سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

رهبر معظم انقلاب در شب ولادت امام حسن(ع) و در دیدار شاعران:
نظرات ()

شعر شرافتمندانه در دعوای حق و باطل بی‌طرف نیست/ دستگاه‌های تبلیغاتی نظام سلطه وقیحانه در قبال جنایت علیه مردم یمن، غزه و لبنان سکوت می‌کنند

رهبر معظم انقلاب، دعوت به «بی طرفی شاعر در دعوای حق و باطل» را بی معنی خواندند و تأکید کردند: اگر شاعر و هنرمند نسبت به جنگ حق و باطل بی طرف باشد، در عمل استعداد و نعمت خدادادی خود را ضایع کرده است.

خبرگزاری فارس: شعر شرافتمندانه در دعوای حق و باطل بی‌طرف نیست/ دستگاه‌های تبلیغاتی نظام سلطه وقیحانه در قبال جنایت علیه مردم یمن، غزه و لبنان سکوت می‌کنند
? گزارش تصویری مرتبط

-------------------------------

 

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، در شب ولادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی (ع)، جمعی از اهالی فرهنگ، اساتید شعر و ادب فارسی، شاعران جوان و پیشکسوت کشور و تعدادی از شاعران از کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان و آذربایجان، با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای در این دیدار با تبریک ولادت با سعادت امام حسن مجتبی(ع)، اثرگذاری کم نظیر شعر را زمینه ساز ایجاد مسئولیت های سنگین برای شاعر خواندند و با تأکید بر ضرورت دفاع صریح شعر شرافتمندانه از جبهه حق در مقابل جبهه باطل و سلطه دستگاههای تبلیغاتی آن در دنیا، خاطرنشان کردند: شعر انقلاب، شعری است که در همین جهت و در خدمت اهداف انقلاب یعنی عدالت، انسانیت، وحدت، رفعت ملی، پیشرفت همه جانبه کشور و انسان سازی باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به امکان استفاده دو سویه از ابزار مؤثر شعر در جهت «هدایت مخاطب» یا در مسیر «ساقط کردن او به سمت کج راهه»، افزودند: امروز با گسترش ابزارهای رسانه ای جدید، برخی دستها در صدد هستند که با انحراف شعرِ جوانان از فضای لطیف و با احساس حماسی و انقلابی، شعر را در خدمت فرهنگ لجام گسیخته و به دور از هنجارهای انسانی و تحت تأثیر غرایز جنسی، نفع طلبی شخصی و ستایش ظلم قرار دهند.
رهبر انقلاب با تمجید از ایستادگی برخی شاعران جوان در برابر این فضای مسموم تأکید کردند: این ایستادگی نشانه همان مسئولیت شناسی است و امروز هر شعری که بر ضد ظلم و در راستای اهداف امت اسلامی از جمله درباره یمن، بحرین، لبنان، غزه و فلسطین، و سوریه گفته شود، مصداق شعر حکمت آمیز است.
ایشان در همین زمینه، دعوت به «بی طرفی شاعر در دعوای حق و باطل» را بی معنی خواندند و تأکید کردند: اگر شاعر و هنرمند نسبت به جنگ حق و باطل بی طرف باشد، در عمل استعداد و نعمت خدادادی خود را ضایع کرده و چنانچه در خدمت جبهه باطل قرار بگیرد، کار او خیانت و جنایت است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سالروز بمباران شیمیایی سردشت، مظلومیتهای فراوان ملت ایران را نمونه هایی مهم و تکان دهنده برای انعکاس به دنیا با زبان شعر برشمردند و گفتند: رسانه های دنیا که تحت سلطه امریکا، انگلیس و صهیونیستها هستند و گاهی برای جان یک حیوان جنجال تبلیغاتی به راه می اندازند، در مقابل این جنایات و نظایر آن مانند بمباران این روزهای یمن و تهاجم سالهای گذشته علیه غزه و لبنان سکوت وقیحانه می کنند.
رهبر انقلاب خطاب به شاعران این سئوال را مطرح کردند: یک انسان با شرف در مقابل چنین جبهه گیری و خباثتی چه باید بکند؟
ایشان، واکنش سریع شاعران جوان به حوادث و تحولات را اتفاقی بسیار خوب و با ارزش دانستند و گفتند: امیدواریم شعر انقلاب که در واقع در خدمت اهداف و آرمانهای انقلاب یعنی عدالت، انسانیت، وحدت، رفعت ملی، پیشرفت همه جانبه کشور و انسان سازی است روز به روز رتبه و رفعت بیشتری پیدا کند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اظهار رضایت از پیشرفتهای آشکار شعر کشور در دوره بعد از انقلاب اسلامی، ظرفیت شعر ایران را با توجه به سابقه درخشان و نقاط برجسته تاریخی آن فراتر از وضعیت کنونی خواندند و افزودند: دستگاههای مسئول از جمله دستگاههای دولتی، حوزه هنری و صدا وسیما باید در این زمینه به وظایف خود عمل کنند.
رهبر انقلاب در ابتدای سخنان خود همگان را به بهره گیری از برکات رمضان و زدودن آلودگی از دلها با تضرع به درگاه حضرت حق و تعمق در ادعیه وارده ماه مبارک رمضان فرا خواندند.
در ابتدای این دیدار بیش از 20 نفر از شاعران، اشعار خود را در حضور رهبر انقلاب اسلامی قرائت کردند.
انتهای پیام/ز




نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 94/4/11
زمان : 5:32 صبح
بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و جمعی از
نظرات ()

در دهمین روز ماه مبارک رمضان 1436
در حسینیه‌ی امام خمینی رحمه‌الله

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الأرضین.

 خیلی خوش‌آمدید برادران و خواهران عزیز، و معطّر کردید این حسینیّه را و محلّ کار و تلاش ما را به عِطر یاد شهیدان.

 یکی از برکات انقلاب اسلامی، بازتولید معارف اساسی اسلامی در این زمان است. خیلی از این معارف بزرگ را ما در کتابها و در ذهنها داشتیم لکن انقلاب اسلامی این معارف را مجسّم کرد و تحقّق عینی داد. یکی از بخشهای بسیار مهمّ این معارف، عبارت است از منظومه‌ی معارف مربوط به شهادت، همین چیزی که در این آیه‌ی شریفه‌ای که تلاوت کردند، به صراحت از آن یاد شده است: وَ لا تَحَسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون * فَرِحینَ بِمآ ءاتهُمُ اللهُ مِن فَضلِه‌ وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون؛(2) این یک معرفت است، یکی از معارف بزرگ اسلامی است؛ [یعنی‌] نقش برانگیزاننده و زنده‌کننده‌ی شهادت در نظام اجتماعی مسلِم. شهیدان بشارت میدهند به کسانی که به آنها ملحق نشدند - مثل من و شما - که در این راه نه بیم هست، نه اندوه هست؛ هرچه هست بهجت است، ابتهاج(3) است، نشاط است، روحیّه است، امید است؛ این درس است. این درس در مجموعه‌ی تاریخ جمهوری اسلامی تکرار شد؛ شهدای ما با انگیزه و با نشاط وارد این میدان شدند، تلاش کردند، و این تلاش آنها که صادقانه بود، با پاداش الهی همراه شد و به شهادت رسیدند که این شهادت بی‌شک یک نعمت بزرگ و یک پاداش بزرگی است که خدا آن را به این بندگان مخلصِ پاک‌دستِ پاک‌نهاد داد و به آنها ارزانی داشت. [شهدا] وارد این میدان شدند با نشاط، خدا را ملاقات کردند با رضایت الهی، و در نشئه‌ی پس از مرگ، نه اندوهی به آنها رسید نه بیمی در دل آنها پدید آمد؛ این را منعکس میکنند به جامعه، این را سرریز میکنند به مردمی که به آنها ملحق نشده‌اند. کمااینکه در این سالهای متمادی همین را مشاهده کردیم: هرجا شهادتی اتّفاق افتاد، پشت سرِ آن، افتخار خانواده‌ی شهید بود، احساس عزّت بازماندگان شهید بود، هیجان و ابتهاج معنوی و روحیّه‌ی مضاعف در مردم بود و تأثیرات اجتماعی فراوان؛ ازجمله‌ی آنها و جزو بارزترین آنها حادثه‌ی هفتم‌تیر [است‌].

 هفتم تیر حادثه‌ی کوچکی نبود؛ مدیران برجسته‌ی مؤثّرِ حاضر در نظام را - 72 نفر را - یکجا نابود کردن، به حسب ظاهر. که شخصیّتی مثل شهید بهشتی در میان اینها است؛ شهید بهشتی جزو نوادر زمان بود، جزو کسانی بود که نظیر او را انسان در نسلهای پیاپی کمتر پیدا میکند. چنین کسی را، تعداد قابل توجّهی از وزرای کارآمد را، از نمایندگان مجلس را، از فعّالان سیاسی و انقلابی را یکجا از مردم بگیرند، خب اثر طبیعی و معمولی این حادثه چیست؟ شکست ملّت، شکست انقلاب، قاعدتاً این باید باشد؛ امّا درست بعکس شد. درست عکس این حادثه، عکس آنچه دشمن از این حادثه انتظار داشت به وقوع پیوست. ملّت متّحد شد؛ مسیر انقلاب در یک مسیرِ واقعی قرار گرفت، در مسیر صحیح قرار گرفت؛ دشمنان ملّت افشا شدند، رسوا شدند.

 بعضی از کسانی بودند که مباشر این جنایت بزرگ بودند و سالهای متمادی در بین مردم، در بین جوانها با تبلیغات، خودشان را جور دیگری - طرف‌دار آزادی، طرف‌دار ارزشها - معرّفی کرده بودند، اینها افشا شدند؛ معلوم شد یک مشت تروریست فاقد هرگونه مبنای ذهنی و اعتقادی و انقلابی‌اند؛ همینها بودند که بعد از آنکه اندک مدّتی از این حادثه گذشت، به کسی مثل صدّام حسین پناهنده شدند؛ علیه مردم عراق هم کار کردند، علیه مردم ایران هم تلاش کردند، در میدانهای جنگ حاضر شدند، با ملّت خودشان جنگیدند؛ افشاگری از این بالاتر؛ اینها مباشرین بودند. عدّه‌ای دستهای پشت پرده بودند؛ آنها هم افشا شدند. کسانی بودند که مؤیّد این حرکت و این جنایت بودند؛ اینها هم افشا شدند؛ چه در داخل کشور، چه در خارج از کشور؛ همه فهمیدند که چه اتّفاقی افتاد در این کشور و چه کسانی با ملّت ایران مواجهند و مقابلند. عدّه‌ای هم بودند که اینها سکوت کردند، سکوت همراه با رضا - سَمِعَت بِذلِکَ فَرَضِیَت بِه - (4) که آنها هم افشا شدند.

 امام بزرگوار جریان اصیل انقلاب را با بهره‌گیری بجا و مناسب از این حادثه [تعیین کرد]، آن مسیر را در مقابل ملّت ایران قرار داد، و راه انقلاب را - که همان اوایل داشت منحرف میشد و میخواستند آن را به شرق و غرب بچسبانند - تعیین کرد، انقلاب را نجات داد؛ این، برکت این حادثه بود. بله، هزینه دادیم، شخصیّت‌های برجسته‌ای را از دست دادیم، شکّی نیست، امّا باید دید تأثیر این چیست. ملّت مسلمان، در طول تاریخ 1400ساله، هنوز مدیون خون شهیدان کربلا است؛ هزینه از دادن حسین‌بن‌علی بالاتر؟ جانی از جان یاران حسین عزیزتر؟ اینها را دادند، این هزینه انجام گرفت امّا اسلام ماند، قرآن ماند، جریان اصیل ایمانی در جامعه باقی ماند؛ همین قضیّه در ماجرای هفتم تیر هست، در ماجرای شهدای دیگر ما هست.

 از آثار این حادثه، نشاط معنوی و ابتهاج معنوی مردم بود. از آثار این حادثه، نشان دادن قدرت و قوّت و رسوخ انقلاب، در اعماق جامعه بود؛ دشمنان حساب کار خودشان را کردند؛ دیدند این حادثه‌ای که در هر کشوری اتّفاق می‌افتاد آن نظام را متلاشی میکرد، به استحکام بیشتر ملّت ایران منتهی شد؛ فهمیدند که با این انقلاب نمیشود خشن برخورد کرد، جواب نمیدهد؛ این را احساس کردند.

 از جمله‌ی آثار مهمّ این حادثه در طول زمان تا امروز، افشاگری است؛ افشاگری قدرتهای استکباری مدّعی حقوق بشر. همان کسانی که این جنایت را و جنایات تروریستی دیگر را در این کشور مرتکب شدند، آزادانه در کشورهای اروپایی و آمریکا مشغول حرکتند؛ با مسئولان و سران آن کشورها ملاقات میکنند، برای آنها سخنرانیِ حقوق بشری میگذارند! از این افشاگری بالاتر؟ این نشان داد که مدّعیان حقوق بشر، مدعیان ضدّیت با تروریسم، در چه حدّی از نفاق و دورویی و دروغگویی قرار دارند؛ این را امروز همه دارند در مقابل چشمشان می‌بینند.

 ما هفده هزار شهید ترور در کشور داریم؛ هفده هزار شهید ترور! این رقم، رقم کوچکی است؟ این حرف شوخی است؟ آن کسانی که این ترورها را انجام دادند، امروز آزادانه در کشورهای غربی دارند حرکت میکنند. این ترورها، ترور چه کسانی بود؟ ترور کاسب، ترور کشاورز، ترور عالِم، ترور استاد دانشگاه، ترور مؤمن متهجّد، ترور کودکان، ترور زنان؛ هفده هزار شهید ترور، در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شده است. خب، این دو طرف دارد: یک طرف افشاگری نسبت به آن چهره‌هایی است که امروز ادّعای ضدّیت با تروریسم میکنند و این آینه‌ای است در مقابل ادّعای باطل آنها و نشان میدهد که چقدر اینها دروغگویند، چقدر اهل دغلند، چقدر خبیثند، چقدر پستند که از تروریست‌های جرّار این حمایتها را میکنند؛ درعین‌حال ادّعا میکنند که ضدّ تروریسم هستند و با تروریسم مخالفند؛ این یک طرف قضیّه است. یک طرف دیگر این است که یک ملّتی که هفده هزار شهید ترور داده است - غیر از شهدایی که در دفاع مقدّس داده - درعین‌حال مستحکم ایستاده است در خدمت انقلاب، در راه انقلاب، در مواجهه‌ی با دشمنان انقلاب. عظمت این انقلاب، عظمت این ملّت با این شهادتها ظاهر شده. این «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون»،(5) بشارت است؛ بشارتی است که به ملّت ایران دارند میدهند؛ بشارتی است که به مسلمانها دارند میدهند. این معارفی است که ما در کتابها داشتیم، در ذهنها داشتیم، این شهدای عزیز ما - این فرزندان شما، همسران شما، پدران شما - در واقعیّت خارجی، اینها را مشخّص کردند، تجسّم بخشیدند، به ما نشان دادند، به نسلهای آینده نشان دادند.

 امروز هم شهدا در حال تقویت روحیّه‌ی ملّت ایرانند. همین چند روز قبل از این، 270 شهید وارد تهران شدند و شما دیدید چه حادثه‌ای درست شد؛ چه شوری، چه هیجانی! نقطه‌ی مقابل دلسردی‌ها، نقطه‌ی مقابل نومیدی‌ها، نقطه‌ی مقابل رکود و رکونها؛(6) تحرّک، آمادگی، شوق، عشق، آرمان‌گرایی؛ این کار شهدا است.

 ما روی مسئله‌ی شهدایمان انصافاً کم‌کاری کردیم. این حادثه‌ی شهدای هفتم تیر ظرفیّت عجیبی دارد برای معرّفی شدن؛ هم معرّفی شدن این چهره‌هایی که آماج این جنایت قرار گرفتند؛ هم معرّفی ملّت ایران که چگونه در یک چنین حادثه‌ی تکان‌دهنده‌ای خودش را نگه میدارد، حفظ میکند و نه فقط از میدان در نمیرود بلکه روحیّه‌ی مضاعف پیدا میکند؛ هم معرّفی دشمنان که چه موجودات پست و چه سیاستهای خبیثی پشت سرِ این حوادث قرار دارد، دستهای جنایتکار اینها را [معرّفی میکند]. این ظرفیّت در ماجرای هفتم تیر و ماجراهای دیگر - که البتّه عمده‌اش ماجرای هفتم تیر است - وجود دارد. ما کم‌کاری داشتیم؛ اینها را معرّفی نکردیم. خیلی کار میشد کرد و باید کرد؛ دستگاه‌های مسئول و همه‌ی ما دچار کم‌کاری هستیم. و به نظر میرسد که این کار را هم بایستی سپرد به جناح فرهنگیِ مؤمنِ انقلابیِ مردمیِ خودجوش؛ این جوانهایی که می‌بینید در اطراف کشور به‌طور خودجوش کارهایی انجام میدهند - کارهای فرهنگی انجام میدهند، کارهای هنری انجام میدهند، حقایقی را احیاء میکنند، استعدادهایی را بُروز میدهند، از استعدادهای بالفعلی استفاده میکنند - این کار را هم آنها باید بکنند. با زبان هنر، با زبان تصویر، با استفاده‌ی از ابزارهای جدید باید بتوانند این حادثه را، این شخصیّت‌ها را [معرّفی کنند]؛ کسی مثل شهید بهشتی را در دنیا معرّفی کنند، کسی مثل شهید رجایی را معرّفی کنند، شهید باهنر را معرّفی کنند. هرکدام از این شخصیّت‌هایی که در ماجرای هفتم تیر یا ماجراهای دیگر به شهادت رسیدند، شایسته‌ی یک چهره‌نگاری بسیار باعظمتند که میشود از اینها چهره‌نگاری کرد.

 این کتابهایی را که مربوط به زندگی شهدا است، بنده گاهی میخوانم؛ حقیقتاً درس‌دهنده است؛ بنده درس میگیرم، بنده روحیّه میگیرم از خواندن این کتابها؛ نشان میدهد که اینها چه شخصیّت‌هایی بودند، چه روحیّاتی داشتند، چه عظمتی داشتند، چه خدمتی کردند با این ایثار خودشان؛ جان خودشان را کف دست گرفتند وارد میدان شدند. شهدای هفتم تیر نمیدانستند که یک چنین حادثه‌ای در انتظار آنها است؟ معلوم بود؛ آن روز هر کسی در این میدان حرکت میکرد، مثل کسی بود که در میدان مین دارد حرکت میکند؛ از همه‌طرف حوادث گوناگون بود، امّا درعین‌حال شجاعانه وارد این میدان شدند و حرکت کردند. برکات شهدا خیلی زیاد است؛ یعنی واقعاً با این تعبیرات نمیشود حقّ شهیدان را ادا کرد؛ واقعاً نمیشود کاری را که آنها کردند، خدمتی را که آنها کردند ادا کرد.

 خانواده‌ی شهدا هم همین‌جورند. در این جلسه‌ی امروز ما خانواده‌هایی تشریف دارند که سه شهید داده‌اند، سه شهید یا بیشتر؛ تحمّل از دست دادن پاره‌های جگر انسان و عزیزان انسان، این به زبان آسان است. خانواده‌هایی هستند که فقط دو پسر داشتند و همین دو پسر را در راه خدا در میدان دفاع مقدّس تقدیم کردند؛ بانوانی در اینجا تشریف دارند که هم همسر خودشان و هم فرزند خودشان را در راه خدا دادند. اینها به زبان آسان است! ما در تاریخ صدر اسلام میخواندیم که در جنگ اُحد، بانویی سه پیکر شهید را سوار راحله‌ای(7) کرده بود و از میدان اُحد می‌آورد مدینه؛ تعجّب میکردیم که چطور چنین چیزی [ممکن است‌]! واقعاً به نظر انسان مثل افسانه می‌آمد؛ حالا در مقابل چشممان این واقعیّتهای افسانه‌گون و افسانه‌مانند را داریم می‌بینیم. با روحیّه‌های بالا، با روحیّه‌های خوب، روحیّه‌هایی که میتواند افراد کم‌روحیّه را هم مبتهج کند، روحیّه بدهد، عزم آنها را تثبیت کند و تقویت بکند. و امروز کشور ما به این عزم راسخ احتیاج دارد.

 این را همه بدانند: امروز کشور به شناخت دشمن [نیاز دارد]. دشمن را بشناسیم؛ دشمنان جهانی که خودشان را به‌وسیله‌ی انواع و اقسام اقلام آرایشیِ رسانه‌ای و تبلیغاتی بزک میکنند و در مقابل چشم قرار میدهند، بشناسیم؛ آمریکا را بشناسیم. در همین چند روز مشاهده کنید: فردا هفتم تیر است، حادثه‌ی حزب اتّفاق افتاده است؛ در سال 66 در همین روز هفتم تیر، حادثه‌ی بمباران شیمیایی سردشت اتّفاق افتاده است؛ بله، صدّام آن کار را کرد، امّا پشت سر صدام چه کسی بود؟ آمریکایی‌ها بودند، غربی‌ها بودند، همان کسانی بودند که بمبهای شیمیایی را به او دادند، چراغ سبز هم به او دادند و در مقابل این جنایت بزرگ و این قتل‌عام عجیب سکوت هم کردند؛ در روز یازدهم تیر - چند روز بعد - ترور شهید صدوقی است که این هم کار همین جنایتکاران است؛ در روز دوازدهم تیر - چند روز بعد از این - حادثه‌ی اسقاط هواپیمای ایرباس بر روی خلیج‌فارس است. از هفتم تیر تا دوازدهم تیر شما ببینید چقدر ترور، قتل‌عام و کشتار [انجام شد]؟ [چقدر] زن، کودک، عالِم، سیاستمدار، به‌وسیله‌ی عوامل آمریکا آماج این جنایتها قرار گرفتند؟ اگر طرّاح این حوادث هم سرویس‌های امنیّتی آمریکا و غرب نبودند، حدّاقل کمک‌کننده بودند؛ حدّاقل تشویق‌کننده بودند. این دشمنها را بشناسیم. به تعبیر بعضی دوستان، خوب است این هفتم تا دوازدهم تیر را هفته‌ی «حقوق بشر آمریکایی» اعلام بکنیم. واقعاً حقوق بشر آمریکایی در این چندروز در کشور ما یک چیز واضح و بارزی است و از این قبیل الی‌ ماشاءالله. پس احتیاج داریم دشمن را بشناسیم. آن کسانی که امروز سعی میکنند از این هیولا - که سیاستهای آمریکایی و سیاستهای بعضی از دنباله‌روان آمریکا است - یک چهره‌ی موجّهی معرّفی کنند، اینها دارند خیانت میکنند؛ اینها دارند جنایت میکنند. این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان میکنند، این دشمنی خباثت‌آلود را در زیر پرده‌های توجیه میپوشانند، اینها دارند خیانت میکنند به این ملّت. کشور ما و ملّت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمنی را بفهمد.

 و احتیاج دارد به اینکه خود را آماده کند برای مواجهه. این مواجهه همیشه مواجهه‌ی سخت نیست، مواجهه‌ی در میدان جنگ نظامی نیست؛ دشوارتر از آن، مواجهه‌ی در میدان جنگ نرم است، در میدان فرهنگ است، در میدان سیاست است، در میدان زندگی اجتماعی است. ملّت عزیز ایران، امروز به پیام شهیدان نیازمند است؛ احتیاج به این پیام دارد. ملّت ما احتیاج دارد به این پیام امیدبخش، این پیام افشاگر، این پیام سرشار از ابتهاج معنوی و روحیّه‌ی معنوی که شهدا به ما میدهند. و ملّت، مدیون شهدا است و مدیون شما خانواده‌های شهدا است؛ همه مدیونیم. آن کسانی که این را کتمان کنند، آن کسانی که حاضر نیستند نام شهیدان به عظمت برده بشود و هرجا نام شهیدی برده بشود یا نام شهدا برده بشود و تجلیلی از شهدا بشود کأنّه به آنها دارند زخم میزنند، اینها بیگانگان از مصالح این ملّتند؛ اینها اجنبی‌اند؛ حالا شناسنامه‌[شان‌] ایرانی است امّا در واقع اجنبی‌اند؛ اینها با ملّت ایران یک‌رو و یک‌دل نیستند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌


1) قبل از شروع بیانات معظمٌ‌له، حجّت‌الاسلام سیّدمحمّدعلی شهیدی محلّاتی (رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران) مطالبی بیان کرد.
2) سوره‌ی آل‌عمران، آیات 169 و 170؛ «هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند شادی میکنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین میشوند.»
3) شادمانی‌
4) اقبال الاعمال، ج 1، ص 333
5) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی 170
6) سکون‌
7) چهارپای بارکش از جمله شتر



نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 94/4/8
زمان : 10:33 صبح
بزک کردن چهره هیولایی امریکا «خیانت» به ملت است
نظرات ()

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه‌ی هفتم تیر و همچنین جمعی از خانواده‌های دارای چند شهید در استان تهران، کشور و ملت ایران را مدیون شهدا و خانواده‌های شهدا دانستند و با اشاره به پیام امیدبخش، افشاگر و سرشار از ابتهاج معنوی و عزم راسخ شهدا در هر دوره‌ای، تأکید کردند: امروز کشور نیازمند عزم راسخ و شناخت دشمن و آمادگی برای مواجهه با دشمن در عرصه‌ی جنگ نرم اعم از عرصه‌های فرهنگ، سیاست و زندگی اجتماعی است و کسانی که تلاش دارند چهره‌ی هیولایی دشمن خبیث را با بزک‌کردن رسانه‌ای بپوشانند، مخالف مصالح ملت هستند.
گروه سیاسی - رجانیوز: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه‌ی هفتم تیر و همچنین جمعی از خانواده‌های دارای چند شهید در استان تهران، کشور و ملت ایران را مدیون شهدا و خانواده‌های شهدا دانستند و با اشاره به پیام امیدبخش، افشاگر و سرشار از ابتهاج معنوی و عزم راسخ شهدا در هر دوره‌ای، تأکید کردند: امروز کشور نیازمند عزم راسخ و شناخت دشمن و آمادگی برای مواجهه با دشمن در عرصه‌ی جنگ نرم اعم از عرصه‌های فرهنگ، سیاست و زندگی اجتماعی است و کسانی که تلاش دارند چهره‌ی هیولایی دشمن خبیث را با بزک‌کردن رسانه‌ای بپوشانند، مخالف مصالح ملت هستند.
در ادامه متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع خانواده های شهدا را می خوانید:
 
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
و الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة اللَّه فی الأرضین.
 
 خیلی خوش‌آمدید برادران و خواهران عزیز، و معطّر کردید این حسینیّه را و محلّ کار و تلاش ما را به عِطر یاد شهیدان.
 
 یکی از برکات انقلاب اسلامی، بازتولید معارف اساسی اسلامی در این زمان است. خیلی از این معارف بزرگ را ما در کتابها و در ذهنها داشتیم لکن انقلاب اسلامی این معارف را مجسّم کرد و تحقّق عینی داد. یکی از بخشهای بسیار مهمّ این معارف، عبارت است از منظومه‌ی معارف مربوط به شهادت، همین چیزی که در این آیه‌ی شریفه‌ای که تلاوت کردند، به صراحت از آن یاد شده است: وَ لا تَحَسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ اَمواتًا بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون * فَرِحینَ بِمآ ءاتهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِه‌ وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون؛(2) این یک معرفت است، یکی از معارف بزرگ اسلامی است؛ [یعنی‌] نقش برانگیزاننده و زنده‌کننده‌ی شهادت در نظام اجتماعی مسلِم. شهیدان بشارت میدهند به کسانی که به آنها ملحق نشدند - مثل من و شما - که در این راه نه بیم هست، نه اندوه هست؛ هرچه هست بهجت است، ابتهاج(3) است، نشاط است، روحیّه است، امید است؛ این درس است. این درس در مجموعه‌ی تاریخ جمهوری اسلامی تکرار شد؛ شهدای ما با انگیزه و با نشاط وارد این میدان شدند، تلاش کردند، و این تلاش آنها که صادقانه بود، با پاداش الهی همراه شد و به شهادت رسیدند که این شهادت بی‌شک یک نعمت بزرگ و یک پاداش بزرگی است که خدا آن را به این بندگان مخلصِ پاک‌دستِ پاک‌نهاد داد و به آنها ارزانی داشت. [شهدا] وارد این میدان شدند با نشاط، خدا را ملاقات کردند با رضایت الهی، و در نشئه‌ی پس از مرگ، نه اندوهی به آنها رسید نه بیمی در دل آنها پدید آمد؛ این را منعکس میکنند به جامعه، این را سرریز میکنند به مردمی که به آنها ملحق نشده‌اند. کمااینکه در این سالهای متمادی همین را مشاهده کردیم: هرجا شهادتی اتّفاق افتاد، پشت سرِ آن، افتخار خانواده‌ی شهید بود، احساس عزّت بازماندگان شهید بود، هیجان و ابتهاج معنوی و روحیّه‌ی مضاعف در مردم بود و تأثیرات اجتماعی فراوان؛ ازجمله‌ی آنها و جزو بارزترین آنها حادثه‌ی هفتم‌تیر [است‌].
 
 هفتم تیر حادثه‌ی کوچکی نبود؛ مدیران برجسته‌ی مؤثّرِ حاضر در نظام را - 72 نفر را - یکجا نابود کردن، به حسب ظاهر. که شخصیّتی مثل شهید بهشتی در میان اینها است؛ شهید بهشتی جزو نوادر زمان بود، جزو کسانی بود که نظیر او را انسان در نسلهای پیاپی کمتر پیدا میکند. چنین کسی را، تعداد قابل توجّهی از وزرای کارآمد را، از نمایندگان مجلس را، از فعّالان سیاسی و انقلابی را یکجا از مردم بگیرند، خب اثر طبیعی و معمولی این حادثه چیست؟ شکست ملّت، شکست انقلاب، قاعدتاً این باید باشد؛ امّا درست بعکس شد. درست عکس این حادثه، عکس آنچه دشمن از این حادثه انتظار داشت به وقوع پیوست. ملّت متّحد شد؛ مسیر انقلاب در یک مسیرِ واقعی قرار گرفت، در مسیر صحیح قرار گرفت؛ دشمنان ملّت افشا شدند، رسوا شدند.
 
 بعضی از کسانی بودند که مباشر این جنایت بزرگ بودند و سالهای متمادی در بین مردم، در بین جوانها با تبلیغات، خودشان را جور دیگری - طرف‌دار آزادی، طرف‌دار ارزشها - معرّفی کرده بودند، اینها افشا شدند؛ معلوم شد یک مشت تروریست فاقد هرگونه مبنای ذهنی و اعتقادی و انقلابی‌اند؛ همینها بودند که بعد از آنکه اندک مدّتی از این حادثه گذشت، به کسی مثل صدّام حسین پناهنده شدند؛ علیه مردم عراق هم کار کردند، علیه مردم ایران هم تلاش کردند، در میدانهای جنگ حاضر شدند، با ملّت خودشان جنگیدند؛ افشاگری از این بالاتر؛ اینها مباشرین بودند. عدّه‌ای دستهای پشت پرده بودند؛ آنها هم افشا شدند. کسانی بودند که مؤیّد این حرکت و این جنایت بودند؛ اینها هم افشا شدند؛ چه در داخل کشور، چه در خارج از کشور؛ همه فهمیدند که چه اتّفاقی افتاد در این کشور و چه کسانی با ملّت ایران مواجهند و مقابلند. عدّه‌ای هم بودند که اینها سکوت کردند، سکوت همراه با رضا - سَمِعَت بِذلِکَ فَرَضِیَت بِه - (4) که آنها هم افشا شدند.
 
 امام بزرگوار جریان اصیل انقلاب را با بهره‌گیری بجا و مناسب از این حادثه [تعیین کرد]، آن مسیر را در مقابل ملّت ایران قرار داد، و راه انقلاب را - که همان اوایل داشت منحرف میشد و میخواستند آن را به شرق و غرب بچسبانند - تعیین کرد، انقلاب را نجات داد؛ این، برکت این حادثه بود. بله، هزینه دادیم، شخصیّت‌های برجسته‌ای را از دست دادیم، شکّی نیست، امّا باید دید تأثیر این چیست. ملّت مسلمان، در طول تاریخ 1400ساله، هنوز مدیون خون شهیدان کربلا است؛ هزینه از دادن حسین‌بن‌علی بالاتر؟ جانی از جان یاران حسین عزیزتر؟ اینها را دادند، این هزینه انجام گرفت امّا اسلام ماند، قرآن ماند، جریان اصیل ایمانی در جامعه باقی ماند؛ همین قضیّه در ماجرای هفتم تیر هست، در ماجرای شهدای دیگر ما هست.
 
 از آثار این حادثه، نشاط معنوی و ابتهاج معنوی مردم بود. از آثار این حادثه، نشان دادن قدرت و قوّت و رسوخ انقلاب، در اعماق جامعه بود؛ دشمنان حساب کار خودشان را کردند؛ دیدند این حادثه‌ای که در هر کشوری اتّفاق می‌افتاد آن نظام را متلاشی میکرد، به استحکام بیشتر ملّت ایران منتهی شد؛ فهمیدند که با این انقلاب نمیشود خشن برخورد کرد، جواب نمیدهد؛ این را احساس کردند.
 
 از جمله‌ی آثار مهمّ این حادثه در طول زمان تا امروز، افشاگری است؛ افشاگری قدرتهای استکباری مدّعی حقوق بشر. همان کسانی که این جنایت را و جنایات تروریستی دیگر را در این کشور مرتکب شدند، آزادانه در کشورهای اروپایی و آمریکا مشغول حرکتند؛ با مسئولان و سران آن کشورها ملاقات میکنند، برای آنها سخنرانیِ حقوق بشری میگذارند! از این افشاگری بالاتر؟ این نشان داد که مدّعیان حقوق بشر، مدعیان ضدّیت با تروریسم، در چه حدّی از نفاق و دورویی و دروغگویی قرار دارند؛ این را امروز همه دارند در مقابل چشمشان می‌بینند.
 
 ما هفده هزار شهید ترور در کشور داریم؛ هفده هزار شهید ترور! این رقم، رقم کوچکی است؟ این حرف شوخی است؟ آن کسانی که این ترورها را انجام دادند، امروز آزادانه در کشورهای غربی دارند حرکت میکنند. این ترورها، ترور چه کسانی بود؟ ترور کاسب، ترور کشاورز، ترور عالِم، ترور استاد دانشگاه، ترور مؤمن متهجّد، ترور کودکان، ترور زنان؛ هفده هزار شهید ترور، در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شده است. خب، این دو طرف دارد: یک طرف افشاگری نسبت به آن چهره‌هایی است که امروز ادّعای ضدّیت با تروریسم میکنند و این آینه‌ای است در مقابل ادّعای باطل آنها و نشان میدهد که چقدر اینها دروغگویند، چقدر اهل دغلند، چقدر خبیثند، چقدر پستند که از تروریست‌های جرّار این حمایتها را میکنند؛ درعین‌حال ادّعا میکنند که ضدّ تروریسم هستند و با تروریسم مخالفند؛ این یک طرف قضیّه است. یک طرف دیگر این است که یک ملّتی که هفده هزار شهید ترور داده است - غیر از شهدایی که در دفاع مقدّس داده - درعین‌حال مستحکم ایستاده است در خدمت انقلاب، در راه انقلاب، در مواجهه‌ی با دشمنان انقلاب. عظمت این انقلاب، عظمت این ملّت با این شهادتها ظاهر شده. این «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون»،(5) بشارت است؛ بشارتی است که به ملّت ایران دارند میدهند؛ بشارتی است که به مسلمانها دارند میدهند. این معارفی است که ما در کتابها داشتیم، در ذهنها داشتیم، این شهدای عزیز ما - این فرزندان شما، همسران شما، پدران شما - در واقعیّت خارجی، اینها را مشخّص کردند، تجسّم بخشیدند، به ما نشان دادند، به نسلهای آینده نشان دادند.
 
 امروز هم شهدا در حال تقویت روحیّه‌ی ملّت ایرانند. همین چند روز قبل از این، 270 شهید وارد تهران شدند و شما دیدید چه حادثه‌ای درست شد؛ چه شوری، چه هیجانی! نقطه‌ی مقابل دلسردی‌ها، نقطه‌ی مقابل نومیدی‌ها، نقطه‌ی مقابل رکود و رکونها؛(6) تحرّک، آمادگی، شوق، عشق، آرمان‌گرایی؛ این کار شهدا است.
 
 ما روی مسئله‌ی شهدایمان انصافاً کم‌کاری کردیم. این حادثه‌ی شهدای هفتم تیر ظرفیّت عجیبی دارد برای معرّفی شدن؛ هم معرّفی شدن این چهره‌هایی که آماج این جنایت قرار گرفتند؛ هم معرّفی ملّت ایران که چگونه در یک چنین حادثه‌ی تکان‌دهنده‌ای خودش را نگه میدارد، حفظ میکند و نه فقط از میدان در نمیرود بلکه روحیّه‌ی مضاعف پیدا میکند؛ هم معرّفی دشمنان که چه موجودات پست و چه سیاستهای خبیثی پشت سرِ این حوادث قرار دارد، دستهای جنایتکار اینها را [معرّفی میکند]. این ظرفیّت در ماجرای هفتم تیر و ماجراهای دیگر - که البتّه عمده‌اش ماجرای هفتم تیر است - وجود دارد. ما کم‌کاری داشتیم؛ اینها را معرّفی نکردیم. خیلی کار میشد کرد و باید کرد؛ دستگاه‌های مسئول و همه‌ی ما دچار کم‌کاری هستیم. و به نظر میرسد که این کار را هم بایستی سپرد به جناح فرهنگیِ مؤمنِ انقلابیِ مردمیِ خودجوش؛ این جوانهایی که می‌بینید در اطراف کشور به‌طور خودجوش کارهایی انجام میدهند - کارهای فرهنگی انجام میدهند، کارهای هنری انجام میدهند، حقایقی را احیاء میکنند، استعدادهایی را بُروز میدهند، از استعدادهای بالفعلی استفاده میکنند - این کار را هم آنها باید بکنند. با زبان هنر، با زبان تصویر، با استفاده‌ی از ابزارهای جدید باید بتوانند این حادثه را، این شخصیّت‌ها را [معرّفی کنند]؛ کسی مثل شهید بهشتی را در دنیا معرّفی کنند، کسی مثل شهید رجایی را معرّفی کنند، شهید باهنر را معرّفی کنند. هرکدام از این شخصیّت‌هایی که در ماجرای هفتم تیر یا ماجراهای دیگر به شهادت رسیدند، شایسته‌ی یک چهره‌نگاری بسیار باعظمتند که میشود از اینها چهره‌نگاری کرد.
 
 این کتابهایی را که مربوط به زندگی شهدا است، بنده گاهی میخوانم؛ حقیقتاً درس‌دهنده است؛ بنده درس میگیرم، بنده روحیّه میگیرم از خواندن این کتابها؛ نشان میدهد که اینها چه شخصیّت‌هایی بودند، چه روحیّاتی داشتند، چه عظمتی داشتند، چه خدمتی کردند با این ایثار خودشان؛ جان خودشان را کف دست گرفتند وارد میدان شدند. شهدای هفتم تیر نمیدانستند که یک چنین حادثه‌ای در انتظار آنها است؟ معلوم بود؛ آن روز هر کسی در این میدان حرکت میکرد، مثل کسی بود که در میدان مین دارد حرکت میکند؛ از همه‌طرف حوادث گوناگون بود، امّا درعین‌حال شجاعانه وارد این میدان شدند و حرکت کردند. برکات شهدا خیلی زیاد است؛ یعنی واقعاً با این تعبیرات نمیشود حقّ شهیدان را ادا کرد؛ واقعاً نمیشود کاری را که آنها کردند، خدمتی را که آنها کردند ادا کرد.
 
 خانواده‌ی شهدا هم همین‌جورند. در این جلسه‌ی امروز ما خانواده‌هایی تشریف دارند که سه شهید داده‌اند، سه شهید یا بیشتر؛ تحمّل از دست دادن پاره‌های جگر انسان و عزیزان انسان، این به زبان آسان است. خانواده‌هایی هستند که فقط دو پسر داشتند و همین دو پسر را در راه خدا در میدان دفاع مقدّس تقدیم کردند؛ بانوانی در اینجا تشریف دارند که هم همسر خودشان و هم فرزند خودشان را در راه خدا دادند. اینها به زبان آسان است! ما در تاریخ صدر اسلام میخواندیم که در جنگ اُحد، بانویی سه پیکر شهید را سوار راحله‌ای(7) کرده بود و از میدان اُحد می‌آورد مدینه؛ تعجّب میکردیم که چطور چنین چیزی [ممکن است‌]! واقعاً به نظر انسان مثل افسانه می‌آمد؛ حالا در مقابل چشممان این واقعیّتهای افسانه‌گون و افسانه‌مانند را داریم می‌بینیم. با روحیّه‌های بالا، با روحیّه‌های خوب، روحیّه‌هایی که میتواند افراد کم‌روحیّه را هم مبتهج کند، روحیّه بدهد، عزم آنها را تثبیت کند و تقویت بکند. و امروز کشور ما به این عزم راسخ احتیاج دارد.
 
 این را همه بدانند: امروز کشور به شناخت دشمن [نیاز دارد]. دشمن را بشناسیم؛ دشمنان جهانی که خودشان را به‌وسیله‌ی انواع و اقسام اقلام آرایشیِ رسانه‌ای و تبلیغاتی بزک میکنند و در مقابل چشم قرار میدهند، بشناسیم؛ آمریکا را بشناسیم. در همین چند روز مشاهده کنید: فردا هفتم تیر است، حادثه‌ی حزب اتّفاق افتاده است؛ در سال 66 در همین روز هفتم تیر، حادثه‌ی بمباران شیمیایی سردشت اتّفاق افتاده است؛ بله، صدّام آن کار را کرد، امّا پشت سر صدام چه کسی بود؟ آمریکایی‌ها بودند، غربی‌ها بودند، همان کسانی بودند که بمبهای شیمیایی را به او دادند، چراغ سبز هم به او دادند و در مقابل این جنایت بزرگ و این قتل‌عام عجیب سکوت هم کردند؛ در روز یازدهم تیر - چند روز بعد - ترور شهید صدوقی است که این هم کار همین جنایتکاران است؛ در روز دوازدهم تیر - چند روز بعد از این - حادثه‌ی اسقاط هواپیمای ایرباس بر روی خلیج‌فارس است. از هفتم تیر تا دوازدهم تیر شما ببینید چقدر ترور، قتل‌عام و کشتار [انجام شد]؟ [چقدر] زن، کودک، عالِم، سیاستمدار، به‌وسیله‌ی عوامل آمریکا آماج این جنایتها قرار گرفتند؟ اگر طرّاح این حوادث هم سرویس‌های امنیّتی آمریکا و غرب نبودند، حدّاقل کمک‌کننده بودند؛ حدّاقل تشویق‌کننده بودند. این دشمنها را بشناسیم. به تعبیر بعضی دوستان، خوب است این هفتم تا دوازدهم تیر را هفته‌ی «حقوق بشر آمریکایی» اعلام بکنیم. واقعاً حقوق بشر آمریکایی در این چندروز در کشور ما یک چیز واضح و بارزی است و از این قبیل الی‌ ماشاءاللَّه. پس احتیاج داریم دشمن را بشناسیم. آن کسانی که امروز سعی میکنند از این هیولا - که سیاستهای آمریکایی و سیاستهای بعضی از دنباله‌روان آمریکا است - یک چهره‌ی موجّهی معرّفی کنند، اینها دارند خیانت میکنند؛ اینها دارند جنایت میکنند. این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان میکنند، این دشمنی خباثت‌آلود را در زیر پرده‌های توجیه میپوشانند، اینها دارند خیانت میکنند به این ملّت. کشور ما و ملّت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمنی را بفهمد.
 
 و احتیاج دارد به اینکه خود را آماده کند برای مواجهه. این مواجهه همیشه مواجهه‌ی سخت نیست، مواجهه‌ی در میدان جنگ نظامی نیست؛ دشوارتر از آن، مواجهه‌ی در میدان جنگ نرم است، در میدان فرهنگ است، در میدان سیاست است، در میدان زندگی اجتماعی است. ملّت عزیز ایران، امروز به پیام شهیدان نیازمند است؛ احتیاج به این پیام دارد. ملّت ما احتیاج دارد به این پیام امیدبخش، این پیام افشاگر، این پیام سرشار از ابتهاج معنوی و روحیّه‌ی معنوی که شهدا به ما میدهند. و ملّت، مدیون شهدا است و مدیون شما خانواده‌های شهدا است؛ همه مدیونیم. آن کسانی که این را کتمان کنند، آن کسانی که حاضر نیستند نام شهیدان به عظمت برده بشود و هرجا نام شهیدی برده بشود یا نام شهدا برده بشود و تجلیلی از شهدا بشود کأنّه به آنها دارند زخم میزنند، اینها بیگانگان از مصالح این ملّتند؛ اینها اجنبی‌اند؛ حالا شناسنامه‌[شان‌] ایرانی است امّا در واقع اجنبی‌اند؛ اینها با ملّت ایران یک‌رو و یک‌دل نیستند.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌
 
 
1) قبل از شروع بیانات معظمٌ‌له، حجّت‌الاسلام سیّدمحمّدعلی شهیدی محلّاتی (رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران) مطالبی بیان کرد.
2) سوره‌ی آل‌عمران، آیات 169 و 170؛ «هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند شادی میکنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین میشوند.»
3) شادمانی‌
4) اقبال الاعمال، ج 1، ص 333
5) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی 170
6) سکون‌
7) چهارپای بارکش از جمله شتر



نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 94/4/7
زمان : 7:59 عصر
بیانات رهبر انقلاب مدظله العالی در دیدار مسئولان نظام
نظرات ()

رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام تأکید کردند:

اجرای اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی کشور قطعاً امکان‌پذیر است

رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای دیدار رمضانی با مسئولان نظام، با اشاره به ماه مبارک رمضان که ماه تقوا است، به تبیین دو نوع تقوای شخصی و اجتماعی پرداختند و گفتند: تقوای شخصی در واقع آن حالت و مراقبت دائمی است که انسان را از ضربه‌های مهلک معنوی در امان نگه می‌دارد و البته در امور دنیوی او نیز تأثیرات بسیار مهمی دارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تقوای جامعه را قابل تعمیم به مسائل اجتماعی و اقتصادی دانستند و تأکید کردند: تقوای جامعه در مسائل اقتصادی، همان اقتصاد مقاومتی است که کشور را در مقابل تکانه‌های ناشی از حوادث جهانی یا در مقابل تیرهای زهرآگین سیاست‌های معارض جهانی حفظ می‌کند.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR این بخش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره اقتصاد مقاومتی را به صورت جداگانه و با دسته‌بندی زیر منتشر می‌کند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif اقتصاد مقاومتى، از مصادیق تقواى اجتماعى در بخش اقتصاد
 در مورد مسئله‌ى اقتصاد من این‌جور مطلب را عرض میکنم که ماه رمضان ماه تقوا است؛ تقوا چیست؟ تقوا عبارت است از آن حالت مراقبت دائمى که موجب میشود انسان به کج‌راهه نرود و خارهاى دامن‌گیر، دامن او را نگیرد. تقوا در واقع یک جوشنى است، یک زرهى است بر تن انسان باتقوا که او را از آسیب تیرهاى زهرآگین و ضربه‌هاى مهلک معنوى محفوظ و مصون میدارد؛ البتّه فقط هم مسائل معنوى نیست. وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛ در امور دنیوى هم تقوا تأثیرات بسیار مهمّى دارد، این تقواى شخصى است. عین همین مسئله در مورد یک جامعه و یک کشور قابل طرح است. تقواى یک کشور چیست؟ تقواى یک جامعه چیست؟ یک جامعه، بخصوص اگر مثل جامعه‌ى نظام جمهورى اسلامى آرمانهاى والّا و بلندى داشته باشد، مورد تهاجم است؛ مورد هجوم تیرهاى زهرآگین است؛ این هم تقوا لازم دارد. تقواى جامعه چیست؟ در بخشهاى مختلف تقواى اجتماعى را میتوان تعریف کرد؛ در بخش اقتصاد، تقواى جامعه عبارت است از اقتصاد مقاومتى. اگر در مورد اقتصاد میخواهیم در مقابل تکانه‌هاى ناشى از حوادث جهانى یا در مقابل تیرهاى زهرآگین سیاستهاى معارض جهانى آسیب نبینیم، ناچاریم به اقتصاد مقاومتى رو کنیم. اقتصاد مقاومتى عامل استحکام است در مقابل آن کسانى و آن قدرتهایى که از همه‌ى ظرفیّت اقتصادى و سیاسى و رسانه‌اى و امنیّتى خودشان دارند استفاده میکنند براى اینکه به این ملّت و این کشور و این نظام ضربه وارد کنند. یکى از راه‌هایى که فعلاً پیدا کردند عبارت است از رخنه از راه اقتصاد. این هشدار را ما سالها است مطرح کردیم و گفتیم؛ مسئولین هم هر کدام به فراخور توانایى‌هاى خودشان تلاشهاى خوبى کردند لکن ما باید با همه‌ى توان، با همه‌ى ظرفیّت موضوع اقتصاد مقاومتى را در داخل دنبال کنیم؛ این میشود تقواى اجتماعى ما در زمینه‌ى مسئله‌ى اقتصادى.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif نقطه‌ى کانونى اقتصاد مقاومتى: درون‌زایى در کنار برون‌گرایى 
 این الگو البتّه مخصوص ما نیست؛ الگوى اقتصاد مقاومتى را بعضى از کشورهاى دیگر هم براى خودشان پیش‌بینى کردند، انتخاب کردند، اثرش را هم دیدند. نقطه‌ى کانونى اقتصاد مقاومتى عبارت است از درون‌زایى در کنار برون‌گرایى. درون‌زایى به معناى انزواطلبى تعبیر نشود؛ درون‌زایى با نگاه به بیرون و با گرایش به بیرون جامعه امّا تکیه به توانایى درونى و به ظرفیّت درونى که حالا مقدارى عرض خواهم کرد؛ قبلاً هم مطالب زیادى در این زمینه گفته‌ایم.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif الگوى اقتصاد مقاومتى، الگویى مطلوب و کاملاً امکان‌پذیر 
 سیاستهاى اقتصاد مقاومتى که تنظیم شده است و ابلاغ شده است، یک امر دفعى و من‌درآوردى و متّکى به نظر شخصى نیست؛ این محصول یک عقل جمعى است؛ محصول مشورتهاى طولانى است. بعد از آنکه اقتصاد مقاومتى با همین خصوصیّات ابلاغ شد و گفته شد و در رسانه‌ها مطرح شد و دوستان و همکاران در دولت محترم فعّالیّتهایى را در این زمینه شروع کردند و تکرار کردند، از سوى بسیارى از صاحب‌نظران اقتصادى تأیید شد؛ بر آن تکیه کردند و این تعبیر «اقتصاد مقاومتى» وارد فرهنگ رایج اقتصادى کشور شد و در ادبیّات اقتصادى کشور جایى براى خودش باز کرده است. این نشان‌دهنده‌ى صحّت و استحکام این راه است.
 اقتصاد مقاومتى در مقابل مدل قدیمى دیکته‌شده‌ى از سوى قدرتها براى کشورهاى به اصطلاح در حال توسعه یا به اصطلاح جهان سوّم است. یک مدلى را آنها - که من حالا شرح آن مدل را نمیخواهم بدهم - دیکته کردند که اگر کشورهاى جهان سوّم میخواهند به رشد اقتصادى، رونق اقتصادى و به سطح اقتصاد جهانى برسند، باید این مدل را دنبال کنند که عمده‌ى تکیه‌ى آن، نگاه به بیرون با تفاصیل خودش است. این اقتصاد مقاومتى نقطه‌ى مقابل آن است؛ این یک الگوى کاملاً مغایر با آن چیزى است که در آن مدل قدیمى تکیه میشد و تکرار میشد؛ هنوز هم گوشه و کنار کسانى از آن ذکر میکنند و یاد میکنند. [در اقتصاد مقاومتى‌] تکیه به ظرفیّتهاى داخلى است. ممکن است کسانى تصوّر کنند که این الگو الگوى مطلوبى است امّا در امکان آن تردید کنند. من قاطعاً عرض میکنم این الگو یک الگوى ممکن در کشور ما است؛ الگوى اقتصاد مقاومتى کاملاً امکان‌پذیر در شرایط کنونى کشور است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ظرفیّتهاى کشور براى پیاده‌سازى اقتصاد مقاومتى
* 1) سرمایه‌ى انسانى
 ظرفیّتهایى که ما براى این کار داریم، ظرفیّتهاى استفاده نشده‌ى فراوان [از جمله‌]؛ یکى سرمایه‌ى انسانى است؛ یعنى جوان تحصیل‌کرده‌ى داراى تخصّص و داراى اعتماد به نفس در کشور ما فراوان است و این از برکات انقلاب اسلامى است. البتّه اگر سیاستهاى غلط موجب نشود که جامعه‌ى ما به سمت پیرى پیش برود. فعلاً اینجور است؛ فعلاً یک رقم قابل توجّه بالایى از نیروى کار کشور بین بیست سال و چهل سالند؛ با تحصیلات خوب، با آمادگى‌هاى خوب ذهنى و فکرى، با روحیه‌ى بالا، با اعتماد به نفس. ما امروز ده میلیون فارغ‌التّحصیل دانشگاهى داریم، بیش از چهار میلیون دانشجوى در حال تحصیل داریم که این، حدود 25 برابرِ اوّل انقلاب است. از اوّل انقلاب تا حالا، جمعیّت کشور دو برابر شده و جمعیّت دانشجو 25 برابر شده است؛ این جزو افتخارات انقلاب اسلامى است؛ این سرمایه‌ى انسانى است؛ این یک فرصت بسیار بزرگ است.
* 2) جایگاه اقتصادى کشور 
 ظرفیّت دیگر، جایگاه اقتصادى کشور ما است. طبق آمارهاى رسمى جهانى، رتبه‌ى بیستم در اقتصاد دنیا متعلّق به جمهورى اسلامى است؛ ما در رتبه‌ى بیستم قرار داریم و ظرفیّت لازم براى رسیدن به رتبه‌ى دوازدهم را هم داریم؛ چون هنوز ظرفیّتهاى استفاده نشده در کشور زیاد است؛ منابع طبیعى داریم، نفت داریم، در نفت و گاز، رتبه‌ى اوّل جهانیم؛ مجموع نفت و گاز ما از همه‌ى کشورهاى جهان بیشتر است؛ معادن فراوان دیگرى هم داریم.
* 3) موقعیّت ممتاز جغرافیایى 
 ظرفیّت دیگر، موقعیّت جغرافیایى ممتاز کشور است؛ در جغرافیاى منطقه و جهان، ما نقطه‌ى اتّصال شمال به جنوب و شرق به غربیم که این براى مسئله‌ى ترانزیت، براى حمل‌ونقل انرژى و کالا و غیره داراى اهمّیّت بسیار فوق‌العاده‌اى است.
* 4) همسایگى با پانزده کشور و داشتن یک بازار نزدیک 
 ظرفیّت دیگر، همسایگى با پانزده کشور است با 370 میلیون جمعیّت؛ یعنى یک بازار دَمِ دست، بدون نیاز به طىّ راه‌هاى طولانى.
* 5) بازار داخلى 
 ظرفیّت دیگر، بازار داخلى هفتاد میلیونى است که اگر ما همین بازار داخلى را منعطف بکنیم به تولید ملّى و تولید داخلى، وضع تولید دگرگون خواهد شد.
* 6) وجود زیرساخت‌هاى اساسى 
 ظرفیّت دیگر، وجود زیرساخت‌هاى اساسى است در انرژى، در حمل‌ونقل ریلى و جادّه‌اى و هوایى، در ارتباطات، در مراکز بازرگانى، در نیروگاه‌ها، در سد؛ اینها زیرساخت‌هایى است که در طول این سالها با همّت دولتها و همّت مردم و کمک مردم به‌وجود آمده است و امروز در اختیار ما است.
* 7) تجربه‌هاى مدیریّتى متراکم 
 علاوه‌ى بر همه‌ى اینها، تجربه‌هاى مدیریّتى متراکم [است‌] که خود این تجربه‌ها کمک کرده است به اینکه ما در سالهاى اخیر، رشد صادرات غیر نفتى داشته باشیم؛ همین‌طور که رئیس جمهور محترم آمار سال 93 را دادند، و سالهاى قبل [از آن ]هم رشد صادرات غیر نفتى در کشور محسوس بوده است که این یک الگو است.
 این ظرفیّتها در کشور وجود دارد و البتّه اینها بخشى از ظرفیّتها است. صاحب‌نظرانى که با ما مى‌نشینند و صحبت میکنند و گاهى گزارش مینویسند براى من، یک فهرست طولانى از ظرفیّتهاى موجودى که براى اقتصاد کشور میتواند مفید باشد ارائه میکنند و همه‌ى اینها درست است؛ از این ظرفیّتها بایستى استفاده کرد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif مسئله‌ى کنونى کشور، دنبال نکردنِ شایسته‌ى حرفها و طرحهاى درست در عمل 
 مسئله‌ى کنونى کشور ما این نیست که ما طرح نداریم، حرفِ درست نداریم؛ مسئله‌ى ما این است که حرف درست و طرح درست را آن‌چنان‌که شایسته است دنبال نمیکنیم؛ این اساس مسئله است. در محیطهاى نخبگانى هم این معنا تکرار میشود که مشکل جمهورى اسلامى، مشکلِ نداشتنِ حرف درست نیست؛ حرف درست، زیاد زده میشود؛ مشکل این است که ما این حرفهاى درست را بایستى در عمل آن‌چنان دنبال کنیم که به نتایج آن دسترسى پیدا کنیم؛ نتایج آن را بالعیان و بالمشاهده ببینیم.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif چالشهاى پیش روى اقتصاد مقاومتى
* 1) سطحى نگریستن به مسئله 
 خب، چالشهایى وجود دارد؛ این چالشها اصطکاک به‌وجود مى‌آورد؛ اصطکاک، فرسایش و ساییدگى به‌وجود مى‌آورد، مشکل ایجاد میکند. این چالشها را بایستى علاج کرد.
 یکى از چالشها چالشهاى درونى خود ما است: ساده و سطحى نگریستن به مسئله؛ به برخى از کارهایى که میکنیم، دل خوش کنیم و عمق مسئله را درنیابیم.
* 2) سهل‌انگارى در عمل 
 مباحث لفظى و محفلى و روشنفکرى کار را پیش نمیبرد؛ حرکت و اقدام لازم است. سهل‌انگارى در عمل، چالشِ بزرگ ما است. گاهى نتیجه‌گیرى‌ها و استنتاجها کوتاه‌مدّت نیست، طولانى است و این بعضى‌ها را سرخورده میکند. این یکى از چالشها است. کارهاى بزرگ ممکن است گاهى در طول یک نسل به دست بیاید؛ باید دنبال کرد، باید حرکت کرد. خیلى از کارها هست که ما اگر ده‌سال پیش، پانزده‌سال پیش این کارها را شروع میکردیم، امروز به نتایجى رسیده بودیم. خیلى از کارها هست که از ده‌سال پیش، پانزده‌سال پیش شروع کردیم و امروز نتایجش را داریم مى‌بینیم. آن‌روزى که در دانشگاه‌هاى گوناگون راجع به نهضت علمى در کشور حرفهایى زده شد، با جمعهاى مختلف گفته شد، کسى تصوّر نمیکرد که این حرکت علمى که در این ده پانزده‌سال به‌وجود آمده است به‌وجود بیاید امّا به‌وجود آمد؛ اساتید ما، دانشمندان ما، دانشگاه‌هاى ما، جوانان بااستعداد ما همّت کردند. ما امروز در مقایسه‌ى با دوازده سیزده سال قبل، از لحاظ علمى حرکت مهمّى انجام دادیم و پیشرفت چشمگیر و بعضاً خیره‌کننده‌اى در بعضى از زمینه‌ها داریم. کار را امروز شروع کنیم، پانزده‌سال دیگر، بیست‌سال دیگر نتیجه‌ى آن را بگیریم.
* 3) انتخاب راه‌هاى آسان ولى مهلک 
 یکى از چالشهاى ما راه‌هاى موازى و آسان ولى مهلک [است‌]؛ این یکى از چالشهاى ما است. بنده فراموش نمیکنم زمان ریاست‌جمهورى خودم - صحبتِ 25 سال [قبل‌] است - براى واردات یک کالاى مورد نیاز جامعه، که ما با زحمت زیاد آن را از اروپایى‌ها میگرفتیم، آفریقایى‌ها همان کالا را داشتند، خوبش را هم داشتند، [امّا] دوستان دست‌اندرکار آماده نبودند. توصیه شد، تأکید شد، در جلسه که نشستیم، تأیید هم کردند، تصدیق هم کردند، منتها سخت بود؛ کار با اروپا آسان‌تر بود. راه موازىِ آسان امّا درعین‌حال مضر، که انسان را در تنگنا نگه میدارد، دوستانِ انسان را ضعیف میکند، دشمنان انسان را قوى میکند و زمام اختیارِ امرى را در داخل کشور به دستِ کسانى که در دل با ما دشمنند قرار میدهد.
* 4) دست برداشتن از اصول و مبانى اعتقادى نظام 
 یکى از چالشها این است که کسى تصوّر کند که ما اگر از مبانى اعتقادى خود، مبانى اعتقادى نظام جمهورى اسلامى دست برداریم، راه‌ها باز خواهد شد و دروازه‌هاى بسته گشوده خواهد شد که این خطاى بسیار بزرگ و اساسى است. البتّه برادران ما در دولت خدمتگزار با اعتقاد عمل میکنند؛ واقعاً معتقد به انقلاب، معتقد به مبانى انقلاب، معتقد به اصول انقلابند؛ از اینها ما گله‌اى نداریم، لکن در مجموعه‌ى دست‌اندرکاران ما کسانى هستند که تصوّر میکنند اگر از برخى از اصول خود و مبانى خود کوتاه بیاییم، خیلى از درهاى بسته به روى ما گشوده خواهد شد؛ درحالى‌که این‌جور نیست؛ این خطاى بزرگى است و ما نتایج این خطا را در برخى از کشورهاى دیگر - که نمیخواهم اسم بیاورم - در همین دوره‌ى چندساله‌ى اخیر مشاهده کردیم. راه پیشرفت، ایستادگى است؛ پافشارى بر مبانى است.
* 5) عدم باور به تحمّل و مقاومت مردم 
 یکى از چالشها هم این است که کسى تصّور کند که مردم تحمّل نمیکنند؛ نه، مردم مشکلات را تحمّل کرده‌اند. اگر حقیقتاً براى مردم بدرستى تبیین بشود، با صداقت لازم حقایق امور براى مردم بیان بشود، مردم ما مردم وفادارى‌اند؛ مى‌ایستند، مقاومت میکنند.
* 6) تردید در توانایى‌هاى درونى کشور 
 یکى از چالشها، تردید در توانایى‌هاى درونى است؛ [اینکه‌] به جوان دانشمند خودمان اعتماد نکنیم، به مجموعه‌هاى مردمى و غیر دولتى در امور اقتصادى اعتماد نکنیم، یکى از چالشها است. بایستى اعتماد کرد، بایستى مردم را وارد جریان عظیم اقتصادى کشور کرد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif کارهاى لازم در زمینه‌ى مسائل اقتصاد مقاومتى 
 بالاخره آنچه ما لازم است در زمینه‌ى مسائل مربوط به اقتصاد مقاومتى انجام بدهیم، یکى عزم راسخ است؛ بایستى با عزم جدّى دنبال این باشیم که اقتصاد مقاومتى را به معناى واقعى کلمه در داخل تحقّق ببخشیم؛ [همچنین‌] پرهیز از سهل‌انگارى، پرهیز از راحت‌طلبى و تکیه‌ى بر مدیریّتهاى جهادى؛ مدیریّت جهادى که بنده سال گذشته مطرح کردم و تأکید هم کردم که این مربوط به امسال نیست، مربوط به همیشه است؛ ما احتیاج داریم به مدیریّت جهادى. در سالهاى اوّل انقلاب، در دوران جنگ و در طول این سى و چند سال، هرجا به مدیریّت جهادى تکیه کردیم، موفّق شدیم. مدیریّت جهادى ممکن است یک وقتهایى پِرت هم داشته باشد امّا پیشرفت خواهد داشت و کار را پیش خواهد برد. تکیه‌ى به قدرت الهى، توکّل به خداى متعال، کار را با تدبیر و عقلانیّت امّا با عزم راسخ، بدون تردید و بدون ترس از جوانب پیش بردن؛ این مدیریّت جهادى است. البتّه ترویج دائمىِ فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتى هم لازم است؛ همه، هم صداوسیما، هم مسئولین مطبوعات و رسانه‌ها، هم مسئولین دولتى، مسئولین قوّه‌ى مقنّنه، ائمّه‌ى جمعه‌ى سراسر کشور و هر کسى که منبرى دارد و میتواند با مردم حرف بزند، فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتى، ازجمله صرفه‌جویى را، ازجمله مصرف تولیدات داخلى را باید ترویج کند. البتّه در مورد صرفه‌جویى و همچنین در مورد مصرف تولیدات داخلى، خطاب عمده به مسئولین کشور است، چون یکى از مهم‌ترین مصرف‌کنندگان کشور، خود دولت است؛ دولت اصرار داشته باشد و خود را موظّف و مقیّد بداند که از تولیدات داخلى استفاده کند؛ حتّى با مقدارى اغماض؛ عیبى ندارد. گاهى میگویند فلان چیز، کیفیّت خارجى را ندارد؛ اشکال ندارد؛ اگر میخواهیم کیفیّت پیدا کند، باید کمکش کنیم. [اگر] کمک بکنیم، کیفیّتش هم بالا خواهد رفت والّا روبه‌روز تنزّل پیدا خواهد کرد. مقابله‌ى جدّى با واردات بى‌منطق، یکى از کارهاى لازم است؛ مقابله‌ى جدّى با قاچاق، یکى از کارهاى لازم است؛ پرداختن به کارگاه‌هاى تولیدى کوچک و متوسّط - که من امسال، اوّل سال هم روى این تکیه کردم  یکى از کارهاى بسیار لازم است؛ بازنگرى در سیاستهاى پولى و فعّالیّتهاى نظام بانکى کشور، که به این هم من اوّل سال اشاره کردم و صاحب‌نظران و دلسوزان، در این زمینه حرفهاى مهمّى دارند که باید این حرفها شنیده شود و به آنها توجّه بشود. اینها کارهایى است که بایستى انجام بدهیم.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif همدلى و هم‌زبانى، شرط اصلى تحقّق کارها 
 البتّه شرط اصلى تحقّق اینها هم همین همدلى و هم‌زبانى و همین انسجامى است که رئیس‌جمهور محترم بیان کردند؛ باید دولت را کمک کرد، باید مسئولین را کمک کرد، [چون‌] اینها وسط میدانند. از تعارضهاى زائد و حاشیه‌سازى‌هاى زائد باید پرهیز بشود؛ حاشیه‌سازى از هرطرفى غیر مقبول و نامطلوب است. همه کمک کنند و این حرکت عظیم ان‌شاءالله به نتیجه برسد. این عرض ما در زمینه‌ى مسائل اقتصاد. اعتقاد بنده این است که ما میتوانیم در زمینه‌ى اقتصاد کارهاى بزرگى را انجام بدهیم و امیدوار باشیم که ان‌شاءالله از این گذرگاه دشوار عبور خواهیم کرد.




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 94/4/3
زمان : 7:57 عصر
بیانات رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی
نظرات ()

در آغاز چهارمین سال دوره‌ی نهم مجلس شورای اسلامی

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و ءاله الطّاهرین‌

 خوشامد عرض میکنیم به برادران و خواهران عزیز، و ایام مبارک شعبانیه را و مجموع این ماه را که ماه ذکر و عبادت و توجّه و خشوع است، به همه‌ی برادران و خواهران تبریک عرض میکنیم. این فرصتها - فرصت ماه شعبان، فرصت ماه رمضان، فرصت ماه رجب - فرصتهای مغتنمی است؛ بخصوص برای ما و شما مسئولان. در نظام اسلامی، جوهر اصلی جامعه‌ی اسلامی عبارت است از تعبّد، ایمان و عمل صالح آحاد ملّت؛ همچنان‌که در این آیاتی که تلاوت‌گر بسیار خوب ما تلاوت کردند، (2) مشاهده کردید؛ اصل قضیه این است. آن چیزی که موجب میشود که ملائکه‌ی الهی به آحاد بشر بگویند «نَحنُ اَولِیآؤُکم فِی الحَیوةِ الدُّنیا وَ فِی الأخِرَة» (3) - ما، هم در دنیا با شما هم‌پیوند و هم‌دستیم، هم در آخرت - و خیلی مهم این است: ایمان، تعبّد و عمل صالح در آحاد مردم، منتها مسئولان به‌طور مضاعف به این خطاب مخاطبند. هرچه مسئولیت سنگین‌تر است، این خطاب هم نسبت به او شدیدتر و سخت‌تر و سنگین‌تر است. باید این را در خودمان ایجاد کنیم؛ یعنی نمایندگی مجلس، مسئولیت در دولت، مسئولیت در نیروهای مسلّح، مسئولیت در قوّه‌ی قضائیه چیزهایی است که اوّلین وظیفه‌ای که به ما متوجّه میکند عبارت باشد از وظیفه‌ی ایجاد ارتباط و اتّصال محکم‌تر با خدای متعال، ایجاد بندگی خالص‌تر و بهتر؛ از این نباید غفلت کنیم.

 بله، وقتی یک مسئولیتی به ما میدهند، عرصه‌ی آن مسئولیت، عرصه‌ی وظیفه‌ی اساسی ما است و باید برویم دنبال کنیم لکن قبل از آن و همراه با آن و در نهایت آن، آنچه برای ما باید مهم باشد و در مدّنظر ما قرار بگیرد، این است که ما چه کار کنیم که به وظیفه‌ی الهی خودمان عمل کرده باشیم؛ تعبّد ما، اخلاص ما، عمل ما، عمل صالح ما تأمین شده باشد. این، آن وظیفه‌ای است که مسئولین، خیلی باید به آن توجّه کنند.

 خب، این ماه‌ها فرصت بزرگی است - ماه شعبان، ماه رمضان - فرصتهای بزرگی است. این دعاهایی که در این ماه‌ها وارد شده است، راه را برای ما باز میکند. من و شما اگر بخواهیم با خدای متعال حرف بزنیم و یک مطالبه‌ای داشته باشیم، یک چیزی را از خدا درخواست کنیم، حقیقتاً درست بلد نیستیم. این دعاها با بلیغ‌ترین زبان، یاد میدهند به ما که از خدای متعال چه بخواهیم و با خدا چه‌جوری حرف بزنیم. همین مناجات شریف شعبانیه، فِقراتی که از اوّل تا آخر [این‌] دعا هست، هرکدام از اینها یک دریایی از معرفت است. علاوه‌ی بر این به ما یاد میدهد که چطور با خدا حرف بزنیم و از خدا چه بخواهیم. اِلهی هَب لی قَلبًا یدنیهِ مِنک شَوقُهُ وَ لِسانًا یرفَعُ اِلَیک صِدقُهُ وَ نَظَرًا یقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه. (4) ببینید، سه نقطه‌ی کلیدی اساسی در یک فقره‌ی کوتاه دعا؛ دلی به من عطا کن که شوق، آن را به تو نزدیک کند؛ این شوق باید در دل به‌وجود بیاید. آلودگی ما به مادّیات، آلودگی ما به گناه، آلودگی ما به طمعها و حرصهای گوناگون، این شوق را در دل میمیرانَد. انس ما با قرآن، انس ما با دعا، انس ما با نوافل، درست به‌جاآوردن فرائض، این شوق را در دل برمی‌انگیزد و مشتعل میکند. یدنیهِ مِنک شَوقُه؛ آن‌وقت این شوق، دل را به خدا نزدیک میکند. وَ لِسانًا یرفَعُ اِلَیک صِدقُه؛ زبان صادق، سخن با صداقت. این سخن با صداقت، به‌سوی خدا بالا میرود. اِلَیهِ یصعَدُ الکلِمُ الطَّیبُ وَ العَمَلُ الصّلِحُ یرفَعُه؛ (5) حرف درست، حرف صادقانه، حرف صمیمانه، حرفی که در آن شائبه‌ای از مادّیت و خودخواهی و هواپرستی و این چیزها نباشد، سخنی است که به‌سمت خدا بالا میرود. وَ نَظَرًا یقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه؛ نگاه حقیقت‌آمیز و حقیقت‌آلود، نگاه حقّانی به مسائل، نه نگاه جانب‌دارانه، نه نگاه هوس‌گرانه، نه نگاه کاسب‌کارانه، مسائل را با نگاه حق، طرف‌داری از حق، دنباله‌ی حق بودن، با این نظر نگاه کنیم؛ آن‌وقت دل به خدا نزدیک میشود. ببینید، راه حرف زدن با خدا را به ما یاد میدهند؛ به ما میگویند از خدا چه بخواهیم.

 وظیفه سنگین است؛ اگر بخواهیم این وظایف را انجام بدهیم، احتیاج داریم به این استحکام ارتباط. باید ارتباط را قوی کرد؛ روزبه‌روز باید این ارتباط را حفظ کرد. ذکر دائم برای این است؛ اینکه نماز را در هر روز گذاشته‌اند و با تناوب گذاشته‌اند، برای این است که ما دچار غفلت نشویم. یکی از بزرگ‌ترین نعمتهای خدا، همین واجب کردن نماز بر ما است. اگر نماز را بر ما واجب نمیکردند، ما غرق در غفلت میشدیم؛ صبح، از خواب که پامیشوید، به یاد خدا؛ ظهر، وسط اشتغالات زندگی و معیشتی، به یاد خدا؛ شب، در پایان یک روزی که در آن تلاش کردید و کار کردید، به یاد خدا.
 با یاد رویت جای در بستر گرفتم‌
 با آرزویت سر ز بستر بر گرفتم(6)
 این آن ترتیب و برنامه‌ای است که برای ما در نظر گرفتند. عمل میکنیم؟ اگر [عمل‌] بکنیم، آن‌وقت میتوانیم مطمئن باشیم که «اَخرِجنی مِنَ الدُّنیا سالِما» (7) - در دعاهای ما است - میتوانیم خاطرجمع بشویم که سالم از اینجا بیرون خواهیم رفت. در دعای صحیفه‌ی سجّادیه [آمده‌]: اللّهمَّ ... اَمِتنا مُهتَدینَ غَیرَ ضالّینَ طائِعینَ غَیرَ مُستَکرِهینَ تائِبینَ غَیرَ عاصینَ وَ لا مُصِرّین؛ (8) جوری ما را بمیران که در عین هدایت، از دنیا برویم؛ جوری ما را بمیران که به آن عالَم، با طوع و رغبت رو کنیم. کفّار این‌جوری نیستند، فسّاق این‌جوری نیستند، ملائکه می‌آیند بالای سرشان و با فشار و زور [میگویند] : اَخرِجوا اَنفُسَکم. (9) امّا مؤمنین نه، مؤمنین خاطرشان از آن طرف جمع است و با طوع و رغبت میروند؛ چشم از چیزهای زوال‌پذیر میبندند امّا ناگهان چشم باز میکنند به نعمتهای عجیبی که [دنیا را] فراموش میکنند. یک سفر خوشی که شما میکنید، دَمِ گاراژ ممکن است فرض کنید فرزند شما، برادر شما از شما دور میشود، دل شما را نگران کند؛ امّا وقتی به سفر رفتید، این مناظر عالی، این زندگی خوب، تنوّع و مانند اینها، اصلاً [آن نگرانی‌] یادتان میرود. وقتی آنجا شما با رضای الهی، رضوان الهی، پاداش الهی وارد شدید - نُزُلاً مِن غَفورٍ رَحیم؛ (10) آیاتی که الان خواندند - با این وقتی انسان مواجه شد همه‌ی آن چیزهایی را که اینجا بود و موقّت بود و دلبستگی داشتیم و خودمان را برایشان میکشتیم، فراموش میکنیم؛ [باید] این‌جوری انسان از دنیا برود. این وظیفه‌ی ما است. البتّه این حرفها در درجه‌ی اوّل خطاب به خود این حقیر است؛ بنده بارم از شما سنگین‌تر است و مشکلاتم بیشتر از شما است ولی همه‌مان بایستی توجّه داشته باشیم. این اوّلین چیزی است که مورد نظر است.

 خب، سه سال از دوران این مسئولیت و این فرصتی که شما داشتید گذشت؛ این آخرین دیدار این حقیر با مجموعه‌ی مجلس شما است - چهارمین دیدار است و آخرین دیدار - یعنی یک سال دیگر شما بیشتر وقت ندارید، بیشتر فرصت ندارید برای انجام خدمت. سه سال فرصت بود؛ این سه سال فرصت تمام شد، حالا دوران پاسخگویی شروع شد. وقتی که کاری را به انسان محوّل کردند، تمام شد و بیرون آمد، حالا باید بگوید که چه‌کار کرده؛ مسئولیتِ سنگین [این‌طور است‌]. سؤال، نه سؤال مردم، آن را انسان یک‌جوری میتواند رفع و رجوع کند؛ نه، سؤال ملأ اعلی‌، سؤال کسانی که «لا یعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّموتِ و لا فِی الاَرض»، (11) سؤال آن کسی که بر دلهای ما هم حاکم است، عالِم است، چه برسد بر عملهای ما؛ این شروع میشود؛ باید خود را آماده کرد برای پاسخگویی؛ خودمان را باید آماده کنیم برای پاسخگویی؛ تلاش کنیم. حالا بالاخره خدای متعال هم «غَفورٌ رَحیم» (12) است لکن این غفران و رحمت، برای تنبلها، برای بی‌اعتناها، برای لاابالی‌ها خیلی بعید است؛ برای کسی است که زحمت بکشد، تلاش کند. بالاخره‌
 به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل‌
که گر مراد نجویم به‌قدر وسع بکوشم(13)
این یک سال را مغتنم بشمرید؛ یک سال دیگر از این فرصت هنوز باقی است؛ نمیدانید و نمیدانیم که آیا این فرصت بار دیگر نصیب بنده و شما خواهد شد یا نه. این یک سالی که حالا فرصت هست - به حسب ظاهر فرصت هست؛ حالا اجل هم که دست خدا است - مغتنم بشمریم، تلاش کنیم، کار کنیم، زحمت بکشیم. با همین معیارها، با همین میزانها، با میزان رعایت حقّ الهی، لسان صادق، نظر حق، دل شائق، با این میزانها حرکت بکنیم.

 بحمدالله در این سه سال هم کارهای خوبی انجام گرفته است که رئیس محترم مجلس در گزارششان - در همین سخنرانی امروز - بیان کردند؛ قبلاً هم من گزارش مکتوب را دیده بودم؛ کارهای خوبی انجام گرفته است که ان‌شاءالله با نیت صادق و صالح و با نیت قربت انجام گرفته باشد، قطعاً مقبول درگاه الهی است و امیدواریم که ان‌شاءالله کارهایی که کردید، قرارهایی که گذاشتید، قوانینی که به نفع مردم، به نفع کشور، به نفع اسلام و مسلمین گذراندید، قوانین ماندگاری باشد، عمل بشود، اثر خودش را در جامعه ببخشد؛ مردم آثار کار شما را ان‌شاءالله حس کنند. این آن امیدی است که ما داریم. اصل عرایض ما همینهایی بود که عرض کردیم؛ یعنی در واقع به زبان نصیحتِ به شما، بنده خودم را نصیحت کردم که شاید ان‌شاءالله دل ما تحت تأثیر این حرفها قرار بگیرد و بتوانیم کاری که باید بکنیم انجام بدهیم. چند توصیه هم عرض میکنیم:

 یک توصیه مربوط به نحوه‌ی رفتار دوستان - آقایان و خانمها - در این سال آخر است؛ مراقب باشید که عامل انتخاباتِ آخر سال، بر نحوه‌ی اقداماتی که در این سال میکنید، اثر نگذارد؛ این خیلی مهم است. کاری که انجام میدهید، حرفی که میزنید، تأییدی که میکنید، مخالفتی که میکنید، نطقی که میکنید، تحت تأثیر عامل انتخابات آخر سال نباشد؛ فرض کنیم چنین انتخاباتی وجود ندارد، معیار را همان حق قرار بدهید در این یک سالی که باقی مانده؛ این مطلب اوّل.

 توصیه‌ی دوّم مربوط به برنامه‌ی ششم است؛ (14) برنامه‌ی ششم - که سیاستهایش در مراحل نهایی است و ان‌شاءالله بزودی به دستگاه‌های مختلف ابلاغ خواهد شد - با دقّت مورد توجّه قرار بگیرد. سال آخر مسئولیت، معمولاً در بخشی از اوقات خود دچار آفت بی‌حوصلگی است - مخصوص شما هم نیست؛ دولت هم همین‌جور است - آن آخر کار، یک حالت بی‌حوصلگی بهشان دست میدهد؛ این آفت، دامان برنامه‌ی ششم را نگیرد. برنامه‌ی ششم مهم است؛ شما در برنامه‌ی ششم دارید برای پنج سال آینده‌ی کشور، قانون وضع میکنید، آن‌وقت ممکن است شما نماینده‌ی مجلس باشید، ممکن است نباشید، امّا قانونتان هست؛ دولتها موظّفند از آن قانون تبعیت کنند، مردم متأثّر از آن قانونند. این قانون را - قانون برنامه‌ی ششم را - با این نگاه تدوین کنید؛ در همه‌ی بخشها: بخشهای اقتصادی، بخشهای فرهنگی، بخشهای خدماتی، بهداشتی و درمانی، بخشهای دفاعی و امنیتی، و امثال اینها. دچار بی‌حوصلگی نشوید در تدوین قانون برنامه‌ی ششم.

 یک توصیه‌ی دیگر، مسئله‌ی تعامل است؛ تعامل با دیگر قوا، بخصوص با دولت؛ خب، دولت مسئولیت میان‌داری را [به عهده دارد]. آنهایی که اهل ورزش باستانی‌اند، درست توجّه دارند که ما چه عرض میکنیم؛ خب، دیگران هم دارند ورزش میکنند امّا نگاهشان به میان‌دار گود است. اگر چنانچه دولت رفتار قوی و خوب و موفّقی داشته باشد، دستگاه‌های دیگر هم خواهی‌نخواهی، حرکتشان حرکت خوبی خواهد بود؛ دولت یک چنین وضعی دارد. لذا تعامل با دولت، به نظر ما یک چیز لازمی است؛ تعامل با همه‌ی قوا، با همه‌ی دستگاه‌های گوناگون کشور بخصوص با قوّه‌ی مجریه و دولت که این تعامل، مظهر واقعی آن چیزی است که ما اوّل سال به همه‌ی مردم و به شما عرض کردیم: «همدلی و هم‌زبانی». البتّه من به دولت هم همین سفارش را میکنم؛ این سفارش فقط به شما نیست؛ همین سفارش را به رئیس‌جمهور محترم و به وزرا هم میکنیم امّا شما هم حتماً لازم است که این تعامل را [داشته باشید].

 خب، حالا اگر بخواهیم این تعامل انجام بگیرد، دو سه نکته در ذیل این تعامل وجود دارد که آنها را عرض میکنیم: یکی این است که این تعامل، متوقّف است به حُسنِ‌ظن. اگر سوءِظنّ به همدیگر داشته باشیم، تعامل صورت نخواهد گرفت. اگر چنانچه دو نفر که با هم بنا است همکاری کنند، یکی از آنها از اوّل بنا بگذارد که طرف مقابل میخواهد از پشت به او خنجر بزند، خب این تعامل نمیشود؛ تعامل بر مبنای سوءِظن ممکن نیست؛ باید حُسنِ‌ظن داشت. تعامل باید با حُسنِ‌ظن همراه باشد. بدون حُسنِ‌ظن و نیک‌گمانی به طرف مقابل، امکان این وجود ندارد. البتّه حُسنِ‌ظن به معنای خوش‌باوری نیست؛ به معنای فریب‌خوری نیست. حواسمان باید جمع باشد؛ همیشه انسان، همه‌جا و در همه‌ی موارد باید حواسش جمع باشد. بنده توصیه نمیکنم کسی را به اینکه خوش‌باوری نشان بدهد؛ نه، لکن بنا را بر سوءِظن نباید بگذارند. اینکه ما طرف مقابل را از اوّل متّهم کنیم که بنایش بر فلان کار خلاف است - یا بنایش بر سازش است یا بنایش بر خیانت است یا بنایش بر سوءِاستفاده‌ی شخصی است - این نمیشود؛ با این نگاه، تعامل امکان‌پذیر نخواهد بود؛ باید با نگاه موافق [تعامل کرد]. این یک نکته در ذیل مسئله‌ی تعامل.

 نکته‌ی بعدی این است که تعامل به معنای گروکشی نباشد. ببینید، این یک مرز خیلی باریکی دارد؛ میدانید، بنده در مجلس هم بوده‌ام، من نمایندگی هم کرده‌ام و تجربه‌ی شما را بنده دارم؛ در دولت هم که بوده‌ام و تجربه‌ی دولت را هم دارم. تعامل که میگوییم، معنایش این نیست که بین نماینده و بین وزیر یک نوع گروکشی انجام بگیرد، مثلاً بگوید «وِل کن تا وِل کنم»، (15) این‌جوری نباید باشد، هر دو - هم نماینده و هم وزیر - باید نگاهشان به وظیفه‌ی قانونی و مصالح کشور و نگاهشان به این باشد که خدای متعال دارد ما را میبیند؛ تعامل بر این مبنا؛ این هم یک نکته. پس تعامل را با گروکشی اشتباه نباید کرد.

 نکته‌ی بعدی در مورد تعامل این است که در مجلس، بخصوص در کمیسیون‌ها به وزرا اهانت نشود. بعضی از وزرای محترم به من شکایت میکنند که ما به کمیسیون که میرویم، با یک لحن اهانت‌آمیزی [برخورد میکنند]؛ من البتّه معتقدم همه با هم برادرند؛ یعنی نگاه سلطنت‌مآبانه هم نباید داشت که حالا بگوییم «ما عضو دولتیم، ما چنینیم، همه در مقابل ما بایستی خضوع و خشوع کنند»، این قطعاً نیست، امّا متقابلاً هم نگاه تحقیر و اهانت و «ریشت دست من است» و «پدرت را درمی‌آورم» هم نباید داشت؛ این نگاه هم نگاه درستی نیست؛ با احترام باید برخورد کرد، با ادب باید برخورد کرد؛ ادب در همه‌ی مراحل لازم است. این هم این [توصیه‌]. خب، پس توصیه‌ی سوّم، مسئله‌ی تعامل بود.

 توصیه‌ی چهارم، مسئله‌ی مهمّ اقتصاد مقاومتی است. در مورد اقتصاد مقاومتی، خوشبختانه در کشور هم‌زبانی هست، [امّا] مشکل ما در همدلی است؛ آدم میترسد هم‌زبانی باشد، همدلی نباشد.
ای بسا هندو و ترک هم‌زبان‌
ای بسا دو ترک چون بیگانگان‌
 پس زبان همدلی خود دیگر است
همدلی از هم‌زبانی بهتر است(16)
خب، این هم‌زبانی هست، همدلی هم باید انجام بگیرد یعنی از بُن دندان به مسئله‌ی اقتصاد مقاومتی باید باور آورده شود؛ باور کنیم که کلید حلّ مشکلات کشور در داخل است؛ ستون فقراتش هم تقویت تولید داخلی است که حالا این کاری که شما کردید - قانون برداشتن موانع تولید -(17) کار خوبی است و شنیدم - آن‌طوری که گزارش شد به من - کار کارشناسی شده‌ی خوبی هم بوده؛ اینها باید دنبال بشود؛ باید همه این را باور کنند. بنده عقیده‌ام این است که اگر ما توانستیم تولید را در داخل تقویت کنیم، اگر توانستیم از ظرفیتهای داخلی به معنای حقیقی کلمه استفاده کنیم، حلّ مسائل بیرونی آسان خواهد شد؛ حلّ مسئله‌ی هسته‌ای آسان خواهد شد.

 خب، مسئله‌ی هسته‌ای به‌صورت یک گره درآمده؛ این [مسئله‌] راه‌حل‌هایی دارد، [امّا] آن راه‌حل‌ها متوقّف به تقویتِ درونی مااست؛ اگر این تقویت در درون انجام بگیرد، آن کار آسان خواهد شد. غیر از مسئله‌ی هسته‌ای هم سریال‌های دیگری در انتظار ما است؛ این‌جور نیست که همه‌ی مسائل ما با غرب، با آمریکا، با صهیونیسم، با گردن‌کلفت‌های اقتصادی دنیا فقط همین مسئله‌ی هسته‌ای باشد؛ این تنها مسئله‌ی ما نیست؛ دنباله‌اش مسائل گوناگون - حقوق بشر و امثاله و امثاله - [هست‌]؛ حلّ همه‌ی این مسائل آسان خواهد شد، نمیگویم به‌خودی‌خود حل خواهد شد؛ نه، تلاش لازم است امّا حل آن مسائل آسان خواهد شد. اگر چنانچه ما توانستیم این مسئله‌ی داخلی را حل کنیم. این مسئله‌ی اقتصاد مقاومتی را در قانون برنامه‌ی ششم کاملاً ببینید؛ در قانون بودجه‌ی سال 95 این را به‌طور کامل ببینید.

 البتّه سیاستها ابلاغ شده است، (18) دستگاه‌های دولتی کارهای زیادی کردند. کارهایی انجام گرفته است امّا نگاه کنید ببینید کجای این جدول ناقص است. بالاخره اگر یک دارویی را تجویز کنند که علاج قطعی فلان بیماری است و این دارو هم مثلاً فرض کنید که پنج جزء دارد، اگر یک جزء از این پنج جزء نبود، این دارو نیست ولو چهار جزء دیگرش باشد؛ باید همه‌ی این اجزاء وجود داشته باشد تا انسان بتواند منتظر شفا و نتیجه باشد. نگاه کنید ببینید کدام قسمت این جدول - به‌قولِ فرنگی‌مآب‌ها این پازل - خالی است و باید پُرش کرد، آن را پیدا کنید. در قانون برنامه، در قانون بودجه‌ی 95 این را کاملاً نگاه کنید.

 خب، البتّه بنده این را میدانم، برادران ما در دولت هم تکرار میکنند که اینکه شما دائم تکرار میکنید چه و چه، خب ما دچار کمبود منابعیم. بله، بنده هم میدانم که ما دچار کمبود منابعیم و تحریم هم تأثیر داشته است در این کمبود منابع - این را ما شکی نداریم - لکن وقتی انسان کمبود منابع دارد، باید چکار کند؛ باید دو دستی به سر خودش بزند؟ باید شیون کند؟ نه، راه علاج پیدا کنید. راه علاج دارد؛ یکی از راه‌های علاج صرفه‌جویی است، صرفه‌جویی کنید؛ در تقسیم و توزیع منابع داخلی، اولویتها را رعایت کنید؛ اینها راه علاج است. بن‌بستی وجود ندارد. کمبود منابع، مشکل ما است، نه گره بازنشدنی ما؛ یک مشکلی است، این مشکل را باید برطرف کرد؛ خب این راه‌حل دارد. ما الان پولها را گاهی در جاهایی خرج میکنیم که نباید در آنجاها خرج بشود. بعضی از دستگاه‌ها را ما می‌شناسیم - بنده از نزدیک بعضی از دستگاه‌ها را می‌شناسم - که توانسته‌اند خدمات خودشان را به چند برابر افزایش بدهند بدون اینکه یک قِران به بودجه‌ی اینها اضافه شده باشد؛ با مدیریت درست، با نگاه درست، با کم کردن از مصارف زائد؛ که این البتّه، هم شامل دولت است، هم شامل مجلس است، هم شامل نیروهای مسلّح است. غیر از نیروهای مسلّح هم داریم [به‌صورت] موردی، امّا در بخشی از نیروهای مسلّح هم در یک‌جاهایی دیدیم که توانایی‌هایشان و کارکردشان مضاعف شد، بدون اینکه بودجه‌شان اضافه بشود؛ یعنی میشود این کار را کرد. پس بنابراین این کمبود منابع هم نباید برای ما بهانه‌ای بشود برای اینکه بگوییم نمیشود کار کرد؛ نه، اگر انضباط مالی وجود داشته باشد، همه‌چیز قابل حل است. این چیزها هم قابل حل است. البتّه تکرار میکنم این انضباط مالی مخصوص دولت نیست؛ مجلس هم همین‌جور است، جاهای دیگر هم همین‌جورند؛ همه باید انضباط مالی داشته باشند.

 مطلب دیگری که عرض میکنیم، راجع به مواضع اصولی در مجلس شورای اسلامی است. بحمدالله مواضع اصولی مجلس، خوب است. اشاره هم کردند رئیس محترم مجلس، همین‌جور است؛ بنده هم می‌شنوم، میبینم، مشاهده میکنم که وقتی مسائل اساسی و اصولی و آن چیزهایی که مبانی اصلی نظام و انقلاب اسلامی است مطرح میشود، مواضع مجلس، مواضع قابل قبول، مثبت و بعضاً کاملاً پیشرفته است؛ این باید باشد، این در همه‌ی مجالس باید باشد. شاکله‌ی مجلس شورای اسلامی باید بنای مرتفع مواضع اصولی باشد. معیار هم، فرمایشات امام و وصیت‌نامه‌ی امام و همین بیست‌وچند جلد بیانات امام است؛ این معیار است. نگاه کنیم ببینیم مجموعه‌ی بیانات امام چه رفتاری را، چه جهت‌گیری‌ای را برای انقلاب و برای نظام جمهوری اسلامی ترسیم میکند؛ روی این مواضع بایستی ایستاد؛ باید شاکله‌ی مجلس این باشد. اگر این شد، آن‌وقت در پرتگاه هولناک فرو غلتیدن در نظام سلطه ما دچار نخواهیم شد؛ در یک چنین پرتگاه هولناکی فرو نخواهیم غلتید؛ والّا اگر این نشد، خطرات در این زمینه زیاد است.

 آخرین مطلب هم این است که در مورد مسائل هسته‌ای، مواضع، همان چیزهایی است که ما علناً اظهار کردیم، همان چیزی که گفته‌ایم. البتّه بعضی چیزها هست که انسان اینها را در علن اظهار نمیکند، به‌طور خصوصی اظهار میکند - مواردی از این قبیل هست؛ همه‌ی حرفها [را نمیشود علناً گفت‌]؛ «لَیسَ کلُّ ما یعلَم یقال» - لکن آن چیزهایی که علناً گفته شده، دقیقاً همان چیزهایی است که به مسئولین هم همانها گفته شده؛ هم زباناً گفته شده، هم کتباً گفته شده؛ مواضع اساسی نظام اینها است. و ما معتقدیم که برادران ما مشغول کارند، مشغول تلاشند، واقعاً عرق میریزند، در این زمینه‌ها دارند کار میکنند؛ بایستی ان‌شاءالله به امید خدا و با توکل به خدای متعال بر همین مواضع پافشاری کنند و بتوانند آن چیزی که مصلحت کشور و مصلحت نظام است، ان‌شاءالله تأمین کنند.

 امیدواریم خداوند متعال به شماها توفیق بدهد، و بتوانید ان‌شاءالله از این فرصت خوب برای کسب رضای الهی استفاده کنید.
والسّلام‌علیکم‌ورحمةالله‌وبرکاته‌
 

1) این دیدار به مناسبت شروع چهارمین سال دوره‌ی نهم مجلس شورای اسلامی برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظّمٌ‌له، آقای علی لاریجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی) گزارشی ارائه کرد.
2) آیات 30 تا 36 سوره‌ی فصّلت با تلاوت آقای قاسم رضیعی.
3) سوره‌ی فصّلت، بخشی از آیه‌ی 31
4) مفاتیح الجنان، بخشی از مناجات شعبانیه‌
5) سوره‌ی فاطر، بخشی از آیه‌ی 10
6) عماد خراسانی‌
7) مصباح‌المتهجّد، ج 1، ص 270
8) صحیفه‌ی سجّادیه، دعای 40
9) سوره‌ی انعام، بخشی از آیه‌ی 93
10) سوره‌ی فصّلت، آیه‌ی 32
11) سوره‌ی سبأ، بخشی از آیه‌ی 3
12) از جمله، سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی 218
13) سعدی‌
14) برنامه‌ی ششم توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (1400 - 1395)
15) خنده‌ی حضّار
16) مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اوّل (با اندکی تفاوت)
17) لایحه رفع موانع تولید رقابت‌پذیر و ارتقای نظام مالی کشور، در اوّل اردیبهشت 1394 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
18) ابلاغ سیاست‌های کلّی اقتصاد مقاومتی (1392/11/30)




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 94/3/9
زمان : 9:24 صبح
بیانات رهبر انقلاب مدظله در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام ح
نظرات ()

پس از برگزاری مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان و اهدای سردوشی و رژه

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ (1)
و صلّی الله علی محمّد و ءاله الطّاهرین‌
 تبریک عرض میکنم به شما جوانان عزیز و فرزندان و نور چشمان گرامی ملّت ایران؛ هم جوانانی که امروز به کسوت مقدّس پاسداری درآمدند و هم کسانی که سردوشی گرفتند و وارد این مرحله‌ی پُرافتخار شدند. تشکّر میکنم از برنامه‌های ابتکاری و زیبا و پُرمغز این میدان؛ آرایش میدان و برنامه‌های آن، هم زیبا بود، هم پُرمضمون بود و هم نو و ابتکاری بود. در همه‌ی مسائل زندگی - در دانش، در مدیریّت، در پیشبرد سبک زندگی، در حفظ ارزشهای انقلابی؛ در همه‌ی مسائل مهم - همین چند نکته، هم لازم است و هم ممکن؛ هم باید نوآوری و ابتکار را در همه‌ی کارها مورد توجّه جدّی قرار داد، هم زیبایی و چشم‌نوازی را، هم پُرمغز بودن و پُرمضمون بودن را؛ از کارهای سطحی در همه‌ی مسائل زندگی و مهمّ کشور باید صرف‌نظر کرد و به کارهای عمیق، پُرمغز و ماندگار توجّه کرد.

 خدا را شکر میکنیم که این شجره‌ی طیّبه، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، امروز به مرحله‌ی قابل قبولی از توانایی‌ها و پیشرفتها و بلوغ فکری و عملی رسیده است. بحمدالله روزبه‌روز شما پیش رفتید؛ روزبه‌روز ظاهر و باطن را تکامل بخشیدید. خود این دانشگاه یکی از نشانه‌های تکامل حرکتِ رو به جلوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. جوانان عزیز، فرزندان عزیز من! توجّه داشته باشید که عقبه‌ی دانشگاه شما فتح خرّمشهر است، عملیّات فتح‌المبین است، عملیّات فاو است، عملیات کربلای پنج است؛ عقبه‌ی فراهم‌آورنده‌ی زمینه‌ی این پیشرفتها آن مجاهدتها است، آن فداکاری‌ها است، آن انوار درخشانی است که در جبهه‌ها به‌وسیله‌ی پیش‌کِسوت‌های شما درخشید، چشمها را خیره کرد، کشور را به حرکت درآورد، محیط زندگی جمهوری اسلامی ایران را و مردم عزیز این کشور را متناسب با هدفها و آرمانها کرد.

 امروز دنباله‌ی حرکت انقلاب عظیم اسلامی، پرچم دست شما است. کدام پرچم؟ پرچم «گفتمان نوین اسلامی» که برای سعادت بشریّت کارگشا و رهنما است. این را همه بدانند؛ گفتمان اسلامی برای همه‌ی انسانها و برای انسانیّت راهگشا است. این گفتمان، در اختیار جوانانِ امروز است؛ این گفتمان نو و پُرکشش و پُرجاذبه را انقلاب اسلامی به رهبری امام بزرگوار ما به‌وجود آورد، آن را در اختیار این ملّت قرار داد؛ این ملّت هوشمند، هوشیار، قدردان، آن را گرفتند و مغتنم شمردند، از آن پاسداری کردند تا امروز؛ و فداکاری ملّت ایران که یکی از مهم‌ترین مظاهر آن، دفاع مقدّس بود، توانست امروز این پرچم را بلند کند.

 در مقابل این پرچم، در مقابل این گفتمان، گفتمان جاهلیّتِ امروز دنیا است. گفتمان اسلامی، طرف‌دار عدالت است، طرف‌دار آزادی بشر است، طرف‌دار از بین رفتن زمینه‌های استکبار و استعمار است، طرف‌دار نابودی نظام سلطه در همه‌ی جهان است؛ یعنی در دنیا دو جناح سلطه‌گر و سلطه‌پذیر وجود نداشته باشد؛ این گفتمان نظام اسلامی است؛ این همان پرچمی است که دست شما است. نقطه‌ی مقابل آن، یک گفتمان ظالمانه، زورگویانه، متکبّرانه و خودخواهانه است از سوی قدرتهای انحصارطلب عالم، قدرتهای سلطه‌گر عالم که متّکی به بنگاه‌های اقتصادی بزرگ جهانند؛ همیشه‌ی دنیا بوده‌اند، امروز هم هستند؛ در گذشته با صراحت و وقاحت آشکار زبانی، حقیقت خودشان را نشان میدادند؛ امروز در پوششهای گوناگون الفاظ زیبا، مثل حقوق بشر، مثل عدم خشونت و امثال اینها، منافقانه و ریاکارانه کار خودشان را پیش میبرند؛ امّا چشمان تیزبین ملّتها میتواند تشخیص بدهد؛ میتواند این دو گفتمان را در مقابل هم ببیند. این دو گفتمان با هم آشتی نمیکنند، این دو گفتمان به هم نزدیک نمیشوند؛ نمیتوانند آشتی کنند. یک گفتمان گفتمان ظلم و ستیزه‌گری با مظلومان و ملّتها است؛ یک گفتمان گفتمان حمایت از مظلومان و مقابله‌ی با ظالمان است؛ اینها چطور میتوانند دست به هم بدهند؟ چطور میتوانند به هم نزدیک بشوند؟ و امروز دنیا این را میداند، دنیا این را میفهمد.

 دشمنان ما در تبلیغات خودشان سعی میکنند وانمود کنند جمهوری اسلامی منزوی است. جمهوری اسلامی منزوی نیست؛ جمهوری اسلامی از آغاز پیدایش تا امروز در دل ملّتهای عالم جا داشته است. بله، هرجا تبلیغات باشد، سیاه‌نمایی باشد، سیاه‌کاری باشد، ممکن است یک حقیقتی مکتوم بماند، امّا برای مدّت محدودی مکتوم خواهد ماند. شما نگاه کنید از اوّل انقلاب تا امروز، هرکدام از رؤسای جمهوری اسلامی ایران به کشورهای دیگر مسافرت کردند و با ملّتها مواجه شدند، ملّتها شیفتگی خودشان را در رفتار خودشان و در گفتار خودشان نشان دادند. این مخصوص یک دوره نیست؛ از اوّل انقلاب تا امروز این‌جور بوده است؛ هم در شمال آفریقا، هم در اواسط آفریقا، هم در منطقه‌ی غرب آسیا - که غربی‌ها اصرار دارند اسمش را خاورمیانه بگذارند - هم در منطقه‌ی شرق آسیا در منطقه‌ی شبه‌قارّه، حتّی در کشورهای مجاور با کشورهای اروپایی، هرجا رؤسای جمهوری اسلامی ایران رفتند و اجازه داده شد و خودشان همّت کردند که با مردم روبه‌رو بشوند، مردم آن کشورها اظهار شیفتگی کردند. امروز در همه‌جای دنیا این‌جوری است.

 امروز نام شما، نام ملّت ایران در دنیا و در میان ملّتها و در میان آزادگان عالم نام بلند و افتخارآمیزی است. [در میان] دولتها چطور؟ دولتها هم همین‌جور؛ دولتها هم تشکیل‌شده‌ی از انسانها است. آنهایی که خیلی سیاه‌دل و تیره‌روز و سیه‌روی نباشند، آنهایی که غرق در شهوات نباشند، آنهایی که نوکری استکبار را از دل و جان قبول نکرده باشند هم اعتراف میکنند، اقرار میکنند به عظمت ملّت ایران و عظمت آن نظامی که توانسته است این ملّت را این‌جور پیش ببرد. در اجتماعاتی که در کشور ما تشکیل شده است - چه در کنفرانس اسلامی،(2) چه در اجتماع غیرمتعهّدها(3) - بیشترین سران و مسئولان برجسته‌ی جهان در اینجا گرد آمدند، اظهار علاقه‌مندی کردند. گفته میشود ایران منزوی است! منزوی آن کسانی هستند که فقط با زور، فقط با پول، فقط با دلار میتوانند دلهایی را به خودشان جذب کنند؛ نه پیامشان، نه اظهارشان، نه عملشان هیچ جاذبه‌ای را در دنیا به‌وجود نمی‌آورد. جوانان عزیز من، فرزندان عزیز ملّت ایران! این شما هستید با این پرچم پُرافتخار. در این دانشگاه و در همه‌ی نقاط کشور در بخشهای مختلف، جوانان ما مؤمنانه در این راه حرکت میکنند.

 ما عزّت خود را که به‌وسیله‌ی اسلام و نظام اسلامی و حرکت انقلابی و نگاه انقلابی و آرمانهای انقلابی به‌دست آمده است، از دست نخواهیم داد. امروز دشمنان مشغول چالش هستند و هر روزی یک‌جور چالشی را در مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار میدهند؛ ما ابائی نداریم، ما بیمی نداریم. اگر ما جسم بی‌جان و بی‌تحرّکی بودیم، علیه ما چالشی وجود نداشت؛ ما متحرّکیم، ما زنده‌ایم، ما روبه‌رشدیم، ما فعّالیم، بنابراین باید انتظار داشته باشیم که در مقابل ما چالش به‌وجود بیاید و با قدرت، با توکّل به خدای متعال، با اعتماد به وعده‌ی الهی و با تکیه‌ی به نفس و اعتماد به نفس از این چالشها عبور خواهیم کرد. دشمنان ما بد فهمیدند، ملّت ایران را بد شناختند، مسئولین جمهوری اسلامی را درست نشناختند که حرف زور میزنند. در همین قضایای مذاکرات مربوط به مسائل هسته‌ای زورگویی میکنند، حرف میزنند؛ این نشانه‌ی آن است که ملّت را نشناخته‌اند؛ نشانه‌ی آن است که دولت ما را نشناخته‌اند؛ دولت ما هم تسلیم نخواهد شد، دولت ما هم جزو ملّت است، از سر همین ملّت است، برآمده‌ی از میان همین ملّت است، با همین آرمانها پیش رفته‌اند، با همین آرمانها رشد پیدا کرده‌اند. هرچه یک دولتی، یک ملّتی، مسئولینی در مقابل این دشمن عقب‌نشینی کنند، آنها جلو می‌آیند؛ آنها زیاده‌طلبند؛ آنها جز به استکبار و استعمار و سلطه‌ی بر ملّتها به چیزی قانع نیستند؛ هرچه بتوانند جلو می‌آیند؛ باید دیواره‌ی مستحکمی از عزم و توکّل و اقتدار ملّی در مقابل آنها به‌وجود آورد.

 حالا در همین مذاکرات باز حرفهای تازه‌ای میزنند. [مثلا] بازرسی‌ها، گفتیم که اجازه نمیدهیم از هیچ‌یک از مراکز نظامی هیچ بازرسی‌ای از سوی بیگانگان صورت بگیرد. میگویند بایستی ما بیاییم با دانشمندان شما مصاحبه کنیم یعنی در واقع بازجویی کنیم. ما اجازه نمیدهیم به حریم دانشمندان هسته‌ای ما و دانشمندان در هر رشته‌ی حسّاس و مهمّی، اندک‌اهانتی بشود. من اجازه نمیدهم بیگانگان بیایند با داشمندان ما، با فرزندان برجسته و عزیز ملّت ایران که این دانش گسترده را به اینجا رسانده‌اند، بخواهند بنشینند حرف بزنند. در دنیا هیچ عاقلی اجازه نمیدهد، هیچ دولتی اجازه نمیدهد؛ دانشمندانشان را مخفی میکنند، نمیگذارند اسمهایشان را هم کسی بفهمد. دشمن پُررو و وقیح توقّع دارد اجازه بدهند راه را باز کنند و بیایند با دانشمندان ما، با اساتید ما، با محقّقین ما گفتگو کنند، مذاکره کنند. درباره‌ی چه؟ درباره‌ی یکپیشرفت اساسی بومی علمی در کشور. این اجازه مطلقاً داده نخواهد شد؛ این را هم دشمنان بدانند، هم کسانی که منتظرند ببینند تصمیم نظام جمهوری اسلامی چه میشود، بدانند.

 مسئولین عزیز ما که در این میدان با شجاعت حرکت میکنند، بدانند تنها راه مقابله‌ی با دشمن وقیح، عزم راسخ و عدم انفعال است؛ اینها باید بتوانند پیام ملّت ایران و عظمت ملّت ایران را در مذاکرات نشان بدهند. همه‌ی ما - هرکدام و در هرجا - کسانی هستیم که به برکت انقلاب اسلامی این توفیق را پیدا کردیم مسئولیّتی داشته باشیم. پیش‌کِسوت‌های شما - شما به‌عنوان یک جوان دانشجوی درس‌خوانِ دارای آرزوهای بلند - در بخشهای مختلف، همه‌ی اینها این افتخار را دارند که برای نظام اسلامی، برای رسیدن به آن اهداف و آرمانهای بلند دارند تلاش میکنند؛ خدمتگزاری میکنند؛ همه خدمتگزاریم؛ این حقیر هم خدمتگزار همه‌ی شما هستم. همه‌ی ما وظیفه داریم در مقابل زورگویی دشمن، در مقابل وقاحت دشمن، در مقابل توقّعات بیجای دشمن و در مقابل توطئه‌های دشمن با کمال قدرت و استقامت بِایستیم.

 بنده خبرهایی دارم از اینکه دشمنان ما با همراهی برخی از مسئولان سفیه منطقه‌ی خلیج‌فارس - نه همه‌شان، بعضی - درصدد هستند که جنگهای نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند. پاسداران انقلاب اسلامی و همه‌ی پاسداران حریم امنیّت ملّی در سازمانهای مختلف بیدارند، هوشیارند. این را بدانند که اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود.

 این راه روشنی است، این راه گشوده و گشاده‌ای است، این افق آشکاری در مقابل ملّت ایران است که ملّت ایران دارد با کمال امیدواری بحمدالله این راه را طی میکند؛ البتّه پیمودن راه‌ها به سوی هدفهای بزرگ خستگی‌هایی دارد، هزینه‌هایی دارد، مشکلاتی دارد. آن کسانی که انسانهای لایق در طول تاریخ شمرده شده‌اند، آن ملّتهایی که مدال لیاقت از تاریخ گرفته‌اند، آنهایی هستند که از مشکلات خسته نشدند، در مقابل چالشها به زانو درنیامدند، در مقابل دشمنان زورگو عقب‌نشینی نکردند، حصار مستحکم عزم و اراده‌ی ملّی را در مقابل هرگونه تجاوزی - تجاوز زبانی، تجاوز عملی، تجاوز سخت، تجاوز نرم - در مقابل همه‌ی این تجاوزها نشان دادند. ملّت ایران از جمله‌ی این ملّتها است؛ 35 سال است که ملّت ایران در این راه دارد میرود؛ امروز شما جوانان عزیز، میوه‌های نورسیده‌ی این عرصه هستید؛ ان‌شاءالله این بار سنگین را شما و دیگر جوانانی که در سرتاسر کشور مشغول کارند، مشغول تلاشند، مشغول تحصیلند، بر دوش بگیرید؛ ان‌شاءالله این امانت را بهتر از ماها، بهتر از نسل پیش از خودتان به پیش ببرید و چشم شهیدان عزیز و بزرگوار ما را در پیشگاه الهی و در ملکوت الهی روشن کنید.

 پروردگارا! به محمّد و آل محمّد رحمت و برکت خود را بر ارواح طیّبه‌ی شهدای گران‌قدر ما و بر روح مطهّر امام بزرگوار ما نازل بفرما. پروردگارا! رحمت و برکتت را بر این دلهای جوان، بر این انسانهای پاکیزه نازل بفرما. پروردگارا! در این ماه شعبان و در ماه رمضان که در پیش است، توفیق بندگی روزافزون و تقرّب روزافزون به این جوانان عنایت فرما.
 والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته‌

1) قبل از شروع بیانات معظّمٌ‌له، سردار سرلشکر محمّدعلی جعفری (فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) و سردار دریادار مرتضی صفّاری (فرمانده دانشگاه امام حسین (ع)) گزارشی ارائه کردند.
2) هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی که طی روزهای 18 تا 20 آذر 1376 با حضور سران بیش از 55 کشور در تهران برگزار شد.
3) شانزدهمین نشست غیرمتعهّدها که طی روزهای 5 تا 10 شهریور 1391 با حضور سران بیش از صد کشور در تهران برگزار شد.



نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 94/2/31
زمان : 12:52 صبح
بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى
نظرات ()

به‌مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم (صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌(1)
و صلّی‌الله علی محمّد و آله الطّاهرین‌
 تبریک عرض میکنم این عید بزرگ و تاریخی و بی‌نظیر را به همه‌ی شما حضّار محترم و میهمانان عزیز و به همه‌ی ملّت ایران و به عموم مسلمانان جهان و همچنین به همه‌ی انسانهایی که دلشان برای عدالت و انسانیّت و آزادی میتپد. بعثت عیدی برای همگان است و نه فقط برای مسلمانان. جشن بعثت و بزرگداشت روز مبعث در واقع عمدتاً برای این است که مضمون بعثت را بازخوانی کنیم و از آن درس بگیریم؛ هدف این است. ما به درسهای بعثت برای همیشه نیازمندیم؛ بعثت فقط یک حادثه‌ی تاریخی برای یک برهه‌ی معیّنی از زمان نبود؛ برای همه‌ی دوران تاریخ است.

آنچه من امروز به‌طور کوتاه از این مجموعه‌ی عظیمِ درسهای بعثت میخواهم انتخاب و عرض بکنم، این است که بعثت برای مقابله‌ی با «جاهلیّت» آمد. جاهلیّت در ادبیات اسلامی، دوران قبل از طلوع نبوّت پیامبر مکرّم است. نباید تصوّر کرد که این جاهلیّت، مخصوص جزیرةالعرب و عربهای مکّه و حجاز و بقیّه‌ی نقاط بود؛ نه، آن جاهلیّتْ عمومیّت داشت؛ ایرانِ آن روز هم غرق در جاهلیّت بود، امپراتوری رومِ آن روز هم غرق در جاهلیّت بود؛ اسلام و بعثت پیامبر برای مقابله‌ی با همه‌ی این جاهلیّت پدید آمد. جاهلیّت فقط به معنای فقدان علم نیست؛ در تعبیرات اسلامی و در ادبیات اسلامی، جاهلیّت معنای بسیار وسیع‌تری دارد؛ بخشی از جاهلیّت، فقدان علم و نداشتن علم است امّا جاهلیّت به معنای وسیع عبارت است از غلبه و حاکمیّت نیروی شهوت و غضب انسانی بر محیط زندگی؛ این میشود جاهلیّت. جاهلیّت یعنی جوامع انسانی، تحت تأثیر تمایلات شهوی و غضبیِ عمدتاً فرمانروایان خود به شکلی دربیاید که فضائل در آن گم بشود و رذائل حاکم بشود؛ این میشود جاهلیّت.

یک عرصه‌ی وسیعی از گمراهی در زندگی مردم جاهلی وجود داشت: از یک طرف مهارگسیختگیِ شهوات نفسانی، شهوات جنسی و امثال آن - حالا شما همین محیط جزیرةالعرب را نگاه کنید؛ بقیّه‌ی محیطها هم همین‌جور بود؛ به شکل مهارگسیخته‌ای غرق در شهوات بودند و هرکسی میتوانست، شهوت‌رانی میکرد - و از آن طرف، همین انسانهای تابع شهوت خود، در مقام قساوت و ویرانگری و خون‌ریزی، باز تا نهایت حدّومرزی که قابل تصوّر است میرفتند، یعنی کودکان خودشان را میکشتند؛ قَد خَسِرَ الَّذینَ قَتَلوا اَولادَهُم(2) - کسانی که اولاد خود را به قتل میرساندند - سَفَهًا بِغَیرِ عِلم؛(3) این از روی سفاهت است؛ این سفاهت همان جاهلیّت است. قساوت تا اینجا میرسد که کودک مردم که هیچ، زن و بچّه‌ی بی‌گناه دیگران که هیچ، بر فرزند خود هم ترحّم نمیکند! این میشود جاهلیّت. از آن طرف شهوت، از این طرف غضب؛ آن‌وقت محیط زندگی، اسیر این دو احساس سرکشِ بی‌مهار قرار میگیرد. اسلام آمد این وضعیّت را دگرگون کند. البتّه عیناً همین در دربارهای ایرانِ ساسانی هم بود، در دربارهای امپراتوریِ روم هم بود، در بقیّه‌ی جاهایی هم که امپراتوری‌ها و دربارها و حکمرانی‌های ظالمانه و طاغوتی بود وجود داشت. اسلام در مقابل همه‌ی این واقعیّت زشت قد برافراشت؛ لِلعلَمینَ نَذیرًا؛(4) همه‌ی جهان را مخاطب هشدار خود قرار داد؛ این پیام اسلام است.

جاهلیّت، امروز هم در دنیا وجود دارد؛ ما باید چشممان را باز کنیم و جاهلیّت را بشناسیم؛ امروز هم عیناً همین معنا وجود دارد؛ شهوت‌رانیِ بی‌حساب، بی‌مهار، بی‌منطق. امروز منطق شهوت‌رانی در دنیای غرب «تمایل» است؛ میگوییم چرا همجنس‌بازی را، همجنس‌گرایی را ترویج میکنید؟ میگویند خب، این یک تمایل بشری است؛ این منطقشان است! همینها که در عرصه‌ی شهوت‌رانی و عدم رعایت هیچ خطّ قرمزی در باب شهوات جنسی و شهوات گوناگون بشری ایستادگی و توقّف نمیکنند و پیش میروند، نوبت به قساوت که میرسد، همان وضعیّت را انسان اینجا هم مشاهده میکند: انسانها را میکُشند، بی‌گناه‌ها را میکُشند، بدون هیچ جرمی ملّتها را مورد سرکوب قرار میدهند؛ این جاهلیّتی است که امروز وجود دارد؛ جاهلیّت مدرن. فرق این جاهلیّت با جاهلیّت صدر اوّل - جاهلیّت اولی‌ به تعبیر قرآن - این است که امروز جاهلیّت، مسلّح و مجهّز است به سلاح علم، به سلاح دانش؛ یعنی علم که مایه‌ی رستگاری انسان باید باشد، وسیله‌ای شده است برای تیره‌روزی انسان، برای بدبختی جوامع بشری. آن کسانی که امروز به دنیا دارند زور میگویند، با تکیه‌ی به فراورده‌های دانش خود است که دارند زور میگویند؛ این سلاحی که دارند ساخته‌شده و فراورده‌ی دانش است، ابزارهای اطّلاعاتی که دارند، ابزارهای امنیّتی که دارند، ابزارهای عظیم تبلیغاتی که دارند، اینها فراورده‌های علم است؛ همه‌ی آنها در خدمت همان شهوت و غضب است. این وضع امروز دنیا است. جامعه‌ی اسلامی با یک چنین واقعیّتی مواجه است و این را دنیای اسلام باید احساس کند، باید درک کند.

امروز جاهلیّت بازتولید شده است؛ با توان بسیار بالا، با خطر صدها بلکه هزارها برابرِ جاهلیّت روزهای اوّل و دوران اوّل اسلام. البتّه اسلام هم بحمدالله امروز مجهّز شده است. نیروی عظیم اسلامی با استفاده‌ی از ابزارهای گوناگون، امروز در دنیا گسترده است. و امید موفّقیّت، امید غلبه‌ی بر ترفند دشمنان امید کمی نیست؛ امید بالایی است؛ چیزی که لازم است در درجه‌ی اوّل«بصیرت» است و در درجه‌ی دوّم «عزم و همّت»؛ این چیزی است که ما ملّتهای مسلمان به آن احتیاج داریم.

 خب، امروز دنیای اسلام حقّاً و انصافاً گرفتار است. شما نگاه کنید وضعیّت کشورهای اسلامی منطقه‌ی خود ما را، از پاکستان و افغانستان بگیرید تا سوریه و لبنان و فلسطین، و از یمن بگیرید تا لیبی؛ این کشورهای اسلامیِ منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا، امروز گرفتاری‌های زیادی دارند: گرفتاریِ ناامنی دارند، گرفتاری برادرکُشی دارند، گرفتاری تسلّط گروه‌های از خدا بی‌خبر دارند و پشت سر همه‌ی اینها هم گرفتار نقشه‌های استکباری قدرتهای بزرگ و در رأس آنها آمریکا هستند که به اسم حفظ منافع خودشان وارد میدانها میشوند و هر کاری که دلشان میخواهد - همان شهوت و غضب - انجام میدهند؛ یعنی انسانهای بی‌گناه را میکُشند، از گروه‌های نابِکار حمایت میکنند.

تبلیغاتشان هم تبلیغات انصافاً وسیعی است و همه‌ی اینها را در پوششهایی میگنجانند. این سیاستمدار معروف نسل قبل انگلیس، چرچیل - که ما ایرانی‌ها با اسم چرچیل خیلی آشنا هستیم - یک حرفی دارد که در این حرف، طنز عجیبی نهفته است؛ او میگوید که «راستی» آن‌قدر عزیز است که باید انسان حتماً آن را در پوششی از دروغ بپیچاند و محفوظ بدارد! ببینید، این منطق است! دروغ، تبلیغ خلاف واقع، سخن درستْ نقطه‌ی مقابل حقیقت؛ این آن چیزی است در سیاستهای غربی‌ها انسان مشاهده میکند.

امروز آمریکایی‌ها ادّعا میکنند میخواهند با تروریسم مبارزه کنند، درحالی‌که خطرناک‌ترین گروه‌های جرّار تروریستی را خود اینها به‌وجود آوردند؛ داعش را چه کسی به‌وجود آورد؟ خودشان اعتراف میکنند که در ایجاد داعش نقش و سهم اصلی را داشته‌اند. گروه‌های خُرد و ریزودرشت دیگر - از قبیل داعش - را چه کسی به جان عراق و سوریه و بقیّه‌ی نقاط انداخت؟ این گلوله‌ها و این ابزارها و این دلارهایی که در جیب این انسانهای جنایتکار و آدم‌کش میرود، از کجا می‌آید؟ این پولها از کجا می‌آید؟ این کسانی که به دستور سیاستهای آمریکا گروه‌های تروریستیِ جرّار خطرناکِ منطقه را پشتیبانی میکنند، چه کسانی هستند؟ آیا تردیدی وجود دارد در اینکه دست استکبار در ایجاد تروریسم و در ترویج تروریست‌ها و در کمک به آنها و پشتیبانی آنها در منطقه‌ی ما بیشترین نقش را داشته است؟ در همه‌ی نقاط این منطقه که انسان نگاه میکند، این سَرانگشت خبیث دشمنان را در تولید حادثه‌ی تروریسم مشاهده میکند. دولت جعلی صهیونیست را که فلسطین را آن‌جور در غزّه و در منطقه‌ی ساحل غربی مورد فشار قرار داده است، چه کسی پشتیبانی میکند؟ چه کسی حمایت میکند؟ چه کسی جادّه را برای آنها صاف میکند؟ چه کسی پشت سر آنها می‌ایستد؟ قدرتهای غربی هستند که در رأس آنها هم آمریکا است؛ آن‌وقت در شعارهایشان، اظهارشان این است که ما با تروریسم مخالفیم، ما با داعش مخالفیم؛ و دروغ میگویند، خلاف واقع میگویند. این جاهلیّت است؛ این همان جاهلیّتی است که امروز در دنیا وجود دارد.

ما باید بیدار باشیم. برادران عزیز، ملّت عزیز ایران، امّت بزرگ اسلامی، زمام‌داران کشورها! بدانید که ما میتوانیم در مقابل این جاهلیّت بِایستیم. امروز سیاستهای خباثت‌آلود استکبار در منطقه‌ی ما ایجاد جنگهای نیابتی است؛ برای منافع خودشان، کشورهای منطقه را یا گروه‌هایی در داخل کشورها را تحریک کنند و وادار کنند که به جان هم بیفتند و آنها منافع خودشان را دنبال کنند؛ جیب کمپانی‌های اسلحه‌سازی را پر کنند، سیاستهای اقتصادیِ اقتصاد نزدیک به ورشکستگی خودشان را ترمیم کنند؛ هدف آنها این است؛ ما باید بیدار باشیم.

راجع به منطقه‌ی خلیج‌ فارس حرف میزنند. امنیّت منطقه‌ی خلیج‌ فارس منفعت مشترک کشورهای خلیج‌ فارس است؛ ما کشورهای حول‌وحوش خلیج‌ فارس منفعت مشترکی داریم، ما همسایه‌ایم، امنیّت اینجا به نفع همه‌ی ما است؛ اگر خلیج فارس امن باشد، همه‌ی ما از این امنیّت استفاده میکنیم و اگر ناامن باشد، برای همه ناامن است؛ خلیج فارسِ ناامن، برای همه ناامن خواهد بود؛ [امّا] آن کسانی که باید این امنیّت را حفظ کنند، کسانی هستند که خلیج فارس مال آنها است، متعلّق به آنها است، خانه‌ی آنها است؛ آمریکا چه‌کاره است که بیاید اینجا درباره‌ی مسائل خلیج‌ فارس اظهار نظر بکند، یارگیری بکند. آنها دنبال امنیّت نیستند، دنبال منافع خودشان هستند و [اگر] لازم بدانند یک نقطه را ناامن کنند میکنند و از ناامن‌کننده حمایت میکنند.

خب، یمن ناامن شد، یمن میدان کشتار کودکان و زنان شد، این ناامنی نیست؟ چه کسی این ناامنی را دارد پشتیبانی میکند؟ آمریکا. متأسّفانه عامل، کشورهای مسمّای به مسلمانی‌اند، کشورهای منطقه‌اند امّا اینها فریب خورده‌اند؛ پشتیبان او است، طرّاح او است؛ آن کسی که تروریسم را ترویج میکند آنها هستند.

 آن‌وقت میگویند ایران تروریسم را [حمایت میکند]. ما با تروریسم مبارزه کردیم، ما به تروریسم سیلی زدیم. تروریسم در داخل کشور ما با پول دشمنان ما و با نقشه‌ی آمریکا سر بلند کرد، [امّا] ملّت ایران با مشت به فرق تروریست در داخل کشور کوبید و بعد از این هم همین خواهد بود.

ما در داخل کشور خودمان، در عراق، در سوریه، در لبنان با کسانی که علیه تروریسم میجنگیدند همکاری کردیم، کمکشان کردیم، بازهم میکنیم؛ ما مقابل تروریسم هستیم. خطرناک‌ترین و خبیث‌ترین تروریست‌های این منطقه صهیونیست‌ها هستند؛ ما با صهیونیست‌ها مواجه‌ایم و مقابلیم. به ما میگوید ایران از تروریسم حمایت میکند! شما از تروریسم حمایت میکنید؛ آمریکا حامی دولت تروریستی صهیونیست است؛ آمریکا داعش را به‌وجود آورد؛ آمریکا داعش را حمایت کرد؛ شما از تروریستهایی که در سوریه آدم میکُشند، آدم زنده را آتش میزنند، سینه‌ی مرده را میشکافند، قلبش را بیرون میکِشند و به دندان میکِشند، حمایت کردید؛ شما اینها را پشتیبانی کردید، شما به اینها دلگرمی دادید؛ هواپیماهای بی‌سرنشین شما در پاکستان و در افغانستان خانه‌های مردم را ویران کردند، مجالس عروسی مردم را عزا کردند - که در عراق هم همین اتّفاق افتاد - این کارها را شما دارید میکنید؛ تروریسم مال شما است؛ تروریست شما هستید. میگوید ایران تروریست [را حمایت میکند]؛ [کار] تروریستی کار شما است؛ ما با تروریسم مخالفیم و با هر تروریستی مبارزه خواهیم کرد. ما از هر مظلومی حمایت خواهیم کرد؛ امروز ملّت یمن مظلومند. دیگر از این ظلم بالاتر نیست که در ماه حرام - ماه رجب ماه حرام است - [مسلمانها را میکُشید.] مشرکین مکّه هم وقتی ماه رجب میشد، جنگ را قطع میکردند.

امروز زشت‌تر و بدتر از مکّه‌ی آن روز، کسانی هستند که در ماه رجب - ماه حرام - خانواده‌های یمنی را به عزا مینشانند؛ در یک شبانه‌روز صدبار، دویست‌بار با هواپیما حمله میکنند به یک نقطه‌ای، به بهانه‌های واهی، با استدلال‌های غلط، با ادّعاهای دروغ؛ این ملّت ملّت مظلومی است؛ ملّت یمن ملّت مظلومی است، ملّت بحرین ملّت مظلومی است، ملّت فلسطین دچار مظلومیّت مزمن است و سالهای متمادی است این ملّت زیر فشار است. ما هر مقداری که بتوانیم از مظلوم حمایت میکنیم و هر مقداری که توانایی‌های ما و وسع ما باشد وظیفه‌ی ما است؛ اسلام به ما گفته است  که «کُن للِظّالِمِ خَصماً وَ لِلمَظلومِ عَونا»(5) - این سفارش امیرالمؤمنین است - ما نمیگوییم «اُنصُر اَخاکَ ظالِماً اَو مَظلوما» - این شعار جاهلی است؛ میگفتند اگر برادرت ظالم هم هست یا مظلوم است، باید از او دفاع کنی و حمایت کنی - قرآن این را نمیگوید؛ معرفت اسلامی این را منع میکند. نخیر؛ ظالم هر کسی بود باید با او مقابله کرد و جلوی ظلم او را گرفت؛ مظلوم هرکسی هست باید از او حمایت کرد.

کشورهای منطقه مراقب باشند؛ سیاست دشمنان این منطقه و دشمنان این مجموعه‌ی اسلامی، ترساندن این کشورها از همدیگر است، دشمنِ موهوم درست کنند و دشمن اصلی را که استکبار است، کمپانی‌های متجاوز و متعدّی و وابستگان آنها هستند، صهیونیست است در حاشیه نگه دارند. دشمن موهوم درست کنند؛ ایران در مقابل عرب، فلان قومیّت در مقابل فلان قومیّت دیگر، شیعه در مقابل سنّی؛ اینها سیاستهای دشمنان است؛ باید با این مقابله کرد. مقابله‌ی با یک چنین سیاستهایی مقابله‌ی با جاهلیّت است. جاهلیّت مدرنِ امروز، جاهلیّتی خشن، بی‌رحم، قسیّ‌القلب و مجهّز به انواع و اقسام ابزارها است؛ هوشیارانه باید با این مقابله کرد و ملّت ایران این مقابله را کرده است، باز هم خواهد کرد.

خوشبختانه ملّتهای منطقه بیدار شده‌اند؛ بله، بیداری اسلامی را موقّتاً سرکوب کردند لکن بیداری، سرکوب‌شدنی نیست؛ بصیرت، سرکوب‌شدنی نیست. ملّت ایران بیدار است، بسیاری از ملّتهای منطقه آگاه و بیدارند و امّت اسلامی هم بحمدالله در حال بیداری است؛ البتّه دشمنان تسلّط [پیدا] میکنند - لِلباطِلِ جَولَة -(6) باطل جَوَلانی میدهد. وظیفه‌ای که ما امروز در قبال یادبود بعثت پیغمبر داریم اینها است؛ باید توجّه داشته باشیم رسالت امّت اسلامی را فراموش نکنیم و نیروی امّت اسلامی را نادیده نگیریم. خوشبختانه نیروی امّت اسلامی نیروی بسیار زیادی است؛ دلیل واضحش هم این است که سالهای متمادی است دارند سعی میکنند با همه‌ی قوا نیروی بیداری و مقاومت در منطقه را سرکوب کنند و نتوانسته‌اند؛ با جمهوری اسلامی که محور این بیداری بود، 35 سال است مبارزه میکنند؛ بحمدالله شکست خورده‌اند و بعد از این هم شکست خواهند خورد.

پروردگارا! درود و رحمت خودت را بر همه‌ی شهدای این راه و بر همه‌ی مجاهدان این راه نثار بفرما. پروردگارا! امام بزرگوار ما که این درسها را او به ما آموخت و این راه را او در مقابل ما باز کرد، با اولیائش محشور کن. و شهدای عزیز ما را با پیغمبر محشور بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته‌
 
1) قبل از شروع بیانات معظّمٌ‌له، حجّت‌الاسلام‌والمسلمین حسن روحانی (رئیس‌جمهور) سخنانی ایراد کردند.
2) سوره‌ی انعام، بخشی از آیه‌ی 140
3) همان‌
4) سوره‌ی فرقان، بخشی از آیه‌ی 1
5) غررالحکم و دررالکلم، ص 529؛ با اندکی تفاوت‌
6) غررالحکم و دررالکلم، ص 544



نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 94/2/28
زمان : 2:13 عصر
رهبر انقلاب در دیدار اعضای کنگره گرامیداشت شهدای پیشمرگان مسلمان
نظرات ()

تجربه فراوان انگلیس در برانگیختن تعصبات شیعه و سنی علیه یکدیگر/ آمریکا ضد هر چیزی است که نشانی از اسلام دارد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تاکید کردند آمریکایی‌ها ضد هر چیزی هستند که نشانی از اسلام دارد و برای‌شان نیز فرقی میان شیعه و سنی وجود ندارد و مسائلی نظیر مذهب و قومیت برای آنها بهانه‌ای برای اختلاف‌اندازی است.

خبرگزاری فارس: تجربه فراوان انگلیس در برانگیختن تعصبات شیعه و سنی علیه یکدیگر/ آمریکا ضد هر چیزی است که نشانی از اسلام دارد

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگره گرامیداشت شهدای پیشمرگان مسلمان کُرد که در تاریخ 1394/2/14برگزار شده بود، صبح امروز (دوشنبه) در این کنگره در شهر سنندج منتشر شد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار با تقدیر از گرامیداشت یاد شهیدان پیشمرگان مسلمان کُرد، به فداکاری و از جان گذشتگی این جوانان مؤمن و با اخلاص اشاره کردند و گفتند: پیشمرگان مسلمان کرد با حضور در میدان، هم جان خود را به خطر می‌انداختند و هم گروهکهای ضد انقلاب آرامش خانواده‌های آنها را تهدید می‌کردند، اما این جوانان شجاع، حقاً و انصافاً امتحان بسیار خوبی دادند.
رهبر انقلاب با اشاره به ناکام ماندن سیاست دشمن در استفاده از عناصر «قومیت» و «مذهب» برای نا امن کردن منطقه کردستان و تبدیل این منطقه به نقطه‌ی آسیب‌زننده به انقلاب افزودند: در سالهای اول انقلاب، ضد انقلاب همه توان خود را به‌کار گرفت تا این منطقه را ناامن کند اما همت و دل مردم و علمای کُرد همراه با انقلاب بود، و آنها حتی برخی از علمای کُرد را به شهادت رساندند، که در آخرین مورد چند سال قبل، شخصیت خالص و پاکی همچون مرحوم شیخ الاسلام را شهید کردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه با اشاره به این واقعیت که «دشمن آرام نمی‌نشیند و تا جایی که بتواند با استفاده از ابزارهای فراوان امنیتی، تبلیغاتی و مالی که در اختیار دارد، دشمنی خواهد کرد» خاطرنشان کردند : البته در ایران دشمن از تحریکات قومیتی در مورد کُردها نمی‌تواند استفاده کند، اما یکی به‌دنبال برانگیختن آتش تعصبات مذهبی و اختلاف شیعه و سنی علیه یکدیگر هستند و عده‌ای نیز از روی غفلت بازیچه و اسیر این نقشه‌ها می‌شوند.
رهبر انقلاب با تأکید بر ضرورت هوشیاری عناصر دلسوز و علاقمند در مقابل این توطئه، افزودند: هم آن کسی که در کِسوَت طرفداری از تسنن بنا به دشمنی و حمله کردن به شیعه می‌کند، در واقع علاقه‌ای به تسنن و اسلام ندارد و هم آن کسی که در شیعه محرّک آتش تعصب بر ضد اهل تسنن است، هیچ گونه انگیزه دینی ندارد.
ایشان با اشاره به تجربه زیاد انگلیس در اختلاف‌افکنی مذهبی میان شیعه و سنی و بهره‌برداری از آن، به یک واقعه جاری یعنی طرح کنگره آمریکا در پوشش حمایت از اهل سنت عراق اشاره و این سوال را مطرح کردند: آیا آنها واقعاً علاقه‌ای به اهل سنت دارند؟
حضرت آیت الله خامنه‌ای گفتند: آنها ضد هر چیزی هستند که نشانی از اسلام دارد و برایشان نیز فرقی میان شیعه و سنی وجود ندارد، و مسائلی نظیر مذهب و قومیت برای آنها بهانه ای برای اختلاف‌اندازی است.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه باید این بهانه‌ها را از دست دشمن گرفت، گفتند: انجام کارهای فرهنگی نظیر همین گرامیداشت شهدای پیشمرگان مسلمان کُرد و همچنین توجه به مسائل مربوط به جوانان ضروری است.




نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 94/2/28
زمان : 2:12 عصر
تصاویر دیده نشده از رهبر معظم انقلاب
نظرات ()

 

خبر آنلاین: این پوسترها شامل تصاویری از حضور فرزندان شهدا در کنار رهبر انقلاب به همراه دستخط‌هایی از معظم له خطاب به این شهیدزادگان و دانش‌آموزان است.

به مناسبت برپایی بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، تصاویری قدیمی از دیدار رهبر معظم انقلاب با فرزندان شهدا در قالب پوستر برای اولین بار در فضای نمایشگاه کتاب نصب و در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفت. این پوسترها شامل تصاویری از حضور فرزندان شهدا در کنار رهبر انقلاب به همراه دستخط‌هایی از معظم له خطاب به این فرزندان شهدا و دانش‌آموزان است که مصلای تهران آنها را آماده و منتشر کرده است.

متن دستخط‌های معظم‌له به شرح زیر است:

هر دختری باید هم درس بخواند و کتاب خوب مطالعه کند و هم با قرآن و احکام دینی آشنا شود. بعلاوه در محیط خانه و مدرسه با رفتار شایسته‌ی خود دیگران را هم به کارهای خوب دعوت نماید.

5 تصویر قدیمی منتشرنشده از رهبر انقلاب با فرزندان شهدا

 


انس با قرآن را نعمتی بزرگ بشمارید. بهترین وسیله‌ی تعالی معنوی آنست که از گناه، پرهیز کنید و نمازتان را با توجّه بخوانید.

 

 

 

5 تصویر قدیمی منتشرنشده از رهبر انقلاب با فرزندان شهدا

 

 

 


آرزو می‌کنم که کودکان عزیز ایرانی در فضایی انباشته از مِهر و شادی به درس و آموزش بپردازند و برای آینده‌ی ایران خود را مجهز کنند.

 

 

 

 5 تصویر قدیمی منتشرنشده از رهبر انقلاب با فرزندان شهدا

 

 

 


خانواده‌ی مکّرم شهدای عزیزمان، مایه‌ی افتخار ما هستند. خداوند به شما و پدر و مادرتان و همه‌ی خانواده‌تان و همه‌ی خانواده‌ی شهدا، خیر و برکت و فضل خود را مبذول فرماید. به درس خواندن ادامه بدهید و کتاب‌های خوب و اسلامی بخوانید.

 

 

 

5 تصویر قدیمی منتشرنشده از رهبر انقلاب با فرزندان شهدا

 

 

 


تحصیل کودکان در مدارس لازم است و مراقبت و تربیت بر عهده‌ی والدین است، گزینش برنامه‌های سالم رسانه‌ها برای کودکان نیز وطیفه دیگر آنهاست. بچه‌ها را به کتابخوانی عادت دهید و کتابهای مفید مناسب سن آنها تهیه کنید.

 

 

 

5 تصویر قدیمی منتشرنشده از رهبر انقلاب با فرزندان شهدا

 

 

 



نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 94/2/21
زمان : 3:43 عصر
بیانات رهبر معظم انقلاب مدظله العالی در دیدار فرماندهان نیروی ان
نظرات ()

در حسینیه امام خمینی رحمه‌الله

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌(1)
اوّلاً خوشامد میگویم به همه‌ی برادران عزیز، خواهران عزیز، مسئولان و بلندپایگان نیروی انتظامی - که یکی از برجسته‌ترین و مهم‌ترین نیازهای ملّی را تأمین میکنید و این وظیفه‌ی بزرگ را بر دوش گرفته‌اید - به وزیر محترم کشور(2) هم که تشریف دارند خوشامد عرض میکنیم. ان‌شاءالله همه‌تان موفّق و مؤیّد باشید.

باید همه به یکدیگر تبریک عرض کنیم [این‌] توفیق الهی را که توانستیم بار دیگر وارد ماه رجب بشویم. ماه رجب یک فرصت تقرّب به ارزشهای الهی و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازی است. این ایّامی که در روایات ما به‌عنوان ایّام برجسته معرّفی شده‌اند، اینها همه فرصتند؛ هر فرصتی هم نعمت است و هر نعمتی هم نیازمند شکر و سپاس است. شکر و سپاس نعمت هم این است که انسان نعمت را بشناسد، بر طبق اقتضای این نعمت رفتار کند، از آن بهره ببرد، نعمت را از خدا بداند و آن را در راه خدا به کار ببرد؛ ماه رجب از این نعمتها است. بعد هم ماه شعبان است که آن هم نعمت دیگری است و این دو ماه از نظر کُمَّلین(3) و اهل توحید و اهل معنا مقدّمه‌ی ماه رمضانند؛ و ماه رمضان ماه عروج است، ماه رفتن به معراج است، ماه تزکیه است، ماه تصفیه است که همه‌ی ما به اینها احتیاج داریم. از ماه رجب قدردانی کنید؛ در این ماه توسّلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه میتوانید بیشتر کنید؛ به یاد خدا باشید و کار را برای خدا انجام بدهید؛ این تلاشی که میکنید، این زحمتی که میکشید، برای خدا قرار بدهید.

کار شما از جمله‌ی کارهایی است که خیلی راحت میتواند نیّت الهی و قصد قربت در آن راه پیدا کند. همه‌ی کارها را میشود برای خدا انجام داد؛ حتّی تلاش معاش را هم میشود برای خدا انجام داد و قصد الهی کرد؛ امّا در بعضی از کارها قصد خدایی کردن خیلی راحت‌تر است؛ از جمله کار شما. چون کار شما خدمت به جامعه است، خدمت به مردم است، خدمت به جمهوری اسلامی است، خدمت به اسلام است، نصرت اسلام است. همین آیه‌ای که الان این جوان عزیز اینجا خواندند که «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کونوا اَنصارَ الله»(4) - نصرت خدا کنید؛ جزو ناصران و کمک‌کنندگان و نصرت‌کنندگان خدا باشید - خب، یکی [از مصادیقش‌] همین است؛ کار شما جزو کارهایی است که حقیقتاً میتواند نصرت اسلام باشد، نصرت دین باشد، کمک به مردم باشد. بنابراین قصد قربت، که شما بگویید خدایا! من این خدمتی که میکنم، این ساعتی که در اداره هستم، این ساعتی که سر پُست هستم، این تلاشی که برای بهبود کار انجام میدهم، این پنج دقیقه‌ای که بیشتر از وقت مقرّر در اداره میمانم و کار انجام میدهم، این را برای تو انجام میدهم، فرصتی است برای اینکه کار شما برای خدا انجام بگیرد. از برکات این ماه استفاده کنید که از جمله همین است که عرض کردم.

اوّلاً لازم است من تشکّر کنم از نیروی انتظامی. خب، کارهای خوبی انجام میگیرد؛ ممکن است انسان در یک مورد، دو مورد، پنج مورد یک ایرادهایی هم داشته باشد، لکن حقیقت این است که تلاشی که نیروی انتظامی در سطح کشور دارد انجام میدهد، حقّاً و انصافاً تلاش قابل تقدیری است. یک نمونه‌اش این زحمات شماها در ایّام عید است؛ ایّام عید همه‌ی مردم در خانه‌هایشان هستند، با خویشاوندانشان هستند، پهلوی فرزندانشان هستند، [امّا] جوانهای شما، بچّه‌های شما، مأموران شما در جادّه‌ها، در شهرها - اینجا و آنجا - سرگرم و دل‌نگرانِ وضع دیگران و راحتىِ دیگرانند؛ در جادّه یک‌جور، در شهر یک‌جور، در کلانتری‌ها یک‌جور، در خیابانها یک‌جور؛ این خیلی باارزش است و لازم است تشکّر کنیم؛ و من تشکّر میکنم.

اهمیت نیروی انتظامی که این‌قدر ما روی آن تکیه میکنیم، ناشی از اهمیت مأموریّت نیروی انتظامی است. اهمیت هر انسانی به‌قدر آن مسئولیّتی است که بر دوش میگیرد و این انسان یا این مجموعه یا این سازمان به همان اندازه اهمیت پیدا میکند. مأموریّتی که شما آن را بر عهده گرفته‌اید، استقرار امنیت در کشور است. امنیت خیلی مهم است؛ آنجایی که امنیت نیست، مردم قدر امنیت را میفهمند؛ آنجایی که مرد از خانه خارج میشود، زن از خانه خارج میشود، جوان و فرزند از خانه خارج میشوند بدون اینکه خاطرجمع باشند که دوباره به خانه بر خواهند گشت؛ خیابان ناامن است، کوچه ناامن است، بیابان ناامن است، حوادث در انتظار شهروندان است؛ آنجایی که انسانها در داخل خانه‌ی خودشان احساس ناامنی میکنند، اینجا است که انسان میفهمد امنیت چقدر مهم است. ایجاد این امنیت، استقرار این امنیت، عمومیّت بخشیدن به این امنیت، کار شما است. مهم‌ترین سازمانی و مجموعه‌ای که این وظیفه‌ی مهم را بر دوش گرفته است، نیروی انتظامی است و این خیلی کار مهمّی است. بنابراین سازمان با نگاه به این مأموریّت اهمیت پیدا میکند.

خب، امنیت هم یک امر تبلیغاتی و زبانی نیست که انسان بگوید آقا، ما امنیت ایجاد کردیم. شما اگر صدبار در اطّلاعیّه‌ها، اعلامیّه‌ها و گفتارها بگویید که بله، ما این خیابان را امن کردیم، بعد شب که مردم در این خیابان رفت‌وآمد میکنند، با عوارض ناامنی مواجه بشوند، خب آن گفته‌ها اثری نمیکند: «دوصد گفته چون نیم کردار نیست»؛ مردم باید احساس امنیت بکنند. احساس امنیت هم متوقّف است بر وجود واقعی امنیت؛ امنیت باید واقعاً وجود داشته باشد. خب، البتّه کارهای خوبی انجام گرفته؛ آمارهایی که فرمانده‌ی محترم بیان کردند، بنده هم در گزارشها این آمارها را دیده‌ام و اینها هم باارزش است، منتها به این نباید اکتفا بکنید؛ باید نیّتتان، همّتتان این باشد که هرچه ممکن است، این سطح امنیت را و ایمنی‌بخشی را بالا ببرید. اینکه ما مثلاً فرض کنید از حوادث جادّه‌ای فلان مقدار درصد کم کنیم، کافی نیست؛ باید همّتتان این باشد که حوادث جادّه‌ای اتّفاق نیفتد؛ سرقت اتّفاق نیفتد؛ ایجاد ناامنی در داخل شهرها و از این قبیل حوادثی که هست اتّفاق نیفتد؛ همّت باید این باشد. وقتی همّتتان را بر این گماشتید، طبعاً کار، بی‌وقفه انجام میگیرد، یعنی کاری که انجام میدهید از دُور نمی‌افتد.

یک مسئله‌ی مهم این است که امنیت اجتماعی و امنیت فردی که میگوییم، صرفاً این نیست که شما از خانه که بیرون می‌آیید تا اداره یا دکّان و محلّ کسب یا مدرسه، فرض کنید کسی در خیابان به شما چاقو نزند. خب بله، این یکی از شُعب امنیت است که تعرّض جسمی به انسان نشود - بلاشک این هست - امّا در کنار این، امنیتهای رقیق‌تر از لحاظ رؤیت و مشاهده امّا گاهی بمراتب خطرناک‌تر وجود دارد. فرض کنید ناامنی‌ای که ناشی است از ترویج موادّ مخدّر؛ اگر چنانچه محیط گردشگاه ما، محیط بوستان ما، محیط خیابان ما، محیط مدرسه‌ی ما جوری باشد که آن کسی که وارد آنجا میشود - بخصوص جوانها؛ عمدتاً جوانها - در مقابل ترویج موادّ مخدّر ایمنی نداشته باشند، این ناامنی ناامنی خیلی خطرناکی است. اگر فرض بفرمایید جوانهای ما در مقابل کشاندن به سمت فحشا و منکرات، ایمنی نداشته باشند، این ناامنی بزرگی است. شما لابد اطّلاع دارید، ما هم گزارشهایی داریم که افرادی با خرج پول و با الهام از مراکز دستوردهنده، سعی‌شان این است که جوانهای ما را در محافل شبانه در جاهای گوناگون به سمت فحشا و به سمت منکرات بکشانند! این غیر از این است که حالا یک جوانی یک حرکت غلط غیر شرعی انجام میدهد؛ نه، این کشاندن جوانها به سمت منکرات ناامنی است؛ شما باید نگذارید؛ باید مانع بشوید. اینکه مثلاً فرض بفرمایید خیابان ما از لحاظ ایجاد حوادث گوناگون جسمانی ایمن باشد امّا جوان ما ایمن نباشد که او را با وسوسه‌ها از داخل مدرسه، از داخل دانشگاه، از داخل پارک، از داخل فروشگاه، از داخل رفاقتهای خیابانی بکشانند به یک محفل شبانه‌ای و او را با فحشا و منکرات و مانند اینها آشنا کنند یا غرق در این چیزها بکنند؛ یا تجاوزهای ناموسی؛ اینها چیزهایی است که جزو مسائل مهمّ امنیت است. یعنی اگر ما امنیتی داشته باشیم که این چیزها در آن ملاحظه نشود، این در واقع امنیت نیست. بالاخره موادّ مخدّر، دزدی ناموسی، کشاندن به فحشا و مانند اینها مسائل بسیار مهمّی است.

یک مسئله هم این است که من شنیده‌ام که گاهی اوقات در بعضی از خیابانها این جوانهایی که مست ثروتند - مست غرور ثروت - سوار ماشینهای آن‌چنانی میشوند و در خیابان بنا میکنند به جَوَلان دادن و رفت‌وآمد کردن و محیط خیابان را ناامن [کردن‌]؛ اینها هم ناامنی است. بایستی در قبال هر نوع ناامنی برنامه داشت و حرکت کرد و کار کرد. اینها چیزهایی است که جوانب گوناگون امنیت است.

یک مسئله‌ی مهمّ [دیگری‌] که وجود دارد - که بنده بارها تکرار کرده‌ام - مسئله‌ی اقتدار نیروی انتظامی است. نیروی انتظامی در مسئولیّت خود که ایجاد امنیت است، مظهر حاکمیّت جمهوری اسلامی است. یعنی جزو وظایف جمهوری اسلامی این است که در جامعه امنیت ایجاد کند. امنیت اخلاقی، امنیت اجتماعی - همان‌طور که شرح دادید - جزو وظایف ما است؛ جزو وظایف جمهوری اسلامی است؛ نمیتوانیم اینها را رها کنیم. مظهر این امنیت و عامل وسطِ میدانِ این امنیت عبارت است از نیروی انتظامی؛ بنابراین بایستی اقتدار داشته باشید؛ باید بتوانید مقتدرانه عمل کنید؛ باید بتوانید با قاطعیّت عمل کنید. منتها نکته‌ی کار این است که اقتدار را با ظلم نباید اشتباه کرد؛ اقتدار را با حدومرز نشناختن و بی‌مهار حرکت کردن نباید اشتباه کرد. مثلاً فرض کنید در بعضی از کشورها - فرضاً در آمریکا - پلیس خیلی مقتدر است؛ آدمهای عضلانی را هم پشت دوربین‌ها و مانند اینها نشان میدهند که اینها به‌عنوان پلیس آمده‌اند وسط میدان و دارند قبض‌وبسط میکنند؛ خب بله؛ لکن میزنند بی‌گناه‌ها را میکُشند؛ کسی را به‌عنوان اینکه مثلاً میخواسته اسلحه بکِشد، پانزده شانزده گلوله میزنند و پدرش را درمی‌آورند، نابودش میکنند - این اقتدار اقتدار مطلوبی نیست؛ اقتدار همراه با ظلم است؛ این اقتداری است که درنهایت، ایجاد امنیت نمیکند، ایجاد ناامنی میکند؛ خود این، عامل ناامنی میشود - بعد هم که میروند دادگاه، دادگاه‌ها هم اینها را تبرئه میکنند که می‌شنوید. این قضایا امروز متأسّفانه در دنیای بی‌اعتنای به ارزشهای معنوی خیلی زیاد است که مشاهده میکنید. حالا بامزه اینجا است که در آمریکا که به‌اصطلاح رئیس‌جمهور هم یک سیاه‌پوست است، درعین‌حال نسبت به سیاه‌پوستان این حالات و این کارها دارد انجام میگیرد .به‌مناسبت اینکه یک روزی برده‌داری را یک شخصی، یک رئیس جمهوری حذف کرده است، جشن میگیرند - که آن هم محلّ اشکال است؛ آن هم محلّ ایراد اساسی است؛ یعنی آبراهام لینکلن که میگویند این را حذف کرده است، بر حسب دقّتهای تاریخی‌ای که کسانی کرده‌اند، واقعیّت قضیّه این نیست؛ مسئله مسئله‌ی حذف بردگی نیست؛ مسئله مسئله‌ی شمال و جنوب بود و جنگهای دامنه‌دار و ریشه‌دار چندساله‌ی شمال و جنوب آمریکا و بحث دعوای بین زمین‌داری و کشاورزی از یک طرف و صنعت از یک طرف؛ دعوا سر این حرفها بود؛ بحث این نبود که واقعاً به‌خاطر احساسات انسان‌دوستانه [باشد] - امّا در همان حال، سیاه‌ها مورد ظلم قرار میگیرند، مورد بی‌اعتنایی قرار میگیرند، مورد تحقیر قرار میگیرند؛ بعد هم که جانشان [در خطر است‌]. این‌جور اقتداری درمورد پلیس، مطلوب اسلام و مطلوب ما نیست؛ نه، ما این را که بیاییم و حالت و شکل به‌اصطلاح بازی سینمایی و هالیوودی بدهیم به کار پلیس خودمان در خیابان، نمی‌پسندیم. ما میخواهیم کار به‌معنای واقعی کلمه انجام بگیرد؛ یعنی قاطعیّت، اقتدار درعین‌حال با عدالت، با مروّت، با ترحّم؛ جاهایی بایستی با ترحّم همراه باشد؛ این مظهر اسلام است. ذات مقدّس پروردگار از این طرف رحمانِ رحیم است، از آن طرف صاحب عذاب الیم است؛ یعنی این دو در کنار هم مورد توجّه قرار میگیرد. این باید بیاید همین‌طور در پایین این هرم و پخش بشود در زندگی ما و رفتارهای ما و کارهای ما که ازجمله درمورد پلیس این معنا بایستی وجود داشته باشد.

یک مسئله‌ی دیگری هم که خیلی به‌نظر من مهم است قانون‌گرایی است. این قانون‌گرایی دو عرصه دارد؛ یک عرصه در مواجهه‌ی با مردم؛ یعنی شما ببینید که کجا تخلّف از قانون میشود، آنجا در مقابلش بِایستید، یک عرصه‌ی دیگر در درون سازمان؛ به‌معنای اینکه عضو نیروی انتظامی در داخل سازمانِ نیرو به‌معنای واقعی کلمه قانون‌گرا باشد و رعایت قوانین را بکند؛ آنجا قانون‌گرایی بایستی بیش از همه‌جا در جریان باشد؛ و طبعاً سلامت نیرو؛ سلامت. من به فرماندهان محترم قبلی هم در طول این چند سال همواره سفارش میکردم، حالا هم به فرمانده‌ی محترم و مسئولان نیروی انتظامی تأکیداً سفارش میکنم که مسئله‌ی سلامت نیرو را دستِ‌کم نگیرید؛ سلامت نیرو. شما با نیروهای نظامی دیگر فرق دارید؛ شما بین مردمید و مردم با شما مماسّند؛ خدای نکرده هرگونه تخلّفی، اشکالی، ایرادی، کج‌رفتاری‌ای، بدعملی‌ای فوراً بین مردم منعکس میشود؛ بیش از سایر دستگاه‌ها. شاید کمتر دستگاهی در سطح کشور داریم که به‌قدر شما با مردم مخلوط باشد و همراه باشد؛ لذا اگر خدای نکرده اشکالاتی وجود داشته باشد، خطایی باشد، خیانتی باشد، مشکلی باشد، بلافاصله در بین جامعه منعکس میشود؛ وقتی منعکس شد، آن‌وقت فقط آبروی نیروی انتظامی نیست که میرود - همان‌طور که عرض کردیم، نیروی انتظامی نماینده‌ی حاکمیّت اسلامی است، نماینده‌ی نظام جمهوری اسلامی است در مردم - آبروی همه خواهد رفت. این است که خیلی به مسئله‌ی سلامت نیرو اهمیت بدهید. داخل کلانتری‌ها، در خیابان، در جادّه، در همه‌جای دیگر واقعاً توجّه بشود به این معنا که سلامت نیروی انتظامی و عناصر نیرو حفظ بشود. حقیقتاً نیروی انتظامی میتواند به جمهوری اسلامی آبرو بدهد. یعنی اگر فرض کنیم پنج یا ده دستگاه دیگر هم به وظایفشان عمل نکنند امّا نیروی انتظامی یک نیروی انتظامىِ صحیح‌العمل، درستکار، قوی، قاطع و دارای شرایط لازم باشد، نظام جمهوری اسلامی را در چشم مردم آبرومند خواهد کرد؛ میتوانید مایه‌ی آبرو باشید. نقطه‌ی مقابلش هم خدای نکرده ممکن است اتّفاق بیفتد؛ لذا اینها را بایستی توجّه کرد که عمده، صیانت سازمانی است؛ در درون سازمان، این صیانتِ لازم انجام بگیرد که این طبعاً به بیرون منعکس خواهد شد.

خب، در گزارش فرمانده‌ی محترم، این بود که توجّه به جهات معنوی و اخلاقی و جهات دینی و اعتقادی و مانند اینها مورد توجّه و برنامه‌ریزی است؛ بسیار خوب است. پیشرفتهای کارىِ علمی و اتّکاء به ابتکارات علمی‌ای که روزبه‌روز در دنیا به‌وجود می‌آید، بسیار کار لازمی است که این، ارتقای سازمانی را ایجاد میکند. به خدای متعال توکّل کنید؛ کار را برای خدا انجام بدهید؛ درست انجام بدهید؛ ان‌شاءالله خدای متعال هم برکت خواهد داد؛ هم به کار شما برکت خواهد داد، هم ان‌شاءالله وجود شما را مایه‌ی برکت برای نظام جمهوری اسلامی خواهد کرد. دعایتان میکنیم؛ خداوند ان‌شاءالله همه‌ی شما را موفّق بدارد؛ مؤیّد باشید و بتوانید کارهای لازم را انجام بدهید. در بخشهای مختلف کارهایی هست که مشترک است، باید مسئولین هم همکاری کنند و ان‌شاءالله با همکاری بتوانید کارهای بزرگ را انجام بدهید.
والسّلام‌علیکم‌ورحمةالله‌وبرکاته‌

1) این دیدار همزمان با برگزاری بیستمین همایش سراسری فرماندهان این نیرو - که در روزهای 5 و 6 اردیبهشت سال جاری در تهران تشکیل شد - برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظّمٌ‌له، سرتیپ حسین اشتری (فرمانده نیروی انتظامی) گزارشی ارائه کرد.
2) آقای عبدالرّضا رحمانی‌فضلی (وزیر کشور و جانشین فرمانده کلّ قوا در نیروی انتظامی)
3) انسانهای کامل‌
4) سوره‌ی صف، بخشی از آیه‌ی 14



نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 94/2/13
زمان : 10:25 صبح




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ