سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

عکس: عیددیدنی جهادی با خانواده نوجوانترین شهید جنگ
نظرات ()

شهید سبیل اخلاقی با یازده سال و شش ماه سن جوان ترین شهید دوران شهید دفاع مقدس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 93/1/2
زمان : 11:41 عصر
احمدی روشن در حلقه دوستان ... .
نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 92/12/24
زمان : 10:42 عصر
خواب رزمنده در خیبر+عکس
نظرات ()

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزای فارس، عملیات «خیبر» به عنوان نخستین عملیات آبی ـ خاکی بود که در شرایط بسیار سخت در منطقه جنوب اجرا شد؛ در این عملیات رزمنده‌ها باید شب‌های بسیار سرد خوزستان و شرایط کمبود تجهیزات و غذا و سایر مسائل را تحمل می‌کردند.

پای خاطرات یادگاران این عملیات هم که می‌نشینیم می‌گویند شرایط عملیات به گونه‌ای بود که گاهی یکی دو شبانه‌روز پلک روی هم نمی‌گذاشتیم وقتی هم شرایط نسبتاً مناسبی پیش می‌آمد، استراحت می‌کردیم.

عکس‌ها که سند زنده هر رویدادی هستند، به تصویر می‌کشند رزمنده‌های 15 ـ 16 ساله را که پس از مقاومتی جانانه از فرصتی بسیار کوتاه در آن هیاهوی حملات دشمن، استراحت می‌کردند.

این عکس مربوط به رزمنده عملیات «خیبر» در منطقه «جفیر» استان خوزستان است که در سنگر انفرادی استراحت می‌کند و نمی‌دانیم که آیا امروز این رزمنده شهید شده یا در دنیای ما است؛ در هر صورت او که شاید به سن تکلیف هم نرسیده، عاشق شهادت است و این را از پیشانی‌بند سرخ‌رنگش می‌توان فهمید.




نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 92/12/19
زمان : 9:37 صبح
عکسی کمتر دیدهشده از حاج حسین خرازی
نظرات ()

جهان: هشتم اسفند ماه، مصادف است با 27 امین سالروز شهادت حاج حسین خرازی، فرمانده لشگر14 امام حسین(ع). این فرمانده دلاور، از نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی تا زمان شهادتش در سال 1365، در خطوط مقدم نبرد حاضر بود و رزمندگان اصفهانی، خاطرات بسیاری از حماسه سازی های او در سینه دارند.
عکسی که می بینید، حاج حسین خرازی را در سفری سیاحتی به شهرستان”کوهرنگ” نشان می دهد و ایشان لباس سنتی مردم این شهرستان را به تن کرده اند.
 

 

 

 



نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 92/12/11
زمان : 12:28 عصر
شهید علیمردان خان بختیاری کیست؟
نظرات ()

 سرویس اجتماعی «فردا»- اوایل صده سیزدهم هجری وقتی رضا خان به قدرت رسید، تلاش فراوانی کرد تا برای تأمین منافع و مطامع استعمارگران و عمال خارجی اقدامات جدّی انجام دهد. یکی از برنامه‌های وی نیز فروپاشی و نابودی عشایر بود. چراکه عشایر ایران دارای چنان قدرتی بودند که انگلیسی‌ها از آنان به شدت بیم و وحشت داشتند و بارها در جنوب کشور با انگلیسی‌ها جنگیدند. ایلات با علماء و روحانیون نیز ارتباط نزدیکی داشتند و در موارد بسیاری با فتواء و نظر علمای دینی به جنگ با بیگانگان و مستبدان اقدام می‌کردند. 

 
از سوی دیگر در طول تاریخ ایران، اغلب حکومت‌هایی که تأسیس شدند، بنیانگذار و مؤسّس آن‌ها برخاسته از خاندانی اصیل، ریشه‌دارو بانفوذ بود و از پشتوان? مردمی بالا، مقبولیت و مشروعیت برخوردار بودند. امّا برخلاف رویه و سنّت معمول، خانواد? رضاخان از نفوذ و اعتبار لازم بین مردم برخوردار نبود و اجدادش فاتح جنگی، قهرمان ملّی و یا سمبل فداکاری نبودند. از همین رو در بین جوامع ایلی، روستایی و شهری فاقد پایگاه اجتماعی بودند. به همین دلیل انگلیسی‌ها به عمد از میان گزینه‌های مختلف برای حکومت، رضاخان را برگزیدند تا تبلیغات بلشویک‌ها را خنثی کنند. بلشویک‌ها هدف خود را به حکومت رساندن خلق‌ها و توده‌ها معرفی می‌کردند. انگلیسی‌ها نیز برای مقابله با این تبلیغات، رضاخان را که از طبقه پایین بود انتخاب کردند. 
 
رضاخان می‌دانست که منفور خاندان با نفوذ، گروه‌های انسانی مختلف و عشایراست. به همین دلیل، برای سرکوبی عشایر یک انگیزه شخصی نیز داشت. از عشایر بسیار واهمه داشت. آن‌ها را رقیب پرقدرت و در عین حال مزاحم خود می‌دانست. عشایر، حاملان هویت و اصالت ایرانی نیز بودند. رضا خان با بحران‌های هویتی که داشت، ریش? اصالت و هویت ایرانی را هدف قرار داد. خاندان و گروه‌های عشایری را مورد حمله قرار داد. تلاش کرد، نه تنها اصالت‌ها و ارزش‌های دینی و میهنی را نابود سازد، بلکه حاملان و پاسداران آن‌ها را به ورط? نیستی بکشاند. در این راستا، عشایر که بخش مهمّی از جمعیت را به خود اختصاص می‌دادند، هدف بی‌رحمانه‌ترین و ناجوانمردانه‎ترین کشتارها و توطئه‌ها قرار گرفتند. 
 
قیام بختیاری ها با رهبری علی مردان خان 
 
سیاست‌ها و اقدامات رضاشاه، به تدریج زمینه نارضایتی و قیام عمومی ایل بختیاری را فراهم ساخت. در بهار سال 1308 شمسی، تعدیات و ظلم و ستم رضاه شاه، خون علی مردان خان و بسیاری از مردان ایل را به جوش آورده بود. از دست دادن گلّه و احشام، کنار گذاشتن اسب و تفنگ، زندگی زیر سقف خانه‌ای که در مکانی نامناسب بنا شده و به آن عادت نداشتند، گذاشتن کلاه پهلوی بر سر، پرداخت مالیاتی سنگین، دوری از ایل و خدمت به رضا شاه و ده‌ها تصور و فکر دیگر، چون خوره به جان جوانان بختیاری افتاده بود. عشایر از این همه ظلم و اجحاف به ستوه آمده بودند. فقط منتظر تلنگری بودند تا بپا خیزند و بر علیه ظلم رضا شاه وارد جنگ شوند. 
 
در این راستا علی مردان خان در گرمسیر خوزستان با مردان ایلش به شور نشست و می‌خواست بداند اگر بخواهد قیام کند او را همراهی خواهند کرد؟ مردان ایلیاتی که تاکنون چنین تحقیر و مورد ظلم واقع نشده بودند، مردانه هم قسم شدند که تا پای جان او را همراهی خواهند کرد. به سرعت طوایف دیگری از چهارلنگ و هفت‌لنگ به او پیوستند. اولاد چراغعلی خان بابا احمدی برای رویارویی با رضا شاه بی‌تابی می‌کردند. بسیاری از خوانین جوان نیز هم‌دل و هم‌صدا با او طوایف را تحریک و تشویق نمودند که با وی همراه شوند. اخبار این خیزش مردمی به گوش دولتیان رسید. رزمندگان بختیاری در اولین اقدام خود «پل شالو» را منهدم و راه‌های ارتباطی را قطع کردند، تا در صورت حمل? قوای دولتی غافلگیر نشوند. 
 
با فرارسیدن موسم کوچ، علی مردان خان رزمندگانش را به ییلاق هدایت کرد. خشم مردم از رضا شاه و عمالش سبب گردید تا خان جوان و محبوب، همه جا با استقبال گسترد? عموم مردم مواجه شود. مردم با ساز و دهل از وی استقبال و پیشاپیش نیروهایش، گوسفند قربانی و داوطلبانه آذوقه و مایحتاج مورد نیاز رزمندگانش را تأمین می‌کردند و جوانان به او می‌پیوستند. 
 
با تلاش‌های بی‌وقف? علی مردان خان، قشونی از جوانان بختیاری تشکیل گردید که قلبشان سرشار از نفرت و کینه فراوان نسبت به رضا شاه بود. در همین ایام، به‌طور پیاپی، برخی کلانتران و معتمدان هفت‌لنگ نیز به دیدار علی مردان خان می‌آمدند و با وی به شور و تبادل نظر می‌پرداختند. با این رایزنی‌ها بخش مهمی از ایل محمود صالح، چهل چشمه را ترک گفتند و به علی مردان خان پیوستند و در دولت آباد استقرار یافتند. 
 
علی مردان بختیاری در مشورت با همراهانش و با هدف انسجام بخشی بیشتر میان نیروهایش، دست به یک ابتکار زد و آن تشکیل یک هیات بود. این هیات که نام کامل آن هیأت اجتماعی? بختیاری بود متشکل از 12 نفر از سران و کلانتران بختیاری بود. در برخی نقل قول‌ها آمده که آ اسکندر بابا احمدی به‌عنوان رئیس هیأت انتخاب گردید. وظیف? هیأت سازماندهی نیروها و رهبری عملیات جنگی بود. هدف بزرگ هیأت نیز استیفای حقوق از دست رفت? عشایر بود. جوانان بختیاری برای اثبات وفاداری و پایبندی به قیام، به قرآن سوگند خوردند و برخی مهر و امضاء کردند. 

 
سرانجام حرکت آغاز شد و در ابتدا یاران علی مردان خان شهرکرد را علی مردان خان با نیروهایش که تعداد آن‌ها 2000نفر بود و بر پرچم آنان عبارت لا اله الا الله، محمد رسول الله و علی ولی الله نقش بسته بود به تصرّف خود در آوردند. دولت طاغوت که از اقدامات شجاعان? سواران بختیاری به وحشت افتاده بود، یک ستون نیروی نظامی با وسایل موتوری به فرماندهی سرهنگ «محمد خان میمند» از راه تنگ «بیدکان» جهت مقابله با رزمندگان بختیاری اعزام کرد. سواران شجاع و مؤمن بختیاری به فرماندهی «نادرقلی خان» پسر سردار اشجع و «اسماعیل خان زراسوند» داماد لطفعلی خان امیر مفخم، با تصرّف «تنگ انجیره» و ارتفاعات مشرف بر دشت، در تنگ بیدکان مستقر شدند و با نبردی شجاعانه، قوای مزبور را درهم کوبیدند و به محاصره درآورند. قوای نظامی چند بار تلاش کردند تا با حمله به تنگ بیدکان قوای نظامی در محاصره را نجات دهند، اما با دادن تلفات زیاد ناکام ماندند. در نتیجه، نیروهای نظامی به فرماندهی سرهنگ محمد خان میمند مجبور شدند، در قلع? ابوالقاسم خان ضرغام در «سفید دشت» پناه بگیرند و به محاصره کامل در آمدند. 
 
سرانجام رضاخان و دولتش با اعزام هواپیماهای جنگی چند نوبت مردم بی‌دفاع را در شهرکرد و مناطق نزدیک به میدان جنگ بمباران کردند. چراکه با اقداماتی که رزمندگان بختیاری انجام داده بودند، رضا شاه به شدّت وحشت‌زده و عصبانی شده بود. از سوی دیگر نیز بختیاری‌های ساکن در اصفهان نیز با تبلیغات وسیع خود، جنگ روانی به راه انداخته بودند و درصدد بودند ضمن تخریب روحی? نظامیان، مردم را به حمایت و پشتیبانی از قیام بختیاری‌ها تحریک و تشویق کنند. شاه که بسیار نگران بود مبادا بختیاری، اصفهان را تصرف نمایند و به سمت پایتخت حرکت کنند، خوانین مسن، با نفوذ و مشغول در دستگاه دولتی را تحت فشار زیاد قرار دادند تا اسباب تفرقه و پراکندگی سواران بختیاری را فراهم سازند. 
 
چند روز بعد، در سه فرسنگی شهرکرد، جنگ خونینی صورت گرفت؛ ولی این بار نیز بختیاری‌ها شکست خوردند. اردوی دو هزار نفری بختیاری‌ها از زمان حرکت به طرف شهرکرد تا این نبرد نابرابر در حوم? شهرکرد، نزدیک به چهل و چهار روز با ارتش تا دندان مسلح رضا شاه جنگید. با این که از مهمّات و اسلحه کافی و مجهزی برخودار نبودند، شجاعانه جنگیدند و علیرغم خلق حماس? وصف ناشدنی و رشادت‌های فراوان با سلاح‌های ابتدایی، پس از چند روز در مقابل قشون مجهز، زبده و تازه نفس رضا شاه شکست خوردند. تعدادی از رزمندگان به شهادت رسیدند و جمع کثیری مجروح و عده‌ای نیز اسیر شدند تعداد زیادی از رزمندگان نیز از جمله، علی مردان خان از مهلکه جان سالم بدر بردند. 
 
بعد از تصرّف شهرکرد و استقرار نیروهای نظامی در آن؛ علی مردان خان به همراه جمعی از یاران وفادارش به جنگ و گریز چریکی روی آورد و تلاش کرد خود را به مناطق کوهستانی و صعب‌العبور پشت کوه موگویی برساند. قوای لرستان به فرماندهی سرتیپ مهدی قلی خان تاج بخش و سرهنگ رضاپور برای دستگیری خان، تا میانکوه وی را تعقیب کردند. علی مردان خان، از مناطق سخت و دشوار کینو و لپد عبور کرد. خان در بین مردم بسیار محبوب بود؛ به همین خاطر، مردم نه تنها با نیروی نظامی همکاری نمی‌کردند، بلکه برای جلوگیری از دستگیری خان، اطلاعات غلط به نیروهای نظامی می‌دادند. 
 
در یکی از جنگ و گریزها علی‌مردان‌خان موفق گردید نیروهای دولتی را در تله انداخته و محاصره نماید. محاصره چند روزی طول کشید. آذوقه‌های نیروهای دولتی تمام شد سربازان از فرط گرسنگی. اسب‌های خود را کشتند و می‌خوردند. وقتی علی‌مردان از این موضوع باخبر شد. دستور داد مقدار زیادی غذا برای سربازان فرستادند این موضوع باعث  بهت و حیرت سربازان گردید.
 
علی مردان خان از طریق گردنه‌های صعب‌العبور، راه سردشت را در پیش گرفت، تا به امامزاده احمد فدالهب رسید. سرهنگ صادق‌خان که مأمور دستگیری خان بود، در امامزاده احمد فداله، با علی مردان خان ملاقات کرد و از جانب دولت به وی اطمینان داد که در صورت تسلیم، خطری وی را تهدید نخواهد کرد. بسیاری از همراهان خان، با تسلیم شدن وی مخالفت کردند و بار دیگر بر وفاداریشان به خان تأکید ورزیدند. اما علی مردان خان که در جنگ‌های چریکی متحمّل تلفات زیادی شده بود، ادام? جنگ را بی‌فایده دانست و راضی به آسیب دیدن مردم نبود. خان به همراه جمع کثیری از یارانش، روان? سردشت شد و از آنجا راهی دزفول گردید. در دزفول، میهمان شخصی به نام خرّم گردید. اهالی دزفول نیز، در مدّت توقّف در دزفول، از وی حمایت کردند. وی مردم را به آرامش دعوت نمود و به اتّفاق سرهنگ صادق خان و نیروهایش، روان? اهواز و از آنجا به تهران منتقل و گرفتار زندان رضا شاه شد. بعد از مدّتی، تمامی رهبران قیام و اشخاص دستگیر شده، مورد عفو قرار گرفتند و به بختیاری روانه شدند. دولت احساس کرد که در آن شرایط، برخورد با عوامل قیام به صلاح نیست. با اخذ تعهد، آنان را آزاد، و مجازات و برخورد قهرآمیز با آن‌ها را، به زمانی دیگر موکول کرد. علی مردان خان، مجبور گردید در تهران اقامت کند و تحت نظر باشد. 
 
علی مردان خان، مدّتی در تهران تحت نظر بود و مورد بازجویی قرار گرفت؛ اما اندکی بعد آزاد گردید؛ ولی مجبور بود در تهران اقامت کند و تحت نظر باشد. اگر چه، گزارش‌هایی وجود دارد که: وی چند نوبت به منطقه بختیاری مسافرت نمود. در این زمان دولت، در شرایطی نبود که بتواند برخورد تندی با علی مردان خان نماید یا بخواهد وی را مجازات کند. به این خاطر، وی را آزاد گذاشت و برخورد و مجازاتش را به آینده موکول کرد. با شرایطی که در سال 1312 شمسی به وجود آمد، دولت تشخیص داد که، حال بهترین فرصت برای دستگیری و مجازات عوامل قیام سال 1308 می‌باشد. در این راستا، علی مردان خان، در تاریخ 12 آذر 1312 و برای چندمین و آخرین بار، به همراه جمعی دیگر از بختیاری‌ها که تعداد آن‌ها به بیش از چهل نفر می‌رسید، بازداشت گردید. 
 
علی مردان خان، چنان‌که گفته شد، در 12 آذر سال 1312 شمسی بازداشت گردید و به تهران فرستاده شد. در تهران، پس از بازجویی‌های اولیه، به زندان قصر منتقل شد. از آن پس، زندان قصر تهران، پذیرای یکی از جوانمردترین جوانان وطن گردید، راد مردی که حتی زندانبان نیز شیفت? اخلاق و مردانگی‌اش می‌شود. زندانیان نیز از این که دلاوری آزاد مرد، هم بند آنان گردید، بر خود می‌بالیدند و خرسند از این افتخار بودند. علی مردان که اتهامات وارده، یعنی تلاش برای نابودی رژیم پهلوی و قیام مسلّحانه را پذیرفته بود، جمعاً بیش از چهار سال در حبس بود. تااینکه سرانجام علی مردان خان که برای آخرین بار، در تاریخ 12 آذر 1312 و برای چندمین بار، (جمعاً بیش از چهار سال زندان بود.) به زندان افتاده بود به اتّفاق تعدادی دیگر از خوانین، در روز 17 آذر 1313 تیر باران گردید. تاریخ اعدام وی را، بعضی اسفند ماه همان سال نیز ذکر کرده‌اند. به همراه علی مردان خان، هفت نفر از خوانین دیگر نیز اعدام و بیش از 25 نفر نیز به حبس محکوم شدند. 
 
ماجرای افشای ستمکاری برخی خوانین 
 
در دوره انتقال قدرت از قاجاریه به رضاخان ، خوانین بختیاری که به واسطه درآمدهای نفتی و عواید ناشی از تصدی زمام امور شهرهای جنوب بسیار ثروتمند و قدرتمند شده بودند و حکومت مرکزی را فاقد قدرت و اقتدار می دانستند ، ظلم و اجحاف به بختیاری ها را به حد اعلا رسانده تا جاییکه اهالی چهار محال و پشتکوه متحده شده با تشکیل هیات اتحادیه چهارمحال و پشتکوه  مبارزات طولانی و موثری را با خوانین آغاز کردند. طوایف چهارلنگ نیز که از ظلم و ستم ایلخانی به ستوه آمده بودند ، با طرح و تنظیم چندین شکایت و تلگراف به تظلم خواهی مبادرت کردند. علی مردان خان نیز که محبوب بختیاری ها بود، چندین شکایت نامه تنظیم و به ریاست مجلس شورای ملی ارائه نمود. 
 


علی مردان خان در این شکوائیه بر چند نکته و موضوع تاکید و اشاره کرده است: 
1- ظلم و ستم فراوان خوانین به بختیاری ها و استثمار بیرحمانه مردم 
2- وابستگی خوانین به اجانب و بیگانگان 
3- بی اعتنایی برخی خوانین به اصول مشروطیت و عدالتخواهی 


در نهایت با پیگیری های مختلف منطقه چهارلنگ تجزیه و محمد تقی خان شجاع الممالک به سمت ایلخانی و علی مردان خان به سمت ایل بیگی چهارلنگ محمود صالح منصوب شدند. البته حکومت نیز قلباً راضی به تجزیه بختیاری بود زیرا با اینکار خوانین تضعیف می شدند. خوانین بختیاری در قبال اعتراض ها و شکایت های علی مردان خان ، عده ای از سران و ریش سفیدان طوایف و تیره های چهارلنگ را وادار و یا تطمیع کردند تا علیه علی مردان کارشکنی کرده و وی را ناتوان نشان دهند. آنها نیز تحت حمایت به ویژه سردار ظفر شکایت های متعددی را بر علیه علی مردان خان تنظیم و به مجلس و وزارتخانه های مربوطه ارسال می کردند




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/12/6
زمان : 5:22 عصر
عکس: اوقات فراغت در جبهه
نظرات ()

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 92/12/6
زمان : 5:18 عصر
خواب راحت + عکس
نظرات ()

تک نگاره مقاومت
این نوجوان در خط مقدم است که چون شیری پلک روی هم گذاشته و استراحت می‌کند. در چهره این رزمنده آرامشی است که انسان با دیدن صورتش حسادت می‌کند بر این همه ایمان. کاش می‌شد یک ساعت در عمرمان اینگونه بخوابیم.
خبرگزاری فارس: خواب راحت + عکس
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، سعید صادقی از عکاسان به نامی است که از هشت سال جنگ تحمیلی توانسته است تصاویر درخشانی را در تاریخ به ثبت برساند. همان هشت سالی که خیلی از هنرمندان جرات نداشتند حتی ساعتی قدم در زیر آتش دشمن بگذارند. اما عکس گرفتن از رزمندگان اسلام  و فرزندان ملتی که همه چیز خود را برای حفظ کشور وسط گذاشته بودند لذتی داشت که پای خیلی از عکاسان و فیلمبرداران را به آنجا کشاند تا از وجود منور این دلاوران گمنام برای آیندگان تصویری از مردانگی یک قوم به یادگار بگذارند. 

تصویری که مشاهده خواهید کرد توسط سعید صادقی انداخته شده که خواب یک نوجوان است در خط مقدم که چون شیری پلک روی هم گذاشته و استراحت می‌کند. در چهره این رزمنده آرامشی است که انسان با دیدن صورتش حسادت می‌کند بر این همه ایمان. کاش می‌شد یک ساعت در عمرمان اینگونه بخوابیم.

 

 

انتهای پیام/ب




نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 92/11/27
زمان : 12:5 عصر
زوج شهید حزبالله
نظرات ()

سید عباس موسوی دومین دبیر کل حزب‌الله لبنان بوده که در چنین روزی به همراه همسر و فرزندش هدف هلی‌کوپترهای «آپاچی» رژیم صهیونیستی قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
خبرگزاری فارس: زوج شهید حزب‌الله
به گزارش  گروه حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، سید الشهدای مقاومت «حجت الاسلام سید عباس موسوی» یکی از مؤسسان «حزب‌الله لبنان» است که به تاریخ 4 آبان ماه سال 1331 شمسی، در روستای «نبی شیث» واقع در «بقاع» متولد شد؛ وی در هجده سالگی، عشق فلسطین را در دل داشت و بعد از مدتی به همراه چند نفر از برادران مقاومت در لبنان، به سوریه رفته و در آنجا دوره‌های نظامی علیه رژیم صهیونیستی می‌بینند.

وقتی خانواده سید، این خبر را می‌شنوند، به سوریه می‌روند تا فرزندشان را برگردانند. زمانی که به محل آموزش می‌رسند، می‌بینند که وی طی آموزش به زمین افتاده و پایش به شدت آسیب دیده است؛ خانواده سید به او اصرار می‌کنند که همراه آنها برگردد تا پاهایش خوب شود؛ اما او قبول نمی‌کند. بالاخره با التماس زیاد، سید را راضی می‌کنند که همراه آنها به بیروت برود تا پاهایش خوب شود.

بعد از مدتی سید عباس از طریق پدرش با امام موسی صدر آشنا می‌شود؛ او مدت دو سال نزد امام موسی صدر در صور می‌ماند و دروس حوزوی می‌خواند؛ بعد از دو سال، امام موسی صدر که سید را انسان پرتلاش می‌بیند، به او می گوید: «دیگر جای شما، اینجا نیست. به نجف بروید». سید عباس پس از گذاشتن عمامه توسط امام موسی صدر، نزد محمدباقر صدر در عراق می‌رود. در ادامه سیدحسن نصرالله هم با نامه امام موسی صدر، به نجف می‌رود و سپس با سید عباس موسوی آشنا می‌شود.

در ادامه رژیم عراق، قصد ترور سید عباس را می‌کند؛ سپس تمام علمائی که آن زمان تحت تعقیب رژیم عراق بودند، مخفیانه از عراق به لبنان می‌روند؛ سید عباس بعد از 6 ماه زندگی در یکی از روستاهای لبنان به بعلبک می‌رود و در سال 1979 میلادی، در بعلبک حوزه‌ای برای ادامه تحصیل روحانیانی که به لبنان آمده بودند، تأسیس می‌کند؛ همسر وی به نام «ام یاسر» هم که نزد خواهر امام موسی صدر آموزش دیده بود، حوزه‌ای به نام «الزهرا» برای زنان تأسیس کرد.

وقتی اسرائیل سال 1982 تا بیروت را اشغال کرد، سید عباس موسوی، مردان بزرگ و شجاع را جمع کرد و در همان سال 1982 مقاومت اسلامی را تأسیس کرد که این مقاومت تا امروز هم ادامه دارد. البته سید عباس در سال 1979 به ایران سفر کرد و از نزدیک با افکار امام خمینی(ره) آشنا شد.

و سرانجام سید عباس در 27 بهمن ماه سال 1370 شمسی، به همراه همسرش «ام یاسر» و آخرین فرزندش «حسین»، هدف هلی‌کوپتر رژیم صهیونیستی قرار گرفته و به شهادت رسیدند.

 

«سید عباس موسوی» در زمان شهادت، دومین دبیرکل حزب‌الله لبنان بود که پس از «شیخ صبحی طفیلی»، این مسئولیت را بر عهده گرفت. به دنبال شهادت ایشان، «سید حسن نصرالله» سکانِ هدایت «حزب الله لبنان» را به دست گرفت و تا به امروز، در این مسئولیت باقی است.




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 92/11/26
زمان : 3:50 عصر
برای کُشتن این مرد آماده ایم+ عکس
نظرات ()

تصویر زیر توسط ماهر عطار در 7 اسفند 1367 زمانی ثبت شده که مسلمانان لبنانی در ضاحیه جنوبی بیروت در اعتراض به انتشار کتاب آیات شیطانی دست به تظاهرات زدند.
خبرگزاری فارس: برای کُشتن این مرد آماده ایم+ عکس
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس بهمن سال 1367 بود که سلمان رشدی کتاب آیات شیطانی را نوشت، آیات شیطانی کتابی است با محتوای توهین به قرآن، پیامبر اسلام و همسران و صحابه آن حضرت، امام خمینی(ره) به محض انتشار این موضوع رشدی را مرتد خواندند و حکم اعدام وی را بدین شرح صادر کردند:

«بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم مؤلف کتاب «آیات شطانی‌» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاَ آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است ان شاء الله. ضمناَ اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

روح الله الموسوی الخمینی

25بهمن 1367/ 11 رجب 1409»

امت مسلمان در سرتاسر جهان در اعتراض به عمل این ملعون به تظاهرات پرداخت و خشم خود را نسبت به رشدی اعلام کرد و همان موقع همه فرزندان امام در هر نقطه ای از جهان که بودند عهد بستند هر زمانی که بتوانند حکم اعدام او را عملی کنند.

شهید مصطفی مازح یکی از شیرپاک خوردگان لبنانی بود که تمام سعی خود را کرد تا سلمان رشدی را به درک بفرستد و این لکه ننگ را از روی زمین پاک کند اما در آخر کار شناسایی شد و خود به شهادت رسید.

 

شهید مصطفی مازح

 

اگر چه هنوز بعد از گذشت سالها این حکم عملی نشده اما فرزندان حضرت روح  الله خواب و زندگی راحت را از سلمان رشدی گرفته اند و او با کابوس مرگ مجبور است یک زندگی امنیتی و دست و پاگیر را تحمل کند.

همانطور که در قرآن آمده خداوند در کمین ستمکاران خواهد بود و سلمان رشدی و همه کسانی که به هر نحوی به مقدسات توهین می کنند بدانند هرگز نخواهند توانست از دست مجاهدانی که در راه خدا جان را در کف دست گرفته اند فرار کنند.

تصویر زیر توسط ماهر عطار در 7 اسفند 1367 زمانی ثبت شده که مسلمانان لبنانی در ضاحیه جنوبی بیروت در اعتراض به انتشار کتاب آیات شیطانی دست به تظاهرات زده اند.

 

 




نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 92/11/25
زمان : 3:1 عصر
عکس: شهید شاطری در کنار سیدحسن نصرالله
نظرات ()

همزمان با اولین سالگرد شهادت سردار بازسازی جنوب لبنان تصویری از وی در کنار سید‌حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان منتشر شد.
به گزارش ابنا، بهمن‌ماه سال گذشته خبر شهادت سردار حاج حسن شاطری (معروف به خوش‌نویس) رئیس ستاد بازسازی جنوب لبنان، به دست گروه‌های سرسپرده رژیم صهیونیستی، نه تنها دل مردم ایران را به درد آورد، بلکه دل اهالی و ساکنان مناطق جنوب لبنان را مملو از غم و اندوه کرد.
 
مردم این مناطق عزیزی را از دست دادند که سال‌های پس از جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان را در خدمت مناطق آسیب دیده جنوب با هدف بازسازی و تعمیر خرابی‌های باقی مانده از جنگ، سپری کرده بود و جان و زندگی تازه‌ای را به مردم و اهالی این مناطق بخشید.
 
همزمان با اولین سالگرد شهادت سردار بازسازی جنوب لبنان تصویری از وی در کنار سید‌حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان منتشر شد.
 
 
 
 
این تصویر که در اوایل حضور سردار شاطری در لبنان گرفته شده است، سردار شاطری از دستان دبیرکل حزب‌الله لبنان لوح تقدیری منقش به قدس شریف دریافت کرده است.
 
سیدحسن نصرالله به مناسبت شهادت سردار شاطری پیام تسلیتی صادر کرد که توسط نماینده وی در مراسم بزرگداشت این شهید قرائت شد.
 
دبیرکل حزب‌الله همچنین تاکید کرده بود که شهید حسام خوش نویس، اولین شهیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران در راه مقاومت و آبادانی لبنان تقدیم کرده و ما شهادت وی را به مسئولان جمهوری اسلامی ایران و خانواده‌اش تسلیت می‌گوییم.



نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 92/11/20
زمان : 11:7 صبح




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ