سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

حکایات اخلاقی
نظرات ()

بشارت بهشتی

 « سعد بن عبدالله » از فرزندان عبدالعزیز ، پسر مروان بن حکم بود. دلی مالامال از محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام در سینه داشت و امام باقر علیه السلام به خاطر اعتقاد صحیحش ، او را سعد الخیر مى‏نامید اما خودش ، همیشه از نسبتی که با خاندان پلید بنی امیه داشت ناراحت بود و در دل ، احساس نگرانی می کرد که...


مبادا این رابطه خونی با امویان ، باعث ننگ ونکبت در آخرت شود . روزی به محضر امام باقر (ع) آمد، در حالی که به پهنای صورت اشک مى‏ریخت.  امام فرمود : یا سعد! چرا گریه مى‏کنى؟! عرض کرد : چرا گریه نکنم ، من از خانواده بنى امیه هستم و خدا آنها را در قرآن شجره ملعونه نامیده است .امام باقر علیه السلام فرمود : تو از آنها نیستى، درست است که تو اموى هستى اما بدان که از ما اهل بیت محسوب می شوی . آیا قرآن را نشنیده‏اى که از ابراهیم (ع) نقل مى‏کند : « فَمَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى: هر کس از من پیروی کند ، محققاً از من است » . وقتی که از منزل امام بیرون آمد دیگر از آن نگرانی خبری نبود . حالا دل سعد ، دریایی بود از آرامش که ولایت اهل بیت علیهم السلام را چون گوهر درخشانی در خود داشت .

 مرد آخربین

 روزى وزیر هارون الرشید از کنار قبرستان رد مى شد. دید جناب بهلول، استخوان ها را در قبرستان جابجا مى کند و دنبال چیزى مى گردد، گفت: بهلول! اینجا چه مى کنى؟ بهلول گفت: امروز آمده ام اینها را از هم جدا کنم . فرق بگذارم بین وزیر، دبیر، سرهنگ، سرتیپ، تاجر، حمال و ... . مى خواهم ببینم داخل اینها کدامشان بالاتر بوده اند! هر چه نگاه مى کنم مى بینم تمام مثل هم هستند . اینها بیخود در دنیا بر سر هم مى زدند (مرد آخربین مبارک بنده اى است) معارفى از قرآن، آیت الله دستغیب، ص 325

 به جای سنگ

 بزرگی از کوچه‌ای می‌گذشت که از پشت بام خانه‌ای مقداری خاکروبه بر سرش ریختند. آن مرد، سر بلند کرد و گفت: «خداوندا! تو را سپاس که سر پرگناهم سزاوار سنگ و تو به جای سنگ، بر آن، خاک سرم ریختی». اخلاق اسلامی آیت‌الله شهید دستغیب

  تو محتاج تری یا من ؟

 یکی از مصاحبان سلطان، حکیمی را در صحرا دید که علف می‌خورد. به او گفت: «اگر خدمت ملوک می‌کردی محتاج به خوردن علف نمی‌گشتی!» حکیم گفت: «تو نیز اگر علف می‌خوردی محتاج به خدمت ملوک نمی‌شدی».

 وقت طلاست

 سقراط: در زیر خاک به اندازه کافی وقت خواب داریم. اگر وقت گران‌ترین چیزهاست، تبذیر آن بدترین کارهاست؛ چون وقتی که از دست رفت بر نخواهد گشت.

 درخت دردها

 هیچ چیز جز خود انسان قادر به ایجاد صلح و آرامش برای خود نیست...

نجاری در تعمیرات منزل به من کمک می کرد. تازه دست از کار طاقت فرسای اولین روزکاریش کشیده بود. پنچری چرخ، یک ساعت از کارهای روزانه اش را به تعویق انداخته بود. اره برقیش از کار افتاده بود، و حالا وانت قراضه اش روشن نمی شد.وقتی داشتم با ماشینم او را به منزلش میرساندم، مثل سنگ ساکت و صامت نشسته بود.   به در خانه اش رسیدیم و مرا برای صرف چای دعوت کرد. وارد حیاط که شدیم، لحظه ای کنار یک درخت کوچک ایستاد و نوک شاخه های آن را با دستهای خود مالید. وقتی که وارد منزل شد دگرگونی شگفت انگیزی در وجود او پیدا شد. صورت قهوه ای آفتاب سوخته اش، پر از چین و چروک خنده شد. او بچه های خود را در آغوش فشرد و آنها را بوسید. پس از صرف چای، مرا تا نزدیکی ماشینم بدرقه کرد. از کنار درخت که می گذشتیم کنجکاوی من به حد اعلای خود رسید برای ارضای کنجکاوی ام علت توقف او در مقابل درخت و مالیدن نوک شاخه های آن را از او پرسیدم. نجار پاسخ داد: آن درخت، درخت دردهای من است. خوب، می دانید که وجود درد و رنج در کار اجتناب ناپذیر است. اما چیزی که مسلم است این است که درد و رنج به خانه و زن و بچه های انسان تعلق ندارد. به همین خاطر، من هر شب هر یک از ناراحتی های خود را هنگام ورود به منزل به شاخه های این درخت آویزان می کنم و هر صبح روز بعد، موقع رفتن به سرکار، دوباره برمی دارمشان او متبسم به حرفهایش ادامه داد: جالب اینجاست که هنگام برداشتن آنها در صبح روز بعد متوجه می شوم که تعداد آنها به همان اندازه ای که شب قبل آویزانشان کرده بودم، نیست و بعضی از آنها روی زمین افتاده اند و از بین رفته اند.

به نقل ازhttp://motaharinezhad.parsiblog.com




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 92/10/14
زمان : 11:42 عصر
تک فرزندی در 19 درصد خانوارهای ایرانی
نظرات ()

مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال با اشاره به اینکه 14.4 درصد از خانوارهای ایرانی بدون فرزند هستند، گفت: پژوهش انجام شده نشان می دهد که 33 درصد خانوارهای ایرانی حداکثر دارای یک فرزند هستند.

علی اکبر محزون در گفتگو با خبرنگار مهر به تحقیق انجام شده با توجه به اطلاعات مرکز آمار ایران اشاره کرد و افزود: در این پژوهش 2 درصد از جمعیت کل کشور یعنی حدود یک میلیون و 481 هزار و 586 نفر که 423 هزار و 627 خانوار می شوند،مورد مطالعه بررسی کنندگان قرار گرفتند که نتایج آن به تازگی به پایان رسیده است.

وی گفت: در این نمونه گیری زنانی که یک بار تجربه ازدواج را داشته اند مورد تحقیق قرار گرفته اند و طی آن مشخص شد که 14.4 درصد این افراد بدون فرزند هستند که البته برخی از این زنان تازه ازدواج کرده اند اما در مطالعات ما محاسبه می شوند.

مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال تاکید کرد: همچنین 18.9 درصد از جمعیت مورد مطالعه فقط یک فرزند و 20.9 درصد نیز دارای دو فرزند هستند.

محزون افزود: در مجموع براساس این آمار رسمی 33.3 درصد از جمعیت زنانی که مورد مطالعه قرار گرفته اند حداکثر یک فرزند دارند که این آمار یک سوم این افراد را شامل می شود که می توان این آمار را به کل جمعیت تعمیم داد.

به گفته وی ، این آمار در نقاط شهری متفاوت است بطوریکه 14.7 درصد بدون فرزند ، 19.9 درصد یک فرنزد و 22.5 درصد نیز دو فرزند دارند که این آمار نشان می دهد که درصد تک فرزندی در شهرها از میانگین کشوری بالاتر است و در نقاط روستایی نیز 13.9 درصد بدون فرزند ، 16.4 درصد دارای تک فرزند و 16.7 درصد نیز دارای دو فرزند هستند.

این مسئول در سازمان ثبت احوال به تفاوت این آمار در مناطق شهری و روستایی اشاره کرد و گفت: در خانواده های روستایی با توجه به نوع زندگیشان تعداد تک فرزندی کم است و پرجمعیت هستند.




نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 92/10/8
زمان : 11:32 صبح
وی چت مهربان !!!
نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 92/10/8
زمان : 11:19 صبح
گناه تهمت با ایمان انسان چه میکند؟
نظرات ()

 در کلام این روز به مباحثی همچون میزان سنگینی گناه بهتان، چه کسی نباید تهمت زننده را سرزنش کند و چه کسی مورد تهمت قرار می‌گیرد؟ با استفاده از احادیث و روایات معصومین(ع) می‌پردازیم.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، امام صادق(ع) می‌فرمایند: "آن گاه که مومن به برادر مومنش تهمت زند، ایمان در دل او ذوب می‌شود؛ همان گونه که نمک در آب ذوب می‌شود". این حدیث زیبا نشان می‌دهد که گناه زشت و ناپسند "تهمت" چگونه موجب از بین رفتن ایمان م?من می‌شود.
 
از ائمه معصومین(ع) نیز در بیان اندازه سنگینی گناه احادیثی وارد شده است.
 
امام علی(ع) در این باره فرمودند: "بهتان زدن به آدم بی‌گناه بزرگتر از آسمان است1".
 
امام صادق(ع) نیز می‌فرمایند: "بهتان زدن به آدم بی‌گناه سنگین‏‌تر از کوه‌های استوار است2".
 
همچنین امام علی(ع) در مذمت رفت و آمد به مکان‌ها و محافل تهمت برانگیز، فرمودند: "از (رفت و آمد به) جاهای تهمت برانگیز و مجالسی که گمان بد به آنها برده می‏‌شود بپرهیز؛ زیرا دوستِ بد، همنشین خود را می‏‌فریبد3".
 
آن حضرت در حدیثی دیگر درباره این‌که چه کسی نباید تهمت زننده را سرزنش کند؟ می‌فرمایند: "کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد، نباید کسی را که به او گمان بد برد، سرزنش کند4".
 
مولای متقیان(ع) همچنین فرمودند: "هر که به جاهای بد رفت و آمد کند مورد بدگمانی و تهمت واقع شود5".
 
منابع احادیث:
 
1- بحارالأنوار: 78 / 31 / 99 منتخب میزان الحکمة: 86
 
2- بحارالأنوار: 75 / 194 / 3 منتخب میزان الحکمة: 86
 
3- بحار الأنوار: 75 / 90 / 2 منتخب میزان الحکمة: 96
 
4- بحار الأنوار: 75 / 90 / 4 منتخب میزان الحکمة: 96
 
5- بحار الأنوار: 75 / 91 / 8 منتخب میزان الحکمة: 96



نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 92/10/5
زمان : 7:17 صبح
عالمی که تنها 45 دقیقه در شبانه روز میخفت!
نظرات ()

یک سال از درگذشت  آیت الله حاج آقامجتبی تهرانی سپری شد و مشتاقان این عارف عالیقدر از شنیدن ندای «واسمع ندایی...» او محروم گشتند. شاگردانش در غم دوری‌اش نوشتند: «شب های احیاء کاسه هایمان خالی بود تا دوباره کسی برایمان «یا ایها العزیز...» بگوید و از مولایمان، «قطب عالم امکان» (عج) بخواهد که تقدیرمان را به بهترین نحو ثبت و ضبط فرماید. دیگر میان ما نبود تا مرجعیت و فقاهت را کنار گذارد و با توسل به باطن لیله قدر، برایمان روضه درب نیم سوخته بخواند.

به ما آموخته بود که «اگر کسی چشم به دنیا نداشته باشد، دل‌‌های مردم به او جلب می‌‌شود» و بعدها فهمیدیم دلیل عزت او را. گفته بود «بهترین رفیقت کسی است که تو را به یاد خدا می اندازد.» و یاد این بهترین رفیق هرگز از لوح دل و جان ما نرود. 

اینک ماییم و غم فراقی که هر چه می گذرد تازه تر می شود. فراق استادی که شهرت گریزی و پرده نشینی اش، ما را از درک گوهر وجودی این «چراغ هدایت» محروم ساخت و فقدان او ثلمه ای جبران ناپذیر به همراه داشت. حادثه ای ناگوار که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «ضایعه ای برای حوزه علمیه، روحانیت و جامعه مذهبی تهران» تلقی می گردد.»

در آستانه اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و مصادف با سالگرد رحلت استاد اخلاق آیت الله العظمی حاج شیخ مجتبی تهرانی (ره) امروز برگزار شد. در همین چهارچوب، «تابناک»، منتخبی از خاطرات نقل شده از ایشان را به نقل ازکتاب خاطراتش می‌ آورد، به امید آنکه راهی که این عارف بزرگ پیمود را در پیش بگیریم.


صدقه‌ای که رد نمی‌شود

ایشان می‌گفتند: «اگرخواستی صدقه بدهی، همین‌طوری صدقه نده؛ زرنگ باش، حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام رضا علیه‌السلام برای سلامتی آقا امام زمان‌عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بده. برای دو معصوم است، دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد. ممکن نیست که خداوند این صدقه را رد کند. تو هم اینجا واسطه‌گری‌ات را می‌کنی. تو واسطه‌ای و همین حق واسطه‌گری است که اجازه می‌دهد تو به مراحل خاص برسی.


چرا زن دوم؟ 

یکی از آقایانی که از علاقه مندان حاج آقا هم بود، بچّه‌دار نمی‌شد و می‌خواست زن دوم بگیرد. خدمت حاج آقا آمد تا اجازه بگیرد. حاج آقا فرمودند: «قبول داری آن خدایی که از زن دوم می‌خواهد به تو بچّه بدهد، از زن اوّل هم می‌تواند بدهد؟!» گفت: «بله!» حاج آقا گفتند: «بله؟! یا سِفت بله؟!» گفت: «سِفت بله!» گفتند: «اگر سِفت بله، پس زن دوم نگیر و برو، از همین زن اوّل بچّه‌دار می‌شوی! من دعا می‌کنم!» این آقا کمی بعد دوقلو بچّه‌دار شد! 

 

زیارت اول ماه

ایشان مقیّد به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم بودند. اگر تهران بودند، هیچ وقت در اوّل ماه زیارت حرم حضرت عبدالعظیم را ترک نمی‌کردند. همیشه ماهی یک‌بار یا شب اوّل ماه و یا صبح اوّلین روز ماه، حتماً به زیارت می‌رفتند و هیچ وقت هم این برنامه‌شان ترک نمی‌شد. آنجا هم که مشرف می‌شدند، مثل مشهد سعی می‌کردند تمام آداب زیارت را به جا بیاورند. در زیارت‌هایشان همیشه برای دیگران دعا می‌کردند؛می‌فرمودند که شما همیشه برای دیگران دعا کنید و هر چه می‌خواهید برای دیگران بخواهید و خودشان در این زمینه هیچ کوتاهی نمی‌کردند.


ادب تشرّف 

زمانی که به مشهد می رفتند، وقتی از منزل حرکت می کردند، سرشان را پایین می انداختند و زیاد به اطراف توجّهی نداشتند. معمولاً هم تا دم درب حرم صلوات می فرستادند.وقتی وارد حرم می شدند، مقیّد بودند که حتما داخل آن محوطّه حرم شوند و برایشان فرقی نمی کرد که خلوت باشد یا شلوغکه معمولاً جمعیتِ خیلی زیادی در آنجا بودندو ایشان با سختی وارد می شدند. ایشان ایستاده و پشت به دیوار زیارت می کردند و زیارت هایی هم که عمدتاً می خواندند، زیارت امین الله و جامعه کبیره و زیارت های مربوط به امام رضابود.عالمی که تنها 45 دقیقه در شبانه روز می‌خفت!

ایشان بعد از زیارت به قسمت بالایسر می رفتند و دو رکعت نماز زیارتمی خواندند و بعددر بالای سر امام رضا علیه السلام دعا می خواندند.بعد اگر می شد از درب اصلی خارج می شدند و اگر هم نمی شد، از قسمت بالا سر خارج می شدند.در مسیر بازگشت هم ذکر صلوات و استغفار داشتند و زیاد به اطراف توجّه نداشتند. زیارتِ وداعِ ایشان، یک ساعت، یک ساعت و ربع طول می کشید! این در واقع وضعیت زیارتی ایشان بود! 


ارادت به امام هشتم علیه السلام

یک روز آمدم به ایشان عرض کردم که ما این محلّ را مدرسه عملیّه رسمی کردیم و داریم طلبه می‌گیریم و نامش را هم به نام مبارک امام هشتم،‌ امام رضا علیه‌السلام گذاشتیم. ایشان خیلی خوشحال شدند، مخصوصاً از اینکه این محلّ به نام مبارک حضرت رضا علیه¬السلام نام‌گذاری شده است. تا آنجا که یادم است خیلی دل‌چسبشان بود و اظهار خرسندی کردند. بعد از آن فاصله‌ای نشد که یک روز به من فرمودند دیشب یا همان شب، خوابی دیدم که در آن محلّه خیابان سیروس چشمه بزرگی باز شده استو آب زلالی جاری است و فرمودند من این را تعبیر می‌کنم که اینجا منشأ خیرات و مبدأ ترویج دین خواهد شد، من آینده درخشانی را در این کار می‌بینم. 


نیابت از ائمه معصومین علیهم السلام

از بچّگی به ما خیلی سفارش می‌کردند که هر زیارتی که می‌روید به نیابت از ائمه معصومین(ع) بروید؛ این را از مرحوم پدرشان یادگرفته بودند. ایشان هر وقت صبح به حرم مشرّف می‌شد به نیابت از پیامبر اکرم(ص) و بعدازظهر به نیابت امیرالمومنین( ع) و فردا صبح به نیابت از یکی از معصومین زیارت می‌کرد. می‌گفت این کار احتمال استجابت دعای شما و دادن حاجات شما راچندین برابر می‌کند. ایشان خیلی به این مسئله مقیّد بودند وهر دفعه به نیابت از یکی از ائمه به زیارت می‌رفتند و آداب زیارت رو هم کاملاً رعایت می‌کردند


این برای خداست، چرا من ببخشم؟

یکی از دوستان ما می‌خواست خمس حساب کند. او من و آقای ابدی را واسطه کرد که با هم برویم و خمسش را پیش ایشان حساب کنیم. مرحوم ابدی ایشان را برد و حاج‏آقا هم خمسش را حساب کرد. حاج ‏آقا به ایشان فرموده بود شما این‏ مقدار خمس بدهکار هستید. گفت: حاج‏آقا! امکان ندارد که شما مقداری‌ از این خمس را ببخشید؟ بعضی‌ها می‌بخشند. حاج‏آقا فرمودند: بلند شو برو همان‌جایی که می‌بخشند! برای چه پیش من آمدی؟! ببخشم؟! این برای خدا است، من چه را ببخشم؟‌ من مگر می‌توانم؟ من از خودم اختیاری ندارم که ببخشم، بروید پیش همان‌ها که می‌بخشند! 


فقط 45 دقیقه خواب!

در یکی از ماه‌های مبارک رمضان بود که موضوعی را خدمت ایشان عرض کردم. با ایشان تا کنار ماشین قدم می‌زدم. ایشان فرمودند که این کار را انجام بده، این‌طوری انجام بده، آن‌طوری انجام بده، داشتند توصیه می‌کردند. من عرض کردم: آقا، خیلی وقت تنگ است؛ این‌ قدر فرصت نیست. ایشان فرمودند: «چرا وقت تنگ است»؟ گفتم: من صبح می‌روم سر کار و مسؤولیّت اداری‌ دارم، بعد از ظهر که برمی‌گردم افطاری می‌خوریم و بعد هم خودم را برای اینکه خدمت شما برسم، آماده می‌کنم. بعد تا برسم خانه، ساعت دوازده می‌شود، تا آماده خواب بشوم، خلاصه من چهار ساعت می‌خوابم. 

ایشان فرمودند: «چهار ساعت می‌خوابی»؟ گفتم: حاج آقا! پس چقدر بخوابم؟ ایشان گفتند: «آقا! جدّاً چهار ساعت می‌خوابی»؟ من یک شیطنتی کردم گفتم: شما چقدر می‌خوابید؟ من امیدوارم آن‌هایی که می‌شنوند به دقّت بشنوند و باور کنند. ایشان فرمودند: «چهل و پنج دقیقه». من مغلطه کردم و گفتم: حاج آقا! بعد از نماز صبح، چهل و پنج دقیقه؟ فرمودند: «نخیر؛ مغلطه نکن پسر! چهل و پنج دقیقه». 


برای زیارت تشریفات قرار نده!

می‎گفتند: «برای زیارتت تشریفات قرار نده؛ همین‎طور بگو این کار را با شما دارم.» به همسایه جوانی که بیکار شده بود، ‎گفتند: شما برو شاه‎عبدالعظیم زیارت کن. زیارت که کردی بگو: آقا! من بیکارم، همین. هیچ چیز نمی‎خواهد بگویی؛ خودش گفت: من برگشتم خانه، صبح زود یکنفر زنگ زدند گفت: حسین! بیکاری؟ گفتم: آره. گفت: الآن بیا فلان جا! من رفتم، مرا گذاشت سر کار. می‌گفت: کارش سبک است؛ یعنی خیلی مهم نیست ولی سر کار رفتم؛ ماهی این‎قدر به من می‎دهد و در حال حاضر مشغول هستم. 


برو خودت را بساز و انداز? توقع مردم شو!

یک‌بار برای رفتن به صدا و سیما خدمتشان رسیدم و کسب اجازه کردم. ایشان فرمودند که شما بروید. ابتدا در رادیو کار می‌کردم؛ تصویری نداشتم. بعد از چند وقت دوباره آمدم خدمت حاج‌آقا گفتم که دوستان آمدند سراغ بنده و اصرار می‌کنند که من جلوی دوربین قرار بگیرم و این‌طوری مردم مرا می‌شناسند. ایشان فرمودند:«شما با ملاحظاتی برو و حواست جمع باشد». 

من تقریباً بعد ازیک سال که گذشت، آمدم خدمتشان و عرض کردم که آقا من از شما اجازه گرفتم و شما فرمودید که برو. من هم رفتم و حالا باوری که مردم از من دارند خیلی بالا رفته است. مردم فکر می‌کنند که من خیلی آدم دین‌داری هستم، خیلی آدم عالِمی هستم. حرف‌هایی که در خیابان و کوچه و مجالس و جاهای دیگر به من می‌گویند، اصلاً من نیستم. خیلی احساس می‌کنم که اینجا دارم مقداری دورویی به خرج می‌دهم. 

ایشان فرمودند:«خوش به حالت»! گفتم: حاج‌آقا چرا خوش به حالم؟! وقتی از من این همه تعریف می‌کنند، اذیت می‌شوم و من می‌دانم که این تعریف‌ها درست نیست.ایشان گفتند: «برو خودت را بساز؛ اندازه توقّع مردم شو. خوش به حالت»



کشش جلسات حاج آقا

چون شهرک اکباتان زندگی می‌کردم، یک مقدار به خودم مغرور شده بودم که من مسیر زیادی را برای شرکت در این جلسه می‌آیم؛پس خداوند خیلی به من توفیق داده است. یک شب که از جلسه آمدم بیرون، سر چهارراه آبسردار یکی از دوستان ایستاده بود. من ترمز کردم و او را سوار کردم. او تا آزادی با من آمد. به آزادی که رسیدیم گفتم: آقا! خانه من اکباتان است، اگر همسایه ما هستی، بگو. 

گفت: نه، من می‌روم کرج؛ من همین‌جا پیاده می‌شوم و می‌روم کرج.من همان‌جا زدم پشت دست خودم؛ گفتیم: خدایا! تو برای من یک نفر را فرستادی که من به خودم خیلی مغرور نشوم. فردا شب آمدم خدمت حاج آقا و ماجرا را برای ایشان تعریف کردم. بعد گفتم که من آمدم خدمت شما تا عرض کنم اگر می‌شود جلسات را یک مقدار زودتر شروع کنید که این دوستان به کرج برسند.

ایشان یک لبخندی زد و گفت: من مطلبی برایت بگویم تا بفهمی! گفتند: پریشب، دوستان آمدند از من سؤال کنند، گفتم: فردا بیایید مسجد جامع بازار؛ من آنجا به سؤالات شرعی‌تانجواب می‌دهم. آن دوستان گفتند که ما نمی‌توانیم بیاییم، اگر بیاییم روزه‌مان می‌شکند. سؤال کردم چرا می‌شکند؟ آن‌ها گفتند: ما از چالوس با مینی‌بوس می‌آییم برای جلسات شما، قبل از غروب راه می‌افتیم می‌آییم اینجا، تهران افطار می‌کنیم؛ در کلاس شما می‌نشینیم، بعد راه می‌افتیم می‌رویم چالوس، برای سحری می‌رسیم آنجا.


مرجع تقلید بی ادعا

بعد از فوت مرحومِ امام، خیلی‌ها به حاج‌آقا رجوع کردند؛ چون رساله عملیه داشتند و درسال هشتادودو هشتادو سه رساله دو مرجع را بیرون دادند. من خودم شاهد بودم که تقریباً تا سیزده چهارده سال بعد از فوت حضرت امام؛ علی الخصوص افرادی که در حوزه شاگرد حاج‌آقا بودند، بعد از فوت مرحوم حضرت امام همه به ایشان رجوع کردند و به طَبَع از عموم مردم هم خیلی‌ها از حاج‌آقا تقلید می‌کردند.

البته حاج‌ آقا خودشان می‌گفتند که به فتوای امام باقی باشید ولی اگر خواستید می‌توانید مسائل جدید رااز من تقلید کنید. بعدهابه حاج‌آقا گفتند که بالاخره باید رساله بدهید. ایشان هم بعداز فشارهایی که از طرف مقلّدین به وجود آمد، راضی شدند که رساله بدهند. ایشان همه‌جور مقلّدی داشتند؛ هم از طیف عموم مردم، هم از طیف تحصیل کرده و هم از طیف حوزوی. الیته این دو قشر آخر بیشتر بین مقلّدین به چشم می‌خوردند. 




نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 92/10/1
زمان : 10:54 عصر
توصیههای پزشکی امام رضا (ع) برای دی ماه
نظرات ()

قدس نوشت: مطابق گاهشماری رومی کانون اول تقریبا مصادف با دی ماه شمسی است که امام رضا(ع) بر اساس این تقویم سفارشهایی را برای تعذیه صحیح مخصوص هر ماه متذکر شده اند. در این باره امام رضا(ع) در رساله ذهبیه بر خلاف شیوه رایج که پرداختن به خصوصیات هر فصل است به خصوصیات هر ماه و تدبیر هر یک از ماهها می پردازند و بعد از آن بحث نوشیدنی مخصوص را پیش می کشند و روش تهیه آن را توضیح می دهند و خواص آن را می شمارند که ما در یادداشتی جداگانه آن را آوردیم.
امام رضا(ع) در توصیه های پزشکی خود در مورد راههای حفظ سلامتی در ماه اول زمستان می فرمایند: کانون الأول: واحد ثلاثون یوماً تقوی فیه العواصف و یشتد فیه البرد، و ینفع فیه کل ما ذکر فی (تشرین الثانی) و یحذر فیه من أکل الطعام البارد، ویتقی فیه الحجامة و الفصد و یستعمل فیه الأغذیة الحارة بالقوة و الفعل . از این رو مطابق این سفارشات باید از طعام با طبیعت سرد پرهیز کرده، غذاهای با طبیعت و درجه حرارت گرم مصرف نماییم، از حجامت و فصد اجتناب کنیم، آب در شب نخوریم، جرعه‌ای آب گرم هر روز اول صبح بنوشیم و خوردن از سبزی (بقول)، کرفس‏‏‏‏، نعناع و تره تیزک(شاهی) هم پرهیز کنیم. (1)
 
مطابق آموز های امام رضا (ع) به لحاظ فصول سال بهترین اوقات حجامت بجز حزیران، زمانی است که هوا معتدل باشد، یعنی در چهل روز نخست بهار و چهل روز آغاز پاییز و در فصل زمستان (خصوصاً دی ماه) و فصل تابستان (بجز 14 حزیران که ذکر شد) حجامت اثر اندکی خواهد داشت.
 
با شروع فصل زمستان سرماخوردگی و زکام به اوج می رسد. امام رضا(ع) برای پیشگیری از این بیماری در فصل زمستان می فرمایند: مَن أرادَ دَفَعَ الزُّکامِ فِی الشِّتاءِ أجمَعَ ، فَلیَأکُل کُلَّ یَومٍ ثَلاثَ لُقَمِ شَهدٍ ؛ هر کس مى‏خواهد در همه زمستان از زکام ایمن بماند ، هر روز ، سه لقمه عسل با موم آن بخورد.(2) 
 
یکی از مواد غذایی مناسب برای این ماه گردو است. امام رضا (ع) فرمودند: خوردن گردو در تابستان سبب گرمی و حرارت جسم می شود و موجب پیدایش کورک و دمل و جوشهای چرکین در بدن می گردد اما مصرف آن در زمستان کلیه ها را گرم نگه می دارد و سردی و برودت را از بدن دفع می کند.
 
امام رضا (ع) همچنین در توصیه ای دیگر می فرمایند: در فصل زمستان غفلتا از اطاق گرم به هوای سرد و آزاد قدم نگذارید و برای رهایی از مشکلات سرماخوردگی در ماههای سرد فرمودند: گل نرگس ببویید، بوییدن این گل را به طور دائم انجام دهید تا از شرّ سرما خوردگی در امان بمانید. همچنین استشمام سیاه دانه آدمی را از سرما خوردگی ایمن می دارد .(3)
 
مطابق آموزه های امام رضا (ع) در فصل زمستان استحمام در هر بامداد خوب است و مصرف ماهی تازه و شیر و ورزش توصیه شده و برای رهایی از سردرد فرمودند : خوردن ماهی تازه را فراموش نکنید هرکس از درد شقیقه و شکم درد می ترسد نباید در زمستان و تابستان خوردن ماهی تازه را به تاخیر اندازد.(4)
 
 
 
پی نوشت ها:
1. الطریق الى خراسان ، کمال السید ،ج1 ، ص391
2. بحار الأنوار ، جلد 62 ، صفحه 324
3. طبّ الإمام الرضا علیه‏‌السلام، صفحه 37 وص 38
4. بحار الأنوار، جلد 62 ، صفحه 324



نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 92/10/1
زمان : 10:41 عصر
6 حقیقت تکان دهنده از فیسبوک
نظرات ()

 خدا نکند یک پدیده میان مردم به مد تبدیل شود! مد شدن یک پدیده همان و هجوم بخش مشخصی از نسل جوان نیز، همان.
به گزارش  خبرگزاری دانشجو، همیشه این خطر وجود دارد که یک پدیده بعد از تبدیل شدن به مد، جایگاه یک ارزش را به‌خود بگیرد که در این صورت اگر خاستگاه پدیده مورد نظر، فرهنگ خودی نباشد، ارزش مذکور در حوزه فرهنگ، عملکردی ضدارزش و کاملاً تخریبی به‌خود خواهد گرفت.
 
اینترنت، فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی مانند «توئیتر»، «فرندفید»، «فیس‌بوک» و «ایسنتاگرام» و البته نرم‌افزارها و قابلیت‌های گوشی‌های هوشمند نسل اخیر و عوامل متعدد دیگر، از جمله کلماتی هستند که بیانگر پدیده‌های اجتماعی تازه بوده و می‌رود تا به مُدهای دائمی یا همان ارزش‌های دوره جوانی مبدل شود.
 
«فیس‌بوک»، «فیس‌بوک» و باز هم «فیس‌بوک»!
 
کم نیستند کسانی که برای آغاز یک بحث دوستانه، به‌جای صحبت کردن از وضع آب و هوا و گرانی کالاها و مواردی این‌چنینی، فوری از صفحه «فیس‌بوک» خودشان می‌گویند و آدرسش را می‌دهند و البته هستند افرادی که علاقه‌مند به درج عکس‌های خصوصی خود در این فضا بوده و کلاً «حیای اجتماعی» را تحت‌الشعاع رفتار خود قرار می‌دهند.
 
از سوی دیگر اخبار سیاسی خبرگزاری‌ها و سایت‌ها و روزنامه‌ها و حتی شبکه‌های ماهواره‌ای هم این روزها به شکلی عجیب، نام «فیس‌بوک» را تکرار می‌کند.
 
کار آنچنان بالا گرفته است که حتی سیاسیون هم با موضوع «فیس‌بوک» اقدام به مصاحبه‌های جنجالی می‌کنند و بر «فیلترینگ» می‌تازند.
 
راستی آیا تابه‌حال بین این بمباران تبلیغاتی که ما را به حضور در «فیس‌بوک» ترغیب می‌کند، صحبتی از مضرات این پروژه عظیم شده است؟
 
آیا از بین مشوقان حضور در «فیس‌بوک»، کسی هست که پاسخ یک سوال ساده را بدهد؟ ‌
 
سوال این است:
 
«گفته می‌شود سهام فیس‌بوک بیش از 100 میلیارد دلار ارزش دارد که البته حاصل آماده‌سازی زیرساخت‌های گسترده و فعالیت علمی مداوم است. حال چرا باید خوشبینانه به این شبکه‌اجتماعی صهیونیستی نگاه کنیم و ساده‌دلانه بیندیشیم که این دستگاه عریض و طویل برای ایجاد شادی و سرگرمی برای ما فراهم آمده است؟»
 
1- مدیریت افکار جهانی با «فیس‌بوک»
 
شبکه‌های اجتماعی از جمله «فیس‌بوک»، در طول یک دهه گذشته به نوعی انقلاب در تعاملات انسانی را با هدف تحقق رویای آمریکایی-صهیونیستی در «دهکده جهانی»، رقم زده‌اند.
 
همین مسأله باعث شده است تا دست قدرت‌های استکباری در جهت برنامه‌ریزی هدایت افکار عمومی دنیا، لو برود.
 
امروز برای ذی‌نفوذان صهیونیست این امکان وجود دارد تا با انتشار یک ویدئو، متن یا خبر، یک عکس جنجالی و یا حتی یک شایعه، اقدام به هدایت افکار عمومی به سمت‌وسوی دلخواه خود کنند.
 
اصولاً یکی از کارکردهای هر رسانه‌ای، هدایت و مدیریت افکار عمومی است. شبکه‌های اجتماعی نظیر «فیس‌بوک»، «توئیتر»، «اینستاگرام» نیز کارکردی رسانه‌ای داشته و نوعی رسانه جدید محسوب می‌شوند؛ درست به همین علت است که مهمٌترین کارکردهای آنها برای پدیدآورندگان خود، همانا مدیریت افکار عمومی دنیا در جهت صیانت از اهداف سیاسی مالکان خود است. مالکانی که مشخصاً و بی‌هیچ پرده‌پوشی، انتساب خود به منابع قدرت استکباری و صهیونیستی را ابراز می‌کنند.
 
این امر در موتورهای جستجو مانند گوگل به‌عنوان شریک مشترک‌المنافع و هم‌خط با شبکه‌های اجتماعی آمریکایی، کاملا قابل مشاهده است.
 
2- فعالیت‌های گسترده جاسوسی
 
تور گسترده «فیس‌بوک» در سراسر دنیا، ابزار بسیار مناسبی برای جاسوسی در انواع و ابعاد مختلف است. دسترسی گسترده به اطلاعات شخصی افراد، امکان ایجاد ارتباط با نفرات مشخص، امکان ایجاد پوشش برای فعالیت‌های جاسوسی در کنار مزایای پرشمار دیگر، «فیس‌بوک» را بیشتر شبیه یک دستگاه «شنود» و «جاسوسی» کرده است تا وسیله‌ای برای سرگرمی.
 
جالب اینجاست که شبکه‌های اجتماعی در اینترنت، نقش به‌سزایی در جذب جاسوس و تخلیه اطلاعاتی شهروندان کشورهای مختلف از سوی صهیونیست‌ها و حامیان آن از جمله آمریکا دارد.
 
 
به‌عنوان مثال حدود سه سال قبل وزارت کشور دولت منتخب فلسطین طی یک پیام به ساکنان نوار غزه هشدار داد تا در دام مزدوران صهیونیستی در شبکه‌های اجتماعی "فیس بوک" و "توییتر" نیافتند. "ایهاب الغصین" سخنگوی رسمی وزارت کشور فلسطین طی یک پیام مکتوب اعلام کرد: سازمانهای جاسوسی رژیم صهیونیستی از این شبکه‌ها برای دستیابی به اطلاعات درباره شهروندان فلسطینی و سپس پیشنهاد ارائه هزینه‌های گزاف برای جذب آنها برای اقدامات جاسوسی سوء استفاده می‌کنند. وی در ادامه از اینکه بسیاری از ساکنان غزه تمام اطلاعات شخصی خود را در اختیار این پایگاههای اجتماعی قرار داد‌ه‌اند و بدین ترتیب صهیونیست‌ها حتی از این موضوع که آنها با چه کسانی دوست هستند آگاهی یافته‌اند ابراز نگرانی و تاسف کرد زیرا از این راه اطلاعاتی رایگان را در اختیار صهیونیستها قرار می‌دهند. وی افزود: سرویس‌های امنیتی غزه با دنبال کردن عملکرد دستگاههای جاسوسی اسرائیل و بازجویی جاسوسان دستگیر شده از این جریان آگاه شده است. بنا بر این گزارش، دستگاههای جاسوسی اسرائیل به راحتی می‌توانند به این شبکه‌های اینترنتی نفوذ و اطلاعات آن را هک کنند سپس اطلاعات جدید افراد را با اطلاعاتی که از پیش داشتند تطبیق می‌دهند و پس از تکمیل مشخصات افراد از آنها باج‌گیری می‌کنند و برخی از شهروندان از بیم اینکه مبادا از این اطلاعات علیه آنها استفاده شود ناگزیر به جاسوسی برای اسرائیل می‌شوند. سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی (شاباک) ضمن تماس با برخی خانواده‌ها در غزه مبالغ مالی را به آن‌ها پیشنهاد می‌کند تا بوسیله آن بتواند قرض‌های خود را که به علت محاصره غزه و از دست دادن فرصتهای شغلی متراکم شده است،‌ پرداخت نمایند.
 
3- ترویج فساد و فحشا و سست کردن بنیان خانواده
 
وجود فضای پرده‌دری و دوری از حیا و عفت، یکی از مشخصه‌های «فیس‌بوک» است. به‌عنوان مثال در نوشته‌های آموزشی-تبلیغاتی «فیس‌بوک»، نمونه عکس‌هایی از افراد مختلف نمایش داده می‌شود تا کاربران به درج تصاویر خود در این شبکه اجتماعی ترغیب شوند؛ عکس‌هایی که اصولاً در فرهنگ غربی هم، بیشتر خصوصی هستند تا آنکه قابلیت نمایش برای عموم مردم جهان را داشته باشند!
 
 
در کنار این مطالب می‌توان به ایجاد زمینه فعالیت بدون محدودیت برای گروه‌های ضداخلاقی (مانند همجنسگراها و مروجان انواع روابط نامشروع) اشاره کرد.
 
متأسفانه ایجاد ارتباط نامحدود، خصوصی، پنهانی و امکان ادامه آن از سوی «فیس‌بوک» در ممالک مختلف چنان موجبات ایجاد مشکلات فرهنگی و نهایتاً سست کردن بنیان خانواده را فراهم کرده، که حتی غربی‌ها نیز متوجه خطرات ناشی از آن شده و نقش این شبکه اجتماعی را در سست کردن بنیان خانواده‌ها مد نظر قرار می‌دهند.
 
در حال حاضر با گشتی میان اخبار یکی دو سال اخیر، موارد متعددی از اثرگذاری این پدیده اینترنتی بر افزایش طلاق و گسستن پیوند میان اعضای خانواده و حتی وقوع بعضی جنایات ناشی از این امر را می‌توان یافت که زنگ خطر را برای بنیان خانواده‌ها به‌صدا در آورده است.
در حال حاضر و در محیط هایی مانند دانشگاه، محل کار حرفه های مختلف و مواردی از این دست، به عینه می توان اثرات فیس بوک را در عادی سازی روابط میان افراد نامحرم را مشاهده کرد که یقیناً عاقبت خوشی ندارد؛ خصوصاً آنکه در حال حاضر، نسلی نوجوان در حال تربیت شدن در چنین فضایی بوده و امور کشور باید به زودی، به دست آنها سپرده شود.
 
4- اثرگذاری بر فرهنگ جوامع دیگر
 
اثرگذاری فرهنگ غرب بر جوامع دیگر، یکی از ابزارهای قدیمی استعمار و استثمار ملل جهان بوده است. بی‌هیچ تردید، ابزارها و لوازم متعدد و پرشماری همچون سینما، موسیقی، مُد، ترویج فرهنگ مصرف و گشترش انواع اعتیاد، هر کدام در برهه‌ای از تاریخ، نقش خود را در این زمینه به‌نفع غرب ایفا کرده است.
 
شبکه‌های مختلف اجتماعی مانند «فیس‌بوک» نیز یکی از همین ابزار هستند که در خدمت رواج دادن فرهنگ غربی و تعلیم و آموزش گروه‌های هدف، از هیچ کوششی دریغ نکرده است.
 
با گشتی میان صفحات «فیس‌بوک» جدیدترین انواع آرایش‌های زننده، مانتوهای آنچنانی، ساپورت‌های مختلف و لباس‌ها و پوشش‌های نامتعارفی را مشاهده می‌کنید که یا از سوی تولیدکنندگان خود در صفحه‌های شخصی تبلیغ می‌شوند، یا از سوی بازیگران مشهور و یا در بخش تبلیغات سایت هستند.
 
 
5- گسترش اصالت زندگی مجازی با ترویج و تعمیق اعتیاد به اینترنت
 
یکی از اتفاقات مهیب و مشکل‌ساز کنونی که به‌صورت خزنده در میان بی‌توجهی ما در حال انتشار است، بالا رفتن روز افزون آمار معتادان به اینترنت و سایت‌های شبکه‌های اجتماعی همچون «فیس‌بوک» است. در این بین حتی می‌توان سامانه‌های مانند «وی‌چت» را گنجاند و حتی اثرات آن بر روی افزایش اعتیاد به اینترنت بررسی کرد.
 
فردی که به اینترنت معتاد باشد، به‌سختی می‌تواند شرایط موجود در جهان واقعی را قبول و درک کند. همین امر سبب خواهد شد که زندگی در دنیای واقعی برایش غیرقابل تحمل شده و دائما به‌سراغ اینترنت برود. بدیهی است که چنین فردی اصالت وجود خود را به دنیای مجازی خواهد داد. دنیایی که خواه‌ناخواه اکنون تصمیم‌گیرنده اصلی در فضای مجازی است.
 
6- اثرگذرای بر دنیای حقیقی
 
معمول‌ترین اثر امنیتی «فیس‌بوک» و دیگر شبکه‌های اجتماعی، موضوع حمایت از فعالیت‌های سیاسی است که هم‌راستا با سیاست غرب عمل کرده و یا دست‌کم در کوتاه مدت ضرری برای آن نداشته باشد.
 
حضور فعال «فیس‌بوک» در حمایت از فتنه‌گران، همراهی با آشوبگران فتنه88، ارایه اطلاعات فعالان بحرینی به دولت آل خلیفه و کمک به دستگیری آنها، ادعای همراهی با انقلابیون مسلمان مصر و نهایتاً مدیریت کودتا علیه رییس‌جمهور منتخب و قانونی آن کشور، تنها چند نمونه ساده از اثرگذاری این شبکه اجتماعی بر دنیای حقیقی محسوب می‌شود.
 
ناگفته‌های دیگر
 
برای آنکه حق مطلب درباره «فیس‌بوک» ادا شود، باید به پروژه توهین به امام هادی‌علیه‌السلام نیز اشاره نمود. طی مدتی که اهانت به این امام معصوم علیه‌السلام در فضای مجازی از سوی بهائی‌ها و سایر گروه‌های ضاله ادامه داشت، برخلاف تلاش‌های گسترده کاربران مسلمان و ایرانی، برای گزارش رفتارهای زشتی که در آن جریان داشت، هرگز محدودیتی برای عملکرد شنیع و مذموم آنان از سوی «فیس‌بوک» اعمال نشد.
 
در مجموع هرگز نمی‌توان به «فیس‌بوک» اعتماد کرد، چرا که حقاییق تکان‌دهنده و پشت‌پرده‌های تکان‌دهنده آن، راه را بر هرگونه خوشبینی درباره آن می‌بندد.



نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 92/9/28
زمان : 9:7 عصر
رتبه جهانی ایران در مصرف لوازم آرایشی
نظرات ()

ال مانیتور طی گزارشی از اقتصاد لوازم آرایشی در ایران با اشاره به توجه غیرعادی زنان ایرانی به آرایش خود اعلام کرد زنان ایرانی مقام هفتم در مصرف لوازم آرایشی را در جهان دارند و یک سوم مصرف خاورمیانه مربوط به ایران است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، پایگاه اینترنتی ال مانیتور طی گزارشی نوشت: اعتماد به نفس، موفقیت در مصاحبه های شغلی، تداوم زندگی مشترک، یافتن شوهر، اینها از جمله پاسخ های مشترکی است که زنان ایرانی حدود 14 سال به بالا به سوالی در مورد علت استفاده از لوازم آرایشی در خارج از منزل می دهند. 
 
مهتاب، خانه دار، می گوید، هرگز بدون آرایش خانه را ترک نمی کند و همسرش برخی اوقات او را به دلیل اینکه برای رفتن به نانوایی در ساعت 6.30 صبح آرایش می کند، مسخره می کند. مهتاب می گوید: «من بدون آرایش به راحتی نمی توانم رانندگی کنم. مثل رانندگی کردن بدون عینک می ماند. اهمیتی ندارد که کسی به من توجه می کند یا نه، من همیشه باید از خط چشم و رژ لب قرمز رنگم استفاده کنم.»
 
وی تنها زن ایرانی نیست که چنین عادتی دارد. صنعت لوازم آرایشی در ایران صنعتی بزرگ است و تقاضا برای محصولات آرایشی با شتابی سریع رو به افزایش است، به طوری که ایران را به مقصد اصلی محصولات آرایشی تقلبی تبدیل کرده است.
 
این گزارش افزود: نتایج تحقیقات اخیر در مورد استفاده از لوازم آرایشی در استان اصفهان نشان می دهد، 31.7 درصد دختران بین 15 تا 19 سال از مدل های ارائه شده توسط شبکه های تلویزیونی خارجی پخش شده از ماهواره تبعیت می کنند. این رقم مطمئنا در پایتخت بالاتر است.
 
ایران پس از عربستان، بزرگترین مصرف کننده لوازم آرایشی در منطقه است و مقام هفتم را نیز در بین همه کشورهای جهان داراست.
 
در حالی که هیچ آمار رسمی ای در مورد درصد استفاده از لوازم آرایشی در کشور وجود ندارد، برخی آمارهای غیررسمی حاکی است، زنان ایرانی بزرگترین مصرف کنندگان لوازم آرایشی تقلبی هستند. این محصولات با نام برندهای معروف آمریکایی و اروپایی عرضه می شوند، اما در چین و کشورهای دیگر تولید می شوند.
 
بر اساس آمارهای رسمی، تقریبا 80 تا 90 درصد کل محصولات آرایشی وارداتی به ایران تقلبی هستند که در کشورهایی همچون تایلند، چین یا ترکیه تولید شده اند و با برندهای ساختگی عمدتا از مرزهای غربی و جنوبی وارد کشور می شوند.
 
فریبا، متخصص بیماری های پوستی می گوید، از بیمارانش خواسته است تا از لوازم آرایشی با برندهای خارجی دوری کنند، زیرا محصولات آرایشی ای  که در ایران تولید می شوند، مناسب استفاده هستند و اکثرشان دارای کیفیت قابل قبول و تاریخ انقضای مشخصی می باشند. وی می گوید، «اکثر زنانی که به صورت منظم به من مراجعه می کنند و می خواهند وضعیت پوستشان را بهبود ببخشند می گویند ترجیح می دهند پول بیشتری برای خرید محصولات خارجی بپردازند، زیرا آنها بیشتر از محصولات ایرانی، به محصولات خارجی اعتماد دارند.»
 
وی معتقد است، بخشی از این مشکل به دلیل جذابیت محصولات خارجی است هرچند این محصولات از طریق کشورهای همسایه به ایران قاچاق می شوند و عموما در غرب تولید نمی شوند.
 
از آنجایی که دولت هزینه های آرایشی خانواده های ایرانی را محاسبه نمی کند، برآوردها در زمینه هزینه خرید لوزام آرایشی از چند تحقیق معدود انجام شده در خصوص این موضوع به دست می آید. تحلیلگران بازار ایران نتیجه گرفته اند که ارزش کل بازار محصولات آرایشی ایران در طی یک سال حدود 2 میلیارد دلار است و زنان و دختران ایرانی بین 15 تا 45 سال حدود یک سوم کل لوازم آرایشی منطقه خاورمیانه را مصرف می کنند.
 
روند رو به افزایش استفاده از لوازم آرایشی، حتی به خانواده های محافظه کار و سنتی نیز رسوخ کرده است. مردان سنتی ایرانی دوست ندارند زنان، دختران و خواهرانشان با آرایش غلیظ در مجامع عمومی ظاهر شوند. اما این روزها این حساسیت ها مثل گذشته شایع نیست.
 
مریم، پرستاری که در یکی از بیمارستان های لوکس تهران کار می کند می گوید، با وجود اینکه مدتهاست طلاق گرفته و تنها زندگی می کند، هر موقع که او زمان طولانی ای را جلوی آینه صرف آرایش می کند، پدرش سرزنشش می کند.
مریم می گوید، آنچه مرا واقعا آزار می دهد، رفتاری است که همسران برخی از بیماران، به خصوص اگر بیماران مرد جوانتر باشند، انجام می دهند. حتی گرفتن فشار بیمار یا لبخند زدن یا گفت و گویی کوتاه در حین کار، همسرانشان را عصبانی می کند. من همکارانی دارم که زیبا هستند، اما آرایش نمی کنند. رفتارهای آنها تا این حد برای مراجعه کنندگان حساسیت برانگیز نیست.



نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 92/9/28
زمان : 9:6 عصر
استفتائات فقهی خود از رهبر انقلاب را آنلاین بپرسید
نظرات ()

به گزارش خبرنگار سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، بر اساس سامانه فقهی موجود در سایت دفتر رهبر معظم انقلاب می توان سوالات و مسائل فقهی را در حوزه های شخصی و عمومی مطرح و پاسخ دریافت کرد.

در این بخش تاکید شده که با توجه به کثرت استفتائاتى که به پایگاه مى‌رسد و جهت دست‌یابى سریع‌تر به پاسخ سؤال شرعى، حتماً ابتدا به منابع فقهى موجود در پایگاه (از جمله اجوبة الاستفتائات، پرسشهای متداول و استفتائات جدید) مراجعه شده و اگر پاسخ سؤالات یافت نشد، ضمن انتخاب دقیق موضوع سؤال، متن سؤال شرعى را (فقط یک سؤال) نوشته و ارسال کنید.

همچنین علاوه بر این روش به منظور پرسش سوال از طریق تلفن می توان از طریق شماره های زیر اقدام نمود:

برای استفاده از این سامانه اینجا را کلیک کنید.

 

همچنین برای پیگیری پاسخ سوالات‌تان می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.




نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 92/9/28
زمان : 8:51 عصر
دختری که باید برای توبه به قم می آمد!
نظرات ()

یکی از طلاب حوزه علمیه قم از اتفاقی که چند روز پیش برایش افتاده را در زیر تعریف می کند، اتفاقی که می تواند مورد توجه مسوولین قرار بگیرد تا با تغییر رفتارها در مواردی مشابه، به سبک کردن بار متولیان دین کمک کنند. متن این گزارش کوتاه در پی می آید:


«باید به قم می آمد؛ برای توبه. می خواست در محضر علماء توبه کند و برای توبه کردنش نامه بگیرد.

دوست خبرنگارم مرا به او معرفی کرده بود. وقتی که گفت توبه نامه را برای دادگاه می خواهد تعجب کردم و گفتم: "خانم! توبه یک امر قلبی است و با نامه انجام نمی شود".

مشاورش به او پیشنهاد کرده بود که برای تخفیف گرفتن از دادگاه از مراجع نامه بگیرد.

اتهامش توهین به مقدسات بود؛ گویا حجاب، دین و پیشوایان دینی را در محیط فیسبوک به سخره گرفته بود. 

صدایش بر ندامتش و صداقتش شهادت می داد.




 او از اتهاماتش سخن می گفت و من اتهاماتم را از زبان او می شنیدم. او باید در محکمه دنیا پاسخگو می بود و من باید خودم را برای محاکمه در محکمه خداوند متعال آماده می کردم.




نمی دانستم چگونه  اما می دانستم که باید از او حلالیت بطلبم، آن هم به شکلی  که فکر نکند برایش فیلم بازی می کنم و یا می خواهم با این چهره او را به دین جذب کنم.

سخنش که تمام شد از او حلالیت طلبیدم. "ببخشید خانم ما مقصریم".

من و من و من مقصر بودیم که دختر جوان اینگونه درباره دینش به قضاوت نشسته بود. توهین او پرده از کم کاری ما بر می داشت او سوالهای ذهنش را مطرح کرده بود؛ سوالهایی را که شاید از رودر رو مطرح کردنش می هراسید.

مانده بودم که با کدام دفتر هماهنگ کنم. به کجا باید می رفتم که هم در دادگاه موثر باشد و هم با برخورد نامناسب بیش از این باعث دین گریزی یک جوان نشوند؟!

چگونه باید یک دختر جوان را با خود به دفتر مراجع می بردم؟! اگر در معرض تهمت قرار می گرفتم و ...

صفائیه، روبروی کیوسک روزنامه فروشی، محل قرار ما شد.

تلفن همراه به دست، یکدیگر را پیدا کردیم. دختر چادر به سر و با چهره ای مذهبی آمده بود.

سلام که کرد از پس او پیر مردی سلام کرد. نگاهش هنوز دلم را می سوزاند. شکسته اما روشن، کوتاه قامت و لاغر اندام کلاهش را در دستان چروکیده مشت کرده بود. چشمانش را و نگاهش را نمی توانم توصیف کنم.

همه ی حرفهایش در چشمانش بود. پدری که برای دخترش نگران است و حالا چشم به من دارد که برایش کاری بکنم. دلم با نگاهش بارانی شد.

از خجالت سرم را پایین انداختم و او را اول به منزل استاد بردم. مطمئن بودم که استاد با او پدرانه برخورد می کند.

در مسیر راه به دختر گفتم صادقانه سخن بگو. اینجا کسی شما را به خاطر گذشته ات و افکار دیروز و حتی امروزت سرزنش نخواهد کرد...{-35-}
.
.
.
.
درود بر این روحانی بصیر
هنوز هم هستند انسان هایی از جنس باران
از جنس انسانیت
از جنس خدا
واقعا از خوندن این نامه متاثر شدم

منبع : http://faater.parsiblog.com




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 92/9/27
زمان : 11:19 صبح




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ