سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

یک ازدواج حرام!
نظرات ()

مشاور دانا: سلام خانم شهیدی. خوبی؟
دانشجو: سلام خانم دکتر ممنون. شما چطوری؟
- الحمدالله خوبم. چرا کمتر به ما سر می‌زنید؟ دیگه سوال های شما تمام شده؟
- خیر خانم سؤالات ما که تمامی ندارد؛ ایّام امتحانات است و البته یک مساله دیگر هم مانع شد.
- چه مسأله‌ای عزیزم؟ این خودش یک سؤال است؟!
- بله خانم، راستش عمداً نزدیک شما آمدم که همین سؤال را بپرسم اما رویم نشد!
- چرا خجالت! آن هم شما! ما که این قدر با هم صمیمی هستیم! می‌دانید که مردم برای پرسیدن چه مسأله‌هایی که ماها اسمش را هم رویمان نمی‌شود بیاوریم می‌رفتند و از اهل بیت(علیهم السلام) می‌پرسیدند! مثلاً اینکه چطور با همسرمان ارتباط زناشویی داشته باشیم را از امام رضا(علیه السلام) پرسیده‌اند و ایشان هم خیلی با حجب و حیا و در عین حال کاربردی جواب فرموده‌اند و علمای اهل حدیث نقل کرده‌اند.
- بله خانم اما، آنقدر هم دیگه آن طور نیست که شما تصور می‌کنید.
- خب پس بپرس تا حل شود عزیزم.

 

- چشم خانم راستش فرحزادی می‌خواهد ازدواج کند.
- خب اینکه خیلی خوبه، مبارک انشاء الله.
- بله خانم اما... اما...
- اما چه! بگو دیگه !مشکلات مالی دارد؟ مشکلات اخلاقیه؟!
- نه خانم. اصلاً . خیلی هم پولدار است و وضع مالی خوبی دارد.
- پس چه؟! بگو عزیزم می دانی که اگر کاری از دست من بر بیاید دریغ ندارم.
- می‌ترسم سؤال و پی گیری من ،شما و برخی از بچه‌ها باعث شود که ازدواج او به هم بخورد! و...
- دست شما درد نکند! واقعاً اینجوری به من اعتماد دارید!
- نه خانم ،اما موردش این طوریه!
- یعنی چه توضیح بده و الا من نمی‌توانم هیچ کمکی کنم. 
- خانم راستش می‌خواهد با یکی از هم دانشکده‌ای‌های ما که در مقطع دکتری است ازدواج کند.
- این هم که بد نیست عزیزم. بالاخره معمولاً در ازدواج دختر سن و سال کمتری از پسر دارد و ممکن است تحصیلاتش هم کمتر باشد.
- بله خانم اما پسره اهل تسنن است!
- جدّی می‌گویی؟ چرا؟!
- چرا ندارد، اهل تسنن است دیگه بچه‌ی سیستان است.
- نه عزیزم منظورم این است که چرا می‌خواهد با یک اهل تسنن ازدواج کند؟!
- نمی‌دانم خانم! ظاهراً توی یک همایش که فرحزادی دبیر همایش شده بوده و به او جایزه‌ای داده‌اند. این دانشجوی دکتری او را دیده و به بهانه‌های مختلف مراجعاتی داشته و خلاصه دل فرحزادی را برده است.
- خانواده‌اش چطور؟ آن‌ها راضی هستند؟
- خانواده‌اش هم مخالفند. اما خودش مقابل خانواده‌اش مقاومت می‌کند!
- ببین عزیزم من مشاور امین هستم و اصلاً تا خودش نخواهد وارد قضیه نمی‌شوم و دخالت نمی کنم اما این مسأله شرعی را می‌توانم بگویم که نظر مراجع تقلید در این خصوص چیست؟
- نظر مراجع تقلید چیه خانم؟ ازدواج شان باطل است؟!
- نه همه مراجع اینگونه حکم نمی‌دهند اما برخی شان چرا، باطل می‌دانند.
- کدام یک از مراجع باطل می‌دانند؟ یعنی ازدواج موقت شان هم باطل است؟
- آقای مکارم، آقای صافی و آقای لنکرانی، تبریزی و برخی دیگر که باید نگاه کنم. همه شان را یادم نیست. و البته از این جهت فرقی بین ازدواج دائم یا موقت (صیغه) نیست. 
نظر آیة الله وحید خراسانی هم اینست: در صورت خوف گمراهی حرام است ، ولی در صورتی که خوف گمراهی در اعتقادات و مذهب نباشد، ازدواج با مخالفین (غیر شیعه دوازده امامی) که از نواصب ، غُلات و خوارج نباشند ، به طور موقت یا دائم با رعایت شرائط معتبر مکروه است.
- فرحزادی مقلد کدام مرجع است؟
- فکر کنم مقلد آقای بهجت است.
- نظر آقای بهجت را هم یادم است. ایشان می‌فرمایند که گناه کرده‌اند و معصیت خدا را مرتکب شده اند. اما ازدواج شان باطل نیست. یعنی وجوب را وجوب تکلیفی دانسته اند نه وضعی.
- یعنی چه؟
- یعنی رابطه شان مثلا ارتباط زناشویی آنها زنا محسوب نمی شود اما اصل ازدواج آنها یک معصیت خواهد بود.
- خانم حالا، چه کار کنیم. تکلیف ما چیست؟
- به نظرم اگر بتوانید با صحبت و مشورت صمیمی و دلسوزانه بدون اینکه تندی و تعصب نابجا بخرج بدهید نظرش را عوض کنید یا لااقل بخواهید که صبر کند و نزد یک مشاور متدیّن برود بهترین کار است.
- خیلی ممنون خانم.
- خواهش می‌کنم عزیزم نگران نباش غیر از آن نکات سعی کن برایش دعا کنی و توسل به اهل بیت(علیهم السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) داشته باشی.



منابع و مآخذ:
مسایل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید .گرد آورنده : سید محسن محمودی ، انتشارات علمی فرهنگی صاحب الزمان عج    مجموعه چهار جلدی .  قم  .
توضیح المسایل امام خمینی ره 
اجوبة الاستفتاءات،  مقام معظم رهبرى، 
استفتاءات آیت‏الله سیستانى ، Sistani.org.
توضیح المسایل آیت‏الله وحید خراسانی 
جامع المسائل آیة‏الله فاضل لنکرانى، ج 1، ج 2،
استفتاءات، ج 2،  آیت‏الله نورى،
توضیح المسایل آیت‏الله صافى
توضیح المسایل آیت‏الله تبریزى
توضیح المسایل آیت‏الله بهجت

منبع : http://cmorgh.parsiblog.com





نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 92/10/2
زمان : 1:46 عصر
حکم شرعی استفاده از فیس بوک
نظرات ()

بنام خدا

حکم شرعی استفاده از فیس بوک

سوال :"بسم‌الله الرحمن الرحیم، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، با سلام و احترام، با توجه به اینکه وب‌سایت فیس‌بوک در ایران فیلتر شده است، آیا ورود به چنین سایتی صرفا برای ارتباط با دوستان و بدون هیچ فعالیت سوء علیه منافع ملی جمهوری اسلامی اشکال دارد؟ با تشکر"

 جواب: "باسمه تعالی، سلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته، به طور کلی اگر مستلزم مفسده (مانند ترویج فساد، نشر اکاذیب و مطالب باطل) بوده و یا خوف ارتکاب گناه باشد و یا موجب تقویت دشمنان اسلام و مسلمین شود، جایز نیست والا مانعی ندارد. موفق و مؤید باشید."
توضیح : بخش احکام اسلامی: حکم بالا در شکل فتوا بیان شده است یعنی تشخیص مصداق به عهده مکلف گذاشته شده است و تنها به بیان حکم کلی بیان شده است؛ تشخیص اینکه آیا این شرایط در مورد فعالیت در فیس‌بوک صادق می‌باشد یا خیر به عهده مکلفین گذاشته شده است.

منبع :باشگاه خبرنگاران به نقل از ایرانا




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 92/9/23
زمان : 9:26 عصر
نظر آیت الله مکارم شیرازی در رابطه با فیس بوک
نظرات ()

یکی از مراجع تقلید شیعیان در پاسخ به سؤالی در مورد دلیل حرمت اشتراک در فیس بوک نظر و دلایل خود را بیان کرده و اعلام کرد: فیس بوک مانند کتب ضلال است که فقها مطالعه آن را براى عموم تحریم مى‌کنند.
 
به گزارش مهر، در سؤالی از آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی پرسیده شده که جمعى از برادران و خواهران در نامه‌هاى متعدد خود نوشته‌اند: "اگر حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى (دامت برکاته) دلیل حرمت اشتراک را در فیس بوک را بیان کنند ممنون خواهیم شد و پاسخى براى پرسش‌گران خواهد بود".
 
به گزارش دفتر آیت الله مکارم شیرازى، این مرجع تقلید در پاسخ عنوان کرده است:
 
عزیزان من! دلیل آن روشن است و همان نشر گسترده فساد و انواع گناهان از این طریق است.
 
زیرا فیس بوک مانند شهر بى در و دروازه‌اى است که همه کس از دانشمندان و افراد نخبه گرفته تا دزدان و شیادان و کلاهبرداران و کسانى که به انواع فساد آلوده‌اند، هر کدام در این شهر مغازه‌اى دارند و در این مغازه‌ها گاه وسائل ضرورى زندگى و در بسیارى از موارد ابزار گناه و مفاسد و انحراف‌هاى اخلاقى فراگیر و ایجاد اختلاف در میان ملت‌ها با برچسب‌هاى زیبا و پوشش‌هاى فریبنده در اختیار همگان قرار مى‌گیرد.
 
حال اگر ورود در این شهر براى همه ممکن شود از جوانان کم سن و سال گرفته تا بزرگسالان ناآگاه و غیر آنها آیا هیچ فرد آگاهى مى‌تواند ورود به چنین شهرى را براى همه آزاد بگذارد؟
 
حتى جاسوسان و مفسدان فى الارض مى‌توانند در این شهر بى در و پیکر مبادله اطلاعات کنند و با رموز و اشاراتى بذر توطئه بپاشند. ما مى‌گوییم باید بر مطبوعات و رسانه‌ها به طور عام نظارتى باشد تا افراد فاسد و مفسد نتوانند از این طریق جامعه را آلوده کنند.
 
با این حال چگونه فیس‌بوک باید از هر قید و شرطى آزاد باشد، آیا آزادى بى قید و شرط در دنیا داریم؟ پاره‌اى از محدودیت‌هاى غربى به هیچ وجه مشکلى را حل نمى‌کند و تکثیر اشکال حلّ اشکال نیست.
 
آرى اگر ورود در این شهر مخصوص افراد دانشمند و فرهیخته که خوب و بد را کاملا مى‌شناسند و سره از ناسره را تشخیص مى‌دهند آن هم براى تحقیقات اجتماعى آزاد بود مانعى نداشت درست مانند کتب ضلال که فقها مطالعه آن را براى عموم تحریم مى‌کنند ولى براى محققان مذهبى آزاد شمرده مى‌شود.
 
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته 




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/9/19
زمان : 11:53 عصر
مسأله خمس در اسلام/5
نظرات ()

آیا خمس شامل جهیزیه هم می‌شود

بدون قرار دادن سر سال خمسی نمی‌‌توان فهمید که خمس بر انسان واجب شده یا نه؛ پس اینکه برخی به بهانه کارمند یا کارگر بودن گمان می‌کنند خمس به آنها تعلق نمی‌گیرد، اشتباه است.

خبرگزاری فارس: آیا خمس شامل جهیزیه هم می‌شود
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، اصل وجوب خمس از مواردی است که در قرآن و روایات اهل‌‌بیت بر آن تاکید شده است (چنانکه در 4 یادداشت قبلی گذشت)؛ و از آنجا که اصل وجوب آن در بین همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی مسلم است، اعتقاد و التزام به آن از جمله امور ضروری اسلام است.

 

موارد وجوب خمس

در هفت مورد، خمس واجب می‌شود: 1.منفعت کسب 2.مال حلال مخلوط به حرام 3. زمینی که کافر ذمی از مسلمان می‌خرد 4. جواهری که با غواصی بدست آید 5. معدن 6. گنج 7. غنیمت جنگی

از میان این موارد چهار مورد اول به خاطر ابتلا بیشتر توضیح داده می‌شود.

1. منفعت کسب

در ابتدا باید متذکر شد که بدون قرار دادن سر سال خمسی (که معنی آن خواهد آمد) نمی‌‌توان فهمید که خمس بر انسان واجب شده یا نه؛ پس اینکه برخی به بهانه کارمند یا کارگر بودن گمان می‌کنند خمس به آنها تعلق نمی‌گیرد، اشتباه است؛ بلکه باید بعد از قرار دادن سال خمسی بفهمند که خمس به آنها تعلق می‌گیرد یا نه.

حقوق و دستمزد

به طور کلی و خلاصه می‌توان گفت که دو راه برای احتساب خمس در این مورد وجود دارد. اولین راه آن است که هرگاه انسان منفعتی بدست آورد، بلافاصله خمس (یک پنجم) آن را بپردازد.

اما شرع انور اسلام به همه مسلمین مهلت داده تا یک سال تمام از منفعت‌های بدست آمده در حد عادی و مطابق شأن خود استفاده کنند و اگر چیزی از آن منافع در آخر سال باقی ماند، خمس مقدار باقی مانده را بپردازند. اما اگر چیز اضافه‌ای باقی نمانده باشد خمسی بر گردن او نیامده است.

ابتدای این سال که به آن سال خمسی می‌گوییم از دریافت اولین دستمزد یا اولین حقوق است و می‌توان سال شمسی یا قمری را مبنا قرار داد.

بنابراین هرگاه کارمند یا کارگر اولین حقوق خود را دریافت کرد سال خمسی او آغاز می‌شود. در طول سال از حقوق اولیه و حقوق‌های بعدی هزینه‌های عادی و متعارف و البته حلال مثل خوراک، پوشاک، هزینه مسکن، درمان، مسافرت و هدایا را پرداخت می‌کند. در سالگرد دریافت اولین حقوق اگر چیزی از پول حقوق یا کالای مصرفی باقی مانده باشد باید یک پنجم آن‌را به عنوان خمس پرداخت کند.

منظور از کالای مصرفی چیزی است که با استفاده کردن تمام می‌شود. پس تمام مواد خوراکی و هر چیزی که با استفاده کردن تمام می‌شود اگر در آخر سال باقی مانده باشند متعلق خمس هستند. اما اشیائی مثل ظروف، لباس‌ها، فرش و ماشین شخصی (غیر درآمد زا) که عین آن‌ها با استفاده کردن تمام نمی‌شود، متعلق خمس نیستند.

سرمایه

سرمایه در گردش و هر چیزی که برای کسب درآمد از آن استفاده می‌شود خمس دارد.

مثلاً اگر تاجری سر سال خمسی مقداری پول نقد و جنس دارد باید خمس آن‌ها را بپردازد. مثلاً اگر ده میلیون سرمایه و جنس داشت و دو میلیون آن را پرداخت به هشت میلیون باقی مانده هیچ‌گاه خمس تعلق نمی‌گیرد. بنابراین اگر در سال دوم مثلاً باز هم ده میلیون سرمایه داشته باشد فقط به دو میلیون آن خمس تعلق می‌گیرد.

وسایل کار که برای درآمد از آن‌ها استفاده می‌شود فقط یک بار در سر سال اول متعلق خمس است. بنابراین وسایل کار نجار، بنا، مکانیک، کشاورز و دیگر مشاغل یا خط تلفن ثابت یا همراهی که برای تجارت و مانند آن استفاده می‌شود؛ و نیز وسایل نقلیه مثل تاکسی و وانت و یا هر وسیله نقلیه ای که برای درآمد از آن استفاده می‌شود و نیز منزل یا مغازه‌ای که انسان آن را خریده و اجاره می‌دهد متعلق خمس است. همچنین مغازه‌ای که خود شخص مالک آن است و در آن جا کار و بار دارد متعلق خمس است. خمس هر یک از این موارد فقط یک بار واجب است و در سالهای بعدی واجب نیست مگر وسیله جدیدی وارد چرخه کار او بشود که باید در اولین سالگرد خمسی برای اولین و آخرین بار تخمیس شود.

خمس وسایلِ اقساطی

اگر وسایل کار (که قبلاً توضیح داده شد) یا وسیله نقلیه کاری خود را به صورت اقساط خریده، لازم نیست خمس همه آن را سر سال اول بدهد بلکه خمس مقداری را پرداخت می‌کند که اقساط آن را بازپرداخت کرده است. برای نمونه اگر ماشینی به قیمت ده میلیون برای کار کردن خریده و در سر سال خمسی فقط دو میلیون از اقساط آن‌را پرداخته، باید خمس دو میلیون را بدهد نه تمام ده میلیون را. در سال خمسی بعدی هم خمس بقیه اقساط پرداخت شده را می‌پردازد و دو میلیون سال قبل دیگر تخمیس نمی‌شود.

خمس وام

اگر وام بگیرد و تا سر سال همه آن‌را در مخارج خود مصرف کند، خمسی به آن تعلق نمی‌گیرد. البته اگر از آن وام کالای مصرفی مثل خوراک و مانند آن تهیه کرده و تا سر سال باقی باشد باید به ترتیبی که گفته می‌شود تخمیس شود.

اما اگر تمام یا مقداری از پول وام یا کالای مصرفی تهیه شده از آن تا سر سال خمسی باقی مانده باشد باید مثل کالای اقساطی تخمیس شود. یعنی هر مقداری که اقساط آن پرداخت شده تخمیس می‌شود و بقیه در صورتی که باقی بماند در سالهای بعدی تخمیس می‌شود و اگر باقی نماند اصلاً خمس به آن تعلق نمی‌گیرد.

برای مثال اگر دو میلیون وام گرفته باشد و در سر سال خمسی تمام یا مقداری از آن به صورت پول نقد یا کالای مصرفی (مثل خوراکی که عین آن با مصرف کردن تمام می‌شود) باقی مانده باشد و اقساط پرداخت شده هم چهارصد هزار تومان باشد، فقط خمس چهار صد هزار تومان را می‌پردازد نه خمس تمام وام یا اجناس باقی مانده را.

مالیات

مالیاتی که مردم به دولت می‌پردازند جزو خرج‌های بین سال است و جای خمس را نمی‌گیرد. بنابراین اینکه برخی با پرداخت مالیات از پرداخت خمس امتناع می‌کنند صحیح نیست.

خمس هدیه

اگر در وسط سال چیزی به عنوان هدیه یا جایزه به انسان ببخشند و تمام یا مقداری از آن تا سر سال باقی باشد در نظر امام راحل (رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری (حفظه الله) خمس به آن تعلق نمی‌گیرد.

خمس مهریه

مهریه‌ای که خانم‌ها دریافت می‌کنند خمس ندارد مگر آنکه بدانند از مالی است که شوهرشان خمس آن‌را بدهکار است.

خمس دیه

دیه ای که انسان از طرف دعوا می‌گیرد خمس ندارد.

خمس ارث

ارثی که به طور معمول به انسان می‌رسد در اصل، خمس ندارد. اما اگر میّتی که از او ارث برده‌ایم خمس اموال خود را پرداخت نکرده باید خمس سهم‌الارث خود را بپردازیم.

اما ارث غیر معمول که انسان می‌برد در نظر اکثر مراجع خمس دارد. منظور از غیر معمول مواردی است که شخص انتظار ارث بردن از خویشاوند دوری را نداشته است اما اتفاقاً ارثی از او به شخص برسد که احتیاطاً باید خمس آن را بپردازد.

خمس خرج‌های خارج از شأن یا حرام؛

چنانکه گفته شد خرج‌های عادی که برای زندگی روزمره انجام می‌شود از دایره خمس خارجند. اما اگر کسی خرج‌های زائد از شأن خود انجام دهد یا مبلغی را در جای حرام مصرف کند باید خمس آن‌ها را بپردازد.

برای نمونه اگر شأن او برای هدیه دادن به اقوامش، هدیه‌ای پنجاه هزار تومانی است اما او یک هدیه دویست هزار تومانی برای آن‌ها تهیه کند، باید در سر سال، خمس صد و پنجاه هزار تومان اضافی را هم بپردازد. در واقع مثل آن است که این صد و پنجاه هزار تومان اصلاً خرج نشده و تا آخر سال باقی مانده باشد.

خرج کردن در راه حرام هم همین طور است. پس اگر مبلغی را در راه حرام صرف کند در حکم باقی مانده تا آخر سال است و باید خمس آن را هم بدهد. برخی از خرج‌های حرام عبارتند از : پرداخت مبالغی برای مراجعه به فالگیر، هزینه برای سفر به مکان‌های غیر مجاز مثل سواحل نامناسب خارج از کشور، هزینه خرید مواد مخدر یا مواد الکلی، مبالغ پرداخت شده به عنوان ربا و ...

خمس مالی که زکات آن داده شده

اگر مالی که زکات آن داده شده تا آخر سال باقی بماند، خمس آن واجب است.

خمس اموال زائد

اگر چیزی زیادتر از نیاز خود تهیه کند باید خمس آن را بدهد. مثلاً اگر منزل او نیاز به یک یخچال دارد ولی او دو عدد تهیه کرده باید خمس یخچال اضافی را بدهد.

البته اگر وسیله‌ای که مورد نیاز اوست، اتفاقاً مصرف نشود خمس ندارد. مثلاً اگر برای مهمانی‌های طول سال پنج دست بشقاب لازم دارد و آن را هم خریده ولی اتفاقاً یک سال اصلاً مهمان به خانه او نیامد خمس لازم نیست. اما اگر همین شخص به جای پنج دست مثلاً هشت دست بخرد باید خمس سه دست اضافی را بدهد.

همچنین اگر چیزی داشت که تا مدتی مورد استفاده او بود ولی اکنون دیگر مورد استفاده او نیست و تا سر سال باقی مانده باید خمس آن را بدهد؛ مثلاً اگر دو یخچال لازم داشت و از هر دو استفاده می‌کرد ولی از وسط سال به یکی از آن‌ها احتیاج ندارد، باید سر سال، خمس یخچال اضافی را بپردازد.

اگر از درآمد سال، برای خود کفن و قبر خریده باشد و تا سر سال عُمر کند باید خمس آن‌ها را بپردازد.

خمس جهیزیه

با اینکه نظرات مراجع در مورد خمس جهیزیه‌ای که از سال‌ها قبل تهیه می‌شود متفاوت است؛ اما به طور کلی اگر انسان در جایی زندگی می‌کند که معمولاً هر سال مقداری از جهیزیه دختر را می‌خرند و نخریدن آن عیب برای خانواده محسوب می‌شود، لازم نیست خمس آن را بپردازد اما اگر این شرایط را ندارد باید خمس آن‌را بدهد. برای تفصیل مطلب به رساله‌های توضیح المسائل مراجعه فرمایید.

2.مال حلال مخلوط به حرام

اگر کسی اموال حلال و مشروعی دارد که مقداری از اموال حرام و نامشروع با آن مخلوط شده چهار صورت برای او متصور است:

الف) مقدار و صاحب آن را می‌شناسد. در این صورت همان مقدار را به صاحب آن و در صورت فوت صاحبش، به ورثه او پس می‌دهد.

ب)صاحب آن را می‌شناسد ولی مقدار را نمی‌دانند که باید صاحب پول را به طریقی راضی کند؛ یعنی باید با هم مصالحه کنند.

ج)مقدار پول حرام را می‌داند ولی صاحب آن را نمی‌شناسد. در این صورت آن پول را با اجازه حاکم شرع (مجتهد جامع‌الشرایط یا مرجع تقلید) از طرف صاحبش صدقه می‌دهد.

د) نه مقدار پول حرام را می‌داند و نه صاحب آن را می‌شناسد. در این صورت باید خمس (یک پنجم) آن را بدهد و بقیه مال برای او حلال است.

نکته: باید دقت شود که این خمس جای خمس سر سال را نمی‌گیرد و در صورتی که سر سال خمسی چیزی اضافه بیاید، دوباره خمس آن واجب است.

3.زمینی که کافر ذمی از مسلمان می‌خرد؛

کافر ذمی کسی است که به یکی از ادیان آسمانی غیر اسلام ایمان دارد و با اجازه حکومت اسلامی و پرداخت جزیه (مالیات مخصوص غیر مسلمین) در مملکت اسلامی زندگی می‌کند. (مانند تمام مسیحیان، یهودیان، صابئین و زردشتیانی که هم اکنون در ایران زندگی می‌کنند). این افراد در پناه حکومت اسلام هستند و جان و مال و ناموس آنان محترم است.

اگر چنین شخصی زمینی را از مسلمان بخرد، حاکم اسلامی یک پنجم مساحت آن زمین را به عنوان خمس از او دریافت می‌کند.

4. جواهری که به واسطه غواصی بدست می‌آید.

اگر کسی با غواصی در دریا و رودخانه‌ها، جواهر یا چیز گران‌بهای دیگر را به دست آورد و بعد از کم کردن مخارج غواصی قیمت آن شی به 18 نخود طلا برسد باید خمس آن را بپردازد اما اگر قیمتش کمتر از این باشد لازم نیست خمس آن‌ را بدهد.

به نظر بسیاری از مراجع اگر بدون غواصی از روی آب هم اشیاء یا گیاهان گران‌قیمتی جمع آوری شود و قیمت آن‌ها به مقدار 18 نخود طلا باشد باید خمس آن پرداخت شود.

مصرف خمس

خمس در زمان ما باید به مجتهدی پرداخت شود که انسان از او تقلید می‌کند.

نصف این مقدار سهم سادات فقیر و یا سادات در راه مانده است. نصف دیگر سهم امام زمان است که در زمانه ما اکثر این مقدار از سوی مراجع برای مخارج حوزه‌های علمیه و تبلیغ دین الهی مصرف می‌شود.

نکته: انسان نمی‌تواند خودش خمس را در موارد مخصوصش خرج کند، مگر آنکه از مرجع خویش اذن بگیرد؛ و اگر انسان خمس را در محلی دیگر و بدون اجازه مرجع خرج کند، از گردن او ساقط نمی‌شود و باید دوباره به مرجع تقلید پرداخت شود.

آثار فقهی عدم پرداخت خمس

- تا زمانی که انسان خمس مال را پرداخت نکرده است نمی‌تواند در هیچ اندازه از مال تصرف کند. مثلاً اگر کارمند یا کشاورز یا تاجر در پایان سال خمسی خود یعنی پس از یک سال از اولین حقوق ودرآمد، خمس را پرداخت نکند، حق ندارد حتی در یک ریال از اموال، تصرف کند و هر تصرفی حرام است. پس نمی‌تواند خود را بدهکار حساب کند و در چهار پنجم مال تصرف کند. حتی اگر مقدار خمس را کنار بگذارد ولی به مرجع پرداخت نکند نمی‌تواند مابقی اموال را خرج کند، مگر اینکه از مرجع خود اجازه بگیرد.

- اگر با پول خمس داده نشده جنسی بخرد یک پنجم آن جنس مال او نمی‌شود و حق استفاده از آن جنس را ندارد. مثلاً اگر با آن پول آب بخرد، وضو و غسل با آن آب باطل ست یا اگر زمین یا فرشی با آن پول بخرد، نماز خواندن در آن زمین باطل است.

- اگر با پول خمس داده نشده لباس احرام بخرد و با همان لباس، مُحرِم شود حج او دچار اشکال می‌شود و چه بسا از احرام خارج نشود و ...

مهمان شدن در خانه کسی که خمس نمی‌دهد

اگر انسان در خانه کسی که خمس نمی‌دهد مهمان شود یا آن شخص چیزی به او ببخشد، استفاده از آن برای او اشکال ندارد، مگر آنکه بداند عین همین غذا یا آب متعلق خمس بوده و خمس آن پرداخت نشده است. اما اگر شک کند که به این آب، غذا، منزل و فرش خمس تعلق گرفته یا نه، می‌تواند از آن‌ها استفاده کند. این شک از آنجا پدید می‌آید که شاید این غذا یا آب یا منزل و فرش را از درآمد تازه ای که سال بر آن نگذشته تهیه کرده باشد.

وظیفه کسی که تاکنون خمس نداده است

اگر کسی تاکنون خمس نداده، باید این مساله را با دفتر یا نماینده مرجع تقلید خویش در میان بگذارد تا در مورد اموال گذشته و فعلی او تصمیم گیری و مصالحه شود.

فرار از خمس

برخی به خیال خود با ترفندهایی از دادن خمس فرار می‌کنند؛ مثلاً یکی دو روز مانده به سر سال خمسی تمام اموال خود را به همسر یا فرزند خود می‌بخشند و آن‌ها هم بعد از سر سال، اموال را دوباره به مرد باز می‌گردانند. این ترفندها کارگر نیست و باعث سقوط خمس نمی‌شود.

همه سؤالات درباره خمس از مقام معظم رهبری

 

سایت مقام معظم رهبری، سوالات زیادی را درباره خمس، در اختیار مقلدان قرار داده که جهت مشاهده آنها، «اینجا» را کلیک کنید.




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/9/19
زمان : 1:53 عصر
مسأله خمس در اسلام/4
نظرات ()

آیا خمس در صدر اسلام هم پرداخت مى‏‌شد

از تاریخ و روایات به دست می‌آید که در صدر اسلام، قسمتی از خمس گرفته می‌شد و قسمتی دیگر، با توجه به مصالحی گرفته نشد.

خبرگزاری فارس: آیا خمس در صدر اسلام هم پرداخت مى‏‌شد

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از مسائلی که از سوی وهابیت و برخی از ناآگاهان علیه شیعه تبلیغ می‌شود این است که خمس مخصوص غنائم جنگی است و علمای شیعه به دروغ این مساله را به صورت گسترده مطرح کرده‌اند.

به همین جهت، سلسله مباحثی درباره خمس از نگاه قرآن و روایات، مطرح خواهیم کرد تا این شبهه بر طرف شود.

یکی از سؤالات درباره اخذ خمس این است که آیا در صدر اسلام، خمس اخذ می‌شد؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت اگر منظور از صدر اسلام زمان ائمّه علیهم‌السلام باشد، جواب این است که روایات و تاریخ این مساله را اثبات می‌کند زیرا همانطور که از بحثهاى گذشته استفاده شد که بسیارى از ائمّه هدى علیهم‌السلام در عصر خود نه تنها خمس ارباح مکاسب (درآمد انواع کسبها) را مى‌‏گرفتند، بلکه به مردم دستور مؤکّد مى‌‏دادند که در پرداخت این خمس کوتاهى نکنند، و حتّى وکلا و نمایندگان مخصوص براى جمع‌‏آورى این خمس معیّن فرموده بودند و اشخاصى مانند «علىّ بن مهزیار» و «ابوعلى بن راشد» و امثال آنها این وظیفه را به عهده داشتند.

و اگر منظور از صدر اسلام، خصوص زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیه‌السلام بوده باشد، باید گفت که طبق تاریخ و روایات غیر از غنائم جنگى، از معادن و گنجها و همچنین غوص (جواهراتى که بوسیله غوّاصى از دریاها بیرون آورده مى‏شود) در عصر آنها خمس گرفته شده است و گواه این موضوع در سنن بیهقى نقل شده که در زمان على علیه‌السلام شخصى گنجینه‌‏اى پیدا کرد و خدمت امام آمد؛ فرمود: چهار پنجم آن مال تو است و خمس آن مال ما است. (سنن بیهقی جلد 4 ص 156)

و نیز نظیر این موضوع در همان کتاب در حدیث دیگرى نقل شده است. (همان ص 157)

و همچنین در همان کتاب که از منابع معروف اهل تسنّن است از پیغمبر صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: در «رکاز» خمس است؛ پرسیدند منظور از رکاز چیست؟ فرمود طلا و نقره‏‌اى که خداوند از روز نخست در زمین آفریده است. (همان ص 152)

در کتاب وسائل الشّیعه نیز حدیث مفصّلى در زمینه همین موضوع مربوط به عصر امام على علیه‌السلام دیده مى‏شود که شخصى «رکازى» (معدن یا گنجینه‌اى) در عصر امام على علیه‌السلام پیدا کرد، هنگامى که امام از آن آگاه شد به او فرمود خمس آن را بیاور و تحویل بده. (وسائل الشیعه جلد 6 باب 6 حدیث 1)

همچنین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در نامه‏‌هاى خود کراراً دستور مى‌‏داد که در سیوب، خمس است، و مردم باید خمس آن را بپردازند، و همانطور که قبلًا گفتیم «سیوب» بر وزن «عیوب» جمع «سیب» بر وزن «غیب» به معنى معادن و گنجها است و بعضى احتمال داده‏‌اند که هرگونه هدیه و بخشش و عطائى را نیز شامل مى‌‏شود و به هر صورت نتیجه مى‌‏گیریم که در غیر غنائم جنگى در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله دستور خمس داده شده بود، و پیامبر صلى الله علیه و آله در نامه‏هاى خود آن را از مردم مطالبه مى‏‌کرد. (رک: مکاتیب الرسول، ص 309 و 405 ؛ اسد الغابه جزء 3 ص 38)

امّا این سؤال باقى ماند که آیا در عصر پیغمبر صلى الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام از ارباح مکاسب (درآمدهاى کسب و کار) نیز خمس گرفته شده است یا نه؟

در پاسخ مى‌‏گوئیم اسناد تاریخى روشنى در این زمینه درد دست نیست که خمس ارباح مکاسب را پیامبر صلى الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام گرفته باشند.

دقت شود که واقع امر چه بوده، یک بحث است و اینکه اسناد تاریخی نقل کرده‌اند یا نه بحث دیگری است. صرف نقل نکردن دلیل بر عدم این امر نیست. بله اگر اسناد تاریخی و روایات معتبر اثبات کند که در آن زمان خمس ارباح مکاسب گرفته نمی‌شد می‌توان وجوهی برای آن ذکر کرد و در هر حال این موضوع هیچ‏‌‌گونه اشکالى در زمینه این حکم ایجاد نمى‏‌‌کند.

زیرا گرفتن و بخشودن این مالیات اسلامى در اختیار حاکم مشروع اسلام است، هنگامى که حکومت مشروع خود را بى‌‏نیاز و یا مردم را در زحمت ببیند مى‌‏تواند آن را ببخشد ولى هنگامى که حکومت مشروع، نیاز داشته باشد و در مردم توانائى آن را ببیند مى‌‏تواند آن را بگیرد، همانطور که امامان بعد، بعضى آن را مى‌‏گرفتند و بعضى با توجّه به وضع مردم و یا وضع بیت‌‏المال، آن را مى‏‌بخشیدند. (دقت شود)

در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام، غنائم فراوانى از طریق جنگها و همچنین درآمد زیادى از طریق زمین‏‌هاى خراجى که مال‌‏الاجاره آنها به بیت‌‏المال مى‌‏ریخت عاید حکومت اسلامى مى‌‏شد، رقم این غنیمتهاى جنگى گاهى بقدرى زیاد بود که خمس آن به تنهائى مى‌‏توانست قسمت عمده مشکل مالى حکومت اسلام را بر طرف سازد.

همچنین درآمد زمین‏هاى خراجى نیز گاهى بقدرى زیاد بود که بیت‌‏المال سرشار از اموال مى‏‌شد، و در این شرایط نیازى به گرفتن خمس ارباح مکاسب نبود و لذا آن را عملًا به مردم بخشیدند.

در آغاز اسلام که نیاز بیت‌‏المال به منابع درآمد شدید بود نیز وضع مسلمانان آنچنان آشفته و پریشان و ضعیف بود که دادن خمس علاوه بر زکات، براى آنها طاقت‌فرسا بود، و به همین دلیل خمس گرفته نشد.

امّا در عصر ائمّه دیگر که خمس غنائم جنگى و همچنین درآمد زمین‌‏هاى خراجى به دست خلفاى غاصب مى‌‏رسید و دست امامان از آن کوتاه بود، و از سوى دیگر مردم توانائى بر پرداخت خمس همه درآمدهاى خود داشتند، امامان خمس را از آنان مطالبه مى‏‌کردند. (دقت شود)

ذکر این نکته ضروری است که مساله خمس، به عهده پیامبر و امام معصوم و در دوران غیبت امام، به عهده ولی فقیه جامع الشرایط یا مرجع تقلید جامع الشرایط است.

خلاصه این که، نگرفتن خمس از خصوص درآمد کسب‏ها در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و على علیه‌السلام هیچ‏‌گونه دلیلى بر نبودن این حکم در برنامه‏‌هاى احکام اسلام نیست.

ذکر این نکته نیز لازم است که از بعضى از نامه‏‌هاى پیامبر صلى الله علیه و آله استفاده مى‌‏شود که از «انفال» (زمین‏‌هاى موات و مراتع و چشمه‌‏ها) نیز مطالبه خمس کرده است. (نک: مکاتیب الرسول، ص 365 ؛ خمس پشتوانه استقلال بیت المال، ص 107)

 

 

ادامه دارد ...




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/9/19
زمان : 1:53 عصر
مساله خمس در اسلام/3
نظرات ()

خمس در روایات شیعه

در متون معروف و اصلى تشیّع، احادیث فراوانى در زمینه خمس و چیزهائى که خمس به آنها تعلّق مى‏‌گیرد، و طرز تقسیم و مصرف و سایر احکام آن نقل شده است.

خبرگزاری فارس: خمس در روایات شیعه

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، در کتاب معروف «وسائل الشّیعه» بیش از هشتاد حدیث در پانزده باب مختلف در زمینه احکام خمس از کتب معروف شیعه جمع‌‏آورى شده است.

باب اوّل، درباره اصل وجوب خمس.

باب دوم، درباره وجوب خمس در غنائم جنگى.

باب سوم، درباره معادن.

باب چهارم، نصاب معادنى که خمس به آن تعلّق مى‌‏گیرد.

باب پنجم و ششم، درباره وجوب خمس در گنج.

باب هفتم، درباره وجوب خمس در چیزهائى که به وسیله غوّاصى از دریاها بیرون مى‌‏آورند.

باب هشتم، درباره وجوب خمس در منافع حاصل از تجارت، صنعت و زارعت و مانند آن.

و بابهاى دیگر، در مورد طرز تقسیم خمس و مستحقّین آن و بعضى دیگر از موارد وجوب خمس است.

در باب هشتم که یکى از مهمترین ابواب خمس است و درباره عوایدى که از انواع کسبها و تجارتها و صنایع به دست مى‌‏آید بحث مى‌‏کند، ده حدیث وارد شده که عموم فقهاى ما بر طبق آن فتوا داده‌‏اند، که هرگونه درآمدى از هرگونه کسبى عاید انسان شود، اگر از مخارج و هزینه‏‌هاى گوناگون سال او افزایش داشته باشد، یعنى در آخر سال پس از کسر تمام مخارج، چیزى براى او به عنوان اندوخته باقى بماند، باید یک‏ پنجم آن را به عنوان خمس به امام یا جانشین امام بدهد، تا در مصارف لازم که به آن اشاره کردیم مصرف شود.

برخی از افراد کم‏ اطّلاع که آگاهى کافى از علم رجال نداشته‌‏اند، چنین پنداشته‌‏اند که همه احادیث این باب از نظر سند قابل انتقاد است در حالى که این تصوّر خیال باطلى بیش نیست، که حکایت از ضعف اطّلاعات گوینده مى‏‌کند، و به هیچ وجه با واقعیّت تطبیق ندارد.

تنها به عنوان نمونه به چهار روایت اشاره می‌کنیم:

1. در حدیث محمّد بن اشعرى مى‏‌گوید: «کتب بعض اصحابنا الى ابى‏جعفر الّئانى علیه السلام اخبرنى عن الخمس اعلى جمیع ما یستفید الرّجل من قلیل و کثیر من جمیع الضّروب و على الصّناع و کیف ذلک؟ فکتب بخطّه علیه السلام الخمس بعد المؤونة؛

یکى از اصحاب ما به امام نهم علیه‌السلام چنین نوشت: به ما اطّلاع بدهید که آیا خمس بر تمام چیزهایى است که انسان استفاده مى‌‏کند از کم و زیاد از تمام انواع درآمدها و همچنین بر صنعتگران؟ و آیا این خمس را چگونه باید پرداخت؟ امام به خطّ خویش نوشت خمس بعد از هزینه زندگى است.»

از این عبارت بخوبى استفاده مى‏شود که سؤال‌‏کننده هم در عمومیّت خمس شک داشته است، و هم در کیفیّت آن، و امام با یک جمله کوتاه آنچنان که معمول نامه‌‌‏نگارى آن زمان بود به هردو سؤال پاسخ گفته است.

هنگامى که مى‏فرماید خمس بعد از هزینه زندگى است، هم پاسخ کیفیّت گفته شده که سؤال دوم راوى است و هم پاسخ سؤال اوّل راجع به اصل وجوب خمس در تمام درآمدها.

2- ابوعلى بن راشد که از وکلاى حضرت جواد و امام هادى علیهما‌السلام بوده است مى‏‌گوید: «قلت له امرتنى بالقیام بامرک و اخذ حقّک فاعلمت موالیک بذلک فقال لى بعضهم واىّ شى‏ء حقّه؟ فلم ادرما اجیبه، فقال یجب علیهم الخمس، فقلت ففى اىّ شى‏ء؟ فقال فى امتعتهم و صنایعهم، قلت و التّاجر علیه و الصّانع بیده، فقال اذا امکنهم بعد مؤونتهم؛

به امام علیه‌السلام عرض کردم به من دستور داده‌‏اید به کارهاى شما رسیدگى کنم، و حقّ شما را بگیرم، این موضوع را به دوستان شما اطّلاع دادم، بعضى از آنها گفتند: حقّ امام چیست؟ من ندانستم چه در جواب بگویم؟ امام فرمود خمس بر آنها واجب است، گفتم در چه چیز؟ فرمود در امتعه و صنایع، گفتم و کسانى که تجارت مى‌‏کنند و با دست خود چیزى را مى‏‌سازند؟ فرمود بلى در صورتى که بعد از هزینه زندگى براى آنها امکانى بماند.»

3- «کتب الیه ابراهیم بن محمّد الهمدانى اقرأنى على کتاب ابیک فیما اوجبه على اصحاب الضّیاع انه اوجب علیهم نصف السّدس بعد المؤونة، بانّه لیس على من لم‏یقم ضیعته بمؤونته نصف السّدس، و لاغیر ذلک، فاختلف من قبلنا فى ذلک فقالوا: یجب على الضّیاع الخمس بعد المؤونة، مؤونة الضّیعة و خراجها، لا مؤونة الرّجل و عیاله فکتب: و قرء على بن مهزیار علیه الخمس بعد مؤونته و مؤونة عیاله و بعد خراج السّلطان؛

ابراهیم بن محمّد الهمدانى به امام علیه‌السلام نوشت: که على (ابن مهزیار) نامه پدر شما را براى من خواند که در آن دستور داده شده بود، صاحبان آب و زمین بعد از هزینه خود یک دوازدهم درآمد خویش را به حضرت بپردازند، و امّا کسانى‏ که آب و ملک آنها براى هزینه آنها کفاف نمى‌‏دهد، چیزى بر آنها واجب نیست، نه یک دوازدهم و نه غیر آن، افرادى که در نزد ما هستند در این زمینه اختلاف و گفتگو دارند مى‌‏گویند بر آب و زمین خمس درآمد لازم است، آن هم بعد از هزینه خود آب و زمین و خراج آن، نه هزینه خود انسان و همسر و فرزند او.

امام در جواب او چنین نوشت و على بن مهزیار نیز آن نامه را مشاهده کرد که، بر چنین شخصى خمس لازم است بعد از هزینه زندگى خود و زن و فرزند و بعد از خراج حکومت.»

4- روایت دیگرى که هم از نظر سند و هم از نظر دلالت قابل ملاحظه است و خمس را در تمام درآمدها اثبات مى‌‏کند، روایت «سماعة بن مهران» از امام «موسى بن جعفر» علیه‌السلام است: «قال سألت ابالحسن عن الخمس فقال فى کلّ ما افاد النّاس من قلیل او کثیر.»

مى‌‏گوید: از امام موسى بن جعفر علیه‌السلام درباره خمس سؤال کردم، فرمود در تمام سودهائى که به مردم مى‌‏رسد اعم از کم و زیاد خمس ثابت است.

 

ادامه دارد ...




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/9/19
زمان : 1:52 عصر
مسأله خمس در اسلام/2
نظرات ()

«خمس» در روایات اهل تسنّن‏

از روایات اهل سنت استفاده می‌شود که منحصر کردن «خمس» در غنائم جنگی درست نیست بلکه موارد دیگر را نیز شامل می‌شود.

خبرگزاری فارس: «خمس» در روایات اهل تسنّن‏

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از مسائلی که از سوی وهابیت و برخی از ناآگاهان علیه شیعه تبلیغ می‌شود این است که خمس مخصوص غنائم جنگی است و علمای شیعه به دروغ این مساله را به صورت گسترده مطرح کرده‌اند.

به همین جهت، سلسله مباحثی درباره خمس از نگاه قرآن و روایات، مطرح خواهیم کرد تا این شبهه بر طرف شود.

بعضى مى‏‌گویند در هیچ یک از روایات اسلامى خمس در غیر غنائم جنگى بیان نشده است و در روایات، منحصراً سخن از خمس غنائم جنگى است.

این ادّعا از ادّعاهاى بسیار بى اساس و نشانه عدم احاطه گوینده این سخن بر احادیث اسلامى است زیرا خمس در غیر غنائم جنگى، هم در روایات اهل تسنّن وارد شده است و هم در روایات شیعه. در روایات موجود اهل تسنّن فقط به چند قسمت از موارد خمس اشاره کرده در حالى که در روایات شیعه به همه آنها اشاره شده است.

به قسمتى از روایات اهل تسنّن که صریحاً خمس را در غیر مورد غنیمت جنگی نیز اثبات مى‌‏‌کند اشاره مى‌‏کنیم.

این روایات از منابع معروف اهل تسنّن که مورد قبول همه آنها است انتخاب شده است.

الف: در «سنن بیهقى» از ابوهریره نقل شده که پیغمبر فرمود: «فى الرّکاز الخمس قیل و ما الرّکاز یا رسول اللّه؟ قال الذّهب و الفضّة الّذى خلقه اللّه فى الارض یوم خلقت؛ در رکاز خمس است، کسى از حاضران گفت: منظور از رکاز چیست؟ پیامبر فرمود:" معادن طلا و نقره است که خداوند در زمین از روز نخست آفریده است."» (سنن بیهقی جلد 4 ص 152)

رکاز بر وزن کتاب، در لغت به معنى هرگونه مالى است که در زمین مرتکز بوده باشد؛ و به همین دلیل به همه معادن رکاز گفته مى‌‏شود؛ و نیز به گنج‌ها و اموال نهفته‌‏اى که از پیشینیان در زیر زمین باقى مانده، رکاز گفته مى‌‏شود؛ و این که ملاحظه‏ مى‌‏کنیم در حدیث فوق تنها به معادن طلا و نقره تفسیر شده، در حقیقت از قبیل بیان یک مصداق روشن است نه این که منحصر به آن بوده باشد.

ب: در حدیثى از «انس بن مالک» نقل شده که در خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله در راهى حرکت مى‏‌کردیم، یکى از دوستان ما وارد ویرانه‌‏اى شد ... و در آن ویرانه گنجى از طلا یافت ... آن را وزن کردند در حدود دویست درهم بود، پیامبر فرمود این رکاز است و در آن خمس واجب مى‏‌شود. (سنن بیهقی جلد 4 ص 155)

ج: در صحیح مسلم از «ابوهریره» نیز نقل شده که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «فى الرّکاز الخمس» همین مضمون در صحیح بخارى نیز آمده است. (سنن بیهقی جلد 4 ص 155)

در این حدیث که از احادیث معروف میان اهل تسنّن است تصریح شده که در رکاز خمس است و رکاز همانطور که گفتیم و از ریشه اصلى آن نیز استفاده مى‌‏شود، و در بعضى کتب معتبر لغت مانند «قاموس» تصریح شده معنى وسیعى دارد که شامل مى‏‌شود هر نوع مالى که در زمین مرتکز و ذخیره باشد، اعم از معادن و گنجینه‌‏هائى که از پیشینیان در زمین‌ها مدفون مانده است؛ و به همین جهت جمعى از فقهاى اهل تسنّن، مانند «ابوحنیفه» تصریح کرده‌‏اند که در معادن خمس واجب است و نصاب زکات در آن شرط نیست. (مغنی ابن قدامه جلد 2 ص 580)

در کتاب کنز العمّال، جلد 7، صفحه 65، چنین نقل شده که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «ان لکم بطون الارض و سهولها و تلاع الاودیة و ظهورها، على ان ترعوا نباتها و تشربوا مائها على ان تؤدّوا الخمس»؛ بطون زمین و دشتها و اعماق درّه‏‌ها و بیرون آنها، همه در اختیار شما است که از گیاهان آن استفاده کنید، و آب آن را بنوشید، و در برابر آن خمس آن را ادا کنید.

شک نیست که منظور از خمس در اینجا زکات گوسفندان نیست، زیرا زکات گوسفند یک پنجم نیست. بنابراین، منظور این است که از این زمین‌‏‌ها استفاده کنید و خمس درآمد آن را بپردازید.

در کتاب «اسدالغابة» در حدیثى نقل مى‌‏کند که «مسروق ابن وائل» خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و اسلام آورد، و گفت دوست دارم افرادى را به سوى قوم من بفرستید که آنها را به اسلام دعوت کنند، و نامه‌‏اى براى آنها بنویسید شاید خداوند آنها را هدایت فرماید، پیامبر صلى الله علیه و آله دستور داد این نامه را نوشتند:

«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم من محمّد رسول اللّه الى الاقیال من حضرموت باقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و الصّدقة على التیعة و لصاحبها التیمة و فى السّیوب الخمس و فى البعل العشر» (اسد الغابه جلد 3 ص 38)

به نام خداوند بخشنده مهربان، از محمّد رسول خدا به سوى رؤساى حضرموت، به آنها دستور مى‌‏دهد که نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، زکات بر حیواناتى است که در بیابان مى‌‏چرد و حیوانى که در خانه براى نیاز صاحبش نگاهدارى مى‏‌شود به زکوة گرفته نمى‌‏شود و در" سیوب" خمس واجب است و در نخلهائى که بدون احتیاج به آبیارى پرورش مى‏‌یابند واجب است" عُشر" بپردازند.» در این که منظور از «سیوب» که در آن خمس است چیست؟

در کتاب «عقد الفرید» در حدیث دیگرى مى‌‏خوانیم که پیامبر صلى الله علیه و آله نامه‏اى به وائل بن حجر حضرمى به این‏عبارت نوشت: «مِن محمّد رسول اللّه الى الاقیال العباهلة ...» تا آنجا که فرمود: «و فى السیوب الخمس.» (عقد الفرید جلد 2 ص 48)

در پاورقى کتاب «عقد الفرید» پس از نقل حدیث فوق چنین مى‌‏خوانیم که «سیوب» جمع «سیب» به معنى اموالى است که به صورت گنجینه از زمانهاى جاهلیّت باقى مانده بود، و یا معدن است، زیرا از عطایاى الهى محسوب مى‏‌شود.

ولى در کتاب «قاموس» که از متون معروف لغت عرب است مى‏‌خوانیم که: «سیب» در اصل به معنى هرگونه بخششى است و «سیوب» به معنى «رکاز» (گنجها و معدنها) است.

اگر «سیب» را به معنى هرگونه عطا و بخششى بگیریم و منظور، عطا و بخشش الهى باشد، همه درآمدها را شامل مى‌‏شود، و طبق آن باید از همه خمس داد، و اگر به معنى خصوص معادن و گنج‌ها بگیریم، باز ثابت مى‏‌شود که در غیر غنائم جنگى نیز خمس واجب است، و منحصر به غنائم جنگى نیست. (خمس پشتوانه استقلال بیت المال، آیت الله مکارم شیرازی)

 

 

ادامه دارد...




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/9/19
زمان : 1:51 عصر
مساله خمس در اسلام/1
نظرات ()

آیا در قرآن کریم دلیلی برای «خمس» وجود دارد

بسیارى از مفسّران صریحاً گفته‌اند که غنیمت در آیه قرآن کریم، شامل غنائم جنگى و غیر آن و به طور کلّى هر چیزى که انسان بدون مشقّت زیادى به آن دسترسى پیدا مى‌‏کند، مى‌‏شود.

خبرگزاری فارس: آیا در قرآن کریم دلیلی برای «خمس» وجود دارد

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از مسائلی که از سوی وهابیت و برخی از ناآگاهان علیه شیعه تبلیغ می‌شود این است که خمس مخصوص غنائم جنگی است و علمای شیعه به دروغ این مساله را به صورت گسترده مطرح کرده‌اند.

به همین جهت، سلسله مباحثی درباره خمس از نگاه قرآن و روایات، مطرح خواهیم کرد تا این شبهه بر طرف شود.

 

آیه خمس در قرآن کریم

آیه 41 سوره انفال می‌فرماید:« وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ فَانَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى‏ وَ الیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ انْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما انْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَى‏ءٍ قَدیرٌ؛ بدانید هر غنیمتى که به دست شما مى‌‏رسد یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و اهل‌‏بیت او و یتیمان و مستمندان و واماندگان در راه (از آنها) مى‌‏باشد، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدائى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (باایمان و بى‏ایمان): روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آورده‏‌اید؛ و خداوند بر هر چیزى توانا است.»

آیا اگر مساله‌ای در قرآن کریم نباشد لزوما در دین نیست؟

موضوع مهمّى که در این آیه باید مورد بررسى دقیق قرار گیرد و در حقیقت تمام بحث در آن متمرکز مى‏‌شود، در این است که آیا غنیمت که در آیه آمده است تنها شامل غنائم جنگى مى‏‌شود، یا هرگونه درآمدى را در بر مى‌‏گیرد.

در صورت اوّل، آیه تنها خمس غنائم جنگى را بیان مى‌کند، و براى خمس در سایر موضوعات باید از سنّت و اخبار و روایات صحیح و معتبر استفاده کرد.

البته هیچ مانعى ندارد که قرآن به قسمتى از حکم به تناسب اشاره کند، و قسمت‌‏هاى دیگر در سنّت بیان شود.

مثلًا در قرآن مجید، نمازهاى پنجگانه روزانه صریحاً آمده است، و همچنین به نماز طواف که از نمازهاى واجب است اشاره شده، ولى از نماز آیات که مورد اتّفاق تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنّى است، ذکرى به میان نیامده، و همچنین نماز قضا و مانند آن، و هیچ کس را نمى‌‏‌یابیم که بگوید چون نماز آیات در قرآن ذکر نشده و تنها در سنّت پیامبر آمده است، نباید به آن عمل کرد، و یا این که چون در قرآن به بعضى از غسلها اشاره شده و سخن از بعضى غسلها به میان نیامده است بنابراین باید از آن صرف‏‌‌نظر کرد، این منطقى است که هیچ مسلمان آگاهی آن را نمى‌‏پذیرد.

(بحث روایات به طور مفصل خواهد آمد)

بنابراین، هیچ اشکالى ندارد که قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بیان کرده باشد و بقیّه را موکول به سنّت نماید، و نظیر این مسأله در فقه اسلام بسیار زیاد است و آنها که کمترین آگاهى از مسائل فقهى دارند، بخوبى این مطلب را دریافته‌‏اند ولى با این حال باید ببینیم که‏ غنیمت در لغت و در نظر عرف چه معنى مى‌‏دهد؟

معنای غنیمت در کتابهای لغت

آنچه از کتب لغت استفاده مى‏شود، این است که در ریشه معنى لغوى این کلمه عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مى‌‏آید، نیفتاده است، بلکه هر درآمدى را شامل مى‏‌شود؛ به عنوان شاهد به چند قسمت از کتب معروف و مشهور لغت که مورد استناد همه دانشمندان و ادباى عرب است، اشاره مى‌‏کنیم:

در کتاب «لسان العرب»، جلد دوازدهم، آمده: «و الغنم: الفوز بالشّى‏ء من غیر مشقّة و ... الغنم، الغنیمة و المغنم، الفى‏ء ... و فى الحدیث الرّهن لمن رهنه له غنمه و علیه غرمه، غنمه زیادته و نمائه و فاضل قیمته ... و غنم الشّى‏ء غنما:

فاز به ...؛ غنم یعنى دسترسى به چیزى بدون مشقّت پیدا کردن و غنم، غنیمت و مغنم به معنى فى‏ء است (فى‏ء را نیز در لغت به معنى چیزهایى که بدون زحمت به انسان‏ مى‌‏رسد ذکر کرده‏‌اند ...) و در حدیث وارد شده که گروگان در اختیار کسى است که آن را به گرو گرفته، غنیمت و منافعش براى او است، و غرامت و زیانش نیز متوجّه او است، و نیز غنم به معنى زیادى و نمو و اضافه قیمت است ... فلان چیزى را به غنیمت گرفت یعنى به آن دسترسى پیدا کرد ...»

در کتاب «تاج العروس»، جلد نهم، آمده: «و الغنم الفوز بالشى‏ء بلا مشقّة!؛ غنیمت آن است که انسان بدون زحمت به چیزى دسترسى پیدا کند.»

و در کتاب «قاموس» نیز غنیمت به همان معنى فوق ذکر شده است.

و در کتاب «مفردات راغب» غنیمت از ریشه «غنم» به معنى گوسفند گرفته شده، و سپس مى‌‏گوید: «ثم استعمل فى کل مظفور به من جهة العدى و غیرهم؛ سپس در هر چیزى که انسان از دشمن و یا غیر دشمن به دست مى‏‌آورد به کار رفته است.»

حتّى کسانى که یکى از معانى غنیمت را غنائم جنگى ذکر کرده‌‏اند انکار نمى‌‏کنند که معنى اصلى آن معنى وسیعى است، که به هرگونه چیزى که انسان بدون مشقّت به آن دسترسى پیدا کند، گفته مى‌‏شود.

در استعمالات معمولى غنیمت در برابر غرامت ذکر مى‌‏شود، و همانطور که معنى غرامت معنى وسیعى است و هرگونه غرامت را شامل مى‌‏شود، غنیمت نیز معنى وسیعى دارد و به هرگونه درآمد قابل ملاحظه‏‌اى گفته مى‌‏شود.

این کلمه در «نهج‌‏البلاغه» در موارد زیادى به همین معنى آمده است:

در خطبه 76 مى‏‌خوانیم: «اغْتَنَمَ الْمَهَلَ؛ فرصت‏‌ها و مهلت‏‌ها را غنیمت بشمارید!»

و در خطبه 120 مى‏‌فرماید: «مَنْ اخَذَ بِها لَحِقَ وَ غَنِمَ؛ کسى که به آئین خدا عمل کند به سرمنزل مقصود مى‏‌رسد و بهره مى‌‏برد.»

و در نامه 53 به مالک اشتر مى‌‏فرماید: «وَ لا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضارِیاً تَغْتَنِمُ اکْلَهُمْ؛ در برابر مردم مصر همچون حیوان درنده‌‏اى مباش که خوردن آنها را غنیمت و درآمدى براى خود فرض کنى!»

و در نامه 45 به عثمان بن حنیف مى‌‏فرماید: «فَوَ اللَّهِ ما کَنَزْتُ مِنْ دُنْیاکُم تِبْرأَ وَلا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنائِمِها وَفْراً؛ بخدا سوگند از دنیاى شما طلائى نیندوختم، و از غنائم و درآمدهاى آن اندوخته‌‏اى فراهم نکردم!»

و در کلمات قصار، در جمله 331 مى‌‏فرماید: «انَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِیمَةَ الْأکْیاسِ؛ خداوند سبحان اطاعت را غنیمت و بهره هوشمندان قرار داده است.»

و در نامه 31 مى‌‏خوانیم: «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَکَ فى حَالِ غِناکَ؛ هر کس در حال بى‌‏نیازى از تو قرضى بخواهد غنیمت بشمار!»

و نظیر این تعبیرات بسیار فراوان است.

عقیده مفسّران در تفسیر غنیمت در آیه ‏خمس

بسیارى از مفسّران که در زمینه این آیه به بحث پرداخته‏‌اند، صریحاً اعتراف کرده‌‏اند که غنیمت در اصل معنى وسیعى دارد، و شامل غنائم جنگى و غیر آن و بطور کلّى هرچیزى را که انسان بدون مشقّت زیادى به آن دسترسى پیدا مى‏کند، مى‏شود. حتّى آنها که آیه را به خاطر فتاواى فقهاى اهل تسنّن مخصوص غنائم جنگى دانسته‏‌اند، باز اعتراف دارند که در معنى اصلى آن این قید وجود ندارد، بلکه به خاطر قیام دلیل دیگرى این قید را به آن زده‏‌اند.

«قرطبى» مفسّر معروف اهل تسنّن در تفسیر خود، ذیل آیه چنین مى‏‌نویسد: «غنیمت در لغت چیزى است که فرد یا جماعتى با کوشش به دست مى‏‌آورند ... و بدان که اتّفاق (علماى اهل تسنّن) بر این است که مراد به غنیمت در آیه «وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ» اموالى است که با قهر و غلبه از کفّار به مسلمانان مى‌‏رسد، ولى باید توجّه داشت که این قید همانطور که گفتیم در معنى لغوى آن‏ وجود ندارد، ولى در عرف شرع، این قید وارد شده ‏است.»

«فخر رازى» در تفسیر خود تصریح مى‏‌کند که: «الغنم الفوز بالشّى‏ء؛ غنیمت این است که انسان به چیزى دسترسى پیدا کند.» و پس از ذکر این معنى وسیع از نظر لغت مى‌‏گوید: «معنى شرعى غنیمت (به عقیده فقهاى اهل تسنّن) همان غنائم جنگى است.»

و نیز در تفسیر «المنار» غنیمت را به معنى وسیع تفسیر کرده و اختصاصى به غنائم جنگى نداده است، اگرچه معتقد است باید معنى وسیع آیه فوق را به خاطر قید شرعى مقیّد به غنائم جنگى کرد.

در تفسیر «روح‌‏المعانى» نوشته آلوسى مفسّر معروف سنّى نیز چنین آمده است که: «غنم در اصل به معنى هرگونه سود و منفعت است.»

در تفسیر «مجمع‏‌البیان» نخست غنیمت را به معنى غنائم جنگى تفسیر کرده، ولى به هنگام تشریح معنى آیه چنین مى‌‏گوید: «قال اصحابنا انّ الخمس واجب فى کلّ فائدة تحصل للانسان من المکاسب و ارباح التّجارات، و فى الکنوز و المعادن و الغوص و غیرذلک ممّا هو مذکور فى الکتب، و یمکن ان یستدلّ على ذلک بهذه الایة فانّ فى عرف اللّغة یطلق على جمیع ذلک اسم الغنم و الغنیمة؛ علماى شیعه معتقدند که خمس در هرگونه فائده‌‏اى که براى انسان فراهم مى‌‏گردد واجب است، اعم از این که از طریق کسب و تجارت باشد، یا از طریق گنج و معدن و آنچه با غوص از دریاها خارج مى‌‏کنند، و سایر امورى که در کتب فقهى آمده است، و مى‌‏توان به این آیه بر این مدّعا استدلال کرد زیرا در عرف لغت به تمام اینها غنیمت گفته مى‏‌شود.»

در تفسیر المیزان نیز با استناد به سخنان علماى لغت تصریح شده که غنیمت هرگونه فایده است که از طریق تجارت یا کسب و کار و یا جنگ به دست انسان‏ مى‌‏افتد، و مورد نزول آیه گرچه غنائم جنگى است ولى مى‏‌دانیم که هیچ‌‏گاه مورد، عمومیّت مفهوم آیه را تخصیص نمى‏‌زند.

از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه گرفته مى‌‏شود که: آیه غنیمت معنى وسیعى دارد و هرگونه درآمد و سود و منفعتى را شامل مى‌‏شود، زیرا معنى لغوى این لفظ عمومیّت دارد و دلیل روشنى بر تخصیص آن در دست نیست.

تنها چیزى که جمعى از مفسّران اهل تسنّن روى آن تکیه کرده‌‏اند این است که آیات قبل و بعد در زمینه جهاد وارد شده است و همین موضوع قرینه مى‏‌شود که آیه غنیمت نیز اشاره به غنائم جنگى باشد.

در حالى که مى‏‌دانیم شأن نزولها و سیاق، هیچ‏‌گاه عمومیّت آیه را تخصیص نمى‏‌زنند؛ و به عبارت‏ روشن‌‏تر، هیچ مانعى ندارد که مفهوم آیه یک معنى کلّى و عمومى باشد و در عین حال مورد نزول آیه یکى از مصادیق این حکم عمومى و کلّى باشد.

مثال برای اینکه شان نزول، عمومیت آیه را تخصیص نمی‌زند

مثلًا در آیه 7 سوره حشر مى‏‌خوانیم: «ما آتیکُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهیکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ هرچه پیامبر براى شما مى‌‏آورد بگیرید و هرچه از آن نهى مى‏‌کند خوددارى کنید.» این آیه یک حکم کلّى درباره لزوم پیروى از فرمانهاى پیامبر را بیان مى‌‏کند در حالى که مورد نزول آن اموالى است که از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان افتاده است (و اصطلاحاً به آن فى‏ء گفته مى‌‏شود).

و نیز در آیه 233 سوره بقره، یک قانون کلّى به صورت «لا تُکَلِّفُ نَفْسٌ الَّا وُسْعَها؛ هیچ‏ کس موظّف به بیش از مقدار توانائى خود نیست.» بیان شده است در حالى که مورد آیه درباره اجرت زنان شیرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانائى خود به آنها اجرت بدهد ولى آیا ورود آیه در چنین مورد خاصّى‏ مى‌‏تواند جلو عمومیّت این قانون (عدم تکلیف مگر به مقدار توانائى) را بگیرد!

خلاصه این که، آیه در ضمن آیات جهاد وارد شده ولى مى‌‏گوید: هر درآمدى از هر موردى عاید شما شود (که یکى از آنها غنائم جنگى است) خمس آن را بپردازید مخصوصاً کلمه «ما» موصوله و کلمه «شى‏ء» که دو کلمه عام و بدون هیچ‌‏گونه قید و شرطند این موضوع را تقویت مى‌‏کند. (خمس پشتوانه استقلال بیت المال، آیت الله مکارم شیرازی)

 

 

ادامه دارد ...




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/9/19
زمان : 1:50 عصر




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ