![]() |

به گزارش خبرگزاری فارس، اسماعیل شفیعی سروستانی مدیر مسئول موسسه موعود یادداشتی را درباره تحولات منطقه و جنایات اخیر غزه نوشته که متن آن به شرح ذیل است:
شرق اسلامی شرائط ویژه ای را پشت سر می گذارد. شکی نیست که بازیگردان اصلی انچه که در این منطقه می گذرد مسلمانان ساکن درآن نیستند.
سربرآوردن ناگهانی داعش، پس از دگردیسی طالبان به القاعده و از القاعده به داعش، از یکسو (که به ناگهان منطقه وسیعی از شامات تا عراق را در بر گرفت) و هجمه وحشیانه به غزه، در سایه جام جهانی فوتبال از دیگر سو، هماهنگی دو جریان سلفی تکفیری نوخاسته درلباس داعش و صهیونیسم را برملا میسازد.
اتفاقی که پیشتر در یادداشت مفصل «ائتلاف صلیب و سلفی و صهیون» بدان پرداخته بودم.
شکی در این نیست که «داعش» با سرمایهگذاری بزرگ غرب و یهود و به منظور اجرای پروژهای بزرگ در منطقه شکل گرفت.
اعلام خلافت شام و عراق داعش، چنانکه در سایه حمایت غرب و صهیونیستها محقق شود برای همیشه دیوار محافظی به گرد رژیم اشغالگر قدس خواهد کشید.
این امر چنانچه با پروژه خاورمیانه بزرگ غرب، که هم اکنون مراحل اجراییاش را در کردستان عراق پشت سر میگذارد همراه شود، همه توان را از شرق اسلامی برای اتحاد مقدس در برابر تجاوزات صهیونیستها میگیرد.
چراغ سبز داعش به کردستان عراق و ایجاد امنیت ویژه برای آنان، پرده دیگری از همسویی داعش و اسراییل را کنار میزند. ضمن آنکه، دم خروس اتفاق برخی سازشکاران کردستان عراق و یهودیان را برملا میسازد.
هیچ پرسیدهاید چگونه است که درست در همین شرایط بحرانی عراق بخش بزرگی از سرمایههای یهودیان و توان کارشناسی اسراییل به سمت کردستان سرازیر شده و به سرعت طی توافقات و معاهدات آشکار و نهان انجام شده بر حجم مبادلات اقتصادی و سیاسی اسراییل و کردستان افزوده شده است؟
مگر جز اینست که بهترین نفت منطقه، بهترین و دست به نقدترین خریدار، یعنی رژیم اشغالگر را پیدا کرده است؟ جداسازی و آبادانی سریع کردستان عراق نه تنها بخشی از پروژه خاورمیانه بزرگ راعملیاتی میکند، در گام بعدی با شعلهور ساختن طمع کردهای سوریه و ایران بخش تکمیلی آن عملیاتی خواهد شد.
بگذریم!
سخن بنده معطوف کشف دلیل همزمانی هجمه داعش (و اعلام خلافت شام و عراق) با هجمه به غزه است.
بیشک یورش بیسابقه به غزه، دل همه مسلمانان را به درد میآورد و دیر یا زود بر آتش خفته غیرت جهان اسلام علیه اسراییل میدمد. این واقعه به معنی شعلهور شدن آتش جنگ «آرماگدون» است.
در ادبیات مسیحیان بنیادگرا (برخاسته از متون محِرف توراتی) تکلیف نهایی بشر و دستیابی به حکومت جهانی بنیاسراییلی در جنگ آرمگدون و پس از رویارویی دو جبهه یهود و حامیانش از یکسو و جهان اسلام و همپیمانانشان از دیگر سو معلوم میشود.
در واقع اشرار یهود تنها راه خلاصی خود از دست مسلمانان و دستیابی به حکومت جهانی را در واقعه آرمگدون جستجو میکنند.
حال، چنانچه از میانه یورش داعش (که خود دستپرورده غرب و صهونیسم است) و هجمه به غزه، این رویارویی مطلوب یهود اتفاق بیفتد، غرب و صهیونیستها مجال مییابند تا برای همیشه ضمن ریشهکن کردن دودمان مسلمانان مستضعف، آخرین بخش از پروژه دولت جهانی یهودی را عملیاتی کنند.
در این میان اقوامی که واجد کمترین پیوستگی با اشرار یهود هستند و با اتکا به باور مهدوی و آخرالزمانی واجد بیشترین آمادگی برای مقابله با استکبار و صهیونیسم هستند، نشانه تیر بلای ائتلاف صلیب و سلفی و صهیون واقع میشوند.
سوریه، عراق، لبنان و ایران مصادیق این گروه مقدساند.
ضمن آنکه گروه ائتلافی نامقدس (صلیبی، سلفی و صهیون) امید میورزد که مستضعفان مومن را با تحمیل فشار وادار به عکس العمل و در نتیجه ورود به جنگ آرماگدون مورد نظر یهود کند.
در سرمقاله موعود تیر ماه با عنوان «داعش و درهای گشوده جهاد» متذکر شدم که این آخرالزمان مجعول یهودی، نسبتی با موضوع ظهور امام زمان علیه السلام و نشانههای مذکور در روایات ندارد.
در این شرایط:
1- باید هوشیار بود و درمیدان دشمن بازی نکرد.
2- درتمام تحلیلهای جعلی بنیادگرایان انجیلی (درغرب و به ویژه در آمریکا) روسیه را به عنوان همپیمان با اعراب مسلمان در واقعه آرماگدون معرفی میکنند. مباد که ناخاسته برای آن تحلیل جعلی مصداق واقعی فراهم شود!
3- ضرورتاً میبایست از بروز عکسالعمل مطالعه نشده و میدانی شدید در برابر آنچه در غزه میگذرد، خودداری کرد.
4- از آنجا که مستضعفان در اضطرار شدید واقع شدهاند، میبایست در این ایام و شبها برای فرج امام زمان علیهالسلام دعا کرد، به امید آنکه از میان همین وقایع فرج برسد و شر اشرار برای همیشه از سر مسلمانان و مستضعفان کوتاه شود؛ انشاءالله.

