سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

کامنت فواد/ افتخاری که ایران در دوران احمدی نژاد از آن برخوردار
نظرات ()


کامنت فواد/ افتخاری که ایران در دوران احمدی نژاد از آن برخوردار بود نوع دیگر و جور دیگر بوددولت بهار: من به سوابق دیدارها در دویست سال پیش و ماجراها و داستان های مسخره ای که از آنها یاد می شود کاری ندارم اما همین انرژی اتمی که امروز اینطوری آنرا فشل کردند و قصد داشتند و دارند دانه دانه پیچ و مهره های آنرا از هم بازکنند تا اثری از آن باقی نماند ، این ماحصل یکی از این دیدارها بود ، دیدارهائی که تضمین کننده هیچ چیزی نیست.در دیداری که نیکسون سال 53 از ایران داشت و آنوقت بجای ترومن در راس امور بود و طراح اصلی کودتا علیه مصدق بود ، راکتور اتمی امیر اباد بعنوان کادوی خلاصی از شر مصدق و همکاری ایران در این زمینه به ایران داده شد.
  

دولت بهار/ فواد زیر خبر "نادیده گرفتن خسارت 3.2 تریلیون تومانی پژو به ایران!" نوشت:

من به عنوان یک ایرانی آشنا به تاریخ که هنوز تجربه سیاست های استحماری از خاطرم زدوده نشده نه تنها از این دید و بازدید ها احساس مباهات و افتخار نمی کنم بلکه برعکس از اینکه می دانم آنها در دل خود راجع به ما چه فکری می کنند و ما را چه می پندارند احساس خجالت و سرافکندگی می کنم.

سیاست «خر کردن» طرف های ایرانی ادامه سیاست توافق و مذاکرات هسته ای است که به اجماع در حال اجرا شدن بر روی ماست. از بیان این لفظ قصدم بی ادبی نیست اما درست ترین و ساده ترین اصطلاحی که بتوان برای آن بکار گرفت همین اصطلاح است.

عربی اش سیاست استحمار و انگلیسی آن سیاست گول خوری gullibility در ردیف سیاست های تحمیق و فریبکاری deceptionاست.

اگر طرف های ما واقعا برای ما ارزش قائل باشند می توان این دیدارها را مایه عزت و افتخار تلقی کرد. اما وقتی دو طرف هم سنخ و هم مشرب نیستند ، فرهنگ های متفاوت دارند و به دلیل دین و فرهنگ متفاوت ، اخلاقیات و خصوصیات متفاوت ، متفاوت نه کاملا عکس ، هیچ خوش آمدنی نسبت به هم ندارند ، بعد در وسط یک سلسله ی وقایع و مواضع مغایر و متضاد می آیند قالی قرمز پهن می کنند ، استقبال می کنند و ادای احترام گذاشتن و بزرگ داشتن بعمل می آورند ــ و میزبان ، و مردم کشورها همگی می دانند که ماجرا چیست ــ این دیگر احترام و عزت نیست بلکه تحمیقانه ترین سیاستی است که ممکن است علیه یک کشور بکار برده شود.

همین دیروز سالگرد ترور کاریکاتوریستی بود که به پیامبر اسلام بی حرمتی کرده بود و در فرانسه از او به عنوان یک قهرمان یاد می شود. هنوز جوهر قوانین ضد اسلامی و تبعیض آمیز اروپا علیه مسلمانان خشک نشده است. حالا هم که نوبرش را آورده اند همه ایرانی تبارها و سودانی تبارها را بعلاوه هر کسی که ظرف پنجسال گذشته به ایران یا سوریه سفر کرده باشد از ورود به کشورشان منع می کنند حتی اگر اروپائی باشد!

این باز به این خاطر «خر کردن» است که از دیدار هدفی کاملا متضاد و متفاوت با آنچه در ظاهر ابراز می شود دنبال می شود. یکی اینکه می خواهند مساله قدرت یابی و دست آوری به فن آوری های پیشرفته هستی را که در کشور ما داشت شکل می گرفت و با توافق ختم غائله شد محکم و محکمتر کنند ،

دو ، یک تعداد تهدیدات دور و نزدیک از سوی اعتقادات اسلامی و اسلامگرایان متوجه کشورشان است. جوان های فرانسوی ، بلژیکی و هلندی یکباره به اسلام می گروند و سر از مبارزان اسلامی در دیگر کشورها در می آورند که خانواده ها در می مانند اینها چطور شد یکهوئی اینطوری شدند. فرهنگ خودشان ضعف دارد جواب نمی دهد. جوانهایشان دلسرد و نا امیدند. از این مسخره بازیهائی که بعنوان سمبل های آزادی و تفریح و خوشی به آنها حقنه می شود انزجار دارند اینست که می بُرَند و مرگ در ناکجا اباد را به زندگی در مهد آزادی ترجیح می دهند.

این دیدار این گرایش ها را ، از نوع خوب و بدش ، مایوس و دلسرد می سازد. بیا اینم سران کشور مدعی برپا داشتن انقلاب اسلامی و جهانی کردن اسلام . خودش اینجاست و دارد دریوزگی ما را می کند. نه صرفا پولی ، که از نشست و برخاست با ما هم احساس غرور و افتخار می کند! دیدارها سیگنال دارد و سیگنالی که می دهد چنین است.

سوم ، قرار نیست هیچ کمکی به ما بدهند ، قرار نیست هیچ گشایشی در کار ما ایجاد کنند ، مظاهرش پیداست نفت را آورده اند 25 دلار یعنی کمتر از یک دلار 40 سال پیش ، یا برای هیچ کاری پا پیش نگذاشته اند ، توی صنایع اساسی و مادر که کمکی نمی کنند در صنایع پائینترنظیر خود رو و لوازم هم حاضر نیستند همکاری فن آورانه صورت دهند. آنوقت مراقب و مواظبند و می بینند مقامات ما راجع به این دیدارها چه خالی ها که نمی بندند. بیشتر یقین می کنند کشوری که محک و معیار درستی از شیوه قدرت یابی و قدرت گیری و توانمندی ندارد نخواهد توانست برای آنها خطر جدیی باشد. آسوده خاطر می شوند. خیالشان راحت می شود. ایران هراسیشان می ریزد.

این دیدارها تنها به مسئولین ما کمک می دهد یک دروغی به خورد مردم ما داده شود که انگار قرار است چیزی تغییر کند.

من به سوابق دیدارها در دویست سال پیش و ماجراها و داستان های مسخره ای که از آنها یاد می شود کاری ندارم اما همین انرژی اتمی که امروز اینطوری آنرا فشل کردند و قصد داشتند و دارند دانه دانه پیچ و مهره های آنرا از هم بازکنند تا اثری از آن باقی نماند ، این ماحصل یکی از این دیدارها بود ، دیدارهائی که تضمین کننده هیچ چیزی نیست. در دیداری که نیکسون سال 53 از ایران داشت و آنوقت بجای ترومن در راس امور بود و طراح اصلی کودتا علیه مصدق بود ، راکتور اتمی امیر اباد بعنوان کادوی خلاصی از شر مصدق و همکاری ایران در این زمینه به ایران داده شد. تاریخ نویسان می گویند شاه به ایشان گفته بود که من نگران پایان گرفتن ذخایر نفت و کمبود انرژی در ایران هستم و ایشان هم یعنی نیکسون گفته بودند نگران نباشید اعلیحضرتا ما به شما انرژی هسته ای خواهیم داد. اتفاقا بعدا اول کسی که بنای مخالفت با توسعه انرژی هسته ای در ایران را گذاشت و پس از دیدارش با شاه در 73 میلادی چند بار در این زمینه به ایران و کسانی که قصد داشتند با ایران در توسعه هسته ای کمک کنند هشدار داد خود همین آقای نیکسون بود. ذوالفقار علی بوتو را که سر اینکار کشتند.

امروزه روز پر رو شده اند هم انرژی هسته ای را که به ما داده بودند از ما گرفته اند هم نفتمان را مجانی کرده اند. هم مفت و مجانی از ما همکاری می طلبند.

اعتبار همکاری های تجاری و اقتصادی فرانسه را هم که شاهدیم. انگلیس را گذاشته ایم کنار صنعت خودرو را دو دستی داده ایم به پژو و همینطور دارند پول پارو می کنند بعد در بحبوحه فشار و گرفتاری یکباره از سود و منفعت خود می گذرند و خط تولید را در ایران تعطیل می کنند و دست ما و دارندگان پژو را میگذارند توی پوست گردو. یا دو ناو خود را در یک معامله مهم استراتژیک به روسیه میفروشند بعدا یکباره که دلشان خواست از تحویل آنها خود داری می ورزند.

در سال های اخیر دو بزرگوار در ایران بر حسب موقعیتی که بعنوان مسئول مذاکرات هسته ای ایران در خارج داشتند بواسطه همین دیدارها و پذیرائیها که می شد و خوش مشربی طرفهای مذاکره ، با دبدبه و کبکه به اتاق های سوئیت قصر مانند رفتن و صبح صبحانه را با سولانا در تراس هتل صرف کردن ، یک وقتی سیزده چهارده سال پیش به این آگاهی inspiration رسیدند که ما در مذاکره و معاشرت چیزی از اینها کم نداریم اینها هم آنطورهائی که می گویند آدم های بدی نیستند هم خوش مشرب اند هم بگو و بخند هم دوست داشتنی ـــ همه ی مسائل را از طریق دوستی و گفتگو با اینها می شود حل کرد ما چرا با اینها می جنگیم!

کری و اوباما و خانم کلینتون هم اجازه ندارند سیاست های امریکا را تغییر دهند. خط مشی ها تاریخی و از پیش تعیین شده است. بیخود نیست که اسم خود را غربی و اسم ما را شرقی گذشته اند. اینهائی که ما با آنها طرف هستیم حباب های روی کارند ، آدمک های جلو صحنه اند ، از خود اختیاری ندارند. سیاست ها و عداوت ها پایان ناپذیر است. کاشکی بود اما نیست.

در امریکا یک رئیس جمهور این خبط را کرد و فکر کرد با دشمن میشود دوستی کرد و خندید و با خروشچف بساط رفاقت ریخت و بزرگترین بحران امنیتی را پیش آورد که مجبور شدند خودشان سریعا ترورش کنند. ما از این چیزها درس گرفته ایم و هنوز یک چنین تصوراتی داریم.

این کاندید جدید امریکا آقای ترامپ تازه اظهار نظر کرده اند که از آزادی سوء استفاده شده و همگی اتحادهای اسلامی علیه امریکا راه انداخته اند و متقابلا گفته است که من نه برای ریاست جمهوری بلکه برای دفاع از مسیحیت و وحدت بخشی به تشکیلات و تشکلات مسیحی برای مقابله علیه اسلام بپا خاسته ام!

دویست سال است دارند ارزش های خودشان را به ما حقنه می کنند با فیلم و لختی و اکشن و افکت و داستانسرائی های قهرمانانه ساختگی ، بعد تازه احساس می کنند از سوی ما در معرض تهاجم فرهنگی قرار دارند و کشورشان از قِبَل نفوذ اسلام در خطر است! حق هم دارند. اینست که تازه به صرافت افتاده اند ورود مسلمانان به امریکا را ممنوع کنند. تازه میخواهند طرح مک کارتیسم جدید راه بیاندازد که هر کس اسم الله یا صل الله را بر زبان آورد بگیرند و به زندان بیاندازند. بعد اعضای این دولت ارزو می کنند کاش همچون پاریس در واشنگتن هم با قالی قرمز از آنها در کاخ سفید استقبال شود!

ندیدید ، فیلم هایش را که دیده اید. شاه بود که با رئیس جمهوری از روسای جمهورامریکا ملاقات نکرده باشد و با هم یک دوری نزده باشند. حالا چی شد که ما تازه میخواهیم بدویم دنبال این کارها!

افتخاری که ایران در دوران احمدی نژاد از آن برخوردار بود نوع دیگر و جور دیگر بود. همه سازمان ملل را ترک می کردند. در دانشگاه آنطور بر خورد می کردند. هیچکس از او برای دیداری دعوت بعمل نمی آورد ، اما خدائیش ایران بالاترین عزت و احترام را در دنیا بدست آورده بود و محبوب ترین کشور درجهان و در میان ملل بود. اصلی ترین تلاش همه این دیدارها هم کمک دادن به دور نگهداشتن احمدی نژاد از صحنه سیاست داخلی و سیاست خارجی ایران است.

ما برای آنکه خاک ایران از وجود امثال احمدی نژاد پاک شود خون دلها خورده و رنج های فراوان برده ایم!




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 94/11/6
زمان : 8:26 صبح


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ