نظرات ()
1395/01/11
بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهلبیت علیهمالسلام
به مناسبت میلاد حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها (1)
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین. اللّهمّ صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها صلواتک و صلوات ملائکتک و اولیائک علیهم.
تبریک عرض میکنم روز عید مبارک را و تشکّر میکنم از برادران عزیزی که برنامه اجرا کردند و جدّاً ما استفاده کردیم و لذّت بردیم. این سرود آخر جلسه هم هر سال حُسن ختامی است برای این جلسه که جناب آقای سازگار این سرود را هر سال انشاء میکنند؛ امسال خیلی هم خوب اجرا شد؛ مضامین خوب، مفاهیم خوب، درس، تعلیم، تذکّر.
در این جلسه که شما برادران عزیز حضور دارید -البتّه خواهران گرامی هم هستند- خطاب من بیشتر به شما برادرانی است که به افتخار مدّاحی و ذاکری سیّدالشهداء (سلاماللهعلیه) و اهلبیت (علیهمالسّلام) مفتخرید. الحمدلله کمّیّت مدّاحان -بخصوص جوانان- در این عرصه کمّیّت بسیار مطلوب و زیاد و خوبی است، کیفیّتها هم در بعضی از جاها واقعاً خوب است. این مسئلهی مدّاحی در کشور ما یک پدیدهای است؛ شبیه این را ما در هیچ جای دیگری نداریم. البتّه اختصاصات جامعهی شیعه و چیزهای اختصاصی که در سایر جوامع اسلامی و غیر اسلامی نیست، متعدّد است؛ خود اصلِ عزاداری مثلاً یا اصل مصیبتخوانی برای اهلبیت (علیهم السّلام) که معمولاً همراه است با موعظه و نصیحت و [بیان] معارف و مسائل روز و بیانات گوناگون و هرچه اقتضای هر زمانی میباشد، جزو اختصاصات شیعه است و از زمان ائمّه (علیهمالسّلام) تا امروز ادامه داشته است؛ در جاهای دیگر نیست و خَلأاش را احساس میکنند. خلئش را در جاهای دیگر احساس میکنند و سعی میکنند یک جوری پر کنند و نمیشود. لکن این پدیدهی مدّاحی و نغمهسرایی در باب مدح و مصیبت و مرثیه و ذکر و امثال اینها هم یکی از اختصاصات است؛ این هم جای دیگری نیست و به این شکل وجود ندارد؛ به این عمومیّت و به این وسعت -چه وسعت از لحاظ کمیّت، چه وسعت از لحاظ معانی و مفاهیم و مانند اینها- نیست. این پدیده درخورِ کار علمی است؛ یعنی واقعاً جا دارد دانشجویان ما، اساتید ما، محقّقین ما بنشینند و روی این پدیده فکر کنند، کار کنند؛ هم تفسیر و تحلیل کنند، هم راههای علمیِ گسترش این را به ما نشان بدهند و یاد بدهند. ما در واقع دستِکم گرفتیم این پدیده را؛ خیلی پدیدهی مهمّی است. خب، ما بحمدالله این توفیق را داشتیم، این فرصت را داشتیم که در طول این سیوچند سال گذشته مثل امروز، هر سال این جلسه را با برادران مدّاح تشکیل دادیم. شاید در بین شما جمعیّت، کسانی که عمرشان از عمر این جلسه کمتر است، کم نباشند. سیوچند سال است که این جلسه برقرار است. پس فرصت خوبی است برای اینکه راجع به این پدیده یک مقداری صحبت کنیم.
دربارهی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) -این را نه بهعنوان اینکه آدم بخواهد جزو حرفهای متعارف و معمول که میزنند، بر زبان جاری کند- حقّاً و انصافاً ماها قاصریم، حقیرتر از آن هستیم که بخواهیم از آن مقام باعظمت سخن بگوییم؛ از حقیقت نوریِ آن بزرگوار و امثال ایشان از ائمّهی معصومین، زبان ماها، بیان ماها، فهم ماها کوتاهتر از این است که بتوانیم در این زمینهها صحبت کنیم. خَلَقَکُمُ اللهُ اَنواراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحدِقین؛(2) قضیّهی انوار ائمّهی معصومین (علیهم السّلام) این است؛ دیگر حالا ما چه میخواهیم بگوییم؟ لکن در زمینهی سیرهی این بزرگواران و رفتارهای آنها و اسوه بودن آنها بهعنوان یک بشر، چرا، حرف زیاد هست. خیلی حرفها را هم زدهاند؛ بعضی از برادران هم در شعرهای امروزتان اشاره کردید. میدان هم برای حرف زدن زیاد است. در این زمینه چند جملهای عرض میکنیم.
ما باید راجع به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از این نگاه دوّم، یعنی اسوه بودن و مثال بودن نگاه [کنیم]. خدای متعال در قرآن راجع به دو زن بهعنوان اسوهی مؤمنین و دو زن [بهعنوان] نمونهی کافرین -ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون،(3) و بعد از یک آیه: وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمر"ن(4)- مثال زده است و برای مؤمنین -نه برای زنهای مؤمن؛ مرد و زن- دو نمونه آورده است. با این نگاه میشود به این بزرگواران نگاه کرد بهعنوان نمونه و از آنها درس گرفت. خب، فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) صدّیقهی کبرا است در میان صدّیقین و صدّیقات، کبرا یعنی بزرگترین صدّیقه است این بزرگوار.
حالا میخواهیم از ایشان درس بگیریم؛ زنها هم درس بگیرند، مردها هم درس بگیرند؛ همه -عالم و جاهل- درس بگیرند. ببینیم دربارهی این بزرگوار در کلمات ائمّهی معصومین، آنچه ذکر میشود از مدایح، چه چیزهایی است. در زیارت امام رضا (علیه السّلام) وقتی نوبت به حضرت زهرا میرسد برای صلوات -آن زیارتی که سر تا پا صلوات است- [میگوید]: اَللّهُمَّ صَلِ عَلی فاطِمَةَ بِنتِ نَبیِّک؛ (5) این یک خصوصیّت. خب، این خصوصیّت خیلی مهمّی است؛ البتّه قابل تأسّی نیست؛ همه دختر پیغمبر نمیشوند؛ امّا انتساب به پیغمبر بهصورت دختر او، نشاندهندهی رفعت مقام است. وَ زَوجَةِ وَلِیِّک، این هم دوّمی؛ البتّه این هم قابل دستگیری نیست و همه نمیتوانند زوجهی ولیّ خدا بشوند؛ امّا رفعت مقام، رفعت شأن و جاه و جلال این بزرگوار را نشان میدهد. وَ اُمَّ السِّبطَینِ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة؛ جنبهی کاربردی این [خصوصیّت]، بیشتر از آن دو صفت قبلی است؛ جنبهی کاربردیِ تربیت سبطَین. سبطَینی که «سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة» هستند، مادرشان این بزرگوار است؛ دامان پاکیزهی این مادر است که توانسته اینها را تربیت بکند. این آن چیزی است که میتواند برای ما بهعنوان الگو، بهعنوان اسوه مطرح بشود.
بعد، «اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ الرَّضیَّةِ الزَّکیَّة»(6) که همهی اینها کاربردی است؛ طهارت، با سه بیان که البتّه این سه بیان «طهر»، «طاهر» و «مطهّر» تفاوتهایی از لحاظ معنا با هم دارند. البتّه [هر] سه تعبیر اشارهی به طهارت و پاکیزگی است: طهارت روح، طهارت دل، طهارت مغز، طهارت دامان، طهارت سرتاسر زندگی. خب این کاربردی است، این برای ما درس است؛ باید سعی کنیم خودمان را پاکیزه کنیم، باید تطهیر کنیم خودمان را؛ بدون طهارت باطن نمیشود به مقامات رسید؛ به حریم ولایت این بزرگوارها هم نمیشود رسید؛ طهارت باطن لازم است. طهارت باطن، با تقوا است، با ورع است، با ملاحظه است؛ ملاحظهی دائمی و مراقبت دائمی از خود طهارت بهوجود میآورد. خب البتّه انسان جایزالخطا است و ممکن است بر ما سیاهیهایی عارض بشود امّا راه پاک کردنِ آن سیاهیها را هم خدا به ما نشان داده، یاد داده: توبه، استغفار. استغفار کنیم؛ استغفار، یعنی عذرخواهی کردن؛ «استغفر الله»، یعنی خدایا عذر میخواهم، معذرت میخواهم. واقعاً، قلباً از ته دل از خدای متعال معذرت بخواهیم؛ این استغفار است، این پاک میکند آن سیاهی را و آن لکّه را. خب، اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَة. التَّقیَّة، همان تقوا؛ اَلنَّقیَّة، آن نقاوت و پاکیزگی باطنی و قلبی؛ اینها خصوصیّات فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) است. ما اینها را بایستی بهعنوان الگو، بهعنوان اسوه، در نظر داشته باشیم و خودمان را به آن نزدیک کنیم.
خب، حالا شما بهعنوان مدّاح وقتی میخواهید راجع به فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) صحبت کنید، اینها را باید بگنجانید در بیاناتتان، در شعرتان، در مدیحهتان. بله، مقامات معنوی ائمّه (علیهم السّلام) و فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) وقتی گفته میشود، دل مستمع روشن میشود، وقتیکه شما مقامات معنوی را میخوانید، دل انسان روشن میشود، حالت حضوری پیدا میکند، حالت خضوعی پیدا میکند، این خیلی خوب است، اینها به جای خود محفوظ و لازم است لکن کافی نیست. حالا که حالت حضور پیدا شد، حالا که دلتان روشن شد، باید درس بگیریم؛ درس در این جملاتِ کاربردی است؛ یعنی بایستی کوشش بشود در هر منبری -چه در فاطمیّه، چه در عاشورا، چه در اوقات دیگر- درس از ائمّه (علیهمالسّلام)، درس انسان شدن، درس کامل شدن، درس تقرّب الیالله گنجانده بشود. ما باید درس بگیریم، یاد بگیریم. صِرف محبّت کافی نیست. البتّه محبّت کارساز است امّا کافی نیست، ولایت لازم است. ولایت یعنی تولّی کردن، دنبالهرَوی کردن، دست به دامن اینها زدن؛ راهی را که اینها رفتهاند انسان آن راه را برود؛ این لازم است.
این یک نکته است که به نظر بنده در کار مدّاحی -بخصوص گویندگان، بهمعنای شعرایی که شعر میسازند- مورد توجّه باید قرار بگیرد: گاهی انسان میبیند که فضائلی را ذکر میکنند که حالا در هیچ روایتی و در هیچ جملهای از معصوم هم این فضیلت وجود ندارد [و درواقع] فضیلتی هم نیست. گفت: «آنکه بسنجید رُخت را به ماه ز اشتباه» در واقع از قیمت تو کاست؛ (7) به ماه تشبیه کردن و به خورشید تشبیه کردن چیزهایی نیست که ارزشی برای آن مُشبَّه بهوجود بیاورد، آنهم مثل این بزرگوارانی که مقامات معنویشان، مقامات الهیشان آنچنان است که چشم اهل معنا را خیره میکند، چه ماها که آن چشم را هم نداریم که بخواهیم بفهمیم. گاهی هم کلّیّاتی گفته میشود که از آن چیزی فهمیده نمیشود و مستمع استفادهای نمیکند. پس من جملهی اوّلم به شما برادران عزیز این است که در مدح این بزرگواران -چه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، چه ائمّهی هدا (علیهم السّلام)- حتماً از مباحث کاربردیای که در زندگی اینها هست استفاده بشود.
یک نکتهی دیگری که خوشبختانه امروز در جامعهی مدّاح تا حدود زیادی رواج دارد، توجّه به مسائل جاری روز است که خب امروز اینجا شنیدید در بخشهای مختلفی راجع به مدافعین حرم و مسائل جاری روز؛ اینها خیلی مسائل مهمّی است، اینها مسائل اساسیای است؛ نباید خیال کنیم که اینها از حیطهی تدیّن ما خارج است. خب شما ببینید پیغمبر اکرم که سیّد خلق عالَم است و برتر از این بزرگوار هیچ موجودی را خدای متعال نیافریده است و آورندهی همین دین و همین اسلامی است که ما امروز مدّعیاش هستیم، در زمینهی مسائل جاری سیاسیِ کشورش -همان کشوری که آن روز وجود داشت و کشور کوچکی بود- این بزرگوار چقدر تلاش میکرد، چقدر زحمت میکشید. پیغمبر اکرم نمینشست فقط احکام نماز و روزه و توجّه و عبادت و نماز شب را به مردم یاد بدهد؛ نه، در همین مسجد مردم را جمع میکرد، آنها را به جهاد دعوت میکرد، آنها را به وحدت دعوت میکرد، آنها را به آگاهی در مقابل دشمن دعوت میکرد؛ همین حرفهایی که امروز برای من و شما مطرح است. مسائل روز مسائلی نیست که بشود از آن صرفِنظر کرد.
ببینید؛ یک نظامی در عالم وجود دارد: نظام استکبار، نظام زورگویی، نظام ظلم؛ البتّه از قدیم هم همین نظامها بوده است، منتها امروز مدرن شده است، با تجهیزات نو مجهّز شده. قدرتهای برتر به ملّتها زور میگویند؛ [این] زور گفتن هم حد و اندازهای ندارد؛ اگر اموالی دارند، میگیرند؛ اگر نیروی انسانی قابلی دارند، از آنها میدزدند؛ اگر استعدادی در آنها هست که آنها را تهدید میکند و رقیب برای آنها میتراشد، آن استعداد را خفه میکنند؛ زورگویی انواع و اقسامی دارد. امروز این زورگویی در دنیا وجود دارد؛ نظام بینالملل جهانی که اسمش را گذاشتهاند جامعهی جهانی، یعنی نظام زورگویی؛ وَالّا مراد از جامعهی جهانی، دولتها و ملّتهای دنیا که نیستند؛ دولتها و ملتّهای دنیا بیزارند از شکل این چند قدرت برتر دنیا که خودشان را میگویند جامعهی جهانی. جامعهی جهانی یعنی همین: افرادی که مبنای کارشان زورگویی به همهی ملّتها و همهی کشورها و همهی اینها است. و ما که در جمهوری اسلامی هستیم، هم قبل از نظام جمهوری اسلامی در دوران رژیم طاغوت، نمونههایش را یکجور دیدهایم، هم بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی نمونههایش را یکجور دیگر دیدهایم؛ یک نظامی امروز در دنیا به این شکل وجود دارد. این نظام ناراضی هم زیاد دارد؛ خیلی از ملّتها ناراضیاند؛ منتها از ملّتها که کاری برنمیآید؛ صدای ملّتها را کسی نمیشنود؛ نه رسانه به آن صورت در اختیارشان است، نه اصلاً [حرف آنها] جایی حساب میشود؛ حالا گیرم مثلاً دههزار نفر هم در یک واحد الکترونیکیِ مثلاً رسانههای الکترونیک و مانند اینها با هم جمع شدند و یک حرفی زدند، یا جمع شدند در خیابانها راه رفتند؛ حالا که چه؟ در قضیّهی حملهی آمریکا به عراق در [کمتر از] پانزده شانزده سال قبل از این در همهی این خیابانهای پاریس و بعضی کشورهای اروپایی دیگر، راهپیمایی راه افتاد در مخالفت با آمریکا؛ چه اثری کرد؟ ملّتها بهخودیخود که کاری نمیتوانند انجام بدهند؛ دولتها هستند که اگرچنانچه پشتیبانی ملّتهایشان را داشته باشند، میتوانند حرفی بزنند و این حرف در دنیا مطرح بشود؛ چنین دولتی هم در دنیا نیست؛ دولتهایی هستند [ولی] میترسند؛ ناراضیاند [ولی] میترسند. من بهنظرم در صحبت اوّل سال(8) این را گفتم که رؤسای رژیم طاغوت هم خیلی اوقات از کارهای آمریکا ناراضی بودند. در خاطرات این بازماندگانشان که آدم نگاه میکند، میبیند یک جاهایی خیلی هم ناراضیاند و در خلوت بدگویی هم میکنند به آنها امّا جرئت نمیکنند مخالفت کنند؛ بهعنوان دولت، بهعنوان واحد سیاسی و مدیریّت جامعه جرئت نمیکنند. امروز در دنیا اینجوری است؛ خیلیها ناراضیاند امّا جرئت نمیکنند مخالفت کنند.
یک نظامی در دنیا، در این بلبشو، در این جنگل بههمریختهی بههمآمیخته و ظلم و زور، به وجود آمده است که یک پایههایی دارد که این پایهها درست نقطهی مقابل آن چیزی است که امروز نظام جهانی بر آن استوار است؛ نقطهی مقابلِ ظلم است، نقطهی مقابلِ استثمار است، نقطهی مقابلِ جنگطلبی است، نقطهی مقابلِ فساد است؛ آن نظام، نظام جمهوری اسلامی است. این نظام براساس اسلام، براساس دین، براساس تفکّرات اسلامی ناب به وجود آمده و یک جماعتی هم از اوّل در رأس این نظام قرار گرفتند که طبیعت اینها این است که از قدرتهای بزرگ نمیترسند و آن روحانیّونند. این را خود تحلیلگرها و جامعهشناسهای غربی، امروز میگویند؛ از اوّل انقلاب هم میگفتند؛ میگفتند این آخوندها نمیترسند از ما. [البتّه] بعضیهایشان ممکن است وابسته هم باشند و هستند، امّا طبیعت نظام آخوندی در جامعهی شیعه، یک چنین طبیعتی است. حالا اتّفاقاً اینها در رأس این نظام قرار گرفتهاند. مردم هم که همراهی میکنند. مردم هم اوّلاً مردمِ بااستعدادیاند، ثانیاً جوان در بین اینها زیاد است - جمعیّت ما از 35 میلیون در اوّل انقلاب، حالا تقریباً رسیده به 80 میلیون؛ یعنی جمعیّت ناگهان افزایش پیدا کرده است؛ اگرچه علیه آن [هم] دارند کار میکنند - استعداد زیاد است؛ شجاع هم هستند، نترس هم هستند. خب، وقتیکه یک کشوری است که مردم اینجوری فکر میکنند، سردمداران حکومت هم نمیترسند از هیمنهی(9) جهانی، این برای استکبار یک خطر عمده است، یک خطر کاملاً بزرگ است. لذا جبهه علیه آن تشکیل میشود؛ کمااینکه الان علیه جمهوری اسلامی جبهه تشکیل شده؛ نه حالا [بلکه] از روز اوّل انقلاب جبهه تشکیل شده؛ یک جبههی دشمن بهوجود آمده. آن روز شوروی بود و آمریکا که نقطهی مقابلِ هم بودند و [اگر] در صد مسئله - با کم و زیادش - با هم اختلاف داشتند امّا در مسئلهی جمهوری اسلامی و مخالفت با جمهوری اسلامی، همفکر و همدست بودند. یعنی طبیعت استکبار این است که با یک چنین نظامی دشمنی میکند.
[پس] یک جبهه تشکیل دادند که این جبهه امروز هم وجود دارد و از انواع و اقسام شیوهها هم دارد استفاده میکند؛ همچنانکه فرض کنید بیست سال پیش اینترنت نبود، امروز هست؛ ابزارها روزبهروز دارد پیشرفته میشود. از بیشترین ابزارها و وسیعترین و سریعترین ابزارها علیه جمهوری اسلامی دارند استفاده میکنند؛ جمهوری اسلامی [هم] باید خودش را آماده کند از همهی ابزارها استفاده کند. [دشمن] از ابزار دیپلماسی استفاده میکند. دیپلماسی، گفتگوی سیاسی، مذاکرهی سیاسی، بدهبستان سیاسی یکی از ابزارها است؛ اینها از آن ابزار استفاده میکنند. بنده هم با گفتگوی سیاسی مخالف نیستم؛ البتّه نه با همه - استثناء دارد - بنده در سطح مسائل جهانی، با گفتگوی سیاسی موافقم؛ من در این زمینهها از زمان ریاست جمهوری حرف داشتم و دنبالگیری میکردم؛ اینجور وانمود نکنند که کأنّه ما اصلاً با گفتگوکردن و مانند آن مخالفیم؛ نخیر، ما، هم بیشتر از اینها موافقیم، هم در یک جاهایی بیشتر از اینها بلدیم این کارها را؛ میدانیم هم که چهجوری باید عمل کرد. دشمن از گفتگوی سیاسی هم استفاده میکند. باید مراقب بود.
پس، از مذاکره استفاده میکند، از مبادلات اقتصادی استفاده میکند، از تحریم اقتصادی استفاده میکند، از تهدید به جنگ و سلاح استفاده میکند؛ در مقابل همهی اینها بایستی نیروی دفاعی داشت.
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین. اللّهمّ صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها صلواتک و صلوات ملائکتک و اولیائک علیهم.
تبریک عرض میکنم روز عید مبارک را و تشکّر میکنم از برادران عزیزی که برنامه اجرا کردند و جدّاً ما استفاده کردیم و لذّت بردیم. این سرود آخر جلسه هم هر سال حُسن ختامی است برای این جلسه که جناب آقای سازگار این سرود را هر سال انشاء میکنند؛ امسال خیلی هم خوب اجرا شد؛ مضامین خوب، مفاهیم خوب، درس، تعلیم، تذکّر.
در این جلسه که شما برادران عزیز حضور دارید -البتّه خواهران گرامی هم هستند- خطاب من بیشتر به شما برادرانی است که به افتخار مدّاحی و ذاکری سیّدالشهداء (سلاماللهعلیه) و اهلبیت (علیهمالسّلام) مفتخرید. الحمدلله کمّیّت مدّاحان -بخصوص جوانان- در این عرصه کمّیّت بسیار مطلوب و زیاد و خوبی است، کیفیّتها هم در بعضی از جاها واقعاً خوب است. این مسئلهی مدّاحی در کشور ما یک پدیدهای است؛ شبیه این را ما در هیچ جای دیگری نداریم. البتّه اختصاصات جامعهی شیعه و چیزهای اختصاصی که در سایر جوامع اسلامی و غیر اسلامی نیست، متعدّد است؛ خود اصلِ عزاداری مثلاً یا اصل مصیبتخوانی برای اهلبیت (علیهم السّلام) که معمولاً همراه است با موعظه و نصیحت و [بیان] معارف و مسائل روز و بیانات گوناگون و هرچه اقتضای هر زمانی میباشد، جزو اختصاصات شیعه است و از زمان ائمّه (علیهمالسّلام) تا امروز ادامه داشته است؛ در جاهای دیگر نیست و خَلأاش را احساس میکنند. خلئش را در جاهای دیگر احساس میکنند و سعی میکنند یک جوری پر کنند و نمیشود. لکن این پدیدهی مدّاحی و نغمهسرایی در باب مدح و مصیبت و مرثیه و ذکر و امثال اینها هم یکی از اختصاصات است؛ این هم جای دیگری نیست و به این شکل وجود ندارد؛ به این عمومیّت و به این وسعت -چه وسعت از لحاظ کمیّت، چه وسعت از لحاظ معانی و مفاهیم و مانند اینها- نیست. این پدیده درخورِ کار علمی است؛ یعنی واقعاً جا دارد دانشجویان ما، اساتید ما، محقّقین ما بنشینند و روی این پدیده فکر کنند، کار کنند؛ هم تفسیر و تحلیل کنند، هم راههای علمیِ گسترش این را به ما نشان بدهند و یاد بدهند. ما در واقع دستِکم گرفتیم این پدیده را؛ خیلی پدیدهی مهمّی است. خب، ما بحمدالله این توفیق را داشتیم، این فرصت را داشتیم که در طول این سیوچند سال گذشته مثل امروز، هر سال این جلسه را با برادران مدّاح تشکیل دادیم. شاید در بین شما جمعیّت، کسانی که عمرشان از عمر این جلسه کمتر است، کم نباشند. سیوچند سال است که این جلسه برقرار است. پس فرصت خوبی است برای اینکه راجع به این پدیده یک مقداری صحبت کنیم.
دربارهی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) -این را نه بهعنوان اینکه آدم بخواهد جزو حرفهای متعارف و معمول که میزنند، بر زبان جاری کند- حقّاً و انصافاً ماها قاصریم، حقیرتر از آن هستیم که بخواهیم از آن مقام باعظمت سخن بگوییم؛ از حقیقت نوریِ آن بزرگوار و امثال ایشان از ائمّهی معصومین، زبان ماها، بیان ماها، فهم ماها کوتاهتر از این است که بتوانیم در این زمینهها صحبت کنیم. خَلَقَکُمُ اللهُ اَنواراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحدِقین؛(2) قضیّهی انوار ائمّهی معصومین (علیهم السّلام) این است؛ دیگر حالا ما چه میخواهیم بگوییم؟ لکن در زمینهی سیرهی این بزرگواران و رفتارهای آنها و اسوه بودن آنها بهعنوان یک بشر، چرا، حرف زیاد هست. خیلی حرفها را هم زدهاند؛ بعضی از برادران هم در شعرهای امروزتان اشاره کردید. میدان هم برای حرف زدن زیاد است. در این زمینه چند جملهای عرض میکنیم.
ما باید راجع به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از این نگاه دوّم، یعنی اسوه بودن و مثال بودن نگاه [کنیم]. خدای متعال در قرآن راجع به دو زن بهعنوان اسوهی مؤمنین و دو زن [بهعنوان] نمونهی کافرین -ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون،(3) و بعد از یک آیه: وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمر"ن(4)- مثال زده است و برای مؤمنین -نه برای زنهای مؤمن؛ مرد و زن- دو نمونه آورده است. با این نگاه میشود به این بزرگواران نگاه کرد بهعنوان نمونه و از آنها درس گرفت. خب، فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) صدّیقهی کبرا است در میان صدّیقین و صدّیقات، کبرا یعنی بزرگترین صدّیقه است این بزرگوار.
حالا میخواهیم از ایشان درس بگیریم؛ زنها هم درس بگیرند، مردها هم درس بگیرند؛ همه -عالم و جاهل- درس بگیرند. ببینیم دربارهی این بزرگوار در کلمات ائمّهی معصومین، آنچه ذکر میشود از مدایح، چه چیزهایی است. در زیارت امام رضا (علیه السّلام) وقتی نوبت به حضرت زهرا میرسد برای صلوات -آن زیارتی که سر تا پا صلوات است- [میگوید]: اَللّهُمَّ صَلِ عَلی فاطِمَةَ بِنتِ نَبیِّک؛ (5) این یک خصوصیّت. خب، این خصوصیّت خیلی مهمّی است؛ البتّه قابل تأسّی نیست؛ همه دختر پیغمبر نمیشوند؛ امّا انتساب به پیغمبر بهصورت دختر او، نشاندهندهی رفعت مقام است. وَ زَوجَةِ وَلِیِّک، این هم دوّمی؛ البتّه این هم قابل دستگیری نیست و همه نمیتوانند زوجهی ولیّ خدا بشوند؛ امّا رفعت مقام، رفعت شأن و جاه و جلال این بزرگوار را نشان میدهد. وَ اُمَّ السِّبطَینِ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة؛ جنبهی کاربردی این [خصوصیّت]، بیشتر از آن دو صفت قبلی است؛ جنبهی کاربردیِ تربیت سبطَین. سبطَینی که «سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة» هستند، مادرشان این بزرگوار است؛ دامان پاکیزهی این مادر است که توانسته اینها را تربیت بکند. این آن چیزی است که میتواند برای ما بهعنوان الگو، بهعنوان اسوه مطرح بشود.
بعد، «اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ الرَّضیَّةِ الزَّکیَّة»(6) که همهی اینها کاربردی است؛ طهارت، با سه بیان که البتّه این سه بیان «طهر»، «طاهر» و «مطهّر» تفاوتهایی از لحاظ معنا با هم دارند. البتّه [هر] سه تعبیر اشارهی به طهارت و پاکیزگی است: طهارت روح، طهارت دل، طهارت مغز، طهارت دامان، طهارت سرتاسر زندگی. خب این کاربردی است، این برای ما درس است؛ باید سعی کنیم خودمان را پاکیزه کنیم، باید تطهیر کنیم خودمان را؛ بدون طهارت باطن نمیشود به مقامات رسید؛ به حریم ولایت این بزرگوارها هم نمیشود رسید؛ طهارت باطن لازم است. طهارت باطن، با تقوا است، با ورع است، با ملاحظه است؛ ملاحظهی دائمی و مراقبت دائمی از خود طهارت بهوجود میآورد. خب البتّه انسان جایزالخطا است و ممکن است بر ما سیاهیهایی عارض بشود امّا راه پاک کردنِ آن سیاهیها را هم خدا به ما نشان داده، یاد داده: توبه، استغفار. استغفار کنیم؛ استغفار، یعنی عذرخواهی کردن؛ «استغفر الله»، یعنی خدایا عذر میخواهم، معذرت میخواهم. واقعاً، قلباً از ته دل از خدای متعال معذرت بخواهیم؛ این استغفار است، این پاک میکند آن سیاهی را و آن لکّه را. خب، اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَة. التَّقیَّة، همان تقوا؛ اَلنَّقیَّة، آن نقاوت و پاکیزگی باطنی و قلبی؛ اینها خصوصیّات فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) است. ما اینها را بایستی بهعنوان الگو، بهعنوان اسوه، در نظر داشته باشیم و خودمان را به آن نزدیک کنیم.
خب، حالا شما بهعنوان مدّاح وقتی میخواهید راجع به فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) صحبت کنید، اینها را باید بگنجانید در بیاناتتان، در شعرتان، در مدیحهتان. بله، مقامات معنوی ائمّه (علیهم السّلام) و فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) وقتی گفته میشود، دل مستمع روشن میشود، وقتیکه شما مقامات معنوی را میخوانید، دل انسان روشن میشود، حالت حضوری پیدا میکند، حالت خضوعی پیدا میکند، این خیلی خوب است، اینها به جای خود محفوظ و لازم است لکن کافی نیست. حالا که حالت حضور پیدا شد، حالا که دلتان روشن شد، باید درس بگیریم؛ درس در این جملاتِ کاربردی است؛ یعنی بایستی کوشش بشود در هر منبری -چه در فاطمیّه، چه در عاشورا، چه در اوقات دیگر- درس از ائمّه (علیهمالسّلام)، درس انسان شدن، درس کامل شدن، درس تقرّب الیالله گنجانده بشود. ما باید درس بگیریم، یاد بگیریم. صِرف محبّت کافی نیست. البتّه محبّت کارساز است امّا کافی نیست، ولایت لازم است. ولایت یعنی تولّی کردن، دنبالهرَوی کردن، دست به دامن اینها زدن؛ راهی را که اینها رفتهاند انسان آن راه را برود؛ این لازم است.
این یک نکته است که به نظر بنده در کار مدّاحی -بخصوص گویندگان، بهمعنای شعرایی که شعر میسازند- مورد توجّه باید قرار بگیرد: گاهی انسان میبیند که فضائلی را ذکر میکنند که حالا در هیچ روایتی و در هیچ جملهای از معصوم هم این فضیلت وجود ندارد [و درواقع] فضیلتی هم نیست. گفت: «آنکه بسنجید رُخت را به ماه ز اشتباه» در واقع از قیمت تو کاست؛ (7) به ماه تشبیه کردن و به خورشید تشبیه کردن چیزهایی نیست که ارزشی برای آن مُشبَّه بهوجود بیاورد، آنهم مثل این بزرگوارانی که مقامات معنویشان، مقامات الهیشان آنچنان است که چشم اهل معنا را خیره میکند، چه ماها که آن چشم را هم نداریم که بخواهیم بفهمیم. گاهی هم کلّیّاتی گفته میشود که از آن چیزی فهمیده نمیشود و مستمع استفادهای نمیکند. پس من جملهی اوّلم به شما برادران عزیز این است که در مدح این بزرگواران -چه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، چه ائمّهی هدا (علیهم السّلام)- حتماً از مباحث کاربردیای که در زندگی اینها هست استفاده بشود.
یک نکتهی دیگری که خوشبختانه امروز در جامعهی مدّاح تا حدود زیادی رواج دارد، توجّه به مسائل جاری روز است که خب امروز اینجا شنیدید در بخشهای مختلفی راجع به مدافعین حرم و مسائل جاری روز؛ اینها خیلی مسائل مهمّی است، اینها مسائل اساسیای است؛ نباید خیال کنیم که اینها از حیطهی تدیّن ما خارج است. خب شما ببینید پیغمبر اکرم که سیّد خلق عالَم است و برتر از این بزرگوار هیچ موجودی را خدای متعال نیافریده است و آورندهی همین دین و همین اسلامی است که ما امروز مدّعیاش هستیم، در زمینهی مسائل جاری سیاسیِ کشورش -همان کشوری که آن روز وجود داشت و کشور کوچکی بود- این بزرگوار چقدر تلاش میکرد، چقدر زحمت میکشید. پیغمبر اکرم نمینشست فقط احکام نماز و روزه و توجّه و عبادت و نماز شب را به مردم یاد بدهد؛ نه، در همین مسجد مردم را جمع میکرد، آنها را به جهاد دعوت میکرد، آنها را به وحدت دعوت میکرد، آنها را به آگاهی در مقابل دشمن دعوت میکرد؛ همین حرفهایی که امروز برای من و شما مطرح است. مسائل روز مسائلی نیست که بشود از آن صرفِنظر کرد.
ببینید؛ یک نظامی در عالم وجود دارد: نظام استکبار، نظام زورگویی، نظام ظلم؛ البتّه از قدیم هم همین نظامها بوده است، منتها امروز مدرن شده است، با تجهیزات نو مجهّز شده. قدرتهای برتر به ملّتها زور میگویند؛ [این] زور گفتن هم حد و اندازهای ندارد؛ اگر اموالی دارند، میگیرند؛ اگر نیروی انسانی قابلی دارند، از آنها میدزدند؛ اگر استعدادی در آنها هست که آنها را تهدید میکند و رقیب برای آنها میتراشد، آن استعداد را خفه میکنند؛ زورگویی انواع و اقسامی دارد. امروز این زورگویی در دنیا وجود دارد؛ نظام بینالملل جهانی که اسمش را گذاشتهاند جامعهی جهانی، یعنی نظام زورگویی؛ وَالّا مراد از جامعهی جهانی، دولتها و ملّتهای دنیا که نیستند؛ دولتها و ملتّهای دنیا بیزارند از شکل این چند قدرت برتر دنیا که خودشان را میگویند جامعهی جهانی. جامعهی جهانی یعنی همین: افرادی که مبنای کارشان زورگویی به همهی ملّتها و همهی کشورها و همهی اینها است. و ما که در جمهوری اسلامی هستیم، هم قبل از نظام جمهوری اسلامی در دوران رژیم طاغوت، نمونههایش را یکجور دیدهایم، هم بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی نمونههایش را یکجور دیگر دیدهایم؛ یک نظامی امروز در دنیا به این شکل وجود دارد. این نظام ناراضی هم زیاد دارد؛ خیلی از ملّتها ناراضیاند؛ منتها از ملّتها که کاری برنمیآید؛ صدای ملّتها را کسی نمیشنود؛ نه رسانه به آن صورت در اختیارشان است، نه اصلاً [حرف آنها] جایی حساب میشود؛ حالا گیرم مثلاً دههزار نفر هم در یک واحد الکترونیکیِ مثلاً رسانههای الکترونیک و مانند اینها با هم جمع شدند و یک حرفی زدند، یا جمع شدند در خیابانها راه رفتند؛ حالا که چه؟ در قضیّهی حملهی آمریکا به عراق در [کمتر از] پانزده شانزده سال قبل از این در همهی این خیابانهای پاریس و بعضی کشورهای اروپایی دیگر، راهپیمایی راه افتاد در مخالفت با آمریکا؛ چه اثری کرد؟ ملّتها بهخودیخود که کاری نمیتوانند انجام بدهند؛ دولتها هستند که اگرچنانچه پشتیبانی ملّتهایشان را داشته باشند، میتوانند حرفی بزنند و این حرف در دنیا مطرح بشود؛ چنین دولتی هم در دنیا نیست؛ دولتهایی هستند [ولی] میترسند؛ ناراضیاند [ولی] میترسند. من بهنظرم در صحبت اوّل سال(8) این را گفتم که رؤسای رژیم طاغوت هم خیلی اوقات از کارهای آمریکا ناراضی بودند. در خاطرات این بازماندگانشان که آدم نگاه میکند، میبیند یک جاهایی خیلی هم ناراضیاند و در خلوت بدگویی هم میکنند به آنها امّا جرئت نمیکنند مخالفت کنند؛ بهعنوان دولت، بهعنوان واحد سیاسی و مدیریّت جامعه جرئت نمیکنند. امروز در دنیا اینجوری است؛ خیلیها ناراضیاند امّا جرئت نمیکنند مخالفت کنند.
یک نظامی در دنیا، در این بلبشو، در این جنگل بههمریختهی بههمآمیخته و ظلم و زور، به وجود آمده است که یک پایههایی دارد که این پایهها درست نقطهی مقابل آن چیزی است که امروز نظام جهانی بر آن استوار است؛ نقطهی مقابلِ ظلم است، نقطهی مقابلِ استثمار است، نقطهی مقابلِ جنگطلبی است، نقطهی مقابلِ فساد است؛ آن نظام، نظام جمهوری اسلامی است. این نظام براساس اسلام، براساس دین، براساس تفکّرات اسلامی ناب به وجود آمده و یک جماعتی هم از اوّل در رأس این نظام قرار گرفتند که طبیعت اینها این است که از قدرتهای بزرگ نمیترسند و آن روحانیّونند. این را خود تحلیلگرها و جامعهشناسهای غربی، امروز میگویند؛ از اوّل انقلاب هم میگفتند؛ میگفتند این آخوندها نمیترسند از ما. [البتّه] بعضیهایشان ممکن است وابسته هم باشند و هستند، امّا طبیعت نظام آخوندی در جامعهی شیعه، یک چنین طبیعتی است. حالا اتّفاقاً اینها در رأس این نظام قرار گرفتهاند. مردم هم که همراهی میکنند. مردم هم اوّلاً مردمِ بااستعدادیاند، ثانیاً جوان در بین اینها زیاد است - جمعیّت ما از 35 میلیون در اوّل انقلاب، حالا تقریباً رسیده به 80 میلیون؛ یعنی جمعیّت ناگهان افزایش پیدا کرده است؛ اگرچه علیه آن [هم] دارند کار میکنند - استعداد زیاد است؛ شجاع هم هستند، نترس هم هستند. خب، وقتیکه یک کشوری است که مردم اینجوری فکر میکنند، سردمداران حکومت هم نمیترسند از هیمنهی(9) جهانی، این برای استکبار یک خطر عمده است، یک خطر کاملاً بزرگ است. لذا جبهه علیه آن تشکیل میشود؛ کمااینکه الان علیه جمهوری اسلامی جبهه تشکیل شده؛ نه حالا [بلکه] از روز اوّل انقلاب جبهه تشکیل شده؛ یک جبههی دشمن بهوجود آمده. آن روز شوروی بود و آمریکا که نقطهی مقابلِ هم بودند و [اگر] در صد مسئله - با کم و زیادش - با هم اختلاف داشتند امّا در مسئلهی جمهوری اسلامی و مخالفت با جمهوری اسلامی، همفکر و همدست بودند. یعنی طبیعت استکبار این است که با یک چنین نظامی دشمنی میکند.
[پس] یک جبهه تشکیل دادند که این جبهه امروز هم وجود دارد و از انواع و اقسام شیوهها هم دارد استفاده میکند؛ همچنانکه فرض کنید بیست سال پیش اینترنت نبود، امروز هست؛ ابزارها روزبهروز دارد پیشرفته میشود. از بیشترین ابزارها و وسیعترین و سریعترین ابزارها علیه جمهوری اسلامی دارند استفاده میکنند؛ جمهوری اسلامی [هم] باید خودش را آماده کند از همهی ابزارها استفاده کند. [دشمن] از ابزار دیپلماسی استفاده میکند. دیپلماسی، گفتگوی سیاسی، مذاکرهی سیاسی، بدهبستان سیاسی یکی از ابزارها است؛ اینها از آن ابزار استفاده میکنند. بنده هم با گفتگوی سیاسی مخالف نیستم؛ البتّه نه با همه - استثناء دارد - بنده در سطح مسائل جهانی، با گفتگوی سیاسی موافقم؛ من در این زمینهها از زمان ریاست جمهوری حرف داشتم و دنبالگیری میکردم؛ اینجور وانمود نکنند که کأنّه ما اصلاً با گفتگوکردن و مانند آن مخالفیم؛ نخیر، ما، هم بیشتر از اینها موافقیم، هم در یک جاهایی بیشتر از اینها بلدیم این کارها را؛ میدانیم هم که چهجوری باید عمل کرد. دشمن از گفتگوی سیاسی هم استفاده میکند. باید مراقب بود.
پس، از مذاکره استفاده میکند، از مبادلات اقتصادی استفاده میکند، از تحریم اقتصادی استفاده میکند، از تهدید به جنگ و سلاح استفاده میکند؛ در مقابل همهی اینها بایستی نیروی دفاعی داشت.
نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 95/1/13
زمان : 11:45 صبح