این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .
درباره ی وب سایت این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده و تابع مقررات و قوانین ایران می باشد .
دوستان آخرین مطالب |
نظرات ()
بانک مرکزی اسکناس جدید 5 هزارتومانی را با طرح سر در دانشگاه تهران رونمایی کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، اسکناس 5 هزار تومانی با عکس سردر دانشگاه تهران در مراسم هشتادمین سال تصویب قانون تاسیس این دانشگاه رونمایی شد.
در طراحی این اسکناس، از دو دهنه میانی از 4 دهنه سر در دانشگاه تهران استفاده شده است. در پایین سر در، تصویری از نقوش اسلیمی برگرفته از معماری ایرانی - اسلامی به کار رفته است.
در میان فضای خالی دو سر در، بیت معروف «توانا بود هر که دانا بود، ز دانش دل پیر برنا بود» از حکیم ابوالقاسم فردوسی به همراه ترجمه لاتین آن نقش بسته که توسط استاد جلیل رسولی خوشنویسی شده است.
همچنین در تصویر پس زمینه سر در، نمادهایی از علوم ریاضیات، پزشکی، شیمی و فیزیک جهت تبیین و روشن تر کردن نقش دانشگاه تهران به عنوان مرجع و نماد علمی کشور قرار داده شده است.
ابعاد این اسکناس 79×166 میلی متر می باشد و تمام ویژگیهای امنیتی لازم در طراحی و چاپ آن لحاظ شده است. پس از رونمایی اسکناس جدید 50 هزار ریالی، سعی و تلاش کارکنان سازمان تولید اسکناسی و مسکوک بانک مرکزی بر آن است که این اسکناس در بهار سال 1394 انتشار یابد.
نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/12/13
زمان : 7:58 صبح
نظرات ()
رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا طی بیانیهای اعلام کرد: در طول سخنرانی نتانیاهو نزدیک بود اشکم در بیاید از توهینی که به فهم آمریکا شد.
به گزارش تسنیم، "نانسی پلوسی"، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا از حزب دموکرات در واکنش به سخنرانی نتانیاهو طی بیانیهای اعلام کرد: در طول سخنرانی نتانیاهو نزدیک بود اشکم در بیاید از توهینی که به فهم آمریکا شد.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی ساعتی پیش در کنگره آمریکا علیه ایران و برنامه هستهای اش به سخنرانی پرداخت و بدون اینکه به نکته جدیدی اشاره کند باز هم مواضع و ادعاهای قبلی خود را تکرار کرد.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی با تکرار ادعاهای قبلی خود ایران را نه تنها برای اسرائیل بلکه برای تمام جهان تهدید خواند و گفت که ایران به دنبال نابودی اسرائیل است.
وی به مانند همیشه به مذاکرات هستهای با ایران حملهور شد و باز هم مدعی شد که ایران به دنبال دستیابی به بمب هستهای است و از قدرتهای جهانی خواست تا مانع از فعالیتهای هستهای ایران شوند.
یک مقام کاخ سفید نیز پس از سخنرانی نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کنگره آمریکا به سیانان گفت که سخنرانی نتانیاهو همهاش شعار بود.
نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/12/13
زمان : 7:58 صبح
نظرات ()
آقای هاشمی! مجلس به مردم دروغ نگفته بلکه دروغ را آنهایی گفتند که در انتخابات سال 88 فتنه کردند و ادعای تقلب کردند و در راس آنها شما بودید و مردم هم حرفتان را باور نکردند.
رجانیوز - گروه سیاسی: به دنبال سخنان توهین آمیز امروز هاشمی رفسنجانی نسبت به نمایندگان مجلس و منتقدان توافقنامه ژنو، حمید رسایی در تذکری در ابتدای جلسه امروز گفت:
جناب آقای رئیس! متأسفانه امروز توهین هایی نسبت به مجلس و نمایندگان صورت گرفته که لازم است به آن پاسخ داده شود.
آقای هاشمی امروز گفته اند که مهمترین پروژه دولت مذاکرات هسته ای است و عده ای در مجلس نمی خواهند این به نتیجه برسد و این منتقدین با نتانیاهو همنوا و همصدا شده اند.
اولا نتانیاهو با مذاکرات هسته ای و توافقنامه ژنو مخالف است چون معتقد است که آمریکایی ها نباید حتی این چند امتیاز بی ارزش را هم به ایران بدهند در حالی که منتقدین روند فعلی مذاکرات و توافقنامه ژنو ، مخالفند و می گویند چرا دولت محترم در برابر این همه امتیاز نقدی که داده، به چند امتیاز نسیه و جزیی دلخوش کرده است.
ثانیا آقای هاشمی ما با نتانیاهو همصدا شده ایم یا شما که در کودتای فتنه سال 88 با آنها در ادعای دروغ تقلب همصدا شدید و در جریان ضد سوریه، دقیقا همان اتهاماتی را به بشار اسد زدید که اسرائیلی ها می زدند و مدعی استفاده بشار اسد از سلاح شیمیایی علیه مردمش بودند.
آقای هاشمی گفته اید که تریبون مجلس باز است و عده ای از این تریبون در باره پرونده هسته ای دروغ می گویند و مردم هم باور کرده اند.
اولا این حرف نه تنها توهین به نمایندگان مجلس که توهین به ملت ایران است. ملت ایران آنقدر ساده نیستند که هر دروغی را باور کنند کما اینکه ادعای تقلب شما در سال 88 را باور نکردند. دروغگو آنهایی بودند که در انتخابات سال 88 نظام اسلامی را به دروغ متهم به تقلب کردند ولی مردم دروغ آنها را باور نکردند و بعد از مدتی دور این جماعت را خالی کردند و در انتخابات سال 92 هم نشان دادند که به نظام اسلامی اعتماد دارند و در انتخابات شرکت کردند.
ثانیا شما باید هم مخالف باز بودن تریبون مجلس باشید. نگرانید چون از این تریبون باز حقایق گفته می شود . شما اگر می توانستید این تریبون را هم مانند رسانه های منتقد توقیف می کردید. چطور است که اگر مجلس شما را مدح کند، ?ن را در اوج می برید و نماینده مردم می شوند و اگر نمایندگان انتقاد کنند، می خواهید دهانش را ببندید.
ثالثا شما یک سال نیم است در باره نتایج توافقنامه ژنو به مردم خلاف واقع گفته اید و امروز نگران افتادن پرده ها هستید. عزت ملی را داده اید برای رفع تحریم ها ولی به تعبیر رهبر معظم انقلاب هم تحریم ها بیشتر شده و هم توهین ها بیشتر شده است.
امروز با تلاش منتقدین و در رأس آنها با سیاست دقیق رهبری انقلاب، برای مردم مشخص شده که اعتماد به آمریکا غلط بوده است. آقای هاشمی ما به دولت کمک می کنیم به شرط اینکه به جای اعتماد به کدخدای دروغین به ملتش اعتماد کند.
آقای هاشمی! مجلس به مردم دروغ نگفته بلکه دروغ را آنهایی گفتند که در انتخابات سال 88 فتنه کردند و ادعای تقلب کردند و در راس آنها شما بودید.
آقای هاشمی گفته اید مشکل کشور نمایندگان منتقدی هستند که سابقه جبهه ندارند در حالی که اکثر منتقدین شما یا دست ندارند یا پا ندارند یا تیر در بدنشان است. مشکل کشور این است که عده ای می خواهند یک بار دیگر به رهبری انقلاب جام زهری بدهند و ما نمی گذاریم این جام زهر به رهبرمان تعارف شود.
نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/12/13
زمان : 7:55 صبح
نظرات ()
این در حالی است که بررسی سیاست های منطقه ای آمریکا در گذشته و حال حاکی از آن است که رژیم صهوینستی ادامه دهنده و مجری سیاست های ایالات متحده در منطقه بوده است و این رژیم هیچ اراده و توانی برای موضع گیری مستقل در قبال موضوعات منطقه ای و جهانی بر خلاف سیاست های آمریکا ندارد.
گروه بین الملل – رجانیوز: در حالی که دور جدید مذاکرات وزرای امور خارجه ایران و آمریکا از روز گذشته در شهر مونتروی سوئیس آغاز شده است، اکبر هاشمی رفسنجانی منتقدان سیاست مذاکراتی دولت را «دلواپسان هم نوا با نتانیاهو» نامید. به گزارش رجانیوز، اکبر هاشمی رفسنجانی در همایش ملی توسعه پایدار مذاکرات هسته ای را مهم ترین پروژه دولت عنوان کرد و بلافاصله منتقدان را دلواپسانی دانست که با نتانیاهو هم نوا شده اند. "در مهمترین پروژه دولت که تیم مذاکره کننده است و مورد حمایت مقام معظم رهبری قرار دارد، خودشان هم تکرار میکنند که با برنامه رهبری کار را پیش میبرند اما این دلواپسان چه بر سرشان میآورند و با نتانیاهو همنوا شدهاند."وی با اشاره به سفر نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا ادامه داد: او آنجا رفته و اوباما را تحریک میکند و اینجا هم دلواپسان میگویند که ما اسرار را میگوییم؛ نمیدانیم این چه سری است؛ آنها هم از شیطان هستند و از آن طرف دارند کار میکنند اما در حال حاضر نزدیک به نتیجه رسیدهایم. رئیس مجمع تشخیص افزود: زمانی که تیم مذاکره کننده باز میگردد به جای استقبال از آنها، دلواپسان چیزهایی میگویند که نباید بگویند. هاشمی رفسنجانی با اشاره به انتقادات برخی ها در مجلس از تیم مذاکره کننده ادامه داد: تریبون مجلس باز است و هر چه میخواهند میگویند و برخی هم این دروغها را باور میکنند و اینها مزاحمت است. ما در بعد از جنگ این مسائل را نداشتیم و الان که با این همه فشار بینالمللی مواجه هستیم آیا در داخل هم فشار باید بیشتر باشد؟ آنها از این ملت انقلابی و جنگرفته نیستند. آنها آسان آمدهاند و تریبون پیدا میکنند و این حرفها را میزنند و مشکل ما این آدمها هستند. خطیب سابق نماز جمعه تهران در پایان و پس از توهین به منقدان سیاست هسته ای دولت و بدون آنکه از اشاره ای به عدم پاسخگویی مقامات وزارت امور خارجه به انتقادات مطرح شده کند، اظهار داشت: البته منتقدان هم اگر حرف منطقی دارند بزنند و جوابشان را بگیرند چرا که فضای انتقاد سازنده است اما فضای تخریب کینه و دشمنی میآورد و مایوس میکند. با این حال این اظهارات هاشمی رفسنجانی نشان می دهد که وی بدون توجه به روابط میان رژیم صهیوینستی و آمریکا، قائل به آن است که سیاست های کاخ سفید در موضوع هسته ای در تضاد سیاست های اسرائیل قرار دارد. این در حالی است که بررسی سیاست های منطقه ای آمریکا در گذشته و حال حاکی از آن است که رژیم صهوینستی ادامه دهنده و مجری سیاست های ایالات متحده در منطقه بوده است و این رژیم هیچ اراده و توانی برای موضع گیری مستقل در قبال موضوعات منطقه ای و جهانی بر خلاف سیاست های آمریکا ندارد. این تصور اشتباه که رژیم صهیونیستی امریکا را مدیریت می کند نیز سبب شده که تفاوت لحن مقامات رژیم صهیوینستی و برخی از مقامات آمریکایی به معنای تفاوت رویکرد این دو در موضوع هسته ای ایران و تقلای آمریکا برای دور شدن از بی منطقی تفسیر شود. درواقع رژیم صهیونیستی ابزاری برای اجرایی کردن نقشه ها و برنامه های آمریکا در منطقه است، در همین راستا تفاوت لحن مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستی بر مبنای سیاست "چماق و هویج" طرح ریزی شده، به این معنا که با توجه به تجربه مذاکرات هسته ای گذشته، آمریکا با بزرگنمایی مواضع مقامات رژیم صهیونیستی ، سیاست های مشوقانه خفیفی را به ایران پیشنهاد میدهد تا ایران با مشاهده "چماق" اسرائیلی و بازارگرمی چهره هایی چون نتانیاهو، به سمت "مشوق های آمریکایی" رهنمون شود. نگاهی به اظهارات مقامات صهیونیستی در پاییز سال گذشته یعنی پیش از انعقاد توافق ژنو نیز موید همین گزاره است. در آن برهه، نخست وزیر رژیم صهیونیستی با زیر سئوال بردن فلسفه مذاکرات هسته ای از احتمال حمله نظامی به ایران سخن گفت. نتانیاهو خواستار رد هرگونه توافق با ایران بود اما پس از انعقاد توافق ژنو اظهارات مقامات صهیونیست نشان داد که چه دیدگاهی درباره این توافق دارند.(+) با این حال تفکیک بین سیاست های آمریکا و مقامات صهیونیست آن هم در موضوع حیاتی مانند مساله هسته ای ایران در حالی از سوی هاشمی رفسنجانی و افرادی که دیدگاه مشابه وی دارد، تبلیغ می شود که در صحنه عمل همواره رژیم صهیونیستی پیرو سیاست های آمریکا در سطح منطقه ای و جهانی بوده است و هیچ گاه از این وظیفه خود تخطی نکرده است. رهبر معظم انقلاب نیز در مناسبت های مختلف به این موضوع اشاره کرده است. حضرت آیت الله خامنه ای سال 72 در دیدار جمعی از روحانیون درباره نقش اسرائیل در منطقه فرمودند: صهیونیستها هم در این منطقه، مثل سگِ زنجیرىِ استکبار عملمىکنند ... به این و آن پریدن، شأن صهیونیستهاست. از آنها، غیر از این هم انتظارى نیست و البته، کسى هم اهمیتى به آنها نمىدهد. ایشان سال 90 نیز در مراسم تحلیف و دانش آموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش، در این باره تصریح کردند: هم آمریکا بداند، هم دستنشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژیم صهیونیستى در این منطقه بداند؛ پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلکه هر گونه تهدیدى، پاسخى خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشى خواهد کرد. با این حال به نظر می رسد بازی فریب آمریکا و رژیم صهیونیستی برای متقاعد کردن تیم ایرانی به پذیرش برخی خواسته ها که برخلاف خطوط قرمز نظام است برخی از اعضای دولت و شخصی مثل هاشمی رفسنجانی را که وارد نهمین دهه زندگی خود شده ، فریب داده است. سیاستمدار سالخورده ای که خود تجربه معامله با آمریکاییها را داشته و در آن ناموفق بوده است. نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/12/13
زمان : 7:55 صبح
نظرات ()
توافقی که داریم بر سر آن مذاکره میکنیم، میخواهد این اطمینان را به وجود آورد که بین زمانی که آنها بخواهند یک سلاح هستهای داشته باشند، تا زمانی که واقعا بتوانند به آن دست یابند، دستکم یک سال فاصله باشد. وقتی این ظرفیت گریز یک ساله ایجاد شد، آنوقت مطمئن خواهیم بود که اگر قرار شد آنها متوقف شوند، میتوانیم برای متوقف کردن آنها دست به اقدام نظامی بزنیم.
گروه بینالملل – رجانیوز: رئیسجمهور آمریکا در مصاحبهای در کاخ سفید تایید کرد که در پیش گرفتن راهبرد مقاومتی در دهه گذشته توسط ایران موفقیتآمیز بوده و ایران با وجود تحریمها موفق به تولید هزاران سانتریفیوژ شده است. وی همچنین گزارشهای اخیر رسانههای غربی درباره محتوای پیشنهاد امریکا را تایید کرده و گفت ایران باید برای رسیدن به توافق نهایی دستکم یک دهه فعالیت هستهای خود را محدود کند. به گزارش رجانیوز، وی در این مورد گفت: «در حقیقت، اگر ایران بپذیرد که برنامه هستهای خود را به تعداد سال دو رقمی، در همین سطحی که الان هست نگه دارد، یعنی در اصل با بازگرداندن بخشهایی از آن به عقب موافقت کند... اگر به این برسیم و راهی هم برای راستیآزمایی آن بیابیم، دیگر هیچ روشی برای آنکه به اطمینان بیشتری برسیم مبنی بر اینکه آنها یک سلاح هستهای نخواهند داشت، وجود نخواهد داشت.»
اوباما که در کاخ سفید با خبرگزاری رویترز گفتوگو میکرد، ادامه داد که هدف آمریکا این است که مطمئن شود که «دستکم یک سال بین زمانی که آنها بخواهند به سلاح هستهای برسند و زمانی که توان دستیابی به یکی را داشته باشند، فاصله باشد.»
وی در بخش دیگری از مصاحبه گفت: «سوال این است: اگر ما واقعا داریم یک توافق را نهایی میکنیم، چرا منتظر نمانیم و نبینیم که آیا واقعا توافقی حاصل میشود یا نه؟ آیا ایران مفادی را که ما اعلام کردهایم، میپذیرد؟ اگر ایران مفادی را بپذیرد که یک زمان گریز یک ساله را برای مدت 10 سال یا بیشتر، تضمین کند، و در طول آن دوره ما بدانیم که ایران در حال ساخت سلاح هستهای نیست، با توجه به بازرسیهایی که داریم و اطمینان خواهیم یافت که ایران برنامه مخفی ندارد، آنوقت چرا نباید این توافق را بپذیریم، در حالی که میدانیم جایگزینها، چه تحریم باشد و چه اقدام نظامی، اطمینان بیشتری در مورد مسئله ساخت سلاح هستهای توسط ایران به ما نمیدهد؟»
رئیسجمهور آمریکا در ادامه از برنامه بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی برای سخنرانی در کنگره آمریکا انتقاد کرد، اما گفت این اقدام اثر «مخرب دائمی» بر روابط آمریکا و اسرائیل ندارد.
وی همچنین به شدت از مواضع نخستوزیر اسرائیل در قبال مذاکرات هستهای انتقاد کرد و گفت در مورد نحوه حل مسئله هستهای، با نتانیاهو «اختلاف نظر اساسی» اساسی دارد.
اوباما در ادامه به انتقاد از طرح گروهی از سناتورهای دموکرات و جمهوریخواه برای تصویب تحریمهای مشروط علیه ایران پرداخت و گفت چنین کاری، مذاکرات هستهای را تضعیف میکند.
وی افزود: «صراحتا میگویم، من بیش از آنکه نگران اظهارات نخستوزیر نتانیاهو باشم، از اقدامات کنگره نگرانم که ممکن است مذاکرات را پیش از به سرانجام رسیدن، تضعیف کند.»
هرچند پس دور قبلی مذاکرات هستهای که هفته گذشته در ژنو برگزار شد، بسیاری از بروز پیشرفت در مذاکرات خبر دادند، اما اوباما در مصاحبه خود گفت هنوز اختلاف نظرهای جدی میان طرفین وجود دارد و در پیشبینی یک سال قبل وی مبنی بر احتمال 50درصدی حصول توافق، تغییر چندانی صورت نگرفته است.
رئیسجمهور آمریکا در این مورد گفت: «من میگویم که هنوز هم احتمالا شانس اینکه ایرانیها به "آری" نرسند، بیشتر است، اما منصفانه است که بگوئیم آنها در مذاکرات جدیت به خرج دادهاند و به هر حال در داخل ایران هم مباحث سیاسی خودشان را دارند. در مقایسه با سه یا پنج ماه قبل، الان احتمال اینکه بتوانیم به توافق برسیم، احتمالا بیشتر است. اما هنوز هم شکافهای بزرگی وجود دارد که باید پر شود.»
وی در ادامه گفت اختلافاتش با نخستوزیر اسرائیل بحثی شخصی نیست و در صورتی که نتانیاهو در انتخابات 17 مارس پیروز شود، بار دیگر با او دیدار میکند. اوباما همچنین گفت ایران سابقه «مواضع ضداسرائیلی و ضدیهودی» دارد.
او با این وجود گفت نتانیاهو پیش از توافق موقت هستهای با ایران هم به شدت از آن انتقاد کرده بود، اما اظهاراتش نادرست بوده است. اوباما در این مورد گفت: «نتانیاهو همه جور ادعایی کرد، اینکه این یک توافق بد است، اینکه در نتیجه آن ایران در اثر تخفیف (تحریمی) 50 میلیارد دلار به دست میآورد، اینکه ایران به توافق پایبند نمیماند. اما هیچکدام از آنها به واقعیت نپیوست.»
وی افزود: «مشخص شد که در واقع در این مدت، ایران برنامه خود را پیش نبرده است. از بسیاری جهات هم عناصر برنامه خود را به عقب بازگردانده است.»
رئیسجمهور آمریکا در بخش دیگری از این مصاحبه گفت یک مسئله مهم این است که آیا ایران با بازرسیهای سخت از برنامه خود موافقت میکند یا نه. وی در این مورد گفت: «اما اگر آنها با این کار موافقت کنند، این از هر اقدام نظامیای که ما بخواهیم انجام دهیم یا اسرائیلیها بخواهند انجام دهند، موثرتر خواهد بود. اثر آن از تحریمها هم به مراتب بیشتر خواهد بود.»
در ادامه متن کامل اظهارات رئیسجمهور آمریکا در مورد ایران در مصاحبه با رویترز آمده است:
هدفمان با اسرائیلی یکی است، اختلافمان در روش است
وی در پاسخ به سوال رویترز در مورد اختلافش با نتانیاهو و سخنرانی وی کنگره، گفت: «خوب، اولا، من فکر میکنم که باید اول عمق رابطه ایالات متحده و اسرائیل را درک کرد. در دولت من، میلیاردها دلار به حمایت از امنیت اسرائیل تخصیص یافته، از جمله برای برنامه گنبد آهنین که از آنها در برابر موشکهایی که در طول مرز به سویشان شلیک شده، محافظت کرده است. همکاریهای اطلاعاتی بیسابقه است و این را هم فقط ما نمیگوئیم. این ارزیابیای است که دولت نتانیاهو هم اعلام کرده است. این رابطه، ناگسستنی است. بنابراین، باید تصریح کنیم که روابط ما تا چه حد مستحکم است.»
وی افزود: «نکته دوم این است که ما واقعا هدفی مشترک داریم، که آنها کسب اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای است. این چیزی است که من از زمانی که یک سناتور بودم، به آن متعهد بودهام. این تعهدی است که من پیش از آنکه رئیسجمهور شوم، رسما اعلام کردم و در این چند سال هم هرآنچه در رابطه با ایران انجام دادهام، در راستای همین سیاسی بوده است. اما در مورد نحوه رسیدن به این هدف، اختلاف نظر اساسی وجود دارد. به طور خلاصه، در مورد اینکه بهترین راه برای کسب اطمینان از اینکه ایران به سلاح هستهای دست پیدا نکند، چیست.»
رئیسجمهور آمریکا ادامه داد: «نخستوزیر نتانیاهو معتقد است که بهترین راه این است که یا تحریمها را دو برابر کنیم یا اینکه دست به اقدام نظامی زده و اطمینان یابیم که ایران به هیچوجه توان غنیسازی نداشته باشد. اما در سرتاسر جهان هیچ کارشناسی وجود ندارد که جدا تصور کند که با افزایش تحریمها، ایران برنامه هستهای خود را کنار میگذارد.»
وی افزود: «آنچه که ما از ابتدا با شکل دادن به یک رژیم قدرتمند تحریمی اعلام کردیم، این بود که آنچه میتوان انجام داد، این است که ایران را پای میز مذاکره بیاوریم. و با آوردن آنها پای میز مذاکره و وادار کردن آنها به مذاکره جدی، به نحوی که بتوانیم بفهمیم واقعا در داخل ایران چه میگذرد، خواهیم توانست آنچه دوره گریز خوانده میشود، را ایجاد کنیم، یک بازه زمانی که بدانیم اگر آنها بخواهند به سلاح هستهای برسند، زمان مشخصی از آنها خواهد گرفت.»
برنامه ایران یک دهه محدود باشد
اوباما ادامه داد: «توافقی که داریم بر سر آن مذاکره میکنیم، میخواهد این اطمینان را به وجود آورد که بین زمانی که آنها بخواهند یک سلاح هستهای داشته باشند، تا زمانی که واقعا بتوانند به آن دست یابند، دستکم یک سال فاصله باشد. وقتی این ظرفیت گریز یک ساله ایجاد شد، آنوقت مطمئن خواهیم بود که اگر قرار شد آنها متوقف شوند، میتوانیم برای متوقف کردن آنها دست به اقدام نظامی بزنیم.»
وی افزود: «ما فعلا در میانه مذاکرات هستیم. آنچه ما دائما گفتهایم، این است که باید اجازه داد این مذاکرات پیش برود. اگر ایران با اینکه برنامه هستهای خود را به تعداد سال دو رقمی، در همین جایی که هست نگه دارد، یعنی در اصل عقبتر از آنچه که الان هست، ببرد. اگر به اینجا برسیم و راهی هم برای راستیآزمایی بیابیم، آنوقت از هر روش دیگری نسبت به عدم دستیابی آنها به یک سلاح هستهای، مطمئنتر خواهیم بود.»
رئیسجمهور آمریکا افزود: «الان، ایران ممکن است که با آن بازرسیهای سختی که ما بر آن اصرار داریم، موافقت نکند. آنها شاید با اینکه توان غنیسازیشان در سطحی پائین باشد، یعنی چیزی که برای کسب اطمینان از زمان گریز دستکم یک ساله لازم است، موافقت نکنند. اما اگر آنها با این کار موافقت کنند، این از هر اقدام نظامیای که ما بخواهیم انجام دهیم یا اسرائیلیها بخواهند انجام دهند، موثرتر خواهد بود. اثر آن از تحریمها هم به مراتب اثرگذارتر خواهد بود.»
تحریمها مانع گسترش توان هستهای ایران نشد
وی ادامه داد: «چراکه میدانیم در طول دوران یک دههای که ما تحریمها را اعمال کردیم، ایران در پاسخ به تحریم از حدود 300 یا چند صد سانتریفیوژ، به دهها هزار سانتریفیوژ رسید.»
اوباما در پاسخ به این سوال که نظرش در رابطه با سخنرانی نتانیاهو در کنگره چیست، گفت: «میدانید، فکر میکنم نخستوزیر نتانیاهو در نگرانیهایش در مورد ایران، صادق است. با توجه به سابقه ایران و فعالیتهای به شدت تفرقه افکنانه و خطرناک این رژیم در منطقه، میتوان نگرانیهای اسرائیل در مورد ایران را درک کرد. ما هم (نگران) هستیم. اما آنچه که ما دائما گفتهایم، این است که باید بر هدف نهایی خود، که همان جلوگیری از دستیابی ایران به یک سلاح هستهای است، متمرکز بمانیم.»
وی ادامه داد: «رویکرد ما این است که، فکر میکنیم اینکه نخستوزیر هر کشوری چند هفته مانده به انتخاباتشان بیاید و در کنگره ما سخنرانی کند، اقدامی نادرست است. چراکه آنوقت اینطور به نظر میآید که ما داریم جانبداری میکنیم.»
ارتباطات خارجی، وظیفه قوه مجریه است نه کنگره/ادعاهای نتانیاهو در مورد توافق موقت اشتباه بود
او در پاسخ به این سوال که آیا با سوزان رایس مشاور امنیت ملی کاخ سفید که سخنرانی نتانیاهو را مخرب خوانده بود، موافق است، گفت: «نگرانی موجود نه فقط مربوط به سیاسی شدن روابط، بلکه نسبت به این مسئله است که موضوع سخنرانی نخستوزیر، یکی از موارد مورد اختلاف قوه مجریه (رئیسجمهور و تیم او) و طرف دیگر (کنگره) است.» وی افزود: «فکر میکنم کسانی که این دعوت را انجام دادند و برخی از تحلیلگرانی که گفتند که این اقدام درستی بوده است، باید از خود بپرسند که آیا اگر زمانی که جورج دابلیو بوش جنگ عراق را آغاز کرد و دموکراتها هم کنگره را در دست داشتند، اگر آنها مثلا رئیسجمهور فرانسه را به کنگره دعوت میکردند تا مخالفت خود را ابراز کند، فکر میکنم که آنها آنوقت میگفتند که خوب، این کار درستی نیست. به شما تضمین میدهم تعدادی از تحلیلگرانی که الان این مسئله را تشویق میکنند، آن زمان میگفتند که این کار درستی نیست.»
رئیسجمهور آمریکا ادامه داد: «فکر نمیکنم این اقدام تخریبی دائمی به همراه داشته باشد. فکر میکنم این موجب انحراف از آنچه که باید بر آن متمرکز باشیم، میشود. تمرکز ما باید بر این باشد که چطور ایران را از دستیابی به سلاح هستهای بازداریم. به یاد داشته باشیم، زمانی که ما این توافق موقت را امضا کردیم، که برنامه ایران را متوقف کرد و غنیسازی سطح بالای آن را به عقب بازگرداند و در نتیجه امکان گریز هستهای حین مذاکرات را کاهش داد، زمانی که توافق موقت را اعلام کردیم، نخستوزیر نتانیاهو همهجور ادعایی کرد. اینکه این یک توافق بد است، اینکه در نتیجه آن ایران در اثر تخفیف (تحریمی) 50 میلیارد دلار به دست میآورد، اینکه ایران به توافق پایبند نمیماند. اما هیچکدام از آنها به واقعیت نپیوست.»
وی افزود: «الان مشخص شده که در واقع، در طول این دوره ما شاهد این بودهایم که ایران برنامه خود را پیش نبرده است. در بسیاری از جهات هم عناصر آن این برنامه به عقب بازگشته است. ما با بازرسیهایی که حتی از آنچه برخی حامیان توافق موقت اعلام کرده بودند هم سختتر بود، دیدی بیشتر از آنچه آنها دارند انجام میدهند، به دست آوردیم.»
چرا منتظرم نمانیم؟
رئیسجمهور آمریکا ادامه داد: «بنابراین، سوال این است: اگر ما واقعا داریم یک توافق را نهایی میکنیم، چرا منتظر نمانیم و نبینیم که آیا واقعا توافقی حاصل میشود یا نه؟ آیا ایران مفادی را که ما اعلام کردهایم، میپذیرد؟ اگر ایران مفادی را بپذیرد که یک زمان گریز یک ساله را برای مدت 10 سال یا بیشتر، تضمین کند، و در طول آن دوره ما بدانیم که ایران در حال ساخت سلاح هستهای نیست، با توجه به بازرسیهایی که داریم و اطمینان خواهیم یافت که ایران برنامه مخفی ندارد، آنوقت چرا نباید این توافق را بپذیریم، در حالی که میدانیم جایگزینها، چه تحریم باشد و چه اقدام نظامی، اطمینان بیشتری در مورد مسئله ساخت سلاح هستهای توسط ایران به ما نمیدهد؟»
وی افزود: «هیچ دلیل موجهی وجود ندارد که نگذاریم مذاکرات پیش برود. آنوقت توافق را نشان داده و خواهیم گفت این توافقی است که ما بر سر آن مذاکره کردیم، آیا این توافق معقول به نظر میرسد؟ اطمینان دارم که اگر واقعا توافقی به دست آید، توافقی خواهد بود که به احتمال زیاد از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری خواهد کرد.»
او در پاسخ به این سوال که در صورت انتخاب نتانیاهو آیا با وی کار میکند، گفت: «قطعا، ما داریم در مورد موضوعات متعددی با وی کار میکنیم.»
رئیسجمهور آمریکا در مورد اینکه آیا با او دیدار هم میکند، گفت: «حتما، همانطور که قبلا هم دیدار کردهایم. تنها دلیلی که این بار با وی دیدار نمیکنم، این است که این سیاست کلی ماست که با افراد دو هفته مانده به یک انتخابات، دیدار نکنیم. ما بیش از هر رهبر دیگری در جهان، با نخستوزیر نتانیاهو دیدار کردهام. با توجه به روابط مستحکمی که میان ایالات متحده و اسرائیل وجود دارد، انتظار دارم که همین رویه ادامه داشته باشد.»
وی در مورد اینکه آیا از نتانیاهو عصبانی است، گفت: «این یک مسئله شخصی نیست. فکر میکنم مهم است، هر کشوری که با ایالات متحده رابطه دارد، بداند که ایالات متحده یک رویه سیاستگذاری دارد. با وجود آنکه ما تفکیک قوا داریم، اما نهایتا رابطه با دولتهای خارجی، از طریق قوه مجریه صورت میگیرد. حالا خواه رئیسجمهور دموکرات باشد، خواه جمهوریخواه. هرچقدر هم یک متحد به ما نزدیک باشد، باز هم فرقی نمیکند.»
مذاکرات با تمام سرعت در جریان است
او در پاسخ به این سوال که آیا اقدامات اسرائیل رسیدن به توافق را مختل کرده، گفت: «فکر میکنم این موجب بر هم خوردن تمرکز شد. به نظرم در عین حال مذاکرهکنندهها دارد با سرعت تمام پیش میروند. نهایتا، مهم این بود که ما توانستیم اتحاد بینالمللی مثالزدنی ایجاد کنیم که بگویند ایران باید ثابت کند که به دنبال یک سلاح هستهای نیست. اینکه بگویند شما میتوانید ظرفیت بسیار محدود غنیسازی را برای کاربری صلحآمیز داشته باشید، آن هم مشروط به وجود روند بازرسیهای سخت، تا ما از اینکه شما به دنبال رسیدن به ظرفیت گریز نیستید، اطمینان یابیم. الان هم بزرگترین چالش برای رسیدن به توافق، این است که ایران درک کند مسیر ورود مجدد به جامعع ملل، همین مسیر است.»
وی در مورد اینکه آیا ارسال نامه به رهبر ایران، کمکی به پیشبرد مذاکرات کرده یا نه، گفت: «میدانید، میخواهم بگویم که بخش اعظم کار مستقیما بین مذاکرهکنندهها و وزیر خارجه کری و وزیر خارجه ایران ظریف، صورت گرفت و همچنین تیمهای کارشناسی که همگام با شرکای ما در 1+5 کار میکردند. آنها بخش اعظم کار را انجام دادهاند.»
باید به ایران میگفتیم که رویکرد تهاجمی نداریم/رژیم ایران سابقه حمایت از تروریسم دارد
او افزود: «فکر میکنم مهم بود که به تمام طرفهای داخل ایران این پیام روشن را میدادیم که ما اینجا مهاجم نیستیم. اینکه به دنبال این هستیم که اگر بتوانیم، مسئله را به صورت دیپلماتیک حل کنیم. اما با توجه به سابقه دخیل بودن ایران در برنامههای مخفی، سابقه حمایت ایران از تروریسم در منطقه و در سرتاسر جهان، با توجه به اظهاراتی که از سوی رژیم ایران مطرح میشود، از جمله اظهارات ضداسرائیلی و ضدیهودی، لازم است که درک کنند که برای متقاعد کردن و اثبات کردن به جهان که آنها حاضرند برنامه هستهای را دنبال نکنند، باید استانداردهای بالاتری را رعایت کند.»
وی ادامه داد: «اگر آنها این کار را انجام دهند، که ما هم راههایی، راههایی بسیار سفت و سخت برای راستیآزمایی آن داریم، اگر این کار را انجام دهند، این بهترین مسیر برای ما خواهد بود. آنچه که ما نباید انجام دهیم، مختل کردن و تضعیف مذاکرات است.»
شکافهایی مانده که باید پر شود/شانس توافق از چند ماه قبل بیشتر است
رئیسجمهور آمریکا افزود: «صراحتا میگویم، من بیش از آنکه نگران اظهارات نخستوزیر نتانیاهو باشم، از اقدامات کنگره که ممکن است مذاکرات را پیش از به سرانجام رسیدن، تضعیف کند. آنچه من به اعضای کنگره، چه دموکرات و چه جمهوریخواه گفتهام، این است که اگر به توافق نرسیم، ما برای اعمال مجدد تحریمها، تقویت تحریمها، انجام مجموعه وسیعی از اقدامات، زمان زیادی خواهیم داشت. اما آنچه نباید انجام دهیم، این است که در مورد توافق پیشداوری کنیم و تحریمهایی را کلید بزنیم که به ایران اجازه دهد از مذاکرات کنار کشیده و ادعا کند که ایالات متحده مسیر دیپلماسی را از بین برده است.»
اوباما در مورد اینکه به عقیدهاش شانس حصول توافق چه میزان است، گفت: «میدانید، من میگویم که هنوز هم احتمالا شانس اینکه ایرانیها به "آری" نرسند، بیشتر است، اما منصفانه است که بگوئیم آنها در مذاکرات جدیت به خرج دادهاند و به هر حال در داخل ایران هم مباحث سیاسی خودشان را دارند. در مقایسه با سه یا پنج ماه قبل، الان احتمال اینکه بتوانیم به توافق برسیم، احتمالا بیشتر است. اما هنوز هم شکافهای بزرگی وجود دارد که باید پر شود.» نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/12/13
زمان : 7:55 صبح
نظرات ()
عباس سلیمینمین به 6 ماه حبس تعزیزی و 74 ضربه شلاق محکوم شد.
به گزارش تسنیم، عباس سلیمینمین از محققان و روزنامهنگاران برجسته کشور و مدیر مرکز مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران از سوی شعبه 1057 دادگاه عمومی جزایی مجتمع قضایی کارکنان دولت، بهدلیل مصاحبهای درباره عملکرد محمود احمدینژاد در ایام خانهنشینی، به 6 ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
این محقق مطرح کشور همچنین بهدلیل سخنانی علیه جاسبی به 100هزار تومان جریمه نقدی و 74 ضربه شلاق محکوم شده است.
بر اساس حکم دادگاه مذکور، سلیمی نمین همچنین به 4میلیون تومان جزای نقدی نیز محکوم شده است.
تصویر حکم عباس سلیمینمین در ذیل منتشر میشود:
نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/11/12
زمان : 10:51 صبح
نظرات ()
سالک: کمیسیون فرهنگی مجلس با مجوز دادن به تکخوانی بانوان برخورد میکند / رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتگو با «نسیم» افزود: متاسفانه شاهد هستیم که گاهی تکخوانی و همخوانی بانوان انجام میشود؛ این مسئله نگرانکننده است/ کمیسیون از ابزارهای قانونی خود در این زمینه استفاده میکند
احمد سالک، رییس کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتگو با «نسیم»، گفت: در خصوص بحث مجوز کتاب قانونی که در اختیار وزارت ارشاد قرار دارد، ممیزی است که باید دقیق به آن عمل کند؛ چرا که ممیزی قانون مصوب است و این وزارتخانه موظف است که درباره انتشار هر کتابی به این مهم عمل کند. وی ادامه داد: قطعا اگر کتابی خلاف اسلام و ارزش های انقلاب اسلامی است، وزارت ارشاد باید به ناشر و نویسنده آن دستور اصلاح کتاب را بدهد؛ در غیر این صورت مجوزی برای چاپ آن کتاب وجود ندارد. رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه متاسفانه امروزه کتاب های غیرقانونی در فضای مجازی منتشر می شود، اظهار داشت: این مسئله نیز نیازمند نظارت بیشتر دستگاه های مربوطه در این زمینه است. سالک درباره تک خوانی بانوان نیز گفت: در وهله اول باید بگویم که همه مسئولان نظام جمهوری اسلامی موظف به دفاع از مجموع ارزش های اسلام و انقلاب اسلامی هستند که در حوزه فرهنگ وزارت ارشاد پیشگام است. وی افزود: متاسفانه شاهد هستیم که گاهی تک خوانی و همخوانی در کشور انجام می شود که این مسئله نگران کننده ای است؛ از این رو وزارت ارشاد موظف به نظارت بیشتر در این خصوص بوده و باید بیشتر به برگزاری کنسرت ها و بخش البوم های موسیقی توجه کند. رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه طبیعتا در صورت وجود تخلف در این زمینه کمیسیون از ابزارهای نظارتی خود استفاده می کند، تصریح کرد: به صورت مثال سال گذشته کنسرت همخوانی در قزوین برگزار شد که بلافاصله در این زمینه اقدام کردیم. سالک خاطر نشان کرد: در حال حاضر نیز اگر قرار به تک خوانی بانوان باشد کمیسیون فرهنگی از ابزارهای خود استفاده خواهد کرد. نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/11/12
زمان : 10:50 صبح
نظرات ()
حجت الاسلام حمید رسایی
پولادی بازیکن متخلف و فراری تیم ملی بعد از بازی های آسیایی علی رغم تضمین مسئولان ورزشی و فدراسیون به کشور بازنگشت. به همین راحتی! البته آنقدر هم راحت نیست وقتی این همه سرباز در شمال و جنوب و شرق و غرب، در سختی و مشقت دوره سربازی را می گذرانند و خانواده های شان چشم انتظارند و می شنوند عده ای با مدارک جعلی، معافیت گرفته اند و در فوتبال قراردادهای میلیاردی بسته اند و حالا که گندش درآمده، به جای برخورد فدراسیون و مسئولان قضایی با آنها مسئولان نظامی اجازه داده اند بروند استرالیا بعد هم برگشتند به سواحل قطر و خبری از سربازی رفتنشان نیست.
موافقت ستاد کل نیروهای مسلح در برابر درخواست کی روش، کفاشیان و وزیر ورزش برای اینکه سربازهای فراری در تیم ملی بازی کنند، غلط بود، آقای فیروزآبادی خوشش بیاید یا بدش، این تصمیم با هر توجیهی غلط بود. سردار کمالی دلیل موافقت سرلشکر فیروزآبادی با این درخواست را گرفتن بهانه از مسئولان فوتبال اعلام کرد که اگر تیم ملی ایران باخت، نگویند اگر با حضور پولادی مخالفت نمی کردند ما می بردیم! آقای کمالی عزیز، حالا که به خاطر بودن پولادی، با خطایی که کرد و کارت قرمز گرفت و از بازی اخراج شد و تیم ما ده نفره شد و ما به عراق باختیم و حذف شدیم، چه کسی پاسخگوست؟ حالا ستاد کل نیروهای مسلح پاسخ می دهد که چرا «عدالت نظامی» را قربانی «مصلحت ورزشی» کرد؟ ستاد کل نیروهای مسلح باید «مصلحت» سربازهایی که قبلا یا بعدا یا الان در سربازی هستند را مد نظر قرار می داد نه «مصلحت» کی روش، کفاشیان و وزیر ورزش ...
حالا که تیم ملی باخت و پولادی هم همانطور که پیش بینی می شد بازنگشت، حداقل ستاد کل نیروهای مسلح از سه نفری که ضامن بازگشت این سرباز متخلف شده بودند، توضیح بخواهد تا خُنک شود دل سربازانی که در سرمای زمستانی صورتشان از سرما می سوزد، تا خُنک شود دل سربازانی که میان دود و ترافیک باید ساعت ها بایستند، تا خُنک شود دل سربازانی که در مناطق مرزی پست می دهند و هر لحظه منتظر یک حمله ناجوانمردانه هستند.
بدون شک یکی از مخاطبان این جمله رهبر انقلاب در دیدار قهرمانان و ورزشکاران که فرمودند «در برخورد با متخلف نباید هیچ ملاحظه و سهلانگاری شود، زیرا تخلف قابل قبول نیست؛ اعم از تخلف مسئولین یا غیر مسئولین، زبدگان یا غیرزبدگان و قهرمانان سیاسی، ورزشی، و یا علمی و صنعتی» ستاد کل نیروهای مسلح است که در برابر تخلف فوتبالیست های جاعل و فراری، ملاحظه کاری و سهل انگاری کرد و علی رغم مواضع محکم ابتدایی در انتها مقابل این فضاسازی رسانه ای کوتاه آمد.
البته جای سئوال دارد که چرا دستگاه قضایی تاکنون درباره فوتبالیست های متخلف و مربیانی و عوامل نظامی ای که در این تخلف نقش داشتند، هیچ اقدامی نکرده؟ به فدراسیون فوتبال که اساسا امیدی نیست تا با تخلفی برخورد کند، فدراسیون فوتبال آنقدر بهم ریخته و آشفته هست که عدم برخورد با فوتبالیست های با مدراک معافیت جعلی، در آن گناه کوچکی است، کفاشیان فقط می خندد درست مثل ... نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/11/12
زمان : 10:50 صبح
نظرات ()
قرن بیستویکم، قرن «امام خامنهای» است/ نامه به جوانان غرب ایجاد یک «دیپلماسی عمومی ناهمطراز» بود
گروه فرهنگی - رجانیوز: نامه ای خطاب به جوانان تمدن غرب؛ این شکل تازه ای از دیپلماسی رهبر انقلاب اسلامی ایران بود که روز پنجشنبه 2 بهمن 1393 دنیا با آن مواجه شد. چند سطر نامه برای جوانان آمریکا و اروپای شمالی کافی بود تا تمدن غرب با چالشی جدید روبرو شود، چالشی که پاسخی برای آن وجود ندارد. هر چند مخاطبان این نامه، جوانانی هستند که خارج از جغرافیای تمدن اسلامی حضور دارند، امّا شقوق دیگر آن، به شکل غیر مستقیم به داخل جامعه مربوط می شود. قطعاً اگر بخواهیم وظایف خود در قبال این نامه را بشناسیم تا در صدد عمل به آنها برآییم، نخستین موضوعی که به آن می رسیم، موضوع «تبیین» و واکاوی ابعاد مختلف آن است. برای تبیین ابعاد استراتژیک این نامه، دکتر حسن عباسی گزینه مناسبی است. در همان ساعات و روزهای اولیه انتشار نامه، به سراغ رئیس اندیشکده یقین رفتیم. وی از پیام رهبر انقلاب، به عنوان نامه «امام جبهه اهل حق» به «جوانان تمدن غرب» یاد می کند و معتقد است که این نامه در آینده، دو نوع جنبش اجتماعی را در بیرون و درون جامعه اسلامی ایجاد خواهد کرد و در ارتباط با «حقیقت» نوعی بازار عرضه و تقاضا شکل خواهد گرفت. وی دیپلماسی رهبر انقلاب را نوعی دیپلماسی ویژه قلمداد می کند و پیشنهاداتی را نیز در راستای تحقق پیام های آن ارائه می کند. آنچه پیش رو دارید، متن گفتگوی ما با این کارشناس مسائل استراتژیک است.
حسن عباسی در بررسی مبانی استراتژیک نامهی رهبر انقلاب به جوانان آمریکای شمالی و اروپا گفت: این نامه در فضای حوزه «دیپلماسی عمومی» و سخن گفتن مستقیم یک «رهبر» با «جوانان یک جامعه دیگر» ارزیابی می شود که از دو منظر باید مورد بررسی قرار بگیرد.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز، گفت: اینکه گفتگو و دیالوگ به جای اینکه بین رهبران و نخبگان کشورها صورت بپذیرد، بین رهبر یک جامعه با «بخشی از مردم جامعه دیگر» که از نظر زبان، فرهنگ و ساختارهای تمدنی در شرایط متفاوتی هستند، شکل می گیرد این بدان معنا است که نوعی از دیپلماسی عمومی که «دیپلماسی عمومی ناهمطراز» نامیده می شود رخ داده است.
وی در توضیح این شکل جدید از دیپلماسی عمومی گفت: گاهی اوقات در دیپلماسی عمومی، مثلاً جوانان یا هنرمندان یک کشور با جوانان و هنرمندان کشور دیگر سخن می گویند یا تجار و بازرگانان دو کشور با هم سخن می گویند ولی در دیپلماسی غیر همطراز، گفتگو و ارتباط در سطح رهبر یک جامعه با بخشی از مردم «تمدن روبرو» شکل می گیرد که این یک نوع دیپلماسی خاص و ویژه است.
این کارشناس مسائل استراتژیک در خصوص مؤلفه دوم استراتژیک نامه رهبر انقلاب گفت: ایجاد نوعی گفتمان و حتی پارادایم جدید در این نامه، مسئله ای است که از نظر استراتژیک باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. یعنی رهبر انقلاب در این نامه از جوانان غرب می خواهد در خصوص فهم از دین اسلام، فضا و جو غالبی که در رسانه های این کشورها اعم از شبکه های تلویزیونی،مطبوعات، فضای سایبر، بازی های کامپیوتری و فیلم های سینمایی وجود دارد را بشکنند و خودشان مستقیماً به سراغ دین اسلام بروند.
عباسی از این مسئله به عنوان «طرح یک گفتمان جو شکن» یاد کرد و گفت: بر مبنای این گفتمان، به جای اینکه «نهادهای رسانه ای و هنری» به شکلی کانالیزه شده برای این جوانان، نوعی از اسلام که مظهر آن داعش و القاعده باشد و زن ستیز و خشونت گرا باشد را ترسیم کنند، آنان خودشان مستقیماً سراغ اسلام بروند و مطالعه مستقیم قرآن و زندگی پیامبر رحمت؛ «حضرت محمّد بن عبدالله- صلی الله علیه و آل وسلم» را در دستور کار قرار دهند. این نوعی گفتمان سازی متفاوت است و در فضای عرصه رسمی و عمومی شناخته شده امروز، نوعی عرصه سازی جدید است. بنابراین، مؤلفه دوم «شکستن جو غالب رسانه ای» است.
وی مؤلفه سوم استراتژیک نامه رهبر انقلاب را ایجاد نوعی «دیپلماسی عمومی همطراز» دانست و گفت: پس از عبور از مرحله «دیپلماسی عمومی ناهمطراز» که بین رهبر انقلاب و جوانان غرب رخ داد و نیز پشت سر گذاشتن مرحله «شکستن جو غالب رسانه ای»، شاهد «دیپلماسی عمومی همطراز» خواهیم بود که این مورد در آینده اتفاق خواهد افتاد. این دیپلماسی یک نوع دیپلماسی علمی-معرفتی است و در یک سوی آن، جوانان تمدن غرب قرار دارند که به مطالعه دین دعوت شده اند و در سوی دیگر جوانان و اندیشمندان جهان اسلام مخصوصا ایران هستند که آماده هستند پیام اسلام به عنوان دین رحمت را به زبان همان جوانان برای آنان بازگو کنند و به نوعی مفاهمه برسند. شکل گیری این فضای گفتمانی جدید، ما را به یک نوع دیپلماسی عمومی همطراز می رساند.
رییس مرکز مطالعات استراتژیک اندیشکده یقین ادامه داد: پیرو نامه رهبر انقلاب، در هفته ها و ماه های آینده ما شاهد شکل گیری یک فضای گفتمانی خواهیم بود که این امکان را فراهم می کند که به زبان های انگلیسی، اسپانیولی، آلمانی، فرانسوی و به سایر زبان ها برای جوانانی که در جغرافیای هر کدام از این تمدن ها هستند، پیامبر جلیل القدر اسلام معرفی بشود و حقیقت و واقعیات مربوط به اسلام شناسانده شود و شبهات و ابهاماتی که در این خصوص وجود دارد رفع شود. برمبنای این فضا، ما با مفاهیمی روبرو می شویم تحت عناوین «دیپلماسی عمومی علمی»، «دیپلماسی عمومی معرفتی»، «دیپلماسی عمومی اسلامی»، «دیپلماسی عمومی رسانه ای» و «دیپلماسی عمومی هنری» که هر کدام از این شقوق، در ساختار طرح استراتژیک این اقدام رهبر معظم انقلاب می تواند مثمر ثمر واقع بشود.
عباسی با بیان اینکه البته این کار نیازمند بسترسازی و مشارکت عمومی است گفت: جوانان ما نیز باید به بازخوانی اسلام و سیره نبوی و ائمه اطهار علیهم السلام بپردازند و از سوی دیگر، سه گروه اندیشمندان درون جامعه، اهالی رسانه های مکتوب و غیرمکتوب و کسانی که در فضای سایبر دارای ظرفیت هایی هستند و گروه سوم یعنی هنرمندان در این انتقال پیام مشارکت کنند. چون به هر حال اگر امروز جوانان اروپا و آمریکای شمالی بخواهند به زبان های خودشان در فضای سایبر به جستجوی خوراک های فکری مناسب دست بزنند و بدون راهنمایی وارد این حوزه مطالعاتی بشوند، مطالب مسموم و متونی که با غرض نوشته شده اند و فیلم و سریال های زیادی وجود دارد که از سر سوء نیت تولید شده اند. اگر این جوانان سراغ محصولات اینچنینی بروند، چهره اسلام نزد آنها مغشوش جلوه خواهد کرد.
این کارشناس حوزه رسانه با تأکید بر ضرورت اقدام رسانه ها، اندیشمندان و هنرمندان داخلی درخصوص نامه رهبر انقلاب گفت: ضرورت دارد این افراد وارد عمل بشوند و برای محورهای این پیام، خوراک و کتاب های مناسب را دسته بندی و به زبان های متناسب ترجمه کنند و انتقال بدهند. پیشنهاد مشخص بنده این است که برای نامه رهبر انقلاب یک وبسایت رسمی به زبان های انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی، پرتغالی، اسپانیایی، سوئدی و زبان های دیگر راه اندازی شود و یک هیئت علمی که به زبان های مختلف اشراف داشته باشند تعیین شود و کتب و منابع مناسب را معرفی کنند و در آنجا قرار بگیرد.
وی اهمیت نقش شبکه تلویزیونی پرس تی وی و معاونت برون مرزی صدا و سیما را مورد اشاره قرار داد و گفت: در این مقوله می توان برنامه هایی را در قالب «تالک شو»ها و گفتگوهای رودرو با کارشناسان سامان داد.
عباسی با بیان اینکه نباید نامه رهبر انقلاب را در این مقطع تمام شده فرض کرد، تصریح کرد: این پیام به «نهادسازی پشتیبان» نیاز دارد و به اعتقاد من باید شورایی تشکیل شود و در آن، نقش نهادهای مختلف مانند صدا وسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، نقش بخش های دیپلماسی عمومی و فرهنگی وزارت خارجه و نقش نهادهای فرهنگی درون کشور که در این زمینه می توانند مؤثر باشند را مشخص کرد. اگر این اتفاق رخ دهد و این چارچوب ها پایه گذاری شود، صورت دیپلماسی عمومی که از آن بحث شد را می توان در کم تر از یکسال به شکل کاربردی و قابل قبول درآورد و این وضعیتی که در تخریب چهره اسلام وجود دارد را به ضد خودش تبدیل کرد. ابتدا باید ارزیابی دقیقی از میزان و چگونگی شبهاتی که در تمدن غرب علیه اسلام مطرح می شود انجام شود، سپس محورها را اولویت بندی و دسته بندی کرد و در پاسخ به آنها، منابع و متون مناسب را ارائه کرد.
وی با تذکر اهمیّت کار کارشناسی در این خصوص گفت: ممکن است یکی فرد کارشناس یا اندیشمند بخواهد در زمینه رفع شبهات به کار تبلیغی و ترویجی در فضای سایبر و رسانه ها بپردازد، غافل از اینکه آنچه را که ارائه می کند مرتبط با نیاز جامعه ما باشد و متناسب با جامعه ای که شبهات خاصی در آن وجود دارد نباشد.
وی ناکامی نهادهای رسمی داخلی را در مواجهه با تهدیدات فرهنگی مورد اشاره قرار داد و گفت: این که مقام معظم رهبری با این طرح استراتژیک، سطح دیپلماسی رسمی ما را به سمت دیپلماسی عمومی و دیالوگ مستقیم با جوانانی که در معرض شبهات قرار دارند می برند، نشان دهنده این است که نهادهای رسمی ما در مواجهه با تهدیدهای فرهنگی و اقداماتی که ناتوی فرهنگی دارد صورت می دهد موفق نبوده اند. بنابراین رهبر انقلاب رأسا وارد عمل شدند و این گفتگو و دیالوگ را شروع کردند و امید ما به خدا این است که ان شاء الله بتوانیم ساماندهی مناسبی را در محیط جوانان صورت دهیم و به پشتیبانی این محورها برویم و بتوانیم در حد وسع خود در جهت رفع شبهات بین جوانان غربی بکوشیم.
تحلیلگر مسائل سیاسی و فرهنگی در پاسخ به این سؤال که نامه به جوانان تمدن غرب، در «دکترین امام خامنه ای» چگونه قابل تحلیل است گفت: همانطور که قبلاً هم عنوان شده، قرن بیستم قرن «خمینی» بود. یعنی در نسبت با رهبران بزرگی که قرن بیستم میلادی را ساختند وتمدن بشری را یک گام به جلو بردند و یا تثبیت کردند، شخصیت امام راحل یک شخصیت سرآمد بود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، هنر بزرگ ایشان این بود که دین را به عرصه حیات اجتماعی بشر برگرداندند. یعنی همان کاری که انبیای عظام انجام می دادند و زمانی که عالم بشری را شرک و کفر و مادیات فرا می گرفت، آنان می آمدند و دین را مجدداً به عرصه می آوردند. امام خمینی(ره) نیز همین کار را کردند و بنابراین قرن بیستم قرن امام خمینی شناخته می شود.
عباسی ادامه داد: در شرایطی که به سال 2015 میلادی وارد می شویم، قرن بیست ویکم قرن «امام خامنه ای» است. کسی که در موقعیت تمدنی، اینچنین جایگاهی دارد و توانسته یک حرکت عظیم را در 25 سال گذشته شکل دهد، بویژه که در پانزده سال اول قرن بیست و یکم در مواجه با نظام بین الملل توانسته یک جامعه باثبات در ایران شکل دهد و رهبری را مدیریت کند، بزرگترین و باثبات ترین شخصیت سیاسی امروز کره زمین محسوب می شود.
وی با یادآوری اعترافات برخی شخصیت های سیاسی دنیا از جمله کوفی عنان و پوتین در خصوص عظمت شخصیت رهبر انقلاب ادامه داد: با توجه به چنین وضعیتی، ایشان نه تنها یک شخصیت برجسته سیاسی جهان، بلکه یکی از رهبران طراز اول «اداره مناسبات بشری» محسوب می شوند. نکته بعدی این است که رهبر معظم انقلاب، یک شخصیت عظیم و کلان مذهبی و دینی جهان هستند و این باعث شده که ایشان فراتر از جایگاه سیاسی و استراتژیکی که دارند، به عنوان یک رهبر دینی و «امام» در موقعیتی بسیار متعالی قرار داده است.
این کارشناس مسائل استراتژیک ادامه داد: نامه مقام معظم رهبری را، نه از موضع یک رهبر سیاسی و استراتژیک در تمدن بشری که نامه ای برای جوانان یک تمدن دیگر فرستاده، بلکه از موضع یک «امام» و یک شخصیت طراز اول دینی جهان که در نظام های فکری و دینی مختلف جهان مقبولیت عامی هم دارد، از این منظر باید ارزیابی کرد. اینکه یک امام، نامه ای به جوانان یک تمدن دیگر فرستاده و با نگاهی پدرانه و به تأسی از انبیاء و پیامبران الهی این جوانان را به دین رحمت دعوت کرده است.
وی نامه رهبر انقلاب به جوانان غرب و نامه امام راحل به گورباچف را دو نامه ای دانست که در مسیر «دیپلماسی نبوی» قابل تفسیر است و بیان داشت: همانطور که پیامبر اسلام به رهبران 3 کشور مطرح پیرامون شبه جزیره عربستان یعنی پادشاه ایران، پادشاه حبشه و به امپراطوری رم نامه نوشتند، امام نیز نامه ای به گورباچف نوشتند و او را به بازخوانی اسلام و دست کشیدن از الحاد دعوت کردند که آقای گورباچف تعلل کرد و دو سال بعد شوروی فروپاشید. امروز امّا رهبر انقلاب از رهبران جهان غرب قطع امید کردند و این به صورت تلویحی در نامه ایشان وجود دارد، یعنی ایشان نمی آیند به رهبران کشورهای غرب نامه بدهند که دست از الحاد و اسلام ستیزی بردارید و مستقیماً به مطالعه قرآن و زندگی پیامبر بپردازید، بلکه از اثربخشی این کار ناامید شدند و خطاب به جوانان آن تمدن نامه نوشتند. درواقع حضرت آقا شکل دیگری از دیپلماسی نبوی حضرت امام را انجام دادند و از نظر چارچوب های استراتژیک، این یک نگاه و یک ابتکار جدید محسوب می شود.
عباسی هجمه های غرب علیه ارزش های دینی و الهی را مورد اشاره قرار داد و گفت: امسال دو فیلم بسیار منفی درباره حضرت نوح و حضرت موسی ساخته شد و همچنین در هالیوود به ملائکه معظم مخصوصاً حضرت جبرئیل امین و حضرت میکاییل روا داشتند. این نشان می دهد که غرب در یک فضایی که خودشان آن را «پاگانی» یا «کفرکیشی» جدید می خوانند، همه ارکان ایمان یعنی ایمان به غیب، کتب انبیا، ملائکه خدا و آخرت و مواردی دیگر از این حوزه را مورد هجوم قرار داده و این ناتوی فرهنگی، یک آرایش گسترده ای برای زدن ارکان هفت گانه ایمان به خود گرفته است.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی، جوانانی که در معرض این هجمه عظیم دین زدایی هستند باید از طرف «امام جبهه اهل تقوا» و امام جبهه اهل ایمان و اهل حق دعوت بشوند و این جوانان برای خودشان این شأنیت را در نظر می گیرند که از سوی یکی از بزرگترین رهبران سیاسی و استراتژیک جهان و نیز «بزرگترین» شخصیت دینی شناخته شده امروز روی کره زمین آنها را به دین اسلام دعوت کرده است.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز، با بیان اینکه «این نامه، نامه بسیار مهمّی است که اقدامات گسترده فکری و معرفتی در ارتباط با آن باید انجام بشود» گفت: این نامه سرآغاز دوره جدیدی در حوزه مسئله معنویت و حوزه گفتمان دینی بین تمدن ها است و تمدن اسلامی امروز به جایی رسیده که می تواند جوان های بیرون تمدن خودش را به اسلام دعوت کند. از این رو، نقش 3 گروهی که ذکر شد؛ یعنی اندیشمندان جهان اسلام بویژه اندیشمندان ایرانی، اصحاب رسانه و هنرمندان بسیار گسترده است و آنان با پشتیبانی خود از نامه رهبر انقلاب، می توانند این صف آرایی را کامل کنند.اگر خدا توفیق بدهد ما نیز تلاش خواهیم کرد ابعاد آن را بیشتر بشکافیم.
این فعّال فرهنگی با بیان اینکه «نامه به جوانان تمدن غرب، شق دیگری از شخصیت ممتاز رهبر انقلاب را روشن کرد»، تصریح کرد: اقدامی که در دکترین رهبر انقلاب صورت گرفت، ایشان را نه تنها به عنوان یک شخصیت صرفاً سیاسی و یک رهبر استراتژیک در تمدن امروز بشری، بلکه به عنوان یک «امام جهانی»، فراتر از «دالایی لاماها» و «پاپ ها» قرار داد.
وی در پاسخ به سؤالی در خصوص زمینه های شکل گیری نامه رهبر انقلاب و چرایی انتخاب مقطع کنونی برای این نامه نگاری، به شکل گیری داعش توسط سرویس های اطلاعات غربی و عربستان اشاره کرد و گفت: پس از مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان، بلافاصله سران آمریکا، انگلیس و فرانسه ابراز تأسف کردند و رئیس رژیم صهیونیستی هم گفت دوستی خوبی از دست دادیم. چه می شود که مرگ پادشاه عربستان باعث تأسف این افراد می شود و از او به عنوان دوست یاد می کنند.
عباسی با بیان اینکه تفکر دولت ملک عبدالله تفکر وهابیت بود و القاعده، النصره و جریان های انحرافی و تکفیری چون داعش از دل این تفکر و پول های ملک عبدالله بیرون آمدند خاطرنشان کرد: عربستان با همکاری قطر 50 میلیارددلار برای سقوط دولت سوریه به تروریست ها کمک مستقیم مالی کردند و چون برآوردهایشان درخصوص سقوط دولت بشار اسد غلط از آب درآمد، آمریکایی ها به ملک عبدالله فشار آوردند و «بندربن سلطان» رئیس سرویس سیاسی عربستان که مسئول مستقیم شکل گیری داعش بود کنار گذاشته شد.
وی با طرح این سؤال که «چرا عربستانی که این گروهک ها را بوجود آورده، هیچ وقت از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا به عنوان کشور اسپانسر و حامی تروریسم معرفی نشده» گفت: سیاست های نفتی و همچنین سیاست های تروریستی عربستان توسط سرویس های اطلاعاتی خود اینها ساپورت می شود و نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی مانند سرویس اطلاعاتی ترکیه موسوم به «سازمان میت»، موساد اسرائیل، سازمان سی آی ای آمریکا، سازمان ام آی سیکس انگلیس و سازمان های امنیت فرانسه و آلمان در شکل گیری داعش به عربستان کمک کردند. حالا این ها که خودشان داعش را بوجود آورده اند، ادعا می کنند که این گروهک تروریستی آمده و چند نفر از کارکنان نشریه شارلی ابدو را به قتل رسانده.
وی ادعای مشابه غربی ها پس از حادثه 11 سپتامبر در مقصر دانستن مسلمانان را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: بنده همان موقع در یک برنامه تلویزیونی 14 دلیل را بر رد این ادعا مطرح کردم و گفتم با توجه به اینکه تخصص من در جنگ،عملیات ویژه بوده به دلایل فنی و تخصصی امکان ندارد یک گروه چریکی مثل القاعده بتواند چنین کاری را در خاک آمریکا انجام دهد. اکنون بعد از 13 سال از آن واقعه،کم تر تردیدی وجود ندارد که خود آمریکا پشت این قضیه بوده و می خواسته بهانه ای را فراهم کند تا چهره اسلام را در دنیا خراب کند و 13 سال به اشغال افغانستان و عراق بپردازد.
کارشناس مسائل رسانه اضافه کرد: در خود آمریکا ده ها فیلم مستند ساخته شده که ثابت می کند انهدام برج های دوقولو کار القاعده نبوده، حتّی بخشی از شخصیت های سیاسی و همچنین هنری آمریکا برای این قضیه فیلم سینمایی ساخته اند و آقای «آرتور میلر» که تا چندی پیش از مقامات سیاسی آمریکا بود، سال گذشته به ایران آمد و فیلم سینمایی که ساخته بود و در آن گفته بود که این حادثه کار خود آمریکا بوده را همراه خودش آورده بود.
وی با بیان اینکه «غربی ها مجددا نیاز به فضاسازی علیه اسلام داشتند»، به حادثه اخیر اشاره کرد و گفت: درحالی که کاریکاتور رهبران گروهک های تروریستی همیشه در نشریات کشیده می شود، چگونه می شود این بار با کشیدن کاریکاتور ابوبکرالبغدادی رهبر داعش در نشریه شارلی ابدو که سابقه اهانت به پیامبر جلیل القدر اسلام را دارد، این بارچند نفر می روند و در روز روشن دست به یک اقدام تروریستی می زنند و چندساعت بعد در یک درگیری در مکانی دیگر کشته می شوند.
عباسی این اقدام را توطئه ای در سطحی کوچک تر از حادثه 11 سپتامبر عنوان کرد و تأکید کرد: همانطور که آمریکایی ها در آن زمان دست به خودزنی زدند و 13 سال نان آن در جهان را خوردند، امروز نیز فرانسه دست به چنین کاری می زند.
وی ادامه داد: رهبر انقلاب در شرایطی دست به این نامه نگاری می زنند که می بینند پس از گذشت 13 سال از حادثه 11 سپتامبر، مجدداً به اسم اسلام و با پرچمداری یک گروه تکفیری و کاملاً منفور در جهان اسلام، بازی را شروع کرده اند و قصد تخریب چهره اسلام و معرفی کردن یک اسلام منفی را دارند. این اسلام منفی کاملا مشکوک است؛ زیرا از کانال عربستان می آید و همانگونه که گفتم عربستان دوست آمریکاست و ملک عبدالله آن را پشتیبانی می کند که وقتی از دنیا می رود، به جای اینکه بگویند یک حامی تروریست از دنیا رفته، ابراز تأسف و اعلام تسلیت می کنند. یعنی از یک طرف، از اسلام آقای ملک عبدالله دفاع می کنند و از طرفی دیگر همین اسلام را مبنای تروریست می دانند؛ خب هر کس از بیرون به این قضیه نگاه کند، متوجه این تعارض می شود.
عباسی خاطرنشان کرد: ما نباید اینبار غافلگیر می شدیم و در این بازی جدید که شبیه بازی بود که آمریکایی ها راه انداختند و ده، دوازده سال در منطقه ترکتازی کردند، باید وارد عرصه می شدیم. لذا رهبر انقلاب به صحنه آمدند که بگویند این اسلام، اسلام واقعی نیست، اسلامی است که خود تمدن غرب به شکل منفی دارد به آن پر و بال می دهد و از طریق آن خودزنی می کند تا چهره اسلام را تخریب کند. شما خودتان مستقیم سراغ اسلام و درک از آن بروید.
وی یکی دیگر از زمینه های شکل گیری نامه امام خامنه ای را افول مکاتب فکری غرب و ضرورت معرفی مکتب جدید به جوانان تمدن غرب دانست و گفت: امروز اندیشمندان غربی می گویندکه «لیبرالیسم» به آخر راه رسیده است. ما در اندیشکده یقین بیش از 850 جلد کتاب از اندیشمندان غربی گردآوری کرده ایم که غالباً از سال 2007 میلادی به این طرف نوشته شده اند و پیام واحد همه این ها این است که «لیبرالیسم اقتصادی»، «کاپیتالیسم» و «سرمایه گرایی» شکست خورده است.
وی با بیان اینکه «مدرنیته»در لیبرالیسم و کاپیتالیزم خلاصه می شود و تبلور این دو، اقتصاد مدرن است گفت: اگر اقتصاد مدرن فروپاشیده که این ها درکتابهایشان می گویند فروپاشیده، پس دیگر لیبرالیسم در فرهنگ، سیاست، اقتصاد و عرصه های دیگر محلی از اعراب ندارد و در سطح بالاتر، دیگر چیزی به نام مدرنیته نجات بخش بشر نیست.
رئیس اندیشکده یقین گفت: در چنین شرایطی جوان غربی یا سرگرم شبکه های اجتماعی و به طور کلّی، زرق و برق های تکنولوژیک تمدن است یعنی در غفلت کامل به سر می برد، یا اینکه می خواهد از این وضع نابسامانی که در نظام معرفتی غرب بوجودآمده، راه گریزی پیدا کند. و چون می داند که انسان روس، انسان چینی، انسان هندی و یا انسان آفریقایی نمی تواند حرف جدیدی بزند و فقط اسلام است که حرف جدیدی برای گفتن دارد، به سراغ اسلام می آید. دولت های غربی نیز برای اینکه اسلام به عنوان الگو به نسل بعدی تمدن خودشان به عنوان الگو مطرح نشود، آن را تخریب می کنند.
بر همین مبنا، آخرین ایده ای که دانشمندان و فیزیک دانان آنها نظیر «استیون هاوکینگ» مطرح می کنند، «نفی خدا» است و در حیطه علوم انسانی و مخصوصاً علم اقتصاد دانشمندانشان می گویند غرب دیگر حرف جدیدی برای گفتن ندارد.
عباسی با اشاره به نگرانی غربی ها از «تهاجم فرهنگی اسلام به غرب» و موج روزافزون گرایش دختران و پسران جوان به اسلام گفت: برنارد لوییس، استراتژیست فرهنگی غرب که فردی یهودی و صهیونیست است، ده سال پیش نامه ای به پاپ می نویسد و خطاب به پاپ می گوید منتظر باش که در اواسط قرن بیست و یکم میلادی اروپا به یک تمدن اسلامی تبدیل شود. در این شرایط، غربی ها می خواهند به جوانانشان اینگونه القا کنند که اگر تفکر لیبرالیسم و مدرنیته به درد نمی خورد، اسلام از آن بدتر است. در یک چنین شرایطی رهبر انقلاب دست به نگارش این نامه زدند و مستقیماً با جوانان این کشورها ارتباط برقرار کردند و خطاب به آنان گفتند که بدون واسطه به سراغ اسلام بیایید و ببینید اسلام چیست.
وی ادامه داد: فراموش نکنید خیزش 60 ماهه بیداری اسلامی که در 12 کشور جهان اسلام کلید زده شده بود، بر حسب ظاهر از سوی آمریکا و غرب منحرف شد به طوری که کشور لیبی اکنون در آستانه تجزیه قرار گرفته و یا در کشور مصر می بینیم که انقلاب مردم کلاً شکست خورد و از سوی کودتاگری به اسم «السیسی» مصادره شد. پشت تمام این اقدامات ضدانقلابی و ضد بیداری اسلامی نیز، ملک عبدالله حضور داشت و به طور مشخص علاوه بر 50 میلیارد دلاری که به مخالفان سوریه کمک کرد، برای کودتا در مصر12 میلیارددلار را در اختیار ژنرال السیسی قرار داد.
وی خیزش جوانان دنیای اسلام و ادامه بیداری اسلامی از سوی آنان را مورد اشاره قرار داد و گفت: امکان چنین حرکت مشابه ای در بیرون جامعه اسلامی نیز وجود دارد، مخصوصاً اینکه بر اساس اطلاعات دقیقی که داریم، در کشورهای غربی از آمریکا و کاندادا گرفته تا اروپا شرایط ویژه ای بوجود آمده و جوانان دنبال «آلترناتیو» و جایگزین برای تفکر لیبرالی هستند، به گونه ای که حتی متأسفانه بازخوانی اندیشه مارکس در اروپای شمالی گسترش یافته است.
عباسی افزود: اقدام به نوشتن این نامه در چنین شرایطی، حرکت کاملا هوشیارانه ای بود که از سوی رهبر انقلاب صورت گرفت. فراموش نکنید که این روزها، روزهای ابتدایی سال میلادی جدید است و در آن کشورها سال جدید محسوب می شود؛ یعنی سال جدید با اندیشه جدید.
وی در پاسخ به این سؤال خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» که این نامه چه پیامی برای داخل کشور، مخصوصاً آنهایی که همواره شعار ما نمی توانیم سر می دهند دارد، گفت: بنده در مورد کسانی که مسئله شان «ما نمی توانیم» است، هیچ حرفی ندارم و از گذشته عادت دارم که هیچگاه اهالی قبیله ناتوانایی ها را نبینم و هیچ وقتی صرف آن ها نکنم. زمانی که نوجوان بودم یک انیمیشن به نام گالیور پخش می شد که یکی از شخصیت های آن همیشه می گفت «من می دانم کارمان تمام است و ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم» و انتهای داستان معلوم می شد که آنها می توانستند آن کار را انجام دهند و انجام می گرفت، فقط او عادت داشت که نق بزند و مدام بگوید نمی شود و نمی توانیم. از آن زمان یاد گرفته ایم که اهالی قبیله ما نمی توانیم را نبینیم.
تحلیلگر مسائل سیاسی و فرهنگی با بیان اینکه افراد یک جامعه انقلابی هیچ موقع وضع موجود را بر نمی تابند، به این جمله شهید آوینی که «آنان که مأمور به تحول در عصر خویش هستند اگر به قواعد عصر خودشان تن در دهند، هیچ تحولی رخ نخواهد داد» اشاره کرد و گفت: ما چون علاقه مند به ایجاد تحول در مناسبات جهانی و حیات بشر امروز هستیم و ساحت قدسی بشر را هدف گرفته ایم و می خواهیم به آنجا برسیم، نباید برای افرادی که اهل تحول نیستند و معتقدند تا جایی که می توانیم باید در شرایط روز جهان حل بشویم وقت بگذاریم.
وی نامه رهبر انقلاب را یک عامل محرک برای جریانات فکری انقلابی کشور دانست و گفت: این نامه باعث می شود که این جریانات پا را مقداری فراتر از مرزهای ملّی بگذارند و فکر بکنند، چون وقتی جوانان یک تمدن دیگر از سوی رهبر انقلاب مورد خطاب واقع می شوند، این در داخل نیز دارای پیام است و کسانی که ممکن است دارای تردید باشند و یا در معرض تبلیغات مسموم رسانه های غربی و آثار سینمایی، انیمیشن و بازیهای کامپیوتری غربی باشند، اینها هم به این نتیجه برسند که بهتر است یک بازخوانی داشته باشند.
عباسی با پیش بینی ایجاد یک نوع دیپلماسی ویژه به نام «دیپلماسی دانشجویی» در راستای پیام رهبر انقلاب گفت: به نظر می رسد برای نخستین بار شاهد یک دیپلماسی دانشجویی بین دانشجویان غربی و دانشجویان مسلمان بویژه طلابی که به زبان های خارجی و فضای مجازی آشنایی دارند بشویم.
این فعّال فرهنگی، «توده ای کردن امور» را یکی از هنرهای امام خامنه ای عنوان کرد و گفت: همانطور که امام راحل همیشه این شیوه را به کار می گرفتند و سراغ توده های مردم می رفتند و جنبش اجتماعی ایجاد می کردند، رهبر انقلاب نیز این هنر را دارند که مسائل را از فضای رسمی و فرمال به فضای عمومی و پابلیک بیاورند. و در حوزه مسائل استراتژیک، این یکی از هنرهای ممتاز یک رهبر به حساب می آید.
وی اقدام رهبر انقلاب را «دو نوع توده ای کردن امور» توصیف کرد و در توضیح آن گفت: ایشان از یک سو جوانان لامذهب و لادین سایر ادیان را دعوت به آشنایی با اسلام می کنند و از سوی دیگر بلافاصله این نیاز ایجاد می شود که جوانانی باید باشند که این موضوع را درک کنند و پاسخگوی جوانان آن تمدن باشند؛ این یعنی دونوع توده ای کردن امور.
وی با اشاره به مخاطب قرار دادن جوانان به جای اندیشمندان و نخبگان از سوی رهبر انقلاب گفت: بنده همیشه این اعتراض را نسبت به همایش هایی که اندیشمندان جهان اسلام برگزار می کنند و سالی یکبار در ایران دور هم جمع می شوند و درباره وحدت اسلامی سخن می گویند داشته ام. اگر در این حدود 30سال به جای اینکه فقط اندیشمندان و عالمان دینی را دعوت کنیم، بخش هایی از جوانان کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را جمع کرده بودیم و با هم دیالوگ و گفتگو می کردند، اثر بیشتری در شکل گیری وحدت اسلامی داشت.
عباسی ادامه داد: در مسیر تمدن سازی، هنر رهبر انقلاب در شکل دهی جنبش های اجتماعی همانند جنبش نرم افزاری، نهضت تولید علم، جنگ نرم، تحول در علوم انسانی، اقتصاد مقاومتی این است که ایشان غالباً حکومتی و رسمی سخن نگفته اند، بلکه به شکل مطالبه عمومی و معمولاً نیز در جمع دانشجویان این مسائل را مطرح کرده اند. اکنون نیز با این نامه، ما با یک پدیده جدید روبرو شده ایم و بنده معتقدم این موضوع در سالهای آینده یک جنبش اجتماعی عمومی در مناسبات بین المللی ایجاد خواهد کرد، به این شکل که یک دیپلماسی عمومی علمی - معرفتی بین جوانان مسلمان در درون ایران و کشورهای اسلامی با جوانان غیرمسلمان در بیرون جهان اسلام رخ خواهد داد. حتی من معتقدم که این نامه با اینکه خطاب به جوانان غربی نوشته شده، امّا برای جوانان سایر جوامع مانند جوانان تمدن بودایی، تمدن شیتویی ژاپن، تمدن کنفوسیوسی و جوانان تمدن های دگیر هم کاربرد دارد.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز، در خصوص اثرات داخلی نامه رهبر انقلاب گفت: وقتی این جنبش شکل بگیرد و جان های تشنه ای در دنیا تقاضای یافتن حقیقت را داشته باشند، طبیعی است که در داخل باید گروهی وجود داشته باشد که خودش را برای «عرضه» آماده کند. و پیرو گفتمان ما می توانیم، ما این بار هم می توانیم که ان شاء الله برای جوانان جهان خوراک های دقیق فکری و فرهنگی از جنس اسلام آماده کنیم.
وی راه درست عرضه اسلام و معرفی آن را، شناخت درست اسلام و پیاده کردن آن در جامعه دانست و تصریح کرد: همواره این دغدغه در نگاه امام راحل و رهبر انقلاب وجود داشته و دارد که ما باید کشورمان را در دنیا الهام بخش کنیم و بتوانیم در بخش های مختلف فرهنگ، سیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعی، الگو و سرآمد باشیم و این، بهترین تبلیغ اسلام است.
عباسی اضافه کرد: در واقع پیامد نامه رهبر معظم انقلاب در داخل کشور این خواهد بود که ما تلاش مظاعفی برای معرفی چهره اسلام عزیز و پیامبر رحمت داشته باشیم و در هر حوزه ای که هستیم باید یک رسول و یک مبلغ راستین برای اسلام باشیم .تعبیر رهبر انقلاب این است که هر کجا که هستید آنجا را در مرکز عالم ببینید. لذا این نامه زمینه ایجاد یک جنبش اجتماعی متفاوت در داخل کشور را فراهم خواهد کرد که ان شاءالله در هفته ها و ماه های آینده ابعاد بیشتری از آن را شاهد خواهید بود. نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/11/12
زمان : 10:46 صبح
نظرات ()
شریعتمداری: آقای روحانی! سخن از کت و عینک نیست!/ اگر بازیکنی بارها گل به خودی زد، باز هم تشویقش می کنند!؟/بجای پوزش از اقدام نابجا، صورت مسئله را پاک نکنید
گروه سیاسی - رجانیوز: اصرار رئیس جمهور بر تفسیر انتقادها به پیاده روی ظریف با کری به انتقاداتی پوچ یا جناحی، واکنشهایی را به دنبال داشته است.
به گزارش رجانیوز در یکی از این واکنش ها، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشت روز خود در این روزنامه، به اظهارات رئیس جمهور و تمثیل آقای روحانی در مورد منتقدین پرداخته و نوشته است که اگر بازیکن خودی بارها به گل بخودی بزند باز هم طرفداران او را تشویق خواهند کرد!؟
آنچه در ادامه می خوانید متن کامل این یادداشت است:
1- روز جمعه آقای روحانی رئیسجمهور محترم در مراسم تجلیل از مدالآوران بازیهای آسیایی و پارا آسیایی بار دیگر منتقدان دولت را به باد انتقاد گرفت و ضمن متهم کردن آنان به همصدایی با دشمنان، خطاب به ورزشکاران پرسید؛ «اگر کسی - درمسابقات- با طرفداران حریف همصدا شود، برای شما قابل قبول است؟» و در توضیح بیشتر گفت «اگر آنجا ورزشکار ایرانی پیروزی به دست نیاورد، حریفان کف بزنند و کسی با آنها همصدا شود، آیا این موضوع نزد ایرانیان قابل قبول است؟ هیچکس نمیپذیرد تا تحت پوشش انتقاد برای حریف کف بزند»!
درباره این اظهارنظر آقای دکتر روحانی که معطوف به منتقدان هستهای بود و دیروز در جشنواره فارابی نیز به گونه دیگری تکرار شد، گفتنی است؛
اولا: ایشان تلویحا میفرمایند که در مذاکرات هستهای یکسالو چند ماهه اخیر، تیم هستهای کشورمان بازنده و پیروزی با 5+1 بوده است، «اگر آنجا که ورزشکار ایرانی پیروزی به دستنیاورد و...»!
ثانیا: ایشان کدام منتقدی را میتوانند آدرس بدهند و دستکم یک نمونه - تاکید میشود فقط یک نمونه - بیاورند که برای پیروزی حریف کف زده و گروه 5+1 را تشویق کرده باشد؟! و این در حالی است که همه شواهد مستند و موجود حکایت از آن دارد که منتقدان برخلاف اظهارات آقای روحانی، در همه موارد - بدوناستثناء- زیادهطلبی، باجخواهی و قانونشکنی حریف را به شدت محکوم کردهاند، آیا نمونهای غیر از این سراغ دارند؟!
ثالثا: فقط نیمنگاهی به انبوه پرحجم اخبار و گزارشها، به وضوح نشان میدهد که مقامات رسمی و رسانههای حریف هربار بعد از هر مذاکره، به خاطر امتیازات نقدی که دریافت کردهاند، برای جناب دکتر روحانی و تیم هستهای کشورمان کف زده و نرمش بیجای منجر به امتیازدهی آنان را ستودهاند! و در همان حال به منتقدان، با اهانتآمیزترین عبارات و اظهارنظرها حمله کردهاند.
رابعا: با توجه به نکات یاد شده و ضمن پوزش از رئیسجمهور محترم، ایشان در تمثیل مورد اشاره خویش، صورتمسئله را تغییر دادهاند و حال آن که باید میپرسیدند و یا باید از ایشان پرسید؛ اگر در یک مسابقه فوتبال، یکی از اعضای تیم کشورمان، چندین بار متوالی به دروازه خودی گل بزند! واکنش منطقی و عاقلانه تماشاگران و منتقدان چه خواهد بود؟ و چه باید باشد؟ آیا غیر از این است که از سرمربی میخواهند بازیکن خطاکار و یا غیرحرفهای را «تعویض»! کند؟! اما اگر معلوم شود خطای بازیکن مورد اشاره به علت راهنماییها و راهکارهای غیرحرفهای و غلطی بوده است که خود سرمربی به وی ارائه کرده بود، از تماشاگران و منتقدان چه انتظاری هست؟ آیا انتقاد - و حتی نه اعتراض- به سرمربی کمترین و ابتداییترین حقی نیست که بایستی تماشاگران و منتقدان دلسوز از آن برخوردار باشند؟! بدیهی است در هیچیک از دو حالت یاد شده- که حالت سومی هم ندارد- هیچکس حریف را تشویق نمیکند، که نکرده است و البته هیچکس هم برای بازیکنی که به دروازه خودی گل میزند و سرمربی که به وی راهکارهای خطا میدهد، کف نمیزند و نباید بزند!
2- این واقعیت اگرچه تلخ و ناگوار است ولی متأسفانه قابل انکار نیست که انتقاد اخیر رئیسجمهور محترم از منتقدان- بازهم با عرض پوزش- به دولت ایشان باز میگردد. زیرا جناب روحانی و برخی از دولتمردان ایشان بودهاند که طی یکسال و چند ماه گذشته، برای پیروزیهای حریف کف زدهاند! و بیآنکه امتیازی بگیرند، حریف را پس از هر امتیازی که دریافت داشته است تشویق کردهاند و بدیهی است این تشویقهای نابجا با «تحقیر»! هرچند ناخواسته دولت و ملت ایران همراه و همزاد بوده است که برشمردن موارد آن به درازا میکشد ولی به عنوان تازهترین نمونه میتوان به تسلیم ایشان در برابر زورگویی و خواسته غیرقانونی آمریکا اشاره کرد که از صدور ویزا برای آقای حمید ابوطالبی به عنوان نماینده رسمی ایران در سازمان ملل متحد خودداری کرده بود و جناب رئیسجمهور با عقبنشینی آشکار، آقای خوشرو را به جای او معرفی کرد. این عقبنشینی در حالی است که آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود بر حفظ اعتبار و حرمت پاسپورت ایرانی تأکید کرده بود و باید پرسید، آیا تن دادن به بیاحترامی آمریکا نسبت به پاسپورت ایرانی آنهم در مقیاس خودداری از صدور ویزا برای نماینده رسمی رئیسجمهور کشورمان که در تاریخ سیو چند ساله انقلاب سابقه نداشته است، تشویق حریف به این حرمتشکنی در سطوح دیگر نیست؟! اوایل سال جاری، پلیسامنیت نروژ در اقدامی غیرقانونی، 64 تن از دانشجویان ایرانی را که به تحصیل در رشتههای فناوری هستهای مشغول بودند، اخراج کرد. دولت حافظ حرمت پاسپورت ایرانی چه واکنشی نشان داد؟! و...
3- آقای دکتر روحانی در دفاع از اقدام نابجای راهپیمایی ظریف و کری نیز متأسفانه صورت مسئله را تغییر داده و میفرمایند؛ «این که بگوئیم یک دیپلمات تند راه رفت یا کتش کج بود، عینکش چه طور بود که حرف نشد، باید به دیپلماتهای شجاعمان افتخار کنیم».
که ضمن تقدیر از زحمات شبانهروزی دیپلماتهای محترم کشورمان، باید از جناب روحانی پرسید، غیر از خود شما چهکس دیگری به «کج بودن کت آقای ظریف»! یا «فلانطور بودن عینک» ایشان انتقاد کرده است؟! چرا به جای پوزش از ملت به خاطر اقدام نابجای وزیر محترم امور خارجه که اهانت به حیثیت نظام و مردم بود، صورت مسئله را به گونهای تغییر میدهید که بتوانید با استناد به آن منتقدان را مسخره کنید و از کنار این حرکت ناشایست که مفهومی جز مسخره کردن ملت نداشت، بیپاسخ عبور کنید؟! قدمزدن آقای ظریف با جان کری در ژنو که بلافاصله روی آنتن رسانهها رفت برخلاف آنچه جنابعالی میفرمائید یک اقدام بشردوستانه! نبود، بلکه دقیقا همانگونه که دشمنان نیز - برای آن کفزدند و هورا کشیدند- به مفهوم آن بود که؛ علیرغم نظر انقلاب و نظام و مردم ایران که با ارائه هزاران سند غیرقابل تردید، آمریکا را قاتل صدها هزار ایرانی بیگناه، غارتگر ثروت ملی ایرانیان، حامی آشکار تروریستها، طراح و مجری دهها توطئه و... میدانند، دولت جنابعالی هیچ مانعی برای دوستی صمیمانه با آمریکا در میان نمیبیند! این اقدام بیآنکه آقای ظریف بداند و یا بخواهد، دهنکجی به انقلاب و نظام و مردم و مخصوصا صدها هزار شهیدی است که خون پاکشان به دست آمریکای جلاد بر زمین ریخته شده است... کت و عینک آقای ظریف در کدام نقطه این ماجرا مطرح بوده است که حضرتعالی به آن اشاره میفرمائید؟!
و یا حضور وزیرخارجه محترم در پاریس، آنهم دقیقا در حالی که دولت فرانسه نمایش زشت حمایت از کاریکاتور موهن علیه رسولخدا(ص) را برپا کرده و برای چاپ این کاریکاتور موهن مبلغ یک میلیون یورو به نشریه شارلی کمک مالی کرده بود، چگونه قابل توجیه است؟ و کدام «عقل سلیمی» که حضرتعالی به آن اشاره فرمودهاید میتواند این حرکت را تائید کند.
4- و بالاخره، این نکته نیز گفتنی است که معمولا کسانی به هنگام مناظره یا احتجاج بر «بدیهیات» تأکید میکنند که قصد دارند، منتقد خود را به انکار آن موضوع یا امر بدیهی متهم کنند. مثلا کسی که در جریان یک مناظره یا مباحثه میگوید «آقایان باور بفرمائید که الان روز است» به طور آگاهانه یا ناخودآگاه این گزاره را به مخاطبان القاء میکند که گویی طرف انتقاد کننده، این امر بدیهی را منکر شده و روز روشن را «شب»! میداند! متأسفانه بخشی از سخنان رئیسجمهور محترم - حتی اگر ایشان نخواسته باشند نیز- میتواند مصداق نکته فوقالذکر باشد، از جمله این که «ما نیاز به آزادی داریم که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی که سر میدهیم، بخشی از آن مربوط به آزادی محیط دانشگاه است» و باید پرسید؛ مگر در دانشگاهها آزادی وجود ندارد؟! و... نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/11/12
زمان : 10:46 صبح
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. |
موضوعات آرشیو ماهانه لوگو ما دیگر موارد بازدید امروز: 87 بازدید دیروز: 429 کل بازدیدها: 2599026 |