنیتی کشور را بر عهده بگیرد.

بر اساس قانون تاسیس وزارت اطلاعات در سال 1362 و قانون تمرکز اطلاعات مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1368 که در حال حاضر بنیاد قانونی اصلی فعالیت‌های اطلاعاتی در ایران به شمار می‌آیند نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران عبارتند از «وزارت اطلاعات» به عنوان تشکیلات اصلی و مادر، ‌«واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران»، «واحد اطلاعات ارتش جمهوری اسلامی ایران»، «واحد اطلاعات نیروی انتظامی»، «حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران»، البته طی دو دهه اخیر، نهادهای اطلاعاتی و حفاظتی جدیدی نیز تاسیس شده و تعداد نهادهای اطلاعاتی- حفاظتی کشور هم اکنون به 16 نهاد افزایش یافته است.

شورای هماهنگی اطلاعات چگونه شکل گرفت؟

با مرور اساسنامه وزارت اطلاعات می توان به خوبی با وظایف شورای هماهنگی اطلاعات پی برد.

بر اساس تبصره 3 ماده یک اساسنامه تشکیل وزارت اطلاعات، هر یک از وزارتخانه‌ها و مؤسسات و شرکت‌های دولتی و نهادها و نیروهای نظامی و انتظامی که در کسب اطلاعات تخصصی خود به مسایل امنیتی برخورد نمایند، همچنین هرگونه اطلاعاتی که مورد تقاضای وزارت اطلاعات باشد، موظفند آن اطلاعات را در اختیار وزارت اطلاعات قرار دهند.

بر اساس این مصوبه، وزارت اطلاعات به عنوان محور اصلی هماهنگی امور اطلاعاتی کشور مورد تصریح قانون قرار گرفته است.

از همین رو در ماده 2 قانون اساسنامه تشکیل وزارت اطلاعات شورایی برای برقراری این هماهنگی شکل گرفته است.

در این ماده آمده است: به منظور انجام مشورت‌های لازم جهت هماهنگی امور اجرایی اطلاعات، درحدود قانونی هر ارگان شورایی مرکب از اعضای زیر تشکیل می‌گردد:‌

1ـ وزیر اطلاعات.

2ـ دادستان کل کشور.

3ـ وزیر کشور یا نماینده تام‌الاختیار او.

4ـ مسئول حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران.

5ـ مسئول واحد اطلاعات سپاه پاسداران.

6ـ مسئول حفاظت اطلاعات ارتش.

7ـ مسئول واحد اطلاعات ارتش.

8ـ وزیر امورخارجه یا نماینده تام‌الاختیار او.

9ـ مسئول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی.

بر اساس ماده 3 قانون تشکیل وزارت اطلاعات، اطلاعات انتظامی بر عهده نیروی انتظامی متشکل از شهربانی، ژاندارمری، کمیته انقلاب (ادغام شده در سال 68) است. حوزه مأموریت اطلاعاتی هر یک از نیروهای انتظامی طبق آیین‌نامه‌ای خواهد بود که به تصویب وزیر کشور می‌رسد و هماهنگی بین آنها بر عهده وزیر کشور است.

بر همین اساس شورای هماهنگی اطلاعات به صورت رسمی شکل گرفت تا هماهنگی اطلاعاتی میان دستگاه های مختلف امنیتی به وجود بیاید.

وظایف شورای هماهنگی اطلاعات چیست؟

شورای هماهنگی اطلاعات در رستای انجام جدی ترین ماموریت خود یعنی هماهنگی دستگاه های اطلاعاتی کشور با محوریت وزارت اطلاعات در محورهای زیر فعالیت می کند:

-بحث و تبادل نظر پیرامون موضوعات و ماموریت‌های اطلاعاتی

- تبادل نظر پیرامون چگونگی پیگیری و واگذاری ماموریت‌های اطلاعاتی در محدوده وظایف قانونی هر یک از واحدها

- تعیین حدود وظایف و اختیارات هر یک از واحدها در چارچوب وظایف قانونی

- هماهنگ کردن موارد مشترک با شورای امنیت کشور

- پیگیری و ارزیابی نتایج حاصل از اجرای تصمیمات متخذه در شورا

- بررسی لوایح پیشنهادی نیروهای مسلح پیرامون مباحث اطلاعات قبل از پیشنهاد به مراجع قانونگذار

- تعیین ضوابط گزینشی برای تمام گزینش‌های اطلاعاتی کشور

- تشکیل ستاد اطلاعاتی در موارد ضروری و بحرانی

در همین حال و بر اساس مقدمه قانون متمرکز اطلاعات که در سال 1368 به تصویب نهایی مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیده، وظیفه انجام هماهنگی امور ستادی واحدهای اطلاعاتی و حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح نیز بر عهده وزارت اطلاعات است.

طبق ماده یک قانون تمرکز، ابلاغ اهداف و خط مشی و ماموریت‌های واحدهای اطلاعات و حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح در امور امنیت داخلی و خارجی نیز بر عهده وزارت اطلاعات است. همچنین تصمیم‌های اتخاذ شده در شورای هماهنگی برای کلیه واحدهای اطلاعاتی و حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح لازم‌الاجراست.

فصل جدید فعالیت شورای هماهنگی اطلاعات/ برآوردهای امنیتی کلان

شورای هماهنگی اطلاعات از ابتدای شکل‌گیری تاکنون با فراز و نشیب‌هایی در تشکیل جلسات و مدون بودن آن روبرو بوده است.

البته آمارهای موجود نشان دهنده افزایش نقش و اثرگذاری این شورا همزمان با تکامل و بلوغ سرویس‌های اطلاعاتی کشور است به گونه‌ای که دبیرخانه شورا و شخص وزیر اطلاعات در ادوار مختلف با درک ضرورت همکاری، هم‌افزایی و هماهنگی یکپارچه اطلاعاتی- حفاظتی در سطح ملی بر ارتقای جایگاه و ظرفیت‌های شورای هماهنگی اطلاعات تاکید عملی داشته‌اند.

این رویه منجر به ارتقاء جایگاه و اعتبار شورای هماهنگی اطلاعات نزد اعضای آن و همچنین نهادهای سیاست‌گذاری ملی شده است به نحوی که روند تکاملی شورا در مقطع کنونی آن را تبدیل به نماد جامعه اطلاعاتی کشور در شورای عالی امنیت ملی کرده و آن را یکی مبادی تامین نیازمندی‌های اطلاعاتی شعام و دیگر نهادهای سیاست‌گذاری کرده است.

بر اساس اطلاعات موجود طی یکسال اخیر، شورای هماهنگی اطلاعات با همکاری تمام اعضای شرکت‌کننده در آن اقدام به تهیه برآوردهای اطلاعاتی- امنیتی مشترک در موضوعات مختلف کرده است.

از مهم‌ترین اقدامات یکسال گذشته این شورا برآورد آسیب‌ها و تهدیدات حوزه فضای مجازی، برآورد وضعیت امنیتی مناطق مختلف کشور، برآورد تهدیدات اطلاعاتی در کشور بوده است.

شورای هماهنگی در حال حاضر شاهد همکاری و حضور تاثیرگذار و مسئولانه نهادهای اطلاعاتی ملی، قضایی و نظامی است.

بر این اساس مهم ترین اقدامات شورای هماهنگی اطلاعات در دوره جدید عبارت است از:

- برگزاری منظم جلسات شورای هماهنگی با حضور اعضا

- تهیه برآوردهای اطلاعاتی- امنیتی مشترک توسط اعضای جامعه اطلاعاتی

- تبادل اطلاعات عملیاتی

- ارتقای کیفی و کمی آموزش اعضای جامعه اطلاعاتی از سوی واجا در قالب برگزاری همایش‌ها، کلاس‌ها، المپیادهای علمی، ورزشی، قرآنی و برگزاری کارگاه‌ها ومیزگردهای تخصصی اطلاعاتی- حفاظتی

- پیگیری‌ و هماهنگی اجرای کیس‌ها و عملیات‌های اطلاعاتی مشترک توسط اعضای جامعه اطلاعاتی و پشتیبانی فنی-اطلاعاتی از اعضا

- ایجاد کمیته‌ها و کمیسیون‌های تخصصی بین اعضای جامعه اطلاعاتی کشور

بنابر این گزارش، شورای هماهنگی اطلاعات کشور به عنوان یکی از مهمترین ارکان اطلاعاتی در جمهوری اسلامی نقش مهمی در مقابله همه جانبه دستگاه‌های اطلاعاتی با تهدیدات امنیتی دارد که همین هماهنگی تا کنون توانسته ایران را به یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان در حوزه امنیتی و اطلاعاتی تبدیل کند.




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 93/7/22
زمان : 3:32 عصر
روایت یک سکوت دردآور/ آقای روحانی! مردم از شما انتظار «تو دهنی»
نظرات ()

گروه سیاسی – رجانیوز: دومین سفر رئیس دولت یازدهم به مقر سازمان ملل متحد در نیویورک و حضور وی در مجمع عمومی آن، برخلاف برخی پیش‌بینی‌ها با اقدامات و مواضع خوبی از جانب دکتر روحانی همراه بود؛ موضعی که سبب ناخشنودی دشمنان انقلاب و همچنین دلگرمی مردم به پیگیری موازین تعیین شده از سوی رهبر انقلاب توسط دولت شد.

به گزارش رجانیوز، آقای روحانی در سخنرانی‌ها و گفتگوهای متعدد و فشرده خود در روزهای گذشته، به خوبی از مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران دفاع کرد و به بیان حقانیت کشورمان و همچنین افشای پشت پرده همکاری غرب با گروه‌های تروریستی و افراطی در منطقه خاورمیانه پرداخت.

این رویکرد آقای رئیس‌جمهور سبب شد تا برخی از اقدامات نامناسبی که در جریان سفر پیشین ایشان به نیویورک صورت گرفته بود و با انتقادات کارشناسان و افکار عمومی روبرو شده بود، در جریان این سفر تکرار نشود.

اظهارات شنیدنی دکتر روحانی در نشست خبری دیروز در آمریکا و حمایت تاریخی وی از مقاومت مردم در فلسطین و سوریه و همچنین پرداختن به مساله جنایت جنگی رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، از جمله اقدامات مناسب وی بود که با واکنش مثبت محافل سیاسی در داخل کشور نیز روبرو شد.

با این حال، مساله دیدار آقای روحانی با نخست وزیر انگلیس و اظهارات هتاکانه دیوید کامرون علیه کشورمان پس از این نشست، یکی از موضوعاتی است که انتشار می‌رفت شخص رئیس‌جمهور به آن واکنش نشان دهد و بی‌ادبی لندن را با ادبیات دیپلماتیک پاسخ بگوید؛ اقدامی که متاسفانه صورت نگرفت و آقای روحانی ترجیح داد تا موضع سکوت را در برابر این موضوع اتخاذ کند.

آقای روحانی هر چند با مراقبت و تذکرات داده شده از تکرار یک حرکت نابجا خودداری کرد اما از سویی دیگر با قرار دادن دو ملاقات در برنامه های خود، تجربه ای تلخ و البته تکراری را مجددا به دست آورد. کاخ الیزه بعد از ملاقات اولاند با روحانی بر همان اتهامات قبلی خود نسبت به نظام جمهوری اسلامی اصرار ورزید و دیوید کامران به فاصله چند ساعت بعد از ملاقات با روحانی، وقتی پشت تریبون سازمان ملل قرار گرفت، با بدترین ادبیات پاسخ خوش بینی روحانی را داد. این البته آن چیزی است که ما از مذاکرات علنی دو طرف خبر داریم اما این که کامران و اولاند در گفتگوهای خصوصی خود با روحانی چه گفته اند و چه شنیده اند را باید منتظر بود و دید.

کمترین انتظار مردم از شخص رئیس‌جمهور این بود که در سریع‌ترین زمان ممکن نسبت به اظهارات توهین‌آمیز مسئول ارشد بریتانیایی واکنش نشان دهد و در نطق خود یا نشست خود با خبرنگاران و یا هر زمان ممکن دیگری، پاسخی صریح به سخنان دیوید کامرون بدهد؛ انتظاری که البته با هیچ پاسخی همراه نشد و فقط سکوت آقای روحانی را به دنبال داشت.

حتی اگر سابقه دیرینه اقدامات ضدایرانی انگلستان را نادیده بگیریم و حافظه تاریخی مردم را از خیانت‌های گسترده لندن علیه منافع ملی کشورمان پاک کنیم، بدیهی‌ترین اصول دیپلماتیک حکم می‌کرد که رئیس جمهوری اسلامی ایران به سخنان وقیحانه و توهین آمیز یک مقام خارجی واکنش نشان دهد و به موازات وی، دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز با شدیدترین لحن ممکن نسبت به این مساله واکنش نشان دهد.

سکوت نابجای آقای روحانی در کنار لبخندهای بی‌پایان محمدجواد ظریف در برابر همتای آمریکایی خود، نمی‌تواند حتی یک رویکرد دیپلماتیک باشد؛ چه برسد به یک اقدام عزتمندانه و معتقدانه از روی تعالیم دینی و ملی.

گفتنی است موضع گیری وقیحانه نخست وزیر انگلیس، تمام آن چه دولت برای راه اندازی مجدد سفارت انگلیس رشته بود را پنبه کرد تا شاید دولتمردان ما تجربه چندباره اعتماد به کشورهای غربی را از سر خود بیرون کنند و بدانند که هدف اصلی این سفارت، تشکیل لانه جاسوسی در خدمت روباه پیر است که زمینه را برای موضع گیری های توهین آمیز بعدی آقای نخست وزیر فراهم می کند.

 

  




نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/7/6
زمان : 6:40 صبح
تفاوت عزت دیپلماسی دولتاحمدینژاد با دولتهای روحانی و خاتمی
نظرات ()

ما شاید اگر به محمود احمدی نژاد و دولت هایش انتقادات کم و زیادی در حوزه های مختلف وارد باشد ولی انصافا در قضیه سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی ، احمدی نژاد راه و مسیر عزت آفرین انقلابی را درپیش گرفت.

به گزارش میدان 72 به نقل از جوان انقلابی، دکـتر حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان در سفر اخیر خود به نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای اولین بار در تاریخ انقلاب اسلامی با نخست وزیر کشور انگلستان دیدار کرد.

javanenghelabi-rouhani-kameron
اما هنوز ساعتی از این دیدار نگذشته بود که کامرون در نطق سالانه خود در سازمان ملل بشدت به ساحت ملت بزرگ ایران توهین نمود؛ وی گفت : ” ایران باید فرصت داشته باشد تا نشان دهد می تواند بخشی از راه حل منطقه (در مبارزه با داعش) باشد و نه بخشی از مشکل. صبح امروز من با رئیس جمهور روحانی دیدار کردم، ما اختلاف نظرهای شدیدی داریم. ایران از گروه های ترویستی حمایت می‌کند، برنامه هسته ای اش، رفتارش با مردمش، همه اینها باید تغییر کند.”

پس از این نطق اهانت آمیز نخست وزیر انگلیس علیه ملت ایران ، تصاویری از دیدار روحانی – کامرون منتشر شد که دیوید کامرون در دیدار روحانی پای چپ خود را روی پای راست خود گذاشته که کف پای وی به سمت صورت رئیس جمهور کشورمان است که در عرف دیپلماسی حاوی مفهمومی توهین آمیز بدنی برشمرده میشود که متاسفانه این امر با پاسخ مناسب از سوی دکتر روحانی روبرو نشد ؛ اما دکتر محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان که به خوبی به این نوع مسائل در مذاکرات آشـناست و سال ها در سطـح اول دیپلماتیک فعالیت نموده است با تکرار همان حرکت پاسخ وی را داد که چون ایشان وزیر امور خارجه هستند و دیوید کامرون نخست وزیر و در مقامی بالاتر، این حرکت پاسخ قاطعی در عرف دیپلماتیک محسوب میشود.
javanenghelabi-diplomasi-12
قابل ذکر است این قبیل اتفـاقات و بعضا توهین ها در دولـت تدبیر و امید مسبوق به سابقه بوده است و در یک سال گذشته نمونه های دیگری نیر رخ داده است که به اختصار به آن می پردازیم :

1- آذرماه سال گذشته بود که هیاتی پارلمانی از اتحادیه اروپا عازم ایران شـدند. قرار بود این هیات با دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه،‌ آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی دیدار کنند.
این هیات 25 آذرماه با دکتر ظریف و آیت الله هاشمی رفسنجانی دیدار می‌کند که این دیدارها حاشیه های قابل تامل و بعضا تحقیرآمیزی برای دولت تدبیر و امید دارد ؛ آنجایی که «تاریا کرونبرک» سرپرست هیات در زمان ورود ظریف به سالن در اقدامی غیر دیپلماتیک به احترام وزیر از جای خود بلند نمی شود.
javanenghelabi-diplomasi-3javanenghelabi-diplomasi-9
حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس، در تذکری در مجلس شورای اسلامی گفت: «ما به آقای هاشمی در درون خانواده خودمان انتقاداتی داریم اما اگر یک خارجی بخواهد به شخصیت‌های ما توهین کند، برای ما قابل قبول نیست، نشان داده شد که زمان ورود آقای هاشمی رئیس هیئت پارلمانی اروپا جلوی پای آقای هاشمی بلند نمی‌شود که این خلاف ادب دیپلماتیک است».
البته چند روز بعد کرونبرک در توجیه رفتار خود در مصاحبه‌ای گفت که بر اساس عرف دیپلماتیک زنان به پای مردان بلند نمی شوند و اگر از این نوع تشریفات اطلاع داشت حتما به پای هاشمی بلند می شد

2- اما این آخرین نمونه از رفتارهای عجیب و غریب دیپلمات‌های غربی در دیدار با مقامات ایرانی در دولت یازدهم نبود. «بونینو» وزیر امور خارجه ایتالیا روز 30 آذر وارد تهران می‌شود، ورودی که باز هم برای وزارت امور خارجه روحانی بی‌حاشیه نیست.
ظاهرا بونینو در زمان ورود به ایران می خواهد بدون حجاب دیپلماتیک وارد کشورمان شود. از اینجای ماجرا به بعد روایت های دوگانه ای از این مساله توسط رسانه‌ها نقل می شود.

یکی از سایت‌های خبری ماجرا را اینگونه روایت می کند: «هنگام نشستن هواپیمای حامل وزیر امور خارجه ایتالیا، وقتی مدیر تشریفات وزارت امور خارجه با سه روسری رنگین برای استقبال از وی وارد هواپیما می‌شود، او قبول نمی‌کند و می‌گوید که فقط بدون حجاب حاضر است وارد ایران شود.»

این سایت خبری در ادامه آورده بود: «وقتی گفته می‌شود که طبق پروتکل باید عمل شود، وی پاسخ می‌دهد که چطور مقامات ایرانی در ضیافت‌های ما به خاطر سرو مشروب حاضر نمی‌شوند، من هم حاضر نیستم تن به این محدودیت بدهم. اصرار‌ها راه به جایی نمی‌برد و بالاخره مدیرکل تشریفات با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان تلفنی تماس می‌گیرد و کسب تکلیف می‌کند و خواستار مکالمه وی با وزیر امور خارجه ایتالیا می‌شود. ظریف ضمن اینکه حاضر به مکالمه تلفنی نشده است، می‌گوید: بگویید اگر نخواهید حجاب داشته باشید، نمی‌توانیم در تهران از شما پذیرایی کنیم و همه قرارهای شما لغو می‌شود. وی با ناراحتی در داخل هواپیما ابتدا با ایتالیا تماس تلفنی برقرار می‌کند و بعد با عصبانیت و پس از کشیدن چند سیگار، با اکراه روسری را به سر کرده و از پلکان هواپیما پایین می‌آید.»
javanenghelabi-diplomasi-5
3- نمونه دیگر رفتار غیردیپلماتیک و البته بی جواب مانده ازسوی مقامات خارجی،‌ با سفر وزیر امور خارجه سوئد به کشورمان رقم خورد. «کارل بیت» که پیش از سفر به تهران برای بازدید از آثار باستانی کشورمان عازم اصفهان شده بود، در نشست خبری با وزیر امور خارجه کشورمان اقدامی عجیب و غیردیپلماتیک را به به نمایش گذاشت. علاقه «بیت» به عکاسی موجب شد وی در زمان صحبت های ظریف در اقدامی خارج از عرف اقدام به عکاسی با موبایل خود از خبرنگاران حاضر در سالن کند.
javanenghelabi-diplomasi-6
4- البته اگر بخواهیم نگاهی گذرا به سال های دوران اصلاحات داشته باشیم ، از این قبیل توهین ها به ملت ایران و مسئولین آن از طرف غربی ها به چشم میخورد. از نمونه به عدم استقبال رسمی رئیس جمهور فرانسه از سید محمد خاتمی در کاخ الیزه و انداختن پاهای وزرای امور خارجه آلمان و انگلیس در کاخ سعد آباد در دیدار با رییس جمهور وقت کشورمان است.
javanenghelabi-diplomasi-8
همه اینها نمونه ای از عملکرد جریانی است که ادعای بازگشت عزت به عرصه دیپلماسی بود که به دولت های نهم و دهم وارد می نمـودند؛ اما شاید اگر به محمود احمدی نژاد و دولت هایش انتقادات کم و زیادی در حوزه های مختلف وارد باشد ولی انصافا در قضیه سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی ، احمدی نژاد راه و مسیر عزت آفرین انقلابی را درپیش گرفت تا جایی که رهبری عزیز انقلاب اسلامی در آخرین دیدارشان با هیات دولـت دهم در تیر 1392 فرمودند :

نکته دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهای انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند …. این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانی، احساس شرم از انگیزه‌های انقلابی و از اهداف انقلابی و از شیوه‌های انقلابی نکرد؛ این خیلی کار بزرگی بود.

اما برای صدق گفتار خویش جالب است فقط به ذکر دو نمونه از تلاش و برنامه طرف های مستکبر غربی که قصد تحقیر ملت ایران و مسئولین آن را در سال های دولت قبل را داشته اند بررسی نماییم:

الف) در تاریخ 22 شهریور سال 88 ، سایمون گس سفیر وقت انگلیس در تهران که حدود 5 ماه است که از سوی این کشور به ایران فرستاده شده است اما رئیس جمهور احمدی نژاد بنابر دلایلی که می تواند مرتبط به جانبداری انگلیس از فتنه گران باشد به آقای سفیر برای تقدیم استوارنامه وقت نمی دهد ولی بالاخره در این روز سایمون گس به دیدار رئیس جمهور می رود؛ بر اساس عرف دیپلماتیک زمانی که سفیر به سمت رئیس جمهور حرکت می کرد، احمدی نژاد نیز باید به سوی وی یک قدم برمی داشت ولی رئیس جمهور وقت بدون هیچ گونه لبخند دیپلماتیکی سر جای خود ایستاد و استوارنامه گس را تحویل گرفت.

javanenghelabi-diplomasijavanenghelabi-diplomasi-11
ب) اما این آخرین نوع از رفتاری های اینگونه رئیس جمهور سابق نبود. 13 آذرماه سال 91 سفیر جدید سوئد برای تقدیم استوارنامه اش به دیدار احمدی نژاد می آید. پس از نشستن رئیس جمهور و سفیر بر روی صندلی،‌سفیر در اقدامی بی ادبانه و خارج از عرف دیپلماتیک پای خود با بر روی پای دیگرش می اندازد. در مقابل احمدی نژاد به محض دیدن این رفتار سفیر سوئد پای خود با بر روی پای خود قرار داده و مذاکره با این شیوه نامتعارف ادامه می‌یابد.
javanenghelabi-diplomasi-13javanenghelabi-diplomasi-2
در پایان جا دارد به این نکته اشاره نماییم با وجود همه انتقادات و اختلاف نظرها با برخی اقدامات و رویکردهای دولت فعلی ، ولی هیچ یک از ما یک تار موی مسئولین عزیز کشورمان را با صدها مسئول بی ارزش و مستکبر غربی معاوضه نخواهیم نمود و از طرفی نیز طاقت کوچکترین اساعه ادب و هنک حرمت به این عزیزان را نداریم. انشاالله مسئولین محترم کشورمان نیز با بصیرت و هوشیازی بیشتری به خنثی سازی و مقابله با اقدامات دشمنان ملت ایران و نظام مقدس اسلامی پرداخته و پاسخ مقتضی را به آنان بدهند. بیب شک دعای خیر ملت و رهبری نیز پشت سر آنان است.




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 93/7/5
زمان : 1:10 عصر
نقد بیسابقه حاتمیکیا بر فیلمهای بنیاعتماد و عیاری و حمایت از تبر
نظرات ()

ابراهیم حاتمی‌کیا با حضور در برنامه «هفت»، صریح‌ترین مواضعش را در سال‌های اخیر گفت و ضمن نقد شیوه و آثار گروهی از کارگردان‌های مطرح، جدی‌ترین نقدها را به همراهی برخی اتهامات به فیلم‌سازانی که آثارشان به جشنواره‌ها رفته مطرح کرد و مانیفستش را به صریح‌ترین شکل ممکن بیان نمود تا در پایان موضع مردی که سال‌ها در میانه دو جریان ایستاده بود، قابل تشخیص باشد.

به گزارش «تابناک»، ابراهیم حاتمی کیا تا پیش از این، در هر دوره‌ای حمایت یک گروه را با خود همراه می‌دید؛ روزی با ساخت «آژانس شیشه‌ای» از سوی یک گروه مورد نقد جدی قرار می‌گرفت و روزی با ساخت «دعوت» از سوی مقابل پاتک سنگین بر سرش می‌ریخت. روزی برای خلق «موج مرده» طعم نقد عده‌ای را می‌چشید و روزی برای «گزارش یک جشن» با جدی‌ترین نقدهای گروه دیگری روبه‌رو می‌شد‌. او اما پس از «چ» و در 53 سالگی، دیگر ‌نمی‌خواهد در میانه‌ بماند؛ بنابراین، در موضع‌گیری‌های شفاف، نزدیکی‌اش را به یک جریان و برائتش را از جریانی دیگر اعلام می‌کند. 

این کارگردان پرسابقه سینمای ایران برای نخستین بار به صراحت به نقد «گیلانه» اثر رخشان بنی‌اعتماد می‌پردازد و از بهرام رادان به عنوان بچه خوشگل چشم آبی یاد می‌کند و نقدی شدید‌تر را برای «آبادانی‌ها» ساخته عیاری مطرح می‌کند و این فیلم را دزد دوچرخه دسیکا مقایسه ‌و عنوان می‌کند چرا باید نسخه وطنی چنین فیلمی ساخته شود که درباره فاشیست‌ها ساخته شده بود؟

او سپس یک گام فرا‌تر می‌گذارد و همه فیلم‌سازانی را که آثارشان به جشنواره‌ها رفته، متهم به دریافت بودجه فیلم‌هایشان از آن سوی آب می‌کند و البته در این میانه از کمال تبریزی به عنوان فیلم‌سازی که دغدغه انقلاب دارد، حمایت می‌کند و به تحسین «شیار 143» دومین فیلم بلند نرگس آبیار می‌پردازد. 

با این اوصاف، می‌توان چنین تعبیر کرد که حاتمی کیا مسیرش را مشخص کرده و شب گذشته چراغ ‌بر ‌این راه گرفت تا به هم‌قطارانش نشان دهد، در چه جاده‌ای ایستاده؛ به قول خودش، او تنها به فیلمسازان دفاع مقدس و شتر‌هایش کار دارد. 

این کارگردان مطرح سینمای کشورمان مختصات ایده‌آلش را به مدیران داد و تأکید کرد باید مدیران سینما و تلویزیون سکان فیلمسازی «ملی» را با سینماگرانی از جنس او بسپارند و اگر تلویزیون این فرصت را در اختیارش نگذارد: «غیرت به خرج نداده است»؛ بنابراین، شاید بتوان گفت صریح‌ترین و شفاف‌ترین گفته‌های او در این سال‌ها دیشب بیان شد.

نقد بی‌سابقه حاتمی‌کیا بر فیلم‌های بنی‌اعتماد و عیاری و حمایت از تبریزی

در شبی که مجری «هفت» جنبه تشریفاتی داشت و حاتمی کیا در مونولوگی بی‌سابقه از هنر صرفاً همچون ‌وسیله‌ای برای انتقال پیام سخن به میان می‌آورد، برای آنهایی که اندکی از رخدادهای پشت پرده سینما اطلاع دارند، کاملاً مشخص شد ‌چرا حاتمی کیا پس از اکران «چ»، دیگر علاقه‌ای به رفع توقیف و نمایش «گزارش یک جشن» ندارد و به همین دلیل، این اثر که مدت‌هاست مشکل رفع توقیفش حل شده، حتی در اکران خصوصی سازمان سینمایی برای اهالی رسانه نیز روی پرده نرفت. 

سوای اینکه با گفته‌های حاتمی‌کیا موافق یا مخالف باشیم، آنچه شب گذشته ‌این کارگردان مطرح کرد، از اهمیت بالایی برخوردار است و دست‌کم در آینده فیلم‌سازی، شخص او به شدت تأثیرگذار خواهد بود. به همین دلیل، نباید خواندن و شنیدن این سخنان را از دست داد.



از ساخت فیلم «چ» وحشت داشتم

ابراهیم حاتمی کیا در آغاز سخنانش ‌‌با اشاره به فیلم «چ» عنوان کرد: اینکه تازه نیست، من مدت‌ها به این موضوع فکر می‌کردم و پی این بودم که کدام شخصیت در این زمان جواب می‌دهد، و دیدم چ جواب می‌دهد. چمران هم در حوزه علمی هم مرد عرفان و هم اینکه چریک است و هم کسی که در سیستم تا نمایندگی دولت پیش می‌رود و این زنگ‌ها را کنار هم قرار می‌دهم می‌بینم چمران بهترین شخصیت من است. 

وی افزود: من ادعا نمی‌کنم که «چ» می‌تواند همه این‌ها را جواب دهد. بخشی که بیشتر در تلویزیون درباره آن صحبت شده، بحث عرفانی چمران است که این سختی شخصیت چمران است، چون او مردی بود که در خلوت و هم در جلوت ‌این‌ها را داشت که این در سینما بسیار سخت است ‌همه این‌ها را بگوییم و من تا حدی که در حد وسعم بود از آن گفتم. 

حاتمی کیا در پاسخ به اینکه هنگام ساخت فیلم «چ» اضطراب و دلهره نداشتید، گفت: خیلی سخت بود، واقعا وحشت می‌کردم و برای همین اینقدر طول کشید. از خودم که آیا می‌توانم این کار را انجام دهم و آیا در‌می‌آید یا خیر، من را به وحشت می‌انداخت که خدایی نکرده عده‌ای را با گفتن این حرف‌ها درباره چمران عصبانی کنم. برای همین هم فیلم‌نامه را که قبلا نوشته بودم دنبال بهانه بودم که نسازم، چون سن که بالا می‌رود کمی محافظ کاری بیشتر می‌شود. 

وی خاطر‌نشان کرد: من وقتی «دیده‌بان» را ساختم این فیلم درباره شهیدی به نام ‌عاطفی بود که در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو به شهادت رسیده بود. من وحشت می‌کردم و می‌گفتم این دیده‌بان قصه من است و این نه به این معنا که خودم را سر بالا بگیرم بلکه این را فقط من می‌توانم بسازم، چون خودم به آن نظم می‌دهم. خدا رحمت کند علی حاتمی را که اگر می‌خواست از جنگ بگوید قطعا چیز دیگری می‌گفت؛ حتی اگر یک موضوع واحد داشتیم. 

فرزند زمان بودن اگر به معنای فضیلت است، اصلاً کار من نیست

حاتمی کیا تأکید کرد: واقعیت این است که چمرانِ فیلمِ چ، چمرانی است که بالاخره خالق آن من هستم و مواردی برای من مسأله است که آن‌ها را بیشتر بلد می‌کنم و چیزهایی هم مسأله‌ام نیست که آن‌ها را بلد نمی‌کنم، برایش استدلال‌هایی دارم. چطور می‌شود که زندگی 50 ساله دکتر چمران را در دو روز روایت کنم نه اینکه باقی جا‌ها گفتن ندارد ان‌شاءالله که بقیه دوستان بیایند و جاهای بهتر این شهید بزرگوار را بگویند، ولی برای من این نقطه نقطه حساسی بود که حس می‌کردم یک جایی است که دو نیرو که جفت آن‌ها هم ایرانی هستند، شاخ به شاخ هم قرار می‌گیرند که هر دو ‌می‌گویند ما سهمی از انقلاب داریم و می‌خواهیم این پیاده شود که جریان کرد‌ها و معترضین آن‌هاست که می‌خواستند ادعای حقانیت کنند و چه این طرف که انقلابیونی که آزاد شدند و می‌خواهند حافظ انقلاب باشند و نگذارند شکافی بین کشور رخ بدهد. 

حاتمی کیا در پاسخ به اینکه آیا هنوز خود را فرزند زمان خود می‌دانید گفت: اگر این را به معنی فضیلت بگویید که اصلا کار من نیست. اگر این قطب نما را از من بگیرند که به قصد این نباشم که حرفی را بزنم که مسأله‌ای که در جامعه است جواب ندهد، برای من حرام است. چیزی که من در بعضی همکاران خودم می‌بینم که طرف می‌گوید که من کلی فیلمنامه دارم و نمی‌دانم کدام را بسازم و اصلا برایش مهم نیست و 10 سال بعد هم می‌گوید که من باز هم این‌ها را دارم؛ پس زمان چه می‌شود؟ 

کارگردان بوی پیراهن یوسف افزود: مشکل سینمای ما از روزی آغاز شد که هنرمند را از زمانش گرفتند که دلایل مختلف داشت و کوته‌بینی‌ها و ممیزی‌ها مطرح شد و نتیجه‌اش این شد که من فیلمساز از آنچه ‌جامعه به آن نیلز داشت فاصله گرفتم و به سمتی رفتیم که اصلا نسبتی با ما ندارد. 

نسبت سینمای امروز ما با من غم‌انگیز است

وی تأکید کرد: نسبت سینمای امروز با من بسیار غم انگیز است؛ یعنی وقتی من به جشنواره می‌روم و جشنواره به عنوان حاصل کارنامه سینمای ایران را می‌بینم، احساس می‌کنم ‌سیاره دیگری است. من یک افقی دارم که من این‌ها را در فیلم نمی‌بینم. چرا ملت به سینما نمی‌روند که تنها بخشی از آن به اقتصاد مربوط می‌شود، ولی مهم‌تر از همه این‌ها این است که مخاطب به سینما می‌آید تا چه چیزی را ببیند؟ چه مسأله‌ای را ببیند تا با آن ارتباط ایجاد کند؟ من هنرمندم و آینه نمی‌گیرم، من یک دهه آرمان‌هایی برای سینما داشتیم و می‌خواستیم عرفان را در سینما مطرح می‌کردیم و برای آن جنگ می‌کردیم و گفتند که اتفاق نیفتد اما عرفان اتفاق نیفتد که چه چیزی در سینما رخ بدهد؟ خوب ما که سینمای قبل از انقلاب داشتیم و همه‌ زندگی خودشان را می‌کردند. مسأله این است که سینما قرار بود ‌سربازانی داشته باشد که مردانه مسأله جامعه خود را بیان کنند؛ اما این اتفاق در سینما رخ نمی‌دهد. 

حاتمی کیا با بیان اینکه برخی منتقدین که دم از پایان جنگ می‌زنند، تأکید کرد: وقتی منتقد می‌گوید ‌جنگ تمام شده و دیگر حرف‌های عادی بزنیم و هنوز نمی‌فهمد ‌1200 کیلومتر این کشور با یک کشور بیگانه درگیر بوده و هشت سال 300 هزار شهید دادیم، ‌در اینجا باید با او چه کنم؟ او که راهنمایی می‌کند و چراغ قوه بر مسیر من می‌اندازد، کاری می‌کنند که من به نظر آدم کهنه‌ای بیایم. 

وی با اشاره به فیلم وصل نیکان خاطرنشان کرد: من در این فیلم گفتم که این حرف‌ها چیست که می‌زنید و وارد بحث جامعه شویم. الان در سال 93 می‌بینیم که اگر آن هویت‌ها نبود، الان چه می‌شد؟ دوست منتقد ما نسبت به این مسائل به چشم یک موضوع خسته‌ای نگاه می‌کند و می‌گوید ‌دیگر تمام شده و به زندگی عادی برگردیم. کوچه‌ها به نام شهدا شده که این‌ها هنوز التیام پیدا نکرده است. چطور می‌شود؟ ‌سینما می‌خواهد به این‌ها پشت کند و به آن‌ها اعتنا نکند؟

فیلم فاخر در مملکت ما به یک متلک تبدیل شده است

کارگردان چ در پاسخ به اینکه خیلی‌ها شما را دوست دارند اما احساس می‌کنم ‌برخی به شما انتقاد می‌کنند، گفت: فیلمسازان در ایران سه مدل هستند؛ یکی سینمای بدنه است و دکان دارند که حلالشان هم باشد. یک گروه سینمای جشنواره‌ای و روشنفکری است و دیده‌بانش آن طرف آب است و یک سینمای بومی است که با درد وارد این حوزه شده. آقای تبریزی که از روی دیوار سفارت آمریکا بالا رفت تا از آن روز‌ها فیلمبرداری کند، مسأله داشته که به سینما آمده است، من قصدم این بود که باید بجنگم و از جایی حس کردم که با فیلمم حیرت‌های جنگ را تصویر کنم و این نوع فیلمساز همیشه بین دو جناح له می‌شوند. 

کارگردان آژانس شیشه‌ای تأکید کرد: آنهایی که با آن طرف آب در ارتباطند خدا را شکر همیشه دلارشان می‌رسد و مارکوپولو هستند و در آن سوی آب‌ها رنگ عوض می‌کنند و عکس‌های مختلف می‌اندازند. این طرفی‌ها هم که می‌گویند که ما پول جیب کار می‌کنیم که می‌توانند 20 روزه بسازند اما فیلمسازی هم هست که زمان می‌برد و اینجا حساسیت نسبت به آن بیشتر می‌شود. 

وی افزود: سیاستگذاران باید کمی حوصله می‌کردند و وقت می‌دادند تا این‌ها بتوانند حرف بزنند. الان فیلم فاخر در مملکت ما به متلک تبدیل شده است و این را بعضی از بازیگرانی می‌گویند که اتفاقا قیمت آن‌ها از روزی بالا رفت که فیلم فاخر مطرح شد. این نوع فیلمسازی باید وقت ببرد و سیستم به آن کمک کند و فیلمی باشد که مردم آن را بفهمند که متاسفانه این شاخه در سینما ضعیف است. 

کارگردان «آژانس شیشه‌ای» تأکید کرد: من از سال 58 فیلم ساختم که با عمر انقلاب یکی است و ادعا دارم ‌قصدم ایجاد تغییر بوده است. برای گفتن این موضوع باید بجنگم و حوصله کنم که به نظر می‌آید، گاهی حاتمی کیا هر کاری دلش می‌خواهد، ‌انجام می‌دهد که اگر خواستید من بعدا با خود شما این را مطرح خواهم کرد. اینکه حوصله کنیم و این نوع فیلمسازی آدم‌هایی را می‌طلبد که تحمل کنند و نپذیرند که جهت را عوض کنند. 

حاتمی کیا در پاسخ به این پرسش که عوامل فنی آثار دفاع مقدسی هم قرار بود در کنار یکدیگر کار را جلو ببرند، گفت: هر کسی نظر خود را می‌آورد و ما هم به عنوان فیلم‌ساز باید بجنگیم که این جنجگویی را از ما گرفتند و بهشت و جهنم ما را تعیین می‌کنند که این حرف جفنگی است‌. 

کارگردان «مهاجر» گفت: باید فیلمساز برای چیزی که می‌خواهد بگوید و مقاومت کند. خدا رحمت کند آقای داد که مسئول سینما شد. من از‌‌ همان روز با ایشان دعوایم شد. پشت میز رفتن قواعدی دارد؛ اما واقعیت این است که باید برای ایده آل ذهن خود بجنگیم، ولی هم‌اکنون فیلمسازان ما می‌گویند که نمی‌گذارند بسازیم. من روی حرفم با کسانی است که خون دیده‌اند، چرا تفنگ جبهه را در جای دیگری استفاده می‌کنی؟ چه اتفاقی برای ما افتاده است؟ این‌ها نمی‌شود جز وسواس الخناس‌هایی مثل برخی منتقدانی که گفتند از این نسل حرف نزنید، در حالی که طرف در حوزه خودش ژنرال بود اما به حوزه‌ای رفت که اصلا ربطی به او ندارد.

نقد بی‌سابقه حاتمی‌کیا بر فیلم‌های بنی‌اعتماد و عیاری و حمایت از تبریزی


در حوزه اندیشه و فکر جای خالی امثال آقا مرتضی احساس می‌شود

حاتمی کیا در ادامه با اشاره به حواشی حضور فیلم سینمایی «شیار 143» در سی و دومین جشنواره فیلم فجر عنوان کرد: چرا باید در جشنواره سال گذشته فیلم شیار بیاید و برخورد مردم این گونه شود؟ مگه شیار حرف تازه‌ای زد؟ نه اصلا حرف تازه‌ای نزد، ولی چه می‌شود که در جشنواره نسبت به این نوع نگاه‌ها غریبگی وجود دارد؟ حرف این است که چرا این جو علیه من فیلم‌ساز جنگ به راه افتاده است؟ من نمی‌گویم فیلم تفنگی و هفت تیر کشی بساز، کدام فیلم من تفنگ زیاد دارد؟ من جامعه را مطرح می‌کنم و مسائلم را می‌گویم. من از نسلی می‌گویم که اگر من و تو از آن نگوییم بچه‌های ما نسبت به آن غریبه می‌شوند و می‌گویند کدوم چمران و کدام پاوه؟ 

وی تأکید کرد: متأسفانه در حوزه اندیشه، فکر و حوزه نرم افزار امثال آقا مرتضی‌ها را کم داریم که باعث گمراهی ما می‌شود و تن می‌دهم به آنچه ‌الان می‌گویند و به زندگی عادی خود می‌پردازم. 

حاتمی کیا ادامه داد: بنده خدا قرار بود شهید شوی چطور شد که الان عوض شدی؟ چرا فکر می‌کنی که باید معاشت را با سینما چفت کنی و روز به روز هم بالا‌تر بروی؟ عادی‌تر باش و هر وقت توانستی فیلم بساز. من بار‌ها پای حرف این بچه‌ها نشسته‌ام و می‌بینم که اصلا از خود چیزی ندارند. 

وی افزود: فیلمسازانی که از جنگ آمدند باید از این فضا حرف بزنند نه اینکه کهنه شوند، شرم بر فیلم‌سازی باد که به خاطر نان به این بخش ورود پیدا کند؛ از باب اینکه من حرف‌هایی دارم که حرف‌های زمانم است. آنچه ‌من می‌گویم در همین گربه‌ای که ساخته شده، مسأله است که هویت است‌ آن فضا قرار بود که بخشی از آن بشود. آقای ظریف در حوزه سیاست خارجی کار خودش را انجام دهد اما بخشی از آن باید بشود مسولیت من فیلم‌ساز. 

حاتمی کیا یادآور شد: من جلو درب پادگان می‌رفتم و یک سرباز کار من را متوقف می‌کرد و منتظر می‌ماندم. این‌ها باید باعث شود تا من دیگر فیلم نسازم. آقای ایوبی روی سر بنده جای دارند ولی من کار خودم را می‌کنم. من حرف الانم را پاسخ می‌دهم. متاسفانه دوستان من سلوک را فراموش کرده‌اند. تو به سراغ باکری برو ولی به چه دردی می‌خورد؟ کدام بخش باکری؟ باکری خیلی کار‌ها کرده است، ولی کدام بخش آن به درد این می‌خورد که جوان الان من را پای این بحث بنشاند. 

وی در ادامه با ابراز تأسف از کم کار شدن بهزاد بهزادپور در سینما گفت: در فیلم آقای بهزادپور سینما شکست محض خورد؛ اما بهترین فیلمی بود که از تلویزیون پخش شد و من متاسفم برای بهزاد که دیگر فیلم نمی‌سازد و ساکت نشسته است. چرا ‌چنین فیلم‌سازانی گوشه نشین شده‌اند؟ 

در ادامه این برنامه بخشی از آثار حاتمی کیا نظیر آژانس شیشه‌ای، بوی پیراهن یوسف، ارتفاع پست و مهاجر پخش شد. 

حاتمی کیا در بخشی دیگر سخنان خود با اشاره به دیدار خود با مقام معظم رهبری گفت: این فرصت خیلی مغتنمی شد که نفسی تازه شد. ایشان فیلم چ را دیدند و خیلی زیبا در مورد آن صحبت کرده بودند. 

نسل بچه‌های جنگ پوتین‌هایشان خاکی است و روی موکت‌ها رد می‌اندازد

وی با اشاره به آثار ضعیف کنونی سینمای دفاع مقدس تأکید کرد: وقتی ما میدان را خالی کنیم، بچه‌هایی ضعیف وارد می‌شوند؛ ضعیف به این معنا که طرف اینجا را به سکو‌ پرتاب تبدیل می‌کند. چرا فیلم‌هایی که با بودجه‌های اندک ساخته می‌شوند، ضعیف می‌شوند؟ مگر نباید بعدا پاسخ بدهیم؟ چگونه می‌شود این موارد پیش می‌آید. چگونه می‌شود مسئول سینمایی و تلویزیونی ما غیرت به خرج نمی‌دهد و فرصت به بهترین‌ها برای ساخت نمی‌دهد؟ به اینجا که می‌رسد همین قدر که طرف لباس بسیجی بپوشد، فیلم می‌سازد و بخش از این به جا خالی کردن من برمی‌گردد و بخشی هم اینکه متاسفانه آن نوع سینما حرف‌هایش خشونت می‌دهد. 

وی افزود: نسل بچه‌های جنگ پوتین‌هایش خاکی است و روی موکت‌هایتان جا می‌اندازد و بعضی‌ها تحمل این را ندارند که اصلا چنین چیزی نمی‌شود. ما درباره بچه‌های جنگ این کار را نکردیم و کسانی که تازه الفبای فیلم‌سازی را یاد گرفته‌اند، الفبای خود را با جنگ آغاز می‌کنند و من از چنین آدمی چه انتظاری می‌توانم داشته باشم. 

حاتمی کیا ادامه داد: چیزی به نام واقعیت از آن حرف‌هاست که مطرح می‌شود، واقعیت از زاویه نگاه من روایت می‌شود، اینکه می‌گویند من بر اساس مستندات حرف می‌زنم جک است و برای آرام کردن ذهن مخاطب است. واقعیت چیزی است که من گزینش می‌کنم. اصلا از جزیره مجنون فیلم بسازند و در آن پنگوئن پخش کنند و در قاب طوری پخش کنند که واقعیت در بیاید.

نقد بی‌سابقه حاتمی‌کیا بر فیلم‌های بنی‌اعتماد و عیاری و حمایت از تبریزی


انجمن سینمای دفاع مقدس را جدی نمی‌گیرم

وی خاطرنشان کرد: من تاکنون به انجمن سینمای دفاع مقدس نرفته‌ام و اصلا آنجا را جدی نمی‌گیرم، الان به لابی رنتی رفتم که عده‌ای نشستند و نظریات عجیب و غریبی دارند که شرف الدین فقط نماد است، اما سؤال اینجاست که از آن تشکیلات شما چه چیزی در‌آمده ‌و خروجی چه چیزی بوده است؟ اگر خروجی نداشته، ببندید این در را. 

حاتمی کیا ادامه داد: وقتی می‌خواستم «برج مینو» را بسازم. در آن زمان در انجمن از 10 نفر 9 نفر گفتند این کار بشود و یکی گفت که نشود که به من گفتند، برو و فیلمت را بساز. من وقتی به آبادان رفتم، تماس گرفتند و گفتند: کار را تعطیل کن که من تلفنی هم با آن یک نفر صحبت کردم که قبول نکرد به پای صحنه بیاید و تهیه کننده هم ترسید و من پیکانم را فروختم ولی کار را تعطیل نکردم و برای تهیه مواد منفجره از میدان مین مواد انفجاری در‌آوردیم و دست ساز آن را ساختیم، فیلم را ساختیم که اتفاقی هم نیفتاد و در جشنواره به من جایزه دادند. 

حاتمی کیا ادامه داد: برخی از دوستان آنجا یک جور هستند و وقتی بیرون می‌آیند به رادیکال شدید تبدیل شدند، آن تشکیلات هیچ کاری نکرد و تنها پول خوردند و من می‌گویم که عزیزان شما در آنجا مانع شده‌اید. 

همه ما فیلم‌سازان پر از اشتباهیم

وی اظهار داشت: ما فیلم‌سازان پر از اشتباه هستیم و به آن‌ها افتخار می‌کنیم، چون از نسل ذریه حضرت آدم هستیم و اصلا این را از ما نگیرید، ابراهیم حاتمی کیا هم یکسری فیلم ساخته که در‌نیامده است. چه کسی این مسئولیت را به گردن ما انداخته که اصلا اشتباه نکنیم؟ 

حاتمی کیا تأکید کرد: فیلمی مثل «شیار 143» خانم آبیار ساخته می‌شود که مادری برای تنها بچه‌اش بال بال می‌زند و او را به جبهه می‌فرستد که بچه برنمی‌گردد و کل فیلم انتظار مادر را نشان می‌دهد که آخر هم جنازه بچه‌اش را تحویل می‌گیرد. من با دیدن این فیلم نمی‌گویم که ‌چه غلطی کردیم که جنگیدیم؛ اما از آن طرف فیلمی دیگری ساخته می‌شود که یک بچه خوشگل و چشم آبی را نشان می‌دهد که به جنگ می‌رود و از دست می‌رود و این را طوری می‌گوید که اشتباه کردیم جنگیدیم که این درد است. 

وی ادامه داد: درد این است که فیلم‌ساز بگوید که من از آبادان فیلم می‌سازم و می‌گویم که آبادان شبیه دزد دوچرخه ویتوریو دسیکاست و دزد دوچرخه‌ای که از کشور فاشیسم زده حرف می‌زند و کشور من را هم فاشیم زده است. درد این است فیلمساز آبادانی ما از دالامب دلومب قبل از انقلاب حرف بزند و من را با فاشیسم یکی کند؟ بعد بگویی من استایل دزد دوچرخه را این طور برداشتم، دسیکا مختصات آن کشور است و ماجرایی که برای موسیلینی رخ داده است، آیا من در کشورم موسیلینی داشتم؟ من برای ارسال این فیلم به لوکارنو گریه کردم و گفتم، باید از فرستادن این فیلم که کشور ما را ذلیل می‌کند، خجالت بکشید و با جیغ و داد از فارابی بیرون آمدم.




نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 93/6/31
زمان : 6:55 صبح
بررسی 5 تجربه از عملکرد باند نیویورکیها
نظرات ()

نمونه‌هایی از مذاکراتی که رئیس‌جمهور به آن افتخار می‌کند

در ادامه به گوشه‌ای از سابقه باند نیویورکی‌ها (تیم دیپلماسی فعلی دولت)، اشاره می‌شود تا نشان داده شود که عقب‌نشینی و وادادگی مقابل مستکبرین، علاوه بر هزینه‌هایی برای عزت و آبروی ملت حتی باعث وصول به منافع مادی هم نمی‌شود.

میدان 72/ رئیس جمهور در همایش روسای نمایندگی‌های ایران در خارج از کشور، سخنان مهمی ایراد کردند که در سایه جنجال رسانه‌ای حملات تند و خارج از عرف ایشان به منتقدین، کمتر دیده شد. وی درباره تیم دیپلماسی دولت یازدهم گفت (+):

ما در منطق کم نمی آوریم، دیپلماتهای مجربی داریم. امروز در راس وزارت خارجه افرادی هستند که نه تنها در منطقه که در جهان جزو برترین دیپلمات‌ها هستند. بروید صورت مذاکرات سالیان دراز گذشته را بخوانید من اینقدر دیدم بعضی ها هراسان زندگی می کنند و چون خود اعتماد به نفس ندارند گفت کافر همه را به کیش خود پندارد دیگران را هم این چنین می بینند ناچار شدم چند مورد مذاکرات خودم را با دیپلماتهای هسته ای بیاورم با اینکه عرفش این نبود این کار را من کار کردم تا بخوانند و ببینند

به گزارش «یک بیست»، در ادامه به گوشه‌ای از سابقه باند نیویورکی‌ها (تیم دیپلماسی فعلی دولت)، اشاره می‌شود تا نشان داده شود که عقب‌نشینی و وادادگی مقابل مستکبرین، علاوه بر هزینه‌هایی برای عزت و آبروی ملت حتی باعث وصول به منافع مادی هم نمی‌شود.

 1- کمک به آزادگی گروگان های آمریکایی و نقض «حسن نیت»

در سال 1991 (هنگام ریاست‌جمهوری آقای هاشمی) حزب الله لبنان چند سرباز آمریکایی را اسیر گرفته بود. آمریکایی‌ها از طریق کانال معاون دبیر کل سازمان ملل از ایران درخواست کمک کردند. آقای هاشمی به همراه آقایان «ظریف» و «موسویان» بر خلاف برخی نظرات داخلی، فشار شدیدی بر حزب الله لبنان وارد آورد. اسیران آمریکایی یکی یکی آزاد شدند. آمریکا به زیر میز توافقات فی‌ما‌بین تهران ــ واشنگتن می‌زند. آنان به‌بهانه انجام حرکت‌های تروریستی از جمله ترور مخالفان حکومت و همچنین فتوای چند سال گذشته امام خمینی(ره) درخصوص ارتداد سلمان رشدی، بهبود روابط را بسیار بسیار سخت ‌دانستند و مدعی شدند که تهران عملاً به وعده‌هایی که پیشتر مبنی بر «حسن‌نیت» داده بود، عمل نکرده است. آمریکایی‌ها به قول‌هایی که به آقای هاشمی داده بودند علی‌رغم پیگیری زیاد از طرف وی، عمل نکردند (توضیحات مفصل ماجرا).

2- نامه به آمریکا و معامله بر سر گروه‌های مقاومت

در اوایل سال 2003 (اواخر سال 1381) ، پس از حمله‌ی آمریکا به افغانستان، از سوی دستگاه دیپلماسی دولت خاتمی طرحی جهت اصلاح روابط ایران و آمریکا، به واسطه سفارت سویس به وزارت خارجه آمریکا فرستاده می‌شود. به موجب این طرح پیشنهاد می‌شود آمریکا دست از تغییر حکومت ایران بر دارد و موافقت شود ایران به wto بپیوندد و همه تحریم‌ها علیه ایران -که آن موقع نسبت خیلی گسترده نبود- متوقف شود، در مقابل ایران نیز حزب الله لبنان را «خلع سلاح» و به یک گروه سیاسی تبدیل می کرد و اسراییل را به رسمیت می شناخت!
محمدجواد ظریف در توصیف طرح مذکور می گوید: «مولفه های مهمی برای ایران در آن طرح وجود داشت، یعنی مولفه ی احترام متقابل». وی ادامه می دهد: «آمریکایی‌ها در پاسخ به طرحی که تلاش هوشمندانه جهت رفع تمام موارد نگرانی دوجانبه بود، آن را به سادگی نادیده گرفتند».
آمریکایی ها طرف های ایرانی را با پاسخ سرد خود مواجه کردند. اما انتشار نیمه رسمی وجود چنین نامه‌ای باعث ایجاد یاس و نگرانی در گروه‌های مقاومت در لبنان، فلسطین، عراق، افغانستان و… و نسبت آنها با ایران شد.

3- مذاکرات سعدآباد: تعلیق با یک تشر!

اکتبر سال 2003 (مهر 82) وزاری خارجه‌ی سه کشور اروپایی وارد ایران می‌شوند تا برای اولین بار پیرامون حق غنی سازی جهموری اسلامی مذاکره کنند. هدف اولیه‌ی هیات اروپایی آن طور که خود گفته اند، توقف غنی سازی و تعلیق می‌اشد. رییس تیم مذاکره‌کننده‌ی ایرانی، جناب آقای روحانی، در جریان این مذاکرات عدم تزریق مواد رادیواکتیو به سانتریفیوژها را می‌ذیرد که به گفته‌ی محمدجواد ظریف، معنای آن این بود که ایران غنی سازی را انجام نخواهد داد. اما زیاده‌خواهی غربی‌ها به این جا ختم نمی شود، آن ها می‌گویند تمام فعالیت های غنی سازی باید معلق شود.

با اتمام زمان پیش بینی شده برای مذاکرات، آقای روحانی اعلام می کند که زمان رفتن پیش رییس جهمور و ارائه‌ی گزارش مذاکرات فرا رسیده است. وزیر خارجه‌ی آلمان با کوبیدن مشت بر روی میز، هیات ایرانی را تهدید می کند که اگر قبل از جلسه با رییس جمهور به توافق نرسیم، سوار بر هواپیما شده و به کشورهایمان باز می گردیم! هیات ایرانی نیز برای راضی کردن آن‌ها، تفسیر تعلیق را به البرادعی و آژانس واگذار می‌نماید و در عین خوش خیالیِ تیم ایرانی، البرادعی بر خلاف تفسیری که روز گذشته از معنای تعلیق به مقامات ایرانی گفته بود، تعریف هیات اروپایی را می‌پذیرد. اشتباهی که بعدها آقای خاتمی نیز به آن اذعان می‌کند. ایران انتظار داشت ضمن توافقی که با اروپایی ها داشته است، امتیازات اقتصادی به دست آورد، ولی هیچ امتیازی دریافت نشد و مجبور به تعلیق کل صنعت هسته‌ای شدند.

پذیرش تعلیق و پروتکل الحاقی، راسا توسط تیم مذاکره‌کننده به دلیل آنچه به آن «اعتمادسازی» می‌گفتند و بدون مصوبه‌ی مجلس پذیرفته شده بود. و گمان می‌رفت وجود واژه “داوطلبانه” مشکلی پیش نخواهد آمد. اما با طراحی دقیق تیم اروپایی، روند ماجرا به گونه‌ای دیگر رقم خورد. جک استراو ماجرای حیله‌ی اروپایی‌ها به ایران برای پذیرش خواست غربی‌ها را در کتابش شرح می‌دهد (+). وی می‌گوید که چطور با یک تهدید به عدم ملاقات با رئیس‌جمهور تیم مذاکره کننده خواست آنها را می‌پذیرد.

4- مذاکره ظریف و البرادعی: خواهش حزبی!

تیم مذاکره کننده‌ی ایرانی برای جبران مافات و برای اینکه نشان دهد می تواند از اروپاییان امتیاز تجاری بگیرد، محمدجواد ظریف را نزد مدیر آژانس می فرستند. آنچه که در این دیدار ظریف به آقای البرادعی می گوید به غایت مکدر کننده می باشد؛ در این دیدار ظریف برای جلوگیری شکست جناح سیاسی اش در داخل، متوسل به خارجی‌ها می شود و به البرادعی می گوید:

بسیاری از کاندیداها از شکست مذاکرات ما سود می‌برند، آن‌ها موفقیت جذابی در این گفت وگوها نمی‌دیدند. از سویی آن ها آدم‌های پر نفوذی هم بودند. هم برای اروپایی‌ها و هم مذاکره‌کنندگان اعتبار ایران از دست رفته بود. این تنها مشکل اعتماد به آن‌ها نبود، این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود، اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه.

متاسفانه آقای ظریف در پیام ویدئویی قبل از سفر به وین 6 دوباره همین رویکرد جناحی و اولویت داشتن منافع گروهی را بعد از حدود ده سال اما این بار علنی و در رسانه‌ها تکرار می‌کند (+).

5- مذاکرات پاریس: در دستشویی نمی‌شود!

صحبت‌های بعدی بین ایران و سه کشور اروپایی در پاریس برگزار شد، در نتیجه‌ی این مذاکرات، ایرانی ها با تعلیق کامل به مدت سه ماه موافقت می کنند. خیلی زود ایرانی‌ها از نتیجه‌ی این مذاکرات پشیمان می شوند. وزیر امور خارجه ی وقت ایران با وزیر خارجه ی انگلیس که سوار بر قطار بود، تماس فوری می گیرد و از او می خواهد که معامله ی صورت گرفته در پاریس را اصلاح کنند؛ وی درخواست می‌کند 30 سانتریفیوژ برای تحقیقات باقی بماند. وزیر خارجه‌ی انگلیس که برای پاسخ به تماس تلفنی مجبور شده بود به دستشویی برود، با لحنی تمسخر آمیز در پاسخ می‌گوید که بعدا باید با او تماس بگیرد، چون مذاکره در موردی به این مهمی در دستشویی یک قطار ممکن نیست! بعد از چند وقت دوباره با وزیر خارجه ایران تماس می‌گیرد و می‌گوید: «قرارداد، قرارداد است. می‌دانید که.»

گذری کوتاه در تاریخ روشن می کند که، برترین دیپلمات‌های جهان چگونه هر بار با رفتارهای حقارت آمیز آمریکا مواجهه می شوند و علاوه بر هزینه‌هایی که به کشور تحمیل می‌کنند (به عنوان نمونه +)، چگونه مجبور به انفعال و عقب‌نشینی بیشتری می‌شوند. و این شیوه رفتار چطور بزرگواری و عظمت ملت ایران را انکار می‌کند و فرهنگِ تحقیر، خودباختگی و وابسته به غرب بودن را در میان ملت تبلیغ می‌کند. این خسارت‌های فرهنگی از همه خسارت‌های اقتصادی و صنعتی به کشور سنگین‌تر و مهم‌تر است. همانطور که رهبر عزیز انقلاب اسلامی در دیدار هیئت دولت فرمودند (+):‌ «خطاها و اشتباهات فرهنگی به‌راحتی قابل جبران نیست».

هر انسان عاقلی با تکرار اتفاق‌های ناخوشایند بعد از اقدامات خود، طبیعی است که به این نتیجه برسد که رویه خود را تغییر دهد یا لااقل نسبت به آن دچار تردید شود. اما سوال اساسی این است که چگونه این «برترین دیپلمات‌های جهان» به قول رئیس جمهور، بعد از این هم امتیازدادن و تحمیل خسارات فراوان به کشور و تلاش برای “اعتمادسازی”، با اینکه هر بار پاسخی جز بی‌وفایی، بدعهدی، توهین و تحقیر نمی‌شوند، باز بر همان رویه خود اصرار می‌کنند؟

رهبر عزیز انقلاب در دیدار سفرا و مسئولان وزارت خارجه دولت یازدهم با دعوت به عبرت گرفتن از این رویه‌ی تکرار شده توسط مردم و سیاسیون -از جنا‌ح‌های مختلف کشور-، فرمودند (+):

رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بی‌منفعت برود!؟ … عده‌ای اینجور وانمود می‌کردند که اگر با آمریکایی‌ها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل می‌شود، البته ما می‌دانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد.

آیا شیفتگی تیم دیپلماسی دولت نسبت به غرب یا عدم واقع‌بینی آنها نسبت به اوضاع جهان یا عدم آشنایی با اصول اولیه دیپلماسی، باعث تکرار چنین فرآیندی شده است؟ شخص رئیس جمهور چرا به این تجربه‌های نه چندان موفقیت آمیز ارجاع می‌دهد؟ آیا ایشان حافظه‌ی تاریخی ملت را اینقدر ضعیف می‌دانند که همه چیز را فراموش کرده‌اند؟ هر چند شنیدن چنین سخنانی از فردی که «تعلیق» هسته‌ای را به راحتی، «تکمیل» صنعت هسته‌ای می‌خواند، عجیب نیست.

در بررسی همین چند مورد از سابقه تاریخی تیم دیپلماسی دولت نیز به خوبی دیده می‌شود که همانطور که منتقدین توافقنامه ژنو بارها تاکید کرده‌اند باند نیویورکی‌ها هیچگاه نتوانسته‌اند بدیهیات عرصه دیپلماسی را رعایت کنند و منافع اقتصادی و مادی مورد نظر خود را تامین کنند.از همین روست که دلسوزان کشور همواره به تیم مذاکره‌کننده توصیه کرده‌اند: «اگر انقلابی نیستید، لااقل دیپلمات باشید».




نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/6/23
زمان : 3:38 عصر
صبح امروز و در عیادت کاروان «زیر سایه خورشید»؛
نظرات ()

آیت‌الله مهدوی کنی در زیارت معنوی امام رضا (ع) چشمان خود را گشود/ اشک‎های آیت‎الله پس از قرائت زیارت مخصوص +عکس

 

گروه معارف-رجانیوز: خادمان رضوی همراه با کاروان «زیر سایه خورشید» صبح امروز، پنچ شنبه از آیت‌الله مهدوی کنی عیادت کردند. در ادامه این عیادت یکی از خادمان حرم رضوی شروع به خواندن صلوات خاصه علی بن موسی الرضا علیه‌السلام کرد.

به گزارش رجانیوز، همزمان با فرارسیدن دهه کرامت و در آستانه ولادت با سعادت امام رضا(ع)، اعضای هفتمین دوره جشنواره «کاروان‌ زیر سایه خورشید» صبح امروز، پنجشنبه (13 شهریورماه) با حضور در بیمارستان‌ شهید رجایی از آیت‌الله مهدوی کنی عیادت کردند.

 
به گزارش فارس، چهار تن از خادمان حرم ثامن‌الحجج امام علی بن موسی‌ الرضا(ع) که در کاروان «زیر سایه خورشید» حضور داشتند پرچمی سبز رنگ از حرم این امام که منقش به آیه «نصر من الله و فتح قریب» بود را به عنوان تبرک با خود به همراه آورده بودند را باز کرده و روی بدن آیت‌الله مهدوی کنی انداختند تا ایشان نیز اکنون که در بستر بیماری قرار دارد عطر دل انگیز حرم رضوی را از نزدیک استشمام کند.
 
در ادامه این عیادت یکی از خادمان حرم رضوی شروع به خواندن صلوات خاصه علی بن موسی الرضا علیه‌السلام کرد و همه حاضران با زمزمه این صلوات، شِفای عاجل آیت‌الله مهدوی کنی را از درگاه احدیت خواستار شدند.
 
 
زمانی که صلوات خاصه امام رضا(ع) قرائت می‌شد، چشمان آیت‌الله مهدوی کنی باز و گویی به عشق مولایش تر شده است. و گویی در اوج بیماری و بی‌حسی، چیزی را در زیر لب زمزمه می‌کرد.
 
همچنین خادمانی که از آستان مقدس حضرت رضا(ع) در بیمارستان شهید رجایی حضور داشتند با در دست داشتن پرچم گنبد رضوی و بسته‌های کوچکی از نبات و نمک متبرک رضوی، پزشکان، پرستاران، بیماران و همراهان آنها را به زیارت معنوی حضرت رضا(ع) دعوت کردند.
 
شایان ذکر است گروه‌های دیگری از کاروان «زیر سایه خورشید» ضمن حضور در بیمارستان‌های مصطفی خمینی، کودکان بهرامی و جانبازان ساسان از بیماران این مراکز عیادت کردند.
 
هفتمین دوره جشنواره «زیر سایه خورشید» امسال از مشهد مقدس به 31 استان و حدوداً 200 شهر کشورمان اعزام شده است. همچنین نمایندگانی را به 10 کشور خارجی از جمله اندونزی، نیجریه، عراق، پاکستان، هندوستان و ... فرستاده است.




نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 93/6/13
زمان : 10:17 عصر
کنایه های زیباکلام به ظریف، عراقچی و روانچی
نظرات ()

 صادق زیباکلام در بخشی از یادداشت روز پنج شنبه 13 شهریور 93 در روزنامه شرق نوشت:

دیپلماسی ما به‌ویژه پیرامون مذاکرات ژنو و اینکه دقیقا چه چیزی تعهد آمریکایی‌ها و غربی‌هاست و چه مواردی را ما متعهد شده‌ایم، آنقدر پیچیده شده که به نظر می‌رسد باید برویم برای «احضار ارواح».

مسوولان وزارت خارجه از یک‌سو و دیگران به‌علاوه رسانه‌های رسمی و غیررسمی، جملگی عطف به «روح توافق ژنو» کرده و به آمریکا حمله می‌کنند که این «روح» را پایمال کرده است. ظاهرا در دستگاه دیپلماسی ما، قرارداد و عهد و میثاق‌های بین‌المللی همچون موجودات زنده، یک جسم دارند و یک «روح».

از آنجا که برای فهم اینکه آیا بالاخره توافق ژنو توسط آمریکایی‌ها نقض شده یا خیر، ما با مفاد توافق ژنو کاری نداریم و باید روح توافق ژنو را در نظر بگیریم و از آنجا که دیپلمات‌ها نمی‌توانند با ارواح ارتباط برقرار کنند، بنابراین باید وزارت خارجه برای پیشبرد مذاکرات هسته‌ای، آگهی استخدام برای تعدادی کارمند که تخصصشان احضار ارواح است بدهند و آنها بعد از این، روح توافقات و مذاکرات و قول‌وقرارهای بین‌المللی را با ترتیباتی خاص احضار کرده و از آنان سوال کنند آیا اقدام اخیر ایالات‌متحده، نقض توافق ژنو بوده یا خیر؟




نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 93/6/13
زمان : 3:19 عصر
سخنان مهم آیت الله مصباح که توسط رسانه های پایداری بایکوت شد؛
نظرات ()

آیا خوب بود از میان کاندیداهای ریاست جمهوری هیچ کس حرفی از اسلام و انقلاب نزند و همه به فکر ارزانی اجناس و رفع تحریم ها باشند؟

چند هفته قبل بود که حجت الاسلام تقوی، دیدارهایی را با برخی از بزرگان اصولگرایی به قصد اجماع و شکل گیری وحدت در جریان اصولگرا انجام داده بود. سخنان آیت الله مصباح یزدی در این دیدار که توسط پایگاه اطلاع رسانی آثار ایشان منتشر گشته است با بایکوت شدید رسانه های منتسب به جبهه پایداری مواجه شده است.

میدان 72/ چند هفته قبل بود که اخباری مبنی بر انجام تلاش هایی برای وحدت اصولگرایان در انتخابات پیش رو منتشر شد. ماجرا از این قرار بود که حجت الاسلام تقوی، دیدارهایی را با برخی از بزرگان اصولگرایی به قصد اجماع و شکل گیری وحدت در جریان اصولگرا انجام داده بود. آیت الله مصباح یزدی که از ایشان به عنوان پدر معنوی جبهه پایداری یاد می شود از جمله بزرگانی بود که حجت الاسلام تقوی در دیدار با ایشان بر ضرورت وحدت تاکید کرده بود. از سوی دیگر برخی اظهار نظرها از طرف سخنگو و اعضای جبهه پایداری، این شائبه را تقویت کرده بود که آیت الله مصباح یزدی نیز نهایتا تسلیم سیاست بازی های پیچیده ی حضرات اصولگرا شده و حاضر شده است به وحدت نمایشی و سهم خواهانه ی اصولگرایان تن دهد. اما سخنان آیت الله در همان دیدار مذکور که توسط پایگاه اطلاع رسانی آثار ایشان منتشر گشته است مهر باطلی بر این موضوع بود. سخنانی که متاسفانه، حتی با بایکوت شدید رسانه های منتسب به جبهه پایداری نظیر رجانیوز مواجه شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی، رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با حجت الاسلام والمسلمین تقوی مسئول شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور، در پاسخ به بیانات وی مبنی بر ضرورت وحدت میان اصولگرایان اظهار داشت: همانطوری که توقع یکی بودن فتاوای همه مراجع در احکام شرعی بی جاست، توقع این که در مسائل اجتماعی نیز بین افراد وحدت نظر حقیقی حاصل شود، غیرواقع بینانه است، مخصوصا با توجه به این که در مسائل اجتماعی افراد با موضوعات سروکار دارند و نه فقط احکام؛ لذا اتحاد نظر در چنین مسائلی شبیه به محال است.

وی با بیان این که در عوض، در مسائل اجتماعی می توان انتظار نوعی وحدت تاکتیکی و وحدت در عمل یا حداقل عدم معارضه را داشت، ادامه داد: امروز در همه دنیا پذیرفته شده است که مدیریت جامعه بدون هم فکری و اتحاد و همسوئی کارساز نخواهد بود و علی رغم اختلافات نظری باید در عمل روشی اتخاذ شود که دست کم بیشترین موافق و کمترین مخالف را داشته باشد که این مسأله به نوعی معنای مردم سالاری هم هست، وگرنه دموکراسی به این معنا که همه مردم در همه زمینه ها بتوانند دخالت کنند در هیچ جا وجود ندارد.

عضو خبرگان رهبری با اشاره به این که سیره عقلا و کمابیش منابع روائی هم چنین روشی را تأیید می کنند، اظهار داشت: هر چند در دنیا از نام دموکراسی و تبعیت از اکثریت عقلا استفاده می شود، اما در واقع، عوامل دیگری از جمله پول، تبلیغات و فریب کاری ها در تصمیمات موثر هستند، و کمتر کشوری وجود دارد که نظام سیاسی و حکومتی آن خواست واقعی مردم را اعمال کند، بلکه شعار مردم سالاری عنوان می شود، اما سرمایه سالاری و فریب سالاری حاکم است.

وی با اشاره به این که امام (ره) به خوبی این مطلب را فهمیده بود، اظهار داشت: مثلا امام(ره) اختلافات بین جمهوری خواهان و دموکرات ها در آمریکا را ظاهری و صوری می دانست ولی عده ای این تفکر امام (ره) را نمی پسندیدند، اما با گذشت زمان، روز به روز به درستی تشخیص امام (ره) بیشتر پی می بریم.

علامه مصباح یزدی با بیان این که در دموکراسی?های امروز دنیا، برخی اصحاب قدرت با استفاده از تکنولوژی و تبلیغات برای جلب اعتماد مردم، احزاب را در ظاهر متضاد جلوه می دهند، اما نتیجه هر چه که بشود، به نفع سرمایه داران خواهد بود، خاطر نشان کرد: اگر بخواهیم در کشور اسلامی بین نیروهای متدین و انقلابی و اصولگرا وحدت ایجاد کرده و آن ها را به هم نزدیک کنیم، باید از این فریب کاری ها پرهیز کنیم و شیوه هایی را که دنیاپرستان با استفاده از نام دموکراسی برای رسیدن به مقصد خود به کار می گیرند ، کنار بگذاریم.

وی ادامه داد: این که با چند نفر جلساتی را برگزار کرده، تصمیم بگیریم، و بعد بخواهیم که همگان تابع ما شوند تا وحدت حاصل شود، این شیوه نه اصولگرائی است و نه مردم سالاری واقعی؛ نه با شیوه عقلا سازگاری دارد و نه با شرع، بلکه این از قبیل همان فریب کاری هایی است که دیگران انجام می دهند.

استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه اگر قصد تقارب نظرات وجود دارد، باید یک نوع همفکری وجود داشته باشد تا افراد نظرات و دلایل خود را مطرح کنند، ادامه داد: برای کم شدن اختلافات و نزدیک شدن نظرات افراد به یکدیگر، باید نظر افرادی که کمابیش نظرشان در دیگران اثر دارد، گرفته شود و آن ها نیز دلایل و ملاک خود را مطرح کنند؛ اگر استدلالی صحیح و منطقی بود باید پذیرفته شود، و اگر هیچ استدلالی پذیرفته نشد یا دارای نقص بود، برای انتخاب روشی یکسان در عمل، رأی گیری شود. البته باید این اصل را با عبرت گرفتن از برخی کارهای گذشته مد نظر قرار داد.

وی افزود: اما این که چند نفر در مجلسی خصوصی تصمیم بگیرند و بعد بگویند هر کس مخالفت کند، وحدت شکنی کرده است، نه روشی دینی است و نه عقلائی، بلکه نوعی فریب کاری است.

علامه مصباح یزدی تأکید کرد: اگر قصد تقارب نظر بین افراد را داریم، باید نظرها و استدلال هایشان را بشنویم، تا حد اقل ایهام به وجود نیاید که عده ای تصمیم گرفته اند و می خواهند تصمیم خود را بر دیگران تحمیل کنند. لذا ابتدا باید بحث شود و دلایل مطرح شود؛ زیرا موازین عقلائی و شرعی هم همین را تأیید می کند؛ مشاوره نیز به معنای بحث و گفتگو و پذیرش بهترین نظر است. البته اگر هیچ یک از اطراف بحث، استدلال قابل قبولی نداشتند یا خدشه ای در استدلالشان وجود داشت، نوبت به این می رسد که مسأله به رأی گذاشته شود تا حد اقل در عمل نظر اکثریت اجرا شود.

وی افزود: اگر در گذشته هم نقایصی در روند تقارب نظرها وجود داشته، ناشی از همین مسأله بوده است؛ مثلا ملاکهایی ?(مانند سن) که ارتباطی با موضوع نداشته اند مطرح شده است و دیگران هم ملزم به تبعیت فرض شده‌اند.

عضو خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به این که فعالیت های سیاسی و اجتماعی در سه انتخابات مجلس، خبرگان و ریاست جمهوری متبلور می شود و این سه تفاوتهایی دارند، خاطر نشان کرد: در انتخابات مجلس خبرگان باید اصلح را انتخاب کنیم، و ملاک تشخیص فرد اصلح در این زمینه آن است که هم در فقاهت، هم از نظر تقوا و هم از جهت بینش سیاسی بهترین باشند. البته مردم یا باید خودشان متخصص باشند تا اصلح را تشخیص دهند، و یا به خبرگانی رجوع کنند که آن ها علما را می شناسند و می توانند اصلح را بشناسند و معرفی کنند.

وی با اشاره به این که چنین شیوه ای در انتخابات مجلس کارساز نیست، افزود: کمتر علمای خبره ای وجود دارند که بتوانند همه مردم ?یک شهر را بشناسند و اصلح را از میان آنها معرفی کنند، چه برسد که بتوانند افراد اصلح در دیگر شهرها را نیز تشخیص دهند؛ و چه بسا در انتخابات مجلس، برخی از مردم شناختشان نسبت به اصلح بیش از علما باشد، لذا اگر علمایی هم افرادی را به عنوان اصلح معرفی می کنند، شناختشان نسبت به آنها به نوعی با واسطه یا واسطه?هایی است که نمی تواند برای فردی که خودش اصلح را بهتر تشخیص می دهد، حجت باشد.

عضو خبرگان رهبری با اشاره به این که تصمیم گیری درباره اینگونه مسائل سیاسی و اجتماعی، مربوط به شناخت موضوعات است و نه احکام، اظهار داشت: از آنجا که شأن فقیه نیز شناخت موضوعات نیست، لذا صرف فقاهت نمی تواند ملاک درستی برای تشخیص مصادیق باشد؛ و همان گونه که حتی قاضی منصوب از طرف معصوم نیز باید ابتدا عدول شهر را شناسایی کند، و صرف منصوب بودن از طرف امام سبب حجیت حرف وی نمی شود؛ عالم نیز، فرد اصلح را از متدینین جویا می شود و سپس او را به عنوان اصلح معرفی می کند.

استاد اخلاق حوزه علمیه اظهار داشت: از این رو در انتخاباتی مانند انتخابات مجلس، سخن یک مرجع تقلید از آن جهت که مرجع است، در تشخیص اصلح حجیت ندارد، مگر این که نسبت به آن فرد شناخت کاملی داشته باشد، که در این صورت حجیت شناخت و رأی او ربطی به مقام مرجعیت و فقاهت او ندارد. لذا در چنین موردی که مرجع تقلید، خودش شخصا اصلح را بشناسد، سخن او از آن جهت که شناختش نسبت به اصلح بیشتر است، می تواند مقبول دیگران واقع شود، نه از آن جهت که مرجع تقلید است، و این که مخالفت با نظر وی مخالفت با مرجعیت تلقی شود، یا افراد مخالف متهم به وحدت شکنی شوند، حرف باطلی است.

عضو خبرگان رهبری خاطر نشان کرد: البته گاه شرایط به گونه ای است که نه تنها رأی به فرد اصلح موجب انتخاب وی نمی شود، بلکه موجب می شود کسی رأی آورد که با اسلام مخالف است و انتخاب وی به ضرر اسلام است، که در این صورت می توان از اصلح دست کشید تا دفع مفسده کرد، که در واقع در این صورت عنوان ثانویه دفع افسد به فاسد حاکم است و ربطی به بحث اول ندارد.

وی با تأکید بر لزوم رعایت موازین شرعی و عقلائی  اظهار داشت: البته هیچ دلیلی هم وجود ندارد که اگر بنده تشخیص دادم یکی اصلح است، باید حتما زمینه رأی آوری هم داشته باشد، چرا که اگر چنین شرطی وجود داشت، سلمان و ابوذر نیز نباید از امیرالمؤمنین علیه‌السلام پشتیبانی می کردند چون رأی نداشت!

این استاد فلسفه حوزه علمیه ادامه داد: گاهی باید فرد اصلح– ولو رأی آوری نداشته باشد – مطرح شود تا حد اقل مشخص شود هنوز بین مردم اعتقاد و ایمان به اسلام و انقلاب اسلامی وجود دارد. آیا خوب بود از میان کاندیداهای ریاست جمهوری هیچ کس حرفی از اسلام و انقلاب نزند و همه به فکر ارزانی اجناس و رفع تحریم ها باشند؟ آیا نباید از کسی که ولو رأی آوری ندارد، اما دغدغه انقلاب و اسلام را دارد، حمایت کرد؟

وی با تأکید بر این که همیشه حمایت از اصلح به معنای رأی آوردن وی نیست، افزود: گاه اگر از چنین فردی حمایت نشود، این پیام به دنیا صادر می شود که مردم از انقلاب و ارزش های انقلابشان خسته شده اند. لذا در چنین مواقعی که هیچ کسی دغدغه انقلاب و اسلام را مطرح نمی کند،  باید از کسی که از انقلاب حمایت می کند، طرفداری کرد، ولو یقین داشته باشیم که رأی نمی آورد.

استاد اخلاق حوزه علمیه با بیان این که همه کارهای ما در روز حساب مورد بازخواست قرار می گیرد، افزود: باید برای هر کارمان حجت شرعی داشته باشیم و حجت شرعی نیز از کتاب و سنت و مبانی عقلی مشخص می شود.

علامه مصباح یزدی در پایان با اشاره به این که برای انجام وظیفه و پاس?داری از خون شهدا، راهی جز رعایت ارزش های الهی وجود ندارد، خاطر نشان کرد: اگر اصل انقلاب باقی بماند، می توان چیز های دیگر را تدارک کرد، اما اگر انقلاب باقی نماند یا به انحراف کشیده شود، ثروت و رفع تحریم مشکلی را حل نمی کند.




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/6/12
زمان : 11:7 عصر
گلایه‎های پدر شهید احمدی روشن در گفتگوی اختصاصی با رجانیوز/
نظرات ()

در زمان حیات مصطفی شمشیر را از رو بسته بودند و امروز میراث‎خوار او و دوستانش شده‌اند

 

گروه سیاسی – رجانیوز: پدر شهید احمدی‎روشن در واکنش به ادعاهایی مبنی بر شناسایی و خنثی‎سازی خرابکاری در تاسیسات هسته‎ای اعلام کرد: امیدوارم روزی نیاید که با افرادی که امروز این ادعاها را می‎کنند اما مسامحه آنان عامل شهادت فرزند برومندم بود مواجهه حضوری داشته باشم.

حاج رحیم احمدی‎روشن پدر شهید مصطفا احمدی روشن در گفتگو با خبرنگار رجانیوز با اشاره به برخی ادعاهای مطرح شده در رسانه‎های داخلی و بین‎المللی گفت: بعد از شهادت شیران میدان هسته‌ای، مانند شهیدان علی‌محمدی، شهریاری، رضایی نژاد و شهید احمدی روشن و مرخص کردن دانشمندان دیگر مانند آقایان دکتر عباسی، خوانساری، آبنیکی، عزیزلو و ... میدان برای برخی افراد مسئله‌دار جهت مصادره نتیجه زحمات آنها باز شده و این روزها شاهد برخی خودنمایی‎ها در عرصه بین‌المللی در رسانه‌های داخلی هستیم.

وی با اشاره به برخی اظهار نظرها مبنی بر خنثی‎سازی خرابکاری‎ها در صنعت هسته‎ای کشور گفت: امیدوارم روزی نیاید که با این افراد که با افرادی که امروز این ادعاها را می‎کنند اما مسامحه آنها عامل شهادت فرزند برومندم بود مواجهه حضوری داشته باشم و آبروی آنها را پیش خلق خدا نبرم که در جهت حفاظت از فرزند دل‌بندم کوتاهی کردند.

احمدی‎روشن افزود: این افراد همان‎هایی هستند که در زمان حیات مادی این شهید والامقام در مقابل او شمشیر را از رو بسته بودند و حتی کار را به پرونده‌سازی برای او رساندند و اکنون و در زمان حیات معنوی یعنی شهادت وی میراث‌خوار شهدایی همچون مصطفا شده‎اند.

این پدر شهید در پایان افزود، همه این‌ها نمکی بر زخم دل بنده حقیر بود که بدین نحو برای همه هم‌وطنان عزیز بازگو کردم و امیدوارم که جزای آنها با خداوند تبارک و تعالی باشد.

گفتنی است شهید مصطفا احمدی‎روشن نقش تعیین کننده‎ای در خنثی‎سازی خرابکاری دشمنان با ویروس استاکس‎نت در تاسیسات هسته‎ای ایران داشت که البته همزمان با تلاش‎های او، مخالفت‎ها و حتی حاشیه‎سازی‎هایی نیز برای وی از سوی برخی مسئولین وقت سازمان بوجود آمد با این حال در ماه‎ها و روزهای اخیر، این جریان که با روی کار آمدن دولت جدید به کار بازگشته و عامل برکناری دوستان ویاران شهید احمدی‎روشن از مناصب مهم مدیریتی سازمان انرژی اتمی نیز شده است، در گفتگوها و مصاحبه‎هایی تلاش کرده تا موفقیت‎های مدیران جوان و حذف شده از مجموعه سازمان انرژی اتمی را به نام خود تمام کند.




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/6/12
زمان : 10:4 عصر
تکذیب پورمحمدی را باور کنیم یا تایید زنگنه را!؟
نظرات ()

تایید محکومیت ایران در دادگاه لاهه توسط زنگنه: دادگاه بین‌المللی، قرارداد کرسنت را معتبر دانسته است/ ضرر 10000000000 دلاری ایران؛ دستاورد لجبازی دولت یازدهم در انتصاب وزیر نفت

 

گروه سیاسی – رجانیوز: پس از چندین هفته روایت‌های ضد و نقیض از ماجرای محکومیت ایران دادگاه بین‌المللی بر سر ماجرای «قرارداد کرسنت» و تایید و تکذیب‌های متوالی، بالاخره وزیر نفت دولت یازدهم که نوک پیکان همه انتقادات در این ماجرا به سمت اوست، صراحتا محکومیت کشورمان در لاهه را تایید کرد؛ تاییدی که به معنای ضرر 10000000000 دلاری ایران در این پرونده است.

به گزارش رجانیوز، پس از تایید تلویحی و سپس تکذیب محکومیت ایران در دادگاه بین‎المللی پرونده کرسنت توسط وزیر دادگستری دولت یازدهم، نهایتا خود بیژن زنگنه اذعان کرد که جمهوری اسلامی ایران در پرونده کرسنت، قافیه را به حریف باخته و دادگاه لاهه با وجود فساد صورت گرفته در عقد این قرارداد، به دلیل انتصاب مجدد زنگنه و برخی مدیران نفتی، رای به معتبر بودن قرارداد کرسنت داده است و این در حالی است که پیش از تکیه زنگنه بر جایگاه وزارت نفت، روند دادگاه در دولت قبل به سمت محکومیت طرف اماراتی در حال پیش رفتن بود.

در هفته‎های گذشته و پس از انتشار بیانیه‎ای از سوی شرکت دانا گاز مبنی بر پیروزی در دادگاه لاهه و رای این دادگاه بر معتبر بودن قرارداد کرسنت، مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری در پاسخ به سوالی در مورد اعلام حکم پرونده کرسنت و اینکه آیا ایران حق اعتراض به حکم دادگاه را دارد یا خیر، با تایید تلویحی حکم محکومیت گفت: « به حکم دادگاه اعتراض می‎کنیم زیرا امکان واخواهی وجود دارد. این پرونده در مرحله ابتدایی است و ما در حال پیگیری هستیم.» اما پورمحمدی چند روز بعد و با برگزاری کنفرانسی مطبوعاتی در کمال تعجب اعلام کرد  این پرونده یک مرحله ابتدایی رسیدگی شده اما نهایی نیست و ادامه فرایند رسیدگی طولانی است.  پورمحمدی با رد محکومیت ایران در این دادگاه تاکید کرد: هیچ محکومیت مشخصی در این پرونده وجود ندارد و ادعاهای صورت گرفته ادعاهای ناصحیح و بدون اطلاع از روند رسیدگی است.

با این حال و علیرغم اظهارات وزیر دادگستری، بیژن نامدار زنگنه که از اون بعنوان چهره کلیدی این پرونده یاد می‎شود، در مصاحبه با روزنامه حامی خود محکومیت ایران در دادگاه کرسنت را تایید کرده است. 

روزنامه «اعتماد» در گفتگویی که سه شنبه هفته گذشته با زنگنه انجام داده، از قول آقای وزیر نوشته است:«پاسخ زنگنه هم شفاف بود. او در مورد کرسنت خیلی حرف داشت. از حکم جدید دادگاه لاهه صحبت کرد که گفت آن دادگاه قرارداد را معتبر دانسته و این به معنای آن است که اجرا شود. البته باز جای اعتراض هم وجود دارد، یا آنکه اگر گاز به آن قیمت فروخته می‌شد بهتر از آن بود که سوزانده شود و در زمان خود می‌توانستیم در قیمت هم تجدیدنظر کنیم.»

حالا و با تایید مهندس زنگنه باید پذیرفت که 10 میلیارد دلار خسارت باید از جیب مردم بابت جریمه قرارداد کرسنت پرداخت شود؛ جریمه‌ای که رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی آن را صرفا ناشی از لجاجت دولت یازدهم در انتصاب آقای زنگنه به عنوان وزیر نفت کشورمان می‌داند.

مهندس میرکاظمی، رئیس کمیسیون انرژی مجلس پیش از این، درباره علت محکومیت ایران در دادگاه پرونده کرسنت گفته بود: «در دولت دهم هم وظیفه وزارت نفت همکاری با مرکز حقوقی رئیس‌جمهوری برای تکمیل دفاعیات و لغو قرارداد کرسنت بود تا بقیه اقدامات برای انتقال گاز به سرزمین اصلی انجام شود. خوب این همکاری انجام شد و اطلاعات خوبی در سطح بین‌الملل از گردش‌های پولی انجام‌شده و اعترافات رشوه‌گیران و حتی تأیید سازمان مبارزه با فساد انگلیس (اس.اف.او) به پرونده اضافه شد و کار به خوبی پیش می‌رفت تا این‌که در دولت یازدهم، مهندس زنگنه به عنوان وزیر نفت معرفی شد. از آنجا به بعد اطلاعات ما محدود شد و مشکلاتی پیش آمد. اتفاقاتی که در زمان رأی اعتماد رخ داد. مصاحبه‌هایی که افرادی همچون خود زنگنه، نوذری، وزیری هامانه و ترکان در دفاع از قرارداد کرسنت انجام دادند کاملاً در تضاد با اظهارات پیشین آن‌ها بود. اسنادی است که این افراد در زمانی که در مسند وزارت بودند هم به طور مکتوب اعلام کرده بودند که این قرارداد به صلاح کشور نیست و هم مصاحبه‌های آن‌ها به طور مستند در دسترس است مثل گفتگوی ترکان با روزنامه شرق که گفته بود دیوار کرسنت تا ثریا کج است. ولی یک دفعه در زمان رأی اعتماد، به ناگاه دفاع از کرسنت به نماد رأی به وزیر پیشنهادی تبدیل شد که گویی این دو به هم گره خورده است.»

حالا باید منتظر ماند دید که آیا بالاخره این فساد اقتصادی که ضرری تاریخی به ایران وارد کرده، می‌تواند منجر به استیضاح تاریخی وزیر نفت شود یا باز هم پای یک «گارانتی» در میان است؟

«کرسنت» به زبان ساده: چگونه رشوه بدهیم و بیت‌المال را نابود کنیم

پرونده کرسنت، قرارداد گازی است بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت اماراتی کرسنت پترولیوم دوبی که در سال 2001 (1381) منعقد شده است. مذاکرات اولیه این قرارداد از سال 1997 آغاز شد و در نهایت، سال 2001 منجر به تفاهم مشترک شد. بر اساس مفاد این قرارداد، با لوله‌کشی در خلیج فارس، گاز میدان سلمان به امارات (مخزن مشترک با ابوظبی)، به میزان روزانه 500 میلیون فوت مکعب به امارات صادر کند. براساس مذاکرات انجام شده، ایران متعهد می‌شد گاز ترش (فراوری نشده) تولیدی میدان گازی سلمان را به مدت 25 سال و از آغاز سال 2005 میلادی به امارات متحده عربی صادر کند. حجم صادرات هم قرار بود از 500 میلیون مترمکعب گاز آغاز شود و به تدریج به 800 میلیون مترمکعب در روز برسد. درطول دوره 25 ساله این قرارداد، درآمد ایران از فروش گاز به کرسنت بین 16 تا 20 درصد (حدود یک پنجم) بهای گاز قرارداد ایران با ترکیه در دوره مشابه 25 ساله می‌شد. قرارداد اولیه با واسطه گری مهدی هاشمی و عباس یزدان‌پناه تنظیم شده بود.

در سال 2003(1383) مشخص شد که شرکت کرسنت شرایط لازم برای انعقاد قرارداد را ندارد و طرف ایرانی به راحتی می توانست قرارداد را ملغی کند اما با حضور واسطه‌هایی در شرکت ملی نفت مانند علی ترقی‌جاه موجب شد تا هیات مدیره شرکت ملی نفت با اضافه شدن  الحاقیه شماره 6، این قرارداد را قطعی کند.

از همان زمان وزارت بیژن زنگنه در دولت خاتمی، دستگاه‌های نظارتی مانند سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات، اشکالات اقتصادی، حاکمیتی، سیاسی و امنیت سرزمینی قرارداد کرسنت را یادآوری می‌کردند و مانع از اجرای قرارداد شدند. انتقاد به قرارداد کرسنت به آنجا کشیده شد که حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در نامه‌ای به رئیس جمهور وقت نوشت: «عمل از طریق واسطه، عقد قرارداد طولانی با شرکت غیر معتبر که در سنوات قبل نیز عملکرد ضعیفی داشته و حقوق ایران را در میدان نفتی مبارک نادیده گرفته است، قیمت و شرایط قراردادی در مقایسه با منطقه بسیار پایین و نامطلوب است . این قرارداد با توجه به برنامه‌های وزارت نفت برای ورود به بازارهای دراز مدت گاز شاید سنگ بنای مناسبی نباشد و در شرایط فعلی هیچ منفعت سیاسی نیز به دست نخواهد آورد. بهره‌برداری از این گاز به روش‌های اقتصادی‌تر نسبت به فروش اقتصادی آن به شرکت غیر معتبر ترجیح دارد.»

اما پاسخ بیژن زنگنه به نامه روحانی نیز جالب بود؛ زنگنه معاونانش را از شرکت در جلسات دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی منع کرد!

با روی کارآمدن دولت نهم، با این که وزیری هامانه و نوذری دو وزیر نفت این دولت خود از عوامل انعقاد قرارداد کرسنت بودند اما با پی‌گیری دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و سازمان بازرسی کل کشور، اجرای قرارداد کرسنت تعلیق شد. استدلال حقوقی مقامات ایرانی برای بطلان قرارداد، فساد در حین انعقاد قرارداد و فساد در زمان صدور الحاقیه‌های قرارداد بوده است. در ادامه علی ترقی‌جاه و تعدادی از افرادی که در رابطه با این قرارداد رشوه دریافت کرده بودند، احضار و بازداشت شدند و اقاریر مفصل و متعددی در این‌باره داشتند.

از سوی دیگر شرکت کرسنت خواستار آن شد که ایران به اجرای این قرارداد ملزم شود و طبق قرارداد گاز به ثمن بخس به امارات صادر شود و از سال 2005(زمان اجرای قرارداد) به صورت سالانه یک میلیارد دلار خسارت دریافت کند.




نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/6/9
زمان : 4:17 عصر




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ