سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

ارمغان پنجمین نرمافزار برتر تولید رژیم صهیونیستی برای کاربران چی
نظرات ()

وایبر جزء پنج برند برتر تجاری اسرائیل/ وزیر اقتصاد اسرائیل: «وایبر» پاسخی به جنبش «تحریم کالای اسرائیلی» بود!

 

گروه اجتماعی - رجانیوز: تب «وایبر» خیلی سریع بالا گرفته و اکثر کاربران تلفن‌های همراه هوشمند را با خود همراه کرده است؛ موجی که به دلیل رایگان و جذاب بودن این نرم‌افزار ایجاد شده و توانسته در مدت کوتاهی، بخش زیادی از ایرانیان را نیز به استفاده از این نرم‌افزار ترغیب کند.

به گزارش رجانیوز، اما واقعیت این برنامه کاربردی به ظاهر دوست داشتنی چیست؟ پاسخ به این سوال را باید از وزیر اقتصاد رژیم صهیونیستی شنید.

«نفتالی بنت» اخیرا در یک مصاحبه اعلام کرده است که «Viber» توانسته پاسخ مناسبی به جنبش تحریم کالاهای اسرائیلی در اروپا موسوم به  بایکوت اسرائیل در سراسر جهان باشد. بر اساس خبری که نشریه «جروزالم پست» منتشر کرده، او با اعتراض به اظهارات برخی از مقامات اروپایی علیه جنایات اسرائیل و تلاش برای بایکوت اقتصادی این رژیم، تاکید کرده است: «به جای تحریم و بایکوت اسرائیل، بیایید خلاقیت را به مبارزه بگذاریم. وایبر بهترین پاسخ به بایکوت اسرائیل است.»

این مساله را باید در کنار این خبر تحلیل کرد که وایبر اکنون به یکی از پنج برند برتر تجاری تولید رژیم صهیونیستی تبدیل شده است و توانسته علاوه ایجاد یک شبکه اقتصادی قوی برای تل آویو، یک بانک اطلاعاتی قدرتمند جهانی نیز برای این رژیم فراهم کند.

این در حالی است که بر اساس یک بررسی که اخیرا انجام پذیرفته است، در میان نرم افزارهای ارتباطی، وایبر بیشترین سطح دسترسی به اطلاعات شخصی تلفن های شخصی را در اختیار داشته است. 

جالب است بدانید که در همین راستا، ارتش مصر استفاده سربازان از نرم افزار «وایبر» را به علت سوء استفاده جاسوسی رژیم صهیونیستی از آن، ممنوع کرده است. مطبوعات مصر تأکید کردند ارتش این کشور استفاده سربازان از برنامه رایگان تماس‌های تلفنی (وایبر) را ممنوع کرده است؛ زیرا هدف این شرکت صهیونیستی از راه اندازی این نرم افزار رایگان سودآوری یا آگهی نیست، بلکه جاسوسی از کاربران است. 

«عرب تایمز» به نقل از مطبوعات مصر نوشت: «سیاست این شرکت، جمع‌آوری و استفاده از اطلاعات است ولی معمولا کاربران بدون اینکه جزئیات فرم درخواست عضویت را به دقت بخوانند، آن را تایید می‌کنند. این شرکت در فرم عضویت نوشته است نرم افزار وایبر فایل صوتی مفصلی از مکالمه هر تماسی از همه تلفن‌ها و شبکه‌ها بدست می‌آورد تا درک بهتری از عملکرد شبکه و جزئیات آن از نظر تعداد مکالمه‌های کاربران و مکان‌های تماس و زمان مکالمه‌ها و نوع شبکه استفاده شده، داشته باشد.»
 
 
این شرکت این اقدام را اینگونه توجیه کرده است که به دنبال اطلاع از هر مشکل فنی و بهبود خدمات یا دلایل امنیتی عمومی است؛ ولی این شرکت فایل مکالمه‌های ضبط شده را به مدت سی ماه نگه داشته و در اختیار منابع اطلاعاتی خاص قرار می‌دهد.
 
گفتنی است، وایبر توسط یک تیم اسرائیلی طراحی و تولید شده که مدت ها در بخش های نظامی این کشور فعالیت داشته است. رهبر این تیم حرفه ای، "تالمون مارکو" هنوز هم مدیریت اجرایی شرکت Viber Media را در دست دارد. شبکه های اجتماعی اینترنتی iMesh و Bandoo که در گذشته موفقیت نسبی در جذب کاربران داشتند نیز توسط "تالمون مارکو" طراحی شدند.
 
بعدها شرکت "وایبر مدیا" به دلیل آنچه توجیه اقتصادی و ارزان بودن نیروی کار خوانده شد، سازمان مرکزی خود را از اسراییل به کشور بلاروس منتقل کرد و به قیمت 900 میلیون دلار توسط یک شرکت ژاپنی به نام Rakuten، خریداری شد.




نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 93/7/28
زمان : 3:35 عصر
سخنرانی دکتر مسعود اسداللهی در جمع فعالان دانشجویی درباره ماهیت
نظرات ()

همه آنچه که باید درباره داعش بدانیم/ نحوه شکل‎گیری داعش چگونه بود؛ راهکار مقابله با آن چگونه است؟!

 

گروه بین‎الملل – رجانیوز: آیا آنچنان که گفته می‎شود، داعش ساخته و پرداخته سرویس‎های امنیتی غربی – عربی است، و یا اینکه داعش را باید به عنوان یک جنبش اجتماعی – سیاسی در میان اهل سنت به حساب آورد. و اینکه آیا غرب واقعا از جریانی به نام داعش، همچون القاعده هراس دارد؟ اینکه هیچ تحرکی از این جریان علیه صهیونیست‎ها مشاهده نشده است، چه معنا و چه مبنایی دارد!؟

به گزارش رجانیوز،  شاید این سوالات مهمترین پرسش‎هایی باشد که از زمان شکل‎گیری جریان عجیب و پیچیده‎ای چون داعش در منطقه ذهن تحلیل گران منطقه غرب آسیا را درگیر خود کرده باشد.

آنچه در ادامه می‎خوانید، متن کامل سخنرانی دکتر دکتر مسعود اسداللهی، کارشناس ارشد مسایل غرب آسیا است که در آن تلاش شده تا به بخشی از این پرسش‎ها پاسخ گفته شود.

دکتر اسداللهی با حضور در جمع فعالان دانشجویی سراسر کشور ضمن تشریح نحوه شکل گیری گروهک داعش، راه های مقابله با این گروه را بیان کرده و در پایان به سوالات حضار پاسخ گفته است. متن کامل این سخنرانی را که برای اولین بار رجانیوز آنرا منتشر می‎کند در ادامه می‎خوانید:

دوگانه بن لادن- زرقاوی

داعش یکی از شاخه های القاعده است که الان بر خودِ القاعده برتری پیدا کرده است. در زمان جنگ ما شوروی به افغانستان حمله کرد و بعد عقب نشینی کرد. ما حواسمان به جنگ خودمان با عراق بود و آن طور که باید حواسمان به درون جنگ افغانستان و اتفاقاتی که دارد آنجا می‎افتد نبود. شیخی فلسطینی به نام عبد الله عزام به افغانستان رفت و شروع به جذب جوانان از همه کشورهای اسلامی کرد که بیایید علیه شوروی بجنگیم.

اینجا این سوال پیش می آید که او چرا نرفت علیه اسراییل بجنگد؟ این برای ما مشخص نیست. اینکه مزدور بود یا انحراف داشت یا ... نمی دانیم. در جنگ افغانستان هم کشته شد و به عنوان شهید شناخته می شود. گروهی که به سفارت ما حمله کرد، اسمش کتائب عبد الله عزام بود. در میان افرادی که رفتند، ایمن الظواهری بود، زرقاوی بود، بن لادن بود و... . این ها در جوانی به افغانستان رفتند. بعد از کشته شدن عزام بن لادن تبدیل شد به رهبر. این ها در یک پایگاه نظامی جمع شدند. اسمش را گذاشتند قاعدة الجهاد. تشکیلات القاعده در آنجا شکل گرفت و از جهان عرب جوانان می رفتند آنجا برای آموزش و اعزام به جهاد.

علی ای حال از همان ابتدا یک دوگانگی شکل گرفت. ابو مصعب زرقاوی، اهل شمال اردن است از شهر زرقا که مرکز سلفی ها است. او نرفت به خیمه بن لادن. در گوشه دیگری از پایگاه، خیمه ای زد به نام خیمه اهل شام. همه جوانان فلسطین و اردن و شام و... به خیمه او می رفتند. بن لادن عربستانی بود. جوانان عربستانی و حوزه خلیج فارس سراغ او می رفتند. ایمن الظواهری هم مصری بود، جوانان مصری و شمال افریقا سراغ او می رفتند. بن لادن و ظواهری با هم کار می کردند. ولی زرقاوی مشخص بود که حسابش را مقداری جدا کرده است.

آن موقع این اختلافات خودش را نشان نداد. شوروی شکست خورد. بن لادن گفت الان نوبت امریکا است و باید سراغ امریکا برویم. شروع کردند به عملیات علیه منافع امریکا. حمله به سفارت امریکا در کنیا، به ناوچه امریکا در یمن و... . کم کم مشهور شدند. بن لادن یک تزی داشت، که با ما فرق می کرد. می گفت امریکا اصل است و اسراییل فرع است. اگر به امریکا حمله کنیم، اسراییل هم از بین می رود. دلیل ندارد الان به اسراییل حمله کنیم. ولی برای ما، مقابله با اسراییل هم اصل است. نمی توانیم موکولش کنیم به از بین رفتن امریکا. با اسراییل و امریکا مبارزه می کنیم. در عین حال در مورد بن لادن باید منصف باشیم. بن لادن هیچ گاه علیه ایران، شیعه و حزب الله صحبت نکرد. هیچ اظهار نظر تکفیری علیه اینها نمی بینید. حتی امریکایی ها عماد مغنیه را متهم می کنند که با بن لادن دیدار داشته. بن لادن اصلاً اعتقادی هم به کشتار شیعه نداشت.

مبدا تشکیل داعش

صدام که سقوط کرد، بن لادن زرقاوی را مامور کرد که شاخه القاعده در عراق را تشکیل دهد. او هم در عراق مستقر شد و توحید و جهاد را تشکیل داد. ولی به اسم حمله به امریکا، شیعه کشی هم راه انداخت. بن لادن پیام به او داد که این چه کاری است که بازار را منفجر می کنی و شیعه می کشی؟ او گفت این ها دستشان در دست امریکا است و این ها را هم باید کشت. ولی بن لادن می گفت اصلا این کشتار مردم عادی به ضرر ما است. این اختلاف نظر خودش را نشان داد.

زرقاوی سال 2006 کشته شد و ابوعمر بغدادی شد رهبر القاعده در عراق. اسم گروه را کرد دولت اسلامی در عراق. این هم باعث اختلاف شد. بن لادن تبریک گفت، ولی الظواهری معتقد بود که الان ما گروه مقاومتیم، الان در شرایطی نیستیم که دولت تشکیل دهیم. در حالی که با تشکیل دولت باید جواب نیازهای مردم را هم بدهیم. ولی بن لادن گویا می دانست که گوش این ها بدهکار نیست.

بغدادی کشته شد، ابو محمد مهاجر رهبر گروه شد، او هم کشته شد. بعد ابوبکر بغدادی شد امیر دولت اسلامی در عراق. تا بحران سوریه شروع نشده بود، این دولت اسلامی در عراق فعالیت می کرد بیشتر هم ضد شیعه. بحران سوریه که شروع شد، ابوبکر بغدادی یکی از اطرافیانش به نام ابومحمد جولانی که سوری بود را فرستاد که شاخه القاعده در سوریه را تشکیل دهد به نام جبهه النصرة.

خیلی سریع کار النصرة گرفت و همه تکفیری ها جذبش شدند و خیلی سریع شدند قوی ترین گروه مسلح در سوریه. ادبیاتشان هم جهادی و عقیدتی بود و سخت عقب می کشیدند. امریکا اسمش را گذاشت در لیست گروه های تروریستی. به بغدادی خبر دادند که جولانی دارد حسابش را جدا می کند. بغدادی می گفت عملیات انتحاری انجام بده، ولی جولانی می گفت این جا با عملیات انتحاری سنی ها هم کشته می شود. مثل عراق نیست. دو سه بار دستورات بغدادی را انجام نداد. ابوبکر بغدادی هشدار داد و نهایتا به دلیل استمرار سرپیچی کار به جاهای باریک کشید.

ابوبکر بغدادی خودش به سوریه آمد و گفت من دو شاخه عراق و شام را ادغام کرده ام و اسمش را هم گذاشت دولت اسلامی عراق و شام (داعش). جولانی بلافاصله بیانیه داد که من این ادغام را قبول ندارم، و من با ابوبکر بغدادی بیعت نکرده ام بلکه با ایمن الظواهری بیعت کرده ام. الظواهری هم بیانیه داد که این ادغام درست نیست و بغدادی به عراق برگردد و جولانی در شام باشد. اما بغدادی قبول نکرد. این شد مبدا یک اختلاف نظامی و به قدری این ها از هم آدم کشتند خصوصاً آدم های اصلی یکدیگر را که اگر دولت سوریه می‌خواست بکشد باید کلی زحمت می کشید! یک کشتار جدی از هم راه انداختند. داعش دیگر فقط با این ها می‌جنگید حتی با نظام هم نمی جنگید. در طی دو سال داعش بسیاری از مناطق شمالی و شرقی را در دست گرفت. ابومحمد جولانی خیلی تضعیف شد و حتی بعضی یارانش به داعش پیوستند.

 

 

از اعلام خلافت تا جذب نیرو و منابع مالی

این روند ادامه داشت تا این که جریان موصل پیش آمد و بغدادی اعلام خلافت کرد. گفت خلیفه کلّ مسلمینم. در اینجا خودِ اهل سنت اشکال گرفتند که اولاً خلیفه باید معلوم باشد کی است و کجا بوده. این که اصلاً معلوم نیست چه کسی است و چه سابقه ای دارد. این شبهه که ایجاد شد، ابوبکر بغدادی در نماز جمعه موصل رفت بالا و خودش را نشان داد و گفت خلیفه مسلمین من هستم.

ماجرای موصول وضعیت جدیدی را برای داعش در میان برخی از اهل سنت ایجاد کرد که اکنون با آن مواجهیم. آنها شده اند قهرمان و القاعده کاملاً به حاشیه برده شده است. اهل سنت تحت تاثیر فتنه مذهبی حس می‌کنند که به آنها بسیار ظلم شده و داعش آمده آنها را نجات دهد.

پول زیادی هم دارند. فقط در بانک های موصل 500 میلیون دلار و مقدار زیادی طلا بود که همه را غارت کردند. اموال مردم را گرفتند و فقط گفتند مردم با لباسی که دارند می توانند بروند. بقیه غنیمت است. تعداد بسیار زیادی مسیحی و ... را آواره کردند. چاه های نفت هم که دستشان است. ثروت عظیمی دارند که قدرت جذب آورده است.

اکنون با وضع بدی مواجهیم. این گروه بسیار خطرناک است. بسیار افراطی و تکفیری است. هیچ کسی را هم جز خودش قبول ندارد. حتی اهل سنت هم اگر مخالفشان باشد را قبول ندارد. حتی النصرة که خودشان هم تکفیری بودند را تحمل نکرد. خطرناک بودنشان هم به این است که طیفی از جهان اهل سنت به این ها روی آورده اند.

 

راه های مقابله با اقبال به داعش

چند راه برای جلوگیری از روند رو به رشد داعش وجود دارد. اول این که داعش باید در عراق شکست بخورد. اگر شکست نخورد، حتماً قدرت می گیرد و سوریه و لبنان را می گیرد. باید هر طور شده داعش در عراق شکست بخورد. جدیداً خبرهای خوشی آمد. شکست محاصره آمرلی و برخی شهرهای دیگر خیلی برای داعش ضربه بود. این چهره شکست ناپذیری را باید شکست. بعد از آزاد سازی آمرلی یک روزنامه ای دیدم که تیتر زده بود معلوم شد داعش لشکر شکست ناپذیر نیست! این ها تا این اندازه قهرمان سازی کرده‎اند و می‎گویند لشکری تشکیل داده‌ایم که همه با آن دشمنند از شیعه گرفته تا اسراییل و امریکا و...

آمرلی شهری ترکمن شیعه بود که 80 روز محاصره بود و مقاومت کرد، تا این که محاصره از بیرون شکسته شد. فقط برادران سپاه بدر، 60 شهید دادند. ولی حصر شکست. ما در سوریه مشکل نیروی انسانی داریم و نیرو نداریم. ولی در  عراق، جوان شیعه زیاد است. سازماندهی و فرماندهی خوب لازم دارد که اگر باشد، قدرت دفاع از خودشان دارند. روزهای اول اگر فتوای آقای سیستانی که جوان ها را به صحنه آورد، و عملکرد سازماندهی برادران ایرانی نبود، همه جا از دست رفته بود.

ولی راه حل فقط نظامی نیست. اولاً در روند پیدایش داعش، قطعاً بدانید در این روند شکل گیری، اسراییلی ها و نومحافظه کاران نقش داشته اند. ابوبکر بغدادی در ابتدای حمله امریکا به عراق، در زندان بود در نزدیکی های بصره که توسط انگلیس اداره می‌شد. خودش دکترای الهیات از دانشگاه بغداد دارد، ولی گفته می‌شود آموزشش داده‌اند. به علاوه، وقتی داعش رهبران مختلفی داشت، خیلی سریع رهبرانش کشته می‌شدند. می‌گویند او آنها را لو می‎داده و کشته می‎شده اند تا این که خودش به سرکردگی داعش برسد.

انگلیس هم حتماً  به خاطر تجربه ای که در میان اعراب داشته است و با نقش علما و جهادی ها و... آشناست، حتما در شکل گیری داعش نقش داشته است. امریکایی ها خیلی تجربه ندارند. اولین کاری که در عراق، فرمانده انگلیسی کرد این بود که یک خیمه عربی زد و رؤسای عشایر را جمع کرد و با آنها قراردادی را امضا کرد که از انگلیس کسی را نکشند. از آن به بعد انگلیس خیلی کم تلفات داد.

البته به این معنا نیست که همه داعشی ها مزدور امریکا باشند. بلکه خیلی هایشان فکر می کنند به اسلام خدمت می کنند. حتی عربستان چنین اشتباهی را کرد که زمان بندر بن سلطان، همه زندانیان القاعده را در عربستان آزاد کرد که یا از سوری ها بکشند یا در سوریه کشته شوند. اما الان شده خطری علیه خودشان و بغدادی گفته همه حکومت های عربی، طاغوتند. به ما [شیعه] می گوید کافر و به آنها می گوید طاغوت. سید حسن نصر الله هم مصاحبه کرد و گفت من یقین دارم که الان عربستان به شدت از داعش می ترسد. داعش برای ما هم خطر دارد.

در مورد سوریه هم الان وضعیت نظامی خوب است، اما شکننده است. به این معنا که اگر داعش تمرکزش از عراق به سوریه برگردد، تمام دستاوردهای نظامی اخیر در سوریه از دست می رود. چون ارتش سوریه در این جنگ فرسوده شده. مدت ها است که با تمام توان در تمام سوریه دارند می جنگند. لشکر احتیاط ندارند. لذا باید داعش را در عراق شکست داد. دیر الزور و رقه و... دست داعش است، و نظام برنامه ای برای آزاد سازی آنها ندارد چون توان ندارد. فعلا غرب و جنوب که مهمتر است را دارد آزاد می کند.

پرسش و پاسخ

-      اگر در مقابله با داعش ایران در کنار آمریکا در یک جبهه قرار بگیرد آیا این مساله در تشدید ذهنیت منفی جامعه اهل سنت از شیعیان موثر نخواهد بود و باعث بیشتر شدن تقابل سنی شیعی نمی شود؟

-      بله. می شود. ولی همین نگرانی در امریکا هم هست. مالکی رسماً از امریکا درخواست حمله علیه داعش کرد. ولی اوباما گفت ما نمی خواهیم نیروی هوایی مان نیروی هوایی شیعه شود. تا داعش به 30 کیلومتری اربیل نرسید، امریکایی ها وارد نشدند. آنجا هم چون بحث نفت کردستان است. ولی این مشکل را ما هم داریم. ما موافق نیستیم که دولت عراق از امریکا کمک بخواهد. ولی دولت عراق این کار را کرده است متاسفانه، و امریکایی‎ها دارند ورود می‎کنند و تبلیغ می‎شود که ایران و امریکا با هم هم پیمان شده اند علیه اهل سنت. مناسبات ما و عراق هم اینگونه نیست که ایران هرکاری بخواهد بتواند انجام بدهد. مثلا مالکی بر خلاف توصیه اکید ایران، نیروهای بعثی را به اطلاعات و ارتش برگرداند و نتیجه این شد که همانها موصل را تقدیم داعش کردند.

 

-      با توجه به سیاست جدید امریکا در مورد عدم دخالت نظامی در کشورهای دیگر آیا می شود گفت امریکا داعش را راه انداخته و به دنبال ترسیم نقشه جدید خاور میانه با استفاده از جریان داعش است یا این که داعش از کنترل ایشان خارج است؟

-      دخالت نظامی را تعریف کنید. اگر منظور نیروی زمینی امریکاست، به هیچ وجه اوباما این کار را نمی کند. به صورت قاطع این را اعلام کرده. ولی در حد حمله نیروی هوایی امریکا، می گوید در عراق می جنگم ولی در سوریه با او کاری ندارم. چون به نفع حکومت می شود. در صورتی که اصل داعش توی سوریه است و چاه های نفت سوری دست داعش است. از آنجا هم از ترکیه دسته دسته آدم برایشان می آید.

در عین حال اوباما در یک دوراهی گیر کرده. از یک طرف تقویت داعش را خلاف منافع ملی شان می دانند و از یک طرف دیگر تضعیف داعش و تقویت موضع نظام سوریه را خلاف منافع شان می بینند. لذا آقای اوباما گفت باید مسلحین معتدل – که الان در سوریه تقریبا وجود خارجی ندارند- را در سوریه تسلیح کرد و بعد به مواضع داعش حمله کرد.

در عین حال عملکرد داعش تا این لحظه بیشتر علیه اهل سنت بوده. چون بیشتر مناطق اهل سنت محل جنگ است و مناطق سنی نشین بوده که ویران شده و حتی سنی های لاییک دارند اعتراض می کنند مثل رییس جمهور لبنان. پس به آن معنا مامور امریکا نیست. ولی نتیجه عملش همان تجزیه کشورهااست.

 

-      ایران در تقابل گروه های اسلام گرای رادیکال و سکولار در کشورهای اسلامی جانب کدام گروه را باید بگیرد؟

-      من یک مثال می زنم. پاکستان یک قدرت هسته ای است. کلاهک های هسته ای بسیاری هم دارد. یکی از خطراتی که هم ایران و هم غرب را تهدید می کند، این است که اسلامگراها در پاکستان قدرت بگیرند و سلاح هسته ای دستشان بیافتد. شک نکنید قبل از حمله به غرب، به ما حمله می کنند. خودتان قضاوت کنید که یک گروه تکفیری کار را به دست بگیرد بهتر است یا همین دولتی که الان هست هرچند رابطه اش با ما خوب نیست! از نظر فقهی هم توجیه دارد. حفظ نظام از اوجب واجبات است. ما نمی توانیم از تندروهای اسلام گرا در آنجا حمایت کنیم.

یک راننده پاکستانی که در عربستان دیدم، گفت شیعیان اگر مسلمان شوند می گذاریم در مسجدمان نماز بخوانند. اصلا شیعه را مسلمان نمی دانست.

-      (این طرف قضیه را هم ببینیم. با موج اسلام هراسی جدیدی که شکل گرفته چه باید کرد؟)

-      این خودش یک سخنرانی می طلبد و سوالی اساسی هم هست. اسلام هراسی مشکلی شده و وجهه های گوناگون هم دارد. پیدایش گروه های تکفیری به شدت به اسلام هراسی کمک کرد. ما که این ها را می بینیم چندشمان می شود، چه برسد به آن غربی. از دید آنها همه ما جهان اسلامیم. برایش شیعه و سنی و افراطی و معتدل فرق نمی کند. این کارهای وحشیانه فاجعه است. زن های ایزدی را برده اند در رقه فروخته اند! کاری می کند به اسم اسلام که هرچه تلاش کنید نمی توانید آن را خنثی کنید. در عین حال وظیفه شیعه و سنی این است که خودشان را از جریانات تکفیری جدا کنند.

 

-      چرا داعش که خیلی خوب داشت پیشروی می کرد، رودرروی امریکا ایستاد و رفتند به طرف اربیل و خبرنگاران امریکایی را ذبح کردند و... . آیا این رویکرد جدید مبتنی بر یک هدف گذاری است؟

-      افراط گرایی را می شود به وجود آورد ولی نمی توان کنترل کرد. در هر مکتب فکری و هر زمینه ای این گونه است. برای همین است که همیشه افراط گرایی تبدیل به ضد خودش می شود. مثل افغانستان که امریکا علیه شوروی این ها را حمایت کردند. سران مجاهدین در کاخ سفید با ریگان دیدار کردند اما بعدا شدند بلای امریکا. ترکیه دارد همین اشتباه را مرتکب می شود، فردا به ترکیه حمله خواهند کرد. یکی از رهبران داعش تهدید کرده بود که اگر ترکیه سد فرات را باز نکند که سهم عراق بیشتر شود، ما به ترکیه حمله می کنیم. پاکستان طالبان را ایجاد کرد، الان شده بلای جان خودشان.

 

-      سخنگوی وزارت خارجه امریکا گفته در کنار مذاکرات هسته ای در مورد داعش هم گفت و گو کرده ایم. موضع آقا با موضع ذوق زده برخی آقایان داخل تفاوت دارد. الان در جهان عرب مفصلاً دارد مقاله نوشته می شود از طرف اخوان و... علیه داعش، و این تحلیل که ایران و امریکا بستند با هم که شیعه در عراق بر روی کار آمد در حالی که آقا تاکید کردند که ما داعش و... را ساخته امریکا و دشمن فرعی می دانیم و دیگر اینکه دخالت نمی کنیم در عراق و مردم عراق کار را حل خواهند کرد و...

-      بله. این اتهام به شکل وسیعی به ما وارد می شود. بعضاً نامردی هم می کنند. می گویند شیعیان عراق و مالکی سوار بر تانک های امریکا به حکومت رسیدند. ولی نمی گویند این تانک ها از کدام مرز وارد عراق شدند. نمی گویند که از عربستان و اردن و ... وارد شدند. به علاوه این که این دولت بود که امریکا را خارج کرد از عراق. ولی این اتهام وارد می شود. می گویند ایران با امریکا همکاری کرد، طالبان و صدام از بین رفتند و ایران شد حاکم منطقه. سعودی ها می گویند امریکا احمق است و باعث شد دشمنان ایران در شرق و غرب این کشور از بین بروند و ایران تقویت بشود. ولی ما در اظهار نظرهایمان باید خیلی دقت کنیم که کمک نکنیم به این اتهامات. البته جلوی دولت عراق را نمی توانیم بگیریم که از امریکا کمک نگیرد. البته ما می گوییم که کاری به امریکا نداریم و به هیچ وجه همکاری نمی کنیم. ولی متاسفانه دولتمردان ما بعضاً اظهاراتی می کنند که کار را خراب می کند. این گفتن ها بسیار دردسر ساز است برای ما. هزینه ها را بالا می برد. در عین حال اگر این کار هم نشود، این اتهامات همیشه علیه ما هست. این ها مهمترین حامیان امریکا در منطقه اند و به ما اتهام می زنند. متاسفانه این هست و ما با بی تجربگی آب به آسیابشان می ریزیم.

 

-      نقش ما در ضریب گرفتن داعش و پذیرش ایشان از طرف عامه اهل سنت چیست؟ مثلا آیا ورود ایران و حزب الله در جنگ سوریه در این زمینه تاثیرگذار بوده است.

-      ما در سوریه همین معضلی را داشتیم که در عراق داریم. نظامی که متحد استراتژیک ما بود، با دو پدیده روبرو شد: انقلاب مردمی و توطئه خارجی. در سوریه هم تا حدی انقلاب در حال جریان بود، ولی بلافاصله خارجی ها آن را تبدیل کردند به جنگ مسلحانه. ایران باید چه می کرد؟ آیا می گفت باید بی تفاوت باشیم؟ نتیجه اش این بود که کسانی می آمدند که علیه مردم سوریه بودند. شاخه اخوان در سوریه، بدترین شاخه اخوان در دنیا است. حتی با اسراییل هم مذاکره می کنند. رسماً اعلام کردند. به علاوه آن که حرم های این سرزمین برای ما مهم بود. شعار روی دیوار حرم حضرت زینب (س) نوشتند که بشار برود تو هم می روی ای زینب!! اگر ما وارد نمی شدیم پاسخگوی مردم خودمان هم نمی بودیم. به علاوه کمک هایی که سوریه در جنگ تحمیلی به ما کرد. همین کار، توطئه جنگ اعراب و ایران را شکست. به علاوه این که سوریه واسطه ارتباط ما با لبنان و فلسطین است. الان امنیت ملی ما در لبنان دارد تامین می شود. اسراییل به ما حمله نمی کند چون حزب الله به او حمله می کند. ما باید وارد می شدیم و شدیم. تبعات منفی هم داشت. سید حسن نصر الله هم گفت این تبعات بود و چاره ای نداشتیم ولی می دانیم با گذشت زمان، حقایق آشکار خواهد شد و خیلی از کسانی که از ما انتقاد کردند روزی خواهد رسید که از ما تشکر خواهند کرد.

همین الان مسیحی های طرفدار جعجع که دشمن خونی حزب الله هستند، رسما درخواست تسلیح از حزب الله کردند تا بتوانند با داعش بجنگند. چون داعش پدر مسیحی ها را در می آورد اگر برسد که نزدیک شده است. دروزی ها که با حزب الله درگیری خونین داشتند، الان پیام داده اند به حزب الله که ما را مسلح کنید. چون از طریق جولان، مسلحین وارد لبنان شده اند. همین منتقدین الان دیدگاهشان عوض شده است. زمان که بگذرد خیلی از حقایق آشکار می شود. ولی الان ما در دلِ بحرانیم و این جنگ تبلیغاتی هست و فتنه مذهبی را دامن می زند.




نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 93/7/7
زمان : 6:58 صبح
از لابه لای اسناد/ آشکار و نهان گروهک تکفیری داعش/ 5
نظرات ()

چرا همه سرنخ ها به آمریکا ختم می شوند؟ / پروژه «لانه زنبور» برای خلق داعش چیست؟

هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا که دردوره وزارتش هسته ی اصلی گروه داعش متولد شد در کتاب خاطراتش به وضوح تاکید می کند که واشنگتن نقش عمده ای در تاسیس این گروهک و فراهم کردن زمینه قدرت‌یابی آن ایفا کرده است.

خبرگزاری فارس: چرا همه سرنخ ها به آمریکا ختم می شوند؟ / پروژه «لانه زنبور» برای خلق داعش چیست؟

-----------------------------
اشاره:‌ تروریسم و بر اساس تعبیری که رسانه های غربی از آن یاد می کنند ، تروریسم اسلامی این روزها به یکی از شاخصه ها و مشکلات محوری منطقه خاور میانه تبدیل شده است .

امروز کمتر کشور عربی است که از این معضل رنج نبرد ، در حالیکه به راحتی می توان حضور سازمان های اطلاعاتی کشورهای مسلمان و غیر مسلمان را در سامان دهی و ترسیم خطوط کلی فعالیت های این گروه ها را مشاهده و لمس کرد.

گرچه دیرینه این فعالیت ها به دهه  هفتاد از قرن گذشته میلادی باز می گردد اما برهه کنونی را باید نقطه اوج یا حداقل بالاترین اوج گیری این فعالیت ها از تاریخ شکل گیری گروه های سلفی تکفیری توصیف  کرد.

حجم اقدامات جنایتکارانه و شنیع گروه های سلفی و در راس آنها داعش به حدی است که  افیخای ادرعی سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را بر آن می دارد تا با انتشار بیلانی از میزان  قربانیان مسلمان در منطقه خاورمیانه اعلام کند طی 10 سال گذشته سهم اسرائیل از این اقدامات کمتر از 10 درصد بوده وبقیه این کشتارها در قالب برادرکشی وبه دست مسلمانان سلفی مدعی پیروی بی چون و چرا از سنت پیامبر اسلام انجام گرفته است مسئله ای که خود جای حرف و حدیث بسیاری دارد.

گرچه طی 40 سال و اندی فعالیت گروه های سلفی ـ تکفیری شاهد شکل گیری ساختارها و سازمان  های مختلف مبارزاتی بودیم اما به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارشناسان ، پدیده ای به نام داعش بدترین ، وحشی ترین و در عین حال سرسپرده ترین گروه از این دست است که تا کنون منطقه اسلامی به خود دیده است.

به گفته این کارشناسان  اگر اسامه بن لادن و حتی ایمن الظواهری واسلافشان که در دوره های متفاوت به عنوان سرکردگان القاعده معروف ترین گروه تکفیری  شناخته می شدند ، گاه گداری اشاره ای به صهیونیستها و یهودیان کرده و ادعای تلاش برای مبارزه با آنها را هم مطرح می کردند (گرچه  بر اساس اسناد موثق این گروه ها حتی یک گلوله هم به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکرده اند ) اما گروه داعش رسما و علنا اعلام می کند مشکلی با رژیم صهیونیستی نداشته و اصولا وظیفه اصلی خود را  پاکسازی اسلام از مسلمانانی اعلام می کند که با این گروه  از لحاظ فکری اختلاف نظر دارند.

اداره کل بین الملل و سیاست خارجی خبرگزاری فارس با توجه به اقدام وقیحانه غرب در حمایت و سپس تعقیب این گروهک ضاله در نظر دارد در چند قسمت نگاهی هرچند کوتاه به این گروه،‌ جنایاتش،‌ آبشخورهای فکری ، حامیان پیدا و پنهان مالی،‌ سیاسی، ‌نظامی ، بازی های سیاسی منطقه ای و بین المللی برای به سطح آوردن این گروه،‌ و پارامترهای تاثیر پذیری و تاثیر گذاری اش در منطقه و جهان داشته باشد چرا که معتقد است پاسخ به این ابهام که چرا کشورهای غربی سه سال پیش با تصویب قوانینی در مجالس خود کمک به گروههای تروریستی در سوریه را مجاز و اینک قوانینی تصویب می کنند که نابودی آن را جایز می شمارند،  هنوز برای افکار عمومی جهان روشن نشده است.

به این امید که نظرات شما خوانندگان نیز بتواند در ارائه زوایای ناگفته و چهره روشن تری از این گروه تروریستی به ما کمک کند بخش پنجم این پژوهش را برای پاسخ به این سوال که « چرا همه سرنخ ها به آمریکا ختم می شوند ؟ و پروژه لانه زنبور چیست؟ » منتشر می شود.

چرا همه سرنخ ها به آمریکا ختم می شوند؟ / پروژه «لانه زنبور» برای خلق داعش چیست؟/ مرغ تخم طلای واشنگتن

گرچه سابقه تشکیل وفعالیت گروه های تکفیری به چند دهه پیش باز می گردد اما از  نکات قابل توجه همزمانی شکل گیری هسته ی اصلی تشکیل دهنده گروه داعش  (قاعده الجهاد فی بلاد الرافدین) با اشغال عراق توسط نیروهای  آمریکایی بود.

گرچه از همان ابتدای شکل گیری این گروه تروریستی در عراق برخی از سرنخ ها از ارتباط آنها با سازمان های اطلاعاتی آمریکا خبر می دادند اما هر بار به نحوی این تحقیقات که  اکثرا توسط رسانه های عراقی  انجام می گرفتند به شکلی به بن بست می رسیدند وحتی برخی از روزنامه نگاران پیگیر این مسئله در حوادث مختلفی جان خود را از دست می دادند تا به هر شکل ممکن از ادامه پیگیری های رسانه ای آن جلوگیری به عمل آید.

با این حال و با قدرت گرفتن هرچه بیشتر این گروه و تغییر نام به داعش وسپس خلافت اسلامی این احتمال وشک وتردید به حقیقتی غیر قابل انکار تبدیل شده است ، حقیقتی که حتی سربریدن چند آمریکایی هم نمی تواند بر آن سرپوش  بگذارد.

یکی از مهمترین وآخرین این اطلاعات در کتاب هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا منتشر شده است او که دردوره حضورش در وزارت امور خارجه آمریکا هسته ی اصلی گروه  داعش متولد شدند در کتاب خاطراتش  به وضوح تاکید می کند واشنگتن نقش عمده ای در تاسیس  گروه داعش وفراهم کردن زمینه قدرت گرفتن آن ایفا کرده است.

به اعتقاد کارشناسان هیچ طرفی در جهان بیشتر از آمریکا والبته به تبع آن رژیم صهیونیستی از حضور ، فعالیت وقدرت گرفتن گروه داعش در خاورمیانه سود نمی برد.

روزنامه مصری الاهرام در یکی ازشماره های اوایل شهریور ماه خود به نقل از شیخ نعیم قاسم جانشین دبیر کل حزب الله لبنان نوشت: اطلاعات ما تاکید می کنند عناصر داعش توسط نیروهای آمریکایی در افغانستان تعلیم دیده و برای جنگ به سوریه و عراق اعزام شده اند ودقیقا همان سناریوی القاعده و اسامه بن لادن (شخصیت عربستانی تباری که  بیش از آنکه درکشور متبوعش عربستان زندگی کند در آمریکا زندگی کرده بود)  در مورد داعش وسرکردگانش نیز تکرار می شود.

پیش از این هم روزنامه انگلیسی تایمز در دسامبر 2013 نوشته بود نیروهای آمریکایی نقش محوری واصلی را در شکل گیری داعش و اوج گرفتن نام ابو بکر البغدادی رهبر آن داشتند.

انتونی لوید خبرنگار این روزنامه انگلیسی در بغداد در مقاله ای در این رابطه نوشت: نیروهای آمریکایی به شکل غیر مستقیم و از طریق بازداشت  سه ماهه ابراهیم عوض علی البدری(هویت ابوبکر البغدادی از نگاه این خبرنگار انگلیسی)  که یک کشاورز 33 ساله عراقی بود در یکی از  زندان های خود باعث فراهم شدن زمینه ترقی  این فرد در هرم قدرت  گروه های سلفی فعال در عراق شدند.

با نگاهی به مقالاتی که طی چند ماه گذشته در رسانه های مختلف عراقی منتشر شده ، نوعی اتفاق نظر در میان کارشناسان عراقی در مورد  دست داشتن یا حداقل مماشات دولت آمریکا با  این گروه به دلیل منافع مشترک موجود فیما بین به چشم می خورد.

به هر شکل  آمریکایی ها از طریق گروه داعش و اشغال موصل و توابع آن به خواسته های سیاسی خود  در عراق رسیدند . همچنین در صورت تشکیل کابینه حیدر العبادی به این هدف به طور کامل جامه عمل پوشیده خواهد شد  در حالیکه تقسیم عراق نیز با توجه به آنچه کردها مطرح می کنند ونیز درخواست  اهل تسنن برای رسیدن به منطقه ای خودمختار همانند کردها در غرب ومرکز عراق به تدریج به سوی تحقق پیش می رود تا خاورمیانه جدید که کاندولیزا رایس در جریان جنگ 33 روزه خبر از آغاز تولد آن داده بود یک گام دیگر به سوی تحقق برداشته باشد.

این ها  برخی از نتیجه گیری های کارشناسان عراقی در رسانه های این کشور در رابطه با سرنوشت عراق بعد از سقوط موصل است.

یکی از این تحلیلگران  وفیق السامرائی است او که یک شخصیت امنیتی سابق و از سیاستمداران سرشناس اهل تسنن عراق محسوب می شود  ، در مقاله ای که روز 29 اوت گذشته در چند رسانه عراقی منتشر شد تاکید کرد : همزمانی موضع گیری های دولت آمریکا درحمایت از تقسیم عراق به سه منطقه با حملات گروه داعش و اشغال بخش هایی از عراق توسط این گروه تروریستی می تواند امری قابل تامل باشد.

وی با انتقاد از مواضع جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا که بعد از سقوط موصل به دست داعش رسما از تقسیم عراق به سه منطقه ،(سنی نشین ، شیعه نشین وکرد نشین ) حمایت کرد تاکید نمود که سخنان او در این برهه زمانی بیانگر بی تجربگی سیاسی اوست زیرا او اشتباهی را مرتکب می شود که قابل جبران نخواهد بود.

همچنین پایگاه اینترنتی  "انترسپیت"  نیز به نقل ادوارد اسنودن کارمند سابق سازمان اطلاعات آمریکا تاکید کرد: آژانس امنیت ملی  آمریکا به همراه سازمان اطلاعات خارجی انگلیس (ام آی 6) وموسسه اطلاعات وعملیات ویژه خارجی اسرائیل (موساد) زمینه شکل گیری داعش را فراهم کردند.

این پایگاه اینترنتی به نقل از اسنودن نوشت : فعالیت این سه سازمان در این رابطه به معنای حضور بالفعل ایالات متحده، انگلیس ورژیم صهیونیستی در فرایند خلق این سازمان تروریستی و جذب فعالان افراطی از اقصی نقاط جهان به سوی آن است.

بر اساس افشاگریهای اسنودن پروژه عملیات شکل گیری داعش که با نام رمز "لانه زنبور"بین این سه طرف کلید خورد با هدف حمایت از رژیم صهیونیستی انجام گرفت ومقرر شد ساختاری با شعارهای دینی بسیار افراطی در منطقه شکل گرفته وگسترش یابد.

اسناد افشا شده اسنودن که در این پایگاه منتشر شده نشان می دهند  کارشناسان این سه سازمان اطلاعاتی به این نتیجه رسیدند بهترین راهکار برای حمایت از اسرائیل  ، خلق دشمنی پشت مرزهای آن است که سلاح خود را برخلاف جهت وبه سوی کشورهای مخالف بقای این رژیم نشانه  بگیرد.

نظر اسنودن را هیلاری کلینتون به شکل دیگری در کتاب خود "گزینه های سخت" مورد تایید قرار داده است در حالیکه برژنسکی مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا هم سالها قبل از آن در کتاب خاطراتش به نحوه تشکیل گروه های افراطی سلفی پرداخته واز تلاش هایش  در شکل گیری القاعده وفراهم کردن زمینه مسلح شدن ، آموزش وتامین مالی آن جهت صف آرایی  در برابر دشمن اول  آن زمان آمریکا یعنی اتحاد جماهیر شوروی به تفصیل پرداخته  بود.

ظاهرا این سناریو در مورد داعش هم  اینبار توسط دولتمردان فعلی آمریکا در حال تکرار است در حالیکه دشمن و هدف اول آنها امروز  محور مقاومت وساختارهای حامی آن به ویژه شیعیان می باشند.

مایکل چاسودوفسکی استاد دانشگاه اتاوای  کانادا که به عنوان کارشناس امور سیاسی با موسسه  پژوهش های گلوبال ریسرچ هم همکاری می کند تاکید دارد آنچه که به عنوان فعالیت  گروه های سلفی تکفیری از سوریه و عراق تا افغانستان وبقیه کشورهای خاورمیانه شاهد آن هستیم، در واقع خدمات استراتژیکی است که گروه های زیر مجموعه القاعده به دولت آمریکا تقدیم می کنند .

این کارشناس غربی در پژوهشی در این زمینه با ارائه دلایل و مدارک بسیاری تاکید می کند: گروه های سلفی و به ویژه داعش در واقع بازو و مشت آهنین کاخ سفید برای تحقق اهداف سیاسی خود در منطقه است و به تعبیری واضحتر امروز  داعش مرغ تخم طلای آمریکا در منطقه خاور میانه محسوب می شود.

براستی اگر داعش نبود چه کسی می توانست وضعیت سوریه را به این شکل به سوی ویرانی هرچه بیشتر بکشاند ودولت عراق را هم مجبور کند بار دیگر قرارداد  تسلیحاتی چند میلیارد دلاری خود با آمریکا را بعد از فقط چند سال مجددا تجدید کرده و همان مبلغ و شاید مبلغ بیشتری را برای جایگزینی تجهیزات وتسلیحاتی پرداخت کند که خود بعد از خرید آن امروز مجبور به بمباران آن در موصل و چند شهر دیگر عراق شده یا شاهد استفاده از آن توسط هم پیمانان آمریکا در سوریه باشد تا علیه دولت مرکزی ومنتخب این کشور به کار گرفته  شوند؟

روزنامه اماراتی الخلیج هم در شماره روز 14 اوت خود با اشاره به رویکرد جدید آمریکا در مبارزه با گروه داعش آنهم بعد از چند سال فعالیت ویرانگر در منطقه نوشت : گرچه برخی ها اعلام می کنند علت آغاز حملات آمریکا به داعش خروج آنها از خطوط قرمز است اما با نگاهی به عملکرد ارتش آمریکا علیه داعش در اطراف اربیل شاهد آن هستیم که دولت آمریکا چندان  تمایلی به وارد کردن ضربات دردناک به این گروه از خود نشان نمی دهد بلکه اکثر این حملات برای رفع تکلیف صورت گرفته  و شاید هم بتوان آنرا تلاشی کوچک و رنگ و رو رفته برای عذر خواهی از ایجاد داعشی باشد که امروز تمام منطقه را تهدید به فنا می کند.

در پایان این سرمقاله هم تاکید شده است اگر ایالات متحده واقعا به دنبال ضربه زدن و از بین بردن داعش باشد به طور حتم اهرم ها وابزار بسیار زیادی در اختیار دارد که می تواند با استفاده از آن شریان های حیات بخش این گروه وحشی را به طور کامل قطع کند.

به گفته کارشناسان اقتصادی، داعش فقط با حمله به موصل و اشغال آن چند صد میلیون دلار برای شرکت های تسلیحاتی و بعد از آن شرکت های پیمانکار آمریکایی در آمدزایی  کرده است .

حال این سئوال مطرح می شود که آیا آمریکا حاضر خواهد شد مرغ تخم طلای خود را به این آسانی از دست بدهد؟؟

یا آنکه بازیگران دیگری همچون رژیم صهیونیستی  به عنوان پدرخوانده های کوچکتر و فرعی در ادامه بقا وحیات این بازوی توحش نقش آفرینی خواهند کرد ؟

در قسمت بعد به تفصیل نقش رژیم صهیونیستی را در تعامل با این گروه وبده بستان های خونین حاکم بر روابط تل آویو داعش را بررسی می کنیم.




نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 93/6/21
زمان : 12:37 عصر
از لابه لای اسناد/ آشکار و نهان گروهک تکفیری داعش(6)
نظرات ()

چه نوع رابطه‌ای میان رژیم تل‌آویو و داعش حاکم است؟/ دوستی با اسرائیل و لطیفه‌های فیس‌بوکی

فتوایی که داعش درباره عدم جنگ با رژیم صهیونیستی صادر کرد، بسیاری از تحلیلگران را به یاد توجیهی انداخت که دولت‌های مرتجع عربی از آن برای حمایت از صدام در دشمنی با انقلاب ایران مطرح کردند و دشمنی با اسرائیل را نادیده گرفتند.

خبرگزاری فارس: چه نوع رابطه‌ای میان رژیم تل‌آویو و داعش حاکم است؟/ دوستی با اسرائیل و لطیفه‌های فیس‌بوکی

اشاره:‌ تروریسم و بر اساس تعبیری که رسانه های غربی از آن یاد می کنند ، تروریسم اسلامی این روزها به یکی از شاخصه ها و مشکلات محوری منطقه خاور میانه تبدیل شده است .

امروز کمتر کشور عربی است که از این معضل رنج نبرد ، در حالیکه به راحتی می توان حضور سازمان های اطلاعاتی کشورهای مسلمان و غیر مسلمان را در سامان دهی و ترسیم خطوط کلی فعالیت های این گروه ها را مشاهده و لمس کرد.

گرچه دیرینه این فعالیت ها به دهه  هفتاد از قرن گذشته میلادی باز می گردد اما برهه کنونی را باید نقطه اوج یا حداقل بالاترین اوج گیری این فعالیت ها از تاریخ شکل گیری گروه های سلفی تکفیری توصیف  کرد.

حجم اقدامات جنایتکارانه و شنیع گروه های سلفی و در راس آنها داعش به حدی است که  افیخای ادرعی سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را بر آن می دارد تا با انتشار بیلانی از میزان  قربانیان مسلمان در منطقه خاورمیانه اعلام کند طی 10 سال گذشته سهم اسرائیل از این اقدامات کمتر از 10 درصد بوده وبقیه این کشتارها در قالب برادرکشی وبه دست مسلمانان سلفی مدعی پیروی بی چون و چرا از سنت پیامبر اسلام انجام گرفته است مسئله ای که خود جای حرف و حدیث بسیاری دارد.

گرچه طی 40 سال و اندی فعالیت گروه های سلفی ـ تکفیری شاهد شکل گیری ساختارها و سازمان  های مختلف مبارزاتی بودیم اما به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارشناسان ، پدیده ای به نام داعش بدترین ، وحشی ترین و در عین حال سرسپرده ترین گروه از این دست است که تا کنون منطقه اسلامی به خود دیده است.

به گفته این کارشناسان  اگر اسامه بن لادن و حتی ایمن الظواهری واسلافشان که در دوره های متفاوت به عنوان سرکردگان القاعده معروف ترین گروه تکفیری  شناخته می شدند ، گاه گداری اشاره ای به صهیونیستها و یهودیان کرده و ادعای تلاش برای مبارزه با آنها را هم مطرح می کردند (گرچه  بر اساس اسناد موثق این گروه ها حتی یک گلوله هم به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکرده اند ) اما گروه داعش رسما و علنا اعلام می کند مشکلی با رژیم صهیونیستی نداشته و اصولا وظیفه اصلی خود را  پاکسازی اسلام از مسلمانانی اعلام می کند که با این گروه  از لحاظ فکری اختلاف نظر دارند.

اداره کل بین الملل و سیاست خارجی خبرگزاری فارس با توجه به اقدام وقیحانه غرب در حمایت و سپس تعقیب این گروهک ضاله در نظر دارد در چند قسمت نگاهی هرچند کوتاه به این گروه،‌ جنایاتش،‌ آبشخورهای فکری ، حامیان پیدا و پنهان مالی،‌ سیاسی، ‌نظامی ، بازی های سیاسی منطقه ای و بین المللی برای به سطح آوردن این گروه،‌ و پارامترهای تاثیر پذیری و تاثیر گذاری اش در منطقه و جهان داشته باشد چرا که معتقد است پاسخ به این ابهام که چرا کشورهای غربی سه سال پیش با تصویب قوانینی در مجالس خود کمک به گروههای تروریستی در سوریه را مجاز و اینک قوانینی تصویب می کنند که نابودی آن را جایز می شمارند،  هنوز برای افکار عمومی جهان روشن نشده است.

 

به این امید که نظرات شما خوانندگان نیز بتواند در ارائه زوایای ناگفته و چهره روشن تری از این گروه تروریستی به ما کمک کند بخش ششم این پژوهش را برای پاسخ به این سوال که « آیا رابطه ای میان رژیم صهیونیستی و داعش وجود دارد؟ و اگر این رابطه وجود دارد چگونه است ؟ » منتشر می شود.

 

آیا رابطه ای میان رژیم صهیونیستی و داعش وجود دارد؟ و اگر این رابطه وجود دارد چگونه است ؟

 

... گروه داعش خطاب به اسرائیلی ها : اسلام بیاورید تا بتوانیم با شما بجنگیم!!

به گزارش خبرگزاری فارس، این لطیفه ای است که در زمان جنگ 51 روزه وخونین رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه  بین کاربران شبکه اجتماعی رد وبدل می شد.

بی تردید صدور فتوای داعش مبنی بر عدم لزوم جنگ با رژیم صهیونیستی نقطه عطفی در روند فعالیت علنی گروه های سلفی ـ تکفیری محسوب می شود به خصوص که داعش برای اولین بار در تاریخ گفتمان گروه های سلفی رژیم اشغالگر قدس را از دایره گروه های دشمن خارج کرد.

در مقابل به وضوح می توان دید که به نوعی با دور شدن (حداقل رسانه ای ) آمریکا ازحمایت داعش وبه ویژه حمله به مواضع این گروه در عراق ، به تدریج رژیم صهیونیستی به این گروه نزدیک می شود.

با نگاهی به نقشه جغرافیایی محل حضور وفعالیت گروه داعش آشکارا مشخص می شود اکنون داعش در کشورهایی دست به اقدامات تخریبی می زند که از پتانسیل جنگ و مقابله با رژیم صهیونیستی برخوردار بوده وسابقه انجام چنین امری را داشته اند.

ارتش سوریه به عنوان یکی از ارتش هایی که سالها برای مقابله با ارتش صهیونیستی تجهیز می شد امروز در جنگ فرسایشی بزرگی با مخالفان از جمله داعش قرار دارد ، ارتش عراق نیز که به عنوان یکی از قدرتمندترین ارتش های عربی لقب گرفته بود وپیشینه حضور در جنگ با رژیم صهیونیستی را در سال 1967 داشت هم نه تنها دچار از هم پاشیدگی شده بلکه  امروز مجبور است با داشته های ناچیز خود (اگر وجود داشته باشد ) به تلاش برای دور کردن کشور از لبه پرتگاه تجزیه اقدام کند.

این در حالی است که منطقه کردنشین شمال عراق که به گفته رسانه های غربی یکی از مهمترین جولانگاه های سازمان های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بوده وبه هرشکل همکاری های دو طرف بایکدیگر امری غیر قابل انکار است ، به جز چند درگیری رسانه ای داعش با پیشمرگه های کرد عراقی این مناطق کاملا در امنیت قرار داشته وحتی نزدیک شدن داعش به این منطقه بهانه ی مناسبی برای  فراهم شدن زمینه تقویت نظامی هرچه بیشتر نیروهای نظامی منطقه کردستان از سوی کشورهای مختلف جهان گردید مسئله ای که در آینده می تواند کفه معادلات قدرت نظامی بین ارتش دولت مرکزی وساختار نظامی منطقه کرد نشین را به نفع کردها تغییر دهد ، منطقه ای که داعیه تجزیه طلبی به هر نحو ممکن را داشته ورژیم صهیونیستی هم اولین طرفی است که اعلام کرده در صورت شکل گیری دولت کردستان آنرا به رسمیت خواهد شناخت.

این مسئله را رهبران رژیم صهیونیستی هم تایید می کنند ، شبکه 2 تلویزیون رژیم صهیونیستی هفته گذشته  به نقل از موشه یعلون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اعلام کرد : دیگر خطری از سوی ارتش های عربی مارا تهدید نمی کند ، سوری ها گرفتار جنگ داخلی خویش هستند وارتش عراق دیگر وجود خارجی ندارد ، پس باید هم وغم خود را برای مبارزه با حزب الله و گروه های مقاومت فلسطینی قرار دهیم.

رون بن یشای تحلیلگر روزنامه صهیونیستی یدیعوت احرانوت در مقاله ای که در روز 11 جولای منتشر کرد، مدعی شد بعد از سوریه ، عراق و لبنان احتمال ورود  داعش به سینا بسیار زیاد است .

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این  پیش بینی هم اکنون به تحقق انجامیده است اما به جای هدف قرار گرفتن توریست های اسرائیلی موجود در این منطقه (که قبلا انجام می گرفت) این نظامیان ارتش مصر هستند که قربانی حملات تروریستی این گروه قرار می گیرند که آخرین آن کشته شدن 8 نظامی مصری در رفح به دست این گروه وزیر شاخه آن بود.

بن یشای در بخش دیگری از مقاله خود پیش بینی کرد ، سقوط موصل زمینه ساز تجزیه کشورهای زیادی در منطقه خواهد بود تا از این پس دیگر توافقنامه سایکس پیکو را کان لم یکن تلقی کرده وشاهد هرج ومرج وجنگ های زیادی طی سال های آینده در منطقه باشیم جنگ هایی که رژیم صهیونیستی می تواند زیر سایه آن فارغ البال به یهودی سازی کامل فلسطین ادامه داده و دولت قومی یهودی را در فلسطین اشغالی تحقق بخشد.

عاموس یادلین رئیس سابق سازمان ضد اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی و رئیس فعلی موسسه پژوهش های امنیت ملی این رژیم در مقاله ای که چند روز پیش توسط این موسسه منتشر شد تاکید کرد: مطمئن باشید خطری از سوی داعش ما را تهدید نمی کند  کانون اصلی خطرات علیه ما از سوی ایران است باید توجه ویژه خود را به این خطر معطوف و در این راستا متمرکز شویم.

این حقیقت به وضوح در عملکرد داعش هویداست ، در هر نقطه از خاور میانه که رژیم صهیونیستی حضور داشته باشد ، داعش حضور نیافته و فعالیتی در آن مشاهده نمی شود اما هر جا زمینه ای برای مبارزه علیه رژیم صهیونیستی به چشم بخورد ، داعش باقدرت هرچه بیشتر به برهم زدن امنیت وانجام عملیات تروریستی همت می گمارد.

سیر رخدادها به ویژه در نزدیکی منطقه اشغالی جولان سوریه نشان می دهد با وجود آنکه جنگ ودرگیری در نزدیکی این منطقه مدتهاست که ادامه دارد وبا وجود آنکه جسته وگریخته چند گلوله هم به داخل مناطق تحت اشغال صهیونیستها افتاده (که عامل آن هم هرگز مشخص نشده ) اما گروه های سلفی هرگز سعی نکردند وارد این بخش از خاک سوریه شوند و چالشی با نظامیان صهیونیست در این منطقه داشته باشند.

یوزی دایان رئیس سابق شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی در مقاله ای در روزنامه  عبری زبان " اسرائیل هیوم" نوشته است : رویکرد اسرائیل باید بر پایه دو اصل استوار گردد: خود را براساس وسطح توانمندی های دشمن و نه قصد واهدافش تجهیز کن و دوم مجدانه تلاش کن تا همواره از گنج های استراتژیک خود از جمله داشتن مرزهای امن محافظت کنی.

ماموریت این محافظت ظاهرا در منطقه جولان سوریه  تا صحرای سینا در مصر به عهده گروه داعش قرار گرفته است.

در حالیکه در منطقه شمال عراق هم شاهد آن هستیم با وجود آنکه داعشی ها تا نزدیکی مرز منطقه خودمختار کردستان هم پیش رفتند وبه اشغال منطقه سنجار نیز پرداختند اما هرگز تلاشی برای حمله به نقاط دیگر از خود نشان ندادند این در حالی است که منطقه ای همچون تکریت یا شهرهای بسیار کوچک در الرمادی بارها بین ارتش عراق وگروه داعش دست به دست گشته است وبا وجود شکست های مکرر داعش بازهم به این مناطق حمله کرده وحتی برای چند ساعت هم که شده این شهرها را به اشغال خود در آوردند.

یک افسر بلند پایه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در گفتگو با شبکه 10 تلویزیون این رژیم فاش کرد که پیروزی های داعش در عراق حاصل همکاری مستقیم وسطح بالای ریاض وتل آویو است .

روزنامه کویتی السیاسه  در شماره 27 اوت گذشته خود بااشاره به این همکاری تاکید کرد که برخی ازکشورهای عربی با اسرائیل برای بقای داعش  همکاری می کنند.

به نوشته السیاسیه : آنچه که داعش هم اکنون در کشورهای هدف خود انجام می دهد دقیقا همان برنامه هایی است که اسرائیل طی چند ده سال به دنبال تحقق آن بود تا ادامه بقای خود را به عنوان یک دولت توجیه کند.

براساس اطلاعاتی که این روزنامه کویتی منتشرکرد : اکنون برخی از کشورهای عربی به همراه اسرائیل تمامی تلاش خود را برای جلوگیری از محاصره وشکست این گروه به کار بسته اند  وبا تزریق کمک های مالی وفراهم کردن تریبون رسانه ای برای این گروه به دنبال بسط افکار افراطی وانحرافی آنها می باشند.

در این مقاله که به قلم سردبیر روزنامه به چاپ رسیده تاکید شده است ، صهیونیستها تنها زمانی می توانند در این منطقه ادامه حیات داشته باشند که تنوع ساختاری آنرا از بین ببرند ، ودر این راستا اولین طرفی بودند که طرح اخراج مسیحیان از کشورهای عربی را به اجرا گذارده واز آن حمایت کردند ولی به هر شکل این نقشه در آن زمان با شکست مواجه شد تا امروز به دست داعش به شکل کاملی به اجرا در آید.

در بخش دیگری از مقاله نیز تاکید شده است : تعجب آور نیست که اقدامات وعملیات داعش علیه فاکتورهای اصلی  تشکیل دهنده جوامع منطقه در زمانی انجام  شود که صهیونیستها خود را برای اعلام اسرائیل به عنوان دولت خالص یهودی آماده می کنند وبرنامه اخراج  پیروان بقیه ادیان را از این سرزمین در دستور کار خود قرار داده اند، آنها حتی قوانین نژادپرستانه ای را نیز دراین راستا در کنیست به تصویب رسانده اند ودر شرایطی که جهان عرب در حمام خون غوطه ور است گام به گام به دنبال شکل دادن به این پروژه خود هستند.

سردبیر روزنامه السیاسه در پایان به کشورهای عربی هشدار می دهد با حمایت خود از داعش به ابزاری در دست رژیم صهیونیستی تبدیل نشوند.

همچنین نباید فراموش کرد عملیات تروریستی به وقوع پیوسته در عراق ، سوریه ، مصر وچندین وچند کشور عربی دیگر باعث شد تا نگاه ها از برنامه ها ونقشه های رژیم صهیونیستی در منطقه به سوی گروه های تروریست سلفی ودر راس آنها داعش معطوف شود.

یک پایگاه اینترنتی مصری  روز 13 جولای 2014 وهمزمان با سقوط موصل به دست داعش وانتشار اخباری مبنی بر پیشروی این گروه به سوی بغداد در گزارشی  تحلیلی خبر داد بیشترین توجه واستقبال نسبت به این پیشروی ها از سوی کابینه رژیم صهیونیستی مشاهده شده است.

مروه محمد نویسنده این گزارش با اشاره به کمک های پنهان وآشکار رژیم صهیونیستی از داعش تاکید می کند یکی از اهداف بلند مدت اسرائیل  فرسوده کردن ارتش های منطقه از جمله ارتش مصر است تا کشوری همچون مصر روی آرامش وثبات را نبینند  واین مسئله دقیقا با اهداف اعلام شده داعش در رابطه با انتقال بخشی از عملیات خود به داخل سینا کاملا همخوانی ومطابقت دارد.

وی همچنین به نقل از گزارش کمیسیون امنیت ودفاع پارلمان عراق هم نوشت : از میان سلاح های به غنیمت گرفته شده از  جنگجویان داعش مقادیر قابل توجهی تسلیحات اسرائیلی هم به چشم می خورد مسئله ای که بیانگر نقش غیر قابل اغماض اسرائیل در حمایت از تروریسم وبه ویژه داعش دارد.

اشاره می شود طی چند سال گذشته رسانه های دولتی سوریه وبی طرف بارها تصاویری از تسلیحات ساخت اسرائیل که از جنگجویان مخالف فعال در این کشور به غنیمت گرفته شده است را پخش کرده اند.

قاسم الاعرجی عضو  پارلمان عراق هم در مصاحبه ای که در جولای گذشته انجام گرفت تاکیدکرد ، گروه داعش از تسلیحات ساخت اسرائیل برای جنگ با نظامیان عراقی استفاده می کند واین تسلیحات از طریق خاک سوریه به داخل عراق منتقل ودر اختیار جنگجویان داعش قرار می گیرند.

وی تصریح کرد اسرائیل  وگروه داعش همکاری تنگاتنگی با یکدیگر داشته ورسانه های رژیم صهیونیستی از معالجه دست کم  700 جنگجوی مجروح داعش در بیمارستان های اسرائیلی سخن می گویند.

یکی دیگر از دست آوردهای اسرائیل از جنایات داعش ابقای تسلط خود بر مناطقی همچون دره اردن است .

به هر شکل صرف تهدید اردن توسط داعش می تواند بهانه ی خوبی برای ارتش رژیم صهیونیستی جهت ادامه بقا وابقای اشغال این منطقه محسوب شود.

همچنین کشتارهای انجام گرفته توسط داعش بهانه خوبی برای سرپوش نهادن وحتی توجیه کشتارهای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است ، افیخای ادرعی سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی با انتشار نموداری  از آمار مسلمانان کشته شده در مناطق مختلف جهان اسلام ادعا کرد اکثر این مسلمانان به دست خود مسلمانان از پای در آمده اند وسهم رژیمش از این کشتارها چند درصد بیشتر نیست این در حالی است که همگان تل آویو را به قتل عام مسلمانان متهم می کنند!!

این دست آورد داعش برای رژیم صهیونیستی مورد توجه برخی از تحلیلگران عرب هم بوده است ، انطوان الحایک  در تحلیلی در این مورد در یک پایگاه اینترنیتی  لبنانی می نویسد:  امروز هرج ومرج سازنده ای تمامی  کشورهای اطراف فلسطین اشغالی را در بر گرفته است ، مسئله ای که معادلات قدرت حاکم بر این منطقه را به شکل قابل توجهی دچار تغییر می کند ، امروز داعش موفق شده است شرایط جنگ اسلامی ـ اسلامی لجام گسیخته وغیر قابل کنترلی را بر مساحت وسیعی از جهان عرب واسلام حاکم کند ، کشورهای هدف این گروه امروز نه تنها در معرض جنگ نظامی سختی هستند بلکه شاهد جنگ های اقتصادی ، امنیتی واطلاعاتی هم در این کشورها می باشیم به ویژه که بعد از شکست روند سازش امروز شاهد شکل گیری ساختاری مبتنی بر اصل تحقق همکاری در چارچوب منافع حیاتی متقابل به جای اصل زمین در برابر صلح وحتی صلح در برابر صلح هستیم.

اگر تمامی تحلیل های گذشته با استناد به شواهد وقراین تدوین شده باشند ، اما بعد از جنگ غزه وبیانیه یا همان فتوای رسمی داعش مبنی بر عدم جواز جنگ با رژیم صهیونیستی به رغم کشتار مسلمانان اهل تسنن در نوار غزه دیگر هیچ شک وشبهه ای را در رابطه با همسویی وهمکاری این دو با یکدیگر باقی نگذاشت.

در پی درخواست برخی از جنگجویان داعش ونیز پرسش برخی از فعالان در فضای مجازی در مورد چرایی عدم رویارویی داعش با رژیم صهیونیستی این گروه سلفی در بیانیه ای که در شبکه های مجازی ازجمله تویتر وفیسبوک قرار داده شد مدعی شد با استناد به نص صریح قران کریم جنگ با دشمن نزدیک تر را در اولویت قرار می دهد از اینرو از بین بردن رافضه (شیعیان) بر آزادی قدس ارجحیت دارد.

ارجحیتی که ما را به یاد گفتمان اوایل انقلاب برخی از کشورهای عربی وبه ویژه رژیم صدام حسین  علیه جمهوری اسلامی ایران می اندازد ، وقتی که برای مقابله با شکل گیری حکومت اسلامی در  ایران  شورای همکاری خلیج فارس تشکیل دادند در حالیکه چند دهه از شکل گیری رژیم صهیونیستی می گذشت اما آنها چنین واکنشی را نسبت به آن نداشتند.

به گزارش اداره کل بین الملل و سیاست خارجی در باره  تعامل کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس ونیز حزب بعث با گروه داعش را در شماره بعد خواهیم پرداخت.




نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 93/6/21
زمان : 12:35 عصر
از لابه لای اسناد/ آشکار و نهان گروهک تکفیری داعش / 4
نظرات ()

اشاره:‌ تروریسم و بر اساس تعبیری که رسانه های غربی از آن یاد می کنند ، تروریسم اسلامی این روزها به یکی از شاخصه ها و مشکلات محوری منطقه خاور میانه تبدیل شده است .

امروز کمتر کشور عربی است که از این معضل رنج نبرد ، در حالیکه به راحتی می توان حضور سازمان های اطلاعاتی کشورهای مسلمان و غیر مسلمان را در سامان دهی و ترسیم خطوط کلی فعالیت های این گروه ها را مشاهده و لمس کرد.

گرچه دیرینه این فعالیت ها به دهه  هفتاد از قرن گذشته میلادی باز می گردد اما برهه کنونی را باید نقطه اوج یا حداقل بالاترین اوج گیری این فعالیت ها از تاریخ شکل گیری گروه های سلفی تکفیری توصیف  کرد.

حجم اقدامات جنایتکارانه و شنیع گروه های سلفی و در راس آنها داعش به حدی است که  افیخای ادرعی سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را بر آن می دارد تا با انتشار بیلانی از میزان  قربانیان مسلمان در منطقه خاورمیانه اعلام کند طی 10 سال گذشته سهم اسرائیل از این اقدامات کمتر از 10 درصد بوده وبقیه این کشتارها در قالب برادرکشی وبه دست مسلمانان سلفی مدعی پیروی بی چون و چرا از سنت پیامبر اسلام انجام گرفته است مسئله ای که خود جای حرف و حدیث بسیاری دارد.

گرچه طی 40 سال و اندی فعالیت گروه های سلفی ـ تکفیری شاهد شکل گیری ساختارها و سازمان  های مختلف مبارزاتی بودیم اما به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارشناسان ، پدیده ای به نام داعش بدترین ، وحشی ترین و در عین حال سرسپرده ترین گروه از این دست است که تا کنون منطقه اسلامی به خود دیده است.

به گفته این کارشناسان  اگر اسامه بن لادن و حتی ایمن الظواهری واسلافشان که در دوره های متفاوت به عنوان سرکردگان القاعده معروف ترین گروه تکفیری  شناخته می شدند ، گاه گداری اشاره ای به صهیونیستها و یهودیان کرده و ادعای تلاش برای مبارزه با آنها را هم مطرح می کردند (گرچه  بر اساس اسناد موثق این گروه ها حتی یک گلوله هم به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکرده اند ) اما گروه داعش رسما و علنا اعلام می کند مشکلی با رژیم صهیونیستی نداشته و اصولا وظیفه اصلی خود را  پاکسازی اسلام از مسلمانانی اعلام می کند که با این گروه  از لحاظ فکری اختلاف نظر دارند.

اداره کل بین الملل و سیاست خارجی خبرگزاری فارس با توجه به اقدام وقیحانه غرب در حمایت و سپس تعقیب این گروهک ضاله در نظر دارد در چند قسمت نگاهی هرچند کوتاه به این گروه،‌ جنایاتش،‌ آبشخورهای فکری ، حامیان پیدا و پنهان مالی،‌ سیاسی، ‌نظامی ، بازی های سیاسی منطقه ای و بین المللی برای به سطح آوردن این گروه،‌ و پارامترهای تاثیر پذیری و تاثیر گذاری اش در منطقه و جهان داشته باشد چرا که معتقد است پاسخ به این ابهام که چرا کشورهای غربی سه سال پیش با تصویب قوانینی در مجالس خود کمک به گروههای تروریستی در سوریه را مجاز و اینک قوانینی تصویب می کنند که نابودی آن را جایز می شمارند،  هنوز برای افکار عمومی جهان روشن نشده است.

به این امید که نظرات شما خوانندگان نیز بتواند در ارائه زوایای ناگفته و چهره روشن تری از این گروه تروریستی به ما کمک کند بخش چهارم این پژوهش را برای پاسخ به این سوال که « پدرخوانده های داعش کدامند ؟ و این گروهک از چه کشوری بیشتر حرف شنوی دارد؟ » منتشر می شود:

پدرخوانده های داعش کدامند؟/این گروهک از چه کشوری بیشتر حرف شنوی دارد؟

شبکه العربیه که مستقیما توسط شاهزاده های  سعودی اداره می شود 15 فوریه 2014 (اسفندماه گذشته) نام شماری از رهبران گروهک تکفیری داعش از جمله ابوبکر البغدادی و مشخصات اصلی آنها را اعلام و مدعی شد ابو بکر البغدادی امام و خطیب مسجد جامع الکبیسی بغداد و استاد دانشگاه و دارای دکترای علوم اسلامی است.

البته این اطلاعات را بسیاری از منابع دیگر رد و تاکید دارند این اطلاعات برای سردرگم کردن تلاش ها برای مشخص شدن هویت اصلی وی منتشر شده و معتقدند ابوبکر البغدادی یکی از افسران سازمان های اطلاعاتی رژیم صدام حسین و... بوده و ارتباطی با تحصیلات دانشگاهی ندارد.

برخی دیگر از منابع هم او را از افسران سازمان  اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی موساد دانسته که از پدر و مادری یهودی متولد شده و بعد از گذراندن دوره های مختلف به رهبری گروه داعش رسیده است.

صرفنظر از هویت رهبر مرموز داعش که در قسمت های بعد به تفصیل به آن خواهیم پرداخت پرسش های مهم دیگری نیز در مورد این گروه مطرح می شود که بسیاری از آنها همچنان بی پاسخ مانده اند که شاید همانند پرسش های موجود در مورد گروه القاعده  پاسخ به آنها به صلاح دید پدرخوانده هایش به همراه رهبران آن به خاک سپرده شود.

چه کسی داعش را تاسیس کرد ؟ چه کسی به این گروه اجازه رشد و نمو در سایه حضور گروه های رقیب را داد ؟ چرا باید زرقاوی ، ابو عمر البغدادی و ابو حمزه یکی پس از دیگری در مدتی بسیار  کوتاه کشته شوند تا فضا برای حضور ابوبکر البغدادی در صدر این گروه فراهم شود؟ چرا به محض ورود گروه بغدادی به سوریه تمامی کمک های اختصاص یافته و تصویب شده آمریکا و کشورهای غربی به ارتش آزاد سوریه یکی از مهمترین گروه های سوری مخالف دولت مرکزی  از دیدگاه غرب و واشنگتن متوقف وبه تدریج برنامه تضعیف و استحاله آن در دستور کار قرار گرفت؟

تقریبا همگان از کم و کیف تشکیل و تاسیس داعش از شکل گیری «قاعده الجهاد در بلاد الرافدین» توسط ایمن الزرقاوی تا رسیدن به نقطه آخر یعنی اعلام خلافت اسلامی در بخش هایی از عراق و سوریه بعد از تصرف شهر موصل آگاهی دارند اما بازوهای اطلاعاتی کدام یک از کشورها نقش بیشتری در شکل گیری این گروه ایفا نمود وبه تعبیری واضحتر  امروز داعش از چه کشوری بیش از هر طرف دیگری حرف شنویی دارد؟

عربستان پدر خوانده گروه سلفی

پادشاه عربستان هر قدر هم  که امروز داعیه مبارزه علیه تروریسم را داشته باشد هیچ کارشناسی در جهان حتی کارشناسان عربستانی نیز نمی توانند منکر نقش افرینی سازمان اطلاعات این کشور و شخص بندر بن سلطان در شکل دادن به گروه های اسلام گرای افراطی وجنایتکار در خاور میانه با خمیر مایه ای وهابی، باشند.

دولت عربستان انگیزه های سیاسی ومذهبی بسیار زیادی برای این امر داشته و دارد.

فشار بر دیگر رقبای منطقه ای، باج گیری از آمریکا ، توسعه تفکر وهابیت و ضربه زدن به دیگر مذاهب رقیب در منطقه و در راس آن دور ساختن موج تغییرات منطقه ای از تاج و تخت ریاض در چارچوب صدور بحران به دیگر نقاط منطقه می توانند  مهمترین انگیزه های  عربستان در این چارچوب محسوب شوند.

به اعتقاد کارشناسان، شکست طرح های عربستان در مقابل اراده مردم سوریه و دولت بشار اسد ، ناکامی در به قدرت رساندن حقوق بگیران عربستان در لبنان  واز همه مهمتر پیروزی گسترده شیعیان در انتخابات اخیر عراق همگی دست به دست هم داد تا ریاض دامنه حمایت خود را از گروه تکفیری داعش افزایش دهد.

این حمایت و حضور به حدی پررنگ است که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را بر آن داشت تا در واکنش به تلاش های انجام گرفته بین المللی برای سرکوب داعش روز 26 اوت گذشته اعلام کند برای پایان دادن به قدرت و حضور داعش نیازی به این همه صف آرایی نیست فقط کافی است کشورهای حامی این گروه از جمله عربستان دست از این حمایت خود بردارند.

یک روزنامه سوئدی هم به نقل از منابع اختصاصی خود نام 10 نفر از شاهزاده ها و شخصیتهای عربستانی نزدیک به کاخ سلطنتی این کشور را  که با علم و آگاهی شاهزاده مقرن بن عبد العزیز رئیس سازمان اطلاعات عربستان و شاهزاده ولید بن طلال از میلیاردرهای بزرگ عربستانی و جهان و صاحب کارتل رسانه ای ام بی سی تامین کننده هزینه های مالی داعش می باشند  را منتشر کرد.

نام و مشخصات این افراد که روزنامه سوری الثوره به نقل از روزنامه "افتون بلادت" سوئد منتشر کرده به شرح زیر است :

1- ناصر التقیل: پدر زن یکی از پسران ملک عبدالله پادشاه عربستان

2- شاهزاده  ترکی بن علی آل سعود: داماد مقرن بن عبدالعزیز رئیس سازمان اطلاعات عربستان.

3- علیوی الشمری:  صاحب شرکت بزرگ ساختمان سازی و داماد سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان.

4- حمید المطیری:  صاحب ناوگان بزرگ نفت کش وچند شرکت بزرگ سرمایه گذاری در کشورهای غربی.

5- صالح الحضیض: میلیونر عربستانی نزدیک به کاخ سلطنتی.

6- حمد الریس: داماد ولیعهد عربستان وصاحب چندین کاباره در لندن.

7- بلال الحربی: صاحب شرکت  پیمانکاری دیار مکه و از نزدیکان به کاخ سلطنتی .

8- عبد العزیز العمر: تاجر بزرگ آهن و مصالح ساختمانی که چندین شرکت درکشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس و مراکش دارد.

9- علی الجبالی: میلیونر عربستان و شریک ولید بن طلال شاهزاده و میلیاردر معروف.

10- أبو بکر القحطانی: تاجر پارچه و لوازم آرایشی که 40 فروشگاه زنجیره ای در عربستان داشته و گفته می شود  دختران آل سعود از مشتریان ثابت فروشگاه هایش محسوب می شوند.

روزنامه فلسطینی المنار در گزارشی که اوایل ماه میلادی گذشته منتشر کرد نوشت: اطلاعاتی در اختیار دارد که نشان می دهد عربستان با مشارکت مستقیم دولت آمریکا وهمزمان با شکل گیری بهار عربی گروه داعش را بنیان نهاده است و تقریبا تمامی هزینه های مالی و تسلیحاتی آنرا تامین می کند تا از شکل گیری جنبش های اسلامی دیگر (بیداری اسلامی) ممانعت به عمل آید .

سازمان اطلاعات عربستان به رهبری بندر بن سلطان هسته اصلی  داعش را شکل داده  ، سازمانی که به سرعت و از طریق انتقال جنگجویان اجاره ای از اقصی نقاط جهان به سوریه به یک قدرت بزرگ تبدیل شد.

هفته نامه اندیپندنت هم اوایل جولای گذشته در مقاله ای که به قلم پاتریک کوکبیرن منتشر کرد به نقش آفرینی عربستان  در تسلط داعش بر شمال عراق پرداخت.

این هفته نامه با اشاره به دیدار بندر بن سلطان مدیر سابق  سازمان اطلاعات عربستان و سفیر سابق این  کشور در واشنگتن با ریچارد دیرلوف مدیر سازمان اطلاعات انگلیس (ام ای 6) اشاره و خبر داد او در این دیدار تاکید کرد امروز وقت آن فرا رسیده است که یک میلیارد سنی اعلام کند بیش از حد شیعیان را تحمل کرده اند.

به گفته  نویسنده این مقاله گروه های جهادی اهل سنت کمک های مالی هنگفتی را از طرف هایی در عربستان و قطر دریافت کرده و دولت ها و سازمانهای رسمی نیز چشم خود را در مقابل این مسئله بسته اند.

به اعتقاد کوکبیرن رهبران داعش بدون گرفتن چراغ سبز از حامیان مالی خود هرگز دست به اقدامی در سطح و اندازه ی حمله و اشغال موصل نمی زدند.

روزنامه البعث سوریه هم در گزارشی که  اسفند ماه گذشته منتشر کرد خبر داد دولت عربستان از طریق گروه های تکفیری ـ جهادی فعال در طول مرز عراق وسوریه تلاش می کند رؤسای قبایل سنی نشین غرب عراق را وادار به همکاری کند.

این روزنامه دولتی در سرمقاله روز 3 مارس 2014  نوشت : دولت عربستان از طریق برقراری  ارتباط به تطمیع و تهدید رؤسای قبایل غرب عراق پرداخته و تلاش می کند جای پایی برای خود و زمینه ای برای شکل گیری امارت اسلامی در این کشور پیدا کند.

البعث در ادامه نوشت : این تلاش ها با دعوت عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان از شیوخ عشایر عراق برای سفر عربستان کلید خورد ، اما مخالفت بسیاری از این زعما باعث شد این فاز از طرح با شکست مواجه شود.

در بخش دیگری از این سرمقاله که 3 ماه  قبل از سقوط موصل منتشر شده آمده است ، دولت عربستان قصد دارد با کمک گروه های تروریستی امارتی اسلامی را  که شهر حلب سوریه  شمال محسوب شده  و تا مناطقی از عراق هم امتداد می یابد تشکیل دهد و از اینرو اتاق های عملیاتی را در بغداد تشکیل و تلاش خود را برای جذب و همسو کردن رهبران عشایر عراقی به ویژه عشایر استان های الانبار، صلاح الدین و نینوی (سه استانی که هم اکنون به شکل نسبی در اختیار داعش است ) ادامه می دهد.

به نوشته البعث هم اکنون اداره ی ویژه ی عشایر و قبایل وزارت کشور عربستان  مسئولیت پیگیری و ارتباط با  رؤسای عشایر عراق و سوریه را هم به عهده گرفته است.

این اداره از طریق اتاق عملیاتی که از چند سال پیش در سفارت عربستان در بغداد ایجاد شده پرونده کاملی برای هریک از شیوخ عشایر عراق ، شامل محل سکونت و حضور ، نوع نفوذ آنها در عشیره و کشور  ایجاد کرده و از طریق این اداره نیز تلاش می شود تا به طور مستمر با این شیوخ ارتباط برقرار شود.

در پایان این سرمقاله تاکید شده است ، دولت عربستان از طریق وعده و وعید و حتی تهدید  به دنبال  استفاده  از روسای عشایر برای تحقق اهداف خود در منطقه و به ویژه عراق می باشد و حتی به بسیاری از روسای عشایر عراقی و سوری که حاضر به همکاری شده اند تابعیت عربستانی هم داده است .

در مقابل اکنون سخنان جسته و گریخته ای در مورد تقابل منافع بین داعش و ریاض به ویژه بعد از قدرت گرفتن این گروه در موصل منتشر شده است.

شماری از کارشناسان این ادعاهای رسانه ای را هم جزو بازی های سیاسی منطقه ای ریاض و قبض و بسط های روابطش با برخی از رقبا توصیف می کنند و حتی تقدیم 100 میلیون دلار از سوی این کشور به سازمان ملل برای مبارزه با تروریسم را هم در این راستا می دانند بخصوص که هنوز هم جنگجویان داعش با خودروهایی با پلاک کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس به ویژه عربستان در حال تردد و جنگ در مناطق مختلف عراق وسوریه و حتی لبنان می باشند.

به اعتقاد این کارشناسان هر قدر هم که داعش فرزند بی پروایی باشد اما چاقو هرگز دسته خود را نخواهد برید!

مسئله ای که در مورد روابط داعش با آمریکا نیز صدق می کند ، روابطی که در قسمت بعد به آن خواهیم پرداخت.




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/6/19
زمان : 6:19 عصر
از لابه لای اسناد/ آشکار و نهان گروهک تکفیری داعش/ 3
نظرات ()

اشاره:‌ تروریسم و بر اساس تعبیری که رسانه های غربی از آن یاد می کنند ، تروریسم اسلامی این روزها به یکی از شاخصه ها و مشکلات محوری منطقه خاور میانه تبدیل شده است .

امروز کمتر کشور عربی است که از این معضل رنج نبرد ، در حالیکه به راحتی می توان حضور سازمان های اطلاعاتی کشورهای مسلمان وغیر مسلمان را در سامان دهی و ترسیم خطوط کلی فعالیت های این گروه ها را مشاهده و لمس کرد.

گرچه دیرینه این فعالیت ها به دهه  هفتاد از قرن گذشته میلادی باز می گردد اما برهه کنونی را باید نقطه اوج یا حداقل بالاترین اوج گیری این فعالیت ها از تاریخ شکل گیری گروه های سلفی تکفیری توصیف  کرد.

حجم اقدامات جنایتکارانه و شنیع گروه های سلفی و در راس آنها داعش به حدی است که  افیخای ادرعی سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را بر آن می دارد تا با انتشار بیلانی از میزان  قربانیان مسلمان در منطقه خاورمیانه اعلام کند طی 10 سال گذشته سهم اسرائیل از این اقدامات کمتر از 10 درصد بوده وبقیه این کشتارها در قالب برادرکشی وبه دست مسلمانان سلفی مدعی پیروی بی چون و چرا از سنت پیامبر اسلام انجام گرفته است مسئله ای که خود جای حرف وحدیث بسیاری دارد.

گرچه طی 40 سال واندی فعالیت گروه های سلفی ـ تکفیری شاهد شکل گیری ساختارها و سازمان  های مختلف مبارزاتی بودیم اما به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارشناسان ، پدیده ای به نام داعش بدترین ، وحشی ترین ودر عین حال سرسپرده ترین گروه از این دست است که تا کنون منطقه اسلامی به خود دیده است.

به گفته این کارشناسان  اگر اسامه بن لادن وحتی ایمن الظواهری واسلافشان که در دوره های متفاوت به عنوان سرکردگان القاعده معروف ترین گروه تکفیری  شناخته می شدند ، گاه گداری اشاره ای به صهیونیستها ویهودیان کرده وادعای تلاش برای مبارزه با آنها را هم مطرح می کردند (گرچه  بر اساس اسناد موثق این گروه ها حتی یک گلوله هم به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکرده اند ) اما گروه داعش رسما وعلنا اعلام می کند مشکلی با رژیم صهیونیستی نداشته واصولا وظیفه اصلی خود را  پاکسازی اسلام از مسلمانانی اعلام می کند که با این گروه  از لحاظ فکری اختلاف نظر دارند.

اداره کل بین الملل و سیاست خارجی خبرگزاری فارس با توجه به اقدام وقیحانه غرب در حمایت و سپس تعقیب این گروهک ضاله درنظر دارد در چند قسمت نگاهی هرچند کوتاه به این گروه،‌ جنایاتش،‌ آبشخورهای فکری ، حامیان پیدا و پنهان مالی،‌ سیاسی، ‌نظامی ، بازی های سیاسی منطقه ای وبین المللی برای به سطح آوردن این گروه،‌  وپارامترهای تاثیر پذیری وتاثیر گذاری اش در منطقه وجهان داشته باشد چرا که معتقد است پاسخ به این ابهام که چرا کشورهای غربی سه سال پیش با تصویب قوانینی در مجالس خود کمک به گروههای تروریستی در سوریه را مجاز و اینک قوانینی تصویب می کنند که نابودی آن را جایز می شمارند،  هنوز برای افکار عمومی جهان روشن نشده است.

به این امید که نظرات شما خوانندگان نیز بتواند در ارائه زوایای ناگفته و چهره روشن تری از این گروه تروریستی به ما کمک کند بخش سوم این پژوهش را برای پاسخ به این سوال که «چه جریانی نقشه اشغال موصل را در اختیار گروهک داعش قرار داد دو چرا » منتشر می شود:

 

چه کسی نقشه موصل را در اختیار داعش قرار داد؟ (قسمت سوم)

با سقوط شهر موصل و مناطق امتداد این شهر تا مرز عراق با سوریه و نیز تسلط این گروه بر یک سوم از مساحت سوریه که به مرز با عراق منتهی می شود ، منطقه ای با مساحتی قابل توجه تحت تصرف  گروه تروریستی داعش قراردارد.

اما چرا این منطقه ی به خصوص باید تحت کنترل داعش قرار گرفته و رهبران این گروه برای حفظ این منطقه ونه مناطق  دیگر حاضر به دادن تلفات بسیار زیاد باشند؟

چرا باید شهر موصل مورد تهاجم قرار بگیرد وچرا در برهه زمانی خاص این تهاجم انجام گرفت ؟

گرچه بسیاری از کارشناسان مسایلی همچون سنی بودن ، حضور اکثریت جمعیت این شهر در ارتش سابق عراق ، شکل گیری ساختار فرماندهی ارتش عراق از موصلی ها ونیز خلا سیاسی شکل گرفته از تغییر وتحول و رد و بدل شدن قدرت در عراق را علت اصلی  انتخاب این مکان و زمان عنوان می کنند اما برخی دیگر نیز به مسایل ژرف تری در این مسئله اشاره می کنند که در جای خود جالب توجه است.

ـ موصل بعد از چند بار تهدید شدن و با اطلاع قبلی سازمان های امنیتی ـ اطلاعاتی عراقی و غربی در این رابطه مورد حمله قرار گرفت و سقوط کرد.

ـ  چند روز پیش از حمله، دولتمردان عراقی دستور انتقال مقادیر قابل توجهی پول به عنوان حقوق کارمندان این شهر را به بانک های موصل صادر کردند.

ـ دستور انتقال واحدهایی از ارتش عراق با تمامی  تجهیزات به استان نینوا وبه ویژه شهر موصل چند روز پیش از انجام این تهاجم داده شد.

ـ با وجود آنکه جنگ سقوط موصل چند روز به طول انجامید اما دولت مرکزی یا حداقل ساختاری که مسئول انتقال  واجرای دستور العمل های نخست وزیری عراق درموصل بود هیچ اقدامی در راستای دفاع از شهر انجام نداد.

ـ حمله به موصل تنها چند روز بعد از مصوبه کنگره آمریکا برای کمک به گروه های مخالف بشار اسد در سوریه و تامین تسلیحات نظامی برای آنها انجام گرفت .

همه این اقدامات دست به دست هم دادند تا به تعبیر نوری مالکی نخست وزیر (وقت) در یک خیانت بسیار بزرگ که رد پای برخی از کشورهای منطقه نیز در آن به چشم می خورد شهر موصل به همراه تمامی این تجهیزات و آن دارایی ها سقوط کند.

براساس اطلاعاتی که در آن روزها اعلام شد میزان ادوات ودارایی های آن زمان دولت عراق که به دست داعش افتاد دو و نیم میلیارد دلار تخمین زده شد که 500 میلیون دلار آن پول های نقدی بود که به  گاوصندوق بانک های این شهر انتقال داده شده بود.

اما این حادثه بعد دیگری هم داشت وآن تامین نیازهای تسلیحاتی جنگجویان سوری مخالف دولت بشار اسد بود که با انتقال تجهیزات و تسلیحات آمریکایی به غنیمت گرفته شده از ارتش عراق به آن سوی مرز تاثیر بسزایی در تغییر معادلات قدرت به وجود آورد ودر حال حاضر نیز مورد استفاده قرار می گیرند.

به تعبیر یک روزنامه نگار مصری با سقوط موصل به دست داعش هم هزینه های جنگ علیه دولت سوریه  تامین شد وهم بدون آنکه خزانه داری آمریکا باری را تحمل کند  تجهیزات آمریکایی در اختیار اپوزسیون سوریه قرار گرفت.

همچنین نباید فراموش کرد دولت عراق که به تازگی از زیر بار سنگین بدهی ها و غرامت های جنگی خود خلاصی پیدا کرده وبه تدریج در حال تبدیل شدن به کشوری ثروتمند است اما در چنین شرایطی  بار دیگر مجبور به جایگزینی تسلیحات از دست رفته خویش از طریق دلارهای نفتی می باشد وهمین امر چرخ بسیاری از کارخانه های آمریکایی را در این وانفسای مشکلات اقتصادی به حرکت در خواهد آورد.

در این میان ابعاد سیاسی این مسئله هم جایگاه خاص خود را در این رخدادها دارند .

حداقل دست آوردهای آن مغلوبه شدن جنگ نوری مالکی برای بقا در قدرت بود، افزایش احتمال تقسیم عراق به سه منطقه خود مختار وحتی شکل گیری سه کشور کردستان ، عرب اهل سنت و شیعیان در عراق در آینده را نیز باید به دست آوردها افزود.

در این گیر ودار نباید از زمینه سازی برای تغییرات در نقشه منطقه در راستای نظم نوین جهانی آمریکایی ـ صهیونیستی را فراموش کرد سناریوهایی که بیشترین برنده آن واشینگتن وتل آویو خواهند بود.

از سوی دیگر ثروت باد آورده گنج موصل داعش را به ثروتمند ترین گروه تروریستی در جهان تبدیل کرده واکنون دیگر هیچ کس به دنبال یافتن حامیان اصلی  گروه داعش و دلارهای سرازیر شده از سوی  حامیان مالی واسپانسرهای آن نخواهد بود تا از این پس هر چه از این گروه ودارایی هایش افشا شود به گنج موصل ارتباط داده شده و دیگر دست های پشت پرده از دست داشتن در جنایات این گروه مبرا گردند.

با این حال بر کسی پوشیده نیست که مناطق تحت اشغال ونفوذ گروه داعش در عراق وسوریه دارای منابع نفتی بالا، مزارع و کشتزارهای گسترده به ویژه گندم ومراکز بزرگ پرورش ماهی می باشند .

گزارش های رسیده از این مناطق  حکایت از آن دارد که برخی از عوامل داعش مبادرت به ایجاد پالایشگاه های بسیار ابتدایی نفت کرده ، از کشاورزان تحت عنوان زکات و جزیه باج دریافت نموده و تقریبا تمامی مراکز پرورش ماهی  را در کنترل خود دارند .

هاشم هاشمی متخصص امور گروه های  افراطی در گفتگویی باخبرگزاری اناتولی ترکیه خبر داد که داعش درحال حاضر اقدام به صدور نفت از میدان های نفتی سوریه  وعراق می کند.

با وجود آنکه اخبار ضد و نقیضی در رابطه با وجود خریدارانی ثابت برای این نفت منتشر شده اما به اعتقاد کارشناسان عراقی تلاش برای پالایش نفت و استفاده از آن یکی از مهمترین دلایل حملات مکرر داعش به پالایشگاه بیجی به عنوان نزدیک ترین پالایشگاه به منطقه سنی نشین غرب عراق است .

در این حال لؤی الخطیب مدیر پژوهشکده انرژی عراق در گفتگویی با شبکه سی ان ان آمریکا اعتراف کرد داعش میادین نفتی مهمی را از عراق در تصرف خود دارد و روزانه حدود یک میلیون دلار از این مراکز نفت استخراج وبه فروش می رساند .

وی اشاره ای به خریداران و نحوه انتقال نفت از داخل عراق به خارج از آن  نکرد اما به گفته رسانه های عراقی با فرارسیدن فصل سرما و افزایش درخواست برای خرید نفت داعش می تواند در آمدهای نفتی خود را به بیش از 730 میلیون دلار در سال هم برساند.

بی تردید در شرایطی که نفت در بازارهای جهانی هر بشکه  110 دلار است ودر دوره زمستان به بالاتر از این هم خواهد رسید عرضه نفت خام با قیمتی در حدود 35 دلار بسیاری از خریداران این بازار را  به وسوسه خواهد انداخت.

فروش محصول استراتژیک گندم ونیز حراج باقی مانده گندم موجود در سیلوهای موصل که یکی از قطب های مهم تولید این محصول در عراق محسوب می شود ، باعث شده است تا داعش امروز به یکی از فروشندگان گندم به خارج از منطقه تحت کنترل خود تبدیل شود.

این در حالی است که تمامی بازار ماهی منطقه تحت کنترل داعش قرار گرفته است به نحوی که برخی از رهبران این گروه به گردانندگان اصلی این بازار تبدیل شده اند به ویژه که از دیرباز دریاچه های پرورش ماهی یکی از مهمترین مخفیگاه ها وپایگاه های داعش در منطقه نینوی  محسوب می شدند.

با وجود انتشار این اطلاعات در مورد در آمدهای داعش بازهم علامت های سئوال بزرگی در این رابطه وجود دارند:

به اعتقاد کارشناسان عراقی حتی در صورت اضافه کردن در آمد حاصل از فروش محصولات کشاورزی و دامی به در آمدهای به دست آمده از قاچاق نفت ونیز افزودن درآمد ماهانه  5 میلیون دلار فعالیت های  آدم ربایی وباج گیری  داعش در سوریه وعراق بازهم  نمی توان بودجه چند ده میلیون دلاری حقوق ماهانه جنگجویان  داعش را تامین نمود.

این جمع وتفریق ها باعث می شود تا کارشناسان بار دیگر تمامی نگاه خود را معطوف کمک های خارجی سرازیر شده به سوی داعش نمایند و در عین حال این احتمال را هم مطرح سازند که داعش همچنان 500 میلیارد دینار عراقی را که از بانک های موصل چپاول کرده در خزانه خود نگه داشته وبه تدریج در حال خرج کردن آنها برای پرداخت حقوق جنگجویان خود که هر روز بر شمارشان هم افزوده می شود ، می باشد.

روزنامه وال استریت ژورنال در  یکی از شماره های ماه اوت خود در باره منابع مالی این گروه فاش کرد : مهار و محاصره منابع مالی داخلی داعش به یک معضل بزرگ برای کشورهای عربی و غربی فعال درزمینه مبارزه با دولت خلافت اسلامی  تبدیل شده است.

این روزنامه آمریکایی به نقل از افراد مطلع از امور تجاری وبازرگانی انجام گرفته در داخل مناطق تحت کنترل داعش نوشت در حالی برخی از کشورهای غربی وعربی داعیه مبارزه با این گروه ومنابع مالی آنرا دارند که اکثر مراودات بازرگانی انجام گرفته بین این داعش وخارج از آن را با بازرگانانی از این کشورها انجام می دهند.

به نوشته وال استریت ژورنال هم اکنون بازرگانانی از سوریه ، لبنان  و حتی منطقه کردن نشین شمال عراق مراودات تجاری گسترده ای با داعش داشته واز شرکای تجاری مهم آنها محسوب می شوند.

گرچه دولت ترکیه اعلام کرده است که از سال 2011 میزان محموله های کشف شده از نفت قاچاق  به این کشور 300 درصد افزایش یافته است اما برخی از کارشناسان براین باورند نمی توان آنکارا  را در  این عملیات  قاچاق بزرگ بی گناه توصیف کرد  به ویژه که این تجارت  می تواند روزانه  چند میلیون دلار را وارد  اقتصاد ترکیه کند.

وقتی به اعتراف بسیاری از کارشناسان مهمترین فعالان در زمینه تحریم و مبارزه با داعش خود از گردانندگان اصلی پشت پرده این گروه یا نزدیکترین افراد به آنها هستند چه انتظاری می توان از نتایج این تحریم ها ومبارزات غربی ـ عربی با آن داشت؟؟

در قسمت های بعد نقش آفرینی کشورهای بزرگ جهان  ومنطقه را در شکل گیری و هدایت گروهک تکفیری و تروریستی داعش را بررسی می کنیم.




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/6/19
زمان : 6:18 عصر
از لابه لای اسناد / آَشکار و نهان گروهک تکفیری داعش (بخش دوم)
نظرات ()

 

 

اشاره:‌ تروریسم و بر اساس تعبیری که رسانه های غربی از آن یاد می کنند ، تروریسم اسلامی این روزها به یکی از شاخصه ها ومشکلات محوری منطقه خاور میانه تبدیل شده است .

امروز کمتر کشور عربی است که از این معضل رنج نبرد ، در حالیکه به راحتی می توان حضور سازمان های اطلاعاتی کشورهای مسلمان وغیر مسلمان را در سامان دهی وترسیم خطوط کلی فعالیت های این گروه ها را مشاهده ولمس کرد.

گرچه دیرینه این فعالیت ها به دهه  هفتاد از قرن گذشته میلادی باز می گردد اما برهه کنونی را باید نقطه اوج یا حداقل بالاترین اوج گیری این فعالیت ها از تاریخ شکل گیری گروه های سلفی تکفیری توصیف  کرد.

حجم اقدامات جنایتکارانه وشنیع گروه های سلفی ودر راس آنها داعش به حدی است که  افیخای ادرعی سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را بر آن می دارد تا با انتشار بیلانی از میزان  قربانیان مسلمان در منطقه خاورمیانه اعلام کند طی 10 سال گذشته سهم اسرائیل از این اقدامات کمتر از 10 درصد بوده وبقیه این کشتارها در قالب برادرکشی وبه دست مسلمانان سلفی مدعی پیروی بی چون وچرا از سنت پیامبر اسلام انجام گرفته است مسئله ای که خود جای حرف وحدیث بسیاری دارد.

گرچه طی 40 سال واندی فعالیت گروه های سلفی ـ تکفیری شاهد شکل گیری ساختارها وسازمان  های مختلف مبارزاتی بودیم اما به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارشناسان ، پدیده ای به نام داعش بدترین ، وحشی ترین ودر عین حال سرسپرده ترین گروه از این دست است که تا کنون منطقه اسلامی به خود دیده است.

به گفته این کارشناسان  اگر اسامه بن لادن وحتی ایمن الظواهری واسلافشان که در دوره های متفاوت به عنوان سرکردگان القاعده معروف ترین گروه تکفیری  شناخته می شدند ، گاه گداری اشاره ای به صهیونیستها ویهودیان کرده وادعای تلاش برای مبارزه با آنها را هم مطرح می کردند (گرچه  بر اساس اسناد موثق این گروه ها حتی یک گلوله هم به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکرده اند ) اما گروه داعش رسما وعلنا اعلام می کند مشکلی با رژیم صهیونیستی نداشته واصولا وظیفه اصلی خود را  پاکسازی اسلام از مسلمانانی اعلام می کند که با این گروه  از لحاظ فکری اختلاف نظر دارند.

اداره کل بین الملل و سیاست خارجی خبرگزاری فارس با توجه به اقدام وقیحانه غرب در حمایت و سپس تعقیب این گروهک ضاله درنظر دارد در چند قسمت نگاهی هرچند کوتاه به این گروه،‌ جنایاتش،‌ آبشخورهای فکری ، حامیان پیدا و پنهان مالی،‌ سیاسی، ‌نظامی ، بازی های سیاسی منطقه ای وبین المللی برای به سطح آوردن این گروه،‌  وپارامترهای تاثیر پذیری وتاثیر گذاری اش در منطقه وجهان داشته باشد چرا که معتقد است پاسخ به این ابهام که چرا کشورهای غربی سه سال پیش با تصویب قوانینی در مجالس خود کمک به گروههای تروریستی در سوریه را مجاز و اینک قوانینی تصویب می کنند که نابودی آن را جایز می شمارند،  هنوز برای افکار عمومی جهان روشن نشده است.

 

به این امید که نظرات شما خوانندگان نیز بتواند در ارائه زوایای ناگفته و چهره روشن تری از این گروه تروریستی به ما کمک کند بخش اول این پژوهش را برای پاسخ به سوال چرایی و چگونگی پیدایش گروهک تکفیری داعش منتشر می شود:

 

هزینه گزاف مخارج داعش از کجا تامین می شود؟(قسمت دوم)

امروز گرچه اطلاعات زیادی از نحوه اداره مناطق تحت کنترل داعش وجود ندارد وتنها برخی از تصاویر منتشر شده در صفحات اجتماعی تنها راه ارتباط  وکسب اطلاعات از نحوه زندگی مردم در این مناطق  است اما آنچه کاملا هویداست ولخرجی های بسیار گسترده ای است که این گروه برای اعضای خود دارد مسئله ای که باعث شده است نه تنها جوانان فریب خورده مسلمان بلکه بسیاری از مزدوران ونظامیان سابق  غربی نیز به سمت همکاری با این گروه جذب شوند.

با یک حساب سرانگشتی گروه داعش ماهانه چند ده میلیارد دلار هزینه حقوق افراد خود می کند در حالیکه باید به این لیست دیگر مخارج تسلیحاتی ولجستیکی را هم افزود .

همچنین نباید حجم مخارج این گروه از انجام تبلیغات برای جذب جنگجو انتقال آنها از اقصا نقاط جهان به کشورهای همسایه یا حلقه های دوم ، آموزش وگسیل آنها به سوریه وعراق را نیز فراموش کرد.

طبق اعتراف برخی از تروریست های دستگیر شده توسط ارتش عراق دستمزد بسیار بالایی  که داعش برای هر انفجار تروریستی در عراق می پردازد نیز باعث شده است اکثر تروریست های فعال در بمب گذاری جذب این گروه گردند.

به گفته بسیاری از رسانه های عراقی در طول بیش از 3 ماه تحصن در مرکز الرمادی در منطقه سنی نشین عراق که هزاران نفر در آن شرکت کردند ، همه متحصنین  از سه وعده غذای گرم وحقوق روزانه بهرمند می شدند، هزینه این تحصن را چه کسی تامین کرد؟ تحصنی که بعد از متفرق شدن ، ارتش عراق در مرکز آن به کارگاهی برای بمب گذاری خودروها رسید.

بر اساس آخرین خبرهایی که شبکه العربیه به عنوان یکی از نزدیکترین رسانه ها به گروه داعش منتشر کرده ابو بکر البغدادی در دستور العملی حقوق جنگجویان این گروه را به ترتیب زیر اعلام کرد.

هر جنگجوی بومی (در سوریه) که ازدواج نماید 1200 دلار هدیه ازدواج دریافت می کند  وتفاوت نمی کند که این ازدواج اول این جنگجو باشد یاسوم وچهارم.

حقوق ثابت ماهانه هر جنگجوی در گروه القاعده 400 دلار می باشد که 50 دلار نیز برای هر فرزند  و100 دلار برای هر همسر به این حقوق اضافه می شود.

حق مسکن  وتامین سوخت خودرو نیز به حقوق هر یک از این جنگجویان اضافه شده در حالیکه جنگجویان غیر بومی ماهانه 400 دلار اضافی نیز به عنوان حق مهاجرت دریافت می کنند.

در چارچوب آخرین آمارهای اعلام شده در مورد شمار جنگجویان داعش که آنها را بین 10 تا 80 هزار جنگجو  تخمین می زند واگر حداقل تخمین ها برای شمار جنگجویان داعش در سوریه وعراق را در نظر بگیریم بازهم تامین پایه حقوق 400 دلار برای مثلا  10 هزار نفر هم رقم نجومی 4 میلیون دلار در ماه می رسد حال اگر این رقم را ضرب در 8 (حداکثر شمار تروریست ها)کنیم وبه آن هزینه تسلیحات بمب گذاری و... را هم بیافزایم رقمی می رسد که شاید با بودجه یک یا چند  کشور جهان سوم برابری کند.

به اعتقاد کارشناسان این رقم سرسام آور صرفا بخش بسیار ناچیزی از مخارج گروه داعش محسوب می شود  که تنها به جنگجویان معمولی آنها اختصاص می یابد ، حال اگر هزینه های سلاح ومهمات وخودروها ، ونیروهای نفوذی را نیز در نظر بگیریم واین مسئله را هم در نظر داشته باشیم که رهبران گروه به ویژه فرماندهان سابق نیروهای نظامی وامنیتی رژیم صدام حسین با این ارقام هرگز رضایت نمی دهند این پرسش مطرح می شود که هزینه حداقل چند ده میلیون دلاری داعش از جیب چه کسی پرداخت می شد وچه گروه ، سازمان یا کشورهایی در این کار دخیل می باشند؟

بی تردید اولین وپیش پا افتاده ترین پاسخ به این پرسش کشورهای فربه وبسیار متمول حوزه جنوبی خلیج فارس است که از توان مالی وانگیزه ی مذهبی وسیاسی برای حمایت از این  جریان افراطی  به عنوان نسل سوم وهابیت  را دارند وبه هر شکل می تواند برخی  از اهداف تخریبی آنها را در منطقه حداقل علیه رقبای سنتیشان محقق سازد.

اما با نگاهی عمیق تر به این مسئله می توان حامیان مالی داعش را به دو دسته تقسیم کرد.

1. منابع مالی  آشکار و مستقیم 

2. منابع مالی غیر مستقیم و پنهان

گروه اول خود  به سه دسته اصلی تقسیم می شود :

1- گروه ها وشخصیت های اسلام گرای افراطی که  با جریان سلفی ـ تکفیری ابراز همدردی وهمراهی کرده وتلاش می کنند با کمک های مالی خود یا جمع آوری کمک برای آن به این گروه یاری برسانند.

برای نمونه می توان به فعالیت برخی از مساجد وموسسات اسلامی در کشورهای عربی ، اسلامی وحتی غربی در این راستا اشاره کرد که نام بعضی از این مراکز وشخصیت ها در رسانه های مختلف نیز ذکر شده است وشبکه سی ان ان لیستی از افراد را در این رابطه منتشر نمود که اکثر آنها نیز در مصاحبه هایی این ادعای شبکه آمریکایی را تکذیب کردند.

2- باج گیری های انجام گرفته از اشخاص ، موسسات ودولت ها که از طریق آدم ربایی های مختلف صورت گرفته ومعمولا مقادیر قابل توجهی پول را به سوی داعش سرازیر می کند .

در این چارچوب  باید به بسیاری از بازرگانان وتجار سوریه اشاره کرده که بعد از ربوده شدن اعضای خانواده شان مجبور به پرداخت مبالغ هنگفتی جهت آزادی آنها شدند ، آخرین این باج گیری ها نیز در شهر موصل انجام گرفته که در جریان آن دولت ترکیه مجبور شد برای آزادی شماری از اتباعش که  جزو رانندگان کامیون ربوده شده در این شهر بودند مقادیر قابل توجهی پول به گروه داعش پرداخت کند در حالیکه رایزنی ها برای آزادی بقیه اتباع ترکیه از جمله کنسول این کشور در شهر موصل همچنان ادامه دارد.

3- غنایم وچپاول اموال عمومی مناطق به اشغال در آمده همچون خالی کردن خزانه موجود در شهر رمادی وبعداز ان چپاول تمامی بانک ها ومراکز تجاری ومغازهای شهر موصل که در شهرهای مختلف سوریه نیز تکرار شد.

این مسئله در رابطه با شهر موصل از ابعاد بیشتری برخوردار است که در قسمت های بعد به آن خواهیم پرداخت.

دومین دسته از منابع مالی داعش نیز به سه قسمت کلی تقسیم می شوند که عبارتند از :

1. کشورها وسازمان های مادر وتاسیس کننده داعش که پشت پرده شکل گیری آن قرار داشته وهمچنان کمک های مالی ولجستیکی خود را از این گروه ادامه می دهند.

2. کشورهایی که حضور وفعالیت داعش را در منطقه در راستای منافع خود تفسیر کرده وتلاش می کنند با برقراری ارتباط با آن وتزریق کمک های مالی از حمایت این گروه در راستای تحقق منافع  واهداف کوتاه وبلند مدت خود در منطقه سود ببرند.

3. کشورهایی که از بیم قرار گرفتن در معرض حملات گروه به دنبال مماشات با آن بر آمده وبا تخصیص کمک های مالی به آن به نوعی به این گروهک تروریستی حق السکوت پرداخت می کنند

بی تردید دسته دوم بسیار مهم تر وخطرناکتر از دسته اول می باشد وتقریبا اکثر نگاه ها به سوی  آن جلب شده است به ویژه که  می تواند تاثیر گذاری شگرف وگسترده ای بر بسط یا قبض این گروه داشته باشد.

به اعتقاد کارشناسان وتحلیلگران امور گروه های اسلامگرای مسلح  ،  در تاریخچه گروه های سلفی ـجهادی دو کشور بسیار تاثیر گذار بوده وتقریبا همه سرنخ های تشکیل ، هدایت ، حمایت وحتی سرکوب به آنها ختم می شوند.

در حد فاصل شکل گیری گروه تکفیر وجهاد در اوایل دهه هفتاد از قرن گذشته در مصر تا  به امروز که شاهد اوج گرفتن گروه داعش در کشورهای عراق وسوریه می باشیم ، دو کشور نقش کلیدی در تاسیس ، هدایت  وتامین هزینه های مالی آنها  همواره نقش آفرین بودند.

اگر  تاریخچه اکثر قریب به اتفاق این گروه ها را بررسی  کنیم رد پای عربستان را در شکل گیری آنها به خوبی می توان مشاهده کرد ، در حالیکه مطالعه خاطرات سیاستمداران و ماموران امنیتی بازنشسته آمریکایی  از نقش آفرینی سازمان های اطلاعاتی  این کشور در شکل گیری این گروه ها خبر می دهند.

امروز از عربستان ، ایالات متحده آمریکا ، امارات متحده عربی ، قطر وترکیه به عنوان مهمترین  کشورهای حامی گروه داعش معرفی می شوند  در حالیکه کشورهایی همچون اردن ، کویت ، تونس وچند کشور دیگر عربی وحتی کشور اسلامی همچون پاکستان به نوعی این کمک ها را به عنوان حق السکوت وباج به گروه داعش وگروه های نزدیک به آن پرداخت کرده یا حداقل برای جلوگیری از خشم این گروه ، چشم خود را بر کمک های ارسال شده توسط همفکرانشان که در این کشورها فعالیت دارند ، می بندند.

دانیل پاتریک ولش تحلیلگر سیاسی آمریکایی ماه گذشته در واکنش به اعلام آمادگی آمریکا برای حمله به گروه داعش اعلام کرد ، این گروه یکی از گروه هایی است که مدتهاست از سوی دولت آمریکا مورد حمایت مالی قرار می گیرد.

این تحلیلگر آمریکایی که با شبکه پرس تی وی سخن می گفت تاکید کرد بسیاری از عناصر این گروه با هزینه دولت آمریکا در اردن وچند کشور دیگر آموزش نظامی دیده اند.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان برخلاف ادعای دو سوی این ماجرا یعنی آمریکا وگروه های سلفی تکفیری (اکنون داعش) درمورد تضاد با یکدیگر شواهد وقراین بسیار زیادی وجود دارد که نشان می دهد گروه های سلفی تکفیری همواره در راستای اهداف آمریکا قدم برداشته وعمل می کنند.

مایکل چاسودوفسکی استاد دانشگاه اتاوای  کانادا در این باره معتقد است ، اقدامات آمریکا در حمایت از داعش  درچارچوب اهداف بلند مدت واشینگتن صورت گرفت دو هدف فعلی  کاخ سفید در عراق یکی سرنگونی دولت نوری مالکی ودیگری تقسیم عراق به سه کشور مستقل از یک دیگر  را محقق می سازد.

امروز داعش خواسته یا ناخواسته در چارچوب طرح ها وبرنامه های بلند مدت سازمان های پدرخوانده خویش به ثروتمندترین سازمان تروریستی جهان تبدیل شده است ، حجم پول ودارایی های به چپاول برده شده توسط این گروه در موصل این گروه ورهبرش را در  جرگه ثروتمندهای جهان قرا رداده است .

چگونگی رسیدن به این ثروت وچرایی واهداف پشت پرده منطقه ای ، بین المللی و داخلی منجر به رسیدن داعش به ثروت انبار شده در موصل را در قسمت بعد بخوانید.




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/6/19
زمان : 6:17 عصر
\آل سعود\ دشمن قسم خورده اسلام و مسلمین + تصاویر و اسناد
نظرات ()

به گزارش خبرنگار بین‌الملل «خبرگزاری دانشجو»؛ "علی بن عبدالعزیز الشبل" عضو هیأت علمی دانشگاه علوم اسلامی «محمد بن سعود» که اخیراً با طرح جنجالی نبش قبر رسول اکرم(ص) و انتقال آن به قبرستان بقیع بر سر زبان‌ها افتاده بود، بعد از خشم عمومی مسلمانان و انتقادهای فراوان مدعی شد که رسانه‌ها سخنان وی را تحریف کرده‌اند.

 

علی بن عبدالعزیز الشبل، مفتی هتاک سعودی

 

این مبلغ سعودی عربستانی مدعی شده که روزنامه ایندیپندنت و دیگر رسانه‌ها سخنان او را تحریف کرده‌اند و او هرگز چنین پیشنهادی نداده و طرح چنین مسئله‌ای از سوی هیچ کسی جایز نیست.

 

بعد از واکنش شدید مسلمانان و علما به این طرح، دایره عمومی بارگاه رسول اکرم (ص) در بیانیه‌ای اعلام کرد که این طرح یک تحقیق فردی است و نشان‌دهنده نظر این سازمان نیست اما این طرح مثل هر تحقیق و بررسی دیگری به صورت مستند تهیه شده است.

 

این در حالی است که مقاله مزبور در اصلی‌ترین مجله تحقیقاتی وابسته به مرکز مدیریت مسجد الحرام در مکه مکرمه و مسجد النبی – یعنی صحیفة مکة- به چاپ رسیده و راه را بر هر گونه توجیه مقامات سعودی بسته است.

 

جمع کثیری از علمای شیعه و سنی با انتقاد از این طرح یا تلاش برای اجرای آن اعلام کردند که این طرح به برانگیخته شدن فتنه و خشم مسلمانان منجر خواهد شد و منابعی که این طرح به آن استناد کرده ناصحیح و بر خلاف قرآن و سنت پیامبر است.

 

این اولین بار نیست که خاندان آل سعود و مفتی‌های وهابی عربستان تخریب آثار تاریخی مسلمانان را در دستور کار قرار داده‌اند؛ دولت عربستان در سالیان گذشته نیز اصرار داشت که برای ایجاد تغییراتی در مکان های مقدس اسلامی با جدیت کامل اقدام کند.

 

پیش از این روزنامه ایندیپندنت افشا کرده بود که چگونه گسترش چند میلیارد پوندی مسجد‌الحرام منجر به تخریب 95 درصد از ساختمان‌های هزار ساله مکه شده است و هتل‌ها، آپارتمان‌ها و مراکز خرید لوکس جای این بناهای تاریخی را گرفته‌اند.

 

سال گذشته نیز سفارتخانه عربستان در انگلستان اعلام کرده بود: «توسعه مسجد الحرام هدف بسیار مهم و یکی از اهدافی است که پادشاهی عربستان که خود را متولی هر دو مسجد مقدس (مسجد الحرام در مکه و مسجد النبی در مدینه) می‌داند با نهایت جدیت آن را دنبال می کند.»

 

نگاهی به تاریخچه و نحوه شکل گیری دیکتاتوری آل سعود در شبه جزیره عربستان نشان می‌دهد، این فرقه انحرافی، کوچکترین توجهی به شعار اسلامی و دینی نداشته و اسلام را صرفاً به عنوان مستمسکی برای حفظ حاکمیت نامشروع خود برگزیده است.

 

در سال 1320 هـ ق/1902مـ "عبد العزیز بن عبد الرحمن" معروف به "ابن سعود" در 20 سالگی موفق شد، ریاض پایتخت کنونی عربستان را تصرف کند و سلطنت "عربستان سعودی" را در این کشور پایه‌ریزی کند.

 

ابن سعود

 

مبانی حکومتی که ابن سعود پایه‌ریزی کرد و پیشینه آن به قرن هجدهم میلادی باز می‌گردد، بر شمشیر و ترویج مذهب "حنبلی وهابی" بود. در این بین شیخ "محمد بن عبد الوهاب"، روحانی متعصب واپسگرا و ضد شیعی نجدی در اواسط قرن 18 موفق شد،‌ اندیشه‌های "سلفی" و نظرات نو ظهور خود را در منطقه "نجد" ترویج کند و امیر شهر "دِرِعیَّه" را مرید و طرفدار خود سازد.

 

محمد بن عبد الوهاب

 

در سال 1157هـ ق/1744 مـ بین شیخ محمد بن عبد الوهاب و امیر "محمد ابن سعود"، امیر دِرعیه پیمانی بسته شد که به موجب آن، امیر سعودی از سوی خود و اعقاب خویش پشتیبانی و اطاعت از شیخ و اعقاب او و سایر علمای وهابی را برعهده گرفت و شیخ نیز قبول کرد که خود و اولاد و پیروانش پیوسته راهنما و مدافع و یاور امیر سعودی باشند و تمام نیرو و نفوذ خود را در حمایت از آن خاندان به کار برند.

این همان پیمان است که عبد العزیز و سایر پادشاهان سعودی و نیز مشایخ "آل شیخ" پیوسته آن را محترم شمرده‏اند و ابن عبد الوهاب و فرزندانش تا امروز حامی جدی سلطنت سعودی و عهده‏دار امور دینی و فرهنگی و قانونی و قضایی کشور بوده‏اند و شاهان سعودی پیوسته فرمان‌پذیر ایشان بوده و به حکم و فتوای شورای مذهبی وهابی به شاهی می‏رسند یا از سلطنت ـ چنانکه درباره سعود بن عبد العزیز عمل شد ـ خلع می‏شوند.

 

وهابی‌ها از اوایل تشکیل حکومت آل سعود، گاه و بی‌گاه به کشورهای اسلامی از جمله شهر و نواحى ‏مختلف عراق حمله مى‌‏کردند. بر اساس نوشته مورخان حملات وهابی‌ها به‏ کربلا و نجف از سال ‏1216، زمان حکومت عبدالعزیز آغاز شد و تا بعد از سال 1225 دوران حکومت‏ سعود بن عبدالعزیز ادامه داشت و در طول مدت دوازده سال چندین بار کربلا و نجف و مناطق مرزى ‏عراق مورد تاخت و تاز وهابی‌ها قرار گرفت.

 

پس از آنکه وهابیان در سال 1316هـ ق/1898 مـ در کربلای معلی دست به قتل عام زده و این شهر را ویران کردند و حرم مطهر "سید الشهداء حسین بن علی" ـ علیه السلام ـ و حضرت "ابا الفضل عباس بن علی" ـ علیه السلام ـ را به آتش کشیدند. از آن زمان کینه مسلمانان نسبت به وهابی‌ها به شدت افزایش یافت و کتاب‌های بسیاری در رد و طعن فرقه وهابی به رشته تحریر درآمد.

 

ملک عبد العزیز و فرزندانش

 

در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری بقاع متبرکه ائمه‏ بقیع (ع) در مدینه‏ توسط آل سعود با توجه به پیوند فکری و مذهبی آنان با محمد بن عبدالوهاب تخریب شد. پیش از آن قبور شهدای احد و دیگر مزارات مدینه نیز تخریب شده بود.

 

در این روز، وهابیون متعصب با تخریب قبور بقیع و از بین بردن ضریح و گنبدی که بر تربت ائمه اطهار علیهم ‏السلام و دیگر بزرگان اسلام قرار داشت، مسلمانان را از فیض زیارت بارگاه آن معصومین و بزرگواران محروم ساختند.

 

بقاع متبرکه ائمه‏ بقیع (علیه السلام) قبل از تخریب

کوچه بنی هاشم پیش از تخریب

 

این رویه در دوران حاضر همچنان ادامه دارد. بنابر آمار مؤسسه واشنگتن که بر امور کشورهای عربی خلیج فارس نظارت دارد، 95% ساختمان‌های تاریخی عربستان که با زندگی پیامبر(ص) در ارتباط است، در دو دهه گذشته تخریب شده.

 

تخریب خانه حضرت خدیجه و پیامبر اکرم

 

در برخی موارد این اقدامات سعودی‌ها با اعتراض و انتقاد نیز روبه‌رو شده است که نمونه آن اعتراض ترکیه در سال 2003 به تخریب یک قلعه تاریخی مربوط به دوره عثمانی بود که سعودی‌ها با تخریب آن درصدد ساخت برج بزرگ معروف به برج ساعت بودند.

 

در آن زمان وزیر فرهنگ ترکیه به‌شدت این اقدام را مورد انتقاد قرار داد و آن را وحشیانه توصیف کرده گفت: "به‌نمایندگی از دولت و ملت ترکیه اعلام می‌کنم که حفظ نگاه دوستانه به عربستان دشوار است، زیرا این اقدام نه‌فقط بی‌احترامی به تاریخ بلکه تلاش عمدی برای نابودی آثار فرهنگی و محو آن از صفحات تاریخ است".

 

عیب کار کجاست؟/ ریشه یهودی آل سعود

 

ناصر السعید -نویسنده شهیر عربستانی- در کتاب هزار و چهل صفحه ای خود، به بررسی جوانب گوناگون تک تک اعضای خاندان آل سعود از نظر فساد و انحرافات اخلاقی پرداخته و در کنار آن نیز با تحقیق و پژوهش کامل، تلاش کرده "یهودی" بودن این خاندان را اثبات کند.

 

ناگفته نماند زمان تألیف این کتاب به دلیل هم عصر بودن با دوران پادشاهی «ملک فهد بن عبدالعزیز»، نویسنده تلاش کرده بیشتر به آشکار کردن رسوایی‌های اخلاقی این پادشاه عربستانی بپردازد. ناصرالسعید، 30 صفحه نخست کتاب خود را به بررسی شجره نامه خاندان «آل سعود» اختصاص داده و در پایان اثبات می‌کند که اصل این خاندان به یهودیان سرزمین حجاز و مدینه باز می‌گردد.

 

ناصر السعید

 

السعید در ادامه کتاب خود چگونگی حمایت یهودیان از جنبش "محمد بن عبدالوهاب" را که تأسیس «اندیشه وهابیت» منجر شد، شرح می‌دهد؛ وی سپس مراحل قرار گرفتن رهبری دینی در دست محمد بن عبدالوهاب و در کنار آن واگذاری رهبری سیاسی عربستان سعودی به خاندان «آل سعود» که توسط یهودیان طراحی و به اجرا درآمد را توضیح می‌دهد.

 

نویسنده این کتاب که تلاش داشته هیچ بخشی از جوانب و اقدامات «آل سعود» را از قلم نیندازد، در ادامه به جنایت و قتل عام‌های این خاندان علیه قبایل عربستانی می‌پردازد و برای اثبات گفته خود از برخی تصاویرو عکس‌های تاریخی که گویای واقعیت امر بوده، استفاده می‌کند.

 

بن گوریون برای تأسیس رژیم مورد نظر خود، مورد حمایت مستقیم «آل سعود»

 

در ادامه این کتاب، مختصری نیز به ارتباط تنگاتنگ و عمیق خاندان سلطنتی عربستان سعودی با انگلیس‌ها درقرن گذشته میلادی پرداخته شده است؛ ناصرالسعید در کتاب خود همچنین به ارتباط نزدیک اما محرمانه میان خاندان «آل سعود» با «بن گوریون» بنیانگذار رژیم اسرائیل پیش و پس از راه‌اندازی این رژیم اشاره کرده و بیان می‌کند: بن گوریون برای تأسیس رژیم مورد نظر خود، مورد حمایت مستقیم «آل سعود» قرار گرفت.

 

به توجه به پیشینه مذکور، امکان بروز هر گونه اقدامی که به ظاهر و حتی اصل اسلام ضربه وارد کند از خاندان آل سعود بعید به نظر نمی رسد و تنها هوشیاری و بصیرت مسلمین در تمامی فرق می تواند مانع از دستیابی دیکتاتورهای وهابی به اهداف پلیدشان شود. 




نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 93/6/17
زمان : 5:54 صبح
عکس: پیراهن یک اسراییلی جنجال به پا کرد
نظرات ()

تصویر زیر تصویر یک نظامی صهیونیستی را نشان می دهد که از جنگ غزه بازگشته است و در قهوه خانه ای نشسته و پیراهنی با این عبارات به تن دارد: (فرستاده شدم ـ ویران کردم ـ لذت بردم ـ غزه2014).




نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/5/26
زمان : 2:9 عصر
8 ویژگی خطرناک فرقه های انحرافی شیرازیها برای اسلام و تشیع
نظرات ()

به گزارش پایگاه جوان انقلابی ؛ افراط و تـفریط همـواره قرین هر اندیشـه و تفکری بوده اسـت و هیچ دین و مـذهبی نمی‌تواند ادعا نماید که پیروانش از افراط و تفریط به دور بوده و دچار آن نشده‌اند. البته شناخت حدود افراط و تفریط تنها برای کسانی حاصل می‌شود که با مراجعه به منابع اصیل دینی آگاهی‌ کاملی از آمـوزه‌ها و دستورات دینی به دست آورده‌اند، ورنه عنوانِ «تفریط در دین» همواره از عناوینی بوده که افراط‌گرایان با استفاده آن عدم همراهی دیگران با اندیشه‌های خویش را توجیه نموده‌اند، همچنـان که تفریط گران نیز معمولاً با چماق افراط‌‌گرایی اعتدال‌گرایان را مورد نوازش قرار می‌دهند.

چیزی که بدیهی است مذهب تشیع نیز در آموزه‌های خویش با افراط‌ها و تفریط‌های فراوانی روبرو بوده است که عالمان آگاه و روشن‌فکر با مراجعه به منابع اصیل دینی باید به تبیین مرزها و حدود آنها بپردازند. اما هدف از این نوشتار بررسی آموزه‌های دینی، و بیان افراط‌ها و تفریط‌‌های صورت گرفته پیرامون آنها نیست، بلکه معرفی جریانی نوپدید است که با بهره‌گیری از افراط‌ گرایی‌های سابق، و تفسیر و توجیه آنها و همچنین افزودن مطالبی جدید اهداف خاصی را در جهان اسلام دنبال می‌کنند.

ـ

به دیگر سخن در طول تاریخ تشیع همواره افراد گوناگونی در بعضی از اندیشه‌های مذهبی دچار افراط شده‌اند امّا هیچ‌گاه این افراط‌گرایی در خدمت جریانی خاص نبوده و به هدف تبلیغ و ترویج جریان‌ها و گروه‌ها مورداستفاده قرار نمی‌گرفته است، این در حالی است که جریانی که از آن سخن می‌گوییم با بهره‌گیری از افراط‌گرایی‌های مذهبی می‌کوشد تا: اولاً، چهره‌ای متفاوت و زشت از تشیع در منظر مسلمانان و جهانیان ارائه نماید و سدی در مقابل نفوذ تفکر انقلاب اسلامی ایران به وجود آورد. ثانیاً، از درون به مقابله و ایستادگی در برابر تشیع اصیل و انقلابی پرداخته و با مبارزه درون مذهبی، ضمن متزلزل ساختن جاذبه‌های تشیع آنها را به دافعه تبدیل نماید. در ادامه این نوشتار نگاهی خواهیم داشت به بعضی از گزاره‌هایی که این جریان از آنها به عنوان سرمایه‌ی اصلی در راه تبلیغ و ترویج خویش بهره می‌برد.
ـ

javanenghelabi - shirazi 33ـ

بازدید آقای سیدصادق شـیرازی، مرجع خودخوانـده جریان افراطی شیعی در محل قمه زنی در ایام محرم
ـ

1. سوق دادن تمام مباحث اعتقادی و دینی در مواجهه با اهل‌سنت:

این جریان با سوءاستفاده از تعصبات مذهبی مردم، تمامی مطالب دینی را به سمت مخاصمه و مواجهه با اهل سنت سوق می‌دهند و تنها از دریچه‌ی تنگ اختلافات شیعه و سنی به تمام مسائل دینی نگاه می‌کنند؛ با این رویکرد است که مبلغین این جریان تنها به بیان مسائلی می‌پردازند که شیعه و سنی در آن اختلاف داشته و آنها می‌توانند با دامن زدن به این مباحث به تشدید دشمنی‌های دینی و مذهبی بپردازند. از این جهت بسیاری از آموزه‌های مهم دینی، همچون توحید و نبوت، توسط این جریان مورد غفلت واقع شده و پیروان این جریان، به این اصول عقاید اسلامی نیز تنها از نگاه اختلاف مذهبی شیعه و سنی نگریسته و لذا پاسخی مناسب و منطقی در برابر شبهات دیگران ارائه نمی‌کنند. افزون بر این، اگرچه این جریان بر بحث ولایت ائمه اطهار-علیهم السلام- تأکید ویژه‌ای دارند، اما معمولاً به طرح مباحث حاشیه‌ای پیرامون ولایت پرداخته و در مواجهه با اهل‌سنت مطالبی را مطرح می‌کنند که اعتقاد به آنها نقشی در اثبات موضوع ولایت ندارد، بلکه می‌تواند عامه‌ی مسلمانان را از خط ولایت دور ساخته و درگیر مجادله‌ها و مخاصمه‌های بی‌حاصل مذهبی نماید.

ـ

2. اصل کردن فروع و فرع ساختن اصول:

همان‌گونه که بیان شد هنر این جریان پرداختن به حواشی و مهمل ساختن مطالب اصلی است. آن‌گونه که این جریان در مباحث دینی، مطالب مهم و اصلی را به حاشیه می‌راند و مطالبی را برجسته نموده و اصل نشان می‌دهد که می‌توانند به وسیله‌ی آنها پیروانشان را به مخاصمه با مخالفانشان فرا خوانند. نمونه آن‌که پیرامون وقایع حادثه عاشورا بعضی از مسائل فرعی تاریخی را برجسته ساخته و به منزله‌ی اصول خدشه‌ناپذیر مذهبی از آنها یاد می‌کنند، آن‌گونه که اگر درباره این موارد بعضی از دانشمندان فرهیخته شیعه اظهارنظرهای تاریخی و علمی داشته باشند، به لعن و دشنام‌گویی نسبت به آنها پرداخته و این سخنان را دلیل انحراف از نهضت امام حسین علیه‌السلام می‌دانند. راست این‌که فروع جزئی تاریخی همچون عروسی حضرت قاسم علیه‌السلام و یا وجود فرزندی به نام حضرت رقیه برای امام حسین علیه‌اسلام از مطالبی نیستند که علمای فرهیخته تشیع همچون شهید مطهری به خاطر اظهارنظر علمی پیرامون آنها مورد لعن و دشنام واقع شوند و گفته‌های آنها مخالفت با امام حسین علیه‌السلام تفسیر شود. البته این رویه منحصر به وقایع حادثه عاشورا نیست و از سوی این جریان در تمام مقولات دینی و مذهبی دنبال می‌شود.

ـ

3. دامن زدن به تعصبات کور مذهبی و ترویج انحصارگرایی در اندیشه دینی:

اگرچه این جریان رسالت خویش را در مقابله و دشمنی با جریان وهابیت می‌بیند و حتی با این عنوان دشمنی و مخاصمه‌ی خویش با اهل سنت را توجیه می‌کند، اما در رفتار و عمل، همسو و هم‌جهت با وهابیت حرکت نموده و از این جهت، انطباق کلی میان آنها وجود دارد. توضیح بیشتر این‌که جریان وهابیت افزون بر انحراف فکری و برداشت‌های ناصواب از شریعت اسلام و آموزه‌های دینی، در انحراف شدید رفتاری به سر برده و با مطلق‌گرایی و انحصارگرایی شدید دینی کوچک‌ترین مخالفت با اندیشه‌های خویش را عامل خروج از مسیر شریعت و کفر دیگران می‌داند. از همین رو وهابیت نه تنها به تکفیر شیعه و دشمنی با آن می‌پردازند، بلکه دیگر مسلمانان را نیز منحرف دانسته و ابایی در تکفیر آنها نیز ندارند. جریان افراط‌گرای شیعه نیز همچون وهابیت کم ترین زاویه با اندیشه‌های خویش را برنتافته و با معرفی افکار و حتی عادات التقاطی خویش به عنوان یک معیار برای پذیرش شریعت، تکفیر و تفسیق مسلمانان و حتی دیگر شیعیان را در دستور کار قرار داده است.

ـ

4. فرقه سازی در درون تشیع و مصادره‌ی عنوان تشیع:

بعد از به وجود آمدن فرقه‌هایی همچون بهاییت از درون تشیع، که خود را دین و مذهبی نو معرفی نموده و عملاً از مذهب تشیع جدا شدند، توطئه‌ای جدید در دستور کار دشمنان اسلام قرار گرفت و آن این‌که افرادی در لباس عالمان دینی به ترویج افراط‌گرایی مذهبی در شیعه پرداخته و با مصادره‌ی نام تشیع برای تفکر خویش، دیگر شیعیان را فرقه‌هایی منحرف و جداشده از تشیع معرفی کنند. چنان‌که در چند سال اخیر شاهد آن بوده‌ایم که مزدورانی در خارج با استفاده از ابزارهای فراوان رسانه‌ای، ضمن ترویج افراط‌گرایی در تشیع، شیعیان مخالف خویش را باعناوینی همچون بتریه، دجالیه، بکریه، عمریه و… مورد خطاب قرار داده و از دایره تشیع خارج می‌دانند.

ـ

5. ترویج روحیه اخباری گری:

اخباریون گروهی از شیعیان بودند که در به دست آوردن احکام فقهی تنها به روایات و احادیث اکتفا می‌نمودند و منکر اجتهاد و کاربرد قواعد اصول فقه در استنباط شرعی بودند. از نگاه اخباری‌ها ظواهر قرآن، حجت نبوده و کسی جز ائمه طاهرین- علیهم‌السلام- قادر به فهم و تفسیر قرآن نیست. افزون بر این، آنها معتقدند عقل حق دخالت در احکام شرع را ندارد و اساساً شرع آمده است تا باب عقل را مسدود کند. اصطلاح اخباریون معمولاً در مقابل اصولیون به کار می‌رود که آنها معتقدند که در استنباط احکام شرعى اسلام به استناد ادله تفصیلى از قرآن، سنت، عقل و اجماع می‌توان عمل کرد. همچنین اصولیون از علم اصول فقه و قواعد عقلی آن در استنباط احکام از روایات و به دست آوردن احکام شرعی بهره می‌برند. با این توضیح مشخص شد که از اصطلاح اخباری‌گری بیشتر در قلمرو فقه و احکام عملی یاد می‌شده است و اگر کسانی از مرگ رسمی اخباری‌گری در میان شیعه در قرون پیشین گزارش می‌دهند، مقصود اخباری‌گری در حیطه‌ی فقه است. با این همه، روحیه‌ی اخباری‌گری همچنان زنده است و کسانی هستند که در وادی فقه خود را مجتهد می‌نامند ولی عملاً در سایر موضوعات اخباری‌گری را طریقه‌ی خویش قرار داده‌اند. به دیگر سخن این عده جمود، تحجر و بسته ذهنی را در مسائل عقیدتی و کلامی حکم‌فرما نموده و دخالت عقل را در عرصه‌ی دین ممنوع ساخته‌اند. همچنین این عده همانند اخباریون بدون بررسی سندی روایات، به روایات استناد نموده و ملاک صحت روایات نزد ایشان، تطابق روایات با اندیشه‌های آنها است. متأسفانه جریان افراط‌گرای شیعه به نحوی گسترده در حال ترویج روحیه‌ی اخباری‌گری در جامعه شیعه هستند، آن‌گونه که پرداختن به مسائل عقلی همچون فلسفه را کفر و الحاد دانسته و در این مسیر حتی ابایی از تکفیر مراجع و علمای بزرگ شیعه ندارند؛ چنانچه عارف و مرجع وارسته‌ای همچون آیت الله العظمی بهجت به خاطر آن‌که بهره‌ای از علوم عرفان نظری داشت، توسط این جریان منحرف خوانده شده و- نعوذ بالله- با عنوان ملحد و کافر از او یاد می‌شود. فراموش نکنیم که رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) پیش از این هشدارهای کافی و لازم را در پیام منشور روحانیت برای خواص انقلاب بیان نموده بودند و با بیان این هشدار که «طلاب عزیز لحظه‏ اى از فکر این مارهاى خوش‌ خط‌ و خال کوتاهى نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایى ‏اند و دشمن رسول اللَّه.» این خاطره را بازگو نمودند که: «در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه ‏اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مى‏ گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى‏ یافت، وضع روحانیت و حوزه ‏ها، وضع کلیساهاى قرون وسطى مى ‏شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‏ ها را حفظ نمود.»
ـ

javanenghelabi - shiraziـ

این فرقه انحرافی، صاحب چندین شبکه ماهواره ای با نام گرانقدر خاندان رسول الله(ص) است که از طریق آن به اختلاف افکنی میان مذاهب اسلامی و توهین به چهره های مشهور این مذاهب می پردازند. برخی از این شبکه از لندن اداره می شوند.
ـ


6. ارائه چهره‌ای غیبی و دست نیافتی از شریعت اسلام:

این جریان در راستای اهداف دشمنان اسلام، چهره‌ای سکولار از دین اسلام ارائه نموده و آموزه های دینی اسلام را به گونه‌ای تفسیر و بیان می‌نمایند که دین اسلام در نگاه مخاطبین آن به عنوان «دین آخرت» شناخته شود. در همین راستا این جریان با بیانِ فسلفه دین مخالف بوده و با بیان تفاسیری غیبی از آموزه‌های اجتماعی دین اسلام آنها را بی‌ارزش می‌سازند. مثلاً در نگاه ایشان قیام امام حسین علیه‌السلام تنها وظیفه‌ای خاص برای آن حضرت بوده که از ناحیه خداوند به ایشان الهام شده بود، وظیفه‌ی شیعیان نیز در قبال این قیام تنها عزاداری و سوگواری است که آن نیز دستوری غیبی و الهی است، با این نگاه نباید درباره‌ی فلسفه قیام امام حسین علیه‌السلام و یا اهداف عزاداری سخنی گفته شود. همچنین این جریان با ارائه تفسیری غیبی و ورا مادی از قیام حضرت صاحب‌الزمان هرگونه حرکت به سمت جامعه عدل مهدوی را حرکتی باطل معرفی می‌کند و انتظار فرج آن حضرت را در اعمالی فردی همچون دعا و نیایش خلاصه می‌نماید.

ـ

7. سیاست زدگی در عین ترویج شعار«جدایی دین از سیاست»:

جریان افراط گرای تشیع اگرچه همواره حامی شعار «جدایی دین از سیاست» هستند اما این شعار را تا هنگامی دنبال می‌کنند که عمل به این شعار برای طاغوت‌های زمان و دشمنان اسلام فایده‌ای داشته باشد، اما در مقابل حکومت اسلامی ملت ایران آنها نیز همسو با جریان استکبار مواضعی سیاسی اتخاذ کرده و با برجسته کردن بعضی از مشکلات اقتصادی و فرهنگی به مبارزه عملی با آن نظام جمهوری اسلامی می‌پردازند. به دیگر سخن، این شعار آنها خود یک شعار سیاسی است و برای توجیه سلطه‌ی طاغوت‌ها بر مسلمانان به وجود آمده است، زیرا این جریان در مواردی که طبق اصول مذهبی و دینی باید موضع‌گیری در مقابل طاغوت‌های زمان داشته باشند با عنوان «جدایی دین از سیاست» از آن سر باز می‌زنند، ولی در مقابل جریان انقلابی مردم مسلمان ایران با عنوان عمل به وظیفه‌ی دینی شدیدترین موضع‌گیری‌ها را دارند.

دراین‌باره نیز امام خمینی- قدس سره- در پیام منشور روحانیت بهترین بیان را داشته‌اند: «در شروع مبارزات اسلامى اگر می خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب می شنیدى که شاه شیعه است! … خون‌دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانى قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسه ‏اى زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‏ ها بود که هر کس کج راه می رفت متدین تر بود… ترویج تفکر «شاه سایه خداست» و یا با گوشت و پوست نمی توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسى می دهد و از همه شکننده ‏تر، شعار گمراه‏ کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان- علیه السلام- باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جان فرسایى بودند که نمی ‏شد با نصیحت و مبارزه منفى و تبلیغات جلوى آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله ‏اش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد سینه را براى مقابله با هر تیر زهرآگینى که به طرف اسلام شلیک می شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند… در آن زمان روزى نبود که حادثه ‏اى نباشد، ایادى پنهان و آشکار امریکا و شاه به شایعات و تهمت‌ها متوسل شدند حتى نسبت تارک الصلاة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادى که هدایت مبارزه را به عهده داشتند می دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایى و اسارت خون می گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوى می خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده‏ اى روحانى مقدس نماى ناآگاه یا بازى خورده و عده ‏اى وابسته که چهره ‏شان بعد از پیروزى روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می ‏نمودند. آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المؤمنین- علیه السلام- که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه‏ ها را بیش از این تلخ نکنم. ولى طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس‌مآبی و دین فروشى عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده ‏اند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی دادند، پشتیبان کسانى شدند که تا براندازى نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز با هماهنگى چپی‌ها و سلطنت‌طلبان و تجزیه‌طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولى دست برنداشتند و از کودتاى نوژه سر در آوردند، باز خدا رسوایشان‏ ساخت. دسته ‏اى دیگر از روحانی نماهایى که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می دانستند و سر به آستانه دربار می ساییدند، یک‌مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس ‏نماهاى بی‌شعور می ‏گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می گویند مسؤولین نظام کمونیست شده ‏اند! تا دیروز مشروب‌فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا می دانستند، امروز از اینکه در گوشه ‏اى خلاف شرعى که هرگز خواست مسئولین نیست رخ ی ‏دهد، فریاد «وا اسلاما» سر مى‏ دهند! دیروز «حجتیه ‏اى» ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده‏ اند! «ولایتى»هاى دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمین را ریخته‏ اند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‏ اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می ‏خورند! راستى اتهام امریکایى و روسى و التقاطى، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقى از چه کسانى صادر می شود؟ از آدمهاى لا مذهب یا از مقدس‏ نماهاى متحجر و بی شعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایه ‏ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهى؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه ‏هاست، و برخورد واقعى هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.»( صحیفه امام، ج‏21، ص: 282)

این سخنان و درد دل‌های امام راحل هنگامی برای ما روشن می‌شود که در فتنه سال 1388 این جریان‌های افراط‌گرا، بی‌حرمتی‌هایی را که به اسلام و مقدسات آن صورت گرفت و از جمله شکسته شدن حرمت روز عاشورا را ندیدند، اما در مقابل، با عنوان دلسوزی برای منافقین و گروه‌های معاندی همچون بهائیت، ملی‌گراها و… برخورد جمهوری اسلامی را با آنها محکوم نمودند.

ـ


8. تخریب جریان فقاهت در شیعه و مرجعیت یافتن کسانی که صلاحیت مرجعیت ندارند:

این جریان از یک‌سو با بیان تهمت‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی و مذهبی به تخریب جریان اصیل فقاهت و مرجعیت در تشیع می‌پردازند و از دیگر سوی، با ابزارهای رسانه‌ای فراوان کسانی را به عنوان مرجع معرفی می‌نماید که بهره‌ی کافی از فقاهت و اجتهاد نداشته و در راستای منافع دشمنان اسلام قدم برمی‌دارند. در بیانی دقیق‌تر باید گفت این جریان درصدد است که محوریت سنجش اعلمیت و فقاهت مراجع را از مجامع علمی حوزه خارج نموده و با واگذاری آن به دست مردم، با ابزارهای رسانه‌ای همچون ماهواره‌ها شخصیت‌های مورد نظر خویش را به عنوان مرجعیت شیعه غالب نماید. در همین راستا شاهد آنیم که مرجعیت در میان این جریان‌ها حالت موروثی به خود گرفته و در یک خاندان خاص تبلیغ می‌شود، آن گونه مراجع این جریان پیش از وفات، مقدمات به مرجعیت رسیدن یکی از اعضای خانواده خویش را فراهم می‌نماید، اگرچه فرد مورد نظر از دید فضلای حوزه‌های علمیه، شروط علمی و اجتماعی لازم را برای عنوان مرجعیت را نداشته باشد.

آنچه گذشت بیان مختصری از برخی ابزارها و سرمایه‌های جریان افراط‌گرای شیعه بود که این جریان با استفاده از آنها به تبلیغ خویش و مبارزه با جریان اصیل شیعه می‌پردازند، هرچه هست مبارزه فرهنگی با این جریان نیاز به شناخت بهتر و بیشتر این ابزارها و راه‌کارهای مقابله با آنها دارد.

[منبع: رویش نیوز]

 




نویسنده : لبیک
تاریخ : جمعه 93/5/17
زمان : 6:32 صبح




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ