دولت بهار: خندهدارترین جوک سال 2015 را میتوان ریاست رژیم سعودی بر کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد دانست؛ رژیمی که اقدامات ضد حقوق بشری و گردنزدنها و شکنجههای فجیعش علیه زندانیان، شهره عام و خاص است و از زیر عبای مفتیهایش، القاعدهها و داعشها و النصرهها بیرون آمدهاند. |
به گزارش دولت بهار به نقل از مشرق، خندهدارترین جوک سیاسی سال 2015 را میتوان ریاست رژیم عربستان سعودی بر کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد دانست؛ رژیمی که اقدامات ضد حقوق بشری و شکنجههای فجیعش علیه زندانیان، شهره عام و خاص است و از زیر عبای مفتیهایش، القاعدهها و داعشها بیرون آمده است. این در حالی است که حتی کشورهای غربی و اروپایی به نقض اساسیترین مبانی حقوق بشر در این کشور اذعان دارند. یکی از ابعاد نقض حقوق بشر از سوی حاکمیت آل سعود بدرفتاری و شکنجه زندانیان در بازداشتگاهها و زندانهای رژیم صهیونیستی است. همچنین مواردی مشاهده شده که شکنجه گر فرد زندانی را مجبور به ارضای جنسی شکنجهگر میکند. شکنجه هایی اینچنینی به همراه عریانکردن مکرر و کامل زندانیان، نقش زیادی در فروپاشی روحیه و شخصیت آنها داشته و اثرات آن تا مدتها بر جسم و روان زندانیان باقی مانده است. یکی از زندانیان که با نویسنده این مصاحبه صحبت داشته، کتک خوردن با چوب و سیم های مسی که باعث جدا شدن پوست بدنش شده و خاموش کردن سیگار بر روی بخش های حساس بدن و آویزان کردن از ریش را از شکنجههای عادی در زندان خوانده و توضیح داد که در بسیاری از دفعات بازجویی، وی را کاملا لخت میکردند و در برخی موارد به وی تعرض جنسی شده است. وی می افزاید که تمامی این شکنجه ها در برابر شکنجه های روحی که در نتیجه ناسزا گویی به خداوند و پیامبر اکرم(ص) مقابل زندانیان انجام میشد، ناچیز بود. فرد دیگری با نام "ف.ق.ق" در رابطه با شکنجههای خود میگوید: آویزان کردن، شلاق زدن، تهدید به احضار کردن همسر، تهدید به وصل کردن برق، پاشیدن چای و قهوه داغ بر روی بدن و فلک کردن، از جمله شکنجههای ساده و رایجی بود که بر روی من انجام شد. آنها حدود 15 نفر بودند که بیش از سه ساعت مستمر مرا کتک میزدند. آنها مرا عریان کرده و تهدید میکند که اعمال منافی عفت با من انجام میدهند. ترس و وحشت من تا جایی بود که حتی خودم را خیس میکردم. من آرزوی مرگ داشتم و مرگ را از این زندگی آسانتر میپنداشتم. وی میافزاید: آنها یک بار دستان مرا با دستبند از در آویزان کردند. آنها با پاهایشان بر زنجیرهای من فشار وارد میکردند و همزمان با شلاق من را میزدند. این رفتار را آنقدر تکرار کردند تا این که دستبند شکست و دستبند دیگری برای من آوردند. این اتفاق سه بار تکرار شد. در نهایت مرا به روی زمین انداختند و تا جایی که میتوانستند مرا با مشت و لگد کتک زدند. |