از روایات اهل سنت استفاده میشود که منحصر کردن «خمس» در غنائم جنگی درست نیست بلکه موارد دیگر را نیز شامل میشود.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از مسائلی که از سوی وهابیت و برخی از ناآگاهان علیه شیعه تبلیغ میشود این است که خمس مخصوص غنائم جنگی است و علمای شیعه به دروغ این مساله را به صورت گسترده مطرح کردهاند.
به همین جهت، سلسله مباحثی درباره خمس از نگاه قرآن و روایات، مطرح خواهیم کرد تا این شبهه بر طرف شود.
بعضى مىگویند در هیچ یک از روایات اسلامى خمس در غیر غنائم جنگى بیان نشده است و در روایات، منحصراً سخن از خمس غنائم جنگى است.
این ادّعا از ادّعاهاى بسیار بى اساس و نشانه عدم احاطه گوینده این سخن بر احادیث اسلامى است زیرا خمس در غیر غنائم جنگى، هم در روایات اهل تسنّن وارد شده است و هم در روایات شیعه. در روایات موجود اهل تسنّن فقط به چند قسمت از موارد خمس اشاره کرده در حالى که در روایات شیعه به همه آنها اشاره شده است.
به قسمتى از روایات اهل تسنّن که صریحاً خمس را در غیر مورد غنیمت جنگی نیز اثبات مىکند اشاره مىکنیم.
این روایات از منابع معروف اهل تسنّن که مورد قبول همه آنها است انتخاب شده است.
الف: در «سنن بیهقى» از ابوهریره نقل شده که پیغمبر فرمود: «فى الرّکاز الخمس قیل و ما الرّکاز یا رسول اللّه؟ قال الذّهب و الفضّة الّذى خلقه اللّه فى الارض یوم خلقت؛ در رکاز خمس است، کسى از حاضران گفت: منظور از رکاز چیست؟ پیامبر فرمود:" معادن طلا و نقره است که خداوند در زمین از روز نخست آفریده است."» (سنن بیهقی جلد 4 ص 152)
رکاز بر وزن کتاب، در لغت به معنى هرگونه مالى است که در زمین مرتکز بوده باشد؛ و به همین دلیل به همه معادن رکاز گفته مىشود؛ و نیز به گنجها و اموال نهفتهاى که از پیشینیان در زیر زمین باقى مانده، رکاز گفته مىشود؛ و این که ملاحظه مىکنیم در حدیث فوق تنها به معادن طلا و نقره تفسیر شده، در حقیقت از قبیل بیان یک مصداق روشن است نه این که منحصر به آن بوده باشد.
ب: در حدیثى از «انس بن مالک» نقل شده که در خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله در راهى حرکت مىکردیم، یکى از دوستان ما وارد ویرانهاى شد ... و در آن ویرانه گنجى از طلا یافت ... آن را وزن کردند در حدود دویست درهم بود، پیامبر فرمود این رکاز است و در آن خمس واجب مىشود. (سنن بیهقی جلد 4 ص 155)
ج: در صحیح مسلم از «ابوهریره» نیز نقل شده که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «فى الرّکاز الخمس» همین مضمون در صحیح بخارى نیز آمده است. (سنن بیهقی جلد 4 ص 155)
در این حدیث که از احادیث معروف میان اهل تسنّن است تصریح شده که در رکاز خمس است و رکاز همانطور که گفتیم و از ریشه اصلى آن نیز استفاده مىشود، و در بعضى کتب معتبر لغت مانند «قاموس» تصریح شده معنى وسیعى دارد که شامل مىشود هر نوع مالى که در زمین مرتکز و ذخیره باشد، اعم از معادن و گنجینههائى که از پیشینیان در زمینها مدفون مانده است؛ و به همین جهت جمعى از فقهاى اهل تسنّن، مانند «ابوحنیفه» تصریح کردهاند که در معادن خمس واجب است و نصاب زکات در آن شرط نیست. (مغنی ابن قدامه جلد 2 ص 580)
در کتاب کنز العمّال، جلد 7، صفحه 65، چنین نقل شده که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «ان لکم بطون الارض و سهولها و تلاع الاودیة و ظهورها، على ان ترعوا نباتها و تشربوا مائها على ان تؤدّوا الخمس»؛ بطون زمین و دشتها و اعماق درّهها و بیرون آنها، همه در اختیار شما است که از گیاهان آن استفاده کنید، و آب آن را بنوشید، و در برابر آن خمس آن را ادا کنید.
شک نیست که منظور از خمس در اینجا زکات گوسفندان نیست، زیرا زکات گوسفند یک پنجم نیست. بنابراین، منظور این است که از این زمینها استفاده کنید و خمس درآمد آن را بپردازید.
در کتاب «اسدالغابة» در حدیثى نقل مىکند که «مسروق ابن وائل» خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و اسلام آورد، و گفت دوست دارم افرادى را به سوى قوم من بفرستید که آنها را به اسلام دعوت کنند، و نامهاى براى آنها بنویسید شاید خداوند آنها را هدایت فرماید، پیامبر صلى الله علیه و آله دستور داد این نامه را نوشتند:
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم من محمّد رسول اللّه الى الاقیال من حضرموت باقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و الصّدقة على التیعة و لصاحبها التیمة و فى السّیوب الخمس و فى البعل العشر» (اسد الغابه جلد 3 ص 38)
به نام خداوند بخشنده مهربان، از محمّد رسول خدا به سوى رؤساى حضرموت، به آنها دستور مىدهد که نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، زکات بر حیواناتى است که در بیابان مىچرد و حیوانى که در خانه براى نیاز صاحبش نگاهدارى مىشود به زکوة گرفته نمىشود و در" سیوب" خمس واجب است و در نخلهائى که بدون احتیاج به آبیارى پرورش مىیابند واجب است" عُشر" بپردازند.» در این که منظور از «سیوب» که در آن خمس است چیست؟
در کتاب «عقد الفرید» در حدیث دیگرى مىخوانیم که پیامبر صلى الله علیه و آله نامهاى به وائل بن حجر حضرمى به اینعبارت نوشت: «مِن محمّد رسول اللّه الى الاقیال العباهلة ...» تا آنجا که فرمود: «و فى السیوب الخمس.» (عقد الفرید جلد 2 ص 48)
در پاورقى کتاب «عقد الفرید» پس از نقل حدیث فوق چنین مىخوانیم که «سیوب» جمع «سیب» به معنى اموالى است که به صورت گنجینه از زمانهاى جاهلیّت باقى مانده بود، و یا معدن است، زیرا از عطایاى الهى محسوب مىشود.
ولى در کتاب «قاموس» که از متون معروف لغت عرب است مىخوانیم که: «سیب» در اصل به معنى هرگونه بخششى است و «سیوب» به معنى «رکاز» (گنجها و معدنها) است.
اگر «سیب» را به معنى هرگونه عطا و بخششى بگیریم و منظور، عطا و بخشش الهى باشد، همه درآمدها را شامل مىشود، و طبق آن باید از همه خمس داد، و اگر به معنى خصوص معادن و گنجها بگیریم، باز ثابت مىشود که در غیر غنائم جنگى نیز خمس واجب است، و منحصر به غنائم جنگى نیست. (خمس پشتوانه استقلال بیت المال، آیت الله مکارم شیرازی)
ادامه دارد...