نظرات ()
رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام تأکید کردند:
اجرای اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی کشور قطعاً امکانپذیر است
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای دیدار رمضانی با مسئولان نظام، با اشاره به ماه مبارک رمضان که ماه تقوا است، به تبیین دو نوع تقوای شخصی و اجتماعی پرداختند و گفتند: تقوای شخصی در واقع آن حالت و مراقبت دائمی است که انسان را از ضربههای مهلک معنوی در امان نگه میدارد و البته در امور دنیوی او نیز تأثیرات بسیار مهمی دارد.
حضرت آیتالله خامنهای تقوای جامعه را قابل تعمیم به مسائل اجتماعی و اقتصادی دانستند و تأکید کردند: تقوای جامعه در مسائل اقتصادی، همان اقتصاد مقاومتی است که کشور را در مقابل تکانههای ناشی از حوادث جهانی یا در مقابل تیرهای زهرآگین سیاستهای معارض جهانی حفظ میکند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR این بخش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره اقتصاد مقاومتی را به صورت جداگانه و با دستهبندی زیر منتشر میکند.
اقتصاد مقاومتى، از مصادیق تقواى اجتماعى در بخش اقتصاد
در مورد مسئلهى اقتصاد من اینجور مطلب را عرض میکنم که ماه رمضان ماه تقوا است؛ تقوا چیست؟ تقوا عبارت است از آن حالت مراقبت دائمى که موجب میشود انسان به کجراهه نرود و خارهاى دامنگیر، دامن او را نگیرد. تقوا در واقع یک جوشنى است، یک زرهى است بر تن انسان باتقوا که او را از آسیب تیرهاى زهرآگین و ضربههاى مهلک معنوى محفوظ و مصون میدارد؛ البتّه فقط هم مسائل معنوى نیست. وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛ در امور دنیوى هم تقوا تأثیرات بسیار مهمّى دارد، این تقواى شخصى است. عین همین مسئله در مورد یک جامعه و یک کشور قابل طرح است. تقواى یک کشور چیست؟ تقواى یک جامعه چیست؟ یک جامعه، بخصوص اگر مثل جامعهى نظام جمهورى اسلامى آرمانهاى والّا و بلندى داشته باشد، مورد تهاجم است؛ مورد هجوم تیرهاى زهرآگین است؛ این هم تقوا لازم دارد. تقواى جامعه چیست؟ در بخشهاى مختلف تقواى اجتماعى را میتوان تعریف کرد؛ در بخش اقتصاد، تقواى جامعه عبارت است از اقتصاد مقاومتى. اگر در مورد اقتصاد میخواهیم در مقابل تکانههاى ناشى از حوادث جهانى یا در مقابل تیرهاى زهرآگین سیاستهاى معارض جهانى آسیب نبینیم، ناچاریم به اقتصاد مقاومتى رو کنیم. اقتصاد مقاومتى عامل استحکام است در مقابل آن کسانى و آن قدرتهایى که از همهى ظرفیّت اقتصادى و سیاسى و رسانهاى و امنیّتى خودشان دارند استفاده میکنند براى اینکه به این ملّت و این کشور و این نظام ضربه وارد کنند. یکى از راههایى که فعلاً پیدا کردند عبارت است از رخنه از راه اقتصاد. این هشدار را ما سالها است مطرح کردیم و گفتیم؛ مسئولین هم هر کدام به فراخور توانایىهاى خودشان تلاشهاى خوبى کردند لکن ما باید با همهى توان، با همهى ظرفیّت موضوع اقتصاد مقاومتى را در داخل دنبال کنیم؛ این میشود تقواى اجتماعى ما در زمینهى مسئلهى اقتصادى.
نقطهى کانونى اقتصاد مقاومتى: درونزایى در کنار برونگرایى
این الگو البتّه مخصوص ما نیست؛ الگوى اقتصاد مقاومتى را بعضى از کشورهاى دیگر هم براى خودشان پیشبینى کردند، انتخاب کردند، اثرش را هم دیدند. نقطهى کانونى اقتصاد مقاومتى عبارت است از درونزایى در کنار برونگرایى. درونزایى به معناى انزواطلبى تعبیر نشود؛ درونزایى با نگاه به بیرون و با گرایش به بیرون جامعه امّا تکیه به توانایى درونى و به ظرفیّت درونى که حالا مقدارى عرض خواهم کرد؛ قبلاً هم مطالب زیادى در این زمینه گفتهایم.
الگوى اقتصاد مقاومتى، الگویى مطلوب و کاملاً امکانپذیر
سیاستهاى اقتصاد مقاومتى که تنظیم شده است و ابلاغ شده است، یک امر دفعى و مندرآوردى و متّکى به نظر شخصى نیست؛ این محصول یک عقل جمعى است؛ محصول مشورتهاى طولانى است. بعد از آنکه اقتصاد مقاومتى با همین خصوصیّات ابلاغ شد و گفته شد و در رسانهها مطرح شد و دوستان و همکاران در دولت محترم فعّالیّتهایى را در این زمینه شروع کردند و تکرار کردند، از سوى بسیارى از صاحبنظران اقتصادى تأیید شد؛ بر آن تکیه کردند و این تعبیر «اقتصاد مقاومتى» وارد فرهنگ رایج اقتصادى کشور شد و در ادبیّات اقتصادى کشور جایى براى خودش باز کرده است. این نشاندهندهى صحّت و استحکام این راه است.
اقتصاد مقاومتى در مقابل مدل قدیمى دیکتهشدهى از سوى قدرتها براى کشورهاى به اصطلاح در حال توسعه یا به اصطلاح جهان سوّم است. یک مدلى را آنها - که من حالا شرح آن مدل را نمیخواهم بدهم - دیکته کردند که اگر کشورهاى جهان سوّم میخواهند به رشد اقتصادى، رونق اقتصادى و به سطح اقتصاد جهانى برسند، باید این مدل را دنبال کنند که عمدهى تکیهى آن، نگاه به بیرون با تفاصیل خودش است. این اقتصاد مقاومتى نقطهى مقابل آن است؛ این یک الگوى کاملاً مغایر با آن چیزى است که در آن مدل قدیمى تکیه میشد و تکرار میشد؛ هنوز هم گوشه و کنار کسانى از آن ذکر میکنند و یاد میکنند. [در اقتصاد مقاومتى] تکیه به ظرفیّتهاى داخلى است. ممکن است کسانى تصوّر کنند که این الگو الگوى مطلوبى است امّا در امکان آن تردید کنند. من قاطعاً عرض میکنم این الگو یک الگوى ممکن در کشور ما است؛ الگوى اقتصاد مقاومتى کاملاً امکانپذیر در شرایط کنونى کشور است.
ظرفیّتهاى کشور براى پیادهسازى اقتصاد مقاومتى
1) سرمایهى انسانى
ظرفیّتهایى که ما براى این کار داریم، ظرفیّتهاى استفاده نشدهى فراوان [از جمله]؛ یکى سرمایهى انسانى است؛ یعنى جوان تحصیلکردهى داراى تخصّص و داراى اعتماد به نفس در کشور ما فراوان است و این از برکات انقلاب اسلامى است. البتّه اگر سیاستهاى غلط موجب نشود که جامعهى ما به سمت پیرى پیش برود. فعلاً اینجور است؛ فعلاً یک رقم قابل توجّه بالایى از نیروى کار کشور بین بیست سال و چهل سالند؛ با تحصیلات خوب، با آمادگىهاى خوب ذهنى و فکرى، با روحیهى بالا، با اعتماد به نفس. ما امروز ده میلیون فارغالتّحصیل دانشگاهى داریم، بیش از چهار میلیون دانشجوى در حال تحصیل داریم که این، حدود 25 برابرِ اوّل انقلاب است. از اوّل انقلاب تا حالا، جمعیّت کشور دو برابر شده و جمعیّت دانشجو 25 برابر شده است؛ این جزو افتخارات انقلاب اسلامى است؛ این سرمایهى انسانى است؛ این یک فرصت بسیار بزرگ است.
2) جایگاه اقتصادى کشور
ظرفیّت دیگر، جایگاه اقتصادى کشور ما است. طبق آمارهاى رسمى جهانى، رتبهى بیستم در اقتصاد دنیا متعلّق به جمهورى اسلامى است؛ ما در رتبهى بیستم قرار داریم و ظرفیّت لازم براى رسیدن به رتبهى دوازدهم را هم داریم؛ چون هنوز ظرفیّتهاى استفاده نشده در کشور زیاد است؛ منابع طبیعى داریم، نفت داریم، در نفت و گاز، رتبهى اوّل جهانیم؛ مجموع نفت و گاز ما از همهى کشورهاى جهان بیشتر است؛ معادن فراوان دیگرى هم داریم.
3) موقعیّت ممتاز جغرافیایى
ظرفیّت دیگر، موقعیّت جغرافیایى ممتاز کشور است؛ در جغرافیاى منطقه و جهان، ما نقطهى اتّصال شمال به جنوب و شرق به غربیم که این براى مسئلهى ترانزیت، براى حملونقل انرژى و کالا و غیره داراى اهمّیّت بسیار فوقالعادهاى است.
4) همسایگى با پانزده کشور و داشتن یک بازار نزدیک
ظرفیّت دیگر، همسایگى با پانزده کشور است با 370 میلیون جمعیّت؛ یعنى یک بازار دَمِ دست، بدون نیاز به طىّ راههاى طولانى.
5) بازار داخلى
ظرفیّت دیگر، بازار داخلى هفتاد میلیونى است که اگر ما همین بازار داخلى را منعطف بکنیم به تولید ملّى و تولید داخلى، وضع تولید دگرگون خواهد شد.
6) وجود زیرساختهاى اساسى
ظرفیّت دیگر، وجود زیرساختهاى اساسى است در انرژى، در حملونقل ریلى و جادّهاى و هوایى، در ارتباطات، در مراکز بازرگانى، در نیروگاهها، در سد؛ اینها زیرساختهایى است که در طول این سالها با همّت دولتها و همّت مردم و کمک مردم بهوجود آمده است و امروز در اختیار ما است.
7) تجربههاى مدیریّتى متراکم
علاوهى بر همهى اینها، تجربههاى مدیریّتى متراکم [است] که خود این تجربهها کمک کرده است به اینکه ما در سالهاى اخیر، رشد صادرات غیر نفتى داشته باشیم؛ همینطور که رئیس جمهور محترم آمار سال 93 را دادند، و سالهاى قبل [از آن ]هم رشد صادرات غیر نفتى در کشور محسوس بوده است که این یک الگو است.
این ظرفیّتها در کشور وجود دارد و البتّه اینها بخشى از ظرفیّتها است. صاحبنظرانى که با ما مىنشینند و صحبت میکنند و گاهى گزارش مینویسند براى من، یک فهرست طولانى از ظرفیّتهاى موجودى که براى اقتصاد کشور میتواند مفید باشد ارائه میکنند و همهى اینها درست است؛ از این ظرفیّتها بایستى استفاده کرد.
مسئلهى کنونى کشور، دنبال نکردنِ شایستهى حرفها و طرحهاى درست در عمل
مسئلهى کنونى کشور ما این نیست که ما طرح نداریم، حرفِ درست نداریم؛ مسئلهى ما این است که حرف درست و طرح درست را آنچنانکه شایسته است دنبال نمیکنیم؛ این اساس مسئله است. در محیطهاى نخبگانى هم این معنا تکرار میشود که مشکل جمهورى اسلامى، مشکلِ نداشتنِ حرف درست نیست؛ حرف درست، زیاد زده میشود؛ مشکل این است که ما این حرفهاى درست را بایستى در عمل آنچنان دنبال کنیم که به نتایج آن دسترسى پیدا کنیم؛ نتایج آن را بالعیان و بالمشاهده ببینیم.
چالشهاى پیش روى اقتصاد مقاومتى
1) سطحى نگریستن به مسئله
خب، چالشهایى وجود دارد؛ این چالشها اصطکاک بهوجود مىآورد؛ اصطکاک، فرسایش و ساییدگى بهوجود مىآورد، مشکل ایجاد میکند. این چالشها را بایستى علاج کرد.
یکى از چالشها چالشهاى درونى خود ما است: ساده و سطحى نگریستن به مسئله؛ به برخى از کارهایى که میکنیم، دل خوش کنیم و عمق مسئله را درنیابیم.
2) سهلانگارى در عمل
مباحث لفظى و محفلى و روشنفکرى کار را پیش نمیبرد؛ حرکت و اقدام لازم است. سهلانگارى در عمل، چالشِ بزرگ ما است. گاهى نتیجهگیرىها و استنتاجها کوتاهمدّت نیست، طولانى است و این بعضىها را سرخورده میکند. این یکى از چالشها است. کارهاى بزرگ ممکن است گاهى در طول یک نسل به دست بیاید؛ باید دنبال کرد، باید حرکت کرد. خیلى از کارها هست که ما اگر دهسال پیش، پانزدهسال پیش این کارها را شروع میکردیم، امروز به نتایجى رسیده بودیم. خیلى از کارها هست که از دهسال پیش، پانزدهسال پیش شروع کردیم و امروز نتایجش را داریم مىبینیم. آنروزى که در دانشگاههاى گوناگون راجع به نهضت علمى در کشور حرفهایى زده شد، با جمعهاى مختلف گفته شد، کسى تصوّر نمیکرد که این حرکت علمى که در این ده پانزدهسال بهوجود آمده است بهوجود بیاید امّا بهوجود آمد؛ اساتید ما، دانشمندان ما، دانشگاههاى ما، جوانان بااستعداد ما همّت کردند. ما امروز در مقایسهى با دوازده سیزده سال قبل، از لحاظ علمى حرکت مهمّى انجام دادیم و پیشرفت چشمگیر و بعضاً خیرهکنندهاى در بعضى از زمینهها داریم. کار را امروز شروع کنیم، پانزدهسال دیگر، بیستسال دیگر نتیجهى آن را بگیریم.
3) انتخاب راههاى آسان ولى مهلک
یکى از چالشهاى ما راههاى موازى و آسان ولى مهلک [است]؛ این یکى از چالشهاى ما است. بنده فراموش نمیکنم زمان ریاستجمهورى خودم - صحبتِ 25 سال [قبل] است - براى واردات یک کالاى مورد نیاز جامعه، که ما با زحمت زیاد آن را از اروپایىها میگرفتیم، آفریقایىها همان کالا را داشتند، خوبش را هم داشتند، [امّا] دوستان دستاندرکار آماده نبودند. توصیه شد، تأکید شد، در جلسه که نشستیم، تأیید هم کردند، تصدیق هم کردند، منتها سخت بود؛ کار با اروپا آسانتر بود. راه موازىِ آسان امّا درعینحال مضر، که انسان را در تنگنا نگه میدارد، دوستانِ انسان را ضعیف میکند، دشمنان انسان را قوى میکند و زمام اختیارِ امرى را در داخل کشور به دستِ کسانى که در دل با ما دشمنند قرار میدهد.
4) دست برداشتن از اصول و مبانى اعتقادى نظام
یکى از چالشها این است که کسى تصوّر کند که ما اگر از مبانى اعتقادى خود، مبانى اعتقادى نظام جمهورى اسلامى دست برداریم، راهها باز خواهد شد و دروازههاى بسته گشوده خواهد شد که این خطاى بسیار بزرگ و اساسى است. البتّه برادران ما در دولت خدمتگزار با اعتقاد عمل میکنند؛ واقعاً معتقد به انقلاب، معتقد به مبانى انقلاب، معتقد به اصول انقلابند؛ از اینها ما گلهاى نداریم، لکن در مجموعهى دستاندرکاران ما کسانى هستند که تصوّر میکنند اگر از برخى از اصول خود و مبانى خود کوتاه بیاییم، خیلى از درهاى بسته به روى ما گشوده خواهد شد؛ درحالىکه اینجور نیست؛ این خطاى بزرگى است و ما نتایج این خطا را در برخى از کشورهاى دیگر - که نمیخواهم اسم بیاورم - در همین دورهى چندسالهى اخیر مشاهده کردیم. راه پیشرفت، ایستادگى است؛ پافشارى بر مبانى است.
5) عدم باور به تحمّل و مقاومت مردم
یکى از چالشها هم این است که کسى تصّور کند که مردم تحمّل نمیکنند؛ نه، مردم مشکلات را تحمّل کردهاند. اگر حقیقتاً براى مردم بدرستى تبیین بشود، با صداقت لازم حقایق امور براى مردم بیان بشود، مردم ما مردم وفادارىاند؛ مىایستند، مقاومت میکنند.
6) تردید در توانایىهاى درونى کشور
یکى از چالشها، تردید در توانایىهاى درونى است؛ [اینکه] به جوان دانشمند خودمان اعتماد نکنیم، به مجموعههاى مردمى و غیر دولتى در امور اقتصادى اعتماد نکنیم، یکى از چالشها است. بایستى اعتماد کرد، بایستى مردم را وارد جریان عظیم اقتصادى کشور کرد.
کارهاى لازم در زمینهى مسائل اقتصاد مقاومتى
بالاخره آنچه ما لازم است در زمینهى مسائل مربوط به اقتصاد مقاومتى انجام بدهیم، یکى عزم راسخ است؛ بایستى با عزم جدّى دنبال این باشیم که اقتصاد مقاومتى را به معناى واقعى کلمه در داخل تحقّق ببخشیم؛ [همچنین] پرهیز از سهلانگارى، پرهیز از راحتطلبى و تکیهى بر مدیریّتهاى جهادى؛ مدیریّت جهادى که بنده سال گذشته مطرح کردم و تأکید هم کردم که این مربوط به امسال نیست، مربوط به همیشه است؛ ما احتیاج داریم به مدیریّت جهادى. در سالهاى اوّل انقلاب، در دوران جنگ و در طول این سى و چند سال، هرجا به مدیریّت جهادى تکیه کردیم، موفّق شدیم. مدیریّت جهادى ممکن است یک وقتهایى پِرت هم داشته باشد امّا پیشرفت خواهد داشت و کار را پیش خواهد برد. تکیهى به قدرت الهى، توکّل به خداى متعال، کار را با تدبیر و عقلانیّت امّا با عزم راسخ، بدون تردید و بدون ترس از جوانب پیش بردن؛ این مدیریّت جهادى است. البتّه ترویج دائمىِ فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتى هم لازم است؛ همه، هم صداوسیما، هم مسئولین مطبوعات و رسانهها، هم مسئولین دولتى، مسئولین قوّهى مقنّنه، ائمّهى جمعهى سراسر کشور و هر کسى که منبرى دارد و میتواند با مردم حرف بزند، فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتى، ازجمله صرفهجویى را، ازجمله مصرف تولیدات داخلى را باید ترویج کند. البتّه در مورد صرفهجویى و همچنین در مورد مصرف تولیدات داخلى، خطاب عمده به مسئولین کشور است، چون یکى از مهمترین مصرفکنندگان کشور، خود دولت است؛ دولت اصرار داشته باشد و خود را موظّف و مقیّد بداند که از تولیدات داخلى استفاده کند؛ حتّى با مقدارى اغماض؛ عیبى ندارد. گاهى میگویند فلان چیز، کیفیّت خارجى را ندارد؛ اشکال ندارد؛ اگر میخواهیم کیفیّت پیدا کند، باید کمکش کنیم. [اگر] کمک بکنیم، کیفیّتش هم بالا خواهد رفت والّا روبهروز تنزّل پیدا خواهد کرد. مقابلهى جدّى با واردات بىمنطق، یکى از کارهاى لازم است؛ مقابلهى جدّى با قاچاق، یکى از کارهاى لازم است؛ پرداختن به کارگاههاى تولیدى کوچک و متوسّط - که من امسال، اوّل سال هم روى این تکیه کردم یکى از کارهاى بسیار لازم است؛ بازنگرى در سیاستهاى پولى و فعّالیّتهاى نظام بانکى کشور، که به این هم من اوّل سال اشاره کردم و صاحبنظران و دلسوزان، در این زمینه حرفهاى مهمّى دارند که باید این حرفها شنیده شود و به آنها توجّه بشود. اینها کارهایى است که بایستى انجام بدهیم.
همدلى و همزبانى، شرط اصلى تحقّق کارها
البتّه شرط اصلى تحقّق اینها هم همین همدلى و همزبانى و همین انسجامى است که رئیسجمهور محترم بیان کردند؛ باید دولت را کمک کرد، باید مسئولین را کمک کرد، [چون] اینها وسط میدانند. از تعارضهاى زائد و حاشیهسازىهاى زائد باید پرهیز بشود؛ حاشیهسازى از هرطرفى غیر مقبول و نامطلوب است. همه کمک کنند و این حرکت عظیم انشاءالله به نتیجه برسد. این عرض ما در زمینهى مسائل اقتصاد. اعتقاد بنده این است که ما میتوانیم در زمینهى اقتصاد کارهاى بزرگى را انجام بدهیم و امیدوار باشیم که انشاءالله از این گذرگاه دشوار عبور خواهیم کرد.
حضرت آیتالله خامنهای تقوای جامعه را قابل تعمیم به مسائل اجتماعی و اقتصادی دانستند و تأکید کردند: تقوای جامعه در مسائل اقتصادی، همان اقتصاد مقاومتی است که کشور را در مقابل تکانههای ناشی از حوادث جهانی یا در مقابل تیرهای زهرآگین سیاستهای معارض جهانی حفظ میکند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR این بخش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره اقتصاد مقاومتی را به صورت جداگانه و با دستهبندی زیر منتشر میکند.
اقتصاد مقاومتى، از مصادیق تقواى اجتماعى در بخش اقتصاد
در مورد مسئلهى اقتصاد من اینجور مطلب را عرض میکنم که ماه رمضان ماه تقوا است؛ تقوا چیست؟ تقوا عبارت است از آن حالت مراقبت دائمى که موجب میشود انسان به کجراهه نرود و خارهاى دامنگیر، دامن او را نگیرد. تقوا در واقع یک جوشنى است، یک زرهى است بر تن انسان باتقوا که او را از آسیب تیرهاى زهرآگین و ضربههاى مهلک معنوى محفوظ و مصون میدارد؛ البتّه فقط هم مسائل معنوى نیست. وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛ در امور دنیوى هم تقوا تأثیرات بسیار مهمّى دارد، این تقواى شخصى است. عین همین مسئله در مورد یک جامعه و یک کشور قابل طرح است. تقواى یک کشور چیست؟ تقواى یک جامعه چیست؟ یک جامعه، بخصوص اگر مثل جامعهى نظام جمهورى اسلامى آرمانهاى والّا و بلندى داشته باشد، مورد تهاجم است؛ مورد هجوم تیرهاى زهرآگین است؛ این هم تقوا لازم دارد. تقواى جامعه چیست؟ در بخشهاى مختلف تقواى اجتماعى را میتوان تعریف کرد؛ در بخش اقتصاد، تقواى جامعه عبارت است از اقتصاد مقاومتى. اگر در مورد اقتصاد میخواهیم در مقابل تکانههاى ناشى از حوادث جهانى یا در مقابل تیرهاى زهرآگین سیاستهاى معارض جهانى آسیب نبینیم، ناچاریم به اقتصاد مقاومتى رو کنیم. اقتصاد مقاومتى عامل استحکام است در مقابل آن کسانى و آن قدرتهایى که از همهى ظرفیّت اقتصادى و سیاسى و رسانهاى و امنیّتى خودشان دارند استفاده میکنند براى اینکه به این ملّت و این کشور و این نظام ضربه وارد کنند. یکى از راههایى که فعلاً پیدا کردند عبارت است از رخنه از راه اقتصاد. این هشدار را ما سالها است مطرح کردیم و گفتیم؛ مسئولین هم هر کدام به فراخور توانایىهاى خودشان تلاشهاى خوبى کردند لکن ما باید با همهى توان، با همهى ظرفیّت موضوع اقتصاد مقاومتى را در داخل دنبال کنیم؛ این میشود تقواى اجتماعى ما در زمینهى مسئلهى اقتصادى.
نقطهى کانونى اقتصاد مقاومتى: درونزایى در کنار برونگرایى
این الگو البتّه مخصوص ما نیست؛ الگوى اقتصاد مقاومتى را بعضى از کشورهاى دیگر هم براى خودشان پیشبینى کردند، انتخاب کردند، اثرش را هم دیدند. نقطهى کانونى اقتصاد مقاومتى عبارت است از درونزایى در کنار برونگرایى. درونزایى به معناى انزواطلبى تعبیر نشود؛ درونزایى با نگاه به بیرون و با گرایش به بیرون جامعه امّا تکیه به توانایى درونى و به ظرفیّت درونى که حالا مقدارى عرض خواهم کرد؛ قبلاً هم مطالب زیادى در این زمینه گفتهایم.
الگوى اقتصاد مقاومتى، الگویى مطلوب و کاملاً امکانپذیر
سیاستهاى اقتصاد مقاومتى که تنظیم شده است و ابلاغ شده است، یک امر دفعى و مندرآوردى و متّکى به نظر شخصى نیست؛ این محصول یک عقل جمعى است؛ محصول مشورتهاى طولانى است. بعد از آنکه اقتصاد مقاومتى با همین خصوصیّات ابلاغ شد و گفته شد و در رسانهها مطرح شد و دوستان و همکاران در دولت محترم فعّالیّتهایى را در این زمینه شروع کردند و تکرار کردند، از سوى بسیارى از صاحبنظران اقتصادى تأیید شد؛ بر آن تکیه کردند و این تعبیر «اقتصاد مقاومتى» وارد فرهنگ رایج اقتصادى کشور شد و در ادبیّات اقتصادى کشور جایى براى خودش باز کرده است. این نشاندهندهى صحّت و استحکام این راه است.
اقتصاد مقاومتى در مقابل مدل قدیمى دیکتهشدهى از سوى قدرتها براى کشورهاى به اصطلاح در حال توسعه یا به اصطلاح جهان سوّم است. یک مدلى را آنها - که من حالا شرح آن مدل را نمیخواهم بدهم - دیکته کردند که اگر کشورهاى جهان سوّم میخواهند به رشد اقتصادى، رونق اقتصادى و به سطح اقتصاد جهانى برسند، باید این مدل را دنبال کنند که عمدهى تکیهى آن، نگاه به بیرون با تفاصیل خودش است. این اقتصاد مقاومتى نقطهى مقابل آن است؛ این یک الگوى کاملاً مغایر با آن چیزى است که در آن مدل قدیمى تکیه میشد و تکرار میشد؛ هنوز هم گوشه و کنار کسانى از آن ذکر میکنند و یاد میکنند. [در اقتصاد مقاومتى] تکیه به ظرفیّتهاى داخلى است. ممکن است کسانى تصوّر کنند که این الگو الگوى مطلوبى است امّا در امکان آن تردید کنند. من قاطعاً عرض میکنم این الگو یک الگوى ممکن در کشور ما است؛ الگوى اقتصاد مقاومتى کاملاً امکانپذیر در شرایط کنونى کشور است.
ظرفیّتهاى کشور براى پیادهسازى اقتصاد مقاومتى
1) سرمایهى انسانى
ظرفیّتهایى که ما براى این کار داریم، ظرفیّتهاى استفاده نشدهى فراوان [از جمله]؛ یکى سرمایهى انسانى است؛ یعنى جوان تحصیلکردهى داراى تخصّص و داراى اعتماد به نفس در کشور ما فراوان است و این از برکات انقلاب اسلامى است. البتّه اگر سیاستهاى غلط موجب نشود که جامعهى ما به سمت پیرى پیش برود. فعلاً اینجور است؛ فعلاً یک رقم قابل توجّه بالایى از نیروى کار کشور بین بیست سال و چهل سالند؛ با تحصیلات خوب، با آمادگىهاى خوب ذهنى و فکرى، با روحیهى بالا، با اعتماد به نفس. ما امروز ده میلیون فارغالتّحصیل دانشگاهى داریم، بیش از چهار میلیون دانشجوى در حال تحصیل داریم که این، حدود 25 برابرِ اوّل انقلاب است. از اوّل انقلاب تا حالا، جمعیّت کشور دو برابر شده و جمعیّت دانشجو 25 برابر شده است؛ این جزو افتخارات انقلاب اسلامى است؛ این سرمایهى انسانى است؛ این یک فرصت بسیار بزرگ است.
2) جایگاه اقتصادى کشور
ظرفیّت دیگر، جایگاه اقتصادى کشور ما است. طبق آمارهاى رسمى جهانى، رتبهى بیستم در اقتصاد دنیا متعلّق به جمهورى اسلامى است؛ ما در رتبهى بیستم قرار داریم و ظرفیّت لازم براى رسیدن به رتبهى دوازدهم را هم داریم؛ چون هنوز ظرفیّتهاى استفاده نشده در کشور زیاد است؛ منابع طبیعى داریم، نفت داریم، در نفت و گاز، رتبهى اوّل جهانیم؛ مجموع نفت و گاز ما از همهى کشورهاى جهان بیشتر است؛ معادن فراوان دیگرى هم داریم.
3) موقعیّت ممتاز جغرافیایى
ظرفیّت دیگر، موقعیّت جغرافیایى ممتاز کشور است؛ در جغرافیاى منطقه و جهان، ما نقطهى اتّصال شمال به جنوب و شرق به غربیم که این براى مسئلهى ترانزیت، براى حملونقل انرژى و کالا و غیره داراى اهمّیّت بسیار فوقالعادهاى است.
4) همسایگى با پانزده کشور و داشتن یک بازار نزدیک
ظرفیّت دیگر، همسایگى با پانزده کشور است با 370 میلیون جمعیّت؛ یعنى یک بازار دَمِ دست، بدون نیاز به طىّ راههاى طولانى.
5) بازار داخلى
ظرفیّت دیگر، بازار داخلى هفتاد میلیونى است که اگر ما همین بازار داخلى را منعطف بکنیم به تولید ملّى و تولید داخلى، وضع تولید دگرگون خواهد شد.
6) وجود زیرساختهاى اساسى
ظرفیّت دیگر، وجود زیرساختهاى اساسى است در انرژى، در حملونقل ریلى و جادّهاى و هوایى، در ارتباطات، در مراکز بازرگانى، در نیروگاهها، در سد؛ اینها زیرساختهایى است که در طول این سالها با همّت دولتها و همّت مردم و کمک مردم بهوجود آمده است و امروز در اختیار ما است.
7) تجربههاى مدیریّتى متراکم
علاوهى بر همهى اینها، تجربههاى مدیریّتى متراکم [است] که خود این تجربهها کمک کرده است به اینکه ما در سالهاى اخیر، رشد صادرات غیر نفتى داشته باشیم؛ همینطور که رئیس جمهور محترم آمار سال 93 را دادند، و سالهاى قبل [از آن ]هم رشد صادرات غیر نفتى در کشور محسوس بوده است که این یک الگو است.
این ظرفیّتها در کشور وجود دارد و البتّه اینها بخشى از ظرفیّتها است. صاحبنظرانى که با ما مىنشینند و صحبت میکنند و گاهى گزارش مینویسند براى من، یک فهرست طولانى از ظرفیّتهاى موجودى که براى اقتصاد کشور میتواند مفید باشد ارائه میکنند و همهى اینها درست است؛ از این ظرفیّتها بایستى استفاده کرد.
مسئلهى کنونى کشور، دنبال نکردنِ شایستهى حرفها و طرحهاى درست در عمل
مسئلهى کنونى کشور ما این نیست که ما طرح نداریم، حرفِ درست نداریم؛ مسئلهى ما این است که حرف درست و طرح درست را آنچنانکه شایسته است دنبال نمیکنیم؛ این اساس مسئله است. در محیطهاى نخبگانى هم این معنا تکرار میشود که مشکل جمهورى اسلامى، مشکلِ نداشتنِ حرف درست نیست؛ حرف درست، زیاد زده میشود؛ مشکل این است که ما این حرفهاى درست را بایستى در عمل آنچنان دنبال کنیم که به نتایج آن دسترسى پیدا کنیم؛ نتایج آن را بالعیان و بالمشاهده ببینیم.
چالشهاى پیش روى اقتصاد مقاومتى
1) سطحى نگریستن به مسئله
خب، چالشهایى وجود دارد؛ این چالشها اصطکاک بهوجود مىآورد؛ اصطکاک، فرسایش و ساییدگى بهوجود مىآورد، مشکل ایجاد میکند. این چالشها را بایستى علاج کرد.
یکى از چالشها چالشهاى درونى خود ما است: ساده و سطحى نگریستن به مسئله؛ به برخى از کارهایى که میکنیم، دل خوش کنیم و عمق مسئله را درنیابیم.
2) سهلانگارى در عمل
مباحث لفظى و محفلى و روشنفکرى کار را پیش نمیبرد؛ حرکت و اقدام لازم است. سهلانگارى در عمل، چالشِ بزرگ ما است. گاهى نتیجهگیرىها و استنتاجها کوتاهمدّت نیست، طولانى است و این بعضىها را سرخورده میکند. این یکى از چالشها است. کارهاى بزرگ ممکن است گاهى در طول یک نسل به دست بیاید؛ باید دنبال کرد، باید حرکت کرد. خیلى از کارها هست که ما اگر دهسال پیش، پانزدهسال پیش این کارها را شروع میکردیم، امروز به نتایجى رسیده بودیم. خیلى از کارها هست که از دهسال پیش، پانزدهسال پیش شروع کردیم و امروز نتایجش را داریم مىبینیم. آنروزى که در دانشگاههاى گوناگون راجع به نهضت علمى در کشور حرفهایى زده شد، با جمعهاى مختلف گفته شد، کسى تصوّر نمیکرد که این حرکت علمى که در این ده پانزدهسال بهوجود آمده است بهوجود بیاید امّا بهوجود آمد؛ اساتید ما، دانشمندان ما، دانشگاههاى ما، جوانان بااستعداد ما همّت کردند. ما امروز در مقایسهى با دوازده سیزده سال قبل، از لحاظ علمى حرکت مهمّى انجام دادیم و پیشرفت چشمگیر و بعضاً خیرهکنندهاى در بعضى از زمینهها داریم. کار را امروز شروع کنیم، پانزدهسال دیگر، بیستسال دیگر نتیجهى آن را بگیریم.
3) انتخاب راههاى آسان ولى مهلک
یکى از چالشهاى ما راههاى موازى و آسان ولى مهلک [است]؛ این یکى از چالشهاى ما است. بنده فراموش نمیکنم زمان ریاستجمهورى خودم - صحبتِ 25 سال [قبل] است - براى واردات یک کالاى مورد نیاز جامعه، که ما با زحمت زیاد آن را از اروپایىها میگرفتیم، آفریقایىها همان کالا را داشتند، خوبش را هم داشتند، [امّا] دوستان دستاندرکار آماده نبودند. توصیه شد، تأکید شد، در جلسه که نشستیم، تأیید هم کردند، تصدیق هم کردند، منتها سخت بود؛ کار با اروپا آسانتر بود. راه موازىِ آسان امّا درعینحال مضر، که انسان را در تنگنا نگه میدارد، دوستانِ انسان را ضعیف میکند، دشمنان انسان را قوى میکند و زمام اختیارِ امرى را در داخل کشور به دستِ کسانى که در دل با ما دشمنند قرار میدهد.
4) دست برداشتن از اصول و مبانى اعتقادى نظام
یکى از چالشها این است که کسى تصوّر کند که ما اگر از مبانى اعتقادى خود، مبانى اعتقادى نظام جمهورى اسلامى دست برداریم، راهها باز خواهد شد و دروازههاى بسته گشوده خواهد شد که این خطاى بسیار بزرگ و اساسى است. البتّه برادران ما در دولت خدمتگزار با اعتقاد عمل میکنند؛ واقعاً معتقد به انقلاب، معتقد به مبانى انقلاب، معتقد به اصول انقلابند؛ از اینها ما گلهاى نداریم، لکن در مجموعهى دستاندرکاران ما کسانى هستند که تصوّر میکنند اگر از برخى از اصول خود و مبانى خود کوتاه بیاییم، خیلى از درهاى بسته به روى ما گشوده خواهد شد؛ درحالىکه اینجور نیست؛ این خطاى بزرگى است و ما نتایج این خطا را در برخى از کشورهاى دیگر - که نمیخواهم اسم بیاورم - در همین دورهى چندسالهى اخیر مشاهده کردیم. راه پیشرفت، ایستادگى است؛ پافشارى بر مبانى است.
5) عدم باور به تحمّل و مقاومت مردم
یکى از چالشها هم این است که کسى تصّور کند که مردم تحمّل نمیکنند؛ نه، مردم مشکلات را تحمّل کردهاند. اگر حقیقتاً براى مردم بدرستى تبیین بشود، با صداقت لازم حقایق امور براى مردم بیان بشود، مردم ما مردم وفادارىاند؛ مىایستند، مقاومت میکنند.
6) تردید در توانایىهاى درونى کشور
یکى از چالشها، تردید در توانایىهاى درونى است؛ [اینکه] به جوان دانشمند خودمان اعتماد نکنیم، به مجموعههاى مردمى و غیر دولتى در امور اقتصادى اعتماد نکنیم، یکى از چالشها است. بایستى اعتماد کرد، بایستى مردم را وارد جریان عظیم اقتصادى کشور کرد.
کارهاى لازم در زمینهى مسائل اقتصاد مقاومتى
بالاخره آنچه ما لازم است در زمینهى مسائل مربوط به اقتصاد مقاومتى انجام بدهیم، یکى عزم راسخ است؛ بایستى با عزم جدّى دنبال این باشیم که اقتصاد مقاومتى را به معناى واقعى کلمه در داخل تحقّق ببخشیم؛ [همچنین] پرهیز از سهلانگارى، پرهیز از راحتطلبى و تکیهى بر مدیریّتهاى جهادى؛ مدیریّت جهادى که بنده سال گذشته مطرح کردم و تأکید هم کردم که این مربوط به امسال نیست، مربوط به همیشه است؛ ما احتیاج داریم به مدیریّت جهادى. در سالهاى اوّل انقلاب، در دوران جنگ و در طول این سى و چند سال، هرجا به مدیریّت جهادى تکیه کردیم، موفّق شدیم. مدیریّت جهادى ممکن است یک وقتهایى پِرت هم داشته باشد امّا پیشرفت خواهد داشت و کار را پیش خواهد برد. تکیهى به قدرت الهى، توکّل به خداى متعال، کار را با تدبیر و عقلانیّت امّا با عزم راسخ، بدون تردید و بدون ترس از جوانب پیش بردن؛ این مدیریّت جهادى است. البتّه ترویج دائمىِ فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتى هم لازم است؛ همه، هم صداوسیما، هم مسئولین مطبوعات و رسانهها، هم مسئولین دولتى، مسئولین قوّهى مقنّنه، ائمّهى جمعهى سراسر کشور و هر کسى که منبرى دارد و میتواند با مردم حرف بزند، فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتى، ازجمله صرفهجویى را، ازجمله مصرف تولیدات داخلى را باید ترویج کند. البتّه در مورد صرفهجویى و همچنین در مورد مصرف تولیدات داخلى، خطاب عمده به مسئولین کشور است، چون یکى از مهمترین مصرفکنندگان کشور، خود دولت است؛ دولت اصرار داشته باشد و خود را موظّف و مقیّد بداند که از تولیدات داخلى استفاده کند؛ حتّى با مقدارى اغماض؛ عیبى ندارد. گاهى میگویند فلان چیز، کیفیّت خارجى را ندارد؛ اشکال ندارد؛ اگر میخواهیم کیفیّت پیدا کند، باید کمکش کنیم. [اگر] کمک بکنیم، کیفیّتش هم بالا خواهد رفت والّا روبهروز تنزّل پیدا خواهد کرد. مقابلهى جدّى با واردات بىمنطق، یکى از کارهاى لازم است؛ مقابلهى جدّى با قاچاق، یکى از کارهاى لازم است؛ پرداختن به کارگاههاى تولیدى کوچک و متوسّط - که من امسال، اوّل سال هم روى این تکیه کردم یکى از کارهاى بسیار لازم است؛ بازنگرى در سیاستهاى پولى و فعّالیّتهاى نظام بانکى کشور، که به این هم من اوّل سال اشاره کردم و صاحبنظران و دلسوزان، در این زمینه حرفهاى مهمّى دارند که باید این حرفها شنیده شود و به آنها توجّه بشود. اینها کارهایى است که بایستى انجام بدهیم.
همدلى و همزبانى، شرط اصلى تحقّق کارها
البتّه شرط اصلى تحقّق اینها هم همین همدلى و همزبانى و همین انسجامى است که رئیسجمهور محترم بیان کردند؛ باید دولت را کمک کرد، باید مسئولین را کمک کرد، [چون] اینها وسط میدانند. از تعارضهاى زائد و حاشیهسازىهاى زائد باید پرهیز بشود؛ حاشیهسازى از هرطرفى غیر مقبول و نامطلوب است. همه کمک کنند و این حرکت عظیم انشاءالله به نتیجه برسد. این عرض ما در زمینهى مسائل اقتصاد. اعتقاد بنده این است که ما میتوانیم در زمینهى اقتصاد کارهاى بزرگى را انجام بدهیم و امیدوار باشیم که انشاءالله از این گذرگاه دشوار عبور خواهیم کرد.
نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 94/4/3
زمان : 7:57 عصر