از تاریخ و روایات به دست میآید که در صدر اسلام، قسمتی از خمس گرفته میشد و قسمتی دیگر، با توجه به مصالحی گرفته نشد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از مسائلی که از سوی وهابیت و برخی از ناآگاهان علیه شیعه تبلیغ میشود این است که خمس مخصوص غنائم جنگی است و علمای شیعه به دروغ این مساله را به صورت گسترده مطرح کردهاند.
به همین جهت، سلسله مباحثی درباره خمس از نگاه قرآن و روایات، مطرح خواهیم کرد تا این شبهه بر طرف شود.
یکی از سؤالات درباره اخذ خمس این است که آیا در صدر اسلام، خمس اخذ میشد؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت اگر منظور از صدر اسلام زمان ائمّه علیهمالسلام باشد، جواب این است که روایات و تاریخ این مساله را اثبات میکند زیرا همانطور که از بحثهاى گذشته استفاده شد که بسیارى از ائمّه هدى علیهمالسلام در عصر خود نه تنها خمس ارباح مکاسب (درآمد انواع کسبها) را مىگرفتند، بلکه به مردم دستور مؤکّد مىدادند که در پرداخت این خمس کوتاهى نکنند، و حتّى وکلا و نمایندگان مخصوص براى جمعآورى این خمس معیّن فرموده بودند و اشخاصى مانند «علىّ بن مهزیار» و «ابوعلى بن راشد» و امثال آنها این وظیفه را به عهده داشتند.
و اگر منظور از صدر اسلام، خصوص زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیهالسلام بوده باشد، باید گفت که طبق تاریخ و روایات غیر از غنائم جنگى، از معادن و گنجها و همچنین غوص (جواهراتى که بوسیله غوّاصى از دریاها بیرون آورده مىشود) در عصر آنها خمس گرفته شده است و گواه این موضوع در سنن بیهقى نقل شده که در زمان على علیهالسلام شخصى گنجینهاى پیدا کرد و خدمت امام آمد؛ فرمود: چهار پنجم آن مال تو است و خمس آن مال ما است. (سنن بیهقی جلد 4 ص 156)
و نیز نظیر این موضوع در همان کتاب در حدیث دیگرى نقل شده است. (همان ص 157)
و همچنین در همان کتاب که از منابع معروف اهل تسنّن است از پیغمبر صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: در «رکاز» خمس است؛ پرسیدند منظور از رکاز چیست؟ فرمود طلا و نقرهاى که خداوند از روز نخست در زمین آفریده است. (همان ص 152)
در کتاب وسائل الشّیعه نیز حدیث مفصّلى در زمینه همین موضوع مربوط به عصر امام على علیهالسلام دیده مىشود که شخصى «رکازى» (معدن یا گنجینهاى) در عصر امام على علیهالسلام پیدا کرد، هنگامى که امام از آن آگاه شد به او فرمود خمس آن را بیاور و تحویل بده. (وسائل الشیعه جلد 6 باب 6 حدیث 1)
همچنین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در نامههاى خود کراراً دستور مىداد که در سیوب، خمس است، و مردم باید خمس آن را بپردازند، و همانطور که قبلًا گفتیم «سیوب» بر وزن «عیوب» جمع «سیب» بر وزن «غیب» به معنى معادن و گنجها است و بعضى احتمال دادهاند که هرگونه هدیه و بخشش و عطائى را نیز شامل مىشود و به هر صورت نتیجه مىگیریم که در غیر غنائم جنگى در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله دستور خمس داده شده بود، و پیامبر صلى الله علیه و آله در نامههاى خود آن را از مردم مطالبه مىکرد. (رک: مکاتیب الرسول، ص 309 و 405 ؛ اسد الغابه جزء 3 ص 38)
امّا این سؤال باقى ماند که آیا در عصر پیغمبر صلى الله علیه و آله و امام على علیهالسلام از ارباح مکاسب (درآمدهاى کسب و کار) نیز خمس گرفته شده است یا نه؟
در پاسخ مىگوئیم اسناد تاریخى روشنى در این زمینه درد دست نیست که خمس ارباح مکاسب را پیامبر صلى الله علیه و آله و امام على علیهالسلام گرفته باشند.
دقت شود که واقع امر چه بوده، یک بحث است و اینکه اسناد تاریخی نقل کردهاند یا نه بحث دیگری است. صرف نقل نکردن دلیل بر عدم این امر نیست. بله اگر اسناد تاریخی و روایات معتبر اثبات کند که در آن زمان خمس ارباح مکاسب گرفته نمیشد میتوان وجوهی برای آن ذکر کرد و در هر حال این موضوع هیچگونه اشکالى در زمینه این حکم ایجاد نمىکند.
زیرا گرفتن و بخشودن این مالیات اسلامى در اختیار حاکم مشروع اسلام است، هنگامى که حکومت مشروع خود را بىنیاز و یا مردم را در زحمت ببیند مىتواند آن را ببخشد ولى هنگامى که حکومت مشروع، نیاز داشته باشد و در مردم توانائى آن را ببیند مىتواند آن را بگیرد، همانطور که امامان بعد، بعضى آن را مىگرفتند و بعضى با توجّه به وضع مردم و یا وضع بیتالمال، آن را مىبخشیدند. (دقت شود)
در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و امام على علیهالسلام، غنائم فراوانى از طریق جنگها و همچنین درآمد زیادى از طریق زمینهاى خراجى که مالالاجاره آنها به بیتالمال مىریخت عاید حکومت اسلامى مىشد، رقم این غنیمتهاى جنگى گاهى بقدرى زیاد بود که خمس آن به تنهائى مىتوانست قسمت عمده مشکل مالى حکومت اسلام را بر طرف سازد.
همچنین درآمد زمینهاى خراجى نیز گاهى بقدرى زیاد بود که بیتالمال سرشار از اموال مىشد، و در این شرایط نیازى به گرفتن خمس ارباح مکاسب نبود و لذا آن را عملًا به مردم بخشیدند.
در آغاز اسلام که نیاز بیتالمال به منابع درآمد شدید بود نیز وضع مسلمانان آنچنان آشفته و پریشان و ضعیف بود که دادن خمس علاوه بر زکات، براى آنها طاقتفرسا بود، و به همین دلیل خمس گرفته نشد.
امّا در عصر ائمّه دیگر که خمس غنائم جنگى و همچنین درآمد زمینهاى خراجى به دست خلفاى غاصب مىرسید و دست امامان از آن کوتاه بود، و از سوى دیگر مردم توانائى بر پرداخت خمس همه درآمدهاى خود داشتند، امامان خمس را از آنان مطالبه مىکردند. (دقت شود)
ذکر این نکته ضروری است که مساله خمس، به عهده پیامبر و امام معصوم و در دوران غیبت امام، به عهده ولی فقیه جامع الشرایط یا مرجع تقلید جامع الشرایط است.
خلاصه این که، نگرفتن خمس از خصوص درآمد کسبها در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و على علیهالسلام هیچگونه دلیلى بر نبودن این حکم در برنامههاى احکام اسلام نیست.
ذکر این نکته نیز لازم است که از بعضى از نامههاى پیامبر صلى الله علیه و آله استفاده مىشود که از «انفال» (زمینهاى موات و مراتع و چشمهها) نیز مطالبه خمس کرده است. (نک: مکاتیب الرسول، ص 365 ؛ خمس پشتوانه استقلال بیت المال، ص 107)
ادامه دارد ...