گروه سیاسی - رجانیوز: کار مذاکره و توافق با کدخدا به بنبست رسیده است، این را براحتی میشد از نگرانی روزهای آخر مذاکرات وین 10 فهمید، حتی اگر کسی پیگیر مذاکرات بود، این را از اخبار حوالی گفتگوهای مسقط هم میتوانست بفهمد و یا از تمدید خشک و خالی 7 ماهه توافقنامهای که قرار بود به یک توافق بلند مدت و جامع منتهی شود. اما ظاهرا آنقدر این بنبست جدی شده است که برای شکستنش، بلندگوهای وطنی کدخدا چاره را در حمله به یکی از بزرگترین دستاوردهای علمی و استراتژیک کشور یافته اند دستاوردی که دشمن برای نداشتنش حاضر شد پنج نفر از بهترین و برجستهترین دانشمندان کشور را به شهادت برساند.
به گزارش رجانیوز، صادق زیباکلام، احمدشیرزاد و هرمیداس باوند امروز در میزگردی که با هدف توجیه چرایی نادیده گرفتن فناوری هستهای در کشور برگزار شد، راه پیشرفت را در تعطیلی صنعت هستهای کشور معرفی کردند، راهی که البته چند هفته پیش جان کری نیز در گفتگویی آنرا به ایران پیشنهاد کرده بود.
بلندگوهای وطنی کدخدا با ادبیاتی مشابه از خوب بودن قرارداد ترکانمچای، به واجب بودن تعطیلی فناوری هستهای در کشور رسیدند و با ذکر این شعار که اساسا انرژی هستهای چه اهمیتی برای کشور میتواند داشته باشد، خواستار تعطیلی آن شدند.
این در حالی است که این سخنرانان که عنوان استادی سیاست، روابط خارجی و فیزیک هستهای را هم یدک میکشند، به این پرسش ساده پاسخ ندادند که اگر این فناوری تا این حد بی ارزش و بی ثمر است، چه دلیلی دارد که امریکا و کشورهای غربی، شدیدترین فشارها را برای نداشتنش بر روی ایران وارد کردهاند و حتی تروریستهایی را اجیر کردند تا بهترین دانشمندان فیزیک هستهای ما را برای توقف و عدم دستیابی به این فناوری به شهادت برسانند!؟
احمد شیرزاد، استاد فیزیک هستهای و نماینده سابق مجلس ششم در این مراسم گفت: از سال 82 که مسئله پرونده هستهای مطرح شده است به هیچ دستاوردی در این زمینه نرسیدهایم و اگر قرار بوده که مسئله هستهای ما را به سمت رشد علمی برساند هیچ سند و کار تحقیقاتی این امر را ثابت نمیکند. سوال ما این است که اگر ما بجای 10 هزار سانتریفیوژ یک عدد داشته باشیم چه فرقی میکند!؟
او حتی تلاش غرب برای تبدیل آب سنگین به آب سبک در اراک را کاملا خیرخواهانه و به نفع ایران دانسته! و گفت: رآکتور آب سنگین اراک بسیار مضر است و حادثه چرنوبیل از این دست رآکتورها را در خود داشت و حالا در طرف غربی در مذاکرات جمهوری اسلامی ایران میگوید که آب سنگین این نیروگاه را با آب سبک عوض کند و این برای ما نیز بهتر است.
در همین حال صادق زیباکلام دیگر سخنران این نشست که پیش از این برای اثبات قابل دفاع بودن توافقنامه ژنو، از توافقنامه ترکمانچای و اقدام فتحعلی شاه قاجار به عنوان یک رفتار عقلایی یاد کرده بود، در سخنان خود گفت: انرژی هستهای به ضرر ما بوده است چرا اینقدر اصرار بر ادامه این فناوری داریم!؟
حملات به فناوری هستهای کشور در حالی از سوی بلندگوهای داخلی کدخدا با شدت پیگیری میشود که هرگز این سوال مهم و جدی پاسخ داده نشده است که اگر این فناوری تا این حد بی ارزش است، علت تلاش بیوقفه برای عدم دستیابی ایران به این فناوری و همچنین شهادت بهترین دانشمندان کشور چه بوده است!؟
شاید لازم باشد پاسخ این پرسش را در تفاوت رویکرد دو استاد فیزیک دانست. آنزمان که احمد شیرزاد به عنوان استاد فیزیک دانشگاه صنعتی اصفهان، مشغول جمع آوری امضاء از همکاران مجلس خود برای نوشاندن جام زهر به رهبر انقلاب و وادادن در مقابل غرب برای تعطیلی صنعت هستهای کشور بود، استادی مومن و جوان به نام مجید شهریاری، با ایمان و عظمی بزرگ به دنبال راهی بود تا کشورش را به یکی از بزرگترین فناوریهای روز دنیا برساند.
نتیجه کار استاد اولی شد تحصن مجلس ششم و نتیجه فعالیت خالصانه استاد دومی شد دستیابی ایران به فناوری غنی سازی 20 درصد و ورود رسمی به باشگاه هستهای دنیا، دستاوری که چندی بعد موجب شد تا شهریاری بجای آنکه تیتر یک رسانههای انگلیس و امریکا بشود، به هدف اول آنها برای ترور مبدل بشود و سرانجام خونش را برای سربلندی کشورش اعطا کند.
تفاوت و پاسخ پرسش در این دو رویکرد است، وطن پرستی و خون دادن برای کشور یا دعوت کشور به وادادگی و وابستگی دائمی به بیگانگان.
ممکن است این ایام و در فاصله هفت ماهه رسیدن به توافق با کدخدا، جاده صاف کنهای داخلی با حمله به دستاوری که خونهای بزرگی پای آن ریخته شده تلاش کنند تا این فناوری بزرگ را به تعطیلی بکشانند، اما این یک تجربه تاریخی است که خط خیانت و وادادگی داخلی، با مشتی محکم از سوی همین مردم سر جای خودش خواهد نشست.