سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی به آدرس www.samandehi.ir ثبت شده است .

هلاکت سرکرده \شامالاسلام\ در ریف لاذقیه
نظرات ()

منابع خبری معارضان سوری از هلاکت سرکرده گروه تروریستی «شام‌الاسلام»، یکی از خطرناک‌ترین گروه‌های وابسته به القاعده در سوریه خبر دادند. وی در نبردهای ریف شمالی لاذقیه حضور و مشارکت داشت.

به گزارش فارس در دمشق، پایگاه‌های خبری و صفحات اینترنتی وابسته به گروه‌های مسلح امروز پنج‌شنبه از هلاکت «ابو حمزه المغربی» سرکرده گروه تروریستی «شام الاسلام»، یکی از خطرناک‌ترین گروه‌های وابسته به القاعده در سوریه خبر دادند که در نبردهای ریف شمالی لاذقیه حضور و مشارکت دارد.

ابو حمزه المغربی از زندانیان سابق زندان گوانتانامو بود که در جنگ‌های افغانستان و عراق نیز حضور و مشارکت داشت و از جمله سرشناس‌ترین سرکردگان میدانی گروه تروریستی القاعده به شمار می‌آمد.

ابو حمزه المغربی به سرودهایش که در آن عناصر مسلح را به ذبح و کشتن اقلیت‌های سوری تشویق و تحریک می‌کرد و همچنین مهارت‌ها و تجارب جنگی که طی حضور در نبردهای القاعده علیه روسیه در افغانستان و آمریکا در عراق و در این اواخر در سوریه به دست آورده بود، معروف بود.




نویسنده : لبیک
تاریخ : پنج شنبه 93/1/14
زمان : 11:9 عصر
خاطرات خواندنی احمد چلبی از رژیم صدام، ایران، آمریکا و اشغال عرا
نظرات ()

جلسه‌ی صبحانه، ناهار، شام رئیس دستگاه اطلاعاتی اردن برای براندای صدام!/ اطلاع ایران از شروع جنگ با عراق

 

 گروه بین‌الملل رجانیوز: آنچه می‌‌خوانید ترجمه‌ی بخش دوم از مصاحبه‌ی تفصیلی احمد چلبی سیاستمدار معروف عراقی با غسان شربل است که در کتاب «صدام زا اینجا رد شد» منتشر شده است. در قسمت قبل، چلبی اشاره‌ای به وردش به عراق قبل از سقوط صدام و تشکیل جلسات هماهنگی بین مخالفین صدام در ایران داشت و به موضوع یک طرح براندازی که مورد حمایت آمریکایی‌ها هم بود اشاره کرد. قسمت دوم در پی می‌آید:

 
*برگردیم سر توطئه ضد صدام. دکتر ایاد علاوی با جنبش «الوفاق» عراق و با برخی افسران (از جمله رئیس سابق ستاد مشترک ارتش، نزار الخزرجی) در ارتباط بود، پس چه کسی او را از عراق بیرون برد؟
-حزب دموکراتیک کردستان به درخواست سیا او را از موصل آوردند و به کردستان عراق و از آنجا به ترکیه بردند.
در نوامبر وقتی که در کردستان بودیم به من خبر دادند که ملک حسین (پادشاه اردن) می‌خواهد از لندن، تلفنی با من صحبت کند. یک تلفن رمز دار حاضر کردیم و با او صحبت کردم. ملک حسین گفت که می‌خواهد با استاد جلال [طالبانی] و استاد مسعود [بارزانی] صحبت کند.
 
*این قضیه کِی بود؟
-نوامبر 95. من در کردستان بودم و حسین کامل، آن وقت به اردن رفته بود. من در سپتامبر همان سال [یعنی حدود دو ماه قبل] در لندن با ملک حسین دیدار کرده بودم. در لندن ملک حسین گفت می‌خواهد جلسه‌ای از سران مخالف عراقی، در پایتخت اردن ترتیب دهد که در آن سید محمد باقر حکیم و استاد مسعود بارزانی و استاد جلال طالبانی و من حاضر باشیم.
من هم پاسخ دادم: خوب است، با آنها هم توافق کن.
گفت: می‌خواهم تو مکالمه‌هایی با آنها برایم ترتیب بدهی..
گفتم: تماس با جلال آسان است چون در اربیل مستقر است اما مسعود در بارزان و مشغول جنگ با گروه عبدالله اوجالان (پ ک ک) است.
ملک حسین پرسید: پ ک ک کیست؟
گفتم: همان حزب کارگران کردستان.
گفت: نکته‌ی جدیدی یاد گرفتم.
[در هر حال حدود دو ماه بعد در نوامبر 95 که در کردستان بودیم ملک حسین تماس گرفت و] من هم تلفن رمز دار را برای جلال فرستادیم و با او حرف زد، همچنین تلفن را برای استاد مسعود فرستادیم و او هم حرف زد. بعدش ملک حسین تلفنی با سید محمدباقر حکیم هم صحبت کرد. ولی نهایتا قسمت نبود که این جلسه به سرانجامی برسد.
مدت کوتاهی بعد، ملک حسین رئیس دستگاه اطلاعاتی اردن مصطفی القیسی را به لندن فرستاد او هم از من خواست جلسه‌ای داشته باشیم. من آن موقع پیش برادرم دکتر حسن بودم.
با القیسی در لندن جلسه گذاشتیم. در جلسه، القیسی گفت که ملک حسین می‌خواهد مشکلش با تو را حل کند و آنچه در اردن رخ داد [و دادگاه، چلبی را متهم به فساد مالی در اردن کرد] توطئه‌ای علیه تو و ملک حسین بوده است و ملک حسین کاملا به این امر باور دارد و می‌خواهد حلش کند.
من هم گفتم: خوب است، ولی من مشغول کاری هستم و درگیری دارم.
 
*این قضیه اوایل سال 1996 بود؟
-بله. بعد از اینکه به لندن رفتم. 
صبح روز بعد [از آن دیدار] مرحوم سید مجید خوئی تماس گرفت و گفت: سرلشگر مصطفی القیسی مسئول دستگاه اطلاعاتی اردن پیش من است و می‌خواهد تو را ببیند. من هم راه افتاد و رفتم و دیدارمان 11 ساعت طول کشید که در خلالش  با هم، هم صبحانه خوردیم هم ناهار و هم شام.
 
 
[مصطفی القیسی]
 
 
*یعنی طولانی ترین اجتماع ممکن!
-واقعا طولانی بود. القیسی گفت که از طرف ملک حسین مأمور است گزارشی درباره چگونگی کمک به مخالفین عراقی تهیه کند. کلی صحبت کردیم. القیسی گفت که او قرار است تغییر کند و قرار است دوست من که آن وقت وزیر خارجه اردن بود یعنی عبدالکریم الکباریتی نخست وزیر شود و می‌خواهند عملیات [ضد صدام] را از اردن آغاز کنند. من از یک حرکت نظامی مردمی ضد صدام حرف می‌زدم. 
خود ملک حسین در دیداری که در ماه سپتامبر 95 در لندن داشتیم گفت که در عراق کودتا، شدنی نیست و باید سراغ یک جنبش رفت و برخی سربازان عراقی هستند که به ما [اردن] پناهنده می‌شوند و ما اگر امکاناتش را داشته باشیم یک لشکر تشکیل می‌دهیم و شما هم که در کردستان نیرو دارید، آن وقت ضد صدام شروع به فعالیت می‌کنیم.
ملک حسین قبول نداشت که می‌شود کودتا کرد. خلاصه مصطفی القیسی به عمان برگشت و گزارشش را برای ملک حسین تنظیم کرد و یک نسخه هم برای من فرستاد تا نظر بدهم و من هم درباره گزارشش چند نظر کوچک داشتم که برایش فرستادم.
 
وقتی ملک حسین در مارس 96 مجددا به لندن آمد، قضیه کودتا در بغداد شروع شده بود ولی ملک حسین درباره آن جزئیات زیادی در اختیار نداشت.
در لندن با سعدی و برخی از مخالفین عراقی حاضر در لندن در منزل سید مجید خوئی دیدار کردیم.
چند وقت بعد طرح توطئه لو رفت و من هم به آمریکا رفتم و به دویتچ قضیه را گفتم (که پیشتر جریاش را ذکر کردم). سه ماه بعد هم که قضیه دیگر کاملا علنی شد و در 17 ژوئن 96 کشفش اعلام شد.
چند وقت بعد یک سند اطلاعاتی به دستم رسید. این سند گزارشی است که رئیس دستگاه اطلاعاتی عراق به صدام نوشته و در آن درباره دستگیر کردن توطئه‌گران [برای کودتا ضد صدام با حمایت آمریکا] توضیح داده است.
 
*رئیس دستگاه اطلاعاتی عراق که بود؟
-گمان می‌کنم طاهر جلیل الحبوش. 
خلاصه عجیب است که به رغم همه دستگیری‌ها هنوز در عمان نمی‌دانستند که طرح [کودتایی که آمریکایی‌ها دنبالش بودند] لو رفته است. به این دلیل که دستگاه اطلاعاتی عراق عزت محمد عبدالرزاق عفیفی را به عمان فرستاد تا باز هم از الشهوانی پول بگیرد. این درحالی است که سه روز بود دستگیری‌ها شروع شده بود. 
الشهوانی در عمان بود که سه نفر از بچه‌ها شهید شدند و اگر اشتباه نکنم 39 افسر هم با آنها اعدام شدند که 7 نفرشان از عشیره‌ی السواعد بودند. اینها در راه مقاومت مقابل صدام شهید شدند. یکی‌شان اسمش ایاد طعمة صبری الساعدی بود که مسئول آن حرکت در بغداد بود و فرد بسیار فعالی بود. در کل نتیجه این شد که 39 نفر (که طرحشان خیلی وقت بود برای دستگاه اطلاعاتی عراق رو شده بود) در 17 ژوئن 96 دستگیر و در 5 سبتامبر 96 اعدام شدند.
آمریکایی ها هم الشهوانی را برداشتند و به لندن بردند و از آنجا هم به آمریکا. اوضاع خیلی غم‌انگیز بود. وقتی که الشهوانی در لندن بود،  دستگاه اطلاعاتی عراق با او تماس گرفت و فرزندانش را آورد که تلفنی با او صحبت کنند و بعدش هم به او گفته اند: به نفعت است که با ما همکاری کنی وگرنه بچه‌هایت را اینجا می‌کشیم. فرزندانش جوان بودند، در بغداد اعدامشان کردند. دو تا از بچه‌هایش افسر بودند، یکی شان در نیروهای ویژه‌ی ارتش بود که آمریکایی‌ها توانستند به آمریکا ببرندش و بعد از لو رفتن آن داستان کماکان با او همکاری می‌کردند. برایش اوضاع مخصوصی در آمریکا ترتیب داده بودند.
فکر ایجاد کودتا [با وجود لو رفتن آن قضیه] هنوز هم در سر امریکایی‌ها بود. مثلا در بهار سال 2002 دستگاه اطلاعاتی‌شان ترتیب یک سفر برای استاد مسعود و استاد جلال به واشنگتن را داد. آنها را با هواپیما از فرانکفورت به یک محل مخصوص سیا بردند و با آنها جلسه‌ گذاشتند و در جلسه هیچ نماینده‌ای از هیچ بخشی از دولت حضور نداشت [و فقط مأمورین سیا بودند]. با استاد مسعود و استاد جلال توافق کردند که یک هیئت از طرف دولت آمریکا به کردستان اعزام شود. سه ماه گذشت ولی هیئت را نفرستادند. 
در ماه هفتم یک گروه از سیا همراه با مقداری پول به کردستان آمدند و با جماعت صوفی به رهبری شیخ محمد عبدالکریم الکثنزانی تماس برقرار کردند. این جماعت صوفیه جزو دروایشی بودند که با عزت الدوری [نفر دوم عراق پس از صدام] که درویش‌گری را دوست داشت ارتباط داشتند. مریدان این جماعت از اکراد و از اعراب مناطق مختلف شمالی و مرکزی عراق بودند، خصوصا از مناطق تکریت و الدور.
 
 
[عزت ابراهیم الدوری در حال اهدای مدال به صدام]
 
این محمد عبدالکریم الکثنزانی دو پسر داشت که اسم یکی‌شان را گذاشته بود گاندی و دیگری را گذاشته بود نهرو. آن گروهی که از طرف سیا آمده بود با این دو پسر او تماس گفته و گفتند دنبال چند افسر در گارد شخصی صدام هستند که اسم یکی‌شان روکان الرزوقی است. 
از آن پس این دو برای آن گروه سیا اطلاعات می‌آوردند و آنها هم برای این دو تلفن [ماهواره‌ای] ثریا تهیه کرده بودند. ولی خب طبیعتا صدام به این شبکه نفوذ می‌کرد و از کم و کیف ماجرا خبر داشت.
ما همه‌ی این قضایا را می‌دانستیم و می دانستیم که سیا با آنها در ارتباط است ولی از جزئیات خبر نداشتیم. روی حساب همین قبیل ارتباطات بود که آمریکایی ها خیال می‌کردند داخل عراق و در بین افسران صدام یک سری آدم دارند. این [اشتباه اطلاعاتی آمریکایی‌ها] مصیبت بزرگی بود. و وقتی که جنگ در شب 19 مارس 2003 آغاز شد، ما دعوت شده بودیم که در ترکیه جلسه‌ای با خلیل زاد برگزار کنیم. من نمی‌خواستم بروم ولی آنها اصرار کردند و من هم رفتم.
 
*شب شروع جنگ؟
-ما دو روز پیش‌ترش به ترکیه رسیدیم و قرار بود که صبح روز 19 مارس به کردستان عراق برگردیم.
 
*جنگ چطور شروع شد؟
جورج تنت با جورج بوش دیدار کرده و به او گفته بود که اطلاعات قطعی‌ای دارد که صدام در مزرعه‌ای در منطقه‌ی الدورة بغداد است، ولی نوه‌هایش هم همراهش هستند. بوش هم روی این مسئله تأمل کرده بود و ترسیده بود که اگر آنجا را بمباران کنند چون نوه‌های صدام هم آنجا هستند ]فراد بی‌گناه] قربانی شوند، ولی در نهایت تصمیم گرفتند که آنجا را بمباران کنند.
 
*این اطلاعات را از کجا داری؟
-از همان شبکه‌ی کردستان که گفتم، از فرزندان الکثنزانی که در آمریکا گروهش را Rock Stars می‌خوانند. خلاصه، بوش تصمیم گرفت که مزرعه را [با وجود نوه‌های صدام] بمباران کنند تا صدام را بکشند. موشک‌های کروز و هواپیماهای ستلث را فرستادند. البته قرار بود جنگ را 48 ساعت بعد آغاز کنند ولی پیش خودشان حساب کردند که این فرصت دیگر تکرار نمی‌شود و این بمباران ممکن است به کشتن صدام منجر شود [و موفقیت بزرگی برای آمریکا باشد.]
آمریکایی ها مطمئن بودند که صدام در بمباران‌ها کشته شده ولی ما خبردار بودیم که او کشته نشده است. الصحاف [وزیر اطلاع‌رسانی صدام] و یکی دیگر از وزرا هم در برنامه‌ای تلویزیونی که نیم ساعت بعد از آن موشک باران مزرعه پخش شد، ادعای آمریکایی‌ها را مسخره می‌کردند که مدعی شده بودند صدام یا کشته شده یا زخمی شده و در حال نقل بر روی برانگارد دیده شده است.
ما از قضیه خبردار شدیم . از ترکیه به کردستان برگشتیم و وقتی که جنگ شروع شد آنجا بودیم. 19 مارس به آنکارا رفتیم و از آنجا به ماردین و از آنجا با ماشین به منطقه‌ی سیلوب رفتیم و آخر به منطقه‌ی دوکان [در کردستان عراق] رسیدیم و همان روزی بود که بمباران و موشک‌باران آمریکا [برای شروع جنگ] آغاز شده بود.
 
*از قبل، از زمان شروع جنگ اطلاع داشتی؟
-نه. ولی خب قضیه روشن بود؛ همان وقتی که ما در کردستان بودیم، امریکایی ها آمدند تا پایگاهی در فرودگاه حریری در دشت حریری در شمال شهر شقلاوة و جنوب تنگه‌ی سبیلک درست کنند. یک سری هواپیما و تجهیزات آوردند و در سلیمانیه عملیات پیاده‌سازی را انجام دادند. ما یک سری آدم در کویت داشتیم که آن موقع با جی گارنر (اولین حاکم آمریکایی عراق) کار می‌کردند، فلذا ما در جریان آماده شدن‌ها بودیم ولی از زمان شروع حمله خبر نداشتیم. خود آمریکایی‌ها هم زمان شروع را نمی‌دانستند. به تصمیم حمله نام Decapitation گذاشتند، بوش این تصمیم را به صورت ناگهانی در 18/19 مارس در واشنگتن اعلام کرد.
 
*ایران قبل از شروع جنگ، در جریان آن بود؟
-بله، ایرانی‌ها می‌دانستند و موضوع را دنبال می‌کردند. یکی از فرماندهان ایرانی در دوکان [در کردستان عراق] حضور داشت و در تماس مستمر با رهبران مخالفین عراقی بود که در کردستان بودند، یعنی استاد مسعود و استاد جلال و سید عبدالعزیز حکیم . دکتر عادل عبدالمهدی و من هم که آنجا بودم.
 
*این افسر ایرانی که بود؟
-این را نمی‌گویم.
 
*به نظر می‌رسد افسر بلندپایه‌ای بوده است.
-بله. یک هیئت ایرانی هم آنجا بود. آمریکایی ها هم این را می‌دانستند. در کنفرانس صلاح‌الدین [که پیشتر اشاره شد] بعضا مشکلاتی ایجاد می‌شد و خلیل‌زاد [رئیس هیئت آمریکا] از طرف‌ی دیگر در بین مخالفین عراقی می خواست برای حل مشکل پیش ایرانی‌ها بروند.
 
*پس با این حساب، ایران از سرنگون کردن صدام حمایت می‌کرد.
-بله. و معتقدم اگر ایران با سرنگون کردن صدام مخالفت می‌کرد، عملیات خیلی سخت‌تر می‌شد.
 
*ایران به سرنگون کردن صدام کمک کرد؟
-ایران نیروی نظامی نفرستاد ولی عبور مخالفین [از مرزهایش به داخل عراق] را تسهیل کرد و مانعی هم در مسیر همکاری رهبران اسلام‌گرای مخالفین عراقی که در ایران بودند ایجاد نکرد.
نیروهای سپاه بدر [شاخه‌ی نظامی مجلس اعلای اسلامی عراق به رهبری آیت‌‌الله سید محمدباقر حکیم] وارد منطقه‌ی کردستان شده و در منطقه‌ی میدان (یعنی بخش جنوبی اقلیم کردستان) بودند. 
این باعث تشنجی بین آمریکایی ها شد و آنها هم مراکز «انصار الاسلام» را در منطقه‌ی بیارة و طویلة هدف قرار دادند. بعد از هجوم هوایی هم نیروهای «اتحاد ملی کردستان» به نیروهای اصنار الاسلام حمله کردند و دفعشان کردند. این مسئله موجب ایجاد این احساس شد که آمریکایی‌ها می‌خواهند قبل از شروع جنگ، اسلام گرا‌ها را هدف قرار دهند، خصوصا که برخی افسران آمریکایی تلویحا گفته بودند که در آینده مراکز سپاه بدر را هم هدف قرار خواهند داد. 
من با فرماندهی سپاه بدر تماس گرفتم و با یکی از فرماندهانش صحبت کردم (آن موقع سید عبدالعزیز حکیم و دکتر عادل عبدالمهدی رفته بودند). به آن فرمانده گفتم که باید با آمریکایی‌ها جلسه‌ای داشته باشد. جواب داد که برای اینکار مردد است چون که اجازه‌ای برای این تصمیم دریافت نکرده و جزو اختیاراتش نیست. گفتم با مسئولیت خود من، باید حتما جلسه داشته باشید وگرنه آمریکایی‌ها به مراکزتان حمله می کنند. او هم جلسه‌ای با آمریکایی ها داشت و مطمئن مان کرد که این جماعت نیامده‌اند که ما را هدف قرار دهند.
 
 
ادامه دارد ...
 
مترجم: وحید خضاب
 
 



نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/1/13
زمان : 1:35 عصر
تحلیل سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه با موضوع جهان اسلام/5
نظرات ()

خوارج جهان اسلام را بشناسید/ از فتوای «الله اکبر» تا ازدواج‌های چندساعته با زنان جوان

فتاوای شیخ عرعور معروف است؛ مثلا از هواداران خود خواست هر نیمه شب الله اکبر بگویند و تا 40 شب مداومت کنند تا نظام سوریه سقوط کند. مخالفان به این نسخه عمل کردند و 40 شب را هم اجرا نمودند ولی نظام سقوط نکرد.

خبرگزاری فارس: خوارج جهان اسلام را بشناسید/ از فتوای «الله اکبر» تا ازدواج‌های چندساعته با زنان جوان
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس- سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنرانی تاریخ 27 بهمن ماه 1392 به بررسی و تحلیل اوضاع جهان اسلام و بایدها و نبایدها در این حوزه پرداخت که بخشی از این سخنان مهم و راهبردی توسط «شاکر قوامیان» کارشناس مسایل بین‌الملل مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است.

«در همین اردوگاهی که در آن آمریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و عربستان هستند، خوارج را به خوبی می‌بینیم. غیر از کفر و شرک و صهیونیسم. امروز ما در سوریه اینها (خوارج) را می‌بینیم که با الله اکبر سر می‌برند. یک فردی آمد پیش من و گفت آقای زرقاوی شب تا صبح قرآن می‌خواند و گریه می‌کرد و خودش یک جا 120 نفر را سر می‌برد!»

(سردار قاسم سلیمانی)

متن نظرات شاکر قوامیان را در زیر می‌خوانید.

استعمار انگلیس با سیاست مزورانه و تفرقه‌انگیز خود تلاش کرد که اندیشه‌های انحرافی وهابیت را در میان اهل تسنن و فرقه بهائیت را در شیعیان ایجاد و تقویت کند تا بتواند منافع و امنیت خود را در سایه مدیریت بحران و تفرقه در بین مسلمانان تامین نماید.

بنابراین در طول سلطه بریتانیا بر کشور ایران عناصر بهائیت در حکومت از موقعیت ممتازی برخوردار بودند تا حدی که در دوران محمدرضا پهلوی حکومت شاه به اراده آنها اداره می‌شد.

خاستگاه گروه‌های تکفیری در جهان اسلام تاریخچه بلندمدتی دارد که برخی از آنها به دوران اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی برمی‌گردد.

آنچه مسلم است، به دنبال اشغال نظامی افغانستان از سوی شوروی سابق و آغاز جنگ آزادسازی افغانستان، کشورهای عربی با مقدس خواندن این جنگ، تبلیغات وسیعی را علیه دولت شوروی و حکومت افغانستان به راه انداختند و در همین رابطه کمک‌های مالی و نظامی فراوانی را به چریک‌های نظامی درگیر جنگ ارائه کردند و نیروهای متعصب و مذهبی زیادی از کشورهای مختلف عربی در این دفاع مقدس شرکت کردند.

این نیروها، بنیادگران تندرو از کشورهای مصر، الجزایر، تونس، عربستان، فلسطین، یمن و افغانستان را شامل می شدند. آنها شبکه‌ای را با عنوان «القاعده» تاسیس و با هدف گسترش فعالیت خود شعبه‌هایی را در سراسر جهان ایجاد کردند.

* سازمان القاعده

شکل‌گیری این سازمان در اواخر 1980 میلادی، توسط «اسامه بن لادن» و همراهانش انجام گرفت. آنها مسلمانان جهان را به احیای فریضه جهاد برای مبارزه با کفار و مشرکان فرا می‌خوانند و هدف غایی خود را احیای خلافت اسلامی و بازگرداندن مجد و عظمت گذشته مسلمانان اعلام می‌کنند.

اسامه بن لادن

بن لادن فرزند یک میلیونر سعودی بود که با تاثیر از آموزه‌های اسلام سیاسی که امثال سیدقطب مطرح کرده بودند خانه و کاشانه خود را رها و ثروت خود را وقف مبارزه با دشمنان کرد و با حضور در افغانستان در سازماندهی مجاهدان، عملا وارد معرکه نبرد با ارتش سرخ شوروی سابق شد.

به دنبال عقب‌نشینی شوروی از افغانستان در سال 1989، بن لادن در پی جبهه‌های جدیدی رفت تا به زعم خود جهاد مقدس را ادامه دهد و برای این کار سازمان القاعده را تشکیل داد.

در آن سازمان، اسامه بن لادن و هم پیمانانش از سازمان «الجهاد» مصر با مجاهدان مشهور به افغان‌های عرب، القاعده را در قالب سازمان‌های بزرگتر پیچیده‌تر به نام «جبهه جهانی علیه یهودیان و صلیبی‌ها» سازماندهی می‌کردند.

نقطه عطف تاریخ این سازمان زمانی بود که جنگجویان عرب آن به افغانستان مهاجرت کردند و قبایل پشتون این کشور میزبان این سازمان شدند.

قبایل پشتون بعدها در قالب حکومت طالبان، قدرت را در افغانستان به دست گرفتند و نظام بنیادگرا و مستبد آنها سپتامبر 1996 بر کشور افغانستان استیلا یافت و القاعده با حمایت همه جانبه طالبان (که به مدت 5 سال از سپتامبر 1996 تا دسامبر 2001 به طول انجامید) توفیق یافت و توانست پایگاه‌های متعددی را در سراسر افغانستان دایر کند.

با سقوط طالبان تداوم فرماندهی شبکه‌های زنجیره‌ای القاعده در سراسر جهان به صورت مخفیانه در بیش از 60 کشور جهان دایر گردید.

* گروه طالبان

گروه طالبان در کشور افغانستان رشد و گسترش پیدا کرد. این گروه عمدتا از اهالی مناطق پشتو زبان افغانستان‌اند که در مدارس مذهبی پاکستان تحت نظر علمای اسلامی شاخه فضل الرحمن و سمیع الحق مشغول به تحصیل بودند. گروه موصوف در سال‌های جهاد تحت همین عنوان فعالیت‌های محدودی در چند استان افغانستان خصوصا هلمند، قندهار و غور و ... داشتند.

احیا و سازماندهی مجدد این گروه با تمهیدات قدرت‌های خارجی و توسط چند تن از مولوی‌های پشتو زبان (مولوی، عبدالرزاق و مولوی عبدالواحد) در کویته پاکستان به طور مخفی صورت گرفت.

نام این گروه در دوازدهم اکتبر 1994 میلادی برای نخستین بار روی تلکس خبرگزاری‌ها رفت و در سایه حمایت مالی و نظامی دولت پاکستان، آمریکا، عربستان سعودی و امارات متحده توانستند مناطق وسیعی را از دست دولت اسلامی افغانستان خارج کنند و به تصرف خود درآورند.

عربستان در پشتیبانی از طالبان دو انگیزه اساسی داشت: نخست آنکه عربستان خود را از ام‌القرای جهان اسلام می‌داند و مدعی است کمک به مسلمانان نوعی وظیفه دینی و الهی برای اوست.

انگیزه دوم رقابت با نفوذ رو به رشد ایران در افغانستان و آسیای میانه و منزوی ساختن جمهوری اسلامی ایران است.

دولت عربستان در تاریخ 26/5/1997 به شکل صریح با به رسمیت شناختن حکومت خودخوانده گروه طالبان سفارت ریاض در افغانستان را تحویل آنها داد.

طالبان چندی بعد با تهاجم به قندهار و تصرف این شهر رسما و در صحنه سیاسی افغانستان اعلام موجودیت نمودند و با پشتوانه نظامی و تسلیحاتی آمریکا و پاکستان در مدت بسیار کوتاه ولایات جنوبی غربی را به تصرف خود درآوردند و سپس پایتخت افغانستان را در 26 سپتامبر 1996 اشغال کردند و تاسیس حکومت اسلامی را به نام امارات اسلامی افغانستان اعلام نمودند.

طالبان در حاکمیت افغانستان مدعی اجرای شریعت بود. آنها همواره مواردی چون پوشیدن عمامه، تراشیدن سر و گذاشتن ریش را یکی از بزرگترین شعائر دینی به حساب می‌آوردند و به محض مشاهده ارتکاب جرم و یا مظنون بودن فرد بدون بازخواست و فرصت دفاع به اجرای قصاص محکوم می‌شد.

* سپاه صحابه

گروه سپاه صحابه یک گروه پیرو فرقه وهابیت است که از حزب جمعیت علمای اسلام پاکستان منشعب شده است.

این گروه در سال 1980 میلادی توسط فردی به نام «حق نواز جهنگو» در شهر جهنگ (ایالت پنجاب) در زمان ضیا‌الحق تاسیس شد و به زودی در سراسر پاکستان گسترش یافت.

مراکز فعالیت این گروه شهرهای سیالکوت، فیصل‌آباد و جهنگ و... مناطقی هستند که قبلا محل فعالیت فئودال‌های وهابی برای مبارزه با شیعیان بود این گروه توسط عربستان پشتیبانی مالی و سیاسی می‌شود.

از شعارها و اهداف تاسیس سپاه صحابه دفاع از احترام به صحابه و گرایش وهابیون و مبارزه با افکار شیعیان و به بهانه مخالفت با صحابه و انقلاب اسلامی ایران است.

تبلیغات گسترده و اغوا کننده آنها و فعالیت‌هایی مانند آدم ربایی، سرقت مسلحانه، ترور و کشتار دسته جمعی (بمب‌گذاری) و اعمال وحشیانه دیگر موجب ایجاد وحشت و دلهره در میان شیعیان می‌شد و سرانجام در 6 اکتبر سال 2003 اعظم طاق به قتل رسید.

قلعه‌های نظامی و سنگرهای این گروه بیشتر در نواحی جنوب پاکستان در منطقه مرکزی و پرجمعیت پنجاب و مرزهای کراخی واقع شده و تعداد دفاتر و مراکز فعالیت این گروه به 500مرکز بالغ می‌شود و در هر بخش از استان ایالت پنجاب شاخه‌ای از این گروه وجود دارد و در کشورهای خارجی نیز مراکزی برای فعالیت خود دایر کرده‌اند، کشورهای چون امارات متحده عربی، عربستان سعودی، بنگلادش، کانادا و...

بسیاری از حوزه‌های علمیه و مدارس در ایالت پنجاب توسط این گروه اداره می‌شود.

مولانا جهنگو در سال 1990 به قتل رسید. او در همان سال در انتخابات شورای ملی شرکت کرد ولی رای نیاورد.

گروه سپاه صحابه توسط طالبان حمایت می‌شوند. اعظم طارق از رهبران نیز آشکارا حمایت خود را از رهبر گروه طالبان اعلام کرد او نیز به شدت با قوانینی چون تحریم تلویزیون موافقت می‌کرد. اعظم طارق متهم شد که حدودا 103 مورد رهبری ترور مقامات شیعیان را بر عهده داشته است.

* گروه داعش

این گروه یکی از شاخه‌های القاعده به حساب می‌آید و به صورت غیررسمی از القاعده جدا شده و مستقل عمل می‌کند کلمه داعش (دولت اسلامی عراق و شام) است.

ریشه این گروه به تشکیلاتی با شعبه‌ای از القاعده باز می‌گردد و رهبری آن بر عهده ابومصعب زرقاوی اردنی تبار عرب بود.

ابومصعب زرقاوی

او در اشغال کشور افغانستان توسط شوروی حضور داشت و همراه داوطلبان عرب به آنجا رفت و با روس‌ها وارد جنگ شد اما به تدریج تشکیلاتی راه انداخت که نسبت به گروه مجاهدین افغانستان مستقل عمل می‌کرد و بعدها به عنوان القاعده مطرح شد.

در آن زمان بن لادن و ایمن الظواهری و ابومصعب زرقاوی کنار یکدیگر قرار گرفتند. زرقاوی یک خیمه جداگانه داشت و در افغانستان به شامی‌ها معروف شده بود.

زرقاوی به شدت انسان خشنی بود که به راحتی دست به جنایت می‌زد و در راه جهاد هیچ خط قرمزی را برای خود متصور نمی‌شد.

بعد از آنکه حکومت صدام سقوط کرد، زرقاوی به سرعت خود را به آنجا رساند و شاخه جدیدی از القاعده را در آنجا تاسیس کرد.

نمونه ای از جنایات گروه داعش

این مسئله که با اشغالگران مبارزه می‌کردند از سوی جوانان عراقی مورد استقبال قرار گرفت و حتی از کشورهای دیگر بسیاری راهی عراق شدند و این اتفاق موجب شد که زرقاوی به یک قدرت در عراق تبدیل شود.

بعد از این اتفاقات در عراق بتدریج اقدامات وی روابط میان او و بن لادن را تیره و تار کرد.

زرقاوی به هیچ عنوان تمایلی به قبول دستورات و برنامه‌های بن لادن نداشت و همان گونه که تشخیص می‌داد عمل می‌کرد. زرقاوی از فرامین القاعده سرپیچی کرد تا اینکه توسط نیروهای آمریکایی کشته شد.

* جبهه النصره

این گروه که در ژانویه سال 2012 اعلام موجودیت کرد، به عنوان قوی‌ترین گروه القاعده در سوریه مشغول فعالیت بود و رهبر آن ابومحمد الجولایی است.

الجولایی طی پیامی اعلام کرد که او و همراهانش تنها چند ماه بعد از آغاز بحران سیاسی در سوریه از میدان جهادی دیگری به این کشور آمدند تا به مردم شرق مدیترانه در برابر بشار اسد کمک کنند در 20 ژوئن 2012 سایت انصار المجاهدین کتابچه‌ای درباره جبهه النصره با عنوان جبهه النصره چه کسانی هستند منتشر کرد این کتابچه آنها را چنین توصیف می‌کنند.

جبهه مقدسی که بهترین مجاهدین را از گوشه و کنار زمین در گروه واحد در شرق مدیترانه گرد هم آورده است تا بشار اسد منفور و سربازانش را از بین ببرند و حکومت خدا را در شرق مدیترانه ایجاد کنند. اهداف جبهه از این جهاد این است که کل سیستم حکومتی را تغییر دهد و عدالت،‌ آزادی و برابری را در کشور برقرار نماید. همان گونه که خداوند دستور داد نه آن گونه که غرب ترویج می‌کند.

این جبهه اختلافات زیادی با گروه‌های دیگر معارض در سوریه مثل جیش الحُر دارد. آنها اخوان المسلمین را اخوان الشیاطین و فرصت طلب می‌خوانند و آنان را به همکاری با غرب و رژیم صهیونیستی متهم می‌کنند.

* نقش فتاوای علمای وهابی در ظلم و جنایت علیه مسلمانان

صدور فتاوای علمای وهابی غیرانسانی است و به جنایات القاعده و گروه‌های تکفیری مشروعیت می‌بخشد و در حالی که هیچ گونه مطابقت با شریعت اسلامی و قران کریم ندارد بلکه مغایرت اساسی هم دارد.

بالاترین حدود در شرع اسلامی شلاق و بالاترین حد در وهابیت زنده زنده پوست کندن است. همچنین وهابی‌های تکفیری اعتقاد دارند اگر در کشورهای اسلامی گناهی صورت گیرد تبدیل به بلاد کفر می‌شود و می‌توان با آنها جنگید تکفیر کردن توسط وهابی‌ها ضربه زدن به اسلام است آنها از ایجاد کشتار در میان مسلمانان دو هدف را پیگیری می‌کنند.

* درگیری داخلی بین شیعه و سنی

منحرف کردن توجه مسلمانان  به دشمن خارجی در ادامه بعضی از این مفتی‌ها را معرفی می‌کنیم.

* شیخ یوسف القرضاوی

قرضاوی در تاریخ 9/9/1926 میلادی در مصر متولد شد و حفظ قرآن کریم را تا 10 سالگی تمام کرد. سپس وارد دانشگاه الازهر شد در سال 1953 مدرک عالی دانشکده اصول دین و در سال 1954 مجوز تدریس را در این دانشگاه دریافت کرد و در سال 1960 مدرک کارشناسی را دریافت و در سال 1960 مدرک کارشناسی ارشد مطالعات عالی علوم قرانی و سنت در سال 1973 مدرک دکترای خود را با رتبه عالی از دانشکده اصول دین دریافت نمود و سپس ریاست اتحاد جهانی علمای اسلام را بر عهده گرفت.

یوسف قرضاوی

قرضاوی فتاوایی را نیز مطرح کرده که هم در میان اهل سنت و هم در میان شیعیان با انتقادات شدیدی مواجه شد که از جمله می‌توان به حرمت زیارت قبور امامان و صالحان اشاره کرد.

وی اعلام کرد که علوییون و نصریه کافرتر از یهود و نصارا هستند و در گفت‌وگو با شبکه العربیه حزب‌الله را حزب‌الشیطان و الطاغوت خواند.

* شیخ عدنان بن محمد عرعور

متولد 1948 در حماه سوریه است که نسبت خانوادگی او را به شمال جزیره العرب از قبیله‌ای به نام عنزه می‌دانند. وی در عربستان آموزش دیده و استادانی چند داشته که مشهورترین آنان بن‌باز مفتی مشهور و معلوم الحال وهابی بوده است.

عدنان بن محمد عرعور

وی با انتقاد از تشیع بر اساس مبانی جریان وهابیت تکفیری عربستان توانست برای خود شهرتی نسبی کسب کند و در این دوره جایزه بین‌المللی نایف بن عبدالعزیز را هم به دست آورد. عرعور مشرب فقهی خاصی ندارد و فتاوایش به تصریح مریدان و شاگردان، از مبنای خاصی پیروی نمی‌کنند.

وی حضوری نسبتا فعال در شبکه‌های مختلف تلویزیونی و ماهواره‌های صفا، وصال، بیان سوریا الشعب و رشد که از لندن پخش می‌شوند دارد.

فتاوی وی معروف است مثلا او از هواداران خود خواست تا نیمه شب هر شب الله اکبر بگویند و تا 40 شب مداومت کنند تا نظام سوریه سقوط کند مخالفان به این نسخه عمل کردند و 40 شب را هم اجرا نمودند. ولی نظام سقوط نکرد.

پس از نسخه الله اکبر، شیخ عرعور نسخه «قابلمه کوبی» را تجویز کرد و از هواداران خود خواست تا در اوایل بحران در سوریه در بالکن‌های منازل خود یا در خیابان‌ها بر پشت قابلمه‌ها بکوبند و بیشترین سر و صدا تولید کنند و به آنها وعده کرد که این سر و صدا در سرنگونی نظام سوریه تاثیر خواهد داشت. این فتاوی باعث شد هواداران او را مسخره کنند و از او یک دلقک بسازند.

* محمدالعریفی

محمدبن عبدالرحمن العریفی مبلغ و عالم جوان سعودی است که 15 جولای 1970 در شهر دمام واقع در استان شرقی عربستان به دنیا آمد.

محمد العریفی

لیسانس خود را در سال 1991 در رشته اصول از دانشگاه امام محمد سعود ریاضی و فوق‌لیسانس خود را در سال 1996 در اصول دین با گرایش عقیده مذاهب معاصر از همین دانشگاه دریافت نمود. عنوان پایان نامه وی پژوهش و بررسی «الکافیه الشافیه فی الانتصار الفرقه الناجیه ابن قیم» بود که با رتبه ممتاز دفاع کرد و توانست در سال 2002دکترای خود را در اصول دین گرایش عقیده و مذاهب معاصر از همان دانشگاه محمد بن سعود دریافت کند.

عریفی تاکنون فتواهای عجیب و غریب صادر کرده است که جنجالی‌ترین فتوای وی همان است که به شورشیان سوریه اجازه می‌دهد تا با زنان ازدواج کوتاه و چند ساعته داشته باشند. در این فتوا گفته است که بهترین جهادها جهاد نکاح است.

وی همچنین در این فتوا بهشت را به آن دسته از زنانی که به این نوع ازدواج با نظامیان رضایت می‌دهند وعده داده است.

این گونه زنان بدون اینکه عده نگاه دارند و نیز حتی زنان شوهر دار نیز منعی وجود ندارد تا بدین وسیله همگی به بهشت بروند.




نویسنده : لبیک
تاریخ : چهارشنبه 93/1/13
زمان : 1:5 عصر
تروریست تکفیری ژاپنی +عکس
نظرات ()

\پایگاه‌ها‌ی اینترنتی به تازگی تصویری از یک تروریست تکفیری ژاپنی منتشر کرده‌اند که برای جهاد راهی کشور سوریه شده است.
به گزارش فارس، پایگاه‌ها‌ی اینترنتی به تازگی تصویری از یک تروریست تکفیری ژاپنی منتشر کرده‌اند که برای جهاد راهی کشور سوریه شده است.
 
این تروریست تکفیری ژاپنی «حسن کوناکاتا» نام دارد و از شهر «توکیو» ژاپن راهی کشور سوریه شده تا خواسته‌ها و مطالبات مردم سوریه در حوزه آزادی و دموکراسی را محقق کند.
 
کوناکاتا کارشناس امور ادیان آسمانی است که در سال 1983 به اسلام درآمد و راهی دانشگاه قاهره شد و دکترای علوم اسلامی را از این دانشگاه گرفت.
 
تروریست تکفیری ژاپنی +عکس
 
وی 10 سال پیش در سفارت ژاپن در ریاض مشغول به کار بود و تا پیش از راهی شدن به سوریه اسلام را در دانشگاه‌های ژاپن تدریس می‌کرد.
 
وی متولد سال 1960 میلادی است و تا پیش از این ریاست جمعیت مسلمانان ژاپن را برعهده داشت.
 
بحران سوریه طی سه سال گذشته تروریست‌هایی از کشورهای مختلف جهان را جذب خود کرده بود، اما تاکنون شنیده نشده بود که تروریست‌هایی از خاور دور را جذب خود کند.



نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 93/1/12
زمان : 6:0 صبح
تحلیل سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه با موضوع جهان اسلام/4
نظرات ()

نام «بشار اسد» از چه زمانی سر زبان‌ها افتاد/ نظرسنجی‌های آمریکایی درباره محبوبیت «بشار»

«باسل» که 3 سال از «بشار» بزرگ‌تر بود، در سال 1373 در یک سانحه کشته شد. پس از آن، همه تصور می‌کردند «رفعت اسد» برادر حافظ اسد به ریاست جمهوری می‌رسد.

خبرگزاری فارس: نام «بشار اسد» از چه زمانی سر زبان‌ها افتاد/ نظرسنجی‌های آمریکایی درباره محبوبیت «بشار»
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس- سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنرانی تاریخ 27 بهمن ماه 1392 به بررسی و تحلیل اوضاع جهان اسلام و بایدها و نبایدها در این حوزه پرداخت که بخشی از این سخنان مهم و راهبردی توسط «سعدالله زارعی» کارشناس مسایل خاورمیانه مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است.

«همین سوریه که الان محوز جدال اساسی است، یک طرف همه دنیا قرار دارد و یک طرفش ایران. بعضی‌ها تز روشنفکری می‌دهند که حالا این آقا (بشار اسد) برود و یک نفر دیگر بیاید. فرض کنید مرده. چون حقیقت موضوع را نمی‌دانند. در همین اردوگاهی که در آن امریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و عربستان هستند خوارج را به خوبی می‌بینم.»

(سردار قاسم سلیمانی)

متن نظرات سعدالله زارعی را در زیر می‌خوانید.

«بشار اسد» سومین فرزند «حافظ اسد» در روز 11 سپتامبر متولد شده و اینک در مرز 50 سالی ایستاده؛ هرچند او در طول 13 سال ریاست جمهوری خود، «بشار جوان» خطاب شده است.

بشار یک شعبه علوی است که در دمشق متولد شده ولی بسیاری گمان می‌کنند در شهر آبا و اجدادی‌اش «لازقیه» متولد گردیده است.

او فارغ التحصیل در رشته پزشکی است و مسئولیت ریاست جمهوری سبب نشده که به طور کلی با شغلش وداع کند، اما کم نیستند کسانی که گمان می‌کنند او یک مقام عالیرتبه ارتش است و تحجصیلات او در دانشکده‌های افسری سپری شده است. کما اینکه او بخش عمده‌ای از دوره 25 ساله پیش از ریاست جمهوری‌اش را در اروپا سپری کرده و غرب را به خوبی می‌شناسد و هم از مواهب خدادادی و هم از سیاست‌های غرب آگاهی زیادی دارد او بلاواسطه و عریان غرب را دیده است.

بشار اسد از اول برای ریاست جمهوری سوریه تربیت نشده و به نظر نمی‌آید که تدارکی برای به قدرت رساندن آن از سوی پدرش صورت گرفته باشد. همه تصورات در مورد جانشینی حافظ اسد حول نامه «باسل اسد» برادر بزرگ‌تر بشار که کار آزموده ارتش و یک خلبان تمام عیار نیروی هوایی سوریه بود، می‌چرخید.

تصویر بشار در کنار پدرش (حافظ اسد) و برادرش (باسل)

«باسل» که 3 سال از «بشار» بزرگ‌تر بود، در سال 1373 طی یک سانحه کشته شد. پس از آن، همه تصور می‌کردند «رفعت اسد» برادر حافظ اسد به ریاست جمهوری می‌رسد. رفعت در آن مقطع فرمانده نیروهای ویژه دفاعی سوریه و معاون رئیس جمهوری در امور امنیت ملی بود و از نفوذ زیادی در بین مردم و ساختار حزب بعث برخوردار بود. اما چند سال بعد مشخص شد که رفعت اسد به این موقعیت دست نمی‌یابد و پسر سوم حافظ اسد جایگزین پدر می‌شود.

از آن روز به بعد نام بشار بر سر زبان‌ها افتاد و حال آنکه امروز گمان‌ها بر این است که بشار اسد خود را برای ریاست جمهوری مادام‌العمر آماده کرده است.

بشاراسد حدود یک ماه پس از مرگ پدر در خرداد 1379 قدرت را به دست گرفت.

دوره ریاست جمهوری 7 سال است و قانون اساسی پیشین سوریه که تا سال 2007 اعتبار داشت، امکان انتخاب پی در پی یک نفر را به عنوان رئیس جمهور فراهم کرده بود و از این رو حافظ اسد به طور قانونی 30 سال رئیس جمهور ماند اما بشار اسد از آغاز اولین دوره ریاست جمهوری، دستور اصلاح قانون اساسی و ایجاد محدودیت در زمان ریاست جمهوری را صادر کرد و بر اساس آن مانند اکثر کشورها، استمرار دوره ریاست جمهوری فقط برای یک بار امکان‌پذیر شد.

بر این اساس و پس از انتخاب دوباره در سال 1386، بشار اسد دوره جدید ریاست جمهوری خود را آغاز کرد و طبق قانون اساسی جدید می‌تواند یک دوره دیگر نیز کاندید شود در واقع سال 2014 پایان دوره اول ریاست جمهوری بشار اسد محسوب خواهد شد که در صورت انتخاب مجدد، می‌تواند تا سال 2021 در این مقام بماند.

البته این روند مشروط بر این است که کشور در زمان برگزاری انتخابات، یعنی اوایل تابستان سال آینده، آرام بوده و امکان برگزاری انتخابات سراسری در آن وجود داشته باشد که به نظر نمی‌آید. شرایط برگزاری انتخابات، حداقل در استان‌های حلب، رقه و ادلب امکان‌پدیر باشد. در قانون اساسی سوریه نیز مانند بسیاری از قوانین اساسی کشورها، در چنین شرایطی رئیس جمهور، دولت، مجلس بدون برگزاری انتخابات به کار خود ادامه می‌دهد و در زمان عادی انتخابات را برگزار می‌نماید.

بشار اسد در سوریه هیچ‌گاه رقیب فرد یا گروهی به حساب نیامده است از این رو در خانواده اسد و حزب بعث سوریه و دیوان سالاری اداری از محبوبیت زیادی برخوردار بوده کما اینکه بشار در متن جامعه سوریه نیز محبوبیت بالایی دارد و محافل کارشناسی و نظرسنجی امریکایی اخیراً اعلام کرده‌اند که با همه مسائلی که درباره سوریه مطرح است و رخدادهای خونینی که سوریه طی دوره حکومت بشار اسد تجربه کرده است، کماکان وی از بیشترین مقبولیت در بین جامعه سوریه برخوردار است که این گزاره از جنبه تجزیه و تحلیل اجتماعی نیز تائید می‌شود.

مردم در 2 استان بندی علوی نشین یعنی (لاذقیه و طرطوس) به طور جدی از خانواده اسد و شخص بشار حمایت می‌کنند.

حمایت از این خاندان در استان مهم «حلب» نیز بسیار بالاست تا جایی که گفته می‌شود حلب بیش از دمشق پشتیبان حکومت کنونی سوریه است.

اسد در استان‌های جنوبی سویدا، قنیطره و درعا نیز محبوبیت بالایی دارد و نهایتا در استان دمشق هم محبوبیت بشار و سیستم فعلی برجسته است.

بشار اسد در دوره مدیریت خود نشان داده است که در هنگام مواجه شدن با تهدید، مسائل را به نحوی درک و تجزیه و تحلیل می‌کند و به موقع تصمیم می‌گیرد.

فشار 3 سال اخیر روی حکومت سوریه یک فشار متراکم بین‌المللی و منطقه‌ای بوده و عبور از آن کار دشواری به حساب می‌آید ولی بشار اسد توانست صحنه را به گونه‌ای مدیریت کند که امروز دشمنان او هم اعتراف می‌کنند که بشار نیروی مسلط در عرصه سیاسی و اجتماعی سوریه است.

بشار در اولویت‌بندی و سبک و سنگین کردن مسائل، مهارت زیادی از خود بروز داده است به عنوان مثال وقتی مقر ستاد مشترک ارتش سوریه در روز پنجم مرداد ماه سال 1391 از طریق نفوذ مورد هدف تروریست‌ها قرار گرفت و منفجر شد و چند تن از مقامات ارشد نظامی و امنیتی سوریه کشته شدند، بشار اسد توانست وضعیت را جمع کرده و مانع فروپاشی سیستم ارتش شود.

این در حالیست که در این مقطع، یک سال و نیم از شروع بحران در سوریه گذشته بود و شبه‌نظامیان بر بخش‌های زیادی از شمال سوریه و حتی ریف دمشق تسلط پیدا کرده بودند اما بشار اسد مخالفان بسیار جدی زیادی هم دارد.

در میان دولت‌های همجوار سوریه، همینک رژیم صهیونیستی، دولت ترکیه، دولت اردن و حتی دولت لبنان خواستار کناره‌گیری بشار اسد از قدرت هستند و در سطح متطقه‌ای هم اکثر کشورهای عرب جنوب خلیج فارس و بعضی دیگر از دولت‌های متحد عربستان چنین خواسته‌ای داشته و برای آن صدها میلیارد دلار هزینه  کرده‌اند و در سطح فرامنطقه‌ای هم اغلب دولت‌های اروپایی و دولت امریکا و سایر دولت‌های همگرا با امریکا نیز به شدت علیه بشار اسد فعالیت می‌کنند. با این وصف تغییر یک دولت در یک سرزمینی که به اذعان محافل غربی - عربی از محبوبیت زیادی هم برخوردار است، از طریق ایجاد همگرایی در مجموعه‌ای خارجی قابل قبول نیست و با کنوانسیون‌های حقوق بین‌الملل هم منافات دارد چه رسد به اینکه این دسته از کشورها با اعزام شبه‌نظامیان تروریستی و تجهیز و تسلیح آنان بخواهند یک دولت مدنی را از کار برکنار کنند.

سوریه حتی اگر به شدت نیازمند تغییر هم باشد و حتی اگر لازم باشد که بشار کناره‌گیری کند، راه آن تصمیم‌گیری درون سرزمین و توسط کسانی است که قانوناً و منطقاً حق دارند در این مورد تصمیم بگیرند و چنین تصمیمی سرنوشت سال‌های آینده آنان را رقم می‌زند نه کسانی که می‌خواهند بر سوریه سیطره پیدا کرده و از مردم آن سلب اختیار کنند.




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 93/1/12
زمان : 5:46 صبح
آشنایی با چهرههای مطرح زائران صلح سوریه/1
نظرات ()

مادر مریم اگنس؛ زن شجاعی که محاصره «معادمیا» سوریه را شکست

جمعی از فعالان بین‌المللی از کشورهای مختلف اواسط ماه آوریل(نیمه دوم فروردین‌ماه 93) برای امدادرسانی دارویی و پزشکی به مردم جنگ‌زده و رنج‌کشیده سوریه، قصد عزیمت به این کشور را دارند که یکی از آنها مادر مریم اگنس است.

خبرگزاری فارس: مادر مریم اگنس؛ زن شجاعی که محاصره «معادمیا» سوریه را شکست
به گزارش خبرنگار فرهنگی فارس، همانگونه که در انتهای سال 1392 اعلام شده بود جمعی از فعالان بین‌المللی از کشورهای مختلف اواسط ماه آوریل (نیمه دوم فروردین ماه 93) قصد عزیمت به سوریه برای امدادرسانی دارویی و پزشکی به مردم جنگ زده و رنج کشیده این کشور را دارند.

عمده اعضای این حرکت بین‌المللی که با نام «زائران صلح» شناخته می‌شوند به تهران سفر کرده و پس از 3 روز دیدارهای رسمی و عمومی و همچنین برنامه‌های رسانه‌ای عازم دمشق خواهند شد.

در این برنامه چهره های مطرح جهانی حضور دارند که یکی از آنها «مادر اگنس مریم»، اهل کشور لبنان، نماینده جریان مصالحه در سوریه، سخنگوی مرکز رسانه‌ای اسقف حمص، حماه و یربود در سوریه است.

اما وی کیست؟ متن زیر شرح مختصری از فعالیت های این چهره مطرح و فعال درباره آوارگان سوری است:

 

مادر مریم اگنس در اردوگاهی متعلق به آوارگان فلسطینی در لبنان به دنیا آمده است. مادر وی لبنانی و پدرش فلسطینی بود. وی از سال 1994 اقدام به بازسازی و راه اندازی مجدد صومعه ای در منطقه حمص سوریه کرد. در طول مدت 18 سال وی مشغول به فعالیت های مذهبی در این منطقه بود. وی سخنگوی مرکز رسانه ای کاتولیکی حمص بود. با آغاز درگیری های سوریه در سال 2011 وی تمام هم خویش را در کمک رسانی به نیازمندان سوری مصروف کرد و صومعه خود را تبدیل به سرپناهی برای آوارگان و آسیب دیدگان از جنگ سوریه کرد بدون اینکه هیچ گونه تمایزی از نظر مذهبی و گرایشات سیاسی میان مردم در نظر بگیرد.

در پی بحرانی شدن اوضاع منطقه حمص او بدون هیچ واهمه و هراسی از جو سازی رسانه های غربی اقدام به بیان مشاهدات خویش از وقایع رخ داده در این منطقه کرد که بسیاری از این موارد بر خلاف آن چیزی بود که رسانه های غربی به دنبال به تصویر کشیدن آن در حمص بودند. وی ضمن وارد دانستن انتقادات نسبت به نظام سوریه، ورود معارضه سوریه به درگیری نظامی بر ضد نظام سوریه را اشتباه دانسته و بشدت در برابر مداخله خارجی در سوریه ایستادگی کرد.

وی به همراه جمعی از رهبران مذهبی قومی سوریه در سال 2012 اقدام به راه اندازی حرکتی تحت عنوان "مصالحه" کرد که هدف اصلی شان توقف هرچه سریعتر خونریزی در سوریه بود. این حرکت با ایفای نقش فعال از سوی مادر مریم اگنس توجه بسیاری از صلح طلبان جهان را به خود جلب کرد. مادر مریم اگنس در جریان محاصره شهر معادمیا توسط نیروهای ارتش سوریه با انجام مذاکراتی با طرفین و در نهایت اقدام شجاعانه اش در ورود به شهر و مذاکره با سران معارضه در این شهر، توانست جان 5000 زن و کودک را نجات داده و با خود به بیرون از شهر ببرد.

مادر مریم اگنس بخش قابل توجهی از وقت خویش را به بررسی حوادث و وقایع رخ داده در منطقه درگیری و نیز جمع آوری اسناد و شواهد کرده است.

در پی بررسی های صورت گرفته از سوی مادر اگنس مریم وی صحت آمار قربانیان سوری که توسط دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن منتشر شده بود را زیر سوال برد. بعلاوه در پی انتشار خبر حمله شیمیایی حومه دمشق در آگوست 2013 وی تصاویر و اسناد منتشر شده در رسانه ها مبنی بر قتل عام کودکان را زیر سوال برد و اظهار داشت که این تصاویر جعلی هستند و متن گزارش خویش را به مقامات سازمان ملل و نیز روسیه تحویل داد.

وی همچنین از سکوت رسانه های غربی نسبت به جنایات صورت گرفته علیه اقلیت های مذهبی شامل علویان و مسیحیان توسط گروه های معارض نظام ـ مانند جنایات قتل عام 500 علوی در شهر لاذقیه ـ به شدت انتقاد کرد. مجموعه این موضع گیری ها باعث شد تا رسانه های غربی اقدام به جو سازی علیه وی کنند و از وی تحت عنوان "راهبه اسد" یاد کنند.

وی در راستای رساندن پیام خویش از آنچه در سوریه مشاهده کرده است اقدام به سفری دوره ای به آمریکای شمالی کرد و طی برنامه های متعددی به تشریح اوضاع در سوریه پرداخت.

خانم مریم اگنس به همراه جریان مصالحه اقدام به راه اندازی بیمارستانی صحرایی در سوریه کرده و نیز کمک رسانی انسانی به تمامی مردم سوریه کرد و مجموعه اقدامات وی در راستای تحقق صلح و نجات جان انسان های بیگناه در بزرگترین بحران انسانی سال های اخیر جهان، باعث شده است برخی مانند مایرید ماگوایر برنده جایزه صلح نوبل، وی را مستحق دریافت این جایزه در سال 2014 بدانند.

بنابر این گزارش، «اتحادیه بین المللی امت» واحده هم‌اکنون کمک‌های مردمی را از طرق مختلف از جمله کمک‌رسانی آنلاین به این آدرس و از طریق شماره حساب قرض الحسنه 202655270 بانک تجارت شعبه شریعتی ـ بهارشیراز به نام «مجمع جوانان امت واحده» ـ‌قابل پرداخت در تمامی شعب بانک تجارت‌ـ و شماره شبای این حساب جهت واریز اینترنتی 450180000000000202655270IR آغاز کرده است.




نویسنده : لبیک
تاریخ : سه شنبه 93/1/12
زمان : 12:41 صبح
تحلیل سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه با موضوع جهان اسلام/3
نظرات ()

تروریست‌ها چگونه سیاست ایران را در سوریه عوض کردند/ هدیه جمهوری اسلامی به نظام سوریه

تغییر معادلات، جریان تکفیری و حامیان آن در منطقه را نیز به انسداد سیاسی رساند. این عقب‌نشینی‌ها در موضع پادشاه عربستان سعودی نیز دیده می‌شود که مشارکت در فعالیت‌های تروریستی و حمایت رسانه‌ای و یا فتوایی از تروریست‌ها را جرم دانسته و کیفر آن، 3 تا 20 سال زندان است.

خبرگزاری فارس: تروریست‌ها چگونه سیاست ایران را در سوریه عوض کردند/ هدیه جمهوری اسلامی به نظام سوریه
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس- سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنرانی تاریخ 27 بهمن ماه 1392 به بررسی و تحلیل اوضاع جهان اسلام و بایدها و نبایدها در این حوزه پرداخت که بخشی از این سخنان مهم و راهبردی توسط «حسین رویوران» کارشناس مسایل خاورمیانه و جهان عرب مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است.

«ایران امروز دارای یک قدرت حقیقی است. از حضور قدرتمند ایران در شرق مدیترانه می‌‌توان نام برد. این منطق ایران است. هیچ کجا ایران بر مبنای روش‌هایی که دشمنان ایران عمل می‌کنند، عمل نکرده است و با زور و جنگ و حتی با پول توسعه نداده است. همین سوریه که الان محور جدال اساسی است، یک طرف همه دنیا قرار دارد و یک طرف ایران.»

(سردار قاسم سلیمانی)

متن نظرات حسین رویوران را در زیر می‌خوانید.

هنگامی که حواث سوریه در سال 2011 آغاز شد، ایران سیاست «انتظار» را در پیش گرفت تا از ماهیت حرکت اعتراضی در سوریه مطمئن شود. پیش از حوادث سوریه، ایران از حرکت خود جوش داخلی مردم در تونس و مصر حمایت کرده بود و اینگونه حرکـت‌های اجتماعی در جهت از بین بردن نظام استبدادی و قطع وابستگی را کاملا مشروع شمرد.

علت این موضوع این است که نظام جمهوری اسلامی ایران مولود یک انقلاب اسلامی و مردمی است که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در آن شرکت کرده بودند و به علت این ویژگی، انقلاب هیچ‌گاه نمی‌تواند در مقابل حرکت‌های مردمی مشابه در هیچ کشوری قرار گیرد و یا حقی را که خود از آن برخوردار شده بود، از دیگران دریغ کند.

با گذشت چند ماه از بحران داخلی سوریه، شرایط آن روشن‌تر شد و حضور عنصر خارجی در این اعتراضات مسجل گردید.

ایران اسلامی کم‌کم مواضع سیاسی روشن خود را در قبال سوریه اتخاذ و اعلام کرد که از اعتراضات خودجوش داخلی در سوریه حمایت می‌کند که خواهان پایان دادن به استبداد و نظام تک حزبی و مشارکت گسترده مردم در فرایند تصمیم‌گیری سیاسی است، ‌اما در عین حال دخالت عنصر خارجی در امور داخلی سوریه را محکوم می‌کند که خواهان سرنگونی نظام بشار اسد است و آن را دخالت قطعی در امور داخلی دولت سوریه می‌شمارد که مغایر با مقررات بین‌المللی است.

دولت ایران بر اساس این موضع‌گیری، دولت سوریه را به تعامل مستقیم با معارضه داخلی ترغیب کرد و چند بار نمایندگان آنان را به ایران دعوت کرد و از طریق گفت‌وگو با خواست آنها آشنا شد که به دولت سوریه منعکس گردید.

در واقع ایران به صورت خیرخواهانه دولت سوریه را ترغیب کرد تا مردم خود را در فرایند تصمیم‌گیری سیاسی مشارکت بیشتر بدهد. دولت سوریه نیز در یک رفتار منطقی و عقل‌گرایانه به درخواست معارضان داخلی تن داد و با اصلاح قانون اساسی، زمینه مشارکت بیشتر مردم و احزاب جدیدالتاسیس سیاسی را فراهم کرد.

اصل هشتم قانون اساسی سوریه که حزب بعث را حزب پیشرو می‌شمارد و قدرت را در اختیار این حزب قرار می‌دهد لغو گردید و زمینه شکل‌گیری احزاب مختلف و شرکت در انتخابات فراهم شد.

پس از تایید قانون اساسی از سوی مردم در همه‌پرسی، اولین انتخاب چند حزبی در این کشور برگزار و مخالفین دولت موفق به کسب حدود 90 کرسی از 250 کرسی پارلمان شدند و در کابینه جدید سوریه نیز چند تن از مخالفان حضور پیدا کردند.

«قدری جمیل» به معاونت نخست‌وزیری و «علی‌ حیدر» به وزارت آشتی ملی منصوب شدند و پرونده حل بحران به آنان واگذار گردید.

با این اقدام دولت سوریه، ایران احساس کرد نظام بشار اسد آمادگی دارد تا مخالفان در قدرت شرکت دهد و از وحدت ملی پاسداری کند، ولی اصرار مخالفان بر ادامه پروژه براندازی بر پایه گسترش خشونت و اقدامات تروریستی و توسعه دامنه همکاری آنان با قدرت‌های خارجی مانند آمریکا، اروپا، عربستان، قطر، ترکیه، اردن و آل حریری در لبنان شرایط را کاملا تقابلی و پیچیده‌تر ساخت.

سلطه نیروهای تکفیری بر دیگر نیروهای مخالف سوری در اکثر جبهه‌ها علت اصلی بروز این شرایط بود زیرا این نیروها اساسا در پی تحقق مردم سالاری در سوریه نبودند و تنها در اندیشه برپایی دولت خلافت یا امارت اسلامی بودند.

سیاست‌های نیروهای هوادار القاعده به ویژه جبهه‌النصره و دولت عراق و شام اسلامی (داعش) در کشتار مخالفان خود به ویژه از اقلیت‌های مذهبی و مسیحیان شرایط را تغییر و دولت سوریه را در برابر تکالیف خود در حفظ امنیت شهروندان سوریه قرار داد.

در چنین شرایطی ایران به یقین رسید که حرکت اعتراضی در سوریه ماهیتی متفاوت با دیگر کشورهای حوزه بیداری اسلامی پیدا کرده است.

در کشورهایی مانند مصر، بحرین، یمن، و تونس مردم در پی سرنگونی نظام‌های استبدادی بودند تا رژیم‌های مردم‌سالاری را جایگزین آنها سازند، در حالی که در سوریه گروه‌های تکفیری در پی استقرار شرایط استبدادی بودند که پایه اصلی آن تکفیر هرکسی است که با آنها مخالفت می‌کند.

همچنین در حوزه بیداری اسلامی همه جوامع به پا خواسته در پی نفی وابستگی به خارج هستند در حالی که در سوریه گروه‌های تکفیری به کشورهایی مانند قطر و عربستان وابسته‌اند و خود هیچ اختیاری از خود ندارند و مزدور قدرت‌های سلطه‌گر بین‌المللی هستند.

در قیام‌های بیداری اسلامی، قیام بر ضد دیکتاتور موجب وحدت اجتماعی شده بود در حالی که در سوریه تجاوز تکفیری‌ها به حقوق همه اقلیت‌ها و ارتکاب جرایم شنیع مانند سربریدن‌ها و آتش زدن‌ آنها یک واگرایی وسیع در جامعه سوری ایجاد کرده بود.

این شرایط، که در سال سوم بحران روشن شد، ایران را واداشت تا حساب اعتراضات سوریه را از دیگر کشورهای بیداری اسلامی به طور جدی جدا کند و شرایط موجود در سوریه را نه تنها بیداری نداند که ضد بیداری تلقی نماید.

این جمع‌بندی سیاسی مبنای موضع‌گیری جدید جمهوری اسلامی گردید و تهران پس از آن بر این باور شد که حرکت براندازی، تنها نظام حاکم در سوریه را هدف قرار نداده است بلکه هدف اصلی ضربه زدن به محور مقاومت است و پروژه براندازی، ماهیت صهیونیستی و فرا منطقه‌ای دارد که هدفش تضعیف ارتش سوریه است.

محور شرارت هوادار تروریسم، سناریویی را در سوریه کلید زد که هدفش تقابل بین ارتش سوریه که رژیم صهیونیستی را تهدید می‌کند از یک طرف سلفی‌های تکفیری از سوی دیگر بود. آنها امیدوار بودند که در این رویارویی برنامه‌ریزی شده هرکس از دو طرف کشته شود، به سود آمریکا و رژیم صهیونیستی باشد.

در چنین شرایطی ایران احساس کرد که باید به دولت سوریه کمک شود تا بر توطئه براندازی خارجی پیروز گردد.

ایران تجربه بزرگ و گران‌مایه حماسه دفاع مقدس را به ملت سوریه پیش‌کش کرد. در جنگ تحمیلی که 8 سال به درازا کشید و طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم بود، ایران با سیستم داوطلبی مبتنی بر ایمان، این جنگ بسیار طولانی را اداره کرد و نگذاشت یک وجب از خاک کشور در اشغال دشمن باقی بماند.

این تجربه با ارزش در اختیار دولت‌مردان سوریه قرار گرفت و بر پایه این تجربه نهاد جدید ارتش «دفاع ملی سوریه» متولد گشت.

حزب‌الله لبنان نیز بر اساس جمع‌بندی جدید به این نتیجه رسید که در رویارویی دولت سوریه با عناصر تکفیری و حامیان بین‌المللی و منطقه‌ای آنها نمی‌تواند بی‌طرف بماند و به همین دلیل سید حسن نصرالله، رهبر این حزب، اعلام کرد که نیروهای داوطلب حزب‌الله به سوریه اعزام خواهند شد و در عملیات نظامی در کنار ارتش سوریه قرار خواهند گرفت.

ارتش دفاع ملی سوریه که عمدتاً بر محور آموزش جنگ شهری شکل گرفته بود هم اکنون حدود 80 هزار نفر بومی در اختیار دارد و از حمایت حزب‌الله برخوردار است.

از زمان ورود این نیروها به عملیات در کنار ارتش سوریه معادله میدانی تغییر پیدا کرده و در یک سال گذشته معادله به زیان گروه‌های تکفیری تغییر یافته است.

این نیروها در کنار هم به سرعت موفق شدند شهرهای القصیر، حمص، حماه، غوطه شرقی، غوطه غربی و بخش‌هایی از حلب را پی‌درپی آزاد کنند.

پس از یک سال از ورود نیروهای تازه نفس به معادله رویارویی در سوریه، هم اکنون نیروهای تکفیری دچار شکست‌های زیادی شده‌اند که این امر به بروز اختلاف میان آنها انجامیده و آنها را به جان هم انداخته تا شرایط سقوط خود را رقم بزنند، پایداری دولت سوریه در حال حاضر تجربه غرب رای سرنگونی کشورهای محور مقاومت را شکست داده و امکان تعمیم آن را در سرتاسر منطقه با بحران رو به رو ساخته است.

این امر جریان تکفیری و حامیان آن در منطقه را نیز به انسداد سیاسی رسانده و با گسترش دامنه اتحاد کشورها بر ضد تروریسم حامیان تکفیری‌ها در مقابل اجماع منطقه‌ای و بین‌المللی قرار گرفته و ناگزیر به عقب‌نشینی پی‌درپی شدند.

این عقب‌نشینی‌ها در موضع ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، دیده می‌شود که مشارکت در فعالیت‌های تروریستی و با حمایت رسانه‌ای و یا فتوایی از آنها را جرم دانسته که کیفر آن 3 تا 20 سال زندان خواهد بود.




نویسنده : لبیک
تاریخ : دوشنبه 93/1/11
زمان : 1:26 عصر
جزئیات پیچیده ترین نقشه ترکیه در سوریه
نظرات ()

نوار صوتی فاش شده در ترکیه، نقش گسترده قطر را در ارسال سلاح و مهمات برای گروه های مسلح در سوریه نشان می دهد. افشای این نوار در رسانه های ترکیه باعث تعجب بسیاری از مردم این کشور از نقش کشورشان در سوریه شده است.
به گزارش شبکه خبر با افشای این نوار صوتی یکی از پیچیده ترین سناریوی های ساختگی برای دخالت نظامی ترکیه در سوریه افشا شده است. بر اساس اطلاعات این نوار صوتی چهار شخصیت مهم ترکیه در این عملیات نقش مستقیم داشتند یعنی احمد داود اوغلو وزیر امور خارجه، حقان فیدان رئیس سازمان اطلاعات، فریدون سینیرلی اوغلو معاون وزیر امور خارجه و یاشار گولار جانشین رئیس ستاد ارتش ترکیه این برنامه ریزی را انجام داده اند. این چهار شخصیت ترک در نوار صوتی سناریویی را برای عملیات سری به منظور توجیه دخالت نظامی ترکیه در سوریه بررسی می کنند.
 
رسانه های ترکیه نیز بر اساس این نوار صوتی از برنامه ریزی های دولت این کشور برای دخالت نظامی در سوریه اطلاعات دیگری را منتشر کردند. در این طرح رئیس سازمان اطلاعات ترکیه از برنامه ای برای اعزام چهار نیرو به داخل خاک سوریه برای شلیک هشت موشک به سوی ترکیه سخن می گوید تا بهانه ای برای دخالت نظامی در سوریه فراهم شود. داود اوغلو که این نشست در دفتر او برگزار شده است تاکید می کند اردوغان در تماس تلفنی از امکان استفاده از این حمله در شرایط کنونی سخن گفته است.
 
ترکیه نوار صوتی فاش شده را تکذیب نکرد و فقط مقامات این کشور به محکوم کردن افشای آن اکتفا کردند و وعده دادند عاملان افشای آن را مجازات خواهند کرد.
 
رئیس سازمان اطلاعات ترکیه درباره این طرح محرمانه تاکید می کند پس از آغاز حمله به سوریه چند انفجار در داخل این کشور رخ خواهد داد. گولار جانشین رئیس ستاد ارتش ترکیه هم در این نوار صوتی بر لزوم تسهیل انتقال سلاح و مهمات برای مخالفان سوری سخن می گوید و تاکید می کند قطر به دنبال خرید مهمات است و حاضر است از قبل هزینه آن را پرداخت کند.
 
گولار خاطر نشان می کند ارتش ترکیه به دستور وزیر (خارجه) مهمات در اختیار قطر قرار می دهد تا به سوریه منتقل شود.
 
سازمان اطلاعات ترکیه کنترل چند گروه مسلح در سوریه را در دست دارد و حدود دو هزار کامیون سلاح را برای این گروه ها ارسال کرده است
 



نویسنده : لبیک
تاریخ : یکشنبه 93/1/10
زمان : 11:9 عصر
انتقام سخت حزب الله از تروریست ها در القلمون
نظرات ()

 
ویلایی که با خاک یکسان شد

گسیل خودروهای بمبگذاری شده به جنوب بیروت و دیگر مناطق شیعیه نشین لبنان که طرفدار حزب الله به شمار می رفتند در طول سال 2013 بسیار زیاد شد و ده ها نفر بر اثر انفجار این خودروهای انتحاری به شهادت رسیده و زخمی شدند.
سازمان اطلاعات حزب الله همان زمان با کمک شاخه اطلاعات ارتش این کشور اقدام به رهگیری عامل، عوامل و مکان تجهیز این خودروها کرد. در تابستان سال گذشته سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله در سخنان مهمی هشدار داد که «شما را با نام می شناسیم و دستمان به شما می رسد، فکر نکنید که هر کسی که با ما در افتاد بدون حساب و کتاب می ماند، ما کسی هستیم که نتیجه نهایی جنگ را مشخص می کنیم.»
این وعده دبیرکل حزب الله با آغاز نبردها در منطقه القلمون رنگ و روی دیگری گرفت. در حالی که در لبنان همه تلاش ها برای متوقف کردن ماشین انتحاری ها با تعقیب و مراقبت ادامه داشت، در سوریه یگان های اطلاعاتی حزب الله با همکاری سازمان امنیت و ارتش سوریه آرام آرام به مقر اصلی تروریست هایی که خودروهای بمبگذاری شده را راهی لبنان می کردند، نزدیک می شد.
با پاکسازی النک، قاره و دیرالعطیه بر اطلاعات شاخه اطلاعات و عملیات حزب الله افزوده می شد و با تصرف شهر یبرود و در بازجویی از افراد دستگیر شده، مکان دقیق حضور گروه های بمبگذار به همراه خودروها مشخص شد. جایی میان رنکوس - عسال الورد و معلولا، در ویلایی دو طبقه میان باغهایی که گروه های مسلح به زور آن را اشغال کرده و به عنوان مقر خود را تجهیز خودروهای بمبگذاری شده درآورده بودند.
یک روز پس از تصرف یبرود، واحد شناسایی حزب الله کار خود را شروع کرد و توانست تا داخل این ویلا نفوذ کند. ویلا در فاصله 10 کیلومتری خط دفاعی حزب الله و ارتش سوریه قرار داشت انهدام آن با جنگنده هم کار چندان معقولانه ای نبود و باید بمبگذاری شده و هدف قرار می گرفت. شاید یکی از دلایلی که حزب الله نمی خواست جنگنده های ارتش سوریه مداخله کنند، همان بحث انتقام بود.
پس از یک هفته شناسایی و مشخص شدن مکان مواد منفجره، واحد تخریب مقاومت به همراه واحد شناسایی راه افتادند و با بمبهای انفجاری قدرتمند خود را به ویلا رساندند. هر چهار طرف ویلا بمبگذاری شد و بامداد روز شنبه هنگامی که افراد مسلح وابسته به النصره برای فرار از سرمای صبحگاهی خود را به داخل ویلا انداختند، انفجاری شدید منطقه را لرزاند. انفجار آنقدر شدید بود که یکی از ساختمان های نزدیک ویلا که محل اسکان برخی از تروریست ها بود نیز در امان نماند.
نتیجه انفجار کاملاً مشخص بود، با آن حجم مواد منفجره ای که در داخل ویلا بود، چیزی از آن باقی نماند کما اینکه کسی هم از آن زنده بیرون نیامد.
حزب الله به این ترتیب از النصره و دیگر گروه های تروریستی و مسلح در سوریه انتقام شهدای بیگناه را گرفت و به دشمنانش یادآور شد که هر کجا باشند، رزمندگان مقاومت دنبال آنها خواهند بود.
عکس زیر نشان دهنده وضعیت ویلا قبل و بعد از انفجار است....

http://www.dolatebahar.com/media/image/userdata/132680115-1-1381554_261589607348238_547431889_n.jpg

منبع: صفحه اخبار سوریه




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 93/1/9
زمان : 10:17 عصر
انتشار اسامی و تصاویر 13 تروریست خارجی کشته شده در عراق و سوریه
نظرات ()

گروه تروریستی داعش، اسامی و تصاویر 13 تروریست ساکن قطر را که در عراق و سوریه به هلاکت رسیده‌اند منتشر کرد.
خبرگزاری فارس: انتشار اسامی و تصاویر 13 تروریست خارجی کشته شده در عراق و سوریه
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه خبری «شفق‌نیوز»، گروه تروریستی  موسوم به «دولت اسلامی عراق و شام»( داعش) اسامی و تصاویر 8 قطری و 5 عرب دیگر را که در درگیری‌های سوریه و عراق کشته شده‌اند را اعلام کرد.

بر اساس این گزارش، داعش اسامی 8 قطری کشته شده در عراق و سوریه را تحت عنوان "شهدای قطر" این چنین اعلام کرد: عبدالله بن عبدالمحسن آل بصیص (أبو الزبیر)، محسن بن حزام المری (أبو الدرداء)، مطلق الهاجری (أبو عمر)، حمد مقلد المریخی (أبو عبیدة )، علی عاید الأحبابی (أبو طالب )، علی سالم المری (أبو محجن)، عمر الهزاع (أبو حمزة ) وصالح الکلدی.

در بیانیه داعش اسامی 5 عربی که پیش از اعزام به سوریه و عراق در دوحه زندگی می‌کردند، این چنین اعلام شده است: أبو البراء المصری (داعیة وإمام مسجد فی قطر)، أبو قلب التونسی، أبو عوف المصری، أبو البراء التونسی وأبو عبدالله الشامی.




نویسنده : لبیک
تاریخ : شنبه 93/1/9
زمان : 9:15 عصر




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

Reba.ir

کد بارشی


رفتـــ 25
تحلیل آمار سایت و وبلاگ