امام حسن(ع) بعد از شهادت پدر طی خطبه ای می فرماید: من از اهل بیتى هستم که خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانى واجب کرده است و خداوند تبارک و تعالى به پیامبرش چنین خطاب فرموده است: بگو من از شما هیچ مزدى را نمى خواهم مگر مودت به ذوى القُربی.
این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .
درباره ی وب سایت این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده و تابع مقررات و قوانین ایران می باشد .
دوستان آخرین مطالب |
نظرات ()
خطبه امام حسن(ع) بعد از شهادت پدر
امام حسن(ع) بعد از شهادت پدر طی خطبه ای می فرماید: من از اهل بیتى هستم که خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانى واجب کرده است و خداوند تبارک و تعالى به پیامبرش چنین خطاب فرموده است: بگو من از شما هیچ مزدى را نمى خواهم مگر مودت به ذوى القُربی. به گزارش مهر، هویت و کیان مکتب تشیع تسلیم و انقیاد مطلق از امام معصوم علیه السلام است؛ به نحوى که انسان هیچ وجودى و اثرى را در قبال وجود و آثار او مد نظر قرار ندهد و ولایت و اراده او را در جمیع شوائب وجود و حیات بر سلیقه و اختیار خود ترجیح دهد و از هر فرصتى جهت تحکیم پیوند و علقه بین خود و امام خود بهره ببرد چرا که آنان اسوه حسنه میباشند و یگانه راه رسیدن به سر منزل هدایت. مرحوم علامه حسینی طهرانی(ره) در مجلد چهارم کتاب معاد شناسی درباره خصوصیات امیرالمومنین می نویسند: أمیرالمؤمنین علیه السلام در شب ضربت خوردن، رؤیا و خواب مُوحش و مُدهش خود را براى امام حسن علیه السلام نقل کردند و فرمودند: من دیدم مثل اینکه جبرائیل علیه السّلام از آسمان نزول کرد و بر روى کوه أبوقبیس قرار گرفت و از آن کوه دو پاره سنگ برداشت و آنها را در کعبه آورد و بر بام کعبه رها کرد و آن دو سنگ را چنان به هم کوفت که مانند خاکستر نرم شد و آن گردها را به باد داد و هیچ خانه اى در مکه و در مدینه نماند مگر آنکه در آن از آن گرد و خاکستر داخل شد. حضرت مجتبى(علیه السلام) عرض کرد: اى پدر جان! تعبیر این رؤیا چیست؟ حضرت فرمود: اى نور دیده من! اگر این رؤیا صادق باشد تعبیرش آن است که لا محاله پدرت کشته خواهد شد، و هیچ خانه اى در مکّه و مدینه نمى ماند مگر آنکه از مصیبت شهادت من، در آن غم و اندوهى وارد می شود.(1)
موعظه أمیرالمؤمنین علیه السلام پس از ضربت خوردن
امام(ع) در ضمن موعظه خود پس از ضربت خوردن می فرماید: «و أَنا بِالامسِ صاحبکُم و أَنا الیَومَ عبرَةٌ لَکُم و غَدًا مُفارقُکُم؛ غَفَرَ اللَهُ لِى و لَکُم؛ و من دیروز مصاحب و همنشین با شما بودم و امروز عبرت براى شما هستم و فردا از میان شما مفارقت میکنم؛ خداوند مرا و شما را بیامرزد.»
«إنْ تَثبُتِ الوَطأَةُ فى هذهِ المزَلّةِ فذاکَ، و إن تَدحَضِ القَدمُ فإنَّما کُنَّا فى أَفیاءِ أَغصانٍ و مَهَبِّ ریاحٍ و تحتَ ظِلِّ غمامٍ اضمحَلَّ فى الجوِّ مُتَلفِّقُهَا و عفا فى الارضِ مَخطُّهَا؛ اگر در این لغزشگاه، قدم استوار بماند (و از این جراحت بهبود یابم) پس امر همان است، و اگر قدم بلغزد (و از این دنیا بروم) پس جز این نیست که در سایههاى شاخههاى درختان سر سبز و محلّ وزش نسیمهاى جانفزا و در زیر سایه ابرهائى نشستهایم که در جوّ آسمان آن ابرهاى به هم چسبیده از بین رفته و اثرى از آن نمانده است، و محلّ عبور و مخطّ آن بادها در روى زمین نمانده و مندرس شده است.»
«و إنّما کنتُ جارًا جاورَکُم بدنى أَیَّامًا و ستعقبونَ مِنّى جُثَّةً خلاءً، ساکنَةً بعدَ حَراکٍ، و صامتةً بعدَ نُطقٍ. لِیعِظکُم هدُوِّى و خُفُوتُ أَطرافِى و سُکونُ أَطرافِى؛ و به درستی که من فقط همسایه اى بودم که بدن من چند روزى با شما همسایه شد و از این پس از من چیزى جز بدنى بدون روح و جسمى ساکن بعد از حرکت و جثّه اى ساکت پس از سخن گفتن نخواهید یافت. باید این فروکش کردن من شما را پند دهد و موعظه کند و این به هم افتادن و سکون چشمهاى من و بدون حرکت درآمدن دست و پا و جوارح من براى شما عبرتى عظیم و اندرزى بزرگ باشد.» «فإنّهُ أَوعظُ للمُعتبرینَ مِن المنطقِ البلیغِ، و القول المسموع؛ و بنابراین این حالت من براى عبرت گیرندگان از هر سخن بلیغ و رسائى و از هر گفتار شنوائى مؤثرتر و اندرز دهنده تر است.»(2)
خطبه امام حسن(علیه السلام) بعد از شهادت پدر
فرزندان آن حضرت پس از آنکه جسد مطهرش را در نجف اشرف دفن کردند، گرد آلود با چهره هاى پریشان به کوفه بازگشتند و حضرت امام حسن(علیه السلام) به مسجد کوفه آمد و برفراز منبر رفت و در حالی که جمعیت در مسجد موج می زد خطبه مفصلى ایراد فرمود. در ابتداى خطبه گریه گلویش را گرفت.(3) و سپس بعد از درنگ و حمد بر خداوند فرمود: اى مردم! بدانید که دیشب پدر من از دنیا رفت؛ همان شبى که وصى حضرت عیسى، یوشع بن نون از دنیا رفت. پدر من از دنیا رفت نه درهمى باقى گذاشت و نه دینارى؛ لَا صَفْرَآءَ وَ لَا بَیْضَآءَ (نه زردى و نه سپیدى) جز هفتصد درهم که می خواست براى اهل خود خادمى بخرد.(4)
حاکم در «مستدرَک» چنین آورده است که: خَطَبَ الحسنُ بنُ على النَّاسَ حینَ قُتِلَ على، فَحَمِدَ اللَهَ و أَثنَى علیهِ، ثُمَّ قال: لَقد قُبِضَ فى هذهِ اللیلَةِ رَجُلٌ لا یَسبِقهُ الاوَلونَ بِعَملٍ، و لا یدرِکُهُ الاخِرُونَ. و قد کانَ رسولُ اللَهِ صلَّى اللَهُ علیهِ و آلهِ و سَلَّمَ یُعطیهِ رَایَتَهُ، فَیُقاتلُ و جِبریلُ عَن یَمینهِ و میکائیلُ عن یسارِهِ، فما یَرجعُ حتّى یَفتحُ اللَهُ علَیهِ. و ما تَرَکَ علَى أَهلِ الارضِ صفراء و لا بیضاءَ إلَّا سبعَ مِئةِ درهمٍ فَضلَت مِن عطایاهُ أَرادَ أَن یبتاعَ بِها خادمًا لاهلهِ. ثُمّ قالَ: أَیُّهَا النَّاسُ! مَنْ عَرفَنِى فَقد عَرفَنِى؛ و مَن لَم یَعرِفنى فأَنا الحَسنُ بنُ على، و أَنَا ابنُ النّبِى، و أَنا ابْنُ الوصىّ، و أَنا ابنُ البَشیرِ، و أَنا ابنُ النّذیرِ، و أَنا ابنُ الدّاعى إلَى اللَهِ بِإذنِهِ، و أَنا ابنُ السّراجِ المُنِیرِ، و أَنا مِن أَهلِ البیتِ الَّذِى کانَ جبریلُ یَنزِلُ إلینَا و یَصعَدُ مِن عندنا، و أَنا مِن أَهل البیتِ الَّذِى أَذهَبَ اللَهُ عنهُمُ الرِّجسَ و طهَّرهُم تَطهیرًا، و أَنا مِن أَهلِ البیتِ الَّذِى افترَضَ اللَهُ مَوَدّتَهُم على کُلّ مُسلمٍ فقال تَبارکَ و تعالَى لنَبیّهِ صلَّى اللَهُ علَیهِ و آلهِ و سلَّمَ: قُل لا أَسئلکُم علَیهِ أَجرًا إِلَّا المَودّةَ فى القُربَى و من یَقتَرِفْ حَسنَةً نَزِد له و فیها حُسنًا؛ فاقتِرافُ الحَسنَةِ مَوَدّتُنا أَهلَ البیت. (5)
«بعد از شهادت أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، امام حسن مجتبى(علیه السلام) خطبه اى ایراد فرمودند و پس از حمد و ثناى حضرت بارى تعالى شأنه چنین به سخن پرداختند: به تحقیق که در این شب گذشته، روح مردى به سراى جاودانى شتافت که هیچ یک از پیشینیان به کردار و عمل او نرسیده اند و در میدان مسابقه تقوى و عمل صالح از برابرى و پیشى گیرى بر او عاجز و فرو مانده اند و نیز هیچ یک از پسینیان در این مضمار سبق به او نخواهند رسید. مردى بود که رسول الله(صلّى الله علیه و آله و سلّم) رایت جنگ را به او میداد و در میدان کارزار با دشمنان خدا مى جنگید در حالی که جبرائیل از طرف راستش و میکائیل از جانب چپش او را مدد مى نمودند و هیچ گاه پشت به جنگ نمى نمود و از نبرد باز نمى گشت مگر وقتی که خداوند به دست او فتح می کرد و براى مردم روى زمین به عنوان ارثیه چیزى نگذاشت نه سفیدى و نه زردى مگر هفتصد درهم که از عطایا و بخششهاى او زیاد آمده بود و می خواست با آن براى اهل خود خادمى بخرد.
سپس فرمود: اى مردم! هر که مرا مى شناسد که مى شناسد و کسى که مرا نمى شناسد پس من حسن بن على هستم و من فرزند پیغمبر خدایم و من فرزند وصى رسول الله ام و من فرزند بشارت دهنده به بهشت هستم و من فرزند ترساننده از عذاب خدا هستم و من فرزند دعوت کننده مردم به سوى خدا به اذن او هستم و من فرزند چراغ تابناک و مشعل فروزان هدایتم و من از اهل بیتى هستم که جبرائیل در خانه ما هبوط می کند و از منزل ما از نزد ما صعود مى نماید و من از اهل بیتى هستم که خداوند اراده کرده است هر گونه رجس و پلیدى را از آنان بردارد و آنها را به مقام طهارت مطلقه برساند و من از اهل بیتى هستم که خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانى واجب کرده است و خداوند تبارک و تعالى به پیامبرش چنین خطاب فرموده است: بگو من از شما هیچ مزدى را نمى خواهم مگر مودت به ذوى القُرباى من و کسی که مرتکب حسنه اى گردد، ما نیکویى را درباره او زیاد می گردانیم؛ ارتکاب حسنه مودت ما اهل بیت(ع) است.»
کشتن ابن ملجم توسط حضرت مجتبى(ع)
بعد از خطبه، حضرت مجتبى علیه السلام یکسره به سراغ ابن ملجم آمدند؛ چون حضرت ام کلثوم آن حضرت را سوگند داده بود که بعد از شهادت پدرم، به آن خدایى که عالم را خلق کرده است راضى نیستم یک ساعت در قتل ابن ملجم درنگ کنى. امام فرمود: اى ابن ملجم که ترا وادار کرد که دست به چنین کارى زدى؟ گفت: عهدى که با خدا کرده بودم! حالا اگر مرا اجازه دهى به شام می روم و معاویه را هم مى کشم و به نزد تو بر می گردم، اگر خواهى مرا قصاص کن و اگر خواهى عفو نما! حضرت فرمود: سوگند به خدا که هیچ مهلت ندارى تا به دوزخ واصل شوى! در این حال فقط با یک شمشیر او را کشتند، و سپس مردم جثه اش را برداشته و در مغاک انداختند. روایاتى که در عذاب برزخى ابن ملجم وارد شده، از عذابهاى برزخى بسیار شدید است و علمای اسلام در کتب مفصله خود نوشته اند.
پی نوشتها:
بحار الانوار
نهج البلاغه، خطبه 147
مقاتل الطّالبیّین» ص 52
تلخیص از روایت وارده در أمالى صدوق
مستدرک حاکم، باب فضآئل حسن بن على علیهما السّلام، ج 3، ص 172
نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/4/29
زمان : 6:53 صبح
نظرات ()
امام علی علیهالسلام: امر به معروف و نهى از منکر را ترک مکنید که رشته کار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا کنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نشود و به اجابت نرسد.
وصیتنامه امیرالمومنین حضرت على علیه السلام را در کتابهاى حدیث به اجمال و تفصیل و به طور گوناگون نقل کردهاند که یکى را ابوالفرج نقل کرده و در اصول کافى مرحوم کلینى هم نظیر همین وصیت را که ابوالفرج روایت کرده، نقل مىکند.
در نهج البلاغه نیز در نامه شماره 47 اجمالى از این وصیت آمده و خلاصهاى از آن در کشفالغمه و روایات دیگر آمده که همه آنها را علامه مجلسى(ره) در بحارالانوار نقل کرده و ما همان روایت ابوالفرج را که نسبتاً جامعتر از دیگران است، نقل مىکنیم.
ابوالفرج در « مقاتلالطالبیین » روایت کرده که پس از ضربت خوردن امیر مؤمنان، اطباى کوفه را به بالین آن حضرت آوردند و در میان آنها، هیچ یک در معالجه زخم و جراحى استادتر از اثیر بن عمرو نبود و او متخصص در معالجه زخمها و جراحات بود و از جمله چهل نفر جوانى بود که در زمان ابوبکر در عین التمر به دست خالد بن ولید اسیر و در کوفه ساکن شده بود.
این طبیب همین که زخم سر آن حضرت را دید، دستور داد شُش گوسفندى را بیاورند و از میان آن رگى را بیرون آورد و آن رگ را در زخم مزبور نهاد و پس از اندکى بیرون آورد و آن را مشاهده کرد. سپس رو بدان حضرت کرده، گفت: «اى امیر مؤمنان، هر وصیتى دارى، بکن که ضربت شمشیر این دشمن خدا به مغز سر رسیده و معالجه سودى ندارد.»
در این وقت بود که امیر المؤمنین کاغذ و قلم و دواتى طلبید و شروع به وصیت کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
این وصیتنامه اى است که امیرالمؤمنین، على بن ابیطالب بدان وصیت مىکند: گواهى مىدهد که معبودى جز خدا نیست که یگانه است و شریک ندارد و نیز گواهى میدهد که محمد(ص) بنده و رسول اوست، که خداوند او را به راهنمایى و دین حق فرستاد تا بر همه ادیان پیروزش کند، هرچند مشرکان آن را ناخوش دارند. درود و برکات خدا بر او باد! «همانا نماز و پرستش و زندگى و مرگ من از آن خداوندى است که پروردگار جهان است و شریکى براى او نیست و بدان مأمور گشتهام و منم از نخستین مسلمانان».
اى حسن! من تو را و تمام فرزندان و خاندانم و هر کسى که این وصیتنامه به او برسد، به تقوا و ترس از خداوندى که پروردگار شماست، سفارش مى کنم و باید نمیرید جز اینکه مسلمان باشید و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، زیرا به راستى من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى فرمود: اصلاح دادن میان مردمان از همه نماز و روزه بهتر است و آنچه دین را تباه ساخته و از بین مىبرد، افساد میان مردمان است، ولا قوه الا بالله العلى العظیم [نیرویى جز به وسیله خداى بزرگ نیست].
به خویشان و ارحام خویش توجه داشته باشید و به آنان پیوند کنید، صله رحم کنید تا خداوند در روز قیامت حساب را بر شما آسان گرداند.
الله الله فى الایتام، فلا تغبوا افواههم، ولا تضیعوا بحضرتکم : از خدا بترسید، از خدا بترسید، درباره یتیمان، پس براى دهنهاشان به سبب سنگدلىتان نوبت قرار ندهید (که گاهى سیر و گاهى گرسنه نگاهشان دارید).
الله الله فى جیرانکم، فانهم وصیه نبیکم ...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره همسایگانتان که رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش کرده و پیوسته درباره آنان توصیه مى فرمود، به اندازه اى که ما گمان کردیم براى همسایگان از همسایه خود ارث قرار م ىدهد و حرمت آنان به اندازهاى است که سهمى در مالشان براى همسایه تعیین کرده!
الله الله فى القرآن، فلایسبقکم الى العمل به احد غیرکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره قرآن مبادا کسى به عملکردن بدان بر شما سبقت جوید.
الله الله فى الصلاه فانه خیر العمل وانها عمود دینکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز، زیرا که نماز ستون دین شماست.
الله الله فى بیت ربکم لاتخلوه ما بقیتم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره خانه پروردگارتان (خانه کعبه)، مبادا تا زنده هستید، آن خانه از شما خالى بماند، که اگر رها شد، مهلت داده نمىشوید و به عذاب دچار مىشوید و اگر از شما خالى ماند، کیفر خداوند فرصت زندگى به شما نمىدهد.
الله الله فى الزکاه فانها تطفى غضب ربکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید در دادن زکات اموال خود که زکات خشم پروردگار را فرو نشاند.
الله الله فى شهر رمضان فان صیامه جُنه من النار: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره روزه ماه رمضان، زیرا که آن براى شما چون سپرى است از آتش دوزخ.
الله الله فى الفقراء والمساکین فشارکوهم فى معاشکم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره بینوایان و مسکینان و آنها را در زندگى خود شریک سازید و از خوراک و لباس خود به آنها نیز بدهید.
الله الله فى الجهاد باموالکم وانفسکم والسنتکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره پیکار کردن در راه خدا به مالها و جانها و زبانهاى خویش.
الله الله فى ذریه نبیکم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره امت پیغمبرتان، مبادا در میان شما ظلم و ستمى واقع شود.
الله الله فى اصحاب نبیکم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره اصحاب پیغمبرتان؛ زیرا که رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش فرموده.
الله الله فى النساء و فیما ملکت ایمانکم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره زیردستانتان، غلامان و کنیزان، زیرا که آخرین سفارش و وصیت رسول خدا(ص) این بود که فرمود: «من شما را درباره دو دسته ناتوان که زیردست شما هستند، سفارش مىکنم».
آنگاه فرمود:
الصلاه الصلاه، لا تخافوا فى الله لومه لائم...: نماز! نماز! درباره خداوند از سرزنش مردمان نهراسید؛ چه، هر کس به شما ستم کند یا اندیشه بد داشته باشد، خداوند شر او را کفایت فرماید.
با مردم به نیکى سخن بگویید، همان گونه که خدا فرمود. امر به معروف و نهى از منکر را ترک مکنید که رشته کار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا کنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نشود و به اجابت نرسد.
بر شما باد هنگام معاشرت، به فروتنى و بخشش و نیکویى درباره یکدیگر و زنهار از جدایى و تفرقه و پراکندگى و روى گردانیدن از هم و در نیکوکارى، یار و مددکار یکدیگر باشید و بر گناه و ستمکارى کمک مباشید که شکنجه و عذاب خدا بسیار سخت است.
خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اکنون با شما وداع مىکنم و شما را به خدا مىسپارم و سلام و رحمتش را بر شما مىخوانم.
نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 93/4/27
زمان : 11:52 عصر
نظرات ()
مزار نائب ایرانی حضرت ولیعصر(عج)+تصاویر
«حسین بن روح نوبختی» که اصلیتی ایرانی داشت، به خاطر ویژگیهای منحصر به فرد اخلاقی و ایمانی ردای نیابت خاص امام زمان(عج) را پوشید. مزار این نایب خاص حضرت ولیعصر(عج) اکنون در بغداد زیارتگاه عاشقان و دلدادگان مهدوی است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، هجدهم شعبان سال 326 هجری قمری نائب سوم حضرت ولیعصر(عج) به دیار باقی شتافت، حسین بن روح ملقب به نوبختی از خاندان ایرانی که مدت 21 سال نیابت خاص امام زمان(عج) را بر عهده داشت در شهر بغداد دیده از دنیا فروبست و مزار نورانیاش هماکنون در بازار شورجه در سوق العطارین قرار دارد. حسین بن روح از اصحاب امام عسکری(ع) بوده است، بر حسب منابع تاریخی، تبار حسین بن روح از خاندان ایرانی، نژاد آل نوبخت سرچشمه میگیرد و نوبخت جد اعلای این خاندان است، طایفه نوبخت از علما و متکلمان و منجمان که همگی پیرو مکتب اهلبیت عصمت و طهارت بودهاند، جد اعلای آنان نوبخت و زرتشتی بوده و در عهد منصور دوانیقی عباسی از زرتشتی به اسلام روی آورد و مسلمان شد و ساکن بغداد شدند. *ماجرای به نیابت رسیدن حسین بن روح نوبختی ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی سومین نائب خاص حضرت بقیة الله(عج) بود که از معتمدان نائب دوم محمد بن عثمان بن سعید عمری و از نزدیکان وی در بغداد به شمار میرفت. نائب دوم با ارجاع مراجعان به حسین بن روح نوبختی زمینه جانشینی وی را فراهم آورد و در واپسین روزهای حیات به دستور حضرت ولیعصر(عج) او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد، پس از آنان شیعیان برای تحویل اموال به وی مراجعه میکردند. هنگامی که شیعیان دیدند دومین نائب امام عصر(عج) او را امین میشناسد و به او اعتماد میکند و به فضیلت و دینداری او گواهی میدهد و او را شایسته وکالت خویش مینگرد، به تدریج اعتماد همگی به او فزونی یافت و مورد توجه همگان قرار گرفت. او شخصیت والایی بود که به خردمندی و فرزانگی و رشد فکری و دینی شهرت به سزایی داشت و موافق و مخالف بر این واقعیت گواهی میدهد تا جایی که اهلسنت نیز او را تکریم و احترام میکردند. در روزهای آخر حیات دومین نائب امام عصر(عج) محمد بن عثمان فرمانی از جانب امام زمان(عج) دریافت کردند که به موجب آن، محمد بن عثمان دستور یافت تا «حسین بن روح» را به جای خویش معرفی کند، به همین منظور بزرگان شیعه را گردهم جمع کرد و گفت: اگر من از دنیا رفتم حسین بن روح جانشین من است، چرا که دستور یافتهام او را به جای خویش برگزینم، از این رو در زندگی خود به او مراجعه کنید و در کارها به او اعتماد ورزید. حسین بن روح در دوران سفارتش نمایندگانی در کشورهای مختلف داشت که از طریق آنها وظایفش را انجام میداد، تنها در شعر بغداد 10 وکیل داشت که هر کدام از رجال برجسته زمان خودشان بودهاند. درباره کرامتی از حسین بن روح نوبختی، ابوعلی بغدادی نقل میکند که زنی را در بغداد دیدم که از کسی پرسید: وکیل امام زمان کیست؟، یکی از اهالی قم به وی گفت: ابوالقاسم حسین بن روح! و به من اشاره کرد که این مرد او را میشناسد. به همراه زن خدمت حسین بن روح رسیدیم. زن پرسید: ای شیخ! چه چیزی نزد من است؟ حسین بن روح گفت: آنچه با تو است به دجله بینداز و آنگاه بازگرد تا بگویم. زن رفت و آنچه با خود آورده بود، به دجله انداخت. سپس نزد حسین بن روح بازگشت. حسین بن کنیزش گفت: صندوقچه را بیاور، سپس به آن زن گفت: این همان صندوقچهای است که نزد تو بود و به دجله انداختی. اکنون بگویم در آن چیست یا خود میگویی؟ زن گفت: شما بفرمایید!، حسین بن روح گفت: یک جفت خلخالِ طلا و حلقه بزرگی است که گوهری در آن است، همچنین دو حلقه کوچک است که هر کدام یک دانه گوهر است و دو انگشتر فیروزه و یک انگشتر عقیق است، آنچه در صندوقچه بود، همان بود که حسین بن روح گفته بود، بدون کم و کاست. سپس در صندوقچه را باز کرد و آنچه در آن بود به من نشان داد، زن نیز نگاهی به من کرد و گفت: درست همان چیزهایی است که من آورده بودم و به دجله انداختم.( بحارالانوار، ج51،ص342) به مناسبت سالروز نائب خاص ایرانی امام زمان(عج) تصاویری از مزار این عالم شیعی در ادامه میآید:
نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 93/3/26
زمان : 11:26 عصر
نظرات ()
منطقه «دمشق القدیمة»، محله «العمارة الجوانیة»، جایی است که بیش از سه سال است، «سه ساله دمشق» زائران کمتری دارد. در عوض «مدافع»ـانی دارد که دلِ گرفته زائران ناامید از زیارت را تسکین میدهد. مرکز دمشق، از روی خیابان «المزة» جایی که سفارت ایران است در آن، میگذری؛ بعد از پل روگذر، در منطقه «دمشق القدیمة» سمت چپ، تابلو «مقام السیدة رقیة» را نشان میدهد. «قلعة دمشق» خیابانی باریک است که شش-هفت نیروی نظامی با لباس ارتشی در ورودی آن ایستادهاند. کسی که این روزها در دمشق گذری کند، ایستهای متعدد بازرسی برایش عادی میشود. خودرو استیشن ایستاد. «جون» «دستی» را کشید و به «مدافع» گفت: «السفارة الایرانیة». «مدافع مسلح» سلاحش را به دست دیگرش سپرد و یک دست روی سر گذاشت و گفت: «علی رأسی.. تفضل»؛ و راه را باز کرد. راه، منتهی به «جامع الامویین» است. کوچهای قدیمی که پس از گذر از زیر طاقی نسبتا کوچک و یک پیچ، دیوار مسجد جامع «امویین» با رنگ تیره و روشن یکی درمیانش پیدا میشود. اینجا مسیر دو راه میشود. سمت راست ورودی «جامع الامویین» و بازار «حمیدیه» و «صلاح الدین ایوبی» و سمت چپ در امتداد کوچهای تنگ، «العمارة الجوانیة» و «حرم سه ساله دمشق». معروف به «العمارة»؛ این را یک مدافع دیگر میگوید اما نمیداند اسم دقیق کوچه چیست و حتی نمیداند که این کوچه تا حرم با همین اسم نیست و کمی جلوتر اسمش هست «جادة الغزی». چند قدم جلوتر تابلو کوچه معلوم است. مدافع را صدا زدم «شارع الکلاسة یا حبیبی». این کوچه سنگفرش برای رساندنت به حرم «سه ساله دمشق» زیاد وقتت را نمیگیرد و بعد از عبور دادنت از کنار دیوار جامع الامویین، تو را از مقابل «متحف الخط العربی» در «جادة الغزی» که قبلا «مدرسة الجقمقیة» بوده است میگذراند. از کنار در پشتی جامع الامویین، که میگذری و به کوچه «الغزی» میرسی، کمی جلوتر سمت چپ، حمام عمومی و قدیمی «السلسلة» تو را با درهای بازش به داخل دعوت میکند. اما اگر دعوت را رد کردی و ادامه دادی، به انتهای کوچه، به نزدیکی حرم، میرسی که به سمت چپ میپیچد و گذر «باب الفرادیس» شروع میشود. اینجا اگر مغازه دو نبش شیک «حلویات الغزی» چشمت را نگیرد، چشمت بلافاصله به بخشی از گنبد حرم میافتد. دلت میخواهد عکس بگیری اما دو مدافع بلافاصله مانع میشوند و میگویند «ممنوع التصویر یا شباب» و اصرار هم فایده ندارد. حتی اگر «ابو زینب» را که گوش به فرمانش هستند، ببینی هم فایده ندارد. «ممنوع التصویر خارج الحرم». اما ما گرفتیم. سه سال پیش ابتدای بحران که هنوز جنگ جسته و گریخته در درعا (جنوب) بود، مسیر منتهی به حرم شلوغتر بود. تا به ضریح برسی فقط یک بار در ورودی تفتیش میشدی. الان یک بار در ابتدای «شارع قلعة دمشق» در ورودی اصلی منطقه حرم؛ یعنی قبل از اینکه به جامع الاموی برسی. سپس یک بار نرسیده به حرم، سر دو راهی، یعنی ابتدای «شارع الکلاسة» و سرانجام دو بار متوالی به هنگام ورود حرم و صحن؛ و هر بار جدیتر از مرتبه قبل. البته جدیت تا وقتی است که رمز عبور «السفارة الایرانیة» را نشنوند. مدافعان حرم تا بشنوند با حالتی از احترام، تفتیش را با جدیتی کمتر، سریع به پایان میبرند. صحن خلوت است. حیاطی، در میانه دو راهرویی است که از دو طرف به داخل حرم منتهی میشوند. میانه حیاط، میزبان یک حوض و آبنمای کوچک است. سال پیش یک خمپاره مهمان صحن شده؛ کنار همین حوض. خادمان میگویند، زیر حوض کنده شده بود. الان تعمیر شده. میگویند حمله، به حرم نبوده بلکه «گلوله سرگردان و بیهدف» اصابت کرده است. جلوی در «إذن دخول» و زیارتنامه؛ «السلام علیک یا سیدتنا رقیة.. السلام علیک یا بنت ولیالله». ضریحی طلایی. نزدیک شوی و سرت را که به «شباک» (پنجره) بچسبانی، ضریح نقرهای که در ضریح طلایی است دلت را میسوزاند. چون دستت بهش نمیرسد. حرم چه خلوت است در مقایسه با سه سال پیش. چند زائر و چند «مدافع حرم» که مشغول نمازند. «الان زائران یک دهم زائران قبل از بحران شدهاند». این را «کامل محمد بیضون» یکی از چهار متولی و مسئول اداره حرم گفت. کامل بیضون گفت: قبل از بحران روزانه بین هزار تا دو هزار نفر به حرم میآمدند اما الان به یک دهم تقلیل یافته است یعنی صد تا دویست نفر. از «کامل» پرسیدم «چند بار به حرم حمله شد در سه سال اخیر؟» گفت: «حتی یک بار هم نشد». این حرفش به این معنا نبود که افراد مسلح نخواستند حمله کنند. بلکه به آنان این اجازه داده نشد اما اطراف حرم مردمانی شهید شدهاند. از جمله «الشیخ عباس اللحام»، امام جماعت حرم که سال دوم بحران (2012) با گلوله مستقیم ترور شد. از جمله یکی از نگهبانان حرم سهساله که خارج از حرم به شهادت رسید و تاکنون 54 نفر دیگر از مردم عادی در اطراف حرم، به شهادت رسیدند. چه کسی فکرش را میکرد که روزی پس از نزدیک به 1300 سال «خرابه شام» نیروی امنیتی و دفاعی خاص خود نیاز داشته باشد. گفتم نیروهای مدافع حرم از ارتش سوریهاند یا حزبالله یا نیروهای «الشعبی». «کامل» با گفتن «نه، نه، نه»، گفت: اینها نیروهای ویژه و خاص حرم هستند. اما نگفت که تعدادشان چقدر است و هر چقدر تلاش کردم به عدد تقریبی آنان اشاره کند، بیفایده بود. اما گفت که حمایت فیزیکی و امنیتی مسلحانه 24 ساعته برای حرم «سه ساله» برقرار است و حتی مسیرها با دوربین کنترل میشود. احساس خوبی دست میدهد وقتی میشنوی حرم «سه ساله» در تمام لحظات شبانه روز در حمایت قرار دارد. خصوصا وقتی کامل بیضون میگوید: 24 ساعته تمام راههای منتهی به حرم از جمله مسیر جامع الامویین مراقبت میشود و حرم در مرکز یک «دایره حمایتی و دفاعی» به شعاع 500 متر است. البیضون در میان صحبت، به اینکه در این حرم است افتخار میکند. میگوید مایه شرف است. میگوید اینکه این حرم الان ملجأ مسلمانان شیعه و سنی و حتی مسیحیان است آن هم در قلب دمشق و در کنار جامع الامویین نشان از اهمیت این حرم دارد. «ذوالفقار» دانشجوی رشته «رسانه» دانشگاه دمشق، اهل «حمص» است. نمازش کنار ضریح تمام شد. گفت: اینجا همه با هر دین و مذهبی میآیند. کسی نمیگوید تو مسیحی هستی یا سنی یا شیعی. نظر «کامل» هم همین است. میگوید حدود 100 سال پیش به دلیل تعمیرات و آبی که در حرم افتاده بود، نیاز شد که قبر شکافته شود و تعمیرات صورت بگیرد. اما همه از جمله «پدر کامل» که آن زمان بوده، متعجب شدهاند که پیکر مطهر سهساله سالم و تازه بوده است؛ همین باعث ارادت خیلیها از جمله سنیها و مسیحیان شده است. اینها را ما میدانیم. احترام اعضای خاندان اهل بیت. اینها را شاید حتی خمپارههای سرگردان هم بدانند که به حرم اصابت نمیکنند و ترجیح میدهند در حیاط حرم بیفتند اما کسانی بوده و هستند که مغزشان اندازه «خرج یک گلوله خمپاره» هم نیست. اینها زمانی کنار خرابه شام اساءه ادب کردند و امروز برخی این اساءه را به جایی رساندهاند که حرم، «مدافع» میخواهد؛ آن هم 24 ساعته؛ آن هم با شعاع حداقل 500 متر؛ کاش مدافعان آن روز کربلا، امروز هم در کنار حرم سه ساله هم میبودند. نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 93/3/24
زمان : 11:36 عصر
نظرات ()
یک مبلغ و خطیب عربستانی "یزید بن معاویه" را تا روز قیامت سزاوار لعن و نفرین دانست.
به گزارش شبکه العالم، اظهارات "سعد الدریهم" در صفحه توییتر خود در خصوص "یزید بن معاویه" واکنش های گسترده ای را در محافل عربستانی به دنبال داشت.
روزنامه اینترنتی "المرصد" در عربستان نوشت: "سعد الدریهم خلیفه اموی یزید بن معاویه را سزاوار نفرین توصیف کرد."
بر اساس این گزارش، الدریهم گفته است که یزید بن معاویه با عمل زشت خود علیه مردم "مدینه"، سزاوار لعن و نفرین است، و این کار او باعث می شود تا روز قیامت نفرین شود.
موضع مطرح شده از سوی الدریهم با اعتراضهایی از سوی محافل عربستانی همراه شده است، چرا که اکثر آن ها خواستار احترام گذاشتن به خلفای اموی و خودداری از پرداختن به اشتباهات آن ها هستند.
نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 93/3/12
زمان : 2:31 عصر
نظرات ()
نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 93/3/12
زمان : 12:43 صبح
نظرات ()
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر (ص) به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه، اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه: آیا می دانی که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است!؟ آنگاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود. چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر (ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی. عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید؛ و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر او فریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زنندهای داشته باشد. اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه عرض می کنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی. پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر (ص) عرض کرد. پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم. بنابراین گزارش، حضرت رسولالله(ص) 3 پسر داشتند که دو تای آنها از حضرت خدیجه(س) بودند و هر سه پسر قبل از پیامبر(ص) از دنیا رفتند. ایشان 4 دختر نیز داشتند که همه آنها از حضرت خدیجه(س) بودند و همگی جز حضرت فاطمه(س) قبل از پیامبر(ص) از دنیا رفتند. در تصویر زیر مقبره همسر و فرزند گرامی پیامبر(ص) پیش از تخریب دیده میشود. مزار حضرت خدیجه قبل از تخریب نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 93/3/8
زمان : 2:41 عصر
نظرات ()
صحیح مسلم ، کتاب الایمان ، ح 89 (بحارالانوار،ج،83ص20) 3- أبغض الحلال الی الله الطلاق . سنن ابی داود ، کتاب الطلاق ، ح 1863 4- خَیرُ الأصحابِ مَن قَلَّ شِقاقُهُ و کَثُرَ وِفاقُهُ. (تنبیه الخواطر، ج2، ص123 ) 5- ابن آدم اذا اصبحت معافی فی بدنک آمنا فی سربک عندک قوت یومک فعلی الدنیاالعفاء . کنز العمال ، ج 3 ، ص 782 ، ح 8740 6- ابن آدم عندک ما یکفیک وانت تطلب ما یطغیک لا بقلیل تقنع ولا بکثیر تشبع . کنز العمال ، ج 3 ، ص 782 ، ح 8740 (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال) 8- اتق دعوة المظلوم فإنما یسال الله حقه وان الله لن یضیع لذی حق حقه کنز العمال ، ج 3 ، ص 507 ، ح 7650 9- اتقوا الحجر الحرام فی البنیان فانه اساس الخراب کنز العمال ، ج 15 ، ص 405 ، ح 41575 (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال) 11- اتقوا فراسة المؤمن فإنه ینظر بنور الله سنن ترمذی ، کتاب تفسیر القرآن ، ح 3052 کنز العمال ، ج 3 ، ص 182 ، ح 6063 13- اتقوا دعوة المظلوم فإنها تصعد الی السماء کأنها شرارة کنز العمال ، ج 3 ، ص 500 ، ح 7601 (الکافى، ج 4، ص 62) 15- اثنان یعجلهما الله فی الدنیا البغی وعقوق الوالدین . کنز العمال ، ج 16 ، ص 462 ، ح 45458 کنز العمال ، ج 11 ، ص 7 ، ح 30390 سنن ابن ماجه ، کتاب التجارات ، ح 2133 (بحار الانوار،ج93،ص342) 19- احب الاعمال الی الله الصلاة لوقتها ثم بر الوالدین ثم الجهاد فی سبیل الله کنز العمال ، ج 7 ، ص 285 ، ح 18897 کنز العمال ، ج 3 ، ص 153 ، ح 5929 (جهاد النفس، ص 247) 22- احب الاعمال الی الله أدومها وان قل . صحیح مسلم ، کتاب صلاة المسافرین و قصرها ، ح 1305 23- احب الاعمال الی الله من أطعم مسکینا من جوع أو دفع عنه مغرما أوکشف عنه کربا کنز العمال ، ج 6 ، ص 342 ، ح 15958 (اصول کافی،ج1،ص30) 25- احب الاعمال الی الله حفظ اللسان کنز العمال ، ج 3 ، ص 551 ، ح 7851 مسند احمد ، باقی مسند الانصار ، ح 21137 کنز العمال ، ج 15 ، ص 233 ، ح 40716 کنز العمال ، ج 4 ، ص 344 ، ح 10812 29- طلب العلم فریضة علی کل مسلم، الا ان الله یحب بغاة العلم (اصول کافی ج 1 /باب دوم/ص 35) نهج الفصاحه ، ص 15 ، ح 85 نهج الفصاحه ، ص 15 ، ح 86 کنز العمال ، ج 3 ، ص 574 ، ح 7960 نهج الفصاحه ، ص 17 ، ح 95 نهج الفصاحه ، ص 19 ، ح 106 35- اخوف ما أخاف علی امتی الهوی وطول الامل . کنز العمال ، ج 3 ، ص 490 ، ح 7553 کنز العمال ، ج 2 ، ص 72 ، ح 3176 کنز العمال ، ج 14 ، ص 527 ، ح 39507 کنز العمال ، ج 15 ، ص 569 ، ح 42208 کنز العمال ، ج 6 ، ص 102 ، ح 15034 کنز العمال ، ج 6 ، ص 471 ، ح 16595 نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 93/3/5
زمان : 7:7 عصر
نظرات ()
قالَ الاِْمامُ الْکاظم(علیه السلام):1- تعقّل و معرفت 2- حجّت ظاهری و باطنی 3- صبر و گوشه گیری از اهل دنیا 4- عاقلان آینده نگر 5- تضرّع برای عقل 6- دیدار با مؤمن برای خدا 7- مروّت، عقل و بهای آدمی
9- عوامل نزدیکی و دوری به خدا 10- عاقل دروغ نمیگوید
13- متکبّر، داخل بهشت نمیشود
15- همنشینی با دیندار و عاقل خیرخواه 16- پرهیز از اُنس زیاد با مردم 17- نتیجه حبِّ دنیا 18- پرهیز از طمع و تکیه بر توکّل 19- نتایج امانتداری و راستگویی 20- سقوطِ برتری جوی 21- حقگویی و باطل ستیزی 22- تناسب بلا و ایمان 23- کفّاره خدمت به حاکمان 24- نافله و تقرّب 25- اصلاح و گذشت 26- بهترین صدقه 27- سختی ناحقّ
30- دنیا، بهترین وسیله 31- انتظار فَرَج 32- مِهرورزی با مردم 33- پرهیز از خشم 34- قویترین مردم 35- ترقّی، نه درجا زدن 36- خیر رسانی به دیگران 37- پرهیز از شوخی 38- پند پدیده ها 39- رنج نادیده، نیکی را نمی فهمد 40- محاسبه اعمال نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/3/4
زمان : 3:20 عصر
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. |
موضوعات آرشیو ماهانه لوگو ما دیگر موارد بازدید امروز: 21 بازدید دیروز: 66 کل بازدیدها: 2582185 |